لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 22 صفحه
قسمتی از متن .doc :
طلاق
مقدمه
طلاق شعله ی محبت را خاموش می کند،
عشق ها را به کینه و دشمنی بدل می سازد،
ضعف های یکدیگر را در برابر چشم هم بزرگ می نماید.
حتی سبب می شود که آنان فقط نقاط منفی یکدیگر را ببیننند، هر کدام سعی دارد دیگری را متهم سازد و زمینه را برای سقوط او فراهم نماید، زنی مهربان یک باره لجباز می شود و مردی با چنان عظمت و وقار یک باره عیب جو می شود و این همه برای پاره کردن رشته ی الفت هاست.
روز به روز ازدواجهای ناشاد بیشتری به طلاق ختم میشوند. حدس و گمانهایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارند که عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده نسل من ، جستجو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان در ایجاد روابط عمیق. امروزه تحریمهای اجتماعی در برابر طلاق از بین رفته است. شاید شگفتی واقعی در آن نباشد که نرخ طلاق این چنین افزایش یافته است. شگفتی حقیقی آن است که در دورهای که هزینههای متارکه که تا چنین حد کافی کاهش یافته ، تا بدیناندازه دیرپا و مقاوم است.
یکی از بزرگترین خطراتی که در زندگی همه ی انسان ها وجود دارد، طلاق است، جدایی و طلاق بیشتر متوجه کودکان خانواده است که دل به عنایت و مهر والدین گرم داشته و خانه را مرکز امید و پناهگاه خویش می شناسند، اگر پدران و مادران بدانند طلاق و جدایی چه محرومیتی را برای فرزندان پدید می آورد و دل نازک طفل را چگونه شکند و او را از چه لذاتی محروم می سازد، شاید هرگز تن به این کار در ندهند، جدایی پدر و مادر از یکدیگر کودک را به اختلال عاطفی دچار می سازد، حالت افسردگی برای او پدید می آورد و در مواردی قدرت اراده و اندیشه را از او باز می ستاند و در کل او را چنان پریشان می سازد که اثرات شوم آن مادام العمر عارض کودک است. جدایی از والدین به خاطر طلاق در وضع تحصیلی کودک هم اثر می گذارد، توان فعالیت و حتی ورزش را از او می گیرد.
ستیزهای خانواده که سرانجام به جدایی و طلاق می انجامد، رفتاری است نا بهنجار و غیر طبیعی، گاهی کسانی که به چنین کاری دست می زنند تصورش هم برای آدمی چندش آور است . برای یک زوج تحصیل کرده و بالغ با داشتن فرزندانی در کنار، فرزندانی که همین والدین کم احساس و کم عاطفه آنها را به این جهان هستی آورده و اکنون با یک تصمیم نابخردانه آنها را تنها و بی کس رها می کنند و دنبال هوس های جدیدی با فرزندان جدیدی می روند. به هم ریختن کانون گرم خانواده، گناهی نابخشودنی و غیر قابل توجیه ناسازگاری خطایی است فردی، تعرضی است از جانب انسانی به انسانی دیگر که با قدری گذشت و تساهل در موارد بسیاری قابل جبران است، چه بسا خطا کننده، خود بر سر عقل آید و از کرده پشیمان شود، ولی ستیزه و طلاق خطا و گناهی است اجتماعی؛ گسستن سنگ بنای اجتماع است، در هم ریختن شالوده ی زندگی است، ازدواج امری است مربوط به دو فرد، ستیزه و نهایت طلاق امری است اجتماعی که صدمه و زیان آن به جامعه می رسد، عشق جوان ها را به تشکیل خانواده سست می کند و اعتماد اجتماعی را سلب و مخدوش می سازد. پس طلاق امری است ناموجه می توان خانواده را در دو جهت عام و خاص