دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق درباره خمینی، سید روح‏اللَّه

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 7

 

خمینی، سید روح‏اللَّه

( ملیت: ایرانی  قرن:14)

رهبر و بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، فقیه، عارف. تولد: 30 شهریور 1281(20 جمادى‏الثانى 1320 ق. 24 سپتامبر 1902)، خمین. درگذشت: 14 خرداد 1368، تهران، بیمارستان قلب. روح‏الله مصطفوى مشهور به موسوى خمینى، فرزند سید مصطفى موسوى از علماى آن زمان، در پنج ماهگى پدرش را از دست داد. خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت پدرش را در مسیر خمین به اراک به شهادت رساندند. بستگان وى براى اجراى حکم الهى قصاص به تهران (دارالحکومه وقت) رهسپار شدند و بر اجراى عدالت اصرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردید. دوران کودکى را تحت سرپرستى مادرش (بانو هاجر) از نوادگان آیت‏الله خوانسارى (صاحب زبدة التصانیف)، و نزد عمه‏اش (صاحبه خانم) سپرى کرد، ولى در پانزده سالگى هم مادر و همه عمه‏اش را از دست داد. از نوجوانى به تحصیل معارف روز و علوم مقدماتى و سطح حوزه‏هاى دینیه و از جمله ادبیات عرب، منطق و فقه و اصول پرداخت و نزد معلمین و علماى منطقه (نظیر میرزا محمود افتخارالعلماء حاج میرزا نجفى خمینى، آیت‏الله شیخ على‏محمد بروجردى، آیت‏الله شیخ محمد گلپایگانى و آیت‏الله عباس اراکى و بیش از همه نزد برادر بزرگترش آیت‏الله سید مرتضى پسندیده) فراگرفت و در سال 1298 عازم حوزه‏ى علمیه‏ى اراک شد. پس از تحصیلات بسیارى از دروس در اراک، عازم حوزه‏ى علمیه‏ى قم شد. در قم در علوم فلسفه و اخلاق استادان او آیت‏الله محمدعلى شاه‏آبادى و آقا سید ابوالحسن حکیم قزوینى و حاج میرزا جواد آقاى ملکى تبریزى بودند و علم منقول و فقه و اصول را از محضر آیت‏الله عبدالکریم حائرى یزدى و آقا میر سید على کاشانى فراگرفت. ایشان در همان اوان در دروس فقه و اصول آیت‏الله عبدالکریم حائرى یزدى و آیت‏الله یثربى حضور و به مراتب فقه و اصول احاطه یافت و به اجتهاد رسید. در سال 1339 ق. که آیت‏الله عبدالکریم حائى یزدى درگذشت، آیت‏الله العظمى خمینى دیگر خود یکى از فضلاى و مدرسین حوزه علمیه قم به ویژه در رشته فلسفه، تهذیب نفس و اخلاق گردیده بود که بعدها در تدریس فقه و اصول فقه نیز نام‏آور شد. ایشان که در همان زمان با محافل و شخصیت‏هاى ضد دربارى ارتباط کامل داشت، در مبارزه علیه حکومت رضاخان در حد اقتضاى سن خود کوشش نمود. ایشان علیه رژیم فرزند رضاخان نیز مبارزه و افشاگرى مى‏کرد و بعد از رحلت آیت‏الله عبدالکریم حائرى یزدى، آیت‏الله حسن بروجردى را در حد امور و مسائل یارى رساند. بعد از درگذشت آیت‏الله بروجردى حوزه علمیه قم و محافل روحانى دیگر او را به عنوان «آیت‏الله خمینى» شناختند. درسال 1340 با تشکیل انجمن‏هاى ایالتى و ولایتى و طرح لوایح شش گانه شاه، امام خمینى مخالفت قاطع خود را علیه رژیم آغاز کرد. با پیش آمدن واقعه خونین 15 خرداد ایشان به دنبال نطقى که علیه رژیم ایراد نمود، دستگیر و به پادگان عشرت آباد تهران منتقل شد. یک سال پس از آزادى، مجددا در مخالفت با «کاپیتولاسیون» سخنرانى ایراد کرد که منجر به تبعید ایشان در سیزده آبان سال 1344 به ترکیه شد. پانزده سال به حالت تبعید در نجف اشرف به سر برد. سرانجام پس از شهادت پسرشان- آیت‏الله سید مصطفى خمینى- به دست رژیم و پس از آن که از عراق به پاریس رفت و با فرار شاه، در 12 بهمن 1357 با ورودشان به خاک میهن، استقلال، آزادى و جمهورى اسلامى را براى مردم ایران به ارمغان آوردند و در 22 بهمن ماه 1357 با حمایت توده‏هاى میلیونى مردم رژیم شاهنشاهى در ایران را سرنگون ساخت و براى نخستین بار در ایران حکومت جمهورى اسلامى را برقرار ساخت و به عنوان «امام» همه مسلمانان جهان به رسمیت شناخته شد. امام خمینى ده سال پس از تأسیس جمهورى اسلامى در ایران و هدایت انقلاب اسلامى در این مدت در چهاردهم خرداد سال 1368 در تهران درگذشت. از آثار ایشان میتوان به این عنوان‏ها اشاره نمود: شرح دعاى سحر (به عربى، ترجمه سید احمد فهرى)، شرح حدیث رأس الجالوت (تألیف 1348)، حاشیه امام بر شرح حدیث رأس الجالوت، حاشیه بر شرح فوائد الرضویه، شرح حدیث جنود عقل و جهل، مصباح‏الهدایة الى الخلافة والولایة، حاشیه بر شرح فصوص الحکم، حاشیه بر مصباح‏الانس، شرح چهل حدیث (اربعین حدیث)، سر الصلوة (صلاة العارفین و معراج السالکین)، آداب نماز (یا آداب الصلوة)، رسالة لقاءالله، حاشیه بر اسفار، کشف الاسرار (در اسرار هزار ساله حکمى‏زاده، چاپ سوم 1363 ق.)