لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مقدمه:
بر پایه آمار موجود حدود یک میلیون دانش آموز در کلاس های درس چند پایه در کشور ما مشغول به تحصیل می باشند که اکثر دانش آموزان کلاس های چند پایه را دانش آموزان روستایی یا دانش آموزان حومة شهرهای کوچک و دورافتاده تشکیل می دهند.
که شاید بی مهری و تا حدودی عدم توجه خاص به آموزش در مدارس چند پایه از سوی نظام آموزشی این محرومیت را دو چندان ساخته و می توان به جرأت گفت که همان گونه که دانش آموزان مدارس چند پایه از محرومیت خاصی در امربرخورداری از امکانات مختلف رفاهی برخوردارند معلمان و مدیر آموزگاران شاغل در این مدارس نیز مظلوم و محروم از خیلی امکانات خصوصاً آموزشی واقع گردیده اند. امید است که برگزاری چنین همایشی بتواند تا حد امکان از جنبه های مختلف اهمیت و ارزش کار در این مدارس را به ظهور و اثبات رسانده و مسئولین محترم نظام آموزشی نیز با علم و آگاهی از آن بتوانند زمینه های لازم را برای رفع محرومیت های موجود فراهم نموده تا ان شاء الله در آینده ای نه چندان دور شاهد حضور نیروهای کارآمد، توانمند وفعال در امر آموزش مدارس چند پایه باشیم. چرا که کار در چنین مدارسی نعمت بزرگی است که شاید خیلی از ما معلمین اهمیت آن را درک نکرده و بیشتر سمتی کار در این مدارس برایمان تداعی شود امّا بنده مطمئن هستم زمینه تحقق اهداف مدرسه زندگی در چنین مدارس فراهم می باشد. امید است با شناخت چالش ها و مشکلات موجود بتوانیم حداکثر بهره را از ظرفیت ها و ظرافت های موجود در راه خدمت به دانش آموزان محروم در مدارس چند پایه را نام ببریم. ان شاء الله
وضعیت موجود
قطعاً برای رسیدن به وضعیت مطلوب نیازمند بررسی همه جانبه ی وضعیت موجود می باشیم تا بتوانیم با شناخت کامل اهداف، برنامه ها، ابزارها و امکانات و روشها و محتوای آموزش و... در مدارس کوچک وضعیت مطلوبی را پی ریزی نمائیم که تحقق بخش شعار مدارس کوچک، مدیریان بزرگ- آینده ی سبز باشیم.
ان شاء الله
علل تشکیل کلاس هاس درس چند پایه:
به منظور تبیین هر چه بهتر وضع موجود لازم است نگاهی گذرا به علل تشکیل کلاس های درس چند پایه در سطح کشور داشته باشیم که تیتر وار به آن اشاره ای گذرا می نمایم:
1- کاهش جمعیت دانش آموزی
2- رفع نیازهای آموزشی افراد واجب التعلیم
3- موقعیت جغرافیایی خاص
4- نیازهای اداری- مالی
5- ایجاد امکان دسترسی همگانی به مراکز آموزشی
6- فضای فیزیکی- آموزشی
7- امکانات و تجهیزات آموزشی
8- نیروی انسانی و ....
با توجه به دلایلی که ذکر آن گذشت بهتر می توان وضعیت موجود کلاس های چند پایه را تبیین نمود.
1- وضعیت موجود (فضای فیزیکی – آموزشی)
وضعیت موجود در خصوص فضاهای فیزیکی مورد استفاده در امر آموزش مدارس کوچک (چند پایه) نشان می دهد که به نسبت مدارس مستقل از فضای مناسب مبتنی بر استانداردهای فنی و مهندسی برخوردار نمی باشد به طور مثال کلاس های مدارس چند پایه از لحاظ اندازه، زیر بنای مفید، و نوردهی وضعیت مناسب ندارد.
2- تجهیزات و امکانات
امروزه مدارس چند پایه همان گونه که گفتم اگرچه در مناطق محروم و غیربرخوردار تشکیل گردیده ولی از لحاظ تجهیزات و امکانات نیز متأسفانه محروم واقع گردیده و ما کمتر شاهد مدارس کوچک با امکانات و تجهیزات کافی در زمینه های مختلف خصوصاً امکانات آموزشی از جمله مواد و وسایل آموزشی و رسانه ها می باشیم.
3- انتخاب معلم
شاید یکی از مهمترین مسائل تأثیرگذار بر روند آموزش کلاسهای چند پایه انتخاب معلم برای چنین مدارسی می باشد.
در حال حاضر به دلیل مسائل و مشکلات معیشتی بیشتر مدیر آموزگاران مشغول به کار در مدارس چند پایه، معلمین با مدارک تحصیلی پایین و سابقة بالا می باشند که بتوانند از مزایای مدیرآموزگاری آن بهره مند گردند و از سوی دیگر معلمین چند پایه باز معلمینی هستند که دارای سوابق پایین و امتیازات پایین در نقل و انتقالات می باشند که این مهم در جای خود نیازمند توضیح و تفسیر می باشد که در این مقوله نمی گنجد.
4- وجود دانش آموزان در اندازه های سنی و سبک های مختلف یادگیری و بعضاً دارای مشکلات خاص رفتاری و... قطعاً در وضعیت موجود وجود دانش آموزان در اندازه های سنی مختلف و دارای مشکلات بعضاً یادگیری و رفتاری یکی از مشکلاتی است که وجود داشته و باید راهکارهایی برای رفع آن اندیشیده شود.
5- عدم تسلط بر امر برنامه نویسی و اجرای صحیح آن در کلاس های چند پایه
در وضعیت موجود به دلیل عدم آموزشها و مهارتهای لازم حرفه ای خاص معلمین چند پایه اکثر معلمین ما با نحوه برنامه نویسی و ایجاد هماهنگی و تلفیق بین دروس پایه های مختلف دچار ضعف می باشند.
6- مشکل کمبود وقت
شاید یکی از مشکلات مهمی که اکثر معلمین در مدارس چند پایه به آن اشاره می نمایند کمبود وقت و زمان کافی برای آموزش می باشد که باز هم به نظر بنده به دلیل عدم آشنایی به شیوه های فعال و تعاملی در امر تدریس می باشد.