در نظر گرفت، خانواده به معنی عام آن در قدیم بیشتر مورد توجه بوده است و پدر و مادر، فرزندان و تمام افرادی را شامل می شود که در قانون مدنی به ترتیب اولویت می توانند از ما ترک دیگیری سهم الارثی داشته باشند، اما خانواده به معنی خاص عبارت است از شوهر، زن و فرزندان آنها با وجود اینکه قوانین ما خانواده را دقیقا تعریف نکرده و برای اعضای خانواده، شخصیت حقوق متساوی قایل نیست. خانواده قدیمی ترین و کهن ترین هستهی طبیعی است که از بدو پیدایش بشر وجود داشته است. در واقع خانواده حکم سلول را در ساختمان اندام موجودات دارد. خانواده کانون حفاظت خانوادگی و اجتماعی است که بسیاری از نویسندگان و حقوقدانان درباره ی آن سخن گفته اند، حاصل جمع پدیده آمده از خلاق خانواده هایی است که آن جامعه از آنها تشکیل یافته است. نیمی از جمعیت ایران به واسطه ی تنگ نظری های مردانه از فعالیت های اجتماعی دور مانده اند، به طوری که از قدرت فکری و توان بانوان کمتر در جهت بهسازی و سازندگی کشور استفاده می شود که امید است مسئولین و دست اندرکاران متوجه این نقیصه ی بزرگ در روند بکارگیری نیرو و توان های اجتماعی، در ساختار بهتر جامعه استفاده نمایند و از تنگ نظری و بد اندیش ها دست بردارند و راه را برای ورود هر چه بیشتر بانوان در کوشش های اجتماعی باز کنند. اگر به این جنبه های انسانی حقوق زن توجه بیشتری شود، منشا ستیزه های خانواده کمتر شده و از جدایی زن و مرد و انحراف فرزندان رها شده جلوگیری می شود و در نهایت به جامعه ای از سلامت جسم و روان خواهیم رسید که کمتر دچار ستیزه و جدایی می گردد. براساس تحقیقات و مطالعات انجام شده، دو عامل وراثت و محیط سهم بسزایی در میزان بزهکاری دارند، اما سوابق نشان می دهد که نه وراثت و نه محیط هیچ کدام به تنهایی نمی توانند عامل ایجاد جرم باشند، بلکه زمینه ی ارثی فرد، همراه با خصوصیات خلقی و محیطی و تاثیری که افراد دیگر در زندگی انسان دارند، می تواند سبب بروز جرم باشد. خانواده مهمترین نهاد اجتماعی موجود در جوامع انسانی است و از نظر تکوین شخصیت و پرورش آن در فرزندان و نحوه ی کیفیت آن از حیث تطابق بعدی فرد در جامعه دارای آثار وسیعی می باشد، میزان سازگاری و کیفیت روابط عاطفی زن و شوهر و دیگر کسانی که هسته ی اصلی خانواده را تشکیل می دهند و نیز نقش آموزشی خانواده و اهمیت آن در رشد شخصیت ، روابط عاطفی فرزند و خانواده مسایل روانی – جسمی ناشی از حیات خانوادگی- هر یک از این جنبه ها در ساختن قالب کلی شخصیت کودک مؤثر هستند و امروزه طرح هر کدام از این مباحث اختصاص به یکی از رشته های جامعه شناسی و روان شناسی پیدا کرده است.
اثرات و عوارض طلاق: با اینکه طلاق به حکم ضرورت برای اجتناب از مخاطراتی پذیرفته شده است، مع هذا چون از عوامل گسیختگی و پاشیدگی کانون خانواده است، به ناچار عواقب اجتماعی آن را باید انتظار داشت، زیرا طلاق در نظر جم شناسان در وقوع بزه بی تاثیر نیست و از عوامل جرم زا محسوب می شود، میزان طلاق را در یک جامعه می توان به مثابه ی معیار عدم ثبات و تزلزل اجتماعی تلقی کرد، از نظر جرم شناسان نتایج وخیم طلاق را باید به این شرح بررسی نمود:
1) اثر طلاق در مردان و زنان که فاقد فرزند هستند.