، انوار الهدایة فى التعلیقة على الکفایة، بدایع الدرر فى قاعدة نفى الضرر، رسالة الاستصحاب، رسالة فى التعادل و التراجیع، رسالة الاجتهاد و التقلید، مناهج الوصول الى علم الاصول (دو جلد)، رسالة فى الطلب و الارادة، رسالة فى التقیة، رسالة فى قاعدة من ملک، رسالة فى تعیین الفجر فى الیالى المقمره، کتاب الطهارة (چهار جلد)، تعلیقه على العروة الوثقى، مکاسب محرمه (دو جلد) تعلیقة على وسیلة النجاة، رسالة نجاةالعباد)، حاشیه بر رساله ارث، تقریرات درس اصول آیت‏الله العظمى بروجردى، توضیح المسائل (رساله عملیة)، مناسک حج، تحریر الوسیله (دو جلد)، کتاب البیع (پنج جلد)، تقریرات دروس امام خمینى، کتاب الخلل فى الصلوة، حکومت اسلامى یا ولایت فقیه، جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، تفسیر سوره حمد، استفتائات، دیوان شعر، نامه‏هاى عرفانى، پیامها، سخنرانیها، مصاحبه‏ها و احکام و نامه‏ها (بیست و دو جلد)، وصیت‏نامه‏ى سیاسى الهى، المکاسب المحرمة (عربى، 1381 ق.)، تهذیب الاصول (عربى، دو جلد تقریر امام و تحریر جعفر سبحانى، 1380 -1375 ق.). حضرت آیةاللَّه العظمى امام سید روح‏اللَّه موسوى خمینى 20 جمادى الثانى 1320 (ه.ق.) در خمین در یک خانواده روحانى به دنیا آمد. والدایشان- آیةاللَّه سید مصطفى خمینى- در اواخر 1320 در سن 47 سالگى به وسیله فئودالها شهید شد. امام، تحت تربیت عمه و مادر دلسوز و مراقبت‏هاى برادر بزرگوارش آیةاللَّه پسندیده رشد کرد. و پس از تحصیلات مقدماتى در خمین در 1339 عازم حوزه علمیه اراک شد و سپس در 1340 در محضر آیةاللَّه العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائى به قم عزیمت کرد. او در 1345 ه.ق. سطوح عالیه را طى کرده و در محضر درس مؤسس حوزه- آیةاللَّه حائرى حضور یافت. پس از رحلت مرحوم حائرى در 1355، به عنوان استادى گرانقدر و مجتهدى عالم در حوزه درخشید. وى در کنار فقه و اصول به تحصیل پرداخت و از محضر آیةاللَّه شیخ محمد على شاه‏آبادى عارف کامل، بهره‏هاى روحى فراوانى برد. آوازه شهرت وى به عنوان یک استاد مسلم و صاحب شیوه تدریس و تعلیم، طلاب بیشمارى را گرد او جمع کرد. درس اخلاق و روش تدریس و تعلیم وى که موجد روح فداکارى و شجاعت و تعهد و تقوى در طلاب میشد، موجب تحول عظیمى در حوزه و منجر به تعطیلى درسش از طرف دیکتاتور وقت- رضاخان- گردید. پس از سقوط رضاخان، این درس مجددا در فیضیه آغاز گشت. در سال 1364 ه.ق. همزمان با ورود آیت‏اللَّه بروجردى، بزرگترین کرسى تدریس حوزه علمیه به وى اختصاص یافت. مسجد سلماسى و مدرسه فیضیه شاهد حضور انبوهى از مشتاقان معرفت و دهها مجتهد اصولى، ادیب و مفسر در محضرش گشت. او در مسند اجتهاد و فتوى نشست و میلیونها تن به عنوان مقلد و پیرو، سر به فرمانش نهادند و در انتظار صدور حکم و فتوایش نشستند. در سال 1340 ه.ش. با تشکیل انجمنهاى ایالتى و ولایتى و طرح لوایح ششگانه شاه- که خود وسیله‏اى براى تثبیت حکومت امریکا در ایران بود- مخالفت جدى و قاطع نمود. حادثه 15 خرداد 1341 پیش آمد که هزاران نفر از مسلمانان انقلابى آماج گلوله‏هاى سفاکان پهلوى گشتند و خود ایشان به دنبال نطقى کوبنده در مدرسه فیضیه به پادگان عشرت‏آباد منتقل و زندانى شد. ولى پس از یک سال آزاد و هنگام بازگشت به قم در مخالفت با کاپیتولاسیون سخنرانى رسوا کننده‏اى در مسجد اعظم ایراد کرد که منجر به تبعیدش در 13 آبان 1342 به ترکیه گردید. پس از مدتى به نجف منتقل و قریب 15 سال اجبارا در حوزه نجف اقامت گزید. و از همانجا عهده‏دار رهبرى فکرى و ارشادى مردم بود و در فرصت‏هاى مناسب اعلامیه‏هاى لازم را صادر مى‏کرد. در 1356 ه.ش. به مناسبت شهادت فرزند برومندش آیةاللَّه مصطفى خمینى مجالس ترحیم باشکوه و



