لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
موضوع: صفحه:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اخلاق ناپسند قوم لوط ........................ 1
دعوت لوط علیه السلام ........................2
کیفر قوم لوط ............................... 3
میهمانان ناخوانده ........................... 6
فرار شبانه لوط و نزول عذاب الهی ............. 9
اخلاق ناپسند قوم لوط
آنگاه که ابراهیم علیه السلام از سرزمین مصر کوچ کرد، لوط نیز به همراه وی حرکت کرد، ایشان با مال فراوان و اندوخته ای بسیار از مصر خارج و به سرزمین مقدس فلسطین وارد شدند، ولی پس از مدتی به علت افزایش احشام و گوسفندان محیط فلسطین را بر خود تنگ دیدند، لذا لوط از سرزمین عموی خود ابراهیم کوچ کرد و در شهر سدوم رحل اقامت افکند. مردم سدوم دارای اخلاقی فاسد و باطنی ناپاک بودند؛ از انجام هیچ معصیتی پرهیز نمی کردند و در اعمال ناشایستی که انجام می دادند، نصیحت پذیر نبودند. این قوم در فسق و فجور و زشتی سیرت کم نظیر بودند. دزدی و راهزنی و خیانتکاری را پیشه خود ساخته بودند، بر راه هر رهگذری کمین و از هر سو به او حمله می کردند و اموالش را می ربودند. ایشان دین و آیینی نداشتند که مانع اعمال ناپسندشان شود و هرگز از ستمکاری شرمگین و سرافکنده نمی شدند، و پند هیچ واعظ و نصیحت هیچ عاقلی را گوش نمی دادند!
گویا روح قوم لوط تشنه جنایت بود و جنایات مکرر، روح عصیانگر و طبیعت ستمکار آن قوم را اقناع نمی کرد؛ دل های آنان آلوده به مفاسد بود و هر روز جنایت و عمل ناشایست تازه ای را مرتکب می شدند، تا جایی که عمل ناشایستی را که قبلاً کسی مرتکب نشده بود بر گناهان پیشین خود افزودند و به عمل نامشروع و غیر اخلاقی لواط روی آوردند. این قوم نابکار، زن ها را که خدا برای تسکین ایشان خلق کرده بود را ترک کرده و به رابطه با مردان روی آوردند. و در کمال بی شرمی این عمل ناپسند را آشکارا انجام می دادند و هرگز به فکر ترک این مفاسد نبودند بلکه بر انجام آن اصرار می ورزیدند. این قوم مردم را ناگزیر می ساختند با فاسدین همراهی کنند و آنها را به این کار دعوت می کردند و پیوسته به گمراهی خود می افزودند. آنقدر عمل زشت خود را تعقیب و تبلیغ کردند تا ارتکاب به منکرات علنی و آشکار شد، جنایات افزایش یافت و قلب آنان با گناه و فحشاء آمیخته شد.
دعوت لوط علیه السلام
هنگامی که قوم لوط غرق در معصیت گشتند، گمراهی را بر راه حق ترجیح دادند و جهالت را بر هدایت مقدم داشتند و شیطان در دل آنان نفوذ کرد و آنان را به تداوم اعمال ناشایست وادار ساخت و پیروی از شهوات را بر آنان چیره کرد. خداوند به لوط وحی کرد که آنان را به پرستش حق بخواند و از ارتکاب به آن جرائم باز دارد.
پس لوط علیه السلام دعوت خود را آغاز کرد و رسالت خویش را در میان قوم اعلان نمود، ولی گوش آنان از شنیدن سخن لوط عاجز و چشم هایشان از دیدن حق ناتوان بود، قلب های آنان در حجاب شهوات اسیر بود و به شدت به سوی مفاسد کشانده می شدند و به انجام اعمال زشت خود اصرار داشتند و هر روز در یاغیگری دستشان بازتر می شد و از گمراهی خود غافل بودند و نفس اماره، آنان را به انجام کارهای زشت و ناشایست وادار می کرد!
سرانجام لوط و پیروان او را تهدید به اخراج از شهر و تبعید نمودند در حالی که جرم لوط اجتناب از گناهان آنان بود. گناه وی دوری از رذیلت و دعوت به فضیلت بود و از زندگی توأم با اندیشه های فاسد آنان بیزار بود؛ به همین دلیل او مورد بی مهری مردم قرار گرفت و از شهر خود تبعید گشت.
آنگاه که لوط علیه السلام بی میلی قوم را به دعوت خود مشاهده کرد، از شکنجه و عذاب خدا بیمشان داد ولی قوم لوط از هشدار و اعلام خطر وی نهراسیدند و تهدید وی را جدی نگرفتند، اما لوط در پند و اندرز آنان اصرار کرد و آنان را از عاقبت و کیفر کردارشان برحذر داشت ولی قوم دست از زشتی ها و اعمال غیر انسانی خود بر نداشتند، بلکه به جنایات بیشتر چنگ زدند و تمایل بیشتری به انجام آن از خود نشان دادند و از سر تحقیر و استهزاء به لوط گفتند، عذاب خویش را بیاور! و آنچه کیفر ماست و مستحق آن هستیم برایمان نازل گردان!!
کیفر قوم لوط
لوط از پروردگار خویش درخواست کمک کرد تا بر آن قوم مفسد پیروز گردد و برای آنان عذابی دردناک طلبید تا آنان را به کیفر کفر و عنادشان برساند، و بر گمراهی و جنایت خود مجازات گردند، زیرا قوم لوط پیوسته بر فساد خود می افزودند و آن را توسعه می دادند و بیم سرایت این اخلاق فاسد به دیگران وجود داشت. این مردم قوم فاسدی بودند که باید ریشه کن می شدند. زیرا در زمین اخلالگری کردند و مردم را از راه راست بازداشتند، گوش آنان قادر به شنیدن حرف حق نبود و از طریق هدایت روی گردان بودند.
خداوند دعای لوط علیه السلام را به اجابت رساند و فرشتگان خویش را به سوی این قوم فاسد گسیل داشت، تا کیفر شایسته ی آنان را بر ایشان نازل گرداند.
فرشتگان قبل از این که به سرزمین لوط بروند، وارد منزل ابراهیم شدند، ابراهیم گمان کرد که آنها رهگذرند، لذا بهترین غذایی که برای مهمان در نظر داشت مهیا کرد و گوساله ای فربه ذبح و بریان نمود و نزد ایشان نهاد. اما فرشتگان به ظرف غذا دست نبردند، به همین جهت ابراهیم ترسید و از رفتار آنان متحیر شد. اما فرشتگان خدا با معرفی خود ابراهیم را از ترس و نگرانی در آوردند و او را بشارت دادند که: خدا به زودی فرزندی نیکو به تو عنایت خواهد کرد.
ابراهیم علیه السلام که سنین پیری عمر خود را می گذراند و همسری نازا و مسن داشت با ناامیدی پرسید چگونه چنین چیزی ممکن است. در این حال ساره نیز که به سخنان آنان گوش می داد تعجب کرد و گفت: چگونه من فرزند می آورم در حالی که سال های عمرم زیاد شده و شوهری سالخورده دارم. فرشتگان در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
حضرت هود(ع)، پیامبر قوم عاد و از نسل نوح و از انبیاى عهد قدیم است. حدود 58 آیه در قرآن درباره حیات و دعوتش نازل شده و نامش هفت بار در لابهلاى آیات آمده است. آیات 65 تا 72 سوره اعراف، 50 تا 60 سوره هود، و آیات 123 تا 140 سوره شعراء به تفصیل، ماجراى دعوت هود را شرح مىدهند. در لسان قرآن، شباهت بسیارى میان دعوت هود و حضرت صالح وجود دارد و شیوههاى آنان عمدتاً مشترک مىباشند.
