لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
اهمیت و ضرورت بخش کشاورزی نقش آن در رشد و توسعه جوامع بشری
چکیده
امروزه با افزایش تولید کشاورزی به جهت رفع نیازمندی های رو به رشد جمعیت در حال گسترش ، نگرانی در مورد آینده تامین غذا برای مردم مطرح گردیده است . آلودگی های آب ، خاک ، هوا و فرسایش خاک ، مقاومت آفات به سموم و گسترش کود شیمیایی سبب گردیده تا به جهت حفظ منابع به گذشته و کشت های صنعتی برگردیم . زراعتی که به هر صورت در عین پایین بودن بازده سلامتی آتی بشر را تضمین می کند . در این جا درصدد هستیم تا با اشاره به شیوه هایی نظیر دام- مرتع ، جنگل زراعی ، مبارزه بیولوژیک و استفاده از گیاهان تراریخته به جهت حفظ شرایط اکولوژیکی زمین گام های مثبتی را برای بهبود وضعیت کره خاکی برداریم .
از طرفی در بخش انتهایی درصدد هستیم تا نقش پایداری کشاورزی را در روستا ها که بخش مولد جامعه بوده و بالاترین ارتباط را با زراعت دارند مطرح کرده و بررسی نماییم.
مقدمه:
لغت پایدار بر شرایط یکنواخت و با ثبات دلالت دارد. شرایط یکنواخت افق های دور دست را در بر می گیرد. عدم شناخت و اطلاعات کافی و فقدان تفاهم در مورد منابع ، آب و هوای جهان و تنوع آن ، تکنولوژی آینده ، نقش مردم در کشاورزی و رابطه کشاورزی با محیط باعث شده است که پیش گویی در رابطه با آینده کشاورزی مشکل باشد.
کشاورزی پایدار نوعی کشاورزی است که در جهت منافع انسان بوده، کارایی بیشتری در استفاده از منابع دارد و با محیط در توازن است. به عبارتی کشاورزی پایدار باید از نظر اکولوژیکی مناسب ، از نظر اقتصادی توجیه پذیر و از نظر اجتماعی مطلوب باشد (-کوچکی ، عوض 1382)
رشد بخش کشاورزی به عنوان بستری برای کسب اهداف توسعه در کشورهای در حال توسعه امری ضروری قلمداد می شود . در میان اهداف مورد نظر ، بهبود و تقویت رشد اقتصادی و کاهش فقر، بهبود امنیت غذایی و حفظ منابع طبیعی بسیار مهم هستند.
کاهش فقر از طریق رشد اقتصادی
در کشورهای کم درآمد ، بخش کشاورزی به دلیل گستردگی و پیوند های قوی با سایر بخش های اقتصادی ، به عنوان موتور و محرک اولیه رشد اقتصادی عمل می نماید. کشاورزی در این کشورها بیشترین سهم نیروی کار را به خود اختصاص داده و با 68 درصد اشتغال و 24 درصد تولید ناخالص داخلی جایگاه ویژهای دارد. اغلب جمعیت فقیر به طور مستقیم به این بخش به این بخش وابسته بوده و از طریق کشاورزی گذران زندگی میکنند . افزایش میزان بهره وری در بخش کشاورزی باعث ارزان تر شدن مواد غذایی شده و کمک قابل توجهی به اقتصاد خانوارهای فقیر می کند . همچنین کشاورزی نوین با اشتغال بیشتر در واحدهای فرآوری همراه شده و عرضه ی خدمات و نهاده های بیشتری را در بازار به دنبال دارد . این روند به شکل غیر مستقیم به ایجاد اشتغال در مزارع منجر خواهد شد.
به این ترتیب بخش کشاورزی به طور مستقیم از طریق تولید بیشتر و صادرات و به صورت غیر مستقیم از طریق افزایش تقاضا برای خدمات و کالاهای صنعتی در جوامع روستایی ، به رشد اقتصادی کمک نموده و در نتیجه موجب خلق فرصت های شغلی جدید می گردد.
رشد در بخش اقتصادی نتایج مثبتی بر " فقرزدایی" به خصوص در مناطق روستایی دارد و ذکر این نکته نیز ضروری است که روند کاهش فقر شهری را می توان از طریق رشد بخش روستائی ، به ویژه در بخش کشاورزی تسریع کرد. به طور کلی رشد کشاورزی به صورت غیر مستقیم به بهبود وضعیت خانوارهای شهری و روستائی کمک کرده و با افزایش دستمزدها، کاهش قیمت مواد غذایی و تقاضای بیشتر برای کالاها و خدمات واسطه ای همراه می شود. این پدیده به ترغیب و توسعه ی فعالیت های زراعی ، افزایش سرمایه های تولیدی به قشرهای زحمت کش و بهبود کارایی بازار عوامل خواهد انجامید . یک مطالعه در سال 1997 پیرامون 35 کشور نشان داد که یک درصد افزایش تولید ناخالص داخلی سرانه ی کشاورزی ، 1.61 درصد افزایش در درآمدهای سرانه ی 20 درصد فقیرترین قشرهای جمعیت را به همراه خواهد داشت.