خرید و دانلود تحقیق درباره خمینی، سید روح‏اللَّه


تحقیق؛ سید جمال الدین اسد آبادی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

پیش گفتار

حکما گفته اند که ابزار حق شناسی و تکریم دربارة بزرگان نشانة نجابت و بزرگی است. این مسئله نه تنها در روابط افراد با یکدیگر بلکه در زندگی اجتماعی ملت ها نیز حقیقت و اهمیت دارد و بقدر حفظ آثار عتیقه و صنایع ظریفه جالب دقت است.

اظهار قدردانی و حرمت در حق مردان نامور و صاحبان فضل و هنر در میان یک ملت از یک طرف نام و نشان و عظمت مدنی آن ملت را از محو شدن نگه می دارد و او را در نظر تاریخ و اهل تحقیق بزرگ می نماید و از طرف دیگر برای افراد نسل حاصل و نژاد آینده مایة تشویق و سربلندی و وسیلة پرورش دادن حس غرور و قوة اراده می گردد.

چون در هریک از اعمال بشر یک سایق و محرک مادی یا معنوی موجود است یعنی هر یک از کارهای ما تکیه به یک امید نفع مادی و یا معنوی می کند پس در مساعی و فداکاری های بزرگ نیز امیدها و سایق های بزرگ لازم است و آن جزء تشویق و تکریم و تبجیل چیز دیگری نیست. از این رو هر قدر نام بزرگان یک قوم به حرمت یاد و خدمات آنان بسط و شرح و تقدیس کرده شود، به همان درجه حس سعی و فداکاری و خدمت گذاری در نهاد افراد پرورش و قوت می یابد. حس تقدیر، یک نوع مکافات اجتماعی است و این حس نه تنها در باره زندگان بلکه در حق مردگان نیز باید به عمل بیاید تا به مشاهدة آن، زندگان نیز قوت قلب در یابند . و به زحمات سترگ تن در داده خود را به مقام بلند برسانند.