هود، اسوه صراحت در تبلیغ
شکى نیست که شرایط و احوال مخاطبان از عوامل مهم تعیین شیوههاى دعوت است. در دعوت هود، مخاطبان بیشترین عناد و اصرار بر کفر را از خود نشان دادند، بهطورى که هر مبلّغى از هدایتشان ناامید مىگشت:
و این قوم عاد بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و فرستادگانش را نافرمانى نمودند و به دنبال فرمان هر زورگویى ستیزه جوى رفتند و سرانجام در این دنیا و روز قیامت، لعنت بدرقه آنان گردید. آگاه باشید که عادیان به پروردگارشان کفر ورزیدند. هان، مرگ بر عادیان، قوم هود.(1)
هود با مشاهده چنین صفاتى، ضمن رعایت خیر خواهى و اخلاص (نُصح) استراتژى خود را بر صراحت بیان و تبلیغ بى پرده و بى پروا بنا مىنهد. در معدود آیات حکایتگر دعوتهود، نمونههاى این صراحت در تبلیغ را بهویژه در جملات پایانى خطابهاى حضرت هود شاهدیم:
- پس از آن که آنها را به عبادت خداى یگانه و نفى بتان فرا مىخواند، آنها را دروغزن قلمداد مىکند: إنْ أنتم إلّا مُفتَرُون.(2)
- آنها را براى برائت از شرک به گواهى مىخواند: قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىءٌ مِمّاتُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ؛(3) گفت: من خدا را گواهمىگیرم و شما شاهد باشید، من از آنچه جز او شریک مىگیرید، بیزارم، پس همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت ندهید.
- پس از اعتراض به پرستش بتان مىگوید: فَانْتَظِرُوا إِنِّى مَعَکُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ؛(4) پس منتظر باشید. من هم با شما از منتظرانم.
- و به صراحت از نافرمانى و جرم منع مىکند: وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(5) و تبهکارانه روى برمگردانید.
البته باید توجه داشت که این صراحت لهجه و بى پروایى هرگز به مفهوم اهانت و گستاخى به مخاطبان نیست و تنها به منظور القاى صلابت و قطعیت دعوت است، چنانکه وقتى او را به سفاهت و دروغگویى متهم مىسازند، آرام و با احترام تنها به دفع تهمت از خود مىپردازد:
سران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را در نوعى سفاهت مىبینیم و جدّاً تو را از دروغگویان مىپنداریم. گفت: اى قوم من، در من سفاهتى نیست ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم.(6)
تعابیر فوق، بیش از هر چیز صراحت و جسارت حضرت هود را دربرابر سرکشى و سبکسرى قوم عاد نشان مىدهد، از این رو او را اسوه صراحت در تبلیغ لقب داد.
شیوههاى تبلیغى حضرت هود(ع)
1. تأکید بر توحید و نفى آلهه
سرلوحه پیامهاى تبلیغى حضرت هود را دعوت به توحید تشکیل مىدهد که در هر فرصتى به مخاطبان ابلاغ مىنمود. چرا که با پذیرش توحید واقعى، راه دستیابى به کلیه فضیلتهاى فکرى و اخلاقى براى مخاطبان گشوده مىشود؛
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُونَ؛(7)
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم. هود گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، جز او هیچ معبودى براى شما نیست، شما فقط دروغپردازید.
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إلهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ؛(8)
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم؛ گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، که براى شما معبودى جز او نیست، پس آیا پرهیزگارى نمىکنید؟
أَتُجادِلُونَنِى فِى أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُکُمْ مانَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ؛(9)
آیا درباره نامهایى که خود و پدرانتان براى بتها نامگذارى کردهاید، و خدا بر حقانیت آنها برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مىکنید؟
إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى الَّذِى فَطَرَنِى أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(10)
پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمىاندیشید؟
2. برائت از شرک و تحدّى
براى جلوگیرى از طمع مشرکان در ایمان مؤمنان، بر مبلّغ الهى لازم است به صراحت، برائت خود را از شرک و مشرکان ابراز کند تا صف مؤمنان از جمع مشرکان جدا شود و با این اعلام شجاعانه، اهل ایمان احساس عزت و استقلال نمایند؛ هنگامى که به هود مىگویند تو در اثر آسیبى که خدایان ما به تو زدهاند سخن به گزاف مىگویى، وى بیزارى خود را از اینگونه ادعاها اعلام مىنماید؛
أَنْ نَقُولُ إِلّا اعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ * إِنِّى تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّىوَرَبِّکُمْ ما مِنْ دابَّةٍ إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(11)
گفت: من خدا را گواه مىگیرم، و شاهد باشید که من از آنچه جز او شریک وى مىگیرید، بیزارم. پس، همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت مدهید، در حقیقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توکل کردهام. هیچ جنبندهاى نیست مگر این که او مهار هستىاش را در دست دارد. به راستى پروردگار من به راه راست است.
در آیات و جملات فوق شاهد برائت و تحدى شجاعانه و همراه با توکل و اعتماد به ذات لایزال الهى از سوى هود مىباشیم که در تثبیت اعتقاد توحیدى در جان مخاطبان مؤثر است و از شیوههاى دعوت محسوب مىشود.
3. یادآورى به همراه انذار
در بسیارى موارد، در قرآن یادآورى الطاف و نعم خداوندى با انذار همراه شده است. هود پس از ذکر برخى از نعمتهاى عظیم الهى، مخاطبان را با بیان عذاب نافرمانان و حقناپذیران بیم مىدهد؛
وَاتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّکُمْ بِما تَعْلَمُونَ * أَمَدَّکُمْ بِأَنْعامٍ وَبَنِینَ * وَجَنّاتٍ وَعُیُونٍ * إِنِّى أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(12)
و از آن کس که شما را به آنچه مىدانید مدد کرد پروا دارید: شما را به دادن دامها و پسران مدد کرد، و به دادن باغها و چشمهساران، من از عذاب روزى هولناک بر شما مىترسم.
و گاهى نعمتهاى بزرگ اجتماعى را بر مىشمرد:
وَاذکُرُوا إِذ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزادَکُمْ فِىالخَلْقِ بَسْطَةً فَاذکُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛(13)
و به خاطر آورید زمانى را که خداوند شما را پس از قوم نوح، جانشینان آنان قرارداد، ودر خلقت، بر قوت شما افزود. پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید، باشد که رستگار شوید.
4. نصح و امانت
از آنجا که خیر خواهى از صفات و شیوههاى مشترک انبیاست، حضرت هود همواره این اصل را در ارتباط با مخاطبان رعایت مىکرد:
إنِّى لکم رَسولٌ أمِینٌ؛(14)
من براى شما فرستادهاى در خور اعتمادم.
شاید در اینجا این پرسش مطرح شود که این امانت از چه راهى براى آن پیامبر الهى قابل اثبات است. در پاسخ باید گفت با توجه به بدبینى مشرکان به پیامبرشان، اگر این صفت در او نبود قطعاً او را به خیانت متهم مىکردند.
اُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ؛(15)
پیامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما خیرخواهى امینم.
