لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
بنام خدا
موضوع: کنترل در مدیریت
کنترل فراگردی است که از طریق آن عملیات انجام شده با فعالیتهای برنامه ریزی شده تطبیق داده می شوند. این فراگرد برای تصحیح مستمر عملکرد سازمان در جهت دستیابی به اهداف سازمانی به کار گرفته می شود و میزان پیشرفت در جهت تحقق اهداف را نشان می دهد. منظور از روشهای کنترل مدیریتی، روشها و ساز و کارهایی است که مدیران برای کسب اطمینان از سازگاری« رفتار و عملکرد کارکنان» با « استانداردها، برنامه ها و هدفهای سازمانی» به کار می گیرند. در فراگرد کنترل، برنامه های منظمی به اجرا در می آیند که طی آن اطلاعات مورد نیاز کسب می شوند و پس از ارزیابی و سنجش میزان انحراف، طرحهای اصلاحی مورد نیاز برای نیل به حداکثر کارآیی در تحقق اهداف، تنظیم می گردند.
کنترل امری است که باید بطور مستمر و دائمی به آن پرداخته شود. فراگرد کنترل، از مراحل اولیة اجرای برنامه تا آخرین مراحل آن و حتی پس از آن ادامه می یابد.( استونر، 1983، ص592؛ هل ریگل و اسلوکام 1989 ، ص623: اگراوال، 1982، ص245)
فراگرد کنترل از چهار مرحلة اساسی( اصلی) تشکیل می شود:
1ـ تعیین معیارها و ضوابط کنترل: تعیین معیارها و ضوابط کنترل معینی، تعریف و تفسیر اهداف سازمان در قالب بازداده های دقیق و قابل سنجش. این معیارها و استانداردها چند نوعند:
استانداردهای کمی: برحسب عواملی نظیر درآمد، هزینه، میزان تولید، سرمایه و میان فروش بدست می آیند.
استانداردهای کیفی: برحسب عواملی مثل مطلوبیت محصول و خدمات تعیین می شوند.
استاندارهای مختلط: ترکیبی از استانداردهای کمی و کیفی بوده و برحسب مطلوبیت و کمیت خدمات و تولیدات تعیین می شوند. برای مثال: تعداد نامه هایی که هر ماشین نویس در طی یک روز تایپ می کند. ضابطه ی کمی است ولی میزان دقت وی در انجام کارش( تایپ نامه ها)، ضابطه ای کیفی است و ترکیب این موارد، ضابطه ای مختلط بدست می دهد که کنترل کار ماشین نویس را میسر می سازد.( رضائیان، علی، 1380 : ص 497)
2ـ مقایسة عملکردها با اهداف و استانداردها:
معمولاً برای مقایسة بین « عملکردهای انجام شده» و « اهداف تعیین شده» از روشهای
آماری و شاخصهای کمی، استفاده می شود. برخی از آنها عبارتند از:
الف: روش نمونه گیری: با توجه به انبوه تولید، نمونه هایی را انتخاب کرده و آنها را با استانداردهای از پیش تعیین شده مقایسه می کنند.
ب: روش مشاهده و مذاکره ی غیر رسمی: با مشاهدة رفتار طبیعی کارکنان( در صورت میسر بودن آن)، از این روش استفاده می شود.
ج: روش پیش بینی: اگر برنامه ی عملیات بر اساس پیش بینی نتایج احتمالی عملکرد آینده باشد، از این روش استفاده می شود.
د: روش گزارش گیری: با استفاده از گزارشهای کتبی و یا اخذ توضیحات شفاهی، عملکرد سازمان مورد بررسی قرار می گیرد.
3ـ تشخیص میزان انحراف ها و بررسی علل بروز آنها:
این مهم، از طریق مقایسه ی نتایج حاصله ی از عملیات و معیارهایی که از پیش مد نظر بوده اند، بدست می آید. که البته بستگی به اهمیت انحرافهای مورد بررسی دارند. اگر در موارد کم اهمیت مشاهده شوند( انحرافها)، ممکن است تلاشی برای بهبودشان صورت پذیرد. بنابراین در این مورد، حدودی از ناحیه ی( خطای) استاندارد( انحراف معیار) مجاز شمرده می شود.