اهمیت کشاورزی در کشاورزی در کشورهای در حال توسعه از بعد تاریخی ، در فرآیند توسعه ، سهم کشاورزی در تولید و نیروی کار کاهش می سابد. این فرآیند باعث شده تا برخی کارشناسان توسعه ، بخش کشاورزی را به عنوان یک عامل فرعی در راستای توسعه به شمار آورند. از این رو کاهش فرآورده ها و نیروی کار این بخش را می توان ناشی از سیاست های تبعیض آمیز (یک سو نگر) داخلی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
تهاجم فرهنگی: واقعیت یا ضرورت؟
دوستان گرامی، اجازه دهید سخنانم را با یکی از پارگرافهای مشهور نوشته شده به زبان فارسی آغاز کنم. این یک پدیدهی نادر است که ما در زبان فارسی پاراگراف مشهوری داشته باشیم. ابیات منظوم و برخی جملات قصار و قطعات کوتاه سعدی و خواجه عبدالله انصاری برای ما امور آشنا و روزمرهاند اما کمتر میتوان نوشتهای منثور و بخصوص معاصر را یافت که، لااقل در بین اهل نظر، شناخته شده باشد. مثل: «من اینها را برای سایهام که روی دیوار افتاده است مینویسم» به قلم صادق هدایت. باری، یکی از این معدود پارگرافها اینگونه آغاز میشود: «غربزدگی میگویم همچون وبازدگی، و اگر بمذاق خوش آیند نیست بگوئیم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی ست در حدود سن زدگی. دیدهاید که گندم را چگونه میپوساند؟»این نخستین جملاتی ست که جلال آل احمد کتاب غربزدگیاش را با آن شروع کرده است. و بنظر من بیان همین کلمات است که امروز ما را دور از وطن خویش در اینجا زیر یک سقف گردآورده، تا به ضرب و دنگ تحقیق و «پی پِر» و کنفرانس و سمینار بکوشیم دریابیم که چه بلائی به سر ما آمده است. شاید آنچه گفتم بنظر شما اغراق آمیز بیاید؛ اما آنانی که در دو دههی ١٣٤٠ و ١٣٥٠ جوانی خود را در جریانات روشنفکری ایران گذرانده باشند خوب میفهمند که من چه میگویم. اصلا بگذارید در چند جمله آن جریان را خلاصه کنم و برای این کار کمی از خود و همنسلانم بگویم: در سرآغاز دههی ٤٠ ایرانی (که مصادف بود با سرآغاز دههی ٦٠ میلادی و در مغرب زمین همراه بود با جریان هیپیها، سنت شکنیها، خیزشهای دانشجوئی و رادیکالیسم فرهنگی) من، همراه با یارانی همچون داریوش آشوری، بهرام بیضائی، محمدعلی سپانلو، نادر ابراهیمی، اکبر رادی، احمدرضا احمدی و چند تن دیگر، نخستین ایام بیست سالگیمان را آغاز میکردیم و سقفی که ما را بدور هم جمع میکرد دانشگاه تهران بود. هشت/نه سالی از کودتای ٢٨ مرداد میگذشت. یعنی، ما اغلب کودک بودیم وقتی که آن جریان رخ داد. پس، کینهی سقوط مصدق و بازگشت شاه در دل ما چندان جائی نداشت. و اگر مشکلی هم با شاه داشتیم مشکلی مربوط به خود او بود. آن روزها در آمریکا، که از پس ٢٨ مرداد ٣٢ در کشور ما حرف اول را میزد، چهرهی جدیدی به تخت ریاست جمهوری نشسته بود که برنامههایش با برنامههای ژنرال آیزنهاور و معاونش نیکسون متفاوت بود. او از مسائلی همچون حقوق بشر و دموکراسی دم میزد ـ حرفهائی که در آن روزگار بیشتر به شوخی شبیه بود. یادم است یک روز داریوش آشوری بطعنه پیشنهاد کرد که نامهای به پرزیدنت جدید، آقای جان اف کندی، بنویسیم و بگوئیم حالا که حضرتعالی در حال تأمین حقوق بشر هستید یک فکری هم برای اضافه حقوق بشر بفرمائید. منظورم این است که بگویم کسی باور نداشت که آدمی در آن سوی دنیا به تخت بنشیند و منشاء تغییراتی عمیق در سوی دیگر دنیا شود. اما چنین شده بود. مثل این بود که منتظر بودهاند تا ما دبیرستان را تمام کنیم و پا به دانشگاه بگذاریم تا سکوت وحشت زده و هشت/نه سالهی بعد از ٢٨ مرداد شکسته شود. دانشگاهی که ما در آن پا گذاشته بودیم یکپارچه آتش بود. همین زنده یاد پروانه اسکندری (قبل از آنکه همسر داریوش فروهر شود) را که بچاقوی وزارت اطلاعات اسلامی تکه تکه شد من اولین بار در همان سالها جلوی دانشکده هنرهای زیبا دیدم که روی پلهها ایستاده بود و علیه دیکتاتوری سخن میگفت. دیکتاتوری هم بنظر میرسید که رفته رفته دارد وا میدهد. نشانهاش اینکه مطبوعات هم آغاز به سخن گفتن کرده بودند. خبر رسید که موسسهی کیهان در پی انتشار دو نشریهی جدید است یکی بنام «کتاب هفته» و دیگری بنام «کتاب ماه». قرار بود اولی را احمد شاملو سردبیری کند و دومی را جلال آل احمد. یکی تودهای از حزب توده برگشته اما وفادار به سوسیالیسم و دیگری نیروی سومی از نیروی سوم برگشته اما وفادار به سوسیالیسم. انتشار کتاب ماه به آل احمد فرصت داد که کتابی را که به تازگی تمام کرده بود و «غربزدگی» نام داشت بصورت جزوه جزوه و ماه به ماه در همین کتاب ماه منتشر کند. قسمت اولش هم همینگونه منتشر شد اما در شمارهی دوم جلویش را گرفتند و کتاب ماه شمارهی سومی هم نداشت. آل احمد ظاهراً کتاب ماه دوم را بیجزوهی غربزدگی منتشر کرد و آرام کنار کشید. اما در این کنار کشیدن داستان دیگری هم در کار بود.