گاهى نیز خیرخواهى هود به شکل تشویق و ترغیب ظهور مىیابد؛ وى در خطاب به فطرت و باطن مخاطبان دلسوزانه مىگوید:
وَیا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(16)
و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیز نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و تبهکارانه روى برمگردانید.
5. رعایت ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت
اوج ادب و احترام دربرابر مردم را در سیره نورانى پیامبر اسلام(ص) دیدیم. هود و دیگر پیامبران نیز همواره کرامت ذاتى و عزت معنوى انسان را در نظر داشته و در برخوردها جانب ادب و حرمت اشخاص را در هر شرایط نگاهداشتهاند. از طرفى، التزام حقیقى به ادب درمواجهه با طعن و لعنها و تهمتهاى بى اساس ثابت مىگردد و هود اینگونه بود. وىبهجاى تندخویى و درشتخویى و حتى برخورد مشابه با آنها فقط اتهام مطرح شده را نفىمىکند، البته با اعتماد و اطمینانى تحسین بر انگیز؛
قالَ المَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراکَ فِى سَفاهَةٍ وَإِنّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الکاذِبِینَ * قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِى سَفاهَةٌ وَلکِنِّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ العالَمِینَ؛(17)
سران قومش که کافر بودند گفتند: در حقیقت، ما تو را در نوعى سفاهت مىبینیم و جداً تو را از دروغگویان مىپنداریم. گفت: اى قوم من، در من سفاهتى نیست، ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم.
<وقتى او را کاذب و غرق در نادانى دانستند، او مقابله به مثل نکرد و پاسخى در نهایت ادب و اغماض داد با آن که مىدانست دشمنانش از پست ترین سفیهانند، و این از ادب نیکو و حسن خلق مبلّغانى است که دعوت الهى و ارشاد آدمیان بر محور تلاش آنان جریان دارد.»(18)
6. عدم درخواست مزد
دعوت مبلّغ چون از سر اخلاص باشد خداوند راه نفوذ آن را در دلها باز مىکند. اعلام بىنیازى مبلّغ از پاداش و اجر دنیوى از مهمترین نشانههاى خلوص نیت است. حضرت هود بدین منظور و براى عقیم کردن تمام تلاشهاى مخالفان، صریحاً اعلام مىدارد که پاداش من جز بر عهده خداى جهانیان نیست و از شما مزدى نمىطلبم که در ازاى آن مجبور به سازشى باشم، از این رو به عنوان دومین موضوع، پس از بیان توحید مىگوید:
یا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى الَّذِى فَطَرَنِى أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(19)
اى قوم من، براى این رسالت پاداشى از شما درخواست نمىکنم پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمىاندیشید؟
وَما أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلى رَبِّ العالَمِینَ؛(20)
و بر این رسالت اجرى از شما طلب نمىکنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست.
ضمن آن که نوع برخوردها و کیفیت مباحثات و مناظرههاى او نشان دهنده استغنا و بىنیازى کامل او از یارى، پاداش و یا حتى کمترین عنایت مخاطبان است، تا این نیازمندى به تضعیف جبهه دعوت الهى نینجامد.
جدول مشخصات و عناصر شیوههاى تبلیغ حضرت هود(ع)
ردیف
شیوهها
محلاجرا
نوعبیان
وسایلوابزارها
زمینهها
اهداف
میزانپذیرشمخاطبان
1
تأکید بر توحید و نفى الهه
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى - عملى
سؤال، استدلال، تحریک وجدان
بت پرستى عمیق قوم عاد
از بین بردن شرک
ضعیف
2
برائت از شرک
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى
شجاعت و صراحت
طمع مشرکان در نرمش هود
قطع امید مشرکان از نرمش
خوب
3
یادآورى به همراه انذار
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى
ذکر نعمتها، اشاره به عذاب
غفلت عمیق مشرکان
غفلت زدایى
ضعیف
4
نُصح و امانت
سرزمین عاد (ارم)
عملى
سخن نرم، هشدار به عذاب، یادآورى نعمتها
تأثیر روشهاى غیر مستقیم
ایجاد اعتماد
ضعیف
5
ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت
اجتماع بزرگان قوم
گفتارى - عملى
نرمى و اغماض دربرابر تندى و اتهام
تکبر و تند خویى قوم عاد
بیدارساختن فطرت آنها
متوسط
6
عدم درخواست مزد
سرزمین قوم عاد
گفتارى
جملات صریح
تصور باطل مشرکان
دفع شبهه منافع شخصى
متوسط
1 - هود (11) آیات 59 - 60.
2 - همان، آیه 50.
3 - همان، آیات 54 - 55.
4 - اعراف (7) آیه 71.
5 - هود (11) آیه 52.
6 - اعراف (7) آیات 66 - 67.
7 - هود (11) آیه 50.
8 - اعراف (7) آیه 65.
9 - همان، آیه 71.
10 - هود (11) آیه 51.
11 - همان، آیات 54 - 56.
12 - شعراء (26) آیات 132 - 135.
13 - اعراف (7) آیه 69.
14 - شعراء (26) آیه 125.
15 - اعراف (7) آیه 68.
16 - هود (11) آیه 52.
17 - اعراف (7) آیات 66 - 67.
18 - عبداللطیف راضى، المنهج الحرکى فى القرآن الکریم، ص 19. 19 - هود (11) آیه 51. 20 - شعراء (26) آیه 127.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
حضرت هود(ع)، پیامبر قوم عاد و از نسل نوح و از انبیاى عهد قدیم است. حدود 58 آیه در قرآن درباره حیات و دعوتش نازل شده و نامش هفت بار در لابهلاى آیات آمده است. آیات 65 تا 72 سوره اعراف، 50 تا 60 سوره هود، و آیات 123 تا 140 سوره شعراء به تفصیل، ماجراى دعوت هود را شرح مىدهند. در لسان قرآن، شباهت بسیارى میان دعوت هود و حضرت صالح وجود دارد و شیوههاى آنان عمدتاً مشترک مىباشند.
هود، اسوه صراحت در تبلیغ
شکى نیست که شرایط و احوال مخاطبان از عوامل مهم تعیین شیوههاى دعوت است. در دعوت هود، مخاطبان بیشترین عناد و اصرار بر کفر را از خود نشان دادند، بهطورى که هر مبلّغى از هدایتشان ناامید مىگشت:
و این قوم عاد بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و فرستادگانش را نافرمانى نمودند و به دنبال فرمان هر زورگویى ستیزه جوى رفتند و سرانجام در این دنیا و روز قیامت، لعنت بدرقه آنان گردید. آگاه باشید که عادیان به پروردگارشان کفر ورزیدند. هان، مرگ بر عادیان، قوم هود.(1)
هود با مشاهده چنین صفاتى، ضمن رعایت خیر خواهى و اخلاص (نُصح) استراتژى خود را بر صراحت بیان و تبلیغ بى پرده و بى پروا بنا مىنهد. در معدود آیات حکایتگر دعوتهود، نمونههاى این صراحت در تبلیغ را بهویژه در جملات پایانى خطابهاى حضرت هود شاهدیم:
- پس از آن که آنها را به عبادت خداى یگانه و نفى بتان فرا مىخواند، آنها را دروغزن قلمداد مىکند: إنْ أنتم إلّا مُفتَرُون.(2)
- آنها را براى برائت از شرک به گواهى مىخواند: قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىءٌ مِمّاتُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ؛(3) گفت: من خدا را گواهمىگیرم و شما شاهد باشید، من از آنچه جز او شریک مىگیرید، بیزارم، پس همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت ندهید.