4ـ تنظیم و اجرای برنامه ها و اقدامات اصلاحی:
اگر نتیجه ی عملیات کمتر از حد پیش بینی شده( مورد انتظار) باشد، اقدامات اصلاحی صورت می پذیرند که ممکن است این اقدامات همراه با « عملیات اجرایی مرحله ی بعد» انجام گیرد و شامل مواردی از قبیل: افزایش کیفیت کالا، ارائه ی خدمات بهتر، ممکن است باشند( رضائیان، 1380، ص498)
تدابیر و وسایل کنترل و نظارت:
به هنگام کنترل، مدیران از بعضی وسایل لازم مانند: بودجه، گزارشهای بررسی آماری، گزارشهای عملیاتی ویژه، داده های حاصل از ارزشیابی داخلی و تجزیه و تحلیل نقطهی سربهسر استفاده می کنند.( رضائیان، 1380، ص500)
کنترل عملیات:
روشهایی که در امور تدارکات، بازاریابی، حسابداری و غیره بکار می رود و عملیات مربوط به تولید را در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بررسی می کند. این مجموعة اطلاعات سودمندی را راجع به داده هایی مانند موجودی مواد اولیه، وجه نقد و دارایی های ثابت و درآمد و میزان پیشرفت ارائه می دهند.( رضائیان، 1380،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
بنام خدا
ارزشهای غیر جاری و ارزشهای ذخیره ای
دو مفهوم کلیدی در مهندسی و مدیریت اعتبارات ، ارزش افزوده و غیر افزوده ارزشهای غیر جاری و ارزشهای ذخیره ای (lock – in – coot ) می باشند . ارزشهای غیر جاری زمانی ظاهر می شوند که یک منبع از دست رفته ، یا رها شده است. سیستمهای مالی (ارزشی) به ارزشهای غیر جاری تاکید دارند. آنها ارزشها را فقط زمانی مورد ارزیابی و تشخیص و ثبت قرار می دهند که ارزشها زیان آور شده باشند. (موجب خسارت شدن)
برای نمونه سیستم مالی « آستل» قیمت مواد مستقیم را بعنوان پیش بها برای هر بخش از پیش بهای تایید شدة ، جمع و فروخته شده در نظر می گیرد. اما قیمت مواد مستقیم از پیش تعیین شده خیلی زودتر از زمانیکه طراحان محتویات مواد از پیش تعیین شده را به پایان برسانند و یا بعبارت صورت پایانی را ارائه دهنده قیمت مواد مستقیم در واحدهای از پیش تعیین شده بصورت ذخیره و یا در طرح در نظر گرفته شده در مرحله ی تولید می باشد. ارزشهای ذخیره أی (ارزشهای در نظر گرفته شده در طرح) ارزشهایی می باشند که هنوز بکار گرفته نشده ولی در آینده در تصمیم گیریهای پایه ای و اساسی که از هم اکنون مد نظر طراحان می باشد بکار گرفته خواهد شد. چرا این قضیه بسیار مهم است که بین ارزشهای ذخیره ای و ارزشهای خسارتی تمایز قائل شوید. اما بسیار مشکل است که ارزشهایی را که بصورت ذخیره ای در آمده اند اصلاح و یا کاهش دهید. مثلاً اگر تجربه های مشکلات کیفیتی آستل در طول مدت تولید در قسمت طرحهای پیش ارزشی مرتفع گردد ، این مسائل محدود و یا بطور کلی کنار گذاشته خواهند شد. ارزشهای کنار گذاشته شده (باقیمانده) در طول تولید وارد چرخه می شوند اما ممکن است که همینها با یک طرح غلط بصورت ذخیره ای در آیند. در صنعت نرم افزار ارزشهای تولید نرم افزار عموماً در مرحله ی آنالیز و طراحی بصورت ذخیره ای در آمده است. خطاهایی که در مراحل کد گذاری و تست نمودن که خود بسیار مشکل و هزینه بر می باشند در اثر طراحی ها ایجاد می شوند. نمونه های دیگری از تصمیماتی که طرحهای آستیل را تحت تاثیر قرار می دهند به شرح ذیل می باشند :
تصمیم گیری در طرحها قیمت مواد مستقیم را در انتخاب چرخه و مواد افزودنی بکار برده شده در پیش هزینه ها (پیش بها) را تحت تاثیر قرار می دهد. طراحی های بهتر همچنین می تواند هر دو نقص موجود در طرح و زمانی را که برای رفع نقص از محصول نیاز می باشد را تقلیل دهد.
طراحی پیش ارزشها آسانتر جهت ساخت و گرد آوری بوده و همچنین هزینه های کارگیری را در ساخت کاهش می دهد. مثلاً طراحی پیش ارزشهایی که مانند طراحی قطعاتی هستند که با یک چشم برهم زدن در کنار یکدیگر ، بجای جوش دادن ، قرار می گیرند زمان ساخت را کاهش می دهد.
