لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 15 صفحه
قسمتی از متن .docx :
دید کلی:
ترانسفورماتورها را با توجه به کاربرد و خصوصیات آنها به سه دسته کوچک متوسط و بزرگ دسته بندی کرد. ساختن ترانسفورماتورهای بزرگ و متوسط به دلیل مسایل حفاظتی و عایق بندی و امکانات موجود ، کار ساده ای نیست ولی ترانسفورماتورهای کوچک را می توان بررسی و یا ساخت. برای ساختن ترانسفورماتورهای کوچک ، اجزای آن مانند ورقه آهن ، سیم و قرقره را به سادگی می توان تهیه نمود.
اجزای تشکیل دهنده یک ترانسفورماتور به شرح زیر است؛
مقدمه
یک موتور الکتریکی ، الکتریسیته را به حرکت مکانیکی تبدیل میکند. عمل عکس آن که تبدیل حرکت مکانیکی به الکتریسیته است، توسط ژنراتور انجام میشود. این دو وسیله بجز در عملکرد ، مشابه یکدیگر هستند. اکثر موتورهای الکتریکی توسط الکترومغناطیس کار میکنند، اما موتورهایی که بر اساس پدیدههای دیگری نظیر نیروی الکتروستاتیک و اثر پیزوالکتریک کار میکنند، هم وجود دارند.
ایده کلی این است که وقتی که یک ماده حامل جریان الکتریسیته تحت اثر یک میدان مغناطیسی قرار میگیرد، نیرویی بر روی آن ماده از سوی میدان اعمال میشود. در یک موتور استوانهای ، روتور به علت گشتاوری که ناشی از نیرویی است که به فاصلهای معین از محور روتور به روتور اعمال میشود، میگردد
هسته ترانسفورماتور:
هسته ترانسفورماتور متشکل از ورقه های نازک است که سطح آنها با توجه به قدرت ترانسفورماتور ها محاسبه می شود. برای کم کردن تلفات آهنی هسته ترانسفورماتور را نمی توان به طور یکپارچه ساخت. بلکه معمولا آنها را از ورقه های نازک فلزی که نسبت به یکدیگر عایقاند، می سازند. این ورقه ها از آهن بدون پسماند با آلیاژی از سیلیسیم (حداکثر 4.5 درصد) که دارای قابلیت هدایت الکتریکی و قابلیت هدایت مغناطیسی زیاد است ساخته می شوند.
در اثر زیاد شدن مقدار سیلیسیم ، ورقههای دینام شکننده می شود. برای عایق کردن ورقهای ترانسفورماتور ، قبلا از یک کاغذ نازک مخصوص که در یک سمت این ورقه چسبانده می شود، استفاده می کردند اما امروزه بدین منظور در هنگام ساختن و نورد این ورقه ها یک لایه نازک اکسید فسفات یا سیلیکات به ضخامت 2 تا 20 میکرون به عنوان عایق در روی آنها می مالند و با آنها روی ورقه ها را می پوشانند. علاوه بر این ، از لاک مخصوص نیز برای عایق کردن یک طرف ورقه ها استفاده می شود. ورقه های ترانسفورماتور دارای یک لایه عایق هستند.
بنابراین ، در مواقع محاسبه سطح مقطع هسته باید سطح آهن خالص را منظور کرد. ورقههای ترانسفورماتورها را به ضخامت های 0.35 و 0.5 میلی متر و در اندازه های استاندارد می سازند. باید دقت کرد که سطح عایق شده ى ورقه های ترانسفورماتور همگی در یک جهت باشند (مثلا همه به طرف بالا) علاوه بر این تا حد امکان نباید در داخل قرقره فضای خالی باقی بماند. لازم به ذکر است ورقه ها با فشار داخل قرقره جای بگیرند تا از ارتعاش و صدا کردن آنها نیز جلوگیری شود.
سیم پیچ ترانسفورماتور :
معمولا برای سیم پیچ اولیه و ثانویه ترانسفورماتور از هادی های مسی با عایق (روپوش) لاکی استفاده میکنند. اینها با سطح مقطع گرد و اندازههای استاندارد وجود دارند و با قطر مشخص میشوند. در ترانسفورماتورهای پرقدرت از هادیهای مسی که به صورت تسمه هستند استفاده میشوند و ابعاد این گونه هادیها نیز استاندارد است.