7- نبود برنامه مدون و آموزشی در جهت بالا بردن سطح تخصص و توانایی های حرفه ای معلمین چند پایه به جرأت می توان گفت در طول بیست سال سابقه معلمی ام حتی یک دوره یا جلسه در خصوص بالا بردن سطح اطلاعات و آگاهی های شغلی و حرفه ای برای معلمین چند پایه در زمینه های مختلف که می توانسته راهگشا باشد برگزار نگردیده است.
8- حجم بالای تدریس محتوای آموزشی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 31 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پیشگفتار
از زمانی که غرب در رویارویی با انقلاب اسلامی با شکست رو به رو شد و سنگرها و مواضع محکم و کهنسال استعمار و استثمار پس از خیزش با صلابت امّت مسلمان ایران فروریخت تهاجمات پنهان و آشکار دشمنان اسلام و ایران به صورت مختلف در ابعاد گوناگون نظامی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی برای جلوگیری از تحقق آرمانهای والای نظام اسلامی در سراسر جهان آغاز شد.
دشمن مکّار تمامی نیروها و امکانات پیشرفته ی خود را هم اکنون در جبهه های سیاسی اقتصادی و به ویژه اجتماعی متمرکز کرده است . امروزه اندیشه و روان مردم این سرزمین مقدّس اسلامی با نوارها، عکس ها، فیلمها، کتاب ها، مجلّه های مبتذل به نشانه گرفته شده است .
گفتن این مطالب دلیل بر این نیست که ملّت مسلمان ایران مواضع دفاعی استوار و محکم خود را فروریخته دانسته و به اعمال و اقدامات انفعالی دست بیازد، بلکه ایجاب می نماید که با وحدت، همدلی و سخت کوشی مقابله ای همه جانبه و جدّی، سریع و فراگیر صورت گیرد تا قبل از سست شدن باورها، اعتقادات و اندیشه های متعالی دینی مردم جلوی نفوذ فرهنگ بیگانه سد گردد.
چکیده ی تحقیق
به اعتقاد ما اساسی ترین و زیربنایی ترین عنصر یک جامعه فرهنگ آن است چرا که سایر شئون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی حقوقی یک جامعه از فرهنگ آن ناشی می شود و بر مبنای تفکّر اسلامی فرهنگ روح و جان تمدن است .
نهاد خانواده اوّلین و مؤثّرترین مرحله در انتقال میراث فرهنگی و مقاوم سازی در برابر فرهنگ غیرخودی است به طوری که سطح سواد و آگاهی والدین و نقش الگویی آنان در ابعاد مختلف رفتاری از جمله : مدل لباس، آرایش، گذراندن اوقات فراغت و . . . می تواند تأثیرات مثبت یا منفی برجای بگذارد.
بعد از خانواده نهادهای اجتماعی از جمله مدارس نقش بسیار مهمّی در اجتماعی کردن و ارتقاء رشد فرهنگ نسل آینده را دارند.
مدارس تنها مکانهایی هستند که با بهره گیری از شیوه ها و برنامه های مدوّن و تعلیم و تربیت به طور هماهنگ زمینه های فرهنگی را فراهم می سازد . علاوه بر موارد فوق نظام سیاسی هر جامعه، سیستم های امنیتی، الگوهای رهبری، رسانه ها و . . .
هر یک می تواند فرآیند فرهنگ سازی را یاری نموده و جامعه را در ابعاد مختلف رشد و توسعه کمک نمایند.
با توجه به رشد سریع جوامع و نقش ارتباطات و تأثیر بین عناصر انسانی همواره سؤالاتی برای پژوهشگر مطرح بوده که آیا در قبال این توسعه، فرهنگ اصیل جامعه نیز پایدارتر خواهد ماند؟ علل فساد در اجتماع چیست؟ با چه روشها و سیستمهائی می توان روحیه ی مقاوم سازی در برابر فساد اجتماعی را گسترش داد؟ نقش خانواده، مدرسه، صدا و سیما ، مطبوعات و . . . در فساد تا چه اندازه است ؟ لذا تحقیق حاضر تحت عنوان (علل مفاسد اجتماعی )صورت گرفته است و هدف از این تحقیق دستیابی به عواملی است که زمینه ساز گرایش به مفاسد اجتماعی می شود .
در این تحقیق عناصر تأثیرگذار بر نگرش دانش آموزان نسبت به مفاسد اجتماعی از جمله: سطح سواد والدین، بضاعت مالی خانواده ها، چگونگی گذراندن اوقات فراغت، استفاده از ویدئو، ماهواره و . . . منابع محدود کننده ی مظاهر فرهنگ بیگانه و . . . به عنوان متغیر محسوب شده است . که با کنترل، حذف و اصلاح هریک می توان بر نگرش آزمودنیها نسبت به پدیده ی شوم از خود بیگانگی تأثیر گذاشت .
بیان مسئله
یکی از مباحث مهم اجتماعی در جامعه ی امروز ما بحث مفاسد اجتماعی است. مسئولین فرهنگی، سیاسی، اجتماعی کشور ما مدّت هاست زنگ خطر را به صدا درآورده اند و نسبت به هجوم و شبیخون دشمن علیه اسلام عزیز و انقلاب اسلامی هشدار داده اند .
توزیع هزاران دستگاه ویدئو، به گونه ای که اینک بی اغراق یکی از منابع اصلی تغذیه اجتماعی به حساب می آیند، پخش میلیونها نسخه از فیلم های ویدئویی، انتشار میلیونها نسخه از مجلات و کتب ادبی و فرهنگی که در زمره ی مصادیق بارز«کتب ضلال» به حساب می آیند،آن هم در بین کودکان و نوجوانان بی خبر از همه جا، چاپ و توزیع عکس و پوستر بسیاری از بازیگران سینمایی با مبدّل ساختن جامعه های کودکان و نوجوانان به تابلوهای تبلیغاتی سیّار، توزیع انواع مواد مخدّر، و مشروبات الکلی از نمونه های بارز فساد هستند که همگی نوعی تهاجم فرهنگی بشمار می آیند. و می تواند باعث فساد اخلاقی، تقلید کورکورانه، انحراف فکری و . . . شود.
