لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 18 صفحه
قسمتی از متن .doc :
مقدمه
گاه دیده میشود که دانش آموزی از عهده انجام کاری برمیآید اما آن کار را به دفعات لازم انجام نمیدهد. مثلا سلام کردن را یاد گرفته است اما به ندرت به افراد بزرگتر از خود سلام میکند یا میتواند تکالیفش را انجام دهد اما در این کار سستی نشان میدهد. در این گونه موارد با استفاده از روشهای افزایش رفتار میتوان رفتار دلخواه را در او افزایش داد.
روش تقویت مثبت برای افزایش رفتارهای مطلوب
روش تقویت مثبت تقریبا همان روش متداول پاداش است که همه معلمان با آن آشنا هستند و غالبا آن را مورد استفاده قرار میدهند. با این حال بین پاداش و تقویت مثبت اندک تفاوتی وجود دارد که روان شناسان را بر آن داشته است تا به جای پاداش از اصطلاح دقیقتر تقویت مثبت استفاده کنند. در پاداش دادن افراد هدف ما بطور عمده قدردانی و سپاسگذاری از اعمال گذشته آنهاست و گرچه پاداش یک رفتار معمولا به تکرار آن میانجامد هدف ما از پاداش دادن رفتار ضرورتا تکرار آن رفتار در آینده نیست.
اما در تقویت مثبت هدف الزاما تکرار رفتار است یعنی اگر پس از تقویت یک رفتار احتمال وقوع آن رفتار در شرایط همسان آتی افزایش نیابد گفته میشود که تقویت صورت نگرفته است. تقویت مثبت بهترین و موثرترین روش افزایش رفتار است . فرایندی که در آن ارائه تقویت کننده مثبت بعد از رفتار منجر به نیرومند شدن آن رفتار میشود. وقتی معلم تصمیم میگیرد هر وقت دانش آموزان موقع ورود به کلاس به او سلام کنند با لبخند زدن به هنگام جواب دادن به سلام آنها رفتار سلام کردن آنها را تقویت کند در واقع از تقویت مثبت استفاده میکند.
اصول تقویت مثبت
اصل اول
از تقویت کننده مناسب استفاده کنید. تقویت کنندههای مختلف بر افراد مختلف تاثیرات متفاوتی دارند. همچنین تاثیر یک تقویت کننده واحد بر یک فرد معین در شرایط مختلف متفاوت است. بنابراین لازم است در استفاده از تقویت کنندهها در شرایط گوناگون و با افراد مختلف این نکته به خوبی مورد توجه قرار گیرد.
اصل دوم
فوریت تقویت یک عامل مهم است. تقویت فوری اثر بخشی بیشتری از تقویت همراه با تاخیر دارد و گاه تقویتی که با تاخیر انجام شده هیچ فایدهای ندارد. معلم باید بلافاصله پس از انجام رفتار مطلب از سوی دانش آموزان آن رفتار را تقویت کند و فاصله بین تقویت و رفتار را به حداقل برساند.
اصل سوم
مقدار تقویت را توصیه میکند. دانش آموزان اگر ببینند معلمی همیشه و در هر مورد با دلیل و بیدلیل همه را مورد تشویق و تمجید قرار میدهد رفتار تقویت کننده او نسبت به دانش آموزان اثر تقویتیاش را از دست میدهد بنابراین لازم است مقدار و میزان مناسب تقویت رعایت گردد.
اصل چهارم
توصیه میکند که از موقعیتها و تقویت کنندههای تازهتر استفاده شود. افراد موقعیتهای جدید یادگیری و انجام فعالیتهای تازه را به موقعیتها و فعالیتهای تکراری ترجیح میدهند. بنابراین معلمان باید بکوشند تا در آموزش و افزایش رفتارهای مطلوب روشها و فنون گوناگون را بکار برند تا دانش آموزان مرتبا خود را در شرایط تقویتی حس کنند. همچنین بهتر است معلمان سعی کنند تا از روشهای تقویتی متنوع استفاده کنند و برای مدتی طولانی از یک تقویت کننده بطور تکراری استفاده نمایند.
روش تقویت منفی برای افزایش رفتارهای مطلوب
تقویت منفی نیز سبب افزایش رفتار میشود. تفاوت این روش با تقویت مثبت در آن است که در تقویت مثبت ارائه یک تقویت کننده مثبت مثل یک جایزه ، یک آفرین و ... رفتار مطلوب را نیرومند میسازد. در حالی که در تقویت منفی حذف یک عامل منفی یا فرار از آن منجر به نیرومندی رفتار میشود. نام دیگر تقویت کننده منفی محرک آزارنده است زیرا حضور آن در موقعیت موجب آزار فرد میشود و لذا حذف آن از موقعیت یا به تعویق افتادن آن سبب تقویت رفتاری از فرد میشود که به حذف یا به تعویق افتادن آن منجر شده است.
تقویت منفی مانند تقویت مثبت از پدیدههای معمولی زندگی روزانه است. کودکی که تازه راه رفتن را آموخته است اگر هنگام راه رفتن قدم اشتباهی بردارد زمین خواهد خورد و بخصوص از بدنش درد خواهد گرفت و بعد برای احتراز از زمین خوردن خواهد کوشید تا از انجام حرکت غلط جلوگیری به عمل آورد. در کلاس درس معلم ممکن است با تهدید کردن دانش آموز به گرفتن نمره کم و مردود شدن در امتحان آنها را به درس خواندن وا دارد و رفتار درس خواندن را در آنها تقویت کند.