توضیح سیم پیچی ترانسفورماتور به این ترتیب است که سر سیم پیچها را به وسیله روکش عایقها از سوراخهای قرقره خارج کرد، تا بدین ترتیب سیم ها قطع (خصوصا در سیمهای نازک و لایههای اول) یا زخمی نشوند. علاوه بر این بهتر است رنگ روکشها نیز متفاوت باشد تا در ترانسفورماتورهای دارای چندین سیم پیچ ، را به راحتی بتوان سر هر سیم پیچ را مشخص کرد. بعد از اتمام سیم پیچی یا تعمیر سیم پیچهای ترانسفورماتور باید آنها را با ولتاژهای نامی خودشان برای کنترل و کسب اطمینان از سالم بودن عایق بدنه و سیم پیچ اولیه ، بدنه و سیم پیچ ثانویه و سیم پیچ اولیه آزمایش کرد.
قرقره ترانسفورماتور:
برای حفاظ و نگهداری از سیم پیچهای ترانسفورماتور خصوصا در ترانسفورماتورهای کوچک باید از قرقره استفاده نمود. جنس قرقره باید از مواد عایق باشد قرقره معمولا از کاغذ عایق سخت ، فیبرهای استخوانی یا مواد ترموپلاستیک می سازند. قرقره هایی که از جنس ترموپلاستیک هستند معمولا یک تکه ساخته می شوند ولی برای ساختن قرقره های دیگر آنها را در چند قطعه ساخت و سپس بر روی همدگر سوار کرد. بر روی دیواره های قرقره باید سوراخ یا شکافی ایجاد کرد تا سر سیم پیچ از آنها خارج شوند.
اندازه قرقره باید با اندازه ى ورقههای ترانسفورماتور متناسب باشد و سیم پیچ نیز طوری بر روی آن پیچیده شود. که از لبه های قرقره مقداری پایین تر قرار گیرد تا هنگام جا زدن ورقههای ترانسفورماتور ، لایه ى رویی سیم پیچ صدمه نبیند. اندازه قرقره های ترانسفورماتورها نیز استاندارد شده است اما در تمام موارد ، با توجه به نیاز ، قرقره مناسب را می توان طراحی کرد.
/
اغلب موتورهای الکتریکی دوارند، اما موتور خطی هم وجود دارند. در یک موتور دوار بخش متحرک (که معمولاً درون موتور است) روتور و بخش ثابت استاتور خوانده میشود. موتور شامل آهنرباهای الکتریکی است که روی یک قاب سیم پیچی شده است. گر چه این قاب اغلب آرمیچر خوانده میشود، اما این واژه عموماً به غلط بکار برده میشود. در واقع آرمیچر آن بخش از موتور است که به آن ولتاژ ورودی اعمال میشود یا آن بخش از ژنراتور است که در آن ولتاژ خروجی ایجاد میشود. با توجه به طراحی ماشین ، هر کدام از بخشهای روتور یا استاتور میتوانند به عنوان آرمیچر باشند. برای ساختن موتورهایی بسیار ساده کیتهایی را در مدارس استفاده میکنند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 70
ترسیم نقشه های سیم پیچی موتور
1- 1 - مشخصات لازم برای طراحی و سیم پیچی موتور:
برای محاسبه و سیم پیچی یک موتور معلومات زیر مورد نیاز می باشد که از روی پلاک و پوسته موتور ویا با توجه به نیاز واز طریق محاسبه بدست می آید.
الف : تعداد شیار های استاتور : که آنرا با z نشان داده و ازروی پوسته موتور قابل شمارش می باشد.
ب : تعداد فازها : موتورهایکه در صنعت استفاده می شوند معمولا بصورت یکفاز و سه فاز می باشند که تعداد فاز ها را با m نشان می دهند.
ج : تعداد قطبهای موتور ( p 2 ) تعداد قطبهای موتور را میتوان از رابطه زیر بدست آورد.
و رابطه فوق ns دور سنکرون سیدان استاتور می باشد که مقدار آن از دور موتور
کnr بر روی پلاک موتور نوشته میشود کمی بیشتر است.
د : گام قطبی y : که عبارتست از فاصله بین مرکز و قطب غیر هم نام مجاور بر حسب تعداد شیار گام قطبی را میتوان از رابطه بدست آورد.
