لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
لیبرالیسم سیاسی کانت
• ایده هاى پیشینى عقل عملىاز سپیده دم تاریخ اندیشه سیاسى تا روزگار ما اندیشه وران و فیلسوفان هر دوره اى از اصل هایى سخن به میان آورده اند که هر چند در بنیاد داراى اشتراک و همسانى بوده اند، اما بحث ها و تفسیر هاى گوناگون و متفاوتى را برانگیخته اند. این اصل ها اندک و انگشت شمارند، اما مباحثه و مشاجره بر سر آنها تا آن مایه ژرف و پردامنه است که کاوش در اقیانوسى مواج، کف آلود و بیکران را همانند تواند بود. در درازناى تاریخ انسان به عنوان موجودى خردورز هیچ گاه از اندیشه آزادى، برابرى، استقلال، عدالت و امنیت فارغ نبوده است. آشکار است که این اصل ها به معنى واقعى کلمه براى انسان ارزش فرعى و دست دوم نداشته اند، بلکه تا آن مرتبه والا و بلند پایه بوده اند که بدون در نظر گرفتن آنها گویى انسان از گوهر انسانى خویش تهى مى شود و دیگر نمى توان او را موجودى خردمند، اندیشه ور و انتخاب گر دانست.
انسان خردمند، آزاد و انتخاب گر، نمى تواند در قفس وضع طبیعى براى همیشه باقى بماند. در واقع چنین قفسى سزاوار چنین مرغ خوش الحانى نیست. پس باید دیر یا زود از این قفس رهایى یابد و رهسپار گلستانى شود که شایسته و درخور اوست. این گلستان، البته «گلشن رضوان» نیست که حافظ بزرگ، انسان را مرغ نغمه پرداز آن مى داند؛ بلکه جامعه مدنى است که انسان در آن جاى مى گیرد تا بتواند در سایه سار امنیت و رفاه، از آزادى، برابرى و استقلال برخوردار شود.
اصل هاى آزادى، برابرى و استقلال در دوران نوزایى و روشنگرى نیز در کانون گفت و شنود ها و مشاجره هاى ژرف و همه جانبه قرار مى گیرند. از یکسو کوشندگان آزادیخواه تساوى گرا و استقلال طلب در دفاع از این اصل ها با همه سرمایه نظرى و فکرى به میدان مى آیند. از سوى دیگر مخالفان آزادى، برابرى و استقلال در چارچوب مناقشه ها و احتجاج ها در برابر آنان صف آرایى مى کنند. از دوران تجدد (مدرنیته) تا روزگار ما -که عصر روشنگرى از خاستگاه هاى برجسته آن است _ فیلسوفان و اندیشه وران لیبرال همگى در جانبدارى از اصل هاى آزادى، برابرى و استقلال هم سخن و همگام بوده اند. لیبرالیسم نه آفرینشگر آزادى، برابرى و استقلال بوده است و نه مدعى مصادره این اصل ها در اردوگاه فکرى خویش. لیبرالیسم بى تردید داراى تفسیر هاى خاص در باب هستى، چیستى و چرایى این اصل ها است. این تفسیر ها نیز متفاوت و گاه متناقض اند و اینگونه نیست که لیبرال ها در مورد تفسیر اصل هاى یاد شده، به طور کامل با یکدیگر هم صدا و هم داستان باشند.
شاید تاکید بر این نکته بدیهى ضرورى باشد که اصل هاى آزادى، برابرى و استقلال از بطن لیبرالیسم سربرنیاورده اند و هیچ یک فرزندان این مادر نیستند. در واقع لیبرالیسم بر شالوده آزادى، برابرى و استقلال قرار دارد و تفسیر خود را از این اصل ها به میان آورده است؛ نه اینکه آزادى، برابرى و استقلال برآمده از لیبرالیسم باشند.
اندیشه وران لیبرالیسم رهنوردان راهى مشترک اند، هر چند ممکن است هر یک به گونه اى خاص در این راه گام بردارند: از رهنوردى پرشتاب تا نهادن گام هاى آهسته. در میان فیلسوفان لیبرالیسم، کانت اندیشه ورى است که بر نمط نظام فلسفى خویش به آزادى، برابرى و استقلال مى نگرد. کانت لیبرالى خردمند است که در دلسپارى به اصل هاى یاد شده دچار شوریدگى نمى شود و عصاى احتیاط و حسابگرى را هیچ گاه فرو نمى گذارد. او جانبدار اندیشمند و نقاد اصل هاى آزادى، برابرى و استقلال است، نه کوشنده اى شوریده سر که در ستایش آزادى قلم فرسایى مى کند و در چالش با آزادى ستیزان و معارضان برابرى و استقلال، قرار از کف مى دهد و درشتى را به جاى برهان مى نشاند. لیبرالیسم کانت در قلمرو فلسفه سیاسى داراى معیار هاى چهارگانه زیر است: نخست بر پایه ارزش اخلاقى انسان، «فردگرایانه» است. دوم بر زمینه جایگاه اخلاقى انسان، «تساوى گرایانه» است. سوم با پذیرش همبستگى اخلاقى در نوع بشر و اهمیت دادن به نهاد هاى تاریخى و شکل هاى فرهنگى در مرتبه بعد «کلیت گرایانه» است. چهارم با تایید اصلاح پذیرى و ارتقاى نهاد هاى اجتماعى و ترتیبات سیاسى «بهبود گرایانه» است. به طور فشرده تر مى توان گفت لیبرالیسم سیاسى کانت بر شالوده فردگرایى، تساو ى گرایى و اصلاح طلبى بر زمینه اخلاق مى کوشد با مدد جستن از اصل کلیت آموزه اى فراگیر و جهانى ارائه کند که در معمارى جامعه مدنى همچون بنیاد هاى استوار به کار آیند.جامعه مدنى کانت سایه اى از سپهر فلسفه نظرى و عملى او بر سر دارد. حتى لیبرالیسم کانت در چنین سپهرى قابل فهم ارزیابى و نقد است. البته زمینه هاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى و ساخت طبقاتى اروپایى قرن هجدهم و سرزمین پروس نیز براى درک راستین آموزه هاى سیاسى کانت داراى اهمیت بسیار است. کانت در مقاله «نظر و عمل» اصل هاى سه گانه جامعه مدنى یا حکومت مدنى را صورت بندى مى کند. این اصل ها در واقع بر زمینه فلسفه کانت به ویژه عقل عملى وى «ایده » هاى پیشینى هستند و از آنجا که در فراسوى تجربه ممکن قرار دارند، به مثابه ایده فارغ از هرگونه کشمکش و اختلاف اند. جایگاه این ایده هاى سه گانه تا آن اندازه بلندپایه و والا است که بدون وجود آنها جامعه مدنى تصویر پذیر نخواهد بود. این ایده ها عبارتند از:
۱- آزادى هر فرد جامعه به مثابه یک انسان