تعریف تهاجم فرهنگی :
تهاجم فرهنگی حرکتی است مرموزانه، حساب شده همراه با برنامه ریزی دقیق با استفاده از روشها و ابزار و امکانات متعدد برای سست کردن باورها، دگرگونی ارزشها، تغییر و تبدیل آداب و سنن و نابودی اصول اخلاقی حاکم بر یک جامعه .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 6
علل کمر درد: ناهنجاری مادرزادی ستون فقرات کمری: 1- اسمش هست اسپوندیلوزیز . عللی که معمولا باعث دردزا شدن این مشکل میشن عبارتند از صدمات خفیف مکرر و رشد . 2- ناهنجاری دیگر لغزش مهره ای نامیده میشه و این دفعه اسم انگلیسی اون هست اسپوندیلولیستزیز... و یا سرخوردن عناصر مهره ای بالائی روی پائینی. این مشکل , بیشتر با مورد یک همراه هست و احتمال اینکه دچار آرتروز اون ناحیه باشن زیاد هست. در زنان بیشتر از مردان هست. سرخوردن ممکن هست که بی علامت باشه و یا اینکه ممکنه باعث کمر درد و یا آسیب ریشه عصبی و یا تنگی علامت دار اون منطقه بشه.حساسیت در لمس اون منطقه گاهی وجود داره. ممکنه اگه این ناراحتی شدید باشه .. تنه کوتاه شده باشه و شکم برآمده باشه.. که اگه خیلی شدید شده باشه.. بیماری بخصوصی بنام دم اسب رخ میده صدمات: یک علت مهم برای کمر درد حاد است. درد پشت و ناتوانی در حرکت کردن وجود داره رگ به رگ شدن و کشیدگی ها: اصطلاح رگ به رگ شدن کمر..کشیدگی ها.. یا اسپاسم عضله مکانیکی برای آسیب های خفیف خود محدود شونده ناشی از بلند کردن اجسام سنگین.. افتادن یا کاهش سرعت ناگهانی نظیر حادثه اتوموبیل بکار میروند. معمولا درد محدود به قسمت تحتانی پشت بوده و به نشیمنگاه با اندام تحتانی انتشار نمی یابد. بیماران دچار کمر درد و اسپاسم عضلات اطراف کمری.. اغلب وضعیتهای غیر معمول به خود میگیرند. شکستگی های مهره ای: میتونه به علت ضربه باشه.. مثلا افتادن از بلندی و یا خم شدن ها ناگهانی... و یا اینکه هیچ ضربه ای هم رخ نداده و استخوان بطور خو د بخود شکسته میشه... چون استخوان دچار بیماری هایی شده.. مثل.. نرمی استخوان,پرکار شدن غده پاراتیروئید.. پر کارشدن تیروئید..میلوم متعدد,سرطان از جای دیگه به استخوان.. و یا مصرف کورتون.علائم بالینی.. نشانه های عصبی.. و ظاهر رادیوگرافیک ستون مهره تشخیص را محرز میکند. دیسک کمر: علتی شایع برای درد اندام تحتانی و کمر درد مزمن و عود کننده هست.علت مشخص نیست و خطر آن در کسانی که افزایش وزن دارند بیشتر است. احتمال این مسئله با افزایش سن بیشتر میشه.. یعنی گاهی به دلائل نامشخص یکی از اجزا بین ستون مهره ای از جای خودش بیرون میاد و به کانال عصبی اطراف فشار میاره. ممکنه عصب سیاتیک یکی از اعصابی باشه که بهش فشار میاد. این مسئله ممکنه دردناک باشه.. ممکنه بی علامت باشه. حتی یک عطسه.. سرفه..و یا حرکت جزئی ممکنه باعث اون مسئله بیرون زدگی بشه... و به عصب فشار بیاره. علائم اینها شامل درد پشت..وضعیت غیر طبیعی بدن..محدودیت حرکتی ستون مهره( مخصوصا در حالت خم شدن) , و یا اینکه در ناحیه ای بخصوصی از ران و پاها احساس میشه که به درد رادیکولر معروفه. اگر دیدید که یک منطقه از پاها.. دچار اختلال حس شده.. یا اینکه رفلکس های اون دچار مشکل شده..این یافته ها بیشتر از مسئله درد نشان از این داره که عصب خاصی گرفتاره. اگر به هر حال یک ریشه عصبی گرفتار شده باشه.. به اون صورت معمول.. مشکلات ضعف ناحیه ای و چروک شدن عضلات و یا حرکات لرزش مانند رو نداریم و بیشتز از همه اختلال حس دیده میشه. بیماری دیسک اکثرا یک طرفه است.. اما دو طرفه هم دیده میشه. البته یک حالت دیگر این دیسک ها به اینصورت هست که ممکنه اون بافت بین مهره های کمری.. که حالت نعلبکی رو داره.. چروکیده شده باشه اما بیرون نیومده باشه و ایجاد فتق نکرده باشه و فشاری به بافت های عصبی اطراف نیاره اما.. ممکنه درد تنها به اندام تحتانی نشیمنگاه یا مفصل ران ارجاع بشه.. بدون هیچ یا کمی احساس ناراحتی در کمر.. و بدون نشانه های درگیری ریشه عصبی. باید از بیمار خواست که در مقابل فشار ما برای انجام بعضی از مانور های روی کمر مقاومت کند.. و ما باید بررسی کنیم که آیا ضعفی وجود داره یا نه. بعضی از بیماران دچار دیسک کمر دچار ضعف تغییر یابنده هستند.. یعنی breakway weakness دارند. نکات دیسک کمر: 1- اگر تب وجود داشته باشد.. یا اینکه درد ثابتی که تحت تاثیر وضعیت بدن قرار نمیگیرد.. یا اینکه مشکلات مقعدی اگه باشه.. معمولا دیسک کمر نیست 2- فقدان دو طرفه رفکلس مچ پا میتواند یافته ای طبیعی در سنین پیری و یا اینکه نشانه ای از دیسک باشه 3- فقدان رفلکس های وتری عمقی یا از دست دادن حس یک ناحیه ممکن است منعکس کننده دیسک باشه یا نباشه 4-فقدان رفلکس زانو ممکنه به علت دیسک باشه یا نباشه 5- کاهش ناحیه ای حسی روی پا و بخش انتهائی خارجی ساق ممکنه از دیسک باشه یا نباشه 6- چروک شدن ناحیه ای عضلات یک ناحیه ممکنه به