در کفیت تقدیر خدمات یک شخص نیز دو نکته را که اغلب ایرانیان در فهم و محاکمه آن به خطا می روند در نظر باید گرفت. یکی این است که درجه خدمت یک شخص را به یک هیئت جامعه به نسبت اثراتیکه در اوضاع زمان حیات خود بخشیده تقدیر باید کرد نه از نقطه نظر اهمیت آن خدمت در عصر کنونی یا در یک عصر دیگر، مثلاً وقتی که می خواهیم بگوئیم که فلان پادشاه و یا فلان فیلسوف و عالم و یا فلان ادیب و شاعر چه خدمت ها به جامعه خود کرده اولاً باید اوضاع زمانی را که او در آن زندگی کرده، تدفیق کنیم و ثانیاً اثراتی را که اعمال و افکار او در زمینه فعالیت مخصوص خود تولید کرده پیش نظر بیاوریم تا بزرگی و اهمیت خدمت او معلوم شود و اگر بر عکس، اعمال او را با مقتضیات زمان خودمان مقایسه و محاکمه نماییم، بسیاری از متجددین ایران از اهمیت راه به خطا میروند و اغلب بزرگان و ادبا و متفکرین و علمای ایران را عاری از هر گونه مزیت و فضیلت می شمارند.

نکتة دوم این است که اگر یک مرد نابغه منتهای ذکاوت و قدرت و لیاقت خود را بکار انداخته ولی به سبب تهاجم موانع گوناگون و یا وفا ننمودن عمر موفق به ایفای نیات خود نشده باشد باز هم از مقام و علویت و نباید کاسته شود چنانچه مجاهدات در راه حق ولو اینکه نتیجه ندهد در نزد خدا باز مثاب و مقبول است. چه اساس در حس نیت و بذل جد وجهت است.

بنابراین سید جمال الدین اسد آبادی را یکی از نوابغ سیاسی و متفکرین قرن اخیر ایران می توان شمرد. اگر چه مقصد اساسی و غایة سیاسی او که از توحید ملل اسلامی یعنی اتحاد اسلام بود امروزه قیمت عملی و اهمیت اجتماعی ندارد و تقریباً این موضوع از میان رفته است و گرچه سید معظم در پیش بردن این مقصد یک موفقیت قابل توجه احراز نکرد و جهالت و غفلت دول اسلامی از ثمر دادن این شجره فکر مانع آمد ولی باز مقام او در نزد عقلا و سیاسیون و متفکرین غرب و شرق بلند است و همیشه مایة مفخرت ایران شمرده خواهد شد چه می توان گفت که اغلب نهضتهای علمی و سیاسی ملل اسلامی در عهد اخیر از منابع تبلیغات و تلفیقات او آب خورده است.

ایرانی همواره بوجود چنین مرد بزرگ که نه تنها در موطن خود بلکه در اغلب ممالک اسلامی و در نزد اقوام مهم غرب مصدر آن همه نفوذ کلمه و اصابت نظر و مورد آن همه توقیر و احترام گشته است، البته افتخار باید کند و نام او را در دریف نوابغ بی نظیر تاریخ ثبت نماید تا بدین وسیله هم شکران نعمت و اظهار قدر شناسی کرده و هم در پیش چشم نوابگان نژاد نوزاد خود یک تمثال همت و فضیلت و یک نمونه عزم و اراده و یک مجسمه متانت و بردباری گذاشته باشد.

چکیده

سید جمال الدین اسد آبادی

سید جمال الدین اسد آبادی شخصیت بزرگی بود که در دورة ناصر الدین شاه در بیداری مردم ایران و حتی مسلمان جهان سهمی زیاد داشت. سید جمال الدین در قریه ی اسد آباد همدان متولد شد. او پس از آموختن مقدمات علوم دینی در ایران عازم نجف گردید و پس از بهره گیری از محضر عالمان بزرگی چون شیخ مرتضی انصاری به هندوستان رفت.

در آن زمان فقر و عقب ماندگی مسلمانان، سید جمال الدین را سخت رنج می داد. وی ابتدا کوشید مسلمانان هند را علیه استعمارگران انگلیسی بشوراند، اما به دلیل سلطه ی همه جانبه ی انگلیسی ها مجبور به ترک آن جا شد و به عثمانی و مصر مسافرت هایی کرد. سپس به دعوت ناصر الدین شاه به ایران آمد. وی در آغاز می پنداشت که به کمک شاه می تواند اندیشه های اصلاح طلبانة خود را به مرحلة اجرا بگذارد، