لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
پاسخ های هورمونی نسبت به فعالیت های ورزشی و تمرینات جسمانی
فعالیت ها و تمرینات جسمانی سبب آن می گردد که سطوح برخی از هورمون ها در مقایسه با مقادیر استراحت افزایش یا کاهش پیدا کنند. اگر چه اهمیت فیزیولوژیکی بسیاری از این تغییرات در حال حاضر شناخته نشده؛ این واقعیت که آن ها حتی نسبت به فعالیت های ورزشی عکس العمل نشان می دهند، خود کمال اهمیت را دارد. یکی از بررسی های عالی و عمیق روی این موضوع توسط متی ور به رشته تحریر در آمده است.
هورمون رشد (GH)
هورمون رشد (GH) که از هیپوفیز قدامی ترشح می شود، در هنگام فعالیت های ورزشی در خون افزایش یافته و بیشتر تحت تأثیر شدت تمرین قرار می گیرد. مثالی از پاسخ هورمون رشد در شکل 2 نشان داده شده است. در این تحقیق تمرین جسمانی برای مدت 20 دقیقه روی یک دوچرخه کارسنج انجام گرفت. توجه گردد که با استفاده از بار کار سبک (مثلاً 300 کیلوگرم – متر در دقیقه) افزایشی در غلظت هورمون رشد در حدود 35 برابر مقدار استراحت بود. اگر چه در شکل نشان داده نشده، ولی هورمون رشد در هنگام اعمال ورزشی سریعاً افزایش پیدا نمی کند، بلکه با ادامه تمرین به تدریج زیاد می شود.
هورمون رشد یک عامل متابولیک قوی است این هورمون، رشد و هیپوتروفی عضله را به وسیله تسهیل در انتقال اسیدهای آمینه به درون سلول ها افزایش می دهد. علاوه بر این، هورمون رشد به طور مستقیم متابولیسم چربی (لیپولیز) را به وسیلة افزایش ساخته شدن آنزیم های درگیر در این فرآیند تحریک می کند. در جریان فعالیت های هوازی و متناسب با شدت تمرین، سطوح هورمون رشد افزایشی می یابد و به نوبه خود پس از تمرین نیز در سطح بالایی باقی می ماند.
پاسخ هورمون رشد نسبت به تمرین ظاهراً مربوط به سطح آمادگی فرد دارد. این موضوع به دو طریق قابل بررسی است؛ 1) هورمون رشد هنگام اعمال ورزشی با شدت بار یکسان در افراد تمرین کرده نسبت به افراد تمرین نکرده افزایش کمتری را داشته است؛ و 2) کاهش هورمون رشد پس از اعمال ورزشی خسته کننده در افراد تمرین کرده نسبت به افراد تمرین نکرده سریع تر بوده است. اگر چه اهمیت این تفاوت بین افراد تمرین کرده و تمرین نکرده کاملاً شناخته نشده، لیکن چنین پیشنهاد شده که تمرینات جسمانی طولانی وجه تمایزی را بین مراحل کنترل هورمون رشد ایجاد می نماید.
یک بررسی عالی مربوط به اثرات فعالیت های ورزشی و تمرینات جسمانی روی پاسخ هورمون رشد توسط شفارد و سیدنی به رشته تحریر آمده است.
هورمون های تیروئید و پاراتیروئید
هورمون تیروئید، تیروکسین و تریودوتیرونین همان طور که در شکل 6-22 نشان داده شده است، هنگام اعمال ورزشی افزایش پیدا می کنند. سطوح هورمون محرک تیروئید (TSH) خون نیز در شکل دیده می شود. در این تحقیق، تمرین شامل یک مسابقه 70 کیلومتری (4/43 مایل) اسکی صحرانوردی است که جهت اتمام آن نیز به 5 الی 7 ساعت وقت می باشد. جالب ترین تغییر این واقعیت نیست که تیروکسین و تریودوتیرونین هر دو بلافاصله پس از تمرین افزایش پیدا می کنند، بلکه آن است که سطح هورمون های مذکور در حقیقت تا چندین روز پس از مسابقه پایین تر از سطح پیش از مسابقه بوده اند. این موضوع با افزایش هورمون TSH پس از مسابقه که منعکس کننده انحرافات ظاهری در تعادل طبیعی بین ترشح، توزیع و دفع هر یک از هورمون هاست همخوانی دارد.