2) اثر طلاق در فرزندان
3) زیان اجتماعی طلاق اثرات طلاق در مردان بدان سان که اشارت رفت این است که آنان را افرادی غیر متعهد بار می آورد، آمار چنایی نشان می دهد که تعداد این افراد غیر متعهد در میان زندانیان قابل ملاحظه است اثر طلاق در زنان بخصوص آنهایی که پناهگاهی ندارند و فاقد استقلال اقتصادی هستند، سخت خطرناک است، زنان مطلقه خیلی دیر به خانه ی بخت دوم پای می گذارند و ای بسا که این امید هرگز جامه ی عمل نپوشد و احتمالا راه را برای انحراف و سقوط آنان بگشاید. اثر طلاق در فرزندان متعلق به کانون از هم پاشیده بسیار شدید است و عقده هایی غیر قابل تحمل و توام با نفرت در آنان به وجود می آورد که شدیدتر از وضع
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 40 صفحه
قسمتی از متن .doc :
بحران طلاق
اشاره:
در سال 1365 در برابر هر 340 هزار و 342 ازدواج،35 هزار و 211 طلاق در کشور ثبت شده است. این آمار در سال 1375 به 479هزار و 263 ازدواج در برابر 37 هزار و 817 طلاق و در سال 1381 به 650هزار و 960 ازدواج در برابر 67هزار و 256 طلاق میرسد. اگر چه آمارهای مربوط به طلاق به دلایل مختلف از جمله ثبت نشدن در دفاتر، جاری کردن صیغه شرعی طلاق بدون درج محضری آن و...با کم شماری مواجه میشوند و چندان قابل استناد نیستند، ولی بررسی همین آمار و محاسبه شاخصهایی چون نسبت طلاق به ازدواج و یا نسبت طلاق به کل جمعیت نشان دهنده آن است که این آمار طی سالهای مختلف با نوساناتی روبهرو بوده است. بررسی رقم مطلق طلاق طی سالهای 1365 تا 1381 نشان دهنده افزایش آمار طلاق طی سالهای مورد بررسی است اما محاسبه شاخصهای آماری نشان میدهد در سال 1365 شاخص طلاق با افزایش روبهروست سپس طی سالهای 1370 تا 1377 بهتدریج کاهش مییابد و از سال 1379 تا 1381 این آمار مجدداً افزایش مییابد. این امر، گویای آن است که اگرچه به گفته جمعیتشناسان افزایش طلاق با افزایش ازدواج رابطهای مستقیم دارد، ولی به صورت غیرمستقیم نوسانات شاخصهای طلاق تحت تأثیر عوامل اقتصادی و اجتماعی و همچنین مسایل حقوقی است، چنانکه وضع قوانین و مقررات میتواند با تسهیل روند طلاق آن را به میزان طبیعی خود نزدیک کرده و فضایی ایجاد کند که بسیاری از زوجهایی که در عمل، دگی اشویی آنان به بنبست رسیده است و به دلیل مسایل حقوقی قادر به جدایی نیستند، این مرحله را پشت سربگذارند و یا با ایجاد موانع حقوقی و قانونی آمار طلاق را کاهش دهد.