در پی انتشار همین شمارهی دوم بود که، در یک عصر بهاری، من و بهرام بیضائی به دفتر کتاب ماه و بدیدار آل احمد رفتیم. آن روزها بهرام با او بیشتر محشور بود تا من. و او خواسته بود بهرام را ببیند و بهرام هم مرا با خود برده بود. آنجا بود که معلوم شد که آل احمد، در همان ابتدای شروع کار در کتاب ماه، همهی جزوهها را چاپ کرده بود و فقط قرار بود در هر شماره یک جزوه را به کتاب ماه الصاق کنند. و حالا که الصاق جزوهها ممنوع شده بود، آل احمد شتابزده جزوهها را بصورت کتاب سنجاق کرده و بدون برش لب کتابها آنها را از صحافی خارج کرده بود و تصمیم گرفته بود که آنها را، که از تعدادشان خبر ندارم اما نباید بیش از ١٠٠٠ جلد بوده باشد، از طریق «برو بچهها» پخش کند. آنروز عصر از دفتر کتاب ماه که بیرون آمدیم زیر بغل من و بهرام چند جلد کتاب بود پیچیده در کاغذهای کاهی. و ما پخش کنندهی کتاب ممنوعهای شده بودیم که فقط از محتویات فصل اول یا جزوهی اولش با خبر بودیم.کتاب مثل نقل و نبات بین رفقا پخش شد و بحث «غربزدگی» برای ما شد همان چیزی که امروزیها به آن «گفتمان» میگویند. (و همینجا، بعنوان نکتهی معترضه بگویم که دیدهام این روزها بسیارانی خیال میکند که «گفتمان» واژهی شیک تری است برای گفتگو و گپ و مصاحبه؛ و اغلب در رادیو و تلویزیونها میشنوم که به هم میگویند بیائید با هم گفتمانی داشته باشیم. اما آنروز هم، مثل واقعیت امروز، گفتمان غربزدگی امری بود بسا وسیعتر از گفتگو ـ چیزی همچون موضوع عام گفتگوی روشنفکران و نجبگان. کتاب میگفت که ما در درازای مدتی بیش از پنجاه سال کوشیدهایم خودمان را با موشک انقلاب مشروطه به قرن بیستم برسانیم و، اگرچه اختیارات شاه و شیخ را بر روی کاغذ قانون اساسی مشروطه محدود کردهایم اما، هرکجا که کار به حقوق ملت و اِعمال دموکراسی کشیده، همانجا سرمان به سنگ خورده است. ما تازه قرار بود که این حرفها را بفهمیم اما نسل شاملو و آل احمد دیر زمانی نبود که از داغی جنبش ملی کردن صنعت نفت و دست و پنجه نرم کردن با غول بیشاخ و دم امپراطوری بریتانیا ـ شکسته و پر ریخته ـ بیرون آمده بودند. آنها دیده بودند که رفیق استالین چگونه دستشان را توی پوست گردو گذاشته و رویش را آن سو کرده تا تودهایها را تیربارن کنند. من سالها بعد تلخی این تجربه را در کام رفیق اخیراً از دست رفتهام ـ شاهرخ مسکوب ـ هم دیدم، آنجا که از شکنجه قپانی و آویزان شدن از سقف میگفت. ملیون و نیروی سومیها هم دیده بودند که آمریکا، در جنگ آنان با بریتانیا، برایشان چندان پناهی نبوده است. آنها هم باید از خامی یک سوء تفاهم تاریخی بیرون میآمدند. آمریکا در آخرین لحظه مصدق را تنها گذاشته و در زیرزمین سفارتخانهاش سپهبد زاهدی را برای کودتا آماده کرده بود. نسل بزرگتر ما نسلی بود تلخ و شکسته. شعرش شعر زمستان اخوان ثالث بود، روشنفکرش در تریاک و هروئین غرق میشد و نصرت رحمانی، همچون بلندگوی این پوچی عمیق، از جانب آن نسل سخن میگفت. و حالا آدمی از آن نسل بر آن شده بود تا توضیح دهد که چرا ملت ما بار دیگر در جهش خویش بسوی آزادی و دموکراسی شکست خورده است. او پزشکی شده بود که مرض ما را اینگونه تشخیص میداد: «ما به بیمارگی غربزدگی دچاریم. یعنی در برخورد با غرب بجای اینکه بتوانیم تمدن غربی را بشناسیم (یا بقول تقیزاده، «سراپا غربی شویم») و ارزشهای خوب فرهنگی آن را اخذ کنیم (یعنی، بقول دکتر شادمان «اخذ تمدن فرنگی» کنیم) نه تنها در این کار توفیقی نداشتهایم بلکه ارزشهای خوب خودمان را هم در این چالش از دست دادهایم و در نتیجه موجودی شدهایم بیهویت؛ یک شتر-
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 5 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ضرورت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر در مراکز آموزشی ( 7 )
از جمله موضوعهای نگران کننده در عصر حاضر، توسعه آسیبهای اجتماعی بویژه موادمخدر میباشد که مراکز آموزشی «مدارس و دانشگاهها» را درنوردیده و به یکی از چالشهای فرا روی متولیان و دستاندرکاران امر آموزش و تربیت تبدیل شده است. بر این اساس به جای هرگونه انکار ـ کتمان و دست روی دست گذاشتن، ضرورت شناخت صحیح پدیده آسیبها ـ تجزیه و تحلیل روند آنها و ارائه نسخههای کاربردی لازم و عملیاتی نمودن آنها، از جمله موضوعاتی است که میتواند در جهت مهار و کنترل آسیبها مسئولین جوامع را موفق سازد. نتایج تحقیقات صورت پذیرفته و مراتب اعلامی از سوی مسئولین وزارتخانههای آموزش و پرورش و علوم، تحقیقات و فناوری حکایت از این واقعیت دارد که سیستم آسیبهای اجتماعی با حرکت منسجم و هوشمندانه، نوجوانان و جوانان این مرز و بوم را نشانه روی نموده است. بطوریکه بر اساس اعلام رسمی متولیان ذیربط در سال تحصیلی 1382 ـ 1381، 3/13 درصد دانشآموزان مقاطع سوم راهنمایی و متوسطه در معرض خطر مصرف موادمخدر بودهاند. ضمن آنکه 69/20 درصد دانشجویان ورودی سال تحصیلی 84ـ83 دانشگاههای تابع وزارت علوم در معرض خطر مصرف موادمخدر قرار داشتهاند. قابل ذکر است بر اساس آخرین یافتههای پژوهشی منتشر شده از سوی دفتر مرکزی مشاوره وزارت علوم در خصوص شیوع مصرف مواد در دانشجویان دانشگاههای تابع وزارت علوم در شهر تهران در سال تحصیلی 85ـ84 حکایت از این موضوع دارد که 17 درصد دانشجویان مشروب و 3/2 درصد تریاک و 2/2 درصد حشیش و 7/0 درصد قرصهای اکس و شیشه و 2/0 درصد هروئین و کراک را قبل از ورود به دانشگاه تجربه کردهاند.