علت دیسک باشه یا نباشه 7- همیشه بین یافته های حاصل از MRI و علائم بیمار تطابق وجود نداره.. یعنی ممکنه شما در رادیوگرافی دیسک رو ببینید اما بیمار هیچ علامتی نداشته باشه. تنگی کانال نخاعی: درد پشت یا نشیمنگاه یا اندام تحتانی که با راه رفتن یا ایستادن ایجاد میشود. درد با نشستن بهبود می یابد. علائم در اندام تحتانی معمولا دو طرفه است. ممکنه ضعف ناحیه ای.. نبود حس.. یا تغییرات رفلکس ها وجود داشته باشد. بر خلاف مشکلات عروقی علائم حتی با ایستادن هم ایجاد میشه. و بر خلاف دیسک کمری.. علائم با نشستن تسکین می یابد. ندرتا ممکنه فلج و یا عدم کنترل ادرار رخ بدهد. هم مادرزادی هست و هم اکتسابی. facet joint hypertrophia که به اسم فارسی هیپرتروفی مفصل مسطح نامیده میشه.. میتونه علائمی شبیه دیسک بده. ممکنه اینها هم مثل بیماران دیسک کمر.. دچار مشکلات ضعف حرکتی منطقه ای بشن.. یا اینکه رفلکس هاشون کاهش پیدا کنه.. یا اینکه فقدان حس منطقه ای داشته باشن. اکثر اینها با رادیوگرافی قابل تشخیص است. آراکنوئیدیت چسبنده کمری علائمی مثل دیسک کمر میده. درد پشت و اندام تحتانی .. به همراه تغییرات حرکتی.. حسی و رفلکسی ایجاد میکند. اغلب به دنبال عفونت اون منطقه و یا اینکه به دنبال این علل هست. جراحی های متعدد کمری..عفونت های مزمن نخاعی, تزریق های داخل نخاعی استروئید و داروهای بی حس کننده و اجسام خارجی.با MRI بخوبی تشخیص داده میشه آرتروز مهر ه های کمر اغلب در سنین بالا هست.و بیشتر ستون فقرات گردنی و کمری خاجی رو گرفتار میکنه.اغلب بیماران از درد پشتی که با حرکت افزایش پیدا میکنه و با سفتی و محدودیت حرکت همراه است شکایت دارند.اکثر نمیتونید ارتباط درستی بین مشاهدات رادیولوژی و علائم بالینی پیدا کنید.به ندرت ممکنه که آرتروز این قسمت باعث ایجاد بیماری دم اسب بشه اسپوندیلیت انکیلوزان1 بیماری مخربی هست... بطوری که بیماری خودشو به صورت درد بی سروصدای کمر و درد نشیمنگاه نشان میدهد. اغلب بیماران زیر 40 سال هستند. خصوصیات همراه این بیماری.. شامل خشکی صبحگاهی پشت, درد شبانه و دردی که با استراحت بهبود نمی یابد.شروع درد در جوانی و درد پشتی که بطور مشخص با فعالیت بهبود می یابد مطرح کننده این بیماری هست.با پیشرفت بیماری.. از بین رفتن قوس کمری(گودی) و تشدید قوز سینه ای دیده میشود. به تدریج بیمار در تمام جهات نمیتونه حرکت کنه. اسپوندیلیت انکیلوزان2 بیماری, بجز چند استثنای کوچک, به مردان محدود است وتقریبا همیشه بین 16 و 25 سالگی آغاز میشود.علائم اولیه شامل.. درد آزار دهنده قسمت تحتانی پشت و سفتی افزایش یابنده آن هستند. سپس, درد به طرف بالا مهاجرت میکند.درد منتشر ارجاعی یک یا هر دو اندام تحتانی نیز شیوع زیادی دارد. در معاینه بالینی, برجسته ترین یافته موجود, محدودیت قابل توجه همه حرکات ناحیه درگیر ستون فقرات است. هنگاهی که ناحیه توراسیک درگیر میشود.. میزان اتساع قفسه سینه به علت انکیلوز مفاصل کوستو- ورتبرال بطور قابل توجهی کاهش پیدا میکند... و اغلب به کمتر از 2.5 سانتی متر می رسد. میزان طبیعی 7.5 سانتی متر هست. این مسئله یکی از خصوصیات تشخیصی مهم بیماری است. در تعداد کمی از موارد, مفاصل هیپ یا شانه نیز درگیر می شوند... که در این صورت درد و محدودیت حرکات آنها کاملا مشهود است. سرطان های این منطقه درد پشت شایعترین علامت عصبی بین بیماران دچار سرطان سیستمیک است.درد تمایل دارد که ثابت و مبهم بوده و با استراحت تسکین نیافته و شب ها بدتر میشود. برخلاف آن درد مکانیکی پشت معمولا با استراحت بهبود می یابد. در اغلب موارد با تنها یک عکس ساده اون منطقه تشخیص داده میشن عفونت های این منطقه درد پشت با حرکت بدتر شده و با استراحت تسکین نمی یابد.حساسیت لمسی روی مهره ها وجود داره. تنها در گروه اندکی از بیماران تب و شواهد آزمایشگاهی عفونت وجود دارد.عکس ساده تا حد زیادی به تشخیص کمک میکنه. آبسه های این منطقه درد پشت که با لمس یا حرکت بدتر می شود نشان میدهد.ممکن است بیمار آسیب ریشه عصبی یا فشار روی نخاع به همراه یک سطح حسی, بی اختیاری ادرار و مدفوع یا فلج عضلات اندام ها رااز خود نشان دهد. پوکی استخوان این منطقه اگه پوکی زیاد باشه.. ممکنه علامت دار باشه و ممکنه بی علامت. تا نیمی از این بیماران دچار شکستگی های فشاری میشن. ممکن است تنها تظاهریک شکستگی فشاری.. درد منطقه ای کمر یا فقرات سینه ای(اغلب پس از صدمات جزئی) باشد که با حرکت بدتر میشود. بقیه بیماران ممکنه درد سینه یا کمری فوقانی داشته باشند.