طراحی پیش ارزشهایی همراه با جزئیات کمتر هزینه های نظم دهی و هزینه های جابجایی را کاهش می دهد.
ساده نمودن طرحهای پیش ارزشی زمان لازم برای تست و بررسی پیش ارزش را افزایش می دهد.
طرح ریزی پیش ارزشها به منظور کاهش نیاز به سرویس مجدد پس از گذشت مدتی از زمان استفاده آنها هزینه های تعمیراتی را برای مصرف کننده (مشتری) کاهش می دهد شکل 4-12 نشان می دهد که خط منحنی ارزش ذخیره ای و ارزش غیر جاری چگونه ممکن است بصورت نمونه ی پیش ارزش نمایان شود (اعداد زیر گرافیک مد نظر می باشد) منحنی پایینی ، ارزشهای جمع شونده ی بکار گرفته شده در عملکردهای تجاری مختلف ، منحنی بالایی ، ارزشهای جمع شونده ی ذخیره ای .
هر دو منحنی با جمع ارزشهای جمع شونده ی برابری برای هر واحد عمل می کنند. منحنی (گرافیک) بطور کاملاً متمایز قیمتها (ارزشها) را در زمانیکه بعنوان ذخیره و یا غیر جاری قرار می گیرند بیان می دارد ، در مثال ما زمانیکه فرآیند تولید طرح ریزی شده بیش از 86% از هزینه ی واحدهای پیش ارزشی بصورت ذخیره در حالیکه در واقع 8% قیمت واحدها بکار گرفته شده می باشند. بعنوان مثال در پایان مرحله ی طراحی بوجود می آیند در قسمت پیش ارزشها نیز چنین باشد در برخی صنایع (کارخانجات) مانند معادن قیمتها (ارزشها) در چنین زمانهای مشابهی بصورت ذخیره ای و یا بکار گرفته نشده و قرار می گیرند. زمانیکه ارزشها بصورت ذخیره أی نیستند فعالیتهای کاهش هزینه ای دقیقاً در زمانیکه هزینه ها (ارزشها) بکار نگرفته شده است موثر خواهد بود.
الگوهای غیر جاری ارزشها ی ذخیره شده برای پیش ارزشها
در این صنایع کلید کاهش هزینه ها از طراحی موثر تر و کاراتر بوده است.
« بدست آوردن قیمت نهایی در واحد برای پیش ارزشها»
تیم مهندسی مالی آستل تلاشهایشان را برای کاهش هزینه ها بر روی آنالیز طرح پیش ارزشها قرارداده اند. هدف آنها چیست ؟ به منظور طراحی یک ماشین با کیفیت بالا و قیمت کم که مورد توجه مشتری قرار گرفته و هزینه ی تمام شده را نیز بدست آورد. پیش ارزش ادامه داده نشده است.
در جای خودش ، آستل پیش ارزش II دو را معرفی می کند. پیش ارزش II دارای اجزاء کمتر از پیش ارزش اصلی بوده و برای ساخت و تست آسانتر می باشد. جدول ذیل هزینه های مستقیم و هزینه های سربار پیش ارزش و پیش ارزش II را مقایسه می کند. در جائیکه 150 هزار واحد پیش ارزش ساخته و به فروش رسیده در 7/9 آستل انتظار دارد که 200 هزار پیش ارزش II را در 8/9 به فروش برساند.
«هزینه های مستقیم»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
بنام آنکه جان را فکرت آموخت
مبهمات و ادوات استفها می : در بعضی ضمائر استفهامی علامت جمع وجود دارد مانند : کدامها ؟ ـ (چه؟ـ کو؟) برای غیر معدود است . (چند) برای اشیاء معدود که دارای افراد باشند بکار می رود . کلمات (چه؟ ـ چند؟) صورت جمع هم دارند به صورت : (چه ها؟ ـ چندان ـ چند ها ) .
قیدها: قید مقدار ـ مؤلف ساختمان واژة زبان فارسی امروز مینویسد :« از نظرملاک قاموسی، واژة بسیطی که تنها قید مقدار باشد در زبان فارسی نداریم ، لذا باید با ملاکهای قاموسی ، انواع قید مقدار را بررسی کنیم . واژة«هیچ» می تواند قید مقدار منفی باشد که در این صورت در زیر ساخت آن « مقدار هیچ بود» وجود دارد . از این جهت است که آن را قید مقدار نامیده اند … » از نظر ملاک معنائی مؤلف مزبور می نویسد : «قید مقدار ، اندازة انجام فعل را می رساند ودر جواب (چه اندازه؟ ـ چقدر؟ ـ چه مقدار ) و ترکیبات دیگری که این معنا را برساند میآید. ولی چون این ملاک کافی نیست،می باید از ملاک نحوی هم استفاده نمود » .