شش عامل تأثیرگذار بر مقیاس در معرض خطر مصرف موادمخدر دانشآموزان به ترتیب عبارتند از:
1. ارتباط با دوستان و همسالان ناباب 2. کاهش کنترل خانوادگی 3. آلوده بودن فضای مدارس مزبور 4. آلوده بودن فضای محلههای موصوف 5. کاهش عزت نفس و پایین بودن خودباوری 6. ضعف اعتقادات دینی در همین راستا مهمترین عوامل تأثیرگذار بر مقیاس در معرض خطر مصرف موادمخدر دانشجویان نیز عبارتند از: 1. وجود افراد مصرفکننده در شبکه دوستان و خویشاوندان 2. ضعف عملکرد آموزشی 3. وجود خانوادههای پرجمعیت و گسسته 4. ضعف گرایشان دینی 5. ضعف در پایگاه اقتصادی و اجتماعی 6. فقدان حمایت اجتماعی مناسب 7. کسب شادی و نشاط 8. دوری از استرس و اضطراب با امعان نظر به مؤلفههای فوقالاشاره، ضرورت توسعه و تقویت فعالیتهای پیشگیری از مصرف موادمخدر در سطح مراکز آموزشی (از دوران مهد کودک تا آموزش عالی) بصورت پیوسته، منسجم و برنامهای امری بدیهی میباشد تا بدین ترتیب شاهد مصونسازی یک سوم جمعیت کشور که آیندهسازان ایران اسلامی هستند، باشیم.
روشهای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر در مدارس و دانشگاهها:
ا1. توجه به برنامههای اطلاعرسانی و آگاهسازی بصورت آرام، مستمر و عمیق راجع به عوارض، پیامدها و تبعات سوء مصرف موادمخدر صنعتی و شیمیایی و طبیعی با هدف ارتقاء سطح آگاهی دانشآموزان و دانشجویان متناسب با سن تقویمی و عقلی آنان. 2. توجه به برنامههای آموزشی با رویکرد آموزش مهارتهای زندگی بالاخص آموزش مهارتهای: حل مسأله ـ تصمیمگیری ـ ارتباطات فردی و اجتماعی ـ تفکر و خلاقیت ـ مقاومت در برابر خواستههای نامشروع دیگران و نه گفتن ـ ابراز وجود ـ مهارت تقویت معنویت و موضوعات دینی ـ مهارت مراقبت و صیانت جنسی ـ مهارت خودکنترلی و خویشتن نگهبانی ـ مهارت استفاده مناسب از زمان و غنیسازی اوات فراغت ـ خودشناسی و تقویت عوامل محافظتکننده و نفی رفتارهای پرخطر و ایجاد نگرش منفی نسبت به مصرف مواد اعم از سیگار ـ قلیان ـ الکل ـ مواد صنعتی و شیمیایی و طبیعی در کلیه مقاطع مهد کودک ـ ابتدایی ـ راهنمایی ـ دبیرستان و دانشگاه با رعایت متغیرهای سن ـ جنسیت ـ موقعیتهای فرهنگی و اجتماعی ـ و با نیازسنجی مخاطبین در ابعاد مختلف شناختی ـ نگرشی و مهارتی با هدف ایجاد رفتارهای مثبت در گروههای سنی مختلف و مصونسازی اقشار دانشآموزی و دانشجویی از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر. 3. ترویج فرهنگ سلامت از طریق تقویت فعالیتهای جایگزین بویژه برنامههای ورزشی ـ هنری ـ اردوهای تفریحی برای غنیسازی اوقات فراغت گروههای سنی و بسط و گسترش روحیه نشاط ـ شادابی و امیدواری در جامعه. 4. توسعه اقدامات مشاورهای بویژه مشاورههای تلفنی و رایانهای و ارائه خدمات حمایتی و گسترش فعالیتهای مددکاری بویژه برای دانشآموزان و دانشجویان در معرض آسیب. 5. تقویت کانونها و تشکلهای دانشآموزی و دانشجویی برای انجام برنامههای مؤثر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی و موادمخدر و تلاش برای ایجاد جنبش فراگیر اجتماعی پیشگیری از مصرف مواد. 6. تولید برنامههای جذاب از طریق انجام کارزار و عملیات رسانهای (Media Campaign) شامل تهیه و تولید مستمر برنامههای دیداری (تلویزیون ـ تئاتر ـ سینما) ـ شنیداری (رادیو) ـ نوشتاری (کتاب ـ بروشور ـ نشریه ـ تراکت) ـ الکترونیکی (لوحهای فشرده ـ ایجاد تالارهای گفتگوی مجازی (Chatroom) در خصوص پیشگیری و ضد الگو نشان دادن مصرف و خرید و فروش مواد و همزمان ارائه مدل و سبک مطلوب زندگی در عصر پیچیده هزارة سوم. 7. ایجاد اطاق فکر با هدف نهادینه سازی تفکر قبل از عمل و هماندیشی و تولید ایدههای جدید در حوزه ارتقاء سلامت با توجه به شرایط ناپایدار الگوها برای کودکان ـ نوجوانان و جوانان کشور. 8. ارتقاء سطح آگاهی و آموزش والدین دانشآموزان برای نحوه ارتباطات صحیح با فرزندان و شناخت علل و عوامل مؤثر در بروز اعتیاد نوجوانان. 9. برگزاری نمایشگاه و مسابقات و جشنوارههای هنری مختلف اعم از سرود ـ عکس ـ فیلم ـ مقالهنویسی ـ کتابخوانی ـ روزنامه دیواری ـ تئاتر ـ نقاشی و کاریکاتور به مناسبتهای مختلف و همچنین برپایی همایشهای علمی با رعایت و تناسب گروههای سنی دانشآموزی و دانشجویی با هدف روشن شدن موتورهای ذهنی دانشآموزان و دانشجویان نسبت به راههای پیشگیری از مصرف موادمخدر. 10. درج متون مناسب و مفید آموزشی در کتب درسی مقاطع مختلف از دوران پیشدبستانی تا دوره آموزش عالی در خصوص ارتقاء سطح آگاهی دانشآموزان و دانشجویان نسبت به پیامدهای عوارض مصرف سیگار ـ قلیان ـ الکل ـ موادمخدر طبیعی، صنعتی و شیمیایی. 11. فعالسازی نهادهای مدنی و غیردولتی برای سالمسازی محلهها. 