حساسیت لمسی منطقه ای ممکنه وجود داشته باشه. اگه یک هم چین چیزی در ناحیه میانی فقرات سینه ای پیدا بشه.. مطرح کننده سرطان است. استئو اسکلروز به سهولت در بررسی های رادیولوژی پیدا میشه. ممکن است درد پشت ایجاد کند ممکن است ایجاد نکند. فشار روی نخاع یا ریشه عصبی ممکن است ناشی از تجاوز رشد استخوانی به داخل کانال نخاعی یا سوراخهای بین مهره ای باشد. درد های ارجاعی ناشی از بیمار های احشائی بیماریهای لگن, شکم یا توراکس ممکن است دردی ارجاعی به بخش خلفی سگمان نخاعی که به اندام بیمار عصب میدهد, ایجاد کنند. گاهی ممکن است درد پشت اولین و تنها علامت باشد . بطور کلی درد بیماریهای لگنی به ناحیه خاجی, بیماریهای قسمت های تحتانی شکم به ناحیه کمری( اطراف مهره های دوم تا چهارم کمری) و بیماریهای قسمت فوقانی شکم به ناحیه قفسه سینه یا کمری( هشتمین مهره سینه ای تا دومین مهره کمری) ارجاع میشود. نشانه های موضعی( درد در لمس ستون مهره, اسپاسم عضلات پارااسپاینال) وجود ندارند و حرکات طبیعی ستون فقرات دردناک نبوده یا حد اقل درد را دارند درد مهره ای تحتانی سینه ای یا فوقانی کمر ناشی از بیماری شکمی زخم معده- بیماری لوزالمعده- درد گرفتاری لایه دور ریه- توده هایی در ناحیه اطراف ستون مهره ها- ظهور ناگهانی درد کمر در کسی که از داروهای ضد انعقاد استفاده میکند.- گشاد شدگی عروق بزرگ شریانی( آنوریسم ها)-دیورتیکولیت ها- کولیک کلیوی- عفونت خون- سکته قلبی- درد پشت غیر اختصاصی درد کمر ناشی از بیماریهای قسمت تحتانی شکم اختلالات التهابی روده.. مثل کولیت یا دیورتیکولیت یا سرطان های روده بزرگ- درد ناحیه خاجی در بیماریهای زنانه ودستگاه تناسلی اندام های لگنی بندرت موجب کمر درد میشوند... به جز اختلالات زنانگی که رباط رحمی خاجی را گرفتار میکنند.درد به ناحیه خاجی ارجاع میشود.آندوتریوز- سرطان رحم- وضعیت نابجای رحم-درد قائدگی سایر منشاء های لگنی کمردرد تهاجم سرطان ها به اعصاب لگنی-تشعشع- نکروز- حاملگی- منابع دردکمری خاجی از منشاء دستگاه ادراری و تناسلی پروستاتیت مزمن- سرطان پروستات- متاستاز به ستون فقرات- بیماری های کلیه و حالب- معمولا ضایعات مثانه و بیضه ها درد پشت ایجاد نمیکنند. درد کمر وضعیتی گروهی از بیماران دچار کمر درد مزمن غیر اختصاصی هستند که در آن ها علی رغم بررسی های مفصل هیچ ضایعه آناتومیک
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
علل ناکامی مدیریت کیفیت جامع
علل ناکامی مدیریت کیفیت جامع منبع: JOURNAL OF ORGANIZATION LEADERSHIP
این مقاله به برنامه ریزی استراتژیک به عنوان یک عامل حیاتی موفقیت در هنگام اجرای مدیریت کیفیت جامع می نگرد. بسیاری از سازمانها تلاش می کنند تا مدیریت کیفیت جامع را اجرا کنند، اما درجه موفقیتشان ضعیف است و یکپارچگی آن با اعمـــال استاندارد سازمان به ندرت اتفاق می افتد. ازطریق ارتباط دادن مدیریت کیفیت جامع با برنامه ریزی استراتژیک هم افزایی حاصله می تواند احتمال اجرای موفقیت آمیز برنامه ریزی استراتژیک و یکپارچگی آن را با اعمال و فرهنگ سازمان افزایش دهد. سازمانهای بخش عمومی با محیط متغیر همراه با رشد انتظارات شهـــروندان و بودجه های محدود روبرو هستند، بدیهی است ازطریق برقراری ارتباط بین مدیریت کیفیت جامع با برنامه ریزی استراتژیک احتمال اجرای ماموریت سازمان در یک شیوه کارا و موثر افزایش می یابد.مدیریت کیفیت جامع عبارت است از یک استراتژی که با تغییر اعتقادات بنیادی، ارزشها و فرهنگ یک شرکت و مشارکت همگانی ارتباط دارد. مدیریت کیفیت جامع وضوح و روشنی اهداف را با یک رویکرد انقلابی برای تغییر درهم می آمیزد و همه جنبه های کار، از مشخص کردن نیازهای مشتریان تا ارزیابی مشتریان مبنی بر اینکه آیا راضی هستند یا خیر، را شامل می شود. کیفیت به معنی برآوردن و ارضای انتظارات مشتریان است و مدیریت یعنی توسعه و حفظ ظرفیت سازمان برای بهبود مستمر کیفیت.اگرچه مدیریت کیفیت جامع نوین برمبنای کار دمینگ است اما او هیچگاه از این واژه استفاده نکرد همچنین مدیریت کیفیت جامع تکنیک های صحیح دیگری مانند الگوبرداری از نمونه های موفق، چرخه های کیفیت و دیگر ابزارهای بهبود فرایند را با هم درمی آمیزد.برای اکثر سازمانها اجرای این تغییرات اثرات بسیاری خواهد داشت که عبارتند از: فرهنگ، رهبری، ساختار سازمانی و فرایندها. کیفیت کلی تغییر سازمانی انعکاسی از کیفیت برنامه های استراتژیک و اجرای طرحهای سازمانی خواهدبود.تغییر فرهنگی: بخشی از تغییر فرهنگی رفتارهایی است که در گذشته به موفقیت کارمند منجر شده و باید برای ایجاد رفتارهایی جدید تغییر یابند. تغییر سازمانی بدون تغییر شخصی نمی تواند اتفاق بیفتد. سازمانهای بخش عمومی و خصوصی با تغییر فرهنگ سازمانی دست به گریبانند، البته فرهنگ ممکن است عمدتاًَ در سازمانهای دولتی بخاطر قدمت سازمان با آن عجین شده باشد. معرفی تغییر فرهنگ به عنوان یک اصل و مبنا درگروههای فرعی سازمان و توسعه الگویی برای گروههای دیگر سازمان ممکن است در مرحله گذار سازمان کمک شایانی کند. صرف نظر از رویکرد انتخابی (برگزیده)، رهبر باید این تغییر اساسی را در فرهنگ سازمانی به حرکت درآورد. تغییر فرهنگی باید با مشارکت مدیران رده بالا و میانی همراه باشد، یا اینکه مدیریت کارکنان همه تلاشهای رهبری برای تغییر سازمانی را نفی کند. چون در اصل، فرهنگ سازمان انعکاسی از ارزشهای رهبری است.