لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
تعریف قاطعیت
جرأت ورزی، یک شیوهی ارتباطی خاص است که می توان آن را آموخت و به کار بست. مهارت جرأت ورزی فرد را قادر می سازد تا افکار، احساسات و ارزش های خود را دربارهی یک موقعیت به طور آزادانه و مستقیم و با احترام به احساسات و ارزش های اشخاص دیگر بیان کند. این مهارت بر حقوق فرد، ضمن توجه به حقوق دیگران، تأکید دارد. بنابراین جرأت ورزی در موقعیت هایی که فرد تحت فشار است، مهارت مهمتر می باشد. تعاریف متعددی از جرأت مندی ارائه شده است. در این جا به چند مورد اشاره می کنیم:
“ابراز عقاید، احساسات و افکار خود به طور مناسب، مستقیم، صادقانه و بدون بی احترامی به حقوق دیگران”.
“تشخیص منافع خود و عمل براساس آن و مطالبهی حق خود، بدون تعرض به حقوق دیگران”.
همانطور که مشاهده می کنید، در تمامی این تعاریف بر رعایت و احترام به حقوق دیگران تأکید شده است.
عناصر قاطعیت
جرأتمندی شامل هفت پاسخ است:
ابراز عقیدهی خود.
تقاضای تغییر رفتارهای نامطلوب دیگران.
رد درخواست ها و تقاضاهای غیرمنطقی دیگران.
ابراز احساسات مثبت و منفی خود.
آغاز و ادامهی تعاملات اجتماعی.
پذیرش کاستی های خود.
ابراز جملات متعارف در هنگام رویارویی یا جدا شدن از دیگران.
برای کسب مهارتت جرأتمندی، لازم است فلسفهی این نوع رفتار را بدانید. جرأتمندی به عنوان یک شیوهی ارتباط بر چند اصل استوار است:
شناخت حقوق خود.
برابری انسان ها.
برخورداری از حقوق یکسان.
فلسفهی زیربنایی آموزش جرأتمندی بر این فرض منطقی استوار است که همهی انسان ها برابر هستند. هیچ کس نسبت به دیگری برتری ندارد. بنابراین ما از حقوق انسانی یکسانی برخورداریم. هدف جرأتمندی، دفاع از حقوق خود بدون تعرض به حقوق دیگران است. آگاهی از این حقوق اساسی، خود گام مهمی برای شروع آموزش جرأتمندی محسوب می شود. برای این که فرد بتواند رفتار جرأتمندانه از خود نشان دهد، ابتدا ضروری است حقوق اساسی خود و نحوهی احقاق آن را بشناسد.
حقوق اساسی ما
همهی ما به عنوان انسان، از یک سری حقوق اساسی برخوردار هستیم. ولی در کنار این حقوق مسؤولیت هایی داریم. بنابراین لازم است در دفاع از حق خودمان به مسؤولیت های خود نیز توجه نماییم. مهم ترین حقوق و مسؤولیت های افراد در روابط بین فردی در این جدول خلاصه شده است.
حقوق و مسؤولیت های شما
حقوق شما
مسؤولیت های شما
حق دارید برای خودتان تصمیم گیری کنید.
شما حق دارید به شیوهی محترمانه با شما رفتار شود.
شما حق دارید درخواست نامعقول دیگران را بدون احساس گناه رد کنید.
شما حق دارید اشتباه کنید.
شما حق دارید نظرتان را تغییر دهید.
شما حق دارید برای بررسی درخواست دیگران، زمان صرف کنید.
شما حق دارید تقاضای منطقی از دیگران داشته باشید.
شما حق دارید دیدگاه شخصی خودتان را داشته باشید.
شما حق دارید سرنوشت خودتان را تعیین کنید.
شما حق دارید احساسات خود را بیان کنید.
به دیگران اجازه دهید در مورد زندگیشان تصمیم بگیرند.
با دیگران رفتار محترمانه داشته باشید.
به دیگران اجازه دهید تا به طور جرأتمندانه و مؤدبانه درخواست نامعقول شما را رد کنند.
مطمئن شوید که اشتباه شما به دیگران صدمهای نمی رساند و مسؤولیت اشتباه خود را بپذیرید.
به دیگران اجازه دهید تا نظر و عقیدهی خود را عوض کنند.
اقدام منطقی بکنید.
تقاضای خود را به دیگران تحمیل نکنید.
به نظر دیگران احترام بگذارید.
به دیگران اجازه دهید تا سرنوشت خود را کنترل کنند.
به احساسات دیگران توجه نشان دهید.
مدیران با نگرش “من خوب نیستم- تو خوب هستی”
نگرش و رفتار انفعالی دارند.
اعتماد به نفس دارند.
خود را با دیگران مقایسه میکنند و به طرز منفی بر کمبودهای خود تاکید میکنند.
تائید طلب هستند حتی اگر درباره آنها نظرهای منفی داده شود.
سلطه پذیرند.
بهترین هدف برای تحقیر شدن هستند.
این نوع نگرش در نخستین سال های زندگی صورت میگیرد.
ادراکی که یک مدیر یا کارمند منفعل از خود دارد این است که احتمالاً متوجه فقدان اعتماد به نفس خود شده است و در نتیجه از پذیرش مسئولیت و از اظهارنظر و برقراری روابط اجتماعی خودداری میکند. تحت فشار توقعات بی شمار دیگران جرأت “نه” گفتن را ندارد و تسلیم محض خواست و نظر دیگران میشود.
راه حل اینست که انسان به این باور برسد که در قبال خود مسئول است.
مدیران دارای نگرش: “من خوب نیستم- تو خوب نیستی”
این افراد نگرش و رفتار بازیگرانه دارند.
نسبت به خود و دیگران مملو از احساس منفی هستند.
افسرده و بی انگیزه هستند.
معمولاً با آنها پیرامون تصمیمات مهم مشورت نشده است.
معمولاً به موقع به آنها ترفیع داده نشده است.
از خدمات طولانی و کارهای مفید آنها به اندازه کافی قدردانی نشده است.
برداشتی که مدیران با نگرش “من خوب نیستم- تو خوب نیستی” از خود دارند اینست که:
نسبت به خود اعتماد ندارند.
نسبت به دیگران اعتماد ندارند و به دیگران مظنون هستند.
فکر میکنند دیگران بدخواه آنها هستند و آنها هم بدخواه دیگران هستند.
مدیران با نگرش “من خوب هستم- تو خوب نیستی”
این مدیران یا کارمندان اغلب رفتار پرخاشگرانه دارند.
نزد دیگران احترام نخواهند داشت.
با امر و نهی افراطی به دیگران کارها را انجام می دهند.
به دیگران هیچ احترامی نمی گذارند.
برداشتی که مدیران و کارمند پرخاشگرانه از خود دارند:
با پرخاشگری، عدم اعتماد خود را پنهان میکنند.
موضع تدافعی دارند.
دائماً از جانب دیگران احساس تهدید میکنند.
دست کم گرفتن دیگران و برتر دانستن خود.
به این مدیران باید گفت:
احساس غروری که به بهای شکستن غرور دیگران ارضا شود عمر پایداری نخواهد داشت.
مدیران با نگرش: “من خوب هستم- تو خوب هستی”
این افراد از قضاوت صحیح برخوردارند.
این افراد همدلی صحیح دارند.
این افراد اعتماد به نفس کافی دارند و از افکار مثبت برخوردارند.
در چهره آنان اطمینان و اعتماد وجود دارد.
قامت راسخ و قوی دارند.
لحن آرام، نرم ولی محکم دارند.
حمایتگر هستند.
از عزت نفس بالایی برخوردارند.
واقعاً احساس میکنند با دیگران برابرند.
شناخت خود نخستین گام در داشتن رفتار قاطعانه
کلید اصلی تغییر رفتار پرخاشگرانه به رفتار قاطعانه: تغییر باورهای منفی در مورد خود است.
سبک های ارتباطی
برای درک کامل مفهوم جرأتمندی ابتدا باید بین آن و سایر سبک های ارتباطی تمایز قایل شویم. روان شناسان شیوه های ارتباطی انسان ها را به سه نوع طبقه بندی می کنند: سبک ارتباطی منفعلانه، سبک ارتباطی جرأت مندانه و سبک ارتباطی پرخاشگرانه. همهی ما در موقعیت های مختلف به درجات متفاوتی رفتارهای منفعلانه؟ پرخاشگرانه و جرأتمندانه نشان می دهیم. مشکل زمانی ایجاد می شود که ما به یک سبک رفتاری خاص که غیرموثر و مشکل آفرین است، بچسبیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
تعریف قاطعیت
جرأت ورزی، یک شیوهی ارتباطی خاص است که می توان آن را آموخت و به کار بست. مهارت جرأت ورزی فرد را قادر می سازد تا افکار، احساسات و ارزش های خود را دربارهی یک موقعیت به طور آزادانه و مستقیم و با احترام به احساسات و ارزش های اشخاص دیگر بیان کند. این مهارت بر حقوق فرد، ضمن توجه به حقوق دیگران، تأکید دارد. بنابراین جرأت ورزی در موقعیت هایی که فرد تحت فشار است، مهارت مهمتر می باشد. تعاریف متعددی از جرأت مندی ارائه شده است. در این جا به چند مورد اشاره می کنیم:
“ابراز عقاید، احساسات و افکار خود به طور مناسب، مستقیم، صادقانه و بدون بی احترامی به حقوق دیگران”.
“تشخیص منافع خود و عمل براساس آن و مطالبهی حق خود، بدون تعرض به حقوق دیگران”.
همانطور که مشاهده می کنید، در تمامی این تعاریف بر رعایت و احترام به حقوق دیگران تأکید شده است.
عناصر قاطعیت
جرأتمندی شامل هفت پاسخ است:
ابراز عقیدهی خود.
تقاضای تغییر رفتارهای نامطلوب دیگران.
رد درخواست ها و تقاضاهای غیرمنطقی دیگران.
ابراز احساسات مثبت و منفی خود.
آغاز و ادامهی تعاملات اجتماعی.
پذیرش کاستی های خود.
ابراز جملات متعارف در هنگام رویارویی یا جدا شدن از دیگران.
برای کسب مهارتت جرأتمندی، لازم است فلسفهی این نوع رفتار را بدانید. جرأتمندی به عنوان یک شیوهی ارتباط بر چند اصل استوار است:
شناخت حقوق خود.
برابری انسان ها.
برخورداری از حقوق یکسان.
فلسفهی زیربنایی آموزش جرأتمندی بر این فرض منطقی استوار است که همهی انسان ها برابر هستند. هیچ کس نسبت به دیگری برتری ندارد. بنابراین ما از حقوق انسانی یکسانی برخورداریم. هدف جرأتمندی، دفاع از حقوق خود بدون تعرض به حقوق دیگران است. آگاهی از این حقوق اساسی، خود گام مهمی برای شروع آموزش جرأتمندی محسوب می شود. برای این که فرد بتواند رفتار جرأتمندانه از خود نشان دهد، ابتدا ضروری است حقوق اساسی خود و نحوهی احقاق آن را بشناسد.
حقوق اساسی ما
همهی ما به عنوان انسان، از یک سری حقوق اساسی برخوردار هستیم. ولی در کنار این حقوق مسؤولیت هایی داریم. بنابراین لازم است در دفاع از حق خودمان به مسؤولیت های خود نیز توجه نماییم. مهم ترین حقوق و مسؤولیت های افراد در روابط بین فردی در این جدول خلاصه شده است.
حقوق و مسؤولیت های شما
حقوق شما
مسؤولیت های شما
حق دارید برای خودتان تصمیم گیری کنید.
شما حق دارید به شیوهی محترمانه با شما رفتار شود.
شما حق دارید درخواست نامعقول دیگران را بدون احساس گناه رد کنید.
شما حق دارید اشتباه کنید.
شما حق دارید نظرتان را تغییر دهید.
شما حق دارید برای بررسی درخواست دیگران، زمان صرف کنید.
شما حق دارید تقاضای منطقی از دیگران داشته باشید.
شما حق دارید دیدگاه شخصی خودتان را داشته باشید.
شما حق دارید سرنوشت خودتان را تعیین کنید.
شما حق دارید احساسات خود را بیان کنید.
به دیگران اجازه دهید در مورد زندگیشان تصمیم بگیرند.
با دیگران رفتار محترمانه داشته باشید.
به دیگران اجازه دهید تا به طور جرأتمندانه و مؤدبانه درخواست نامعقول شما را رد کنند.
مطمئن شوید که اشتباه شما به دیگران صدمهای نمی رساند و مسؤولیت اشتباه خود را بپذیرید.
به دیگران اجازه دهید تا نظر و عقیدهی خود را عوض کنند.
اقدام منطقی بکنید.
تقاضای خود را به دیگران تحمیل نکنید.
به نظر دیگران احترام بگذارید.
به دیگران اجازه دهید تا سرنوشت خود را کنترل کنند.
به احساسات دیگران توجه نشان دهید.
مدیران با نگرش “من خوب نیستم- تو خوب هستی”
نگرش و رفتار انفعالی دارند.
اعتماد به نفس دارند.
خود را با دیگران مقایسه میکنند و به طرز منفی بر کمبودهای خود تاکید میکنند.
تائید طلب هستند حتی اگر درباره آنها نظرهای منفی داده شود.
سلطه پذیرند.
بهترین هدف برای تحقیر شدن هستند.
این نوع نگرش در نخستین سال های زندگی صورت میگیرد.
ادراکی که یک مدیر یا کارمند منفعل از خود دارد این است که احتمالاً متوجه فقدان اعتماد به نفس خود شده است و در نتیجه از پذیرش مسئولیت و از اظهارنظر و برقراری روابط اجتماعی خودداری میکند. تحت فشار توقعات بی شمار دیگران جرأت “نه” گفتن را ندارد و تسلیم محض خواست و نظر دیگران میشود.
راه حل اینست که انسان به این باور برسد که در قبال خود مسئول است.
مدیران دارای نگرش: “من خوب نیستم- تو خوب نیستی”
این افراد نگرش و رفتار بازیگرانه دارند.
نسبت به خود و دیگران مملو از احساس منفی هستند.
افسرده و بی انگیزه هستند.
معمولاً با آنها پیرامون تصمیمات مهم مشورت نشده است.
معمولاً به موقع به آنها ترفیع داده نشده است.
از خدمات طولانی و کارهای مفید آنها به اندازه کافی قدردانی نشده است.
برداشتی که مدیران با نگرش “من خوب نیستم- تو خوب نیستی” از خود دارند اینست که:
نسبت به خود اعتماد ندارند.
نسبت به دیگران اعتماد ندارند و به دیگران مظنون هستند.
فکر میکنند دیگران بدخواه آنها هستند و آنها هم بدخواه دیگران هستند.
مدیران با نگرش “من خوب هستم- تو خوب نیستی”
این مدیران یا کارمندان اغلب رفتار پرخاشگرانه دارند.
نزد دیگران احترام نخواهند داشت.
با امر و نهی افراطی به دیگران کارها را انجام می دهند.
به دیگران هیچ احترامی نمی گذارند.
برداشتی که مدیران و کارمند پرخاشگرانه از خود دارند:
با پرخاشگری، عدم اعتماد خود را پنهان میکنند.
موضع تدافعی دارند.
دائماً از جانب دیگران احساس تهدید میکنند.
دست کم گرفتن دیگران و برتر دانستن خود.
به این مدیران باید گفت:
احساس غروری که به بهای شکستن غرور دیگران ارضا شود عمر پایداری نخواهد داشت.
مدیران با نگرش: “من خوب هستم- تو خوب هستی”
این افراد از قضاوت صحیح برخوردارند.
این افراد همدلی صحیح دارند.
این افراد اعتماد به نفس کافی دارند و از افکار مثبت برخوردارند.
در چهره آنان اطمینان و اعتماد وجود دارد.
قامت راسخ و قوی دارند.
لحن آرام، نرم ولی محکم دارند.
حمایتگر هستند.
از عزت نفس بالایی برخوردارند.
واقعاً احساس میکنند با دیگران برابرند.
شناخت خود نخستین گام در داشتن رفتار قاطعانه
کلید اصلی تغییر رفتار پرخاشگرانه به رفتار قاطعانه: تغییر باورهای منفی در مورد خود است.
سبک های ارتباطی
برای درک کامل مفهوم جرأتمندی ابتدا باید بین آن و سایر سبک های ارتباطی تمایز قایل شویم. روان شناسان شیوه های ارتباطی انسان ها را به سه نوع طبقه بندی می کنند: سبک ارتباطی منفعلانه، سبک ارتباطی جرأت مندانه و سبک ارتباطی پرخاشگرانه. همهی ما در موقعیت های مختلف به درجات متفاوتی رفتارهای منفعلانه؟ پرخاشگرانه و جرأتمندانه نشان می دهیم. مشکل زمانی ایجاد می شود که ما به یک سبک رفتاری خاص که غیرموثر و مشکل آفرین است، بچسبیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
تعریف قاطعیت
جرأت ورزی، یک شیوهی ارتباطی خاص است که می توان آن را آموخت و به کار بست. مهارت جرأت ورزی فرد را قادر می سازد تا افکار، احساسات و ارزش های خود را دربارهی یک موقعیت به طور آزادانه و مستقیم و با احترام به احساسات و ارزش های اشخاص دیگر بیان کند. این مهارت بر حقوق فرد، ضمن توجه به حقوق دیگران، تأکید دارد. بنابراین جرأت ورزی در موقعیت هایی که فرد تحت فشار است، مهارت مهمتر می باشد. تعاریف متعددی از جرأت مندی ارائه شده است. در این جا به چند مورد اشاره می کنیم:
“ابراز عقاید، احساسات و افکار خود به طور مناسب، مستقیم، صادقانه و بدون بی احترامی به حقوق دیگران”.
“تشخیص منافع خود و عمل براساس آن و مطالبهی حق خود، بدون تعرض به حقوق دیگران”.
همانطور که مشاهده می کنید، در تمامی این تعاریف بر رعایت و احترام به حقوق دیگران تأکید شده است.
عناصر قاطعیت
جرأتمندی شامل هفت پاسخ است:
ابراز عقیدهی خود.
تقاضای تغییر رفتارهای نامطلوب دیگران.
رد درخواست ها و تقاضاهای غیرمنطقی دیگران.
ابراز احساسات مثبت و منفی خود.
آغاز و ادامهی تعاملات اجتماعی.
پذیرش کاستی های خود.
ابراز جملات متعارف در هنگام رویارویی یا جدا شدن از دیگران.
برای کسب مهارتت جرأتمندی، لازم است فلسفهی این نوع رفتار را بدانید. جرأتمندی به عنوان یک شیوهی ارتباط بر چند اصل استوار است:
شناخت حقوق خود.
برابری انسان ها.
برخورداری از حقوق یکسان.
فلسفهی زیربنایی آموزش جرأتمندی بر این فرض منطقی استوار است که همهی انسان ها برابر هستند. هیچ کس نسبت به دیگری برتری ندارد. بنابراین ما از حقوق انسانی یکسانی برخورداریم. هدف جرأتمندی، دفاع از حقوق خود بدون تعرض به حقوق دیگران است. آگاهی از این حقوق اساسی، خود گام مهمی برای شروع آموزش جرأتمندی محسوب می شود. برای این که فرد بتواند رفتار جرأتمندانه از خود نشان دهد، ابتدا ضروری است حقوق اساسی خود و نحوهی احقاق آن را بشناسد.
حقوق اساسی ما
همهی ما به عنوان انسان، از یک سری حقوق اساسی برخوردار هستیم. ولی در کنار این حقوق مسؤولیت هایی داریم. بنابراین لازم است در دفاع از حق خودمان به مسؤولیت های خود نیز توجه نماییم. مهم ترین حقوق و مسؤولیت های افراد در روابط بین فردی در این جدول خلاصه شده است.
حقوق و مسؤولیت های شما
حقوق شما
مسؤولیت های شما
حق دارید برای خودتان تصمیم گیری کنید.
شما حق دارید به شیوهی محترمانه با شما رفتار شود.
شما حق دارید درخواست نامعقول دیگران را بدون احساس گناه رد کنید.
شما حق دارید اشتباه کنید.
شما حق دارید نظرتان را تغییر دهید.
شما حق دارید برای بررسی درخواست دیگران، زمان صرف کنید.
شما حق دارید تقاضای منطقی از دیگران داشته باشید.
شما حق دارید دیدگاه شخصی خودتان را داشته باشید.
شما حق دارید سرنوشت خودتان را تعیین کنید.
شما حق دارید احساسات خود را بیان کنید.
به دیگران اجازه دهید در مورد زندگیشان تصمیم بگیرند.
با دیگران رفتار محترمانه داشته باشید.
به دیگران اجازه دهید تا به طور جرأتمندانه و مؤدبانه درخواست نامعقول شما را رد کنند.
مطمئن شوید که اشتباه شما به دیگران صدمهای نمی رساند و مسؤولیت اشتباه خود را بپذیرید.
به دیگران اجازه دهید تا نظر و عقیدهی خود را عوض کنند.
اقدام منطقی بکنید.
تقاضای خود را به دیگران تحمیل نکنید.
به نظر دیگران احترام بگذارید.
به دیگران اجازه دهید تا سرنوشت خود را کنترل کنند.
به احساسات دیگران توجه نشان دهید.
مدیران با نگرش “من خوب نیستم- تو خوب هستی”
نگرش و رفتار انفعالی دارند.
اعتماد به نفس دارند.
خود را با دیگران مقایسه میکنند و به طرز منفی بر کمبودهای خود تاکید میکنند.
تائید طلب هستند حتی اگر درباره آنها نظرهای منفی داده شود.
سلطه پذیرند.
بهترین هدف برای تحقیر شدن هستند.
این نوع نگرش در نخستین سال های زندگی صورت میگیرد.
ادراکی که یک مدیر یا کارمند منفعل از خود دارد این است که احتمالاً متوجه فقدان اعتماد به نفس خود شده است و در نتیجه از پذیرش مسئولیت و از اظهارنظر و برقراری روابط اجتماعی خودداری میکند. تحت فشار توقعات بی شمار دیگران جرأت “نه” گفتن را ندارد و تسلیم محض خواست و نظر دیگران میشود.
راه حل اینست که انسان به این باور برسد که در قبال خود مسئول است.
مدیران دارای نگرش: “من خوب نیستم- تو خوب نیستی”
این افراد نگرش و رفتار بازیگرانه دارند.
نسبت به خود و دیگران مملو از احساس منفی هستند.
افسرده و بی انگیزه هستند.
معمولاً با آنها پیرامون تصمیمات مهم مشورت نشده است.
معمولاً به موقع به آنها ترفیع داده نشده است.
از خدمات طولانی و کارهای مفید آنها به اندازه کافی قدردانی نشده است.
برداشتی که مدیران با نگرش “من خوب نیستم- تو خوب نیستی” از خود دارند اینست که:
نسبت به خود اعتماد ندارند.
نسبت به دیگران اعتماد ندارند و به دیگران مظنون هستند.
فکر میکنند دیگران بدخواه آنها هستند و آنها هم بدخواه دیگران هستند.
مدیران با نگرش “من خوب هستم- تو خوب نیستی”
این مدیران یا کارمندان اغلب رفتار پرخاشگرانه دارند.
نزد دیگران احترام نخواهند داشت.
با امر و نهی افراطی به دیگران کارها را انجام می دهند.
به دیگران هیچ احترامی نمی گذارند.
برداشتی که مدیران و کارمند پرخاشگرانه از خود دارند:
با پرخاشگری، عدم اعتماد خود را پنهان میکنند.
موضع تدافعی دارند.
دائماً از جانب دیگران احساس تهدید میکنند.
دست کم گرفتن دیگران و برتر دانستن خود.
به این مدیران باید گفت:
احساس غروری که به بهای شکستن غرور دیگران ارضا شود عمر پایداری نخواهد داشت.
مدیران با نگرش: “من خوب هستم- تو خوب هستی”
این افراد از قضاوت صحیح برخوردارند.
این افراد همدلی صحیح دارند.
این افراد اعتماد به نفس کافی دارند و از افکار مثبت برخوردارند.
در چهره آنان اطمینان و اعتماد وجود دارد.
قامت راسخ و قوی دارند.
لحن آرام، نرم ولی محکم دارند.
حمایتگر هستند.
از عزت نفس بالایی برخوردارند.
واقعاً احساس میکنند با دیگران برابرند.
شناخت خود نخستین گام در داشتن رفتار قاطعانه
کلید اصلی تغییر رفتار پرخاشگرانه به رفتار قاطعانه: تغییر باورهای منفی در مورد خود است.
سبک های ارتباطی
برای درک کامل مفهوم جرأتمندی ابتدا باید بین آن و سایر سبک های ارتباطی تمایز قایل شویم. روان شناسان شیوه های ارتباطی انسان ها را به سه نوع طبقه بندی می کنند: سبک ارتباطی منفعلانه، سبک ارتباطی جرأت مندانه و سبک ارتباطی پرخاشگرانه. همهی ما در موقعیت های مختلف به درجات متفاوتی رفتارهای منفعلانه؟ پرخاشگرانه و جرأتمندانه نشان می دهیم. مشکل زمانی ایجاد می شود که ما به یک سبک رفتاری خاص که غیرموثر و مشکل آفرین است، بچسبیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 69
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد کرج
تحقیق درس اصول سرپرستی
عنوان:
قاطعیت در مدیریت
استاد :
سرکار خانم حسینی
دانشجو :
سمانه فرجیان
نیمسال دوم 84-1383
پیشگفتار :
تئوری های مدیریتی به عنوان مجموعه ای متحول و مرتبط با شرایط اقتصادی ـ صنعتی و دگرگونیهای سیاسی ـ اجتماعی همواره به صورت بستری مناسب در ارایه روشهای کابردی و سامان سازمانی مورد استفاده قرار داشته است. این مجموعه هم اکنون به عنوان علوم مدیریتی، گستردة دامنه داری از چارچوبهای علمی، همچون اقتصاد، ریاضیات و آمار، روانشناسی، جامعه شناسی، مهندسی و دانش سیاسی را در برمیگیرد. از همین روست که ((الگوسازی مدیریت)) در سالهای اخیر، بیش از پیش، از جنبة مفهومیو نظریه پردازی صرف، به مدل های کاربردی و مبتنی بر دیدگاه های ((بین رشته ای)) گرایش یافته است.
فرآیند علمیتر شدن دانش مدیریت، بر پایة علوم غیر کمیو نظریه های کیفی نیز تقویت شده است که از جمله مهمترین آنها باید از تئوری ها و الگوهای عقلایی مربوط به ((مدیریت رفتار سازمانی)) نام برد. این شاخه از دانش مدیریت، به شدت تحت تأثیر ((دانش روانشناسی)) قرار داشته و رابطة تنگاتنگی را با علوم رفتاری ایجاد کرده است. شناخت انسان و تجزیه و تحلیل کنش و واکنشهای انسانی در یک مجموعة سازمانی، ادراک ما را از واقعیتهای مدیریتی و ساختار علمیمجموعه های ((انسانی ـ تکنولوژیک)) و فعالیتهای ((سازمان ـ مدیریتی)) به طور چشمگیری افزایش داده است (Kahen 1997). به بیان دیگر، تلفیق منطقی دانش مبتنی بر واقعیت روانشناسی و چارچوبهای نظری مدیریت، موجب پیدایش مفاهیم و الگوهای نوین کاربردی شده است که مقولة ((قاطعیت)) از جمله تازه ترین آنهاست.
چه در زمینه مدیریت و چه دربارة موضوعات دیگری مانند رهبری، مباحثة قانع کردن دیگران، هدایت، مذاکره، فروش یا ارزشیابی بحث کنیم، همة این موارد را میتوان در یک موضوع به نام : ((کُنش متقابل انسانی))، خلاصه کرد.
به دلیل پیامدهای کنش متقابل انسانی در اثر بخشی فعالیت، عنوان این فصل، ((وارونه سازی یا معکوس کردن اثر دومینو)) نامگذاری شده است.
گاهی در امور اداری اشتباهی رخ میدهد که پیش از پی بردن به آن، اثر متقابلی به صورت یک ((واکنش زنجیره ای)) ایجاد میشود. باید توجه داشت که در بازی دومینو، ((اثر)) را نمیتوان معکوس یا وارونه کرد.
اما در ((مدیریت)) این کار ((شدنی)) است. میتوان با یک تغییر به ظاهر کوچک، ((یک واکنش زنجیره ای مثبت)) ایجاد کرد.
دنیای مدیریت، روز به روز پیچیده تر میشود؛ رد شرایط بسیار متغیر و متحول اقتصاد کنونی، اغلب شرکتها در تلاشند تا با شناخت و فراهم سازی خواسته های مشتریان، از رقبای خود پیشی