- پس از اعتراض به پرستش بتان مىگوید: فَانْتَظِرُوا إِنِّى مَعَکُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ؛(4) پس منتظر باشید. من هم با شما از منتظرانم.
- و به صراحت از نافرمانى و جرم منع مىکند: وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(5) و تبهکارانه روى برمگردانید.
البته باید توجه داشت که این صراحت لهجه و بى پروایى هرگز به مفهوم اهانت و گستاخى به مخاطبان نیست و تنها به منظور القاى صلابت و قطعیت دعوت است، چنانکه وقتى او را به سفاهت و دروغگویى متهم مىسازند، آرام و با احترام تنها به دفع تهمت از خود مىپردازد:
سران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را در نوعى سفاهت مىبینیم و جدّاً تو را از دروغگویان مىپنداریم. گفت: اى قوم من، در من سفاهتى نیست ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم.(6)
تعابیر فوق، بیش از هر چیز صراحت و جسارت حضرت هود را دربرابر سرکشى و سبکسرى قوم عاد نشان مىدهد، از این رو او را اسوه صراحت در تبلیغ لقب داد.
شیوههاى تبلیغى حضرت هود(ع)
1. تأکید بر توحید و نفى آلهه
سرلوحه پیامهاى تبلیغى حضرت هود را دعوت به توحید تشکیل مىدهد که در هر فرصتى به مخاطبان ابلاغ مىنمود. چرا که با پذیرش توحید واقعى، راه دستیابى به کلیه فضیلتهاى فکرى و اخلاقى براى مخاطبان گشوده مىشود؛
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُونَ؛(7)
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم. هود گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، جز او هیچ معبودى براى شما نیست، شما فقط دروغپردازید.
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إلهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ؛(8)
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم؛ گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، که براى شما معبودى جز او نیست، پس آیا پرهیزگارى نمىکنید؟
أَتُجادِلُونَنِى فِى أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُکُمْ مانَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ؛(9)
آیا درباره نامهایى که خود و پدرانتان براى بتها نامگذارى کردهاید، و خدا بر حقانیت آنها برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مىکنید؟
إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى الَّذِى فَطَرَنِى أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(10)
پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمىاندیشید؟
2. برائت از شرک و تحدّى
براى جلوگیرى از طمع مشرکان در ایمان مؤمنان، بر مبلّغ الهى لازم است به صراحت، برائت خود را از شرک و مشرکان ابراز کند تا صف مؤمنان از جمع مشرکان جدا شود و با این اعلام شجاعانه، اهل ایمان احساس عزت و استقلال نمایند؛ هنگامى که به هود مىگویند تو در اثر آسیبى که خدایان ما به تو زدهاند سخن به گزاف مىگویى، وى بیزارى خود را از اینگونه ادعاها اعلام مىنماید؛
أَنْ نَقُولُ إِلّا اعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ * إِنِّى تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّىوَرَبِّکُمْ ما مِنْ دابَّةٍ إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(11)
گفت: من خدا را گواه مىگیرم، و شاهد باشید که من از آنچه جز او شریک وى مىگیرید، بیزارم. پس، همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت مدهید، در حقیقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توکل کردهام. هیچ جنبندهاى نیست مگر این که او مهار هستىاش را در دست دارد. به راستى پروردگار من به راه راست است.
در آیات و جملات فوق شاهد برائت و تحدى شجاعانه و همراه با توکل و اعتماد به ذات لایزال الهى از سوى هود مىباشیم که در تثبیت اعتقاد توحیدى در جان مخاطبان مؤثر است و از شیوههاى دعوت محسوب مىشود.
3. یادآورى به همراه انذار
در بسیارى موارد، در قرآن یادآورى الطاف و نعم خداوندى با انذار همراه شده است. هود پس از ذکر برخى از نعمتهاى عظیم الهى، مخاطبان را با بیان عذاب نافرمانان و حقناپذیران بیم مىدهد؛
وَاتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّکُمْ بِما تَعْلَمُونَ * أَمَدَّکُمْ بِأَنْعامٍ وَبَنِینَ * وَجَنّاتٍ وَعُیُونٍ * إِنِّى أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(12)
و از آن کس که شما را به آنچه مىدانید مدد کرد پروا دارید: شما را به دادن دامها و پسران مدد کرد، و به دادن باغها و چشمهساران، من از عذاب روزى هولناک بر شما مىترسم.
و گاهى نعمتهاى بزرگ اجتماعى را بر مىشمرد:
وَاذکُرُوا إِذ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزادَکُمْ فِىالخَلْقِ بَسْطَةً فَاذکُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛(13)
و به خاطر آورید زمانى را که خداوند شما را پس از قوم نوح، جانشینان آنان قرارداد، ودر خلقت، بر قوت شما افزود. پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید، باشد که رستگار شوید.
4. نصح و امانت
از آنجا که خیر خواهى از صفات و شیوههاى مشترک انبیاست، حضرت هود همواره این اصل را در ارتباط با مخاطبان رعایت مىکرد:
إنِّى لکم رَسولٌ أمِینٌ؛(14)
من براى شما فرستادهاى در خور اعتمادم.
شاید در اینجا این پرسش مطرح شود که این امانت از چه راهى براى آن پیامبر الهى قابل اثبات است. در پاسخ باید گفت با توجه به بدبینى مشرکان به پیامبرشان، اگر این صفت در او نبود قطعاً او را به خیانت متهم مىکردند.
اُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ؛(15)
پیامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما خیرخواهى امینم.
گاهى نیز خیرخواهى هود به شکل تشویق و ترغیب ظهور مىیابد؛ وى در خطاب به فطرت و باطن مخاطبان دلسوزانه مىگوید:
وَیا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(16)
و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیز نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و تبهکارانه روى برمگردانید.
5. رعایت ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت
اوج ادب و احترام دربرابر مردم را در سیره نورانى پیامبر اسلام(ص) دیدیم. هود و دیگر پیامبران نیز همواره کرامت ذاتى و عزت معنوى انسان را در نظر داشته و در برخوردها جانب ادب و حرمت اشخاص را در هر شرایط نگاهداشتهاند. از طرفى، التزام حقیقى به ادب درمواجهه با طعن و لعنها و تهمتهاى بى اساس ثابت مىگردد و هود اینگونه بود. وىبهجاى تندخویى و درشتخویى و حتى برخورد مشابه با آنها فقط اتهام مطرح شده را نفىمىکند، البته با اعتماد و اطمینانى تحسین بر انگیز؛
قالَ المَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراکَ فِى سَفاهَةٍ وَإِنّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الکاذِبِینَ * قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِى سَفاهَةٌ وَلکِنِّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ العالَمِینَ؛(17)
سران قومش که کافر بودند گفتند: در حقیقت، ما تو را در نوعى سفاهت مىبینیم و جداً تو را از دروغگویان مىپنداریم. گفت: اى قوم من، در من سفاهتى نیست، ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم.