کدام شاخص؟
دکتر محمد میرزایی عضو هیأت علمی دانشگاه تهران معتقد است: در محاسبه تحولاتی که در ارتباط با شاخصهایی مثل طلاق و ازدواج اتفاق میافتد، مبنا میتواند رقم "مطلق" باشد؛ یعنی تعداد طلاقی که ممکن است با توجه به رشد جمعیت افزایش یابد، اما مبنای محاسبه فقط تعداد طلاقهای واقع شده است. این جمعیتشناس ادامه میدهد: اما برای محاسبه دقیقتر، "میزان" طلاق را محاسبه میکنند که براساس آن تعداد طلاق را بر کل جمعیت تقسیم کنند. میزان طلاق برای مقایسه نسبت به تعداد طلاق شاخص دقیقتری است چون ممکن است تعداد طلاق افزایش یابد ولی با توجه به مخرج کسر که کل جمعیت است، میزان طلاق کاهش یابد. دکتر میرزایی شاخص مهم دیگری را که برای بررسی طلاق محاسبه میشود ،"نسبت" طلاق به ازدواج میداند و میافزاید: این شاخص نشان میدهد که طلاق در مقایسه با ازدواج چه تغییراتی کرده است. براساس این شاخص تعداد طلاق را محاسبه و تقسیم بر ازدواج میکنند و آنگاه آن را در 100 ضرب میکنند و به عنوان مثال میگویند که در مقابل هر 100 ازدواج 10 طلاق اتفاق افتاده است. وی به مقایسه طلاق بین کشورها اشاره میکند و میگوید: شاخص نسبت طلاق به ازدواج در این مقایسه خیلی بهکار گرفته میشود. در این زمینه کشورهایی هستند که میزان طلاق در آنها خیلی بالاست و نسبت طلاق به ازدواج در آنها 50 درصد است.
دکتر میرزایی میزان طلاق در ایران را در عرف بینالمللی خیلی بالا نمیداند و میگوید: با اینکه میزان طلاق در ایران روندی رو به افزایش داشته است - بهخصوص تعداد طلاق - اما تعداد طلاق با توجه به رشد جمعیت زیاد شده ولی شتاب تعداد طلاق به اندازه تعداد نبوده است. هنگامی که ما شتاب تعداد طلاق را میگیریم شاهد نوساناتی طی سالهای مختلف هستیم که این مقدار گاهی کم و گاهی زیاد شده است. از سوی دیگر دکتر شهلا کاظمیپور جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران نیز با اشاره به نرخ رشد طلاق و ازدواج میگوید: در حال حاضر طلاق 2برابر و ازدواج 5/1 برابر شده است. بنابراین مشاهده میکنیم که رشد طلاق بیشتر از رشد ازدواج است. اگر بخواهیم ازدواج را به صورت شاخص درآوریم میزان دقیق ازدواجهای واقع شده در یک سال را به جمعیت در معرض ازدواج یعنی جمعیت ازدواج نکرده واقع در سن ازدواج تقسیم میکنیم. برای تعیین شاخص طلاق نیز تعداد طلاقهای واقع شده در یک سال را به تعداد افراد ازدواج کرده، تقسیم میکنیم. دکتر حبیبالله جانی جمعیتشناس و استاد دانشگاه در زمینه رابطه بین تعداد ازدواجها و تعداد طلاقها در جامعه میگوید: علیالاصول با افزایش تعداد ازدواجها که تعداد افراد ازدواج کرده در کل کشور را بالا میبرد، بر تعداد طلاقها نیز افزوده میشود. اگر میزان طلاق نیز ثابت بماند بر تعداد طلاقها افزوده میشود زیرا جمعیت در معرض آن واقعه یعنی جمعیت ازدواج کرده جامعه افزایش یافته است. بیتردید تعداد طلاقها نه تنها در رابطه با تعداد افراد ازدواج کرده قرار دارد، بلکه با عوامل اقتصادی و اجتماعی، هنجارها و نگرشهای زوجین به دگی و استحکام خانواده نیز در رابطه است و آسیبهای اجتماعی نظیر اعتیاد، کجرویها و کجرفتاریها نیز آن را تشدید میکند. دکتر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 28 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب صفحه
مرز و محدودیت طلاق.....................................................................................2
ازدواج زنان بعد از مرگ شوهران.................................................................... 4
طلاق زن قبل از زناشویی..................................................................................4
نباید زنان را وادار به بخشیدن مهر کرد............................................................ 6
مناسب ترین موقع ازدواج................................................................................8