چگونه دانش آموزان خلاق تربیت کنیم،روش های پرورش خلاقیت دانش آموزان در کلاس درس و مدرسه
خلاقیت زیباترین و شگفت انگیزترین خصیصه ی انسان است. غنا، پویایی و بقای هر فرهنگ و تمدنی به خلاقیت مردمان آن بستگی دارد و این واقعیت را تاریخ بارها به اثبات رسانده است.
اکنون در آغاز هزاره ی سوم به جرأت می توان گفت خلاقیت همان چیزی است که زندگی مدرن بشر متمدن را از زندگی ابتدایی انسان نخستین جدا می کند. اگر اکنون در شروع قرن بیست ویکم مشاهده می کنیم که در قسمتی از دنیا انسان هایی رؤیایی دست یابی به کرات دور دست و سکونت در فضا را به واقعیتی عینی بدل کرده اند ، برای لحظه ای بیندیشیم که در همین لحظه در گوشه های دیگری از دنیا ، انسان های دیگری نیز زندگی می کنند که شیوه ی زیستن آنها همانند بشر هزاران سال پیش است ، به راز خلاقیت ، این موهبت منحصر به فرد انسان ، پی خواهیم برد.
فصل اول
ü ویژگیهای شخصیت خلاق
ü دانش آموز خلاق را بشناسید
ویژگیهای شخصیت خلاق
هر چند خلاقیت یک توانایی همگانی است و همه ی انسان ها کمابیش از آن برخوردارند، اما افراد ی که خلاقیت بالایی دارند و به عنوان افرادی خلاق شناخته می شوند، دارای خصوصیات شخصیتی و رفتاری ویژه ای هستند که به وسیله ی این خصوصیات می توان آن ها را از سایر افرادی که از خلاقیت کم تری برخوردار هستند ، تشخیص داد. فایده ی اصلی آشنایی با ویژگی های افراد خلاق این است که می توانیداز آن ها به عنوان الگوهای رفتاری برای ایجاد و پرورش رفتارهای خلاقانه در کودکان استفاده کنید . در این قسمت با مهمترین و بارزترین این ویزگی ها آشنا می شوید:
_ استقلال_ ریسک پذیری_ کنجکاوی_ علاقه به کارهای پیچیده_ تحمل ابهام
_ انعطاف پذیری_ شوخ طبعی_ اعتمادبه نفس بالا_ ابتکار_ پشتکار_ تخیل قوی
_ حساسیت وتوجه_ زیبایی دوستی_ تردید
دانش آموزخلاق رابشناسید
هرچندبسیاری ازویژگیهای کلی افرادخلاق که درقسمت قبل معرفی گردیدکمابیش شامل دانش آموزان خلاق نیزمیگردد،اماازآنجاکه تاکیداصلی این کتاب ،پرورش خلاقیت دانش آموزان خلاق که معمولا درمحیط مدرسه وکلاس درس مشاهده میشود،دربخشی مجزابرشمرده شود.درهمین موردسه دلیل دیگر نیزوجودداردکه این ضرورت راتاکیدکند:
1: محیط مدرسه وکلاس به خودی خودرفتارهای ویژه ای رادردانش آموزان خلاق ایجادمیکندکه ممکن است دانش آموزان هارا درمحیط منزل یامحیط های دیگرنمایان سازدویابه گونه ای متفاوت نشان دهد.
2: بسیاری ازرفتارهای دانش آموزان خلاق،خاص محیط تحصیلی آن هاست وازلحاظ نوع وشدت با خصوصیات سایرافرادخلاق متفاوت است
3: آشنایی باخصوصیات بارزدانش آموزان خلاق به معلم امکان میدهدتاآن هارابهتربشناسدوبه برنامه ریزی درجهت تقویت،پرورش،تغییرواصلاح مواردلازم بپردازد.
به طورکلی دانش آموزخلاق غالبا ازطریق خصوصیات ورفتارهای زیرقابل شناسایی است:
1: ایده ها ونظرات خودرابدون ترس در کلاس مطرح می کند.
2: معمولا برای مسائل راه حل ها و پاسخ هایی متفاوت از سایر دانش آموزان ارائه می کند.
3: به فعالیت های هنری علاقه زیادی داردودراین زمینه دارای تجربه ومهارت است.
4: غالباً ایده ها و راه حل های بیش تری نسبت به سایر هم کلاسی های خود پیش نهاد
می کند.
5 : معمولاً قادر است با طنز پردازی ها و شوخی های جالب دیگران را بخنداند.
6: تمایل زیادی به تغییر نظرات معلم و یا مطالب کتاب دارد.
7: در کلاس اغلب سوالاتی غیر عادی و گاه عجیب و غریب می پرسد.
8: علاقه ی زیادی به نقاشی و ترسیم افکار و ایده های خود دارد.
9: انتقادگر است و هر نظر یا عقیده ای را به راحتی نمی پذیرد .