<وقتى او را کاذب و غرق در نادانى دانستند، او مقابله به مثل نکرد و پاسخى در نهایت ادب و اغماض داد با آن که مىدانست دشمنانش از پست ترین سفیهانند، و این از ادب نیکو و حسن خلق مبلّغانى است که دعوت الهى و ارشاد آدمیان بر محور تلاش آنان جریان دارد.»(18)
6. عدم درخواست مزد
دعوت مبلّغ چون از سر اخلاص باشد خداوند راه نفوذ آن را در دلها باز مىکند. اعلام بىنیازى مبلّغ از پاداش و اجر دنیوى از مهمترین نشانههاى خلوص نیت است. حضرت هود بدین منظور و براى عقیم کردن تمام تلاشهاى مخالفان، صریحاً اعلام مىدارد که پاداش من جز بر عهده خداى جهانیان نیست و از شما مزدى نمىطلبم که در ازاى آن مجبور به سازشى باشم، از این رو به عنوان دومین موضوع، پس از بیان توحید مىگوید:
یا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى الَّذِى فَطَرَنِى أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(19)
اى قوم من، براى این رسالت پاداشى از شما درخواست نمىکنم پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمىاندیشید؟
وَما أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلى رَبِّ العالَمِینَ؛(20)
و بر این رسالت اجرى از شما طلب نمىکنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست.
ضمن آن که نوع برخوردها و کیفیت مباحثات و مناظرههاى او نشان دهنده استغنا و بىنیازى کامل او از یارى، پاداش و یا حتى کمترین عنایت مخاطبان است، تا این نیازمندى به تضعیف جبهه دعوت الهى نینجامد.
جدول مشخصات و عناصر شیوههاى تبلیغ حضرت هود(ع)
ردیف
شیوهها
محلاجرا
نوعبیان
وسایلوابزارها
زمینهها
اهداف
میزانپذیرشمخاطبان
1
تأکید بر توحید و نفى الهه
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى - عملى
سؤال، استدلال، تحریک وجدان
بت پرستى عمیق قوم عاد
از بین بردن شرک
ضعیف
2
برائت از شرک
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى
شجاعت و صراحت
طمع مشرکان در نرمش هود
قطع امید مشرکان از نرمش
خوب
3
یادآورى به همراه انذار
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى
ذکر نعمتها، اشاره به عذاب
غفلت عمیق مشرکان
غفلت زدایى
ضعیف
4
نُصح و امانت
سرزمین عاد (ارم)
عملى
سخن نرم، هشدار به عذاب، یادآورى نعمتها
تأثیر روشهاى غیر مستقیم
ایجاد اعتماد
ضعیف
5
ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت
اجتماع بزرگان قوم
گفتارى - عملى
نرمى و اغماض دربرابر تندى و اتهام
تکبر و تند خویى قوم عاد
بیدارساختن فطرت آنها
متوسط
6
عدم درخواست مزد
سرزمین قوم عاد
گفتارى
جملات صریح
تصور باطل مشرکان
دفع شبهه منافع شخصى
متوسط
1 - هود (11) آیات 59 - 60.
2 - همان، آیه 50.
3 - همان، آیات 54 - 55.
4 - اعراف (7) آیه 71.
5 - هود (11) آیه 52.
6 - اعراف (7) آیات 66 - 67.
7 - هود (11) آیه 50.
8 - اعراف (7) آیه 65.
9 - همان، آیه 71.
10 - هود (11) آیه 51.
11 - همان، آیات 54 - 56.
12 - شعراء (26) آیات 132 - 135.
13 - اعراف (7) آیه 69.
14 - شعراء (26) آیه 125.
15 - اعراف (7) آیه 68.
16 - هود (11) آیه 52.
17 - اعراف (7) آیات 66 - 67.
18 - عبداللطیف راضى، المنهج الحرکى فى القرآن الکریم، ص 19. 19 - هود (11) آیه 51. 20 - شعراء (26) آیه 127.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
حضرت هود(ع)، پیامبر قوم عاد و از نسل نوح و از انبیاى عهد قدیم است. حدود 58 آیه در قرآن درباره حیات و دعوتش نازل شده و نامش هفت بار در لابهلاى آیات آمده است. آیات 65 تا 72 سوره اعراف، 50 تا 60 سوره هود، و آیات 123 تا 140 سوره شعراء به تفصیل، ماجراى دعوت هود را شرح مىدهند. در لسان قرآن، شباهت بسیارى میان دعوت هود و حضرت صالح وجود دارد و شیوههاى آنان عمدتاً مشترک مىباشند.
هود، اسوه صراحت در تبلیغ
شکى نیست که شرایط و احوال مخاطبان از عوامل مهم تعیین شیوههاى دعوت است. در دعوت هود، مخاطبان بیشترین عناد و اصرار بر کفر را از خود نشان دادند، بهطورى که هر مبلّغى از هدایتشان ناامید مىگشت:
و این قوم عاد بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و فرستادگانش را نافرمانى نمودند و به دنبال فرمان هر زورگویى ستیزه جوى رفتند و سرانجام در این دنیا و روز قیامت، لعنت بدرقه آنان گردید. آگاه باشید که عادیان به پروردگارشان کفر ورزیدند. هان، مرگ بر عادیان، قوم هود.(1)
هود با مشاهده چنین صفاتى، ضمن رعایت خیر خواهى و اخلاص (نُصح) استراتژى خود را بر صراحت بیان و تبلیغ بى پرده و بى پروا بنا مىنهد. در معدود آیات حکایتگر دعوتهود، نمونههاى این صراحت در تبلیغ را بهویژه در جملات پایانى خطابهاى حضرت هود شاهدیم:
- پس از آن که آنها را به عبادت خداى یگانه و نفى بتان فرا مىخواند، آنها را دروغزن قلمداد مىکند: إنْ أنتم إلّا مُفتَرُون.(2)
- آنها را براى برائت از شرک به گواهى مىخواند: قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىءٌ مِمّاتُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ؛(3) گفت: من خدا را گواهمىگیرم و شما شاهد باشید، من از آنچه جز او شریک مىگیرید، بیزارم، پس همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت ندهید.
- پس از اعتراض به پرستش بتان مىگوید: فَانْتَظِرُوا إِنِّى مَعَکُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ؛(4) پس منتظر باشید. من هم با شما از منتظرانم.
- و به صراحت از نافرمانى و جرم منع مىکند: وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(5) و تبهکارانه روى برمگردانید.
البته باید توجه داشت که این صراحت لهجه و بى پروایى هرگز به مفهوم اهانت و گستاخى به مخاطبان نیست و تنها به منظور القاى صلابت و قطعیت دعوت است، چنانکه وقتى او را به سفاهت و دروغگویى متهم مىسازند، آرام و با احترام تنها به دفع تهمت از خود مىپردازد:
سران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را در نوعى سفاهت مىبینیم و جدّاً تو را از دروغگویان مىپنداریم. گفت: اى قوم من، در من سفاهتى نیست ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم.(6)
تعابیر فوق، بیش از هر چیز صراحت و جسارت حضرت هود را دربرابر سرکشى و سبکسرى قوم عاد نشان مىدهد، از این رو او را اسوه صراحت در تبلیغ لقب داد.
شیوههاى تبلیغى حضرت هود(ع)
1. تأکید بر توحید و نفى آلهه
سرلوحه پیامهاى تبلیغى حضرت هود را دعوت به توحید تشکیل مىدهد که در هر فرصتى به مخاطبان ابلاغ مىنمود. چرا که با پذیرش توحید واقعى، راه دستیابى به کلیه فضیلتهاى فکرى و اخلاقى براى مخاطبان گشوده مىشود؛
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُونَ؛(7)
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم. هود گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، جز او هیچ معبودى براى شما نیست، شما فقط دروغپردازید.