زمانی که تغییر فرهنگی انجام شد مدیریت کیفیت جــــامع در سازمان نفوذ می کند و با رویه های عملیاتی استاندارد درمی آمیزد. «هیرشفیلــدر» تغییر اساسی را به عنوان شروعی همراه با تفکر و توسعه دو رفتار جدید افراد تعریف می کند: 1 - توانایی برای پاسخ به چالشهای جدید به طور کامل و منعطف؛ 2 - یادگیری از اشتباهات.مدیریت کیفیت جامع به عنوان فلسفه مدیریت: «مدیریت کیفیت جامع عبارت است از فلسفه مدیریت که باید بخشی - اگر قلب آن نباشد- از استراتژی کسب و کار باشد» و حمایت مدیریت ارشد سازمانی یک عامل بسیار مهم و موثر در اجرای موفقیت آمیز آن است. حمایت باید واقعی باشد، و با اعمالی از قبیل فراهم آوردن منابع ضروری و تفویض اختیار موردنیاز برای اجرای بهتر همراه باشد. این امر بویژه در سازمانهای دولتی، حیاتی است. رهبر در سازمانهای دولتی نباید فقط تلاشهای مدیریت کیفیت جامع را حمایت کند بلکه سازمان باید قادر بــــاشد تا عزم حرکت را به رغم تغییــــر مشخص در موضع رهبری به خاطر گزینش، توافق و یا جابجایی تکالیف حفظ کند، که انجام این امر مستلزم تعهدات بیشتر است، زیرساختها باید ایجاد و باید با فرهنگ سازمان تلفیق شده باشد.مدیریت کیفیت جامع و دولت: بخش عمومی، ازقبیل دولت، تغییرات اساسی را به عنوان نتایج تغییر محیطی تجربه کرده اند که شامل: خصومت عمومی شدید در حال رشد، رشد تعهدات، کاهش منابع تامین وجه، اهداف مخالف و تمایلات سهامداران مختلف. محیط متغیر موجب بروز رویکردهای جدیدی برای دستیابی به ماموریت سازمان می شود. مدیریت استراتژیک توانست به دسته بندی این چالشها کمک کند اگرچه این امر بیشتر در بخش خصوصی و کمتر در بخش عمومی مورداستفاده قرار گرفت. این امر نتیجه مشکل انتقال فرایند از بخش خصوصی به بخش عمومی و فقدان توافق روی این نکته است که مدیریت استراتژیک در بخش عمومی به چه معناست. برخلاف این امر، هر جایی که مدیریت استراتژیک اجرا شد _«مدیریت استراتژیک درک شده... تا جهت و اداره تمایلات سیاسی را فراهم کند».در بخش عمومی تقریباً محدودیت بسیاری از منابع وجود دارد و البته دانش کارکنان و خلاقیت واقعاً آموزش داده نشده است، درنتیجه مدیریت کیفیت جامع یکی از ابزارهای سازمانهای حکومتی است که برای برآوردن تقاضاهای روبه رشد در محیط متغیر امروزی تلاش می کنند. البته مدیریت کیفیت جامع باید برای دستیابی به الزامات منحصر به فرد سازمانهای حکومتی اصلاح شود.تهدید دیگر برای اجرای مدیریت کیفیت جامع در سازمانهای بخش عمومی این است: رهبری سیاسی زمانی که بفهمد مدیریت کیفیت جامع احتیاج به تعهدی بلندمدت دارد، دلسرد شود. همچنین ریسک دیگر این است که حمایت سیاسی ممکن است درزمانی که یک بحران جایگزین بحران دیگری می شود کاهش یابد.چالشهای دولتی: یکی از چالشهایی که دولت در زمان اجرای مدیریت کیفیت جامع با آن مواجه است اهمیت صرفه جویی در هزینه است، که یک ارتباط بودجه ای واضح و روشنی برای سود در بخش دولتی همانند بخش خصوصی، وجود ندارد. بنابراین، رهبری مشوقهای انگیزشی اندکی برای اجرای مدیریت کیفیت جامع دارد. گزینشها و انتخابهای پیاپی و بــودجه های سالانه، ایجاد و سرسپردن به اولویتهای بلندمدت را مشکل می سازد. هرچند مشوقهایی که وجود دارند اغلب فقط از سطح حداقل دستیــابی به الزامات قانونی حمایت می کنند و برای شروع فرایندهایی که کیفیت بلندمدت را بهبود می دهند مشکل ساز هستند. دستیابی به حــــداقل استانداردها ازجمله نقاط ضعفی است که «هری» برای مدیریت کیفیت جامع مشخص می کند. یک مجموعه حکومتی که بر دستیابی به الزامات قانونی و حداقل تکیه می کند این نقطه ضعف مدیریت کیفیت جامع را ممکن است تشدید کند.صرفنظر از چالشهای موجود، مهمترین تمرکز در بخش عمومی روی اجرای ماموریت است، «به علاوه یک بخش ممکن است به اهداف کمی اش برسد اما کیفیت خدمات یا اثربخشی بخش ممکن است واقعاً کاهش یابد». انتخاب پروژه ای که می تواند به راحتی با بهبودهای ضرب الاجلی اجرا شود موفقیت سریعی را فراهم می کند که استفاده از مدیریت کیفیت جامع را تشویق خواهدکرد و درک ســـرپرستانی را شکل می دهد که مدیریت کیفیت جامع به آنها کمک می کند و مانع از انجام شغل و انجام ماموریت نمی شود.«ماهیت انحصاری دولت آن را از مشکلات مشابهی که برای کیفیت در سازمـــانهای خصوصی وجود دارد مصون می سازد».