شکل 2- پاسخ هورمون رشد (GH) به تمرینات دوچرخه سواری. توجه شود هک در بار کار سبک سطوح هورمون رشد موجود در خون افزایش پیدا نمی کند. هر چند، در بار کار بالاتر هورمون رشد به صورت اساسی افزایش پیدا می کند. (بر اساس اطلاعات Lazarus , Sutton)
تری یدوتیرونین و تیروکسین
تری یدوتیرونین و تیروکسین به عنوان دو هورمون تیروئیدی متابولیک، عملکردهای یکسانی دارند. این دو هورمون میزان متابولیسم تقریباً تمامی بافت های بدن را افزایش می دهند و می توانند موجب 60 تا 100 درصد افزایش در میزان متابولیسم پایه شوند. تری یدوتیرونین و تیروکسین همچنین:
( ساخته شدن پروتئین و به دنبال آن ساخته شدن آنزیم ها را افزایش می دهند.
( اندازه و تعداد میتوکندری ها را در بیشتر سلول ها افزایش می دهند.
(برداشت سلولی گلوکز را سرعت می بخشند.
( گلیکولیز و گلوکونئوژنز را افزایش می دهند.
( میزان متابولیسم چربی را بالا می برند و فراهمی اسیدهای چرب آزاد برای اکسیداسیون را افزایش می دهند.
رها سازی هورمون محرک تیروئید TSH از هیپوفیز قدامی در جریان ورزش افزایش می یابد. TSH رها سازی تری یدوتیرونین و تیروکسین را کنترل می کند؛ بنابراین افزایش ناشی از ورزش در TSH موجب تحریک قابل پیش بینی غدة تیروئید خواهد شد. در واقع، ورزش موجب افزایش سطوح تیروکسین پلاسما می شود، اما بین افزایش سطوح TSH در جریان ورزش و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
تأثیر فعالیت عصبی سمپاتیک و کته کولامینها روی نورونهای آوران اولیه
در شرایط عادی، نورونهای آوران اولیه نسبت به کته کولامینها حساسیتی نداشته و فعالیت آنها تحت تأثیر جریان سمپاتیک قرار نمیگیرد. با این وجود در بعضی سندرمهای درد نورماتیک مانند سندرمهای درد موضعی پیچیده (استیروفی سمپاتیک رفلکسی و کوزاثری) وضعیت تفاوت مینماید. این موضوع بر اساس مشاهدة بالینی تأثیر اعمال سمپاتولیتیک در تسکین درد در این سندرمها میباشد. در گزارش مطالعه صد سالة خود در سال 1967 به نحو بسیار برجستهای خصوصیات بالینی کوزالژی و تأثیر ملاحظات سمپاتولیتیک را توصیف کرده است:
یکی از تجارب بسیار ارزشمند طرحی در طی جنگ جهانی دوم کشف این مسأله بود که قطع رشتههای عصبی سمپاتیک خاصی تقریباً همیشه در درمان درد کوزالژی مؤثر است. با بلوک زنجیره سمپاتیک با داروی بیحسی موضعی، در صورتی که تزریق درست انجام شده باشد تقریباً تسکین صددرصد بطور فوری ظاهر میشود. در چنین وضعیتی تغییر چهره و رفتار بیمار بسیار جالب توجه میباشد.
با این وجود نویسندگان دیگری با فرضیه دخالت فعال سیستم عصبی سمپاتیک در تولید درد مخالفند. آنها معتقدند که نتایج مطالعات و استفاده از تکنیکهای مختلف بلوک سمپاتیک در درد نوروپاتیک ندرتاً بطور کامل مورد بررسی قرار گرفته و غالباً نیز از نوع کنترل شده توسط دارونما نبوده اند.
در سالهای اخیر، مطالعات تجربی و بالینی بسیاری باعث روشنتر شدن مسأله همچنان لاینحل نقش سیستم سمپاتیک در تولید درد در شرایط پاتوفیزیولوژیک شدهاند. این مطالعات دو نوع تأثیر سمپاتیک روی نورونهای آوران را مشخص نمودهاند. تمایز آنها به نظر مربوط است به این مسئله که آیا ارتباط و اتصال بین نورونهای آوران و سمپاتیک پس از آسیب تروماتیک عصبی بوجود میآید یا پس از التهاب بافت محیطی همراه با حساسیت به درد.