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إلهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ؛(8)
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم؛ گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، که براى شما معبودى جز او نیست، پس آیا پرهیزگارى نمىکنید؟
أَتُجادِلُونَنِى فِى أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُکُمْ مانَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ؛(9)
آیا درباره نامهایى که خود و پدرانتان براى بتها نامگذارى کردهاید، و خدا بر حقانیت آنها برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مىکنید؟
إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى الَّذِى فَطَرَنِى أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(10)
پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمىاندیشید؟
2. برائت از شرک و تحدّى
براى جلوگیرى از طمع مشرکان در ایمان مؤمنان، بر مبلّغ الهى لازم است به صراحت، برائت خود را از شرک و مشرکان ابراز کند تا صف مؤمنان از جمع مشرکان جدا شود و با این اعلام شجاعانه، اهل ایمان احساس عزت و استقلال نمایند؛ هنگامى که به هود مىگویند تو در اثر آسیبى که خدایان ما به تو زدهاند سخن به گزاف مىگویى، وى بیزارى خود را از اینگونه ادعاها اعلام مىنماید؛
أَنْ نَقُولُ إِلّا اعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ * إِنِّى تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّىوَرَبِّکُمْ ما مِنْ دابَّةٍ إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(11)
گفت: من خدا را گواه مىگیرم، و شاهد باشید که من از آنچه جز او شریک وى مىگیرید، بیزارم. پس، همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت مدهید، در حقیقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توکل کردهام. هیچ جنبندهاى نیست مگر این که او مهار هستىاش را در دست دارد. به راستى پروردگار من به راه راست است.
در آیات و جملات فوق شاهد برائت و تحدى شجاعانه و همراه با توکل و اعتماد به ذات لایزال الهى از سوى هود مىباشیم که در تثبیت اعتقاد توحیدى در جان مخاطبان مؤثر است و از شیوههاى دعوت محسوب مىشود.
3. یادآورى به همراه انذار
در بسیارى موارد، در قرآن یادآورى الطاف و نعم خداوندى با انذار همراه شده است. هود پس از ذکر برخى از نعمتهاى عظیم الهى، مخاطبان را با بیان عذاب نافرمانان و حقناپذیران بیم مىدهد؛
وَاتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّکُمْ بِما تَعْلَمُونَ * أَمَدَّکُمْ بِأَنْعامٍ وَبَنِینَ * وَجَنّاتٍ وَعُیُونٍ * إِنِّى أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(12)
و از آن کس که شما را به آنچه مىدانید مدد کرد پروا دارید: شما را به دادن دامها و پسران مدد کرد، و به دادن باغها و چشمهساران، من از عذاب روزى هولناک بر شما مىترسم.
و گاهى نعمتهاى بزرگ اجتماعى را بر مىشمرد:
وَاذکُرُوا إِذ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزادَکُمْ فِىالخَلْقِ بَسْطَةً فَاذکُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛(13)
و به خاطر آورید زمانى را که خداوند شما را پس از قوم نوح، جانشینان آنان قرارداد، ودر خلقت، بر قوت شما افزود. پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید، باشد که رستگار شوید.
4. نصح و امانت
از آنجا که خیر خواهى از صفات و شیوههاى مشترک انبیاست، حضرت هود همواره این اصل را در ارتباط با مخاطبان رعایت مىکرد:
إنِّى لکم رَسولٌ أمِینٌ؛(14)
من براى شما فرستادهاى در خور اعتمادم.
شاید در اینجا این پرسش مطرح شود که این امانت از چه راهى براى آن پیامبر الهى قابل اثبات است. در پاسخ باید گفت با توجه به بدبینى مشرکان به پیامبرشان، اگر این صفت در او نبود قطعاً او را به خیانت متهم مىکردند.
اُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ؛(15)
پیامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما خیرخواهى امینم.
گاهى نیز خیرخواهى هود به شکل تشویق و ترغیب ظهور مىیابد؛ وى در خطاب به فطرت و باطن مخاطبان دلسوزانه مىگوید:
وَیا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(16)
و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیز نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و تبهکارانه روى برمگردانید.
5. رعایت ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت
اوج ادب و احترام دربرابر مردم را در سیره نورانى پیامبر اسلام(ص) دیدیم. هود و دیگر پیامبران نیز همواره کرامت ذاتى و عزت معنوى انسان را در نظر داشته و در برخوردها جانب ادب و حرمت اشخاص را در هر شرایط نگاهداشتهاند. از طرفى، التزام حقیقى به ادب درمواجهه با طعن و لعنها و تهمتهاى بى اساس ثابت مىگردد و هود اینگونه بود. وىبهجاى تندخویى و درشتخویى و حتى برخورد مشابه با آنها فقط اتهام مطرح شده را نفىمىکند، البته با اعتماد و اطمینانى تحسین بر انگیز؛
قالَ المَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراکَ فِى سَفاهَةٍ وَإِنّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الکاذِبِینَ * قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِى سَفاهَةٌ وَلکِنِّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ العالَمِینَ؛(17)
سران قومش که کافر بودند گفتند: در حقیقت، ما تو را در نوعى سفاهت مىبینیم و جداً تو را از دروغگویان مىپنداریم. گفت: اى قوم من، در من سفاهتى نیست، ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم.
<وقتى او را کاذب و غرق در نادانى دانستند، او مقابله به مثل نکرد و پاسخى در نهایت ادب و اغماض داد با آن که مىدانست دشمنانش از پست ترین سفیهانند، و این از ادب نیکو و حسن خلق مبلّغانى است که دعوت الهى و ارشاد آدمیان بر محور تلاش آنان جریان دارد.»(18)
6. عدم درخواست مزد
دعوت مبلّغ چون از سر اخلاص باشد خداوند راه نفوذ آن را در دلها باز مىکند. اعلام بىنیازى مبلّغ از پاداش و اجر دنیوى از مهمترین نشانههاى خلوص نیت است. حضرت هود بدین منظور و براى عقیم کردن تمام تلاشهاى مخالفان، صریحاً اعلام مىدارد که پاداش من جز بر عهده خداى جهانیان نیست و از شما مزدى نمىطلبم که در ازاى آن مجبور به سازشى باشم، از این رو به عنوان دومین موضوع، پس از بیان توحید مىگوید:
یا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى الَّذِى فَطَرَنِى أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(19)
اى قوم من، براى این رسالت پاداشى از شما درخواست نمىکنم پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمىاندیشید؟
وَما أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلى رَبِّ العالَمِینَ؛(20)
و بر این رسالت اجرى از شما طلب نمىکنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست.
ضمن آن که نوع برخوردها و کیفیت مباحثات و مناظرههاى او نشان دهنده استغنا و بىنیازى کامل او از یارى، پاداش و یا حتى کمترین عنایت مخاطبان است، تا این نیازمندى به تضعیف جبهه دعوت الهى نینجامد.
جدول مشخصات و عناصر شیوههاى تبلیغ حضرت هود(ع)
ردیف
شیوهها
محلاجرا
نوعبیان
وسایلوابزارها
زمینهها
اهداف
میزانپذیرشمخاطبان
1
تأکید بر توحید و نفى الهه
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى - عملى
سؤال، استدلال، تحریک وجدان
بت پرستى عمیق قوم عاد
از بین بردن شرک
ضعیف
2
برائت از شرک
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى
شجاعت و صراحت
طمع مشرکان در نرمش هود
قطع امید مشرکان از نرمش
خوب
3
یادآورى به همراه انذار
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى
ذکر نعمتها، اشاره به عذاب
غفلت عمیق مشرکان
غفلت زدایى
ضعیف
4
نُصح و امانت
سرزمین عاد (ارم)
عملى
سخن نرم، هشدار به عذاب، یادآورى نعمتها
تأثیر روشهاى غیر مستقیم
ایجاد اعتماد
ضعیف
5
ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت
اجتماع بزرگان قوم
گفتارى - عملى
نرمى و اغماض دربرابر تندى و اتهام
تکبر و تند خویى قوم عاد
بیدارساختن فطرت آنها
متوسط
6
عدم درخواست مزد
سرزمین قوم عاد
گفتارى
جملات صریح
تصور باطل مشرکان
دفع شبهه منافع شخصى
متوسط
1 - هود (11) آیات 59 - 60.