درحالی که به نظر می رسد سازمانهای بخش دولتی مانند موسسات دولتی برمبنای مشتری مداری باشند، اما درواقع چنین چیزی نیست. تحویل بسیاری از خدمات حتی خدمات ضروری، جایگزین کردن اشکال دیگری از تحویل خــــدمت مانند خصــوصی سازی را سبب می شود. همچنین جایگزین های دیگری برای تحویل خدمات و تامین وجوه برنامه ها وجود دارند - هر چند در زمانی نه چندان طولانی به وسیله موسسات دولتی تحویل داده می شوند - که این موسسات تمایل دارند تا به صورت متمرکز آنها را هدایت کنند. با وجود این، «مشتریان بالقوه - هم تجار و هم تک تک شهروندان» ممکن است شهر دیگری را برای جابجایی انتخاب کنند.«کیفیت توسط بسیاری از مدیران به عنوان مزیت استراتژیک شناخته شده است» و فقط موسسات و نهادهای بخش خصوصی به دنبال چنین مزیتی هستند و موسسات دولتی احتیاج دارند تا کیفیت را همانند بخش خصوصی دنبال کنند. استفاده از مدیریت کیفیت جامع برای سازمــانهای خدماتی احتیاج به ملاحظات ویژه ای دارد، چون خدمات نوعاً در یک زمان تولید و مصرف می شوند. در دهه 1990 موسسات خصوصی با بخشهایی از قبیل ارتباطات از راه دور، بانکها و بیمه در میان سایر بخشها شناخته شده بود و شروع به حمایت از مدیریت کیفیت جامع کردند.بسیاری از این صنایع شرکای دولتی داشتند که شروع به بررسی مدیریت کیفیت جامع به عنوان روشی ثابت و ماندنی برای بهبود خدماتشان کردند. در سطح فدرال (دولتی) بررسی عملکرد ملی از رویکرد مدیریت کیفیت جامع حمایت می کند.در گذشته کیفیت به وسیله کنگره ها یا ادارات دولتی تعریف می شدند، نه به وسیله مشتریان شهروند، «مشتریان زمان کوتاهتر، عملکرد به موقع، کیفیت برتر و قیمت خوبی برای برابری ارزش می خواهند».همانند بخش عمومی در بخش خصوصی نیز چنین واقعیتی وجود دارد. همگان تقاضای خدمات بهبودیافته و سطحی بالا از مشارکت را در فرایند تعریف کیفیت و خدمات درخواست می کنند، که این امر وظیفه پیچیده ای شده است زیرا درحالی که عامه مردم تقاضای بهبود کیفیت و خدمات دارند، به صورت همزمان، آنها نسبت به هرگونه افزایشی در بار مالیاتی معترض اند. این دوگانگــــی اغلب به این خاطر اتفاق می افتد که مشتریان خدمات با کیفیت خوب و قیمت کمتر می خواهند. با وجود این، سازمانهای دولتی باید به هر طریقی تعادلی بین این دوگانگی، یعنی کشمکشهای پیاپی و الزامات شهروندان برقرار کنند.این وظیفه اگر پیچیده تر می شود به خاطر این است که در مجموعه های دولتی اجرای موفقیت آمیز مدیریت کیفیت جامع، که فقط مشتریان مستقیم را بدون درنظر گرفتن خـــواسته های بخش عمومی ومالیات دهندگان ملاحظه می کند، ممکن است آسیبش بیشتر از فایده اش باشد. سازمانهای بخش عمومی استقلال کمی در این راستا دارند. فرایندهای سیاسی اغلب معین می کند که چه اقدامات و اهدافی را موسسات دولتی باید تعقیب کنند. یکی از نقاط قوت آوردن مدیریت کیفیت جامع به موسسات دولتی این است که مشتریان و پیامدهای مطلوب تعریف شده است. واضح است کــــــه درک این پیامدهای مطلوب می تواند به دوری از پیامدهای منفی غیرمنتظره صرفنظر از کسب بهبود در رضایت مشتری بینجامد.چرا مدیریت کیفیت جامع به شکست می انجامد؟ این امر که مدیریت کیفیت جامع در بسیاری از سازمانها به شکست می انجامد کنایه ای بیش نیست، چون مدیریت کیفیت جامع از توسعه و پیروی از یک فرایند برای اجرا حمایت می کند. اجرای ناقص مدیریت کیفیت جامع ممکن است جامعیت ناقص و تخصیص افراد غیرآماده را برای انجام و اجرا درپی داشته باشد. فریب خوردن مدیران و مجریان امر کیفیت ممکن است به سرگردانیشان منجر شود. آنها فکر می کنند که شکل دهی یک کمیته کیفیت و درگیری در فعالیتهای کیفیت و برنامه ها به تغییر منجر خواهدشد. مشکل مستمر دیگر، ناکامی تعهدات و برنامه های بیش از اندازه مدیریت کیفیت جامع است. ناکامی برنامه های مدیریت کیفیت جامع تلاشهای متوسطی را که احتمــال موفقیتش بیشتر است را به شکست می کشاند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
واقعیت قتل عثمان
سراسر کشور اسلامی علیه تو شوریده است! علی (ع)
به خدا سوگند این زنجیر را به گردن تو میاندازم تا اینکه این افراد خبیث و ناپاک ( مروان و ابن عامر و ابن ابیسرح) را از خود دور کنی. جبله بن عمرو گر به فکر جهاد هستید، به سوی ما بشتابید، زیرا خلیفه شما، دین محمد (ص) را تباه نموده است؛ او رااز حکومت خلع کنید!
مردم مدینه
یازده سال و چند ماه از حکومت عثمان گذشت؛ مردم از شیوه زمامداری او سخت در رنج و عذاب بودند و ناراحتیهای آنان روز به روز افزایش مییافت، که بروز این فشارها به شکل انقلاب مهمی رخ نمود. برای مسلمانان سخت و ناگوار بود که ببینند مفاهیم و معیارهایی که در زمان پیامبرشان محمد (ص) و دو خلیفه اول و دوم وجود داشت و مردم آنها را لمس کرده و دوست میداشتند به طور کلی دگرگون شده و به عقب باز گردد. مسلمانان خوگرفته بودند که خلیفه را حامی و مدافع حقوق خود بیابند. هرگاه فرمانداران و استانداران به ملت ستم کردند، داد آنها را بگیرد؛ اما ناگهان دیدند که عثمان پردهای بر مظاهر آن سیاست عادلانه افکنده و شالوده روش و سیاست سودجویی خود را ریخته است.