تأثیر فعالیت سمپاتیک و کته کولامینهای روی رشتههای آوران اولیه پس از آسیب عصبی (جدول 1)
تجارب حیوانی
ارتباط بین فیبرهای آوران و سمپاتیک آسیب دیده در محل ضایعه یا دیستال به آن پس از آسیب کامل عصبی: پس از آسیب تجربی کامل یک عصب فیبرهای آوران پوستی که سالم ماندهاند دارای افزایش حساسیت نورآدرنرژیک میشوند. نورونها در غشاء بلاسمایی خود گیرندههای فعال نورآدرنرژیک پیدا میکنند. (شکل 1A). در موشها و گربهها، فیبرهای آوران میلیندار و برون میلین را که به نورومای انتهای قطع شده عضو عصبدهی مینمایند میتوان توسط آدرنالین و یا توسط تحریک فیبرهای سمپاتیک و ابران که بداخل نوروما رشد کردهاند، تحریک و حساس کرد. واکنش شیمیایی مستقیم آدرنرژیک بوده و در مدل موش غالباً از طریق گیرندههای آلفادو متصل میشود. در نوروماهای بالغ موشها و گربهها حساسیت به کته کولامین معمولاً بسیار کمتر بارز است. یک سال پس از قطع آناستوموز مجدد اعصاب محیطی که امکان رشد مجدد آکسونهارا ایجاد مینماید، تحریک الکتریکی تنة سمپاتیک در فرکانسهای فیزیولوژیک تحریک (5-1 هرتز) همچنان میتواند از طریق یک مکانیزم آلفاز درنوسپتور، گیرندههای درد نوع C دژنره را فعال نماید.
شکل 1: تأثیر فعالیت سمپاتیک و کته کولامینها روی نورونهای آوران اولیه A. ضایعه کامل عصبی. محل تأثیر سمپتیک – آوران در نوروما و یا در گانگلیون ریشه پشتی است که توسط نورآدرنالین NA که از اعصاب پس گالگلیونی و آلفا آدرنوسپتورهایی که در غشاء پلاسمایی نورونهای آوران بوجود آمدهاند منتقل میشود. B. ضایعه ناقص عصبی. ضایعه ناقص عصبی معمولاً منجر به کاهش تراکم عصبدهی سمپاتیک (نورون پس گانگلیونی دانهدار) میشود. این مسأله باعث افزایش آلفادو آدرنوسپتورهای فعال در غشاء فیبرهای غیر فعال حس درد میشود. C. پس از التهاب بافتی، فیبرهای آوران اولیه غیر فعال ولی حساس شده دچار افزایش حساسیت به نورآدرنالین میشوند. نورآدرنالین مستقیماً روی فیبرهای آوران اثر نمیکند اما باعث ترشح پروستاگلاندینها (PG) از پایانههای سمپاتیک که فیبرهای آوران را حساس میکنند خواهد شد. در همین رابطه، افزایش حساسیت به درد ناشی از بزادی کدینیس و فاکتور رشد عصبی (NGF) نیز توسط ترشح پروستاگلاندینها از فیبرهای پس گانگلیونی تشدید و تقویت خواهد شد.
تداخلات فیبرهای آوران و سمپاتیک سالم و دست نخورده دیستال به ناحیة ضایعه در آسیبهای ناقص عصبی: پاسخ فیبرهای C بدون میلین به تحریک تنه سمپاتیک در عصب پرونئال مشترک خرگوش دو هفته پس از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
تأثیر فعالیت عصبی سمپاتیک و کته کولامینها روی نورونهای آوران اولیه
در شرایط عادی، نورونهای آوران اولیه نسبت به کته کولامینها حساسیتی نداشته و فعالیت آنها تحت تأثیر جریان سمپاتیک قرار نمیگیرد. با این وجود در بعضی سندرمهای درد نورماتیک مانند سندرمهای درد موضعی پیچیده (استیروفی سمپاتیک رفلکسی و کوزاثری) وضعیت تفاوت مینماید. این موضوع بر اساس مشاهدة بالینی تأثیر اعمال سمپاتولیتیک در تسکین درد در این سندرمها میباشد. در گزارش مطالعه صد سالة خود در سال 1967 به نحو بسیار برجستهای خصوصیات بالینی کوزالژی و تأثیر ملاحظات سمپاتولیتیک را توصیف کرده است:
یکی از تجارب بسیار ارزشمند طرحی در طی جنگ جهانی دوم کشف این مسأله بود که قطع رشتههای عصبی سمپاتیک خاصی تقریباً همیشه در درمان درد کوزالژی مؤثر است. با بلوک زنجیره سمپاتیک با داروی بیحسی موضعی، در صورتی که تزریق درست انجام شده باشد تقریباً تسکین صددرصد بطور فوری ظاهر میشود. در چنین وضعیتی تغییر چهره و رفتار بیمار بسیار جالب توجه میباشد.
با این وجود نویسندگان دیگری با فرضیه دخالت فعال سیستم عصبی سمپاتیک در تولید درد مخالفند. آنها معتقدند که نتایج مطالعات و استفاده از تکنیکهای مختلف بلوک سمپاتیک در درد نوروپاتیک ندرتاً بطور کامل مورد بررسی قرار گرفته و غالباً نیز از نوع کنترل شده توسط دارونما نبوده اند.
در سالهای اخیر، مطالعات تجربی و بالینی بسیاری باعث روشنتر شدن مسأله همچنان لاینحل نقش سیستم سمپاتیک در تولید درد در شرایط پاتوفیزیولوژیک شدهاند. این مطالعات دو نوع تأثیر سمپاتیک روی نورونهای آوران را مشخص نمودهاند. تمایز آنها به نظر مربوط است به این مسئله که آیا ارتباط و اتصال بین نورونهای آوران و سمپاتیک پس از آسیب تروماتیک عصبی بوجود میآید یا پس از التهاب بافت محیطی همراه با حساسیت به درد.
تأثیر فعالیت سمپاتیک و کته کولامینهای روی رشتههای آوران اولیه پس از آسیب عصبی (جدول 1)
تجارب حیوانی
ارتباط بین فیبرهای آوران و سمپاتیک آسیب دیده در محل ضایعه یا دیستال به آن پس از آسیب کامل عصبی: پس از آسیب تجربی کامل یک عصب فیبرهای آوران پوستی که سالم ماندهاند دارای افزایش حساسیت نورآدرنرژیک میشوند. نورونها در غشاء بلاسمایی خود گیرندههای فعال نورآدرنرژیک پیدا میکنند. (شکل 1A). در موشها و گربهها، فیبرهای آوران میلیندار و برون میلین را که به نورومای انتهای قطع شده عضو عصبدهی مینمایند میتوان توسط آدرنالین و یا توسط تحریک فیبرهای سمپاتیک و ابران که بداخل نوروما رشد کردهاند، تحریک و حساس کرد. واکنش شیمیایی مستقیم آدرنرژیک بوده و در مدل موش غالباً از طریق گیرندههای آلفادو متصل میشود. در نوروماهای بالغ موشها و گربهها حساسیت به کته کولامین معمولاً بسیار کمتر بارز است. یک سال پس از قطع آناستوموز مجدد اعصاب محیطی که امکان رشد مجدد آکسونهارا ایجاد مینماید، تحریک الکتریکی تنة سمپاتیک در فرکانسهای فیزیولوژیک تحریک (5-1 هرتز) همچنان میتواند از طریق یک مکانیزم آلفاز درنوسپتور، گیرندههای درد نوع C دژنره را فعال نماید.
شکل 1: تأثیر فعالیت سمپاتیک و کته کولامینها روی نورونهای آوران اولیه A. ضایعه کامل عصبی. محل تأثیر سمپتیک – آوران در نوروما و یا در گانگلیون ریشه پشتی است که توسط نورآدرنالین NA که از اعصاب پس گالگلیونی و آلفا آدرنوسپتورهایی که در غشاء پلاسمایی نورونهای آوران بوجود آمدهاند منتقل میشود. B. ضایعه ناقص عصبی. ضایعه ناقص عصبی معمولاً منجر به کاهش تراکم عصبدهی سمپاتیک (نورون پس گانگلیونی دانهدار) میشود. این مسأله باعث افزایش آلفادو آدرنوسپتورهای فعال در غشاء فیبرهای غیر فعال حس درد میشود. C. پس از التهاب بافتی، فیبرهای آوران اولیه غیر فعال ولی حساس شده دچار افزایش حساسیت به نورآدرنالین میشوند. نورآدرنالین مستقیماً روی فیبرهای آوران اثر نمیکند اما باعث ترشح پروستاگلاندینها (PG) از پایانههای سمپاتیک که فیبرهای آوران را حساس میکنند خواهد شد. در همین رابطه، افزایش حساسیت به درد ناشی از بزادی کدینیس و فاکتور رشد عصبی (NGF) نیز توسط ترشح پروستاگلاندینها از فیبرهای پس گانگلیونی تشدید و تقویت خواهد شد.
تداخلات فیبرهای آوران و سمپاتیک سالم و دست نخورده دیستال به ناحیة ضایعه در آسیبهای ناقص عصبی: پاسخ فیبرهای C بدون میلین به تحریک تنه سمپاتیک در عصب پرونئال مشترک خرگوش دو هفته پس از
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
تعریف بازی : بازی فعالیت است غریزی و نشاط آور که موافق با مراحل رشد و تکامل انسان بوده است و بطور غیرجدی و غیر قابل پیش بینی انجام می گیرد.
خصوصیات بازی : 1) فطری بودن آن 2) غیر انتفاعی بودن 3) آزادی فرد در تغییرآن و انجام آن به دلخواه 4) عدم حضور مقررات تحمیلی 5) باعث فراگرفتن نقشها و وظایف اجتماعی که در آینده عهده دار آن خواهند شد.
انواع بازی : 1) اجتماعی 2) انفرادی 3) رقابتی 4) فکری و ذهنی 5) امدادی
« در صورتی که بازیها بطور صحیح انجام شوند کمک شایانی به رشد و تربیت کودک می کند »
ماهی را هر وقت از آب بگیرید تازه است !
تحقیقات نشان می دهد شروع ورزش برای افراد کم تحرکی که می خواهند خطر ابتلا به بیماری قلبی را در خود کاهش دهند هیچ گاه دیر نیست.
محققان می گویند ورزش برای آنکه تأثیر مفید داشته باشد لازم نیست شدید باشد و حتی پیاده روی نیز موثر است.
آنها تأثیر فعالیت بدنی را بر گروهی از بیماران مبتلا به بیماری شریان اکلیلی قلب و گروه داوطلب سالم همسن و هم جنس بررسی کردند. آنها دریافتند کسانی که سراسر عمر خود ورزش کرده اند در معرض کمترین خطر ابتلا به این بیماری هستند. با این حال خطر بروز این بیماری در کسانی که در اواخر بزرگسالی فعالیت بدنی را آغاز کرده اند نیز کاهش نشان داده است. کسانی که سراسر عمر خود فعال بوده اند 60 درصد کمتر به بیماری شریان اکلیلی قلب مبتلا شدند. افراد کم تحرکی که بعد از 40 سالگی ورزش کردن را شروع کردند 55 درصد کمتر از کسانی که همیشه بی تحرک بوده اند در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند.
پزشکان معتقدند قلب عضله ای است که به طور مرتب به فعالیت بدنی نیاز دارد.
باز هم در فواید ورزش
نتایج یک مطالعه جدید نشان می دهد زنانی که از درمان سرطان سینه جان سالم به در برده اند و به تمرینات ورزشی استقامتی و بدنسازی می پردازند از سلامت بدنی و کیفیت زندگی بهتری در مقایسه با همتایان کم تحرک خود برخوردارند.
بیماران سرطانی و نجات یافتگان از سرطان می توانند با استفاده از دستگاه های دو ثابت ، پیاده روی در هوای آزاد و یا تمرینات ورزشی قلبی، ریوی قدرت بدنی خود را افزایش داده و تحمل خود را در برابر خستگی تقویت کنند.
محققان در بررسی خود 16 زن را به طور تصادفی در دو گروه تمرینات ورزشی و گروه شاهد قرار دادند. در گروه شاهد زنان الگوی معمولی فعالیت خود را دنبال کردند و در گروه ورزشی زنان در هفته در سه جلسه 90 دقیقه ای ورزشی شرکت کردند. در پایان این مطالعه هشت هفته ای بهبودهایی در کیفیت زندگی زنان گروه ورزش دیده شد.
سلامت دستگاه قلبی، ریوی این زنان نیز بهبود یافت. علاوه بر آن این زنان قدرت و توان عضلانی خود را به دست آوردند.
شکل های مختلف بلوغ در فرایند بلوغ بیولوژیکی (زیستی) : بلوغ بیولوژیکی ،عامل (سازه) تعیین کننده و مهم پاسخ های فیزیولوژیکی به ورزش و تمرین است.
1) بلوغ ریختی : افزایش اندازه بدن که توسط افزایش پیشرونده ای در وزن و قد بدن ظاهر می شود به لحاظ بصری، آشکارترین تظاهر بلوغ بیولوژیکی کودک است. واضح است که این تغییرات تأثیر عمده ای بر اجرای ورزشی دارد و از این رو فیزیولوژیست های ورزشی به آن علاقه زیادی دارند. (فیزیولوژی ورزشی دوران رشد)
سریع ترین نرخ رشد در اوایل نوزادی دیده می شود زیرا وزن نوزاد در 3-4 ماهگی به دو برابر وزن زمان تولد و در 1 سالگی به 3 برابر می رسد بنابراین ،نرخ رشد تا سال های مدرسه کاهش یکنواختی دارد، زیرا افزایش سالانه قد و وزن ثابت است.
در اوایل نوجوانی شتاب قدو وزن در پاسخ به تغییرات هورمونی دوره بلوغ افزایش می یابد، این جهش رشدی وابسته به بلوغ، در دختران زودتر و تقریباٌ در فاصله سنی 10 تا 12 سالگی رخ می دهد. اوج افزایش قد و وزن در پسران تقریباً 2 سال دیرتر از دختران ظاهر می شود. مدت رشد جهشی کوتاه است ،چیزی حدود 1 تا 5/1 سال، اما در این فاصله زمانی، نرخ رشد قد تقریباً 2 برابر می شود. تمام ابعاد عضله و اسکلت عملاٌ در این جهش رشدی سهیم هستند.
میانگین ارزش های قد و وزن بین دو جنس در کودکی یکسان است ، اما پسران نسبت به دختران اندکی سنگین تر و بلندتر. در اواخر دوران کودکی ،دختران به دلیل برخورداری از رشد جهشی زودتر، به طور موقتی نسبت به پسران بلندتر می شوند.
با وجود این پسران در دوره بلوغ به قد بلندتری دست می یابند زیرا : 1) آنها قبل از جهشس رشسدی وابسته به بلوغ، دوره رشد طولانی تری دارند. 2) نرخ رشد آنها در نقطه سرعت پیشینه به هنگام بلوغ بیشتر است (2/9 در مقابل 3/8 سانتی متر)
2) بلوغ جنسی: بلوغ می تواند این چنین تعریف شود : « توالی تغییرات آناتومیک (ساختاری) و فیزیولوژیک در دوران نوجوانی که منتهی به باروری می شود» زمانی که دوره بلوغ به انتها می رسد نوجوان، بلوغ کامل جنسی ،یعنی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
اخلال در زندگى ده ها خانوار بر اثر فعالیت شرکت هاى نفتى
فاجعه زیست محیطى در جنوب شرقى تهران
«ما۱۶۰۰نفریم. ذرت مى کاریم بوى نفت مى دهد، گندم درو مى کنیم، طعم نفت مى دهد.»از شهر رى که بگذرید، خیلى دور نیست. همین نزدیکى ها، زمین زیرپایشان آغشته به نفت است. مزارع ۲۷۰ خانوار طعم نفت مى دهد، گندم و ذرتشان هم . سه کیلومترى جاده شهرى رى به قم، آلودگى غوغا مى کند. مردم سخت نفس مى کشند. با چاه هاى آلوده به نفت، گندم مى کارند. زمین زیر پایشان سیاه؛ مثل آبى آسمانى که بالاى سرشان در غبار رنگ مى بازد: «ما ۱۶۰۰ نفریم. گوشه اى که گذرتان هم نمى افتد، سرب را نفس مى کشیم، آب آلوده مى نوشیم.»مزارع غوطه ور در نفت روستاى اسماعیل آباد دیگر جاى زندگى و کشت و کار نیست. نفت اینجا براى مردمانش سرمایه و سود نیست. نفس کشیدن در غبار سموم شیمیایى نفت و بنزین و گرد مرگبار سولفات سدیم براى مردم این گوشه پرت، سخت آسان شده است، سخت عادت شده است.