12. ایجاد دانشکده آسیبهای اجتماعی به منظور رفع نیازهای علمی کشور. 13. توجه جدی به وضعیت خوابگاههای دانشجویی و ایجاد رفاه ـ شادابی و نشاط و غنیسازی اوقات فراغت با هدف پیشگیری از گرایش دانشجویان به سوءمصرف موادمخدر. 14. انجام مطالعات و پژوهشهای کاربردی به منظور شناخت عوامل تأثیرگذار در گرایش نوجوانان و جوانان به آسیبهای اجتماعی و تعیین نرخ شیوع اعتیاد در محیطهای آموزشی و اتخاذ تمهیدات مناسب برای مهار و کنترل اعتیاد و موادمخدر در جامعه دانشآموزی و دانشجویی. اگر چه طی چهار ساله اخیر برنامههای مناسبی برای کاهش تقاضا و پیشگیری از مصرف موادمخدر در مدارس با عنوان پیشگیری مدرسه محور ـ مدارس مروج سلامت و برنامه مهارتهای زندگی و نیز در دانشگاهها با عنوان سالمسازی محیطهای دانشجویی آغاز گردیده لیکن متولیان وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و وزارت بهداشت میبایست نسبت به توسعه و تقویت برنامههای پیشگیری از مصرف موادمخدر متناسب با سرعت آسیبهای اجتماعی، برنامهریزی و حرکت نمایند. زیرا در عصر تغییرات پرشتابان و سرعت تحولات اجتماعی و فرهنگی مستمراً با پدیدههای نوظهور مواجه هستیم. در همین راستا دو سؤال اساسی فرا روی همه متولیان مراکز آموزشی ما خواهد بود. 1. آینده اعتیاد در مدارس و دانشگاهها چگونه خواهد بود؟ 2. اعتیاد آینده مدارس و دانشگاهها چیست؟ پاسخگویی به این دو سوال نیازمند آیندهپژوهی بوده که امید میرود کلیه متولیان ذیربط کمافیالسابق با همدلی و هماهنگی مناسب نسبت به مصونسازی کودکان ـ نوجوانان و جوانان از زلزله خاموش موادمخدر و اعتیاد و این جنگ بدون مرز گامهای بلند و مؤثر و مستمر برداشته و نسبت به تحقق فرمایش گهربار امام راحل مبنی بر اینکه «جلوگیری از اعتیاد بر همه واجب است» و نیز تحقق سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در خصوص اینکه «ایجاد یک زندگی سالم وظیفه اسلامی همه است» تلاش مضاعف نمایند.
پیشگیری از آسیب های اجتماعی در نوجوانی
۱۷ تیر ۱۳۸۷
امیرعباس میرزاخانی
مطالعه انحرافات و کجروی های اجتماعی و به اصطلاح آسیب اجتماعی عبارت است از مطالعه و ریشه یابی بی نظمی ها، ناهنجاری ها و آسیب هایی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، طلاق و ... همراه با علل و شیوه های پیشگیری و درمان آنها.
اگر در جامعه یی هنجارها مراعات نشود، منجر به بروز کجروی می شود و رفتارها دچار آسیب می شوند. به عبارتی آسیب، زمانی پدید می آید که از هنجارهای مقبول اجتماعی، تخلفی صورت پذیرد. نبود پایبندی به هنجارهای اجتماعی منجر به پیدایش آسیب اجتماعی می شود. عوامل پیدایش آسیب های اجتماعی به ویژه در نوجوانان و جوانان را می توان به سه دسته عمده تقسیم کرد. عوامل شخصیتی، عوامل فردی و عوامل اجتماعی از این دسته اند.
عوامل شخصیتی از جمله عوامل معطوف به نبود تعادل روانی، شخصیتی و اختلال در سلوک و رفتار است. در افراد کجرو این ویژگی شخصیتی عبارت است از خودمحوری، پرخاشگری، هنجارشکنی، فریبندگی ظاهری و نبود احساس مسوولیت برون گرا؛ تشنه هیجان و ماجراجویی و ... که هیچگاه به پیامد عمل خود نمی اندیشند و به طور معمول مستعد انجام رفتارهای نسنجیده و انحرافی هستند.
افراد گاهی برای رسیدن به آمال و آرزوهای بلند و دست نیافتنی غیرواقعی مرتکب جرائم می شوند. گاهی اوقات هم ارتکاب به جرائم را فقط یک کار تفننی و به عنوان گذران اوقات فراغت می دانند یا اینکه ممکن است در خانه و محیط اطراف خود مشکل حادی هم نداشته باشند که آنان را مجبور به ارتکاب رفتار نابهنجار کند، ولی فقط به خاطر چند روز زندگی خوش، دست به ارتکاب اعمال خلاف عرف و اجتماع می زنند.گروهی از نوجوانان نیز به دلیل روحیه تنوع طلبی و زیاده خواهی و نداشتن هدایت درست غرایزطبیعی، دست به اعمال خلاف می زنند.در بررسی آسیب ها و انحرافات اجتماعی، می توان به علل اجتماعی انحرافات پرداخت.
آشفتگی کانون خانواده و طرد شدن از جامعه
از مولفه های مهم در سوق یافتن نوجوانان و جوانان به سمت بزهکاری و انحرافات اجتماعی، گسسته شدن پیوندهای عاطفی و روحی میان اعضای خانواده است. هرچند در بعضی از خانواده ها، پدر و مادر دارای حضور فیزیکی هستند، اما حضور وجودی و معنوی آنها برای فرزندان محسوس نیست. در چنین وضعیتی فرزندان به حال خود رها شده، ارتباط آنان با افراد مختلف بدون هیچ نظارت، ضابطه و قانون خاصی در خانواده صورت می گیرد. در برخی از خانواده ها پدر، مادر یا هر دو، بنا به دلایلی همچون طلاق و جدایی ، مرگ والدین و ... نه حضور فیزیکی دارند و نه حضور معنوی. در اینگونه خانواده ها که با معضل طلاق و جدایی مواجه هستند، فرزندان پناهگاه اصلی خود را از دست داده و هیچ هدایت کننده یی در جریان زندگی ندارند، بنابراین در پاره یی از موارد به دلیل نیافتن پناهگاه جدید، گرفتار ناملایمات می شوند.