ه : گام سیم بندی yz : عبارتست از فاصله بین دو بازوی یک کلاف بر حسب تعداد شیار.
و : تعداد شیار زیر هر قطب مربوط به هر فاز حداقل تعداد کلافها برای ایجاد یک جفت قطب در جریان متناوب به اندازه تعداد فازها می باشد اگر بخواهیم در یک ماشین تعداد قطبهای از 2 بیشتر شده و برابر با 2p باشد در این صورت حداقل تعداد کلافهای لازم برابر با p.m بوده و چون در سیم پیچی یک طبقه هر کلاف دو شیار را پر می کند بنابر این حد اقل تعداد شیار های لازم برای تشکیل 2p قطب توسط m فاز برابر خواهد بود . zmin= 2p* m
همانطور که ذکر شد این تعداد شیار حداقل تعداد شیار های لازم بوده و در هر یک از قطبها یک شیار به هر فاز اختصاص می یابد اما اگر هر یک از بازوهای
کلافها را در چندین شیار مجاور هم پخش نموده و تعداد این شیارها را که عبارت از تعداد شیار زیر هر قطب مربوط به هر فاز می باشد. ql نشان می دهند.
در این صورت تعداد شیارهای لازم برای تشکیل 2p قطب توسط m فاز برابر خواهد بود با :
بدین ترتیب با مشخص بودن تعداد شیارها و تعداد قطبها، می توان مقدار q را بدست آورد.
در صورتیکه q عدد صحیح 1 و 2 و 3 و . . . باشد سیم پیچی با شیار کامل و اگر یک عدد کسری باشد سیم پیچی با شیار کسری نامیده می شود.
ز : تعداد کلافهای لازم برای هر فاز چون در سیم پیچ های هر یک از فازهای ماشین الکتریکی، باید ولتاژهای یکسان القا شود و یا اینکه این سیم پیچ ها باید به ولتاژهای برابر اتصال یابند لذا باید تعداد کلافهای هر یک از فازها با یکدیگر برابر بوده و همچنین مجموع تعداد حلقه های کلاف هر فاز نیز یکسان می باشد.
تعداد کلافهای مربوط به هر فاز باید یک عدد صحیح مثلا 1 و 2 و 3 و . . . باشد چون در سیم پیچی یک طبقه هر یک از شیارها توسط بازوی کلاف پر می شود بنابراین هر کلاف دو شیار را پر می کند لذا برای m فاز رابطه زیر برقرار خواهد بود.
که در این رابطه تعداد کلافهای هر فاز در سیم پیچی یک طبقه بوده و برابر با عدد صحیح و بدون اعشاری می باشد.
اگر در یک استاتور به جای سیم پیچی یک طبقه از سیم پیچی دو طبقه استفاده شود چون تعداد دور هر کلاف در این حالت نصف حالت یک طبقه بوده و در عوض هر شیار توسط دو بازوی دو کلاف مختلف پر می شود لذا تعداد کلافهای مربوط به هر فاز نیز دو برابر تعداد کلافهای در سیم پیچی یک طبقه شده و مقدار آن یعنی 2 برابر است.
شیارهای استاتور توسط کلافهای مربوط به تمام فازها پر می شوند هر چند کلاف از یک فاز با یکدیگر تشکیل یک گروه کلاف را می دهند و بازه های دو طرف هر گروه کلاف نیز در دو قطب مخالف ( در یک جفت قطب ) قرار می گیرند بنابراین تعداد گروه کلافهای مربوط به هر یک از فازها در سیم پیچ یک طبقه برابر با تعداد جفت قطبها می باشد.
به عبارت دیگر در هر جفت قطب مجموعا mn گروه کلاف و در مجموع برای 2p قطب تعداد m.p گروه کلاف لازم میب اشد.
اگر سیم پیچی یک طبقه سه فازه باشد در این صورت مجموع گروه کلافهای لازم برای سه فاز 5/1 برابر تعداد قطبها خواهد بود.
ح : زاویه الکتریکی بین دو شیار مجاور ( )
محیط یک دایره 360 درجه هندسی می باشد و چون استاتور نیز به صورت یک دایره می باشد لذا زاویه هندسی بین دو شیار مجاور هم برابر با درجه می شود.
در یک سیم پیچی سه فازه دو قطب هر یک قسمت از گروه کلافهای مربوط به هر محیط استاتور یعنی 60 دجه هندسی را پر می کند یا به عبارت دیگر هر قطب که 180 درجه الکتریکی می باشد به اندازه 180=60*3 درجه هندسی را در بر می گیرد اما اگر تعداد قطبها بیشتر از دو باشد زاویه هندسی مربوط به هر قطب کمتر از 180 درجه می شود مثلا اگر استاتور 6 قطب سیم پیچی شود فقط 20 درجه از محیط استاتور توسط یک سمت هر گروه کلاف هر فاز پر می شود و یا اینکه هر قطب 180 درجه الکتریکی می باشد در محیط استاتور و یا 6 درجه هندسی جای می گیرد یعنی هر از محیط استاتور معادل 180 درجه الکتریکی و کل محیط استاتور معادل 1080/180*6 درجه الکتریکی می باشد.
بنابراین زاویه الکتریکی محیط استاتور بر خلاف زاویه هندسی یک عدد ثابت نبوده و بستگی به تعداد قطبهای ماشین دارد بطوریکه اگر ماشین دو قطب باشد زاویه الکتریکی محیط استاتور برابر با درجه الکتریکی خواهد بود. ( 720=180*4 ) بدین ترتیب مشاهده می شود که در هر حالت می توان زاویه الکتریکی کل را از رابطهpبدست آورد در این صورت بر خلاف زاویه هندسی بین دو شیار مجاور که همیشه ثابت است زاویه الکتریکی بین دو شیار مجاور بستگی به مقدار قطبها داشته و از رابطه زیر بدست می آید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
7.5.5- تحریک کننده ی سیم پیچ جبران کننده ( بلوک6 )
را شکل می دهد که شامل منبع electro-magnetic فیدبک PIقسمت های متناسب با کنترل کننده ی
جریان برای سیم پیچ جبران کننده می باشد. زمانی که حلقه ی کنترلی قرار داده شود یعنی زمانی که سیم پیچ جبران کننده یک میدانی با دامنه ی مساوی و با علامت مخالف با مولفه ی میدان زمین مربوطه بصورت زیر است: Vout )، آنگاه ولتاژ خروجی Hey یا Hexتولید کند، (
).KMZ5Xآی سی data sheet ضریب میدان سیم پیچ جران کننده می باشد ( رجوع شود به Acompکه
به حساسیت سنسور و تغییر Vout را نشان می دهد: clectro-magneticمعادله ی (9) اثر مطلوب فیدبک
، کهAcomp و R12. تغییر دمای ( KMZ52:typ. 0.3%/K)دمای و تغییر دمای داخلی اش وابسته است
برای استاندارد یا 0.005% تا 0.02%/Kنتیجه ی ولتاژ خروجی است اهمیت زیادی ندارند. مقادیر نمونه
Vout∆ ، S می باشد. برای جبران تفاضل KMZ52 از Acomp برای 0.01%/K و smdدقت مقاومت های
های غیر متقارن، توجه شود کهOPAMP تنظیم شود. به علت تغذیه R12می تواند به وسیله ی پتانسیومتر
می باشد.Vref در (9) ولتاژ خروجی نوسان وابسته به Vout
ص 24 :
electro-magnetic بدون فیدبک SCU8.5.5-
می تواند به وسیله electro-maneticاگر تصحیح دمای حساسیت سنسور مورد نیاز نباشد، حلقه ی فیدبک
برای متوقف کردن ولتاژlow pass filterحذف محرک سیم پیچ جبران کننده جدا شود (بلوک 6). بلوک 5 بعنوان
در اینجا لازم R22گذرای کوتاه مدت و نوک تیز روی خط سیگنال مورد نیاز است. به هر حال، یک مقاومت
برای دست یافتن به ولتاژ خروجی محدود شده اتصال یابد. ولتاژ خروجی وابستهC2است تا بصورت موازی با