تاثیر رضایت شوهر......................................................................................... 10
پاداش خدمت شوهر به همسر خود..................................................................10
خوشا به حال چنین زنانی................................................................................10
بهترین زنان................................................................................................... 11
طلاق در ملل و ادیان مختلف..........................................................................11
قانون طلاق در اسلام...................................................................................... 11
علل و انگیزه های طلاق..................................................................................12
حق زن در طلاق............................................................................................13
مهر و نفقه.......................................................................................................14
حق طلاق.......................................................................................................14
افزایش طلاق در زندگی جدید...................................................................... 15
طلاق در ایران............................................................................................... 16
چرا اسلام طلاق را تحریم نکرد؟.......................................................................17
مرز و محدودیت طلاق
دنباله ی این آیات در مورد طلاق آیه 228 بقره چنین می خوانیم زنان مطلقه باید به مدت سه مرتبه دیدن و پاک شدن عده نگهدارند و اگر ایمان به خدا و روز جزا دارند برای آن ها جایز و حلال نیست که آنچه را خدا در رحم آن ها آفریده کتمان کنند و همسران آن ها برای رجوع به آن ها و از سرگرفتن پیمان زناشویی در این مدت از دیگران سزاوارترین در صورتی که به راستی خواهان اصلاح باشند و برای زنان همانند وظایفی که بر دوش آن ها است حقوق شایسته ای قرار داده است و مردان بر آن ها برتری دارند و خداوند توانا و حکیم است.
فلسفه محلل بعد از سه طلاق: در آیه ی بعد یعنی 230 ادامه می دهد اگر سه طلاق داد دیگر بر او حلال نیست مگر این که زن او همسر دیگری انتخاب کند و با او آمیزش جنسی نماید در این صورت اگر همسر دوم او را طلاق گفت گناهی ندارد که بازگشت کنند و زن با همسر اول مجدداً ازدواج نماید، در صورتی که امید داشته باشد که حدود الهی را محترم می شمردند و این ها حدود الهی است که برای افرادی که آگاهند بیان می نماید.
زنی خدمت پیامبر اکرم (ص) آمده و عرضه داشت من همسر پسر عمه ام بودم او مرا سه مرتبه طلاق داد من پس از او با مردی به نام عبدالرحمن ازدواج کردم اتفاقاً او هم مرا طلاق داد بدون آن که در این مدت عمل آمیزشی بین من و او انجام گیرد آیا می توانم به شوهر اولم باز گردم؟ حضرت پاسخ منفی داده و فرمود ازدواج با شوهر اولت در صورتی صحیح است که با همسر جدیدت آمیزش کرده باشی و سپس آیه فوق نازل شد. که اولاً باید عقد دائمی باشد با شوهر دوم ثانیاً باید نزدیکی انجام شود. کسی که می خواهد دست به طلاق سوم بزند با توجه به اینکه یقین دارد و با این طلاق همسرش برای همیشه از آن دیگری خواهد بود این عمل وجدان او را جریحه دار ساخته تا مجبور نشود معمولاً دست به چنین کاری نخواهد زد. در حقیقت موضوع محلل و یا صحیح تر ازدواج مجدد با همسر دیگر مانعی است که بر سر راه مردان بوالهوس و فریبکار گذارده شده است تا زن را بازیچه هوسهای سرکش خود نسازد و به طور نامحدود و از قانون طلاق و رجوع استفاده نکنند و باید توجه داشت محل به عنوان یک مسئله مطرح نیست بلکه سخن از ازدواج مجدد است ازدواج واقعی و جدی لیکن اگر فجر به طلاق شود تمایل بین زن و شوهر اول باشد می توانند باز زندگی را از سر گیرند.