چگونگی برخورد دوستان، خویشان و همسایگان با فرد بزهکار، در نوع نگاه متقابل وی با دیگران تاثیر بسزایی دارد. در مجموع، اگر این برخوردها، قهرآمیز و به صورت طرد فرد از محیط اجتماعی باشد، جدایی او از جامعه سرعت بیشتری پیدا می کند. این نوع برخورد، همواره به عنوان هزینه ارتکاب هر جرمی مدنظر است. علاوه بر این، افرادی که دارای منزلت و پایگاه اجتماعی پایینی هستند یا از نقص عضو، بیماری جسمی، روحی و مشاغل پایین خود یا والدین شان رنج می برند نیز از سوی افراد جامعه مورد بی مهری قرار گرفته و ناخواسته طرد می شوند که احتمال دارد گاهی این افراد دچار ارتکاب جرم شوند.از دیدگاه جامعه شناسان و روانشناسان بیکاری یکی از ریشه های مهم بزهکاری و کجروی افراد یک جامعه است. بیکاری موجب می شود که افراد بیکار جذب مراکز تجمع افراد بزهکار شوند.
علاوه بر این، بیکاری زمینه ساز بسیاری از انحرافات اجتماعی است، چرا که فرد به دلیل نداشتن شغل و درآمد ثابت نمی تواند مخارج زندگی خود را تامین کند. از نظر چنین فردی، بزهکاری به ظاهر معقول تر و بهترین این راه هاست. حاصل تحقیقات صورت گرفته نیز حکایت از تاثیر قاطع بیکاری و فقر بر افزایش بزهکاری دارد. در میان علل و عوامل پیدایش بزهکاری و ارتکاب انحرافات اجتماعی، عامل فقر و مشکلات معیشتی و اقتصادی از جایگاه ویژه یی برخوردار است. کم بودن بضاعت مالی خانواده ها و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای طبیعی و ضروری امکان ادامه تحصیل حتی در مقطع متوسطه، تامین پوشاک متنوع و متناسب با سلیقه و روحیه آنان و ... زمینه بروز سرخوردگی، ناراحتی های روحی، دلمشغولی، افسردگی و انزواطلبی را در فرزندان فراهم می سازد. این امر موجب می شود این افراد برای التیام ناراحتی های ناشی از مشکلات خود به اقداماتی دست زده و خود درصدد حل مشکل خویش برآیند. در نتیجه ممکن است بسیاری از این افراد دست به ارتکاب اعمال ناشایست بزنند.
دوست ناباب و محیط
گروه همسالان و دوستان الگوهای مورد قبول یک فرد در شیوه گفتار، کردار، رفتار و منش هستند. فرد برای اینکه مقبول جمع دوستان و همسالان قرار گیرد ناگزیر از پذیرش هنجارها و ارزش های آنان است. در غیر این صورت، از آن جمع طرد می شود.
تاثیر گروه همسالان، همفکران، همکاران و دوستان در رشد شخصیت افراد کمتر از تاثیر خانواده نیست چرا که فرد پس از خانواده منحصراى زیر نفوذ گروه قرار می گیرد. بدین روی اگر فردی با گروهی از معتادان رابطه برقرار کند و با آنان دوست شود، به تدریج تحت تاثیر رفتار آنان قرار می گیرد و معتاد می شود چون از سویی ملاک پذیرش و قبول فرد توسط یک گروه و جمع پذیرفتن آنهاست و از سوی دیگر معتادان هم علاقه مندند مواد مخدر را به طور دسته جمعی استعمال کنند که هم در موقع استعمال مصاحبتی داشته باشند و هم از شدت فشار سرزنش اجتماعی بر خود بکاهند.
در این صورت اگر نوجوانی از تعلیم و تربیت مقدماتی و صحیح خانوادگی محروم باشد و خانواده اش او را از مضرات اعتیاد مطلع نکرده باشد و در محیط اعتیاد زندگی کند و با دوستان معتاد نیز سر و کار داشته باشد، احتمال اینکه معتاد شود، زیاد است.محیط نیز از جمله عوامل تاثیرگذار در پیدایش رفتارهای شایسته یا ناشایست است.
در پیدایش هر جرمی با تحلیل دقیق به این نتیجه می رسیم که محیط اجتماعی بستر کاملاً مناسبی برای فرد بزهکار فراهم آورده و عامل مهمی برای پیدایش رفتار مجرمانه توسط وی بوده است. اگر نظام اجتماعی بر معیارها و الگوهای ارزشی استوار باشد و برنامه های هدفدار و مشخصی طرح ریزی شود امکان انحراف اجتماعی در جامعه و در میان افراد بسیار ضعیف خواهد بود.نوجوانی و جوانی یکی از مهم ترین مراحل زندگی محسوب می شود و آخرین مرحله تحول شناختی و گذر از مرحله پیرو دیگران بودن به دوره مستقل بودن است؛ دوره یی که نوجوان به هویت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
معاونت برنامهریزی و بررسیهای اقتصادی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
1. مقدمه 1
2. تعاریف و مفاهیم شرکتهای کوچک و متوسط 2
3. توسعه اقتصادی، تغییر ساختار صنعتی و نقش و اهمیت صنایع کوچک و متوسط 4
4. تعریف و تبیین مفهوم تجارت الکترونیکی 9
5. بکارگیری تجارت الکترونیکی در شرکتهای کوچک و متوسط 10
6. چالشهای بکارگیری تجارت الکترونیکی در شرکتهای کوچک و متوسط 15
7. سیاستهای حمایتی از SMEها در توسعه تجارت الکترونیکی 22
8. تجربه کشورها در حمایت از SMEs برای استفاده از تجارت الکترونیکی 24
9. پیشنهادات آنکتاد برای توسعه تجارت الکترونیکی بین شرکتهای کوچک و متوسط در کشورهای در حال توسعه 40
10. پیشنهادات 41
11. منابع و مآخذ 44مقدمه
شرکتهای کوچک و متوسط امروزه به عنوان عامل عمده رشد ساختار صنعتی بسیاری کشورها محسوب میشوند و اینگونه صنایع برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه که درصدد احیای ساختار اقتصادی خود هستند، بسیار حائز اهمیت است. این کشورها دریافتهاند که برای سرعت بخشیدن به روند صنعتی شدن، اولویت باید به رشد صنایع کوچک و متوسط داده شود نه صنایع بزرگ. به همین دلیل در حال حاضر اشتیاق و تمایل بیسابقهای نسبت به صنایع کوچک در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد. (موسینژاد، 1372)
بسیاری از کشورهای جهان حمایت قابل توجهی از صنایع کوچک خود به عمل آوردهاند و در جهت گسترش و تقویت آنها سیاستهای اقتصادی متعددی را تدوین کردهاند. این مسأله آنقدر اهمیت یافته که کمتر کشوری میتوان یافت که در آن قانون یا قوانینی در جهت حمایت از صنایع کوچک وجود نداشته باشد.