می باشد. با فرض اینکه یکسوساز سنکرون (بلوک4) دامنه ی SCU و دامنه ی Sبه حساسیت سنسور
تقویت 1 دلرد، ولتاژ خروجی بصورت زیر می باشد :
.R10 یا R22 با عوامل مختلفی تنظیم می شود مانند Voutدر این مورد،
با میکروکنترلرSCU9.5.5-
با میکروکنترلر را نشان می دهد. از مدار انالوگ نشان داده شده در SCUشکل 17 یک بلوک دیاگرام برای یک
، پیش تقویت کننده و - بصورت اختیاری - محرک سیم پیچ جبران کننده flipشکل 15، فقط محرک سیم پیچ
از طریق یک تبدیل ( μC ) (وارونه شده) با میکروکنترلر flippedمورد نیاز هستند. سیگنال های سنسور
تغذیه می شود. تجزیه و تحلیل این مرحله باید نسبت به دقت قطب نما بیشتر باشد، بنابراین A/Dکننده
معتبر و درست میD/Aاین قسمت باید با فکر و اندیشه باشد. اساسا ملاحظات یکسان برای تبدیل کننده
باشند، که محرک محرک سیم پیچ جبران کننده تحریک می شود. برای یک قطب نمای ساده، که دقت مطرح μ با هزینه کم می تواند کافی باشد. اگر دقت بالا C 8بیتی داخلی یک A/Dنیست، کانورتر (تبدیل کننده)
بالا می تواند راه حل مناسبی باشد.resolutionخارجی با A/Dمطرح باشد، یک کانورتر
مطابق معادلاتی که در بخش 2.5 نشان داده شده است می تواند به عنوان نرم افزار انجام offsetجبران
یا تصحیحelectro-magneticشود. به علاوه، نرم افزار انخابی می تواند با یک الگوریتم کنترل برای فیدبک
μ معمولا تعیین مسیر و کارهای انتخاب Cحالت غیر تعامد باشد. از این گذشته شرایط سیگنال، نرم افزار
شده ی بیشتری را شکل می دهد، مانند کالیبراسیون میدان تداخل یا کالیبراسیون شمال حقیقی (مراجعه
شود به بخش مربوطه).
شکل 17 : مدار شرایط سیگنال با میمروکنترلر
ص 25 :
( DDU )6- واحد تعیین جهت
8-segment1.6- قطب نمای
اگر کاربردهایی نیاز باشد که فقط یک یک مسیر ناصاف را نشان دهد، کافی است که یک قطب نما نصب ). را مشخص کند.N, NW, S, SE,…شود، که مانند هشت عدد صحیح مثبت یا بطور متوسط نقاط ( مانند
در معادله ی (1) بدست آوردهarctan بدون ارزیابی خروجی تابع SCUاین اطلاعات می توانند از خروجی
برای چرخش Vy و Vx ، SCUشوند. شکل 18 اصل کلی را نشان می دهد. در اینجا سیگنال های خروجی
با ولتاژ آستانه SCUقطب نما در جهت عقربه های ساعت را نشان می دهد. با مقایسه سیگنال های
می توانند تحریک شوند، که اطلاعات مطلوبیN, S, E, W ، سیگنال های منطقی Vt-و Vt+ (thresholds)
هستند. شکل 19 یک مدار برای تعیین جهت را نشان می +/- sin(22.5ο) مساوی با Vt- و Vt+را دربردارند.
می توانند بوسیله خروجی های مربوطه شان تحریک شوند.LEDدهد. بطوریکه یک صفحه نمایشگر، مانند
8-segmentشکل 18 : تعیین جهت برای قطب نمای
8-segmentشکل 19 : مدار برای قطب نمای
ص 26 :
(قدرت تشخیص) بالا resolution2.6- قطب نما با
قطب نماهای با دقت بالا در سیستم های مانند هواپیمایی و کشتیرانی مورد نیاز هستند. در اینجا، قطب که نمی GPSنما همراه اندازه گیری مسافت استفاده می شود تا مکان حقیقی را تا زمانیکه سیگنال های
توانند دریافت شوند، را تعیین کنند، برای مثال موقعیکه بین ساختمان های بلند تحریک شوند.