از نظر ملاک نحوی : «قید مقدار می تواند صفت یا فعل یا قید دیگری را مقید سازد . چون تنها بشکل واژه نمی توان مقولة آنرا تعیین کرد بلکه باید محلی راهم که در ساختمان جمله اشغال می کند در نظر گرفت . بالطبع ملاک نحوی تعیین هویت قید مقدار مؤثرتر از ملاک معنائی آن است …» .
دستة دیگری از قید های مقدار از «اسم مقدار + یاء نکره» درست شده است . مانند : «ذره ای احسان ندارد ـ انگشتانه ای آب نداد ـ خردلی ارزش قائل نشد» یا اینکه از «صفت مشترک با قید + یاء نکره » درست شده باشد . مانند : «کمی مراقب باش ـ اندکی درس بخوان » یا اینکه از« قیدهای مقدار اشاره ای » یعنی با کلماتی از قبیل « این ـ آن ـ چنین ـ چنان ـ همین ـ همان + اسم اندازه (اندازه ـ حد ـ مقدار ـ قدر)» درست شده باشد مانند : «این اندازه تنبلی می کند که … ـ آن حد آزار می رساند که …» یا اینکه از« صفت مبهم چند + ضمیر اشاره ای درست شده باشد » مانند : « چندان بخور که بدن احتیاج دارد » یعنی آنچنان مقدار بخور که …
قید تدریج : دسته ای از قید مقدار را قید تدریج نام نهاده اند . قید تدریج از دو قید مقدار مکرر درست شده است . مانند: «اندک اندک بخورـکم کم بنوش ـ گام گام جلو برو ـ تکه تکه تمیز کن » . یا اینکه از « حرف اضافة (به) + تدریج » درست شده است . مانند: « بتدریج این کاررا تمام کن» .
پسوند : در زبان فارسی پسوند اشتقاقی (ـُ م) در آخر کلمه های شمار می چسبد و شمارهای ترتیبی را تشکیل می دهد . مانند : یکم ـ دوم ـ سوم . این پسوند دو الو مورف دارد یکی (اُم) ودیگری (وُم) . اولی با کلمه هایی می آید که به (کنسن) ختم شده باشند.مانند : چهارم ـ پنجم ـ ششم . اما دومی با کلمه هایی می آید که با (ویل) ختم شده باشند . مانند :
دوم ـ سوم .
شناسایی کلی دستگاه عدد در زبان فارسی : و اینک برای شناسائی دستگاه عدد از نظر زبانشناسی ، مقالة جامع آقای دکتر هرمز میلانیان را دربارة « دستگاه عدد در زبان فارسی» با اندک اختصاری عیناً نقل می کنیم:
«انسان مفهوم (عدد) را به دو گونه بیان میکند : الف ـ به گونة نوشتاری که در این صورت با (رقم نویسی) سرو کار داریم . ب ـ به گونة گفتاری در زبان که در آن صورت با (عدد گویی) سروکار داریم . دستگاههای «رقم نویسی» محدود، و امروزه جهانی هستند . مهمترین آنها دستگاه «رقم نویسی عربی» که در حقیقت از هندیان گرفته شده و دستگاه دیگر که توانائی و کاربرد بسیار محدود تری دارد ، دستگاه «رقم نویسی رومی» است . مثلا عدد بیست و چهار :
در دستگاه رقم نویسی عربی (هندی) ـ 24یا24 .
در دستگاه رقم نویسی رومی ـ XXIV .
… اما به تعداد زبانهای جهان ، دستگاه عدد گوئی متفاوتی وجود دارد . به عبارت دیگر هر زبانی دستگاه عدد گوئی ویژة خود را داراست و گویندگان زبانهای متفاوت که امروزه از دستگاه رقم نویسی یکسانی استفاده می کنند هنگام بیان ، آن را به طور خودکار ، به دستگاه عدد گویی زبان خود انتقال می دهند . برای مقایسة عدد گویی فارسی با نظام رقم نویسی عربی بطور مثال اگر برای نمونه به (رقم مرکب 3 2 1) برخورد کنیم در فارسی آن را به صورت «صدو بیست و سه» خواهیم خواند ولی اگر می خواستیم عیناً این نظام را در « عدد گویی» فارسی تقلید کنیم به جای «صد و بیست و سه» باید می گفتیم ( سه ـ دو ـ یک یا یک ـ دو ـ سه) ولی در حقیقت این نیز کافی نیست . زیرا در دستگاه رقم نویسی عربی ، یکی از مهمترین اصول ، ارزش مکانی یا مرتبة هر رقم بسیط درون رقم مرکب است . یعنی بیان دقیق 123به شیوة نظام رقم نویسی مورد بحث در زبان فارسی باید به صورت زیر درآید : « سه در مرتبة یکان ، و دو در مرتبة دهگان ، یک در مرتبة صدگان… » .