اسماعیل آباد را پنج کارخانه محاصره کرده اند، مخزن هاى بلند نفت و بنزین، لوله هاى گاز و کارخانه سولفات سدیم چنان با زندگى ۱۶۰۰ نفر آمیخته اند که دیگر نمى توان میان دیوار خانه هاى روستا و مخزن هاى بلند پالایشگاه نفت مرزى کشید. آب شربى در کار نیست. از زمین اما نفت سیاه مى جوشد. آسمان سیاه است، گندم هاى اینجا طعم نفت مى دهد.«ما۱۶۰۰ نفریم. پنج نقطه از روستاى اسماعیل آباد را لوله هاى ۲ اینچى آب کشیده اند، اما این آب هم آلوده است. مرض به جان بچه هایمان، زن هایمان افتاده. مهندس ها مى گویند این آب که به شما مى دهند آلوده نیست، اما زن هاى ما مریضند، بچه هایمان بیمارى پوستى گرفته اند. قبلاً اینطور نبود اما حالا چهار ماه است که از زمین زیر پایمان با آب، نفت مى زند بالا.»نخستین بار ۱۰ سال پیش یکى از چاه هاى کشاورزى روستا به نفت نشست. «چاه را مسؤولان شرکت نفت پلمب کردند.» محمد محمدابراهیم، عضو شوراى اسلامى روستا اینها را مى گوید: «چند سالى بود که اهالى از آب متوجه بوى نفت مى شدند اما همه فکر مى کردند که شاید این بو با هواى آلوده پالایشگاه است که در مشامشان مانده.»زمین اما فشار نفت و آلاینده هاى سنگین را تاب نیاورد. سفره هاى آب زیرزمینى آلوده شدند و اسفند سال گذشته بود که نفت جوشید و تفت روغن ها مزارع ذرت و گندم را سوزاند. زمین اسماعیل آباد هنوز با نفت آبیارى مى شود. روغن هاى داغ بر ریشه هاى گندمزارها مى نشیند و پساب «پالایشگاه نفت تهران، شرکت خط لوله رى، نفت بهران و شرکت تصفیه سولفور سدیم» همین نزدیکى ها جایى که مردم نفس مى کشند و بر زمین هایى که مردم گندم مى کارند تخلیه مى شود. مردم اینجا عادت کرده اند که بگویند: «ذرت مى کاریم، بوى نفت مى دهد، گندم مى کاریم طعم نفت مى دهد...»مرزى نیست. دورترین فاصله دیوارخانه هاى اسماعیل آباد با پالایشگاه فقط ۹ متر است. دیوار خانه ها و مخزن هاى بنزین و نفت پالایشگاه شانه به شانه هم بالا آمده اند. ۹ متر کافى است تا زندگى با نفت، تا زندگى با آتش با آلودگى هاى مسموم در هم آمیزد. زخم هاى کارى اما تنها بر زمین ریشه نکرده اند. نشانى هاى آلودگى نفتى را مى توان از زخم بیمارى هاى پوستى اهالى به تلخى درک کرد. بیمارى هاى عفونى در میان اهالى بیداد مى کند. دانه هاى سفید و قرمز بیمارى هاى ناشناخته بر بدن پیر و جوان مى نشیند و چه تلخ است که دیگر پمادها بى اثر مى شوند و مردم بیمارتر: «ببین! ببین! این تن زخمى ام را.»پیراهنش را بالا مى زند. زخم ها تنش را نشانه رفته اند. آهن هم تاول مى زند اینجا که همه چیز بوى نفت مى دهد. نفت مى جوشد از زمین، آب آلوده، خاک آلوده و زندگى محصور میان آلودگى زمین و هوا.