10:گاهی به خاطر بیان نظرات و ایده های عجیب و غریبش در نظر دانش آموزان دیگر
فردی غیر عادی جلوه می کند.
11: از قوه ی تخیل خوبی برخوردار است.
12: معمولاً در کلاس با آب و تاب صحبت می کند و سعی می کند ایده هایش را با جزئیات کامل شرح دهد.
13: داری ابتکار است و غالباً ایده ها و پاسخ های منحصر به فرد ارائه می کند.
14: حساس ، باریک بین و نکته سنج است .
15: بسیار فعال است و غالباً در آن واحد چند طرح و ایده در زمینه های مختلف را در سر می پروراند.
16: به تجربه و آزمایش علاقه ی فراوانی دارد.
17: در نفوذ و تأثیر گذاری بر دوستان خود از توانایی زیادی برخوردار است.
18: آمادگی طرد شدن و عدم تأیید از طریق دیگران را داراست.
19: به مطالعه ی موضوعات متنوع و گوناگون علاقه مند است و زمان قابل توجهی را به این امر اختصاص می دهد.
20: از اطلاعات عمومی زیادی برخوردار است و سعی می کند که از آن ها استفاده ی عملی و کاربردی کند.
دانش آموز خلاق:قبل از این که گردو را بشکنم به این فکر افتادم که شایدبتوانم با نیمه ی پوست آن د وتا لاک پشت درست کنم
فصل دوم
ü موانع خلاقیت
ü موانع خلاقیت در محیط مدرسه
ü موانع خلاقیت در محیط خانواده
موانع خلاقیت در محیط مدرسه
1. تأکید زیاد بر نمره ی دانش آموز به عنوان ملاک خوب بودن
2. روش های تدریس سنتی و مبتنی بر معلم محوری
3. عدم شناخت معلم نسبت به خلاقیت
4. فقدان حداقل امکانات لازم برای انجام فعالیت های خلاق دانش آموزان
5. اهداف و محتوای کتاب های درسی
6. عدم توجه به تفاوت های فردی دانش آموزان
7. عدم پذیرش ایده های جدید
8. ارایه ی تکالیف درسی زیاد به دانش آموزان .
9. استهزا و تمسخر به خاطر ایده یا نظر اشتباه
دانش آموز خلاق :به خانم معلم گفتم که نقاشی خواب دیشب خودم راکشیده ام. اما او هم مثل بقیه ی بچه ها مرا مسخره کرد ؛ من هم
آن را پاره کردم و به جای آن یک خانه و یک درخت کشیدم
موانع خلاقیت در محیط خانواده
1. تأکید بیش از حد والدین بر هوش و حافظه ی کودک
2. ایجاد رقابت میان کودکان
3. تأکید افراطی بر جنسیت کودک
4. قرار دادن قوانین خشک و دست وپاگیر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
تاثیر جنسیت و شخصیت مدیران درارزیابی عملکرد کارکنان پژوهشگر : دکتر مریم نوری تاجر*خلاصه این تحقیق با تمرکز بر سازمانهای واقعی و باتوجه به ارزشهای اجرایی مدیران ، در دوزمینه علمی عمده "مدیریت کیفیت و روان شناسی " انجام شده است .در این تحقیق سعی شده که به سیستم مدیریت به عنوان یک ساختار تصمیم گیری نگاه شود با این فرض که قدرت فرماندهی در سازمان به یک واحد محول گردیده است وعملکردهای حاصل از این ساختار در جهت اهداف سازمان طراحی شده است . همچنین به سیستم ارزیابی کارکنان به عنوان یک قسمت ضروری در سیستم مدیریت سازمان توجه شده است .چنانچه بتوانیم فرایند طرح ارزیابی عملکرد را در مرکزیت وجودی مدیران قرار دهیم نه تنها موجب یک ارتباط کلی می شود بلکه این سطوح اطلاعاتی خود به تاثیر ویژگیهای اطلاعاتی و بهره وری بیشتر در سازمان منجر خواهد شد.این پژوهش به منظور تاثیر جنسیت و شخصیت مدیران در ارزیابی عملکرد کارکنان وارائه مدل در فرم های ارزیابی عملکرد کارکنان آن انجام شده است . جامعه آماری 573نفری از میان مدیران و سرپرستان واحدهای مختلف بیمارستانهای تابعه دانشگاههای علوم پزشکی ایران ، تهران و شهید بهشتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری دراین پژوهش دو نوع پرسشنامه بود: که پرسشنامه اول آزمون شخصیتی کاتل به منظورتعیین تیپهای شخصیتی مدیران زن و مرد برحسب شخصیتهای درونگرا، برونگرا،حساس و غیرقابل انعطاف ، خودکفا و ناتوان در تصمیم گیری بودند و پرسشنامه دوم فرم ارزیابی عملکرد کارکنان سازمان امور اداری و استخدامی کشور فرمهای غ - 12-67"87" و غ - 3-72" 124" بودند که در این مرحله 320 نفر از کارکنان توسط مدیران "573 نفر" براساس عوامل فرایندی ، عملکردی و اخلاقی مندرج در فرمهای مذکورارزیابی شدند. در این پژوهش از برنامه SPSS و از دو مدل آماری "1" مدل رگرسیون چندمتغیره به منظور تعیین اثرات فاکتورهای مختلف مدیران در ارزیابی عملکرد کارکنان و"2" مدل فاکتور آنالیز به منظور تحلیل عوامل "عملکردی ، فرایندی و اخلاقی " در فرم ارزیابی عملکرد مدیران پرداخته شد و در هر گروه ماتریس ضرایب همبستگی بین علل فرم های ارزیابی عملکرد سازمان استخدامی کشور مورد بررسی قرار گرفت .نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری و مدل رگرسیون چندمتغیره و فاکتور آنالیزداده ها نشان داد که توزیع نمرات در هر دو گروه جنسی و شخصیتی در سطوح بالایی متمرکز شده است و بین اثرات عوامل عملکردی ، اخلاقی و فرایندی مدیران و ارزیابی عملکرد کارکنانشان ارتباط معنی داری را نشان داد "P 0.005"". در مدل فاکتور آنالیز ازفرم های ارزیابی عملکرد کارکنان سازمان استخدام کشوری بیانگر این بود که واریانس مقادیر ویژه یک فاکتور در همه آنها بزرگتر از یک بود و آن رعایت مقررات و انضباطاداری بود. "ماتریس الگوی فاکتورها و توزیع ضرایب وزنی مبین بر تاکید موارد بودند.".البته نکته قابل توجه در این مدل این بود که فاکتورها مستقل از یکدیگر بودند و می توان نتیجه گرفت که کلیه اقداماتی که به منظور برنامه ریزی در ارزیابی عملکرد کارکنان صورت می گیرد، به طور همزمان روی چند علت اثر می گذارد، که دسته ای تقریبا به نوعی از کیفیت و کمیت کار بحث می کنند، که همه این عوامل ، بامیزان آگاهی مدیر از افراد در محدوده مدیریت در ارتباط بوده و دسته دیگر عوامل ارزیابی به فاکتورهای اخلاقی و وجودی افراد در سازمان است . باتوجه به یافته های پژوهش ، پژوهشگر در زمینه فرمهای ارزیابی عملکرد کارکنان سازمان امور اداری و استخدامی کشور به ارائه مدل فاکتور آنالیز در سه زمینه شامل : 1" اصلاح و بهبود فرمهای ارزیابی عملکرد کارکنان ، 2" روش اجرای ارزیابی عملکرد کارکنان و 3" سیستم مدیریت کیفیت و بهره وری و محاسبه میزان کارآیی هریک از سوالهای مندرجه در فرم های ارزیابی عملکرد پرداختند.مسئله پژوهش بررسی شخصیت و دورنمایه های افراد حائز اهمیت است . افراد یک سازمان هرکدام دارای ویژگیهایی هستند که از نظر خلق و خوی ، برخورد با دیگران ، نحوه کار و همکاری در محیط کار با سایرین متفاوتند.از آنجا که مدیران در سازمانها از عناصر اصلی در نیل به اهداف سازمانی هستند، آنان نیز مانند سایر افراد جامعه دارای تفاوتهای فردی ، رغبتها و تمایلات مخصوص به خودمی باشند که اصولا اینگونه تفاوتها از سطح نگرش ، دانش و نظام ارزش آنها متاثرمی گردد.از خصائصی که عمل مدیریت را می تواند تحت تاثیر قرار دهد، شخصیت مدیر وخصیصه دیگر، مقام جنسی آنان است . این مقام برخلاف مقامهای اجتماعی و اکتسابی بدون خاص قبلی او بوده اند و از آن رهایی نیست .عمل سیستم مدیریت بایستی منعکس کننده این حقیقت باشد که همه تصمیمهای مدیران می تواند بر کار کارکنان تاثیر بگذارد. به طور مثال ارزشهای اخلاقی مدیران که حاوی نوع دوستی ، پیشرفت ، شکیبایی ، همکاری ، خودجوشی ، سازش و وفاداری ،مسئولیت پذیری و صرفه جویی و غیره است ، که این موضوع حتی در ساختن و تکوین شخصیت کارکنان نیز موثر است . پرولن 1993".باتوجه به اینکه سیستم ارزیابی عملکرد نوعی ارزیابی عینی است که نه تنها در رفتارانسانی به مثابه یک درون داد عمل می کند، بلکه در ساختار تصمیم گیری و دادن پاداشها وتوسعه سازمانی و در نهایت در ارتقا سازمان بسیار مهم هستند.گان "1993 "GUNN اظهار می دارد، ارزیابی کارکنان به عنوان یک قسمت ضروری درسیستم مدیریت سازمان است که بایستی در جهت کنترل عملکرد سازمان و باتوجه به حصول فلسفه سازمانی مورد عمل قرار گیرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 31
نگاهى به شخصیت و عملکرد حضرت عباس علیهالسلام
ولادت و نامگذارى
کودکى و نوجوانى
شرکت در جنگها، نمونههاى بارزى از شجاعت
1ـ آب رسانى در صفین
2ـ تقویت روحیه جنگاورى عباس علیهالسلام
3. درخشش در جنگ صفین
دوشادوش امام حسن علیهالسلام
یاور وفادار امام حسین علیهالسلام
زندگانى حکمتآمیز و غرور آفرین پیشوایان معصوم علیهمالسلام و فرزندان برومندشان، سرشار از نکات عالى و آموزنده در راستاى الگوگیرى از شخصیت کامل و بارز آنان بوده و نیز درسهاى تربیتى آنان نسبت به فرزندان خویش، در تمامى زمینههاى اخلاقى و رفتارى، سرمشق کاملى براى تشنگان زلال معرفت و پناهگاه استوارى براى دوستداران فرهنگ متعالى اهلبیت عصمت علیهمالسلام و به ویژه براى نسل جوان، خواهد بود. از آن جا که زندگانى پر خیر و برکت اهلبیت علیهمالسلام در بردارنده دو اصل استوار «حماسه و عرفان» است، پرداختن به بُعد حماسى زندگانى آنان و فرزندانشان که در معرض پرورش و تربیت ناب اسلامى قرار داشتهاند، براى عامّه مردم و به ویژه جوانان جذّاب و گام مؤثرى در عرصه تبلیغ اهداف خواهد بود.