هنگامی که زنان را طلاق دادی و به آخرین روزهای عده رسیدند یا به طرز پسندیده ای رها سازید و هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و تحدی کردن با آن ها آشتی نکنید و هر کس که چنین کند به خویشتن ستم کرده، آیه ای در مورد نادیده گرفتن حقوق و احترام زن هشدار داده آیه می گوید تامدت عده بپایان نرسیده گرچه روز آخر آن باشد مرد فرصت دارد یا با همسرش آشتی کند و صمیمانه زندگی نماید «فَامسِکُو هُّنَ بِه مَعرُوفٍ» و یا اگر زمینه را مساعد نمی بینید او را رها سازد «سَرِّ حُو هُنِّ بِمَعروفٍ» ولی باید توجه داشت که هر یک از رجوع یا جدایی باید با احسان و نیکوکاری توام بوده و از انتقام جویی خالی باشد (بقره 231) «وَلا تُمسِکوهُنَّ مِیذراً لِتَغتدوُا و مَن یفعَلُ ذالک ظَلَمَ نَفسِه» نباید برای زیان رساندن زنان را نگاه دارید که بخودتان ظلم می کنید زیرا رجوعی که بر اساس حق کشی باشد دیگر هیچگونه آرامشی در آن نیست و چون از نظر قرآن زن و مرد در توام خلقت جزء یک پیکرند بنابراین پایمال کردن حقوق زن تعدی به استقبال کیفر الهی رفته و بخویشتن ظلم کرده است. از آیه 232 بقره استفاده می شود، زنان که یک بار ازدواج کرده اند در ازدواج مجدد خود چه آن ها که می خواهند با شوهر اول ازدواج کنند مجدداً و یا با شوهر دیگر هیچگونه نیازی به جلب موافقت اولیاء خود ندارند و حتی مخالف آنان بی اثر است و در مورد ازدواج
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 26 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دید کلی
روز به روز ازدواجهای ناشاد بیشتری به طلاق ختم میشوند. حدس و گمانهایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارند که عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده نسل من ، جستجو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان در ایجاد روابط عمیق. امروزه تحریمهای اجتماعی در برابر طلاق از بین رفته است. شاید شگفتی واقعی در آن نباشد که نرخ طلاق این چنین افزایش یافته است. شگفتی حقیقی آن است که در دورهای که هزینههای متارکه که تا چنین حد کافی کاهش یافته ، تا بدیناندازه دیرپا و مقاوم است.
جنبههای مختلف طلاق
محققی به نام بوآن اظهار میدارد که وقتی ازدواج از هم میپاشد، در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد میشود:
طلاق عاطفی زمانی رخ میدهد که ازدواج دستخوشی تباهی میشود (اما ممکن است تا بعد از حکم طلاق ادامه یابد.)
طلاق قانونی
طلاق اقتصادی ، که در رابطه با پول و توافقهای مالی (مانند مهریه) است.
طلاق هم والدی ، که در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند ، خانوادههای تک والدی ، یا حق ملاقات یا فرزندان است.
طلاق اجتماعی ، که در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر رخ میدهد.
طلاق روانی ، که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی فردی و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر «من» و نه «ما» است.
اثرات طلاق
پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود. بسیاری از افرادی که متارکه کردهاند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد میدانند. مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان میدهند، با یکدیگر فرق دارند. مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند. زنان بیشتر احتمال میرود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند. به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش میکنند. طلاق برای زنان تنشزاتر و گسلندهتر است تا مردان. ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد. اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت. آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان میدهند، بسیار متفاوتاند، بسیاری از هم میپاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه میکنند. اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم، در این صورت ، پدیدهای غمبار قلمداد خواهند شد. اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفتهاند، انتخابهایی که در اختیار واداشتهاند یا طلاق بوده است و یا یک ازدواج ناموفق و بد. با در دست داشتن این انتخابها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق میتواند شخصا مفید و سودمند باشد. محققین به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیدهای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانهای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است.