اگر اطلاعات مسیر و جهت با دقت بالا مورد نیاز باشند برای مثال در حد 1 در جه یا حتی کمتر، یک میکرو
Vy و Vx باید به وسیله ی ولتاژهای خروجی Hey و Hexکنترلر برای بررسی معادله (1) مورد نیاز است، که
، اختلاف حساسیت و اگر نیاز باشد حالت غیر تعامد تصحیح می شوند. زمانی که معادله offsetبا توجه به
یک قطب دارد، و اینکه تابع Vx=0 در Vy/Vx(1) بکار برده می شود، آن باید با دلیل و استدلال باشد که
تعریف شده است. بنابراین، زاویه ای که محاسبه می شود،+Π/2 تا -Π/2 فقط برای رنج زاویه ای از arctan
وابسته است به طوریکه :Vy و Vxبه وضعیت
معادله های (11) بر اساس قرارداد می باشند، که زاویه در جهت عقربه های ساعت از شمال به طرف مسیر حرکت محاسبه می شود.
( Coordinate Rotatig Digital - ) CORDIC ، arctanیک راه خیلی موثر برای محاسبه توابع مثلثاتی مانند
(محاسبه دیجیتالی چرخش مختصات) می باشد. این کار مبنی بر این واقعیت است که (- Computling )
آن فقط در کارهای ساده مانند جمع زدن، انتقال دادن و خواندن جدول مراجعه مورد استفاده قرار می گیرد.
را می توان در اینترنت جستجو کرد.CORDICاطلاعات اصلی و جزئیات کاربردی برای الگوریتم
ص 27 :
7- کا لیبراسیون میدان تداخل
در عمل، میدان زمین در قطب نما ممکن است بوسیله میدان های مغناطیسی دیگر اضافه شود یا بوسیله مواد آهنی مجاورش تغییر کند. یک جبران کننده موثر مانند چنین عواملی برای دست یافتن به قرائت زاویه قابل اعتمادی مورد نیاز است.
همانطور که برای هر سیستم سنسور، فقط خطاهائی که به وسیله منابع تداخلی قطعی باعث می شوند می توانند جبران شوند. در این مورد، قطعی بودن این معنی را می دهد که، منابع تداخل یک مکان ثابتی وابسته به قطب نما و دامنه آن است که در مقابل زمان ثابت است. بنابراین، به عنوان یک مثال، یک قطب نما در یک ماشین می تواند برای اثرهای تداخلی که بوسیله اتاق اتومبیل باعث می شود تصحیح شود. از طرف دیگر، یک قطب نما نمی تواند برای سیگنال های خطای غیر قطعی جبران شود، مانند میدان دیگر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
انتقال برق بدون سیم ،از سطح ماه
یکی از ایده های جدید تولید انرژی، انتقال انرژی خورشیدی از سطح ماه بصورت بی سیم است. اصول اولیه این طرح توسط دکتر دیوید کریسول (Dr. David Criswell) محقق دانشگاه هوستون تگزاس و مدیرمؤسسه Space Systems Operations ارائه شده است. بر اساس این طرح، ابتدا مجموعه ای بسیار وسیع از سلولهای خورشیدی بر سطح ماه (که همیشه به طرف زمین است) قرار داده میشوند تا نور خورشید را به انرژی الکتریکی تبدیل کنند. سپس انرژی الکتریکی حاصله به یک فرستنده مایکروویو ارسال میشود تا به امواج رادیویی در فرکانس 2.5 گیگاهرتز تبدیل شده و از آنجا بوسیله آنتنهای با پهنای بیم (beam) بسیار باریک بطرف زمین ارسال گردد. در سطح زمین این امواج الکترومغناطیسی پر قدرت بوسیله آرایه های بسیار بزرگ (very large array) از آنتنهای مایکروویو دریافت شده و دوباره به انرژی الکتریکی تبدِل میشوند. همچنین بخشی از این امواج توسط ماهواره های مخصوصی که در اطراف کره زمین قرار خواهند گرفت به نقاط دیگر کره زمین که در دید مستقیم ماه نمی باشند منعکس میشوند.