دستگاه رقم نویسی عربی ( هندی) نیز مانند هر دستگاهی ( واز آن میان زبانهای بشری) دارای یک محور جانشینی است و یک محور همنشینی . محور جانشینی آن فهرست ارقام بسیطی است که در هر« مرتبه» باید یکی از آنها را به جای دیگران انتخاب کرد . این محور یا فهرست عبارت است از : 0ـ 1ـ 2 ـ 3 ـ 4 ـ 5 ـ 6 ـ 7 ـ 8 ـ 9 . هریک از ارقام بسیط بالا برحسب مکان یا مرتبة خود در رقم مرکب ارزش متفاوتی می یابد . برای نمونه اگر رقم (1) را در نظر بگیریم در صورتی که اولین رقم از سمت راست باشد معادل « یک» و اگر دومین رقم باشد معادل « ده» واگر سومین رقم باشد معادل « صد» … الی آخر خواهد بود . جای خالی رقمها را با « صفر» پر می کنند . ترکیب ارقام بسیط با یکدیگر محور همنشینی رقم نویسی عربی را بوجود می آورد ومفهوم کلی ریاضی یک رقم مرکب حاصل جمع مفهوم ارقام آن درهر «مرتبه» است :
123 – 3 + 20 + 100
بدینسان این دستگاه ، دستگاهی است ده عضوی که با وارد کردن ارزش مکانی (مرتبه) در ترکیب ارقام با یکدیگر (روی محور همنشینی) و استفاده از عمل جمع به بیان مفاهیم نامحدود عددی نایل می شود . زبانهای بشری به سبب ماهیت آوائی خود نمی توانند از ارزش مکانی اعداد بسیط در صورتهای مرکب استفاده کنند . درحالی که صورت مکتوب ارقام ، جای کمی را می گیرد وبا یک نگاه دستگیر می شود .
عدم استفاده از ارزش مکانی در زبان به عدم وجود « صفر» در دستگاههای عدد گوئی منجر می شود . البته « صفر» به عنوان « اسم عدد» در هر زبانی وجود دارد ودر بیان عملیات ریاضی از آن استفاده می شود ولی به عنوان عضو دستگاه عددهای زبانی ـ با جایی در محور جانشینی یا همنشینان ـ عدد اصلی یا ترتیبی وجود ندارد ودر ساختمان اعداد مرکب زبان به کار نمی رود . برای نمونه در فارسی می شود گفت : « دو کتاب خریدم » یا « کتاب دوم را خواندم » ولی نمی شود گفت : « صفر کتاب خریدم» یا « کتاب صفرم را خواندم » . در محور جانشینی اعداد فارسی ودر نتیجه در ترکیبات آنها روی محور همنشینی نیز واژة « صفر» بکار نمی رود.
تفاوت دیگر دستگاه رقم نویسی با دستگاه عددگوئی این است که در دستگاه نخست بیش از یکبار تجزیه نمی شود و تک تک ارقام مرکب تجزیه ناپذیر است. مثلاً عدد 3 2 1 را فقط می توان به (3 و 2 و1) تجزیه کرد در صورتی که درز بانهای
بشری دارای تجزیة دوگانه هستند یعنی بار اول واحد های معنی دار آنها را می توان بدست آورد ولی صورت آوائی این واحد ها بار دیگر به واحد های آوائی (واجهای) کوچکتر تقسیم می شود . و اینکه چگونه می توان عدم استفاده از ارزش مکانی و نیز تجزیه پذیری صورت اعداد را در زبان جبران کرد ؟
با استفاده از محور جانشینی پر عضو تری .