کنار آمدن با طلاق
سازگاری با طلاق به عوامل بسیاری وابسته است: نگرش در مورد ازدواج ناموفق ، شخصیت فرد و محیط اجتماعی. برای کنار آمدن با طلاق ، کمکهای بیرونی از سوی متخصصان بهداشت روانی و گروههای خود یاری متشکل از افراد مطلقه (مانند والدین بی همسر) در دسترس هستند. همچنین حتی هنگامی که طرفین عزم خود را برای طلاق جزم کردهاند مشاوره با زوجها میتواند مفید واقع شود. برخی از فنون مسئله گشایی و مهارتهای حل تعرضی هم که برای بهبود ازدواجها بکار میروند میتواند برای کمک به حل آسیبهای ناشی از جدایی موثر باشد.
طلاق می تواند مفید باشد
هیچ زوجی در روز عروسی خود نمی گویند "تا طلاق ما را جدا کند." ما همه هم به عنوان فرد و هم به عنوان جامعه، به طلاق به صورت فاجعه ای می نگریم که باید از آن پرهیز کرد، نه گزینه شادی که باید پذیرفته شود. و تعجبی هم ندارد. مطالعات زیادی نشان داده است که افراد متاهل معمولا سالم تر، ثروتمندتر، و شادتر از افراد مجرد هستند. علاوه بر زخم های روانی ای که شاید تا پایان عمر با خود به همراه داشته باشند، فرزندان طلاق همچنین استعداد بیشتری برای بزهکاری، فقر، و عدم سلامت جسمی دارند.وقتی در صدد شناسایی عوامل این معلول برمی آییم، معمولا قوانین طلاق "بی تقصیر" (1) مصوب دهه 70 در صدر فهرست قرار می گیرد. در روزگار قدیم طلاق به دو صورت میسر بود: یا با موافقت همسر، یا با اثبات کژ رفتاری شدید وی، مثلا زنا. قوانین جدید به زنان و شوهران اجازه داد تا تنها با مطرح کردن میل به جدایی بتوانند طلاق بگیرند. این تغییر به حدی بنیادی بود که مگی گالاگر (2) تفسیرگر می گوید به مثابه "الغای ازدواج" است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 51
بررسی عوامل مؤثر بر گرایش زوجین به طلاق با نگاهی به آمارها طلاق در ایران
چکیده
یکی از موضوعاتی که در چند سال اخیر ذهن اکثر اندیشمندان و حتی عموم را به خود مشغول کرده است مسأله طلاق می باشد. در حال حاضر این پدیده در ایران به شکل یک مسأله و معضل اجتماعی ،مشکلات زیادی را برای افراد و خانواده های در معرض طلاق به وجود آورده است .هدف این مقاله بررسی عوامل مؤثر بر گرایش زوجین به طلاق (مطالعه موردی شهرستان داراب)می باشد. چارچوب نظری این پژوهش با توجه به تحقیقات پیشین و مطالعاتی که در این زمینه انجام گرفته است، ترکیبی از نظریه هــای جامعه شـــناسی خانواده و انحرافات اجتماعی می باشد که از نظریه های مبادله، توسعه خانواده، نظام ها، نقش ها و نظریه شبکه ای در قسمت نظریه های جامعه شناسی خانواده و از نظریه های دورکیم و مرتن در قسمت انحرافات اجتماعی استفاده شده است. روش تحقیق مورد استفاده روش پیمایشی می باشد. و تکنیک و ابزار مورد استفاده برای جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه همراه با مصاحبه حضوری بوده است.