«یک گروه کارشناسى به طور مشخص روى آلودگى آب این منطقه کار مى کنند و در حال حاضر نمونه بردارى هاى مورد نیاز انجام شده است. نتایج آزمایش هاى ما نشان داده است که آب اسماعیل آباد نزدیک به ۱۰۰ درصد آلودگى نفتى دارد یعنى اساساً آب نیست. اما منبع این آلودگى را هنوز نمى توان تعیین کرد و نمى توانم به طور قطع بگویم که کدام یک از شرکت هاى نفتى فعال در منطقه مسبب وقوع این فاجعه زیست محیطى بوده اند. موضوع آلودگى سفره هاى آب زیرزمینى است و این امر کار تحقیقات را با دشوارى روبه رو مى کند. اگر شرکت ها همکارى کنند مى توان امیدوار بود که منبع آلودگى شناسایى شود اما هنوز هیچ یک از آنها مسؤولیت این آلودگى را نمى پذیرند.» اینها را محمدحسن پیراسته مدیر کل حفاظت محیط زیست تهران مى گوید. مکث مى کند و ادامه مى دهد: «تمام سفره هاى آب زیرزمینى که منابعى با قدمت میلیون ها سال بوده و دیگر تجدیدپذیر نیستند در این منطقه آلوده شده و این بزرگترین خیانت به مردم و آیندگان است. زیرا امیدوارى به رفع این آلودگى ها وجود ندارد چون بخشى از آلاینده هاى نفتى حلال در آب بوده و حتى با تصفیه نیز از بین نمى روند.»آب شرب و کشاورزى اسماعیل آباد دیگر تصفیه شدنى نیست. این را نه تنها پیراسته که «محمدرضا فاطمى» دیگر کارشناس محیط زیست با صراحت مى گوید:«اگر سفره هاى زیرزمینى در این منطقه آلوده باشد باید این اتفاق را از وقایع نادر زیست محیطى به شمار آوریم. چون در شرایط معمولى آب در طبقات مختلف زمین، آلودگى هاى خود را بر جاى مى گذارد و سفره هاى زیرزمینى به ندرت به مواد نفتى آلوده مى شوند، این آلودگى گسترده نشان مى دهد که آغاز آلودگى از سال هاى دور است که اکنون به این شکل بارز شده است. آلوده شدن آب هاى زیرزمینى نشان دهنده شیوع آلودگى نفتى در وسعت قابل توجهى است و بدترین ویژگى این آلودگى آن است که با استفاده از هیچ مکانیزمى نمى توان آن را تصفیه کرد. ضمن اینکه آلودگى هواى این منطقه که حاوى عناصر کشنده و سرطان زاست نه تنها مردم ساکن در این نواحى را با بیمارى مواجه مى کند بلکه در صورت وزش بادهاى شرقى، این آلودگى به سمت مناطق دیگر تهران منتقل مى شود.»
عناصر موجود در مواد نفتى مانند کادنیوم و آنادیوم اگر وارد بدن انسان شوند سازگارى بدن را مختل کرده و بیمارى هاى خونى ایجاد مى کنند. «فاطمى» مى گوید: «پیش از اینکه عوارض تازه ترى در این محیط رخ دهد، باید سریعتر براى پالایشگاه تهران و سایر شرکت هاى فعال در این منطقه حریم تعیین کنند و اراضى این محدوده آزادسازى وخریدارى شود.»«ما ۱۶۰۰ نفریم، ذرت مى کاریم بوى نفت مى دهد، گندم درو مى کنیم بوى نفت مى دهد...»خاک گر مى گیرد، روغن هاى داغ بر خوشه هاى گندم مى نشیند و جایى که آب نیست، زمین تشنه را تفت روغن سیراب مى کند.«زمین را با چه آبى سیراب مى کنید؟» من مى پرسم.«آب نیست با فاضلاب تهران و همین آب قنات و چاهى که از زمین مى جوشد.» کشاورز گفت.از چاه کشاورزى اسماعیل آباد جز آب آلوده به نفت سیاه نمى جوشد، آبى که نرسیده به زمین به صورت تجربى از سوى کشاورزان تصفیه مى شود و نفت سیاه درون مخزنى مستطیل شکل مى ریزد.«محصولات کشاورزى که با آب آلوده به نفت و فلزات سنگین آبیارى شوند به طور حتم ناقل مواد آلاینده به انسان بوده و این آلودگى هاى سرطان زا به طور غیرمستقیم وارد چرخه غذایى مى شود، در سال هاى گذشته بارها نسبت به آلودگى آب کشاورزان در جنوب تهران به فاضلاب و انواع فلزات سنگین هشدار دادیم. هشدار دادیم که این آلودگى ها و آلودگى نفتى مى تواند منجر به بروز فاجعه اى