اى امالبنین! نور دیدهات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مىدارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابىطالب شده است.
همچنین غبار برخى شبهات عامیانه را از چهره مخاطبان مبلغان دینى، در راستاى معرفى و تبلیغ اهداف و انگیزههاى اهلبیت علیهمالسلام خواهد سترد. شبهاتى از قبیل این که چرا مبلغان بیشتر به جنبههاى عاطفى و خصوصاً به مظلومیت اهلبیت پیامبر علیهمالسلام مىپردازند؟ اگر چه پاسخ به این پرسش ساده، براى مبلغان بسیار روشن و بدیهى است، اما باید به خاطر داشت که مبلّغ مىبایست ضمن پاسداشت احترام شنوندگان و مخاطبان خود، براى تأثیرگذارى بیشتر در آنان، پاسخگو و برآورنده نیازهاى روحى آنان، با اطلاع رسانى بیشتر در ابعاد حماسى آن بزرگ مردان حماسه و اندیشه و هدایت نیز باشد. با این پیش درآمد، مىتوان با تبیین جنبههاى حماسى شخصیت پور بى هماورد حیدر علیهالسلام در زوایایى از زندگانى آن حضرت که کمتر بیان شده است، گام مؤثرى برداشت. این نوشتار سعى دارد، با بررسى زندگانى حضرت عباس علیهالسلام پیش از رویداد روز دهم محرم سال 61 هجرى، به ابعاد حماسى شخصیت او، با نگاهى به فعالیتهاى دوران نوجوانى و شرکت وى در جنگها، چهره روشنترى از آن حضرت به تصویر کشد.
ولادت و نامگذارى
داستان شجاعت و صلابت عباس علیهالسلام مدتها پیش از ولادت او، از آن روزى آغاز شد که امیرالمؤمنین علیهالسلام از برادرش عقیل خواست تا براى او زنى برگزیند که ثمره ازدواجشان، فرزندانى شجاع و برومند در دفاع از دین و کیان ولایت باشد.(1) او نیز «فاطمه» دختر «حزام بن خالد بن ربیعة» را براى همسرى مولاى خویش انتخاب کرد که بعدها «امالبنین» خوانده شد. این پیوند، در سحرگاه جمعه، چهارمین روز شعبان سال 26 هجرى، به بار نشست.(2) نخستین آرایههاى شجاعت، در همان روز، زینتبخشِ غزل زندگانى عباس علیهالسلام گردید؛ آن لحظهاى که على علیهالسلام او را «عباس» نامید. نامش به خوبى بیانگر خلق و خوى حیدرى بود. على علیهالسلام طبق سنت پیامبر (صلىاللهعلیه و آله) در گوش او اذان و اقامه گفت. سپس نوزاد را به سینه چسباند و بازوان او را بوسید و اشک حلقه چشانش را فراگرفت. امالبنین علیهاالسلام از این حرکت شگفت زده شد و پنداشت که عیبى در بازوان نوزادش است. دلیل را پرسید و نگارینهاى دیگر بر کتاب شجاعت و شهامت عباس علیهالسلام افزوده شد. امیرالمؤمنین علیهالسلام حاضران را از حقیقتى دردناک، اما افتخارآمیز، که در سرنوشت نوزاد مىدید، آگاه نمود که چگونه این بازوان، در راه مددرسانى به امام حسین علیهالسلام از بدن جدا مىگردد و افزود: اى امالبنین! نور دیدهات نزد خداوند منزلتى سترگ دارد و پروردگار در عوض آن دو دست بریده، دو بال به او ارزانى مىدارد که با فرشتگان خدا در بهشت به پرواز درآید؛ آن سان که پیشتر این لطف به جعفربن ابىطالب شده است.(3)
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: جلوتر بیا. عباس علیهالسلام پیش روى پدر ایستاد و امام با دست خود، شمشیر را بر قامت بلند او حمایل نمود. سپس نگاهى طولانى به قامت او نمود و اشک در چشمانش حلقه زد. حاضران گفتند: یا امیرالمؤمنین! براى چه مىگریید؟ امام پاسخ فرمود: گویا مىبینم که دشمن پسرم را احاطه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
شخصیت وحقوق زن در اسلام
جهل و تاریکى، عالم را فرا گرفته بود و اخلاق و معنویت پایمال ابلیس و ابلیسیان گشته بود. خدایانِ چوبین به عنوان نمادى از خدا در گوشه خانه و عبادتگاه جاى داشتند؛ امّا در حقیقت، هوى و هوس بود که بر دلهاى آنان خدایى مىکرد. زن به کالایى براى رفع هوى و هوس تبدیل شده بود و در غایت مظلومیّت، فریاد دادخواهى سر داده بود و در این اوان بود که «اسلام» از جزیرةالعرب سربلند کرد و قد برافراشت و به این نداى مظلومیت که نه تنها نداى زن بلکه نداى انسانیّت بود، لبیک گفت و با تعالیم ناب و انسانسازش به یارى انسان و انسانیّت شتافت و زن را از ورطه خوارى و ذلّت بیرون کشید و بر قلّه رفیع عزّت نشاند.اکنون در بخش دوّم از مقاله خویش، به بررسى موقعیّت و جایگاه زن در اسلام، در سه فصل خواهیم پرداخت: فصل اوّل: جایگاه زن در اسلام؛ فصل دوّم: جلوههاى حضور زن در اسلام (قسمت اوّل)(1)؛ فصل سوّم: جلوههاى حضور زن در اسلام (قسمت دوّم)(2).