اخیراً بسیاری از کشورها دریافتهاند که واحدهای تولیدی کوچک قادر به ایفای نقش عمدهای در اقتصاد ملی هستند. در برخی از کشورها چنین به نظر میرسد که اقتصاد ملی بر پایه واحدهای کوچک بنا شده است. در تایوان 90 درصد صادرات توسط این بخش تامین میگردد. تجربه تایوان باعث شد که بسیاری از کشورها همانند سنگاپور و مالزی اقتصاد خود را به سمت واحدهای کوچک و متوسط سوق دهند(کیانی، 1372). در ایران، حدود 7/99 درصد کارگاههای صنعتی کشور، سازمانهایی هستند که کمتر از 50 نفر پرسنل دارند و این سازمانهای کوچک 8/53 درصد ارزش تولیدات صنعتی کشور را تشکیل میدهند. در دیگر کشورهای جهان نیز بخش مهمی از درآمد ملی صنعتی توسط این سازمانها تامین میشود. شرکتهای کوچک و متوسط با سرمایهگذاری کم، اشتغال قابل ملاحظهای میآفرینند و به علت انعطاف پذیری جغرافیایی، اجرای برنامه عدم تمرکز در فعالیتهای صنعتی را آسان میسازند، ضمن اینکه میتوانند به صورت صنایع جنبی در خدمت صنایع بزرگ باشند. امتیازهای عمده صنایع کوچک عبارتند از:
الف) غالباً دارای تکنولوژی ملی بوده و وابستگی آنها به خارج کمتر است.
ب ) روش تولید آنها نسبتاً ساده و امور فنی و اداری آنها توسط یک نفر و یا چند نفر میتواند اداره شود.
ج ) انعطافپذیری زیادی دارند که بواسطه آن میتوان تصمیمات لازم را به سرعت اتخاذ و اجرا کرد. (خاکی 1372)
ظهور اینترنت و آغاز قرن دیجیتالی، تحولات عظیمی را در ابعاد مختلف فعالیتهای اقتصادی پدید آورده، و چالشهای نوینی را در مقابل فعالان اقتصادی مطرح نموده است. ویژگیهای خاص صنایع کوچک و متوسط باعث شده که این شرکتها در پذیرش تکنولوژیهای نوین با موانع و مشکلات خاص خود روبرو شوند. کشورهای مختلف جهان با علم به اینکه عدم رفع این موانع و عدم استفاده از قابلیتها و فرصتهای ارائه شده بوسیله اینترنت، توان رقابتی کسب و کارهای کوچک و متوسط را کاهش میدهد و باعث محدود شدن فعالیت تجاری آنها میشود و با توجه به اینکه این مسأله میتواند ضربات جبران ناپذیری به اقتصاد ملی وارد نماید، سیاستهای حمایتی وسیعی را جهت استفاده از اینترنت در این بخش (شرکتهای کوچک و متوسط) اتخاذ نمودهاند. در تدوین سیاستهای حمایت از کسب و کارهای کوچک و متوسط، اقدامات باید بر پایه مطالعات وسیع علمی صورت گیرد، تا سیاستهای اتخاذ شده از کارایی لازم برخوردار باشند. از جمله این مطالعات میتوان به بررسی تجربه کشورها در این زمینه اشاره کرد که هدف اساسی این گزارش میباشد. این گزارش در چهار بخش اساسی تدوین شده است. در بخش اول تعریف شرکتهای کوچک و متوسط(SMEs) و نقش آنها در توسعه اقتصادی مطرح میشود. سپس تعریف تجارت الکترونیکی و کسب و کار الکترونیکی ارائه شده و کاربرد آن در شرکتهای کوچک و متوسط، مزایا و معایب تجارت الکترونیکی برای این شرکتها و چالشهای پیش رو برای پذیرش آن مورد توجه قرار گرفته است. در بخش بعدی به بیان سیاستهای حمایتی از SME ها در توسعه تجارت الکترونیکی و بیان تجربه کشورها در این رابطه پرداخته و آموزههایی از این تجربیات ارائه خواهد شد. در بخش پایانی نیز نتیجهگیری و توصیههای سیاستی ارائه شده است.
تعاریف و مفاهیم شرکتهای کوچک و متوسط
سوالی که اساساً مطرح میشود این است که سازمانهای یا شرکتهای کوچک و متوسط چه نوع سازمانهایی هستند؟ در پاسخ باید گفت برای سازمانهای کوچک یا کسب و کارهای کوچک، تعریف مشخصی که مورد قبول عام باشد، وجود ندارد. به لحاظ نظری، برای تعیین اندازه سازمان، شاخصهای مختلفی از قبیل میزان فروش، حجم عملیات تولیدی یا خدماتی، سرمایه و فعل و انفعالات پولی و بانکی، ارزش ماشینآلات، وسعت فیزیکی و جغرافیایی، کثرت ارباب رجوع و تعداد پرسنل ارائه شده است. اگر چه هر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
معاونت برنامهریزی و بررسیهای اقتصادی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
1. مقدمه 1
2. تعاریف و مفاهیم شرکتهای کوچک و متوسط 2
3. توسعه اقتصادی، تغییر ساختار صنعتی و نقش و اهمیت صنایع کوچک و متوسط 4
4. تعریف و تبیین مفهوم تجارت الکترونیکی 9
5. بکارگیری تجارت الکترونیکی در شرکتهای کوچک و متوسط 10
6. چالشهای بکارگیری تجارت الکترونیکی در شرکتهای کوچک و متوسط 15
7. سیاستهای حمایتی از SMEها در توسعه تجارت الکترونیکی 22
8. تجربه کشورها در حمایت از SMEs برای استفاده از تجارت الکترونیکی 24
9. پیشنهادات آنکتاد برای توسعه تجارت الکترونیکی بین شرکتهای کوچک و متوسط در کشورهای در حال توسعه 40
10. پیشنهادات 41
11. منابع و مآخذ 44مقدمه
شرکتهای کوچک و متوسط امروزه به عنوان عامل عمده رشد ساختار صنعتی بسیاری کشورها محسوب میشوند و اینگونه صنایع برای بسیاری از کشورهای در حال توسعه که درصدد احیای ساختار اقتصادی خود هستند، بسیار حائز اهمیت است. این کشورها دریافتهاند که برای سرعت بخشیدن به روند صنعتی شدن، اولویت باید به رشد صنایع کوچک و متوسط داده شود نه صنایع بزرگ. به همین دلیل در حال حاضر اشتیاق و تمایل بیسابقهای نسبت به صنایع کوچک در بسیاری از کشورهای جهان وجود دارد. (موسینژاد، 1372)
بسیاری از کشورهای جهان حمایت قابل توجهی از صنایع کوچک خود به عمل آوردهاند و در جهت گسترش و تقویت آنها سیاستهای اقتصادی متعددی را تدوین کردهاند. این مسأله آنقدر اهمیت یافته که کمتر کشوری میتوان یافت که در آن قانون یا قوانینی در جهت حمایت از صنایع کوچک وجود نداشته باشد.