در واقع تبدیل انرژی الکتریکی به امواج الکترومغناطیسی این امکان را میدهد تا انرژی بصورت بی سیم از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل شود و در نقطه مقابل پس از دریافت امواج الکترومغناطیسی با انجام عمل عکس، انرژی ااکتریکی مجدداً تولید گردد (به این روش اصطلاحاً power beaming میگویند). تقریباً اساس تمام سیستمهای انتقال برق بدون سیم بر همین پایه استوار است. البته واضح است که بازدهی چنین سیستمهایی در مقایسه با انتقال برق در خطوط برق بسیار پایین است چون مقدار زیادی از انرژی در تبدیل برق به امواج الکترومغناطیسی و بالعکس تلف میشود و بعلاوه مقداری ازانرژی موجود در امواج نیز در فرایند تشعشع وانتقال در محیط (اتمسفرزمین) به هدر خواهد رفت. بااین وجود، دکتر کریسول در مقالات مختلفی که ارائه کرده ( منجمله مقاله 1 و مقاله 2) بصورت تحلیلی به این مسائل اشاره کرده و با محاسبات مختلف ادعا نموده است که میزان انرژی تولید شده با احتساب تمام این تلفات و مخارجی که صرف ساخت و نصب تجهیزات خواهد شد باز مقرون به صرفه خواهد بود و تنها به کسری از یک سنت برای تولید یک کیلو وات بر ساعت برق خواهد رسید. البته دانشمندان ناسا نیز ایده های مشابهی مثل قرار دادن مجموعه ای از سلولهای خورشیدی و یا حتی صرفاً صفحه های منعکس کننده نور در مدار کره زمین ارائه کرده اند که بحث بر سر اینکه کدام روش مناسبتر است هنوز ادامه دارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
انتقال برق بدون سیم (از سطح ماه)
یکی از ایده های جدید تولید انرژی، انتقال انرژی خورشیدی از سطح ماه بصورت بی سیم است. اصول اولیه این طرح توسط دکتر دیوید کریسول (Dr. David Criswell) محقق دانشگاه هوستون تگزاس و مدیرمؤسسه Space Systems Operations ارائه شده است. بر اساس این طرح، ابتدا مجموعه ای بسیار وسیع از سلولهای خورشیدی بر سطح ماه (که همیشه به طرف زمین است) قرار داده میشوند تا نور خورشید را به انرژی الکتریکی تبدیل کنند. سپس انرژی الکتریکی حاصله به یک فرستنده مایکروویو ارسال میشود تا به امواج رادیویی در فرکانس 2.5 گیگاهرتز تبدیل شده و از آنجا بوسیله آنتنهای با پهنای بیم (beam) بسیار باریک بطرف زمین ارسال گردد. در سطح زمین این امواج الکترومغناطیسی پر قدرت بوسیله آرایه های بسیار بزرگ (very large array) از آنتنهای مایکروویو دریافت شده و دوباره به انرژی الکتریکی تبدِل میشوند. همچنین بخشی از این امواج توسط ماهواره های مخصوصی که در اطراف کره زمین قرار خواهند گرفت به نقاط دیگر کره زمین که در دید مستقیم ماه نمی باشند منعکس میشوند.در واقع تبدیل انرژی الکتریکی به امواج الکترومغناطیسی این امکان را میدهد تا انرژی بصورت بی سیم از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل شود و در نقطه مقابل پس از دریافت امواج الکترومغناطیسی با انجام عمل عکس، انرژی ااکتریکی مجدداً تولید گردد (به این روش اصطلاحاً power beaming میگویند). تقریباً اساس تمام سیستمهای انتقال برق بدون سیم بر همین پایه استوار است. البته واضح است که بازدهی چنین سیستمهایی در مقایسه با انتقال برق در خطوط برق بسیار پایین است چون مقدار زیادی از انرژی در تبدیل برق به امواج الکترومغناطیسی و بالعکس تلف میشود و بعلاوه مقداری ازانرژی موجود در امواج نیز در فرایند تشعشع وانتقال در محیط (اتمسفرزمین) به هدر خواهد رفت. بااین وجود، دکتر کریسول در مقالات مختلفی که ارائه کرده ( منجمله مقاله 1 و مقاله 2) بصورت تحلیلی به این مسائل اشاره کرده و با محاسبات مختلف ادعا نموده است که میزان انرژی تولید شده با احتساب تمام این تلفات و مخارجی که صرف ساخت و نصب تجهیزات خواهد شد باز مقرون به صرفه خواهد بود و تنها به کسری از یک سنت برای تولید یک کیلو وات بر ساعت برق خواهد رسید. البته دانشمندان ناسا نیز ایده های مشابهی مثل قرار دادن مجموعه ای از سلولهای خورشیدی و یا حتی صرفاً صفحه های منعکس کننده نور در مدار کره زمین ارائه کرده اند که بحث بر سر اینکه کدام روش مناسبتر است هنوز ادامه دارد.