جایگاه زن در اسلام
از نگاه اسلام، زن و مرد هر دو انسانند؛ هر دو مخلوق خدایند و هر دو برابر، امّا این برابرى در کمالات و دستیابى به مقامات معنوى و انسانى، بندگى و تعبّد الهى و کرامت وجودى انسان بر سایرین است نه در احکام و وظایف. از سوى دیگر، هر دو به یک اندازه در بنیان خانواده، اجتماع و بقاى نسل آدمى سهیمند؛ خداوند مىفرماید: «اى مردم، شما را از مرد و زنى آفریدیم و آنگاه شعبههاى بسیار و قبیلههاى مختلف گردانیدیم.» قرآن به صراحت اعلان مىکند که زن و مرد، هر دو، از یک جوهر انسانى و یک نفس واحد، خلقت یافتهاند و زن مایه آرامش و آسودگى مرد است: «او خدایى است که همه شما را از یک فرد آفرید؛ و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاسایددر پیشگاه خداوند، زن و مرد هر دو یک مقام دارند و هیچ یک به خودى خود بر دیگرى برترى ندارد؛ چون هر دو از یک جوهرند و جنسیّت مایه برترى آنان بر دیگرى نیست؛ هیچ مردى را بر زنى و هیچ زنى را بر مردى برترى نیست مگر به سبب ایمان و تقوایشان؛ این همان مطلبى است که خداوند در آیه 13 سوره حجرات به آن تصریح نموده است.در احکام و وظایف، تفاوتهایى براى زن و مرد لحاظ شده است که این تفاوتها بر اساس نوع آفرینش و جایگاه زن در نظام خلقت و طبیعت است و این برنامه و تقسیم وظایف و مسئولیتهاى زن و مرد به خوبى واضح و روشن است. خدمت به زن و ارزش بخشیدن به اوست، نه تبعیض و بىعدالتى. اسلام مىخواهد زن به مقام والاى انسانیّت دست یابد؛ در سرنوشت خویش دخیل باشد و آنچنان که شایسته یک انسان است زندگى کند؛ از همین رو، مسیر کمالش را تعیین و راه را نشانش داده است تا وى به اختیار و اراده خویش، مسیر سعادت برگزیند و به کمال انسانى خویش نایل گردد.ارزش و مقام زناسلام پشت پا به تصوّر خام و باطل تمامى کسانى زد که زن را موجودى پست و فرومایه و دختردار شدن را ننگ خویش مىدانستند و مىپنداشتند که زن موجودى زاید در نظام خلقت است. اسلام به زن ارزش بخشید و به مقابله با اندیشههاى بىاساسى پرداخت که زن را بىارزش مىدانست. زن را به پارسایى فرا خواند و او را نشان خوشبختى و سعادت دو جهان و بهترین گنجینه یک مرد معرّفى نمود و به آنانى که دختران را ناپسند مىداشتند، فرمود: «دختران را مکروه مدارید که آنها مایه اُنسند»و طولى نکشید که دختر دار بودن را از ننگ، به گنج مبدّل نمود و فرمود: «هر مسلمانى که دو دختر وى به بلوغ رسند و تا در خانه او هستند با آنها نیکى کند بهشتى مىشود. اسلام به زن، حقّ اختیار و تعیین سرنوشت داد؛ تا خود، راه خویش را برگزیند. در صدر اسلام، دخترى بود به نام «خنساء» که خواستگاران متعدّدى داشت. یکى از خواستگاران وى جوان دلیر و شجاعى بود به نام «ابولبابه»؛ که مطلوب «خنساء» قرار گرفته بود. «حذام بن خالد»، پدر خنساء، بر خلاف میل دختر خود و بدون رضایت او، وى را به عقد شخص دیگرى آورد. «خنساء»، ناخشنود از عمل پدر، نزد پیامبر خدا صلىاللهعلیهوآله آمد و ماجراى خویش بازگو کرد. پیامبر پس از شنیدن ماجرا، فرمود: «خنساء، آیا به کار پدرت راضى هستى؟» پاسخ داد: «هرگز.» آن حضرت فرمود: «پس عقدت صحیح نیست؛ با هر که میل دارى ازدواج کن.» سپس «حذام» را احضار نمود و فرمود: «باید طبق میل دخترت رفتار کنى واو را به عقد آن کسى که مىخواهد، درآورى.» او نیز چنین کرداسلام، ازدواج با محارم را ممنوع ساخت و به زن ارزش حقوقى بخشید تا به همگان اعلام کند که زن کالا نیست، تا مورد مبادله و تبادل قرار گیرد یا به ارث برسد. از همین رو فرمود:«این اهل ایمان، براى شما حلال نیست که زنان را به اکراه و جبر به میراث گیرید.» نیز فرمود: «با زنانى که پدران شما با آنها ازدواج کردهاند، هرگز ازدواج نکنید؛ مگر آنچه در گذشته (پیش از نزول این حکم) انجام شده است؛ زیرا این کار، عملى زشت و تنفرآور و راه نادرستى است. حرام شده است بر شما، مادرانتان، ودختران، و خواهران، عمّهها و خالهها و دختران برادر، دختران خواهر شما، و مادرانى که شما را شیر دادهاند و خواهران رضاعى