نتیجه آنکه باداشتن اعداد بسیط بیشتر، زبانهادرحقیقت ارزش مکانی ارقام رادریک صورت بسیط متفاوت ادغام می کنند …
از این روست که فارسی در برابر فهرست ده عضوی ارقام عربی (هندی) دارای محور جانشینی (فهرست) سی و هشت عضوی است . از سوی دیگر برخلاف رقم نویسی مورد بحث که در ارقام مرکب فقط از عمل جمع استفاده می کند ، در اعداد مرکب زبانها، می توان ازهر چهارعمل اصلی بهره برد، گواینکه بیشتر زبانها ازدو عمل جمع وضرب استفاده می کنند ولی هیچ مانع نظری وجود ندارد که زبانی از عمل تفریق یا تقسیم نیز در بیان اعداد بهره نبرد .
بدینسان زبان با توسل به محور جانشینی بسیار پر بارتری و نیز بهره جویی از عملیات بیشتری در ترکیب اعداد و نیز آمیزش این عملیات باهم چنانکه مفهوم هر عدد مرکب حاصل این عملیات شود قادر است مانند رقم نویسی ولی به شیوه و نظامی دیگر که از زبانی به زبان دیگر نیز فرق تواند کرد، از تعدادی اعداد بسیط محدود به بیان نامحدود و مفاهیم ریاضی عددی نایل شود .
محور جانشینی اعداد سادة زبان فارسی دارای سی و هشت عضو است ولی این فهرست ، خود به چهار گروه چند عضوی و دو عضو منفرد تقسیم می شود که مشخصة هر گروه امکانات ترکیبی ویژة اعضای آن است که با امکانات اعضای گروههای دیگر یا دو عضو منفرد تفاوت دارد .
اینک در زیر فهرست « محور جانشینی» اعداد بسیط زبان فارسی و نیز گروهها و اعضای منفرد آن می آید :
گروه الف
گروه ب
گروه ج
گروه د
اعداد منفرد
یک
ده
بیست
صد
هزار
دو
یازده
سی
دویست
میلیون
سه
دوازده
چهل
سیصد
ـ
چهار
سیزده
پنجاه
چهارصد
ـ
پنج
چهارده
شصت
پانصد
ـ
شش
پانزده
هفتاد
ششصد
ـ
هفت
شانزده
هشتاد
هفتصد
ـ
هشت
هفده
نود
هشتصد
ـ
نه
هجده
ـ
نهصد
ـ
ـ
نوزده
ـ
ـ
ـ
تمام اعداد دیگر زبان فارسی از راه ترکیب اعداد سادة بالا با استفاده از دو روش ترکیبی ساخته می شوند . این دو روش (دو عمل حساب) عبارتند از :
1ـ روش جمع : در این روش عدد کوچکتر پس از عدد بزرگتر می آید وواژه بند (ـ و) که به عدد بزرگتر می پیوندد میان آنهارابطه برقرار می کند . مثلا عدد 23در فارسی به صورت (بیست ـ اُ ـ سه) بیان می شود که حاصل جمع مفهوم بیست و سه است .
2ـ روش ضرب : در این روش عدد کوچکتر پیش از عدد بزرگتر می آید و در آن ضرب می شود : عدد 4000در فارسی به صورت چهار هزار بیان می شود که در آن مفهوم عدد مرکب معادل حاصلضرب چهار در هزار است .
از ادغام دو روش بالا ، امکانات اعداد ترکیبی فارسی بیشتر می شود : ادغام چهار هزار (روش ضرب) و بیست و سه (روش جمع) عدد مرکب چهار هزار و بیست و سه را که عدد تازه ای بدست می دهد .
اینکه ما درفهرست اعداد بسیط فارسی، به چهارگروه و دو عدد منفرد (هزار و میلیون) قائل شدیم به سبب امکانات ترکیبی (جمعی و ضربی) متفاوت آنهاست که در زیر بررسی می شود :
1ـ امکانات ترکیبی اعداد گروه الف (یک ـ دو ـ سه … نه) :
ترکیب جمعی :
الف + ب ـ وجود ندارد . « مثلاً عددی به نام (دو و دوازده) نداریم».
الف + ج ـ وجود ندارد .
الف + دـ وجود ندارد .
الف + هزار ـ وجود ندارد .
الف + میلیون ـ وجود ندارد .
ترکیب ضربی :
الف * ب ـ وجود ندارد . « مثلاً عددی به نام (دو و دوازده) نداریم» .
الف * ج ـ وجود ندارد .
الف * دـ وجود ندارد . ولی :
الف * هزار ـ وجود دارد . مانند چهار هزار .
الف * میلیون ـ وجود دارد . مانند : چهار میلیون .