اخیراً بسیاری از کشورها دریافتهاند که واحدهای تولیدی کوچک قادر به ایفای نقش عمدهای در اقتصاد ملی هستند. در برخی از کشورها چنین به نظر میرسد که اقتصاد ملی بر پایه واحدهای کوچک بنا شده است. در تایوان 90 درصد صادرات توسط این بخش تامین میگردد. تجربه تایوان باعث شد که بسیاری از کشورها همانند سنگاپور و مالزی اقتصاد خود را به سمت واحدهای کوچک و متوسط سوق دهند(کیانی، 1372). در ایران، حدود 7/99 درصد کارگاههای صنعتی کشور، سازمانهایی هستند که کمتر از 50 نفر پرسنل دارند و این سازمانهای کوچک 8/53 درصد ارزش تولیدات صنعتی کشور را تشکیل میدهند. در دیگر کشورهای جهان نیز بخش مهمی از درآمد ملی صنعتی توسط این سازمانها تامین میشود. شرکتهای کوچک و متوسط با سرمایهگذاری کم، اشتغال قابل ملاحظهای میآفرینند و به علت انعطاف پذیری جغرافیایی، اجرای برنامه عدم تمرکز در فعالیتهای صنعتی را آسان میسازند، ضمن اینکه میتوانند به صورت صنایع جنبی در خدمت صنایع بزرگ باشند. امتیازهای عمده صنایع کوچک عبارتند از:
الف) غالباً دارای تکنولوژی ملی بوده و وابستگی آنها به خارج کمتر است.
ب ) روش تولید آنها نسبتاً ساده و امور فنی و اداری آنها توسط یک نفر و یا چند نفر میتواند اداره شود.
ج ) انعطافپذیری زیادی دارند که بواسطه آن میتوان تصمیمات لازم را به سرعت اتخاذ و اجرا کرد. (خاکی 1372)
ظهور اینترنت و آغاز قرن دیجیتالی، تحولات عظیمی را در ابعاد مختلف فعالیتهای اقتصادی پدید آورده، و چالشهای نوینی را در مقابل فعالان اقتصادی مطرح نموده است. ویژگیهای خاص صنایع کوچک و متوسط باعث شده که این شرکتها در پذیرش تکنولوژیهای نوین با موانع و مشکلات خاص خود روبرو شوند. کشورهای مختلف جهان با علم به اینکه عدم رفع این موانع و عدم استفاده از قابلیتها و فرصتهای ارائه شده بوسیله اینترنت، توان رقابتی کسب و کارهای کوچک و متوسط را کاهش میدهد و باعث محدود شدن فعالیت تجاری آنها میشود و با توجه به اینکه این مسأله میتواند ضربات جبران ناپذیری به اقتصاد ملی وارد نماید، سیاستهای حمایتی وسیعی را جهت استفاده از اینترنت در این بخش (شرکتهای کوچک و متوسط) اتخاذ نمودهاند. در تدوین سیاستهای حمایت از کسب و کارهای کوچک و متوسط، اقدامات باید بر پایه مطالعات وسیع علمی صورت گیرد، تا سیاستهای اتخاذ شده از کارایی لازم برخوردار باشند. از جمله این مطالعات میتوان به بررسی تجربه کشورها در این زمینه اشاره کرد که هدف اساسی این گزارش میباشد. این گزارش در چهار بخش اساسی تدوین شده است. در بخش اول تعریف شرکتهای کوچک و متوسط(SMEs) و نقش آنها در توسعه اقتصادی مطرح میشود. سپس تعریف تجارت الکترونیکی و کسب و کار الکترونیکی ارائه شده و کاربرد آن در شرکتهای کوچک و متوسط، مزایا و معایب تجارت الکترونیکی برای این شرکتها و چالشهای پیش رو برای پذیرش آن مورد توجه قرار گرفته است. در بخش بعدی به بیان سیاستهای حمایتی از SME ها در توسعه تجارت الکترونیکی و بیان تجربه کشورها در این رابطه پرداخته و آموزههایی از این تجربیات ارائه خواهد شد. در بخش پایانی نیز نتیجهگیری و توصیههای سیاستی ارائه شده است.
تعاریف و مفاهیم شرکتهای کوچک و متوسط
سوالی که اساساً مطرح میشود این است که سازمانهای یا شرکتهای کوچک و متوسط چه نوع سازمانهایی هستند؟ در پاسخ باید گفت برای سازمانهای کوچک یا کسب و کارهای کوچک، تعریف مشخصی که مورد قبول عام باشد، وجود ندارد. به لحاظ نظری، برای تعیین اندازه سازمان، شاخصهای مختلفی از قبیل میزان فروش، حجم عملیات تولیدی یا خدماتی، سرمایه و فعل و انفعالات پولی و بانکی، ارزش ماشینآلات، وسعت فیزیکی و جغرافیایی، کثرت ارباب رجوع و تعداد پرسنل ارائه شده است. اگر چه هر