در این تحقیق اطلاعات مورد نظر از کل افرادی که در شش ماهه دوم سال 1380 طلاق داده یا به دادگستری مراجعه کرده و دادخواست طلاق داده بودند جمع آوری شد که کل این افراد 150نفر می باشند که 115 نفر از آنها زن و 35 نفر دیگر مرد می باشند.متغیر وابسته تحقیق میزان گرایش به طلاق مباشدکه به صورت یک طیف در پرسشنامه آمده است. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی انجام شد که ابتدا در قسمت آمار توصیفی ، ویژگیهای جمعیتی ،اقتصادی و اجتماعی پاسخگویان توصیف وتشریح شده است و در قسمت آمار استنباطی با توجه به سطح اندازه گیری متغیرهای مستقل که 20 متغیر می باشد از رگرسیون دو متغیره، چند متغیره، تحلیل واریانس، آزمون تی((T– test و آزمون اف test)- F ) استفاده شده است. نتایج بدست آمده از تحقیق نشان می دهند که :
در تحلیل رگرسیون دو متغیره، متغیرهای اختلاف تحصیلی زوجین، اختلاف سن زوجین، تحصیلات زن و سن ازدواج زن با گرایش به طلاق زنان رابطه معنادار و مستقیمی دارند و متغیرهای میزان شناخت همسر قبل از ازدواج، مدت زندگی مشترک، تعداد فرزندان و مدت شناخت همسر قبل از ازدواج با گرایش به طلاق زنان رابطه معنادار و معکوس دارند.
همچنین متغیرهای مدت شناخت و میزان شناخت همسر قبل از ازدواج با گرایش مردان به طلاق رابطه معنادار ومعکوس دارند. در بررسی تفاوت میانگین ها، تفاوت معناداری بین میانگین گرایش به طلاق زنان بر حسب، رابطه خویشاوندی با همسر، محل تولد زن، چند زنی بودن همسر ، علت اصلی طلاق و شیوه آشنایی دیده می شود.و برای مردان فقط رابطه خویشاوندی معنادار می باشد..
در تحلیل رگرسیون چند متغیره، در معادله پیش بینی گرایش به طلاق زنان متغیرهای مدت شناخت، اختلاف سن و مدت زندگی مشترک توانستند 64 درصد از واریانس متغیر وابسته را پیش بینی کنند و در معادله پیش بینی گرایش به طلاق مردان سه متغیر مدت شناخت، اختلاف سن و تعداد فرزندان توانستند 77 درصد از تغییرات را پیش بینی کنند.
واژگان کلیدی
طلاق،گرایش به طلاق،آسیبهای اجتماعی، آسیب شناسی خانواده ، آمارهای طلاقمقدمه
خانواده به عنوان کوچکترین واحد اجتماعی، پایه و اساس ساخت اجتماع محسوب می شودخانواده شالوده هر جامعه متمدن است (مور، 1376: 29).
در واقع خانواده نهادی است که به اعضای خود احساس آرامش و امنیت می دهد و طی قرن های متمادی به عنوان پایدارترین و مؤثرترین وسیله حفظ ویژگیهای فرهنگی و عامل انتقال آنها به نسلهای بعدی بوده است. از همین روست که تشکیل خانواده در همه ادیان بویژه دین مقدس اسلام از اهمیت والایی برخوردار است و از آن بعنوان کانون آسایش و آرامش نام برده شده است (ولی زاده، 1378: 20).
به طور کلی خانواده به وسیله یک رابطه قــانونی بین زن ومرد که ازدواج نام دارد شــــکل می گیرد،اما این رابطه قانونی به سه شکل ممکن است از هم گسیخته شود که عبارتند از :
فسخ ازدواج؛
مرگ یکی از زوجین؛
انحلال خانواده و از بین رفتن پیوند زناشوئی بوسیله طلاق زوجین؛ (Shryock,1975:333).
از آنجایی که فسخ ازدواج با دلایل مشخص می باشد و مرگ افراد هم یک امر طبیعی است این دو مورد هر چند باعث بروز مشکلاتی در خانواده می شوند ولی طلاق به دلیل خصوصیاتی که داردبیشتر ذهن خانواده ها و اندیشمندانرا به خود جلب کرده است.
" طلاق در لغت جدا شدن زن از مرد، رها شدن از قید نکاح و رهائی از زناشوئی استَ (عمید، 1369: 894).
همچنین طلاق را آخرین راه انحلال قانونی ازدواج می دانند که شوهر و زن بوسیلة حکم قانونی از هم جدا می شوند(Shryock,1975:333).
از آنجا که یکی از عوامل مهم از هم گیسختگی