2ـ امکانات ترکیبی اعداد گروه ب ( ده ـ یازده… تا نوزده) :
ترکیب جمعی :
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
بنام خدا
باید بیدار شوید و بروید دنبال اینکه صنایع پیشرفته را خودتان درست
(امام خمینی ره)
امروزه با توجه به اینکه رشد سریع و نیاز مبرم آن و کاربرد وسیع دستگاههای تراش و یا فلز اندازه گیری دقیق اسپارکها و دیگر دستگاههای ساخت که خطوط تولید کارخانجات را تشکیل می دهند و با توجه به اینکه امروزه به انواع سیستمهای کنترول مجهز شده و فرایندهای ساهت با دقت و سرعتی بالا انجام می پذیرد.
امروزه با پیشرفت در علم کامپیوترها دستگاههای CNC متولد شده اند و در پیشرفت بیشتر صنایع قابل بهره برداری هستند ماشینهای ابزار کنترل عددی به طور فزاینده ای در صنایع براده برداری وارد می شوند دقت تکراری بالا کوتاه شدن مدت زمان کار و نیاز کم به ابزارها از دیگر دلایل با ماشین های ابزار کنترل عددی است.
امروزه همه سازندگان ماشینهای ابزار CN خود را کاملاً مقید به رعایت کامل استاندارد Din (ساختمان برنامه) و Din (موقعیت سیستم مختصات) نمی کنند. گاهی برای ساده تر شدن موارد ویژه کاربرد از علائم خاصی استفاده می کنند که فقط برای محدوده ویژه کاربرد اعتبار دارد.
N حرف اول کلمه انگلیسی Numerical (عددی) و C حرف اول کلمه انگلیسی Control (کنترل)
NC یک مفهوم عمومی برای کنترل عددی است و به دستگاههائی اطلاق می شود که با نوار سوراخ شده کار می کنند.
CNC به کنترل عددی توسط کاکپیوتر اطلاق می شود. پس همه CNCها یک NC نیز هستند ولی به عکس خیر.
هدف استفاده از ماشینهای NCNC در صنعت عبارتست:
1- خوکارسازی 2- حرکت ابزار را کنترل کنیم 3- کنترل برروی سرعت دوران قطعه کار
همچنین یکی از نکات مهم استفاده از ماشینهای کنترل عددی این است که تنها ماشینی در صنعت می باشد که تولید ارتباط با ماشینهای دیگر برقرار کند ماشینهای کنترل عددی است.
بدلیل اینکه این ماشینها با اعداد و حروف کار می کنند می توانند با رباط و کامپیوترها و غیره ارتباط داشته باشند که آنها هم با اعداد و حروف کار می کنند.
با توجه به گرانی قیمت دستگاه و نیاز به متخصص و دیگر هزینه های بالا این دستگاههای کنترل عددی دارای ارزش ویژه ای می باشند.
ولی امروزه بهترین راه استنفاده از این نوع دستگاهها نسبت به سایر دستگاهها می باشد به عنوان مثال:
ماشینهای ابزار کامپیوتری نسبت به انواع اینورسال دارای محسنات زیر می باشد.
1- دقت بالای تولدی قطعات
2- ماشین ابزار با کنترل کامپیوتری در یک زمان می تواند به جای چند دستگاه ماشین ابزار معمولی بکار گرفته شود.
3- امکان تولید قطعات که دارای پیچیدگی زیاد است با ماشین کنترل عددی بیشتر است.
4- مصرف ابزار در ماشین ها کنترل عددی کمتر از ماشین های معمولی می باشد.
فصل یکم
مقدمه
یکدستگاه با کنترل عددی دستگاهی است که توسط یک کد ساختاربافتب و در مسیر و هدفی که برنامهب رایش تعیین کرده است حرکت می کند لازم آن برنامه ریزی قبلی و طبقه بندی اطلاعات و داده های مورد نظر دستگاه
اختلاف اساسی در بکارگیری و در فرآیند کار یک دستی و یک ماشین با کنترل برنامه ای در حرکت پیشروی است.
در ماشین دستی هرکدام از مراحل کار پشت سرهم با دست تنظیم می شود. و در ماشینهای با کنترل برنامه ای مراحل کار در یک برنامه ذخیره می شود.
ماشینهای ابزار کنترل برنامه ای قبلاً به طور مکانیکی کنترل می شد.
اما امروزه طور کلی کنترل عددی استفاده می شود.
نمونه ای از کنترل مکانیکی پیشروی توسط بادامک مطابق شکل است.
وقتی بادامک در جهت عقربه های ساعت می چرخد موقعیت رنده تراشکاری تغییر می کند. سرعت پیشروی به شکل بادامک بستگی دارد. در اینجا برنامه براده برداری به شکل یک بادامک ذخیره می شود. برنامه ریزی دستگاه با روش دستی را برنامه نویسی جزء به جزء دستی، توسط صفحه کلید کنترل کننده است.