2 - همان، آیه 50.
3 - همان، آیات 54 - 55.
4 - اعراف (7) آیه 71.
5 - هود (11) آیه 52.
6 - اعراف (7) آیات 66 - 67.
7 - هود (11) آیه 50.
8 - اعراف (7) آیه 65.
9 - همان، آیه 71.
10 - هود (11) آیه 51.
11 - همان، آیات 54 - 56.
12 - شعراء (26) آیات 132 - 135.
13 - اعراف (7) آیه 69.
14 - شعراء (26) آیه 125.
15 - اعراف (7) آیه 68.
16 - هود (11) آیه 52.
17 - اعراف (7) آیات 66 - 67.
18 - عبداللطیف راضى، المنهج الحرکى فى القرآن الکریم، ص 19. 19 - هود (11) آیه 51. 20 - شعراء (26) آیه 127.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
حضرت هود(ع)، پیامبر قوم عاد و از نسل نوح و از انبیاى عهد قدیم است. حدود 58 آیه در قرآن درباره حیات و دعوتش نازل شده و نامش هفت بار در لابهلاى آیات آمده است. آیات 65 تا 72 سوره اعراف، 50 تا 60 سوره هود، و آیات 123 تا 140 سوره شعراء به تفصیل، ماجراى دعوت هود را شرح مىدهند. در لسان قرآن، شباهت بسیارى میان دعوت هود و حضرت صالح وجود دارد و شیوههاى آنان عمدتاً مشترک مىباشند.
هود، اسوه صراحت در تبلیغ
شکى نیست که شرایط و احوال مخاطبان از عوامل مهم تعیین شیوههاى دعوت است. در دعوت هود، مخاطبان بیشترین عناد و اصرار بر کفر را از خود نشان دادند، بهطورى که هر مبلّغى از هدایتشان ناامید مىگشت:
و این قوم عاد بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و فرستادگانش را نافرمانى نمودند و به دنبال فرمان هر زورگویى ستیزه جوى رفتند و سرانجام در این دنیا و روز قیامت، لعنت بدرقه آنان گردید. آگاه باشید که عادیان به پروردگارشان کفر ورزیدند. هان، مرگ بر عادیان، قوم هود.(1)
هود با مشاهده چنین صفاتى، ضمن رعایت خیر خواهى و اخلاص (نُصح) استراتژى خود را بر صراحت بیان و تبلیغ بى پرده و بى پروا بنا مىنهد. در معدود آیات حکایتگر دعوتهود، نمونههاى این صراحت در تبلیغ را بهویژه در جملات پایانى خطابهاى حضرت هود شاهدیم:
- پس از آن که آنها را به عبادت خداى یگانه و نفى بتان فرا مىخواند، آنها را دروغزن قلمداد مىکند: إنْ أنتم إلّا مُفتَرُون.(2)
- آنها را براى برائت از شرک به گواهى مىخواند: قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىءٌ مِمّاتُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ؛(3) گفت: من خدا را گواهمىگیرم و شما شاهد باشید، من از آنچه جز او شریک مىگیرید، بیزارم، پس همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت ندهید.
- پس از اعتراض به پرستش بتان مىگوید: فَانْتَظِرُوا إِنِّى مَعَکُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ؛(4) پس منتظر باشید. من هم با شما از منتظرانم.
- و به صراحت از نافرمانى و جرم منع مىکند: وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(5) و تبهکارانه روى برمگردانید.
البته باید توجه داشت که این صراحت لهجه و بى پروایى هرگز به مفهوم اهانت و گستاخى به مخاطبان نیست و تنها به منظور القاى صلابت و قطعیت دعوت است، چنانکه وقتى او را به سفاهت و دروغگویى متهم مىسازند، آرام و با احترام تنها به دفع تهمت از خود مىپردازد:
سران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را در نوعى سفاهت مىبینیم و جدّاً تو را از دروغگویان مىپنداریم. گفت: اى قوم من، در من سفاهتى نیست ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم.(6)
تعابیر فوق، بیش از هر چیز صراحت و جسارت حضرت هود را دربرابر سرکشى و سبکسرى قوم عاد نشان مىدهد، از این رو او را اسوه صراحت در تبلیغ لقب داد.
شیوههاى تبلیغى حضرت هود(ع)
1. تأکید بر توحید و نفى آلهه
سرلوحه پیامهاى تبلیغى حضرت هود را دعوت به توحید تشکیل مىدهد که در هر فرصتى به مخاطبان ابلاغ مىنمود. چرا که با پذیرش توحید واقعى، راه دستیابى به کلیه فضیلتهاى فکرى و اخلاقى براى مخاطبان گشوده مىشود؛
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُونَ؛(7)
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم. هود گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، جز او هیچ معبودى براى شما نیست، شما فقط دروغپردازید.
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إلهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ؛(8)
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم؛ گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، که براى شما معبودى جز او نیست، پس آیا پرهیزگارى نمىکنید؟
أَتُجادِلُونَنِى فِى أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُکُمْ مانَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ؛(9)
آیا درباره نامهایى که خود و پدرانتان براى بتها نامگذارى کردهاید، و خدا بر حقانیت آنها برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مىکنید؟
إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى الَّذِى فَطَرَنِى أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(10)
پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمىاندیشید؟
2. برائت از شرک و تحدّى
براى جلوگیرى از طمع مشرکان در ایمان مؤمنان، بر مبلّغ الهى لازم است به صراحت، برائت خود را از شرک و مشرکان ابراز کند تا صف مؤمنان از جمع مشرکان جدا شود و با این اعلام شجاعانه، اهل ایمان احساس عزت و استقلال نمایند؛ هنگامى که به هود مىگویند تو در اثر آسیبى که خدایان ما به تو زدهاند سخن به گزاف مىگویى، وى بیزارى خود را از اینگونه ادعاها اعلام مىنماید؛
أَنْ نَقُولُ إِلّا اعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ * إِنِّى تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّىوَرَبِّکُمْ ما مِنْ دابَّةٍ إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(11)
گفت: من خدا را گواه مىگیرم، و شاهد باشید که من از آنچه جز او شریک وى مىگیرید، بیزارم. پس، همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت مدهید، در حقیقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توکل کردهام. هیچ جنبندهاى نیست مگر این که او مهار هستىاش را در دست دارد. به راستى پروردگار من به راه راست است.
در آیات و جملات فوق شاهد برائت و تحدى شجاعانه و همراه با توکل و اعتماد به ذات لایزال الهى از سوى هود مىباشیم که در تثبیت اعتقاد توحیدى در جان مخاطبان مؤثر است و از شیوههاى دعوت محسوب مىشود.