شما و مادران همسرانتان و دختران همسرتان که در دامان شما پرورش یافتهاند از همسرانى که با آنها آمیزش جنسى داشتهاید و همچنین همسران پسرانتان که از نسل شما هستند ـ نه پسر خواندهها ـ و (نیز حرام است بر شما) جمع میان دو خواهر کنید؛ مگر آنچه در گذشته واقع شده؛ چرا که خداوند، آمرزنده و مهربان است.» تعدّد شوهر را نیز منع نمود و فرمود:«و نکاح زنِ محصنة ـ شوهردار ـ نیز براى شما حرام شدازدواجپیمان زناشویى، پیمان مقدّسى است و رضایت زن، رکن اساسى ازدواج از نظر اسلام است؛ او آزاد است که به اختیار خود، همسر (همسفر زندگى)اش را برگزیند.مرد، وظیفه دارد در آغاز پیمان زناشویى و زندگى مشترک، «مهریّهاى» را به عنوان پیش کش و هدیه براى همسر خویش در نظر بگیرد و تقدیمش کند و البتّه که این پیش کش منحصر و مختص به زن است و هیچ کس دیگرى در آن سهمى ندارد، از همین رو قرآن مىفرماید: «مهر زنان را در کمال رضایت و طیب خاطر به آنها بپردازید.» و نیز رسول اکرم صلىاللهعلیهوآله مىفرماید: «هر که زنى گیرد و در خاطر داشته باشد که مهر او را نپردازد هنگام مرگ، چون زناکاران بمیردخداوند در آیه 4 سوره نساء از مهریه با نام «صدقه» یاد کرده است که مىتوان اینچنین بیان کرد: صدقه از ماده صدق است و از آن رو بر مهریه اطلاق مىشود که نشانه راستین بودن علاقه مرد است و از محبّت قلبى و حقیقى وى نشان دارد.علاوه بر مهریّه، در تمام مدّت زمانى که زن و مرد با یکدیگر زندگى مشترکى دارند، پرداخت نفقه نیز بر عهده مرد و امرى واجب است که در صورت تخلّف مرد از پرداخت آن، زن مىتواند اقامه دعوى کند.ارثاسلام، بر خلاف اکثریت قریب به اتفّاق تمدّنهاى قدیم که زن را از ارث محروم کرده بودند، وى را سهیم در ارث مىداند و مىفرماید: «براى اولادان ذکور سهمى از میراث پدر و مادر و خویشان است و براى فرزنان اناث نیز سهمى از میراث؛ چه مال اندک باشد یا که بسیار، نصیب هر کس از آن ـ در کتاب حقّ ـ معیّن شده است.طلاقاسلام، طلاق را عملى حلال، امّا منفور مىداند و مىفرماید: «زن بگیرید و طلاق مدهید؛ زیرا خداوند مردانى را که مکرّر زن گیرند و زنانى را که مکرر شوهر کنند دوست ندارد. اسلام، طلاق را اجازه داده است ولى شرایط خاصّى را براى آن در نظر گرفته است تا عملاً این عمل منفور ولى حلال را به تعویق اندازد؛ شاید پشیمانى براى زن و مرد حاصل شود و از این عمل منصرف گردند. یکى از این شرایط، لزوم حضور دو شاهد عادل است؛ در صورتى که در ازدواج، وجود شاهد شرط نیست، چون آنجا نمىخواهد موجب تأخیر خیر گردد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
شخصیت فاطمه (س) از دیدگاه پیامبر
شاءن و منزلت فاطمه زهرا علیهاالسلام را همین بس که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله درباره اش زیباترین سخنان را بیان فرموده که درباره هیچ یک از زنان عالم چنین چیزى نفرموده حتى درباره همسر و سایر دختران خود.اینک از میان دهها روایتى که درباره این شخصیت بى نظیر نقل گردیده به چند روایت بسنده کرده سپس به نکاتى در این جهت اشاره اى خواهیم داشت :1- فاطمه علیهاالسلام پاره تن پیامبربخارى در صحیح خود از ولید از ابن عیینه از عمر بن دینار از ابى ملیکه از مسور بن مخرمه از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: فاطمة بضعة منى فمن اءغضبها اءغضبنى ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است .2- فاطمه علیهاالسلام قلب پیامبرحسن بن سلیمان در کتاب محتضر از تفسیر ثعلبى از مجاهد از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت کرده که روزى آن حضرت از خانه بیرون آمد و در حالى که دست فاطمه علیهاالسلام را گرفته بود، چنین فرمود: هر که این را مى شناسد که شناخته است و هر که وى را نمى شناسد بداند: این فاطمه علیهاالسلام دختر محمد است و او پاره تن من مى باشد، او قلب من است که در بین دو پهلوى من قرار گرفته است ؛ پس هر که او را آزار دهد مرا آزار داده و هر که مرا آزار دهد خداى را آزار داده است .