برای مردم سخت بود که ببینند درباریان و اطرافیان و متنفّذان، منافع را به خود اختصاص داده و ارزاق مردم را احتکار کردهاند. مردم از اینکه حقوق عمومی ملت زیر پا گذاشته میشود و به اعتراض جمعیتها و افراد شاکی اعتنایی نمیگردد، ناراحت بودند.
مسلمانان از اینکه در مقابل چشمانشان به گروهی از بزرگان صحابه همانند ابوذر و عمار و ابنمسعود اهانت و توهین میشد، در رنج بودند.
مسلمانان نمیتوانستند بپذیرند که عدهای ستمگر بر آنها حکومت کنند، اما افرادی که به دادگریشان اعتماد و اعتقاد داشته و آنها را دوست میداشتند از کار بر کنار باشند!
مسلمانان پاک سرشت، بالاتر از همه اینها، این ناراحتی را نیز داشتند که کارگزاران عثمان به یهود و نصاری ستم میکردند، در صورتی که آنان هم از نظر انسانی برادر بوده و در میان مردم با تفاهم زندگی میکردند. و از اینکه سودطلبی و خودخواهی اجتماع را بیمار کرده و در آن جامعه، آدم با شرافت کسی بود که آنها شریف و بزرگش بشمارند در رنج بودند.
مردم روز به روز نسبت به عثمان بیپرواتر میشدند. تا اینکه در اواخر حکومت عثمان، اعتراضاتشان به صورت انقلابی بزرگ علیه عثمان بروز کرد. بیشک علل این انقلاب در سیاست و هدفهای عثمان ریشه داشت. اولین باری که به خاطرِ اعمال این سیاست عثمان، علناً به او اهانت شد، روزی بود که از کنار مردی به نام « جبلهبن عمرو ساعدی» که در میان طایفه خود بود و زنجیری در دست داشت، گذشت. عثمان سلام کرد و مردم هم جواب او را دادند؛ اما جبله گفت: «چرا جواب سلام مردی را که این چنین و آن چنان کرده است میدهید!» سپس رو به عثمان کرد و گفت: «ای عثمان، به خدا سوگند این زنجیر را به گردنت میاندازم، تا اینکه این افراد خبیث و ناپاک ( مروان، ابن عامر و ابنابی سرح) را از خود دور کنی!»
نمونه دیگر از بیپروایی مردم که در آخر عصر عثمان به وجود آمد، داستانی است که « ابن ابیالحدید» نقل میکند. او مینویسد: «روزی خلیفه سوم خطبه میخواند و در دستش عصایی بود که پیامبر (ص) و ابوبکر و عمر آن را به دست میگرفتند و در حال خطبه به آن تکیه میدادند. شخصی به نام « جهجاه غفاری» آن عصا را از دست عثمان گرفت و با زانوی خود شکست».
پس از اینکه انحراف مروان و سایر درباریان عثمان افزایش یافت، جسارت مردم نسبت به عثمان به همین ترتیب افزایش مییافت که سرآغازی برای انقلاب بود.
طولی نکشید که این بیپرواییِ فردی، به صورت اعتراضی اجتماعی درآمد. مردم مدینه، به مردم شهرهای دیگر مینوشتند که: «اگر میخواهید جهاد کنید، به سوی ما بشتابید، زیرا دین محمد (ص) به دست خلیفه شما فاسد گردیده است. این خلیفه را از حکومت خلع کنید.»
نظر همه مردم در همه جا از عثمان برگشته بود. هنوز سال 35 هجری آغاز نشده بود که مردم شهرها به یکدیگر نامه مینوشتند که باید از زیر بار بنیامیه بیرون آییم و عثمان را از خلافت خلع کنیم و فرمانداران او را عزل نماییم. این خبر به گوش عثمان رسید. او نامههایی به شهرها نوشت و کوشید مردم را راضی کند. و عدهای از کارگزاران خود را احضار کرد و با آنها در این مورد مشورت کرد. عدهای به او گفتند: دادگری کن و راه ابوبکر و عمر را پیش گیر.
علل قتل عثمان
عبد الرحمن بن عوف با اینکه در موقع بیعت با عثمان شرط کرده بود که بسنت رسول خدا صلى الله علیه و آله و روش شیخین رفتار کند ولى عثمان پس از آنکه در مسند خلافت نشست بر خلاف سنت پیغمبر و روش شیخین رفتار نمود. (1)
عثمان بنى امیه را که در رأس آنها ابوسفیان قرار گرفته بود از جهت مال و مقام خرسند نمود و ابوسفیان در مجلسى که عثمان از بزرگان بنى امیه تشکیل داده بود اظهار نمود که این گوى خلافت را مانند توپ بازى بهمدیگر رد کنید تا دست دیگرى نیفتد و این خلافت همان زمامدارى و حکومت بشرى است و من هرگز به بهشت و دوزخ ایمان ندارم (2) .
عثمان دارائى بیت المال را میان خویشاوندان خود بمصرف رسانید و حکام و فرمانداران را بدون توجه بصلاحیت آنان از خاندان خویش تعیین و انتخاب نمود.مردم شهرستانها از دست حکام عثمان بستوه آمده و چندین بار شکایت آنها را باصحاب پیغمبر صلى الله علیه و آله و حتى بخود عثمان نمودند ولى این شکایتها تأثیرى در وضع حال و روش او نکرد و در ترک اعمال خود سرانه و خلاف شرع وى مؤثر واقع نشد لذا مسلمین در صدد جلوگیرى از کارهاى ناشایست او شدند و بعمال و حکام وى تمکین ننمودند.
اعمال خلاف عثمان و بذل و بخششهاى وى بقوم و خویشانش که همه از مال مردم صورت میگرفت اصحاب پیغمبر صلى الله علیه و آله را سخت خشمگین نمود لذا گرد هم جمع شده و بمشورت پرداختند و بالاخره تصمیم گرفتند که ابتداء تمام کارهاى ناشایسته عثمان و فرماندارانش را بنویسند و او را از عواقب اینگونه کردارهاى ناپسند باز دارند و اگر نامه مؤثر واقع نشد او را عزل نمایند.