3. یادآورى به همراه انذار
در بسیارى موارد، در قرآن یادآورى الطاف و نعم خداوندى با انذار همراه شده است. هود پس از ذکر برخى از نعمتهاى عظیم الهى، مخاطبان را با بیان عذاب نافرمانان و حقناپذیران بیم مىدهد؛
وَاتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّکُمْ بِما تَعْلَمُونَ * أَمَدَّکُمْ بِأَنْعامٍ وَبَنِینَ * وَجَنّاتٍ وَعُیُونٍ * إِنِّى أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(12)
و از آن کس که شما را به آنچه مىدانید مدد کرد پروا دارید: شما را به دادن دامها و پسران مدد کرد، و به دادن باغها و چشمهساران، من از عذاب روزى هولناک بر شما مىترسم.
و گاهى نعمتهاى بزرگ اجتماعى را بر مىشمرد:
وَاذکُرُوا إِذ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزادَکُمْ فِىالخَلْقِ بَسْطَةً فَاذکُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛(13)
و به خاطر آورید زمانى را که خداوند شما را پس از قوم نوح، جانشینان آنان قرارداد، ودر خلقت، بر قوت شما افزود. پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید، باشد که رستگار شوید.
4. نصح و امانت
از آنجا که خیر خواهى از صفات و شیوههاى مشترک انبیاست، حضرت هود همواره این اصل را در ارتباط با مخاطبان رعایت مىکرد:
إنِّى لکم رَسولٌ أمِینٌ؛(14)
من براى شما فرستادهاى در خور اعتمادم.
شاید در اینجا این پرسش مطرح شود که این امانت از چه راهى براى آن پیامبر الهى قابل اثبات است. در پاسخ باید گفت با توجه به بدبینى مشرکان به پیامبرشان، اگر این صفت در او نبود قطعاً او را به خیانت متهم مىکردند.
اُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ؛(15)
پیامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما خیرخواهى امینم.
گاهى نیز خیرخواهى هود به شکل تشویق و ترغیب ظهور مىیابد؛ وى در خطاب به فطرت و باطن مخاطبان دلسوزانه مىگوید:
وَیا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً وَیَزِدْکُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِکُمْ وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(16)
و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید تا از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیز نیرویى بر نیروى شما بیفزاید، و تبهکارانه روى برمگردانید.
5. رعایت ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت
اوج ادب و احترام دربرابر مردم را در سیره نورانى پیامبر اسلام(ص) دیدیم. هود و دیگر پیامبران نیز همواره کرامت ذاتى و عزت معنوى انسان را در نظر داشته و در برخوردها جانب ادب و حرمت اشخاص را در هر شرایط نگاهداشتهاند. از طرفى، التزام حقیقى به ادب درمواجهه با طعن و لعنها و تهمتهاى بى اساس ثابت مىگردد و هود اینگونه بود. وىبهجاى تندخویى و درشتخویى و حتى برخورد مشابه با آنها فقط اتهام مطرح شده را نفىمىکند، البته با اعتماد و اطمینانى تحسین بر انگیز؛
قالَ المَلَأُ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنّا لَنَراکَ فِى سَفاهَةٍ وَإِنّا لَنَظُنُّکَ مِنَ الکاذِبِینَ * قالَ یا قَوْمِ لَیْسَ بِى سَفاهَةٌ وَلکِنِّى رَسُولٌ مِنْ رَبِّ العالَمِینَ؛(17)
سران قومش که کافر بودند گفتند: در حقیقت، ما تو را در نوعى سفاهت مىبینیم و جداً تو را از دروغگویان مىپنداریم. گفت: اى قوم من، در من سفاهتى نیست، ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم.
<وقتى او را کاذب و غرق در نادانى دانستند، او مقابله به مثل نکرد و پاسخى در نهایت ادب و اغماض داد با آن که مىدانست دشمنانش از پست ترین سفیهانند، و این از ادب نیکو و حسن خلق مبلّغانى است که دعوت الهى و ارشاد آدمیان بر محور تلاش آنان جریان دارد.»(18)
6. عدم درخواست مزد
دعوت مبلّغ چون از سر اخلاص باشد خداوند راه نفوذ آن را در دلها باز مىکند. اعلام بىنیازى مبلّغ از پاداش و اجر دنیوى از مهمترین نشانههاى خلوص نیت است. حضرت هود بدین منظور و براى عقیم کردن تمام تلاشهاى مخالفان، صریحاً اعلام مىدارد که پاداش من جز بر عهده خداى جهانیان نیست و از شما مزدى نمىطلبم که در ازاى آن مجبور به سازشى باشم، از این رو به عنوان دومین موضوع، پس از بیان توحید مىگوید:
یا قَوْمِ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى الَّذِى فَطَرَنِى أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(19)
اى قوم من، براى این رسالت پاداشى از شما درخواست نمىکنم پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمىاندیشید؟
وَما أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلى رَبِّ العالَمِینَ؛(20)
و بر این رسالت اجرى از شما طلب نمىکنم. اجر من جز بر عهده پروردگار جهانیان نیست.
ضمن آن که نوع برخوردها و کیفیت مباحثات و مناظرههاى او نشان دهنده استغنا و بىنیازى کامل او از یارى، پاداش و یا حتى کمترین عنایت مخاطبان است، تا این نیازمندى به تضعیف جبهه دعوت الهى نینجامد.
جدول مشخصات و عناصر شیوههاى تبلیغ حضرت هود(ع)
ردیف
شیوهها
محلاجرا
نوعبیان
وسایلوابزارها
زمینهها
اهداف
میزانپذیرشمخاطبان
1
تأکید بر توحید و نفى الهه
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى - عملى
سؤال، استدلال، تحریک وجدان
بت پرستى عمیق قوم عاد
از بین بردن شرک
ضعیف
2
برائت از شرک
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى
شجاعت و صراحت
طمع مشرکان در نرمش هود
قطع امید مشرکان از نرمش
خوب
3
یادآورى به همراه انذار
سرزمین عاد (ارم)
گفتارى
ذکر نعمتها، اشاره به عذاب
غفلت عمیق مشرکان
غفلت زدایى
ضعیف
4
نُصح و امانت
سرزمین عاد (ارم)
عملى
سخن نرم، هشدار به عذاب، یادآورى نعمتها
تأثیر روشهاى غیر مستقیم
ایجاد اعتماد
ضعیف
5
ادب و احترام دربرابر ناسزا و تهمت
اجتماع بزرگان قوم
گفتارى - عملى
نرمى و اغماض دربرابر تندى و اتهام
تکبر و تند خویى قوم عاد
بیدارساختن فطرت آنها
متوسط
6
عدم درخواست مزد
سرزمین قوم عاد
گفتارى
جملات صریح
تصور باطل مشرکان
دفع شبهه منافع شخصى
متوسط
1 - هود (11) آیات 59 - 60.
2 - همان، آیه 50.
3 - همان، آیات 54 - 55.
4 - اعراف (7) آیه 71.
5 - هود (11) آیه 52.
6 - اعراف (7) آیات 66 - 67.
7 - هود (11) آیه 50.
8 - اعراف (7) آیه 65.
9 - همان، آیه 71.
10 - هود (11) آیه 51.
11 - همان، آیات 54 - 56.
12 - شعراء (26) آیات 132 - 135.
13 - اعراف (7) آیه 69.
14 - شعراء (26) آیه 125.
15 - اعراف (7) آیه 68.
16 - هود (11) آیه 52.
17 - اعراف (7) آیات 66 - 67.
18 - عبداللطیف راضى، المنهج الحرکى فى القرآن الکریم، ص 19. 19 - هود (11) آیه 51. 20 - شعراء (26) آیه 127.