3- فاطمه علیهاالسلام تار موى پیامبر جابر بن عبدالله گوید: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: فاطمه علیهاالسلام شعرة منى ؛ فمن آذى شعرة منى ، فقد آذانى فقد آذى الله و من آذى الله لعنه الله ملاء السموات و الارض .فاطمه علیهاالسلام تار موى من است و هر که به تارى از موهاى من آزار برساند مرا آزار رسانده و هر که مرا آزار رساند خدا را آزار رسانده است و هر که خدا را آزار برساند، خداوند به اندازه آسمان ها و زمین او را لعنت خواهد کرد.
4- فاطمه نور چشم پیامبر ابن فتال نیشابورى ضمن حدیثى از پیامبر صلى الله علیه و آله آورده است که به على علیه السلام فرمود: یا على ، آن فاطمه علیهاالسلام بضعة منى و هى نور عینى و ثمرة فؤ ادى . على جان ؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من و نور چشم و میوه دلم مى باشد.
5- فاطمه علیهاالسلام مایه سرور پیامبر امام حسین علیه السلام از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت کرده است که فرمود: فاطمه علیهاالسلام بهجة قلبى وابناها ثمرة فؤ ادى و بعلها نور بصرى ؛ فاطمه علیهاالسلام مایه سرور و خوشحالى من مى باشد، همچنین دو فرزندش میوه دلم و همسرش نور چشمم مى باشد.
6- فاطمه برتر از آسمانها و زمین و در حدیثى دیگر درباره خلقت فاطمه علیهاالسلام فرمود: پس خداوند از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام آسمان ها و زمین را آفرید، پس آسمان ها و زمین از نور دخترم فاطمه علیهاالسلام است و نور دخترم فاطمه علیهاالسلام از نور پروردگار است و دخترم فاطمه علیهاالسلام برتر از آسمانها و زمین است .
7- فاطمه برگزیده خداوندخطیب بغدادى ضمن اشاره به معراج پیامبر صلى الله علیه و آله از آن حضرت چنین روایت کرده که فرمود: همان شبى که مرا به آسمان بردند دیدم که بر درب بهشت چنین نوشته بود: لا اله الا الله ، محمد رسول الله ، على حبیب الله ، و الحسن و الحسین صفوة الله ، فاطمه علیهاالسلام خیرة الله و على باغضهم لعنه الله
8- فاطمه یکى از حجت هاى خداطبرى در بشارة المصطفى به سند خود از امام زین از پدرش از امیر مؤ منان از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل کرده که فرمود: اءنا و على و فاطمه علیهاالسلام و الحسن و الحسین و تسعة من ولد الحسین حجج الله على اءعداءنا اءعداءالله و اءولیاءنا اءولیاءالله ؛ من و على و فاطمه علیهاالسلام و حسن و حسین و نه فرزند از فرزندان حسین حجت هاى خداوند بر بندگان او هستیم ، دشمنان ما دشمنان خدا و دوستان ما دوستان خدا هستند.(11)9- فاطمه بهترین زنان اءمت انس بن مالک از رسول خدا صلى الله علیه و آله روایت کرده که فرمود: بهترین زنان امتم فاطمه علیهاالسلام دختر محمد صلى الله علیه و آله است
10- برترین زنان اولین و آخرینو در روایت دیگرى که از پیامبر صلى الله علیه و آله رسیده چنین آمده : مردان عالم در زمان من على است و برترین زنان اولین و آخرین فاطمه علیهاالسلام است .
11- اگر تمام خوبى ها مجسم شودهم چنین درباره شخصیت بى مانند فاطمه علیهاالسلام فرمود: ولو کان الحسن شخصا لکان فاطمه علیهاالسلام بل هى اءعظم ؛اگر تمام خوبى ها و فضایل اخلاقى مجسم شود، شایسته است که فاطمه علیهاالسلام باشد؛ بلکه فاطمه علیهاالسلام والاتر از همه آنها مى باشد.
12- فاطمه مریم کبرى است و از جمله بیانات و سفارش هایى که رسول خدا صلى الله علیه و آله در حال احتضار به على داشت این بود؛ على جان ؛ فاطمه علیهاالسلام امانت خدا و رسولش در نزد تو مى باشد، پس از این امانت خوب نگهدارى کن و مى دانم که چنین خواهى کرد، بدان که او مریم کبرى است .