برنامه ریزی عملیاتی که توسط کامپیوتر انجام می شود برنامه نویسی با یک کامپیوتر نام دارد.
امروزه کامپیوترها جای نوارخوان را در دستگاههای NC ابتدائی گرفت.
در واقع به جای خواندن و اجرای برنامه از روی نوارهای سوراخ شده برنامه توسط کامپیوتر دستگاهها اجرا می شود.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 88
بنام خدا
تاریخچه و مبدأ پیدایش هلو
هلو بومی مناطق گرم چین می باشد، ولی به نظر می رسد که سالها قبل از معرفی شدن به اروپا که از آنجا به آمریکای شمالی برده شد در ایران کشت می شده است. بجز سیب، هلو وسیعترین درخت میوه خزانه دار کشت شده در آمریکا می باشد و درختی است نسبتاً کم عمر که دارای اندازه متوسط تا کوچک می باشد. از نظر ژنتیکی، هلو خیلی کمتر از سیب و گلابی متغیر می باشد و میوه هر نهال بذری کشت می شود و حداقل قابل خوراک می باشد و طبیعتاً زودبار می دهد لذا اصلاح ارقام جدید آسان می باشد. اغلب ارقام هلو که امروز بکار می روند محصول برنامه های اصلاح نژاد آزمایشی می باشند. برنامه های اصلاح نژاد موفقیت آمیز در مناطق مختلف دنیا منجر به تولید ارقام تجارتی خیلی بیشتری از آنچه که در مورد سیب و گلابی یافت می شود گردیده است که کشت می شود. (1)
گیاهشناسی هلو
هلو (پرنوس پرسیکا) از خانوادة رزاسه و زیرخانوادة پرونوئیده دارای 16 کروموزوم (16=n2) و بومی چین می باشد. جنس پرونوس شامل هلو، شلیل، بادام، زردآلو، آلو، گوجه و بسیاری از پایه های زینتی می باشد. در این جنس جوانه های گل زودتر از برگ ها باز می شوند و همیشه جانبی بوده، هیچ گاه انتهایی نیستند – هلو و بادام به زیرجنس آمیگدالوس (Amigdalus) تعلق دارند که دارای گل بدون دمگل یا دمگل کوتاه بوده میوه ها کرکی هستند. اندازه درخت هلو. متوسط ارتفاع 3 تا 5 متر – شاخه ها در اطراف تنه گسترده و مرکز آن باز است. درخت خزان کننده با سیستم ریشه ای تقریباً عمیق می باشد.
جوانه های گل غالباً دوتایی روی شاخ های یکساله و به طور جانبی در طرفین جوانه، رویشی قرار می گیرند. اما در بعضی موارد تعداد جوانه های گل در یک نقطه می تواند متغیر و از یک یا چهار گل منفرد تغییر کند. میوه هلو از نوع شفت می باشد و ارقام آن به دو دسته هسته آزاد و یا چسبیده به گوشت تقسیم می شوند. اغلب ارقام هلو خود بارور می باشند ولی تعدادی ارقام خود عقیم نظیر Malberta، Mikade و Alamar وجود دارند. J.H Hale از ارقام خود ناسازگار هلو می باشد. هلو میوه زیادی تولید می کند و برای بدست آوردن میوه ای با اندازه و کیفیت خوب باید تنک شود.
درختان هلو سالانه به هرس نسبتاً شدیدی نیازمندند تا علاوه بر تولید شاخه های یکساله با رشد مناسب برای حفظ باردهی خوب با ایجاد تعادل بین ریشه و قسمت هوایی بتوان تولید میوه را بیشتر کرد. (3)
گلدهی:
گلدهی در درختان میوه را می توان به دو فرآیند نموی اصلی تقسیم کرد. این فرآیندهای نموی عبارتند از آغازش و نمو جوانه های گل که در طول تابستان و پاییز یک سال رخ می دهند و نیز فرآیند گلدهی که در اوایل بهار سال بعد واقع می شود گلدهی در درختان میوه زمانی است که درخت از نظر رشد به سن معینی رسیده باشد سالها طول می کشد تا درختان حاصل از رویش بذر به سن گلدهی برسد. (2)
عادت گلدهی هلو:
در هلو گلدهی منفرد از جوانه های جانبی ساده، برروی شاخه های فصل قبل تولید می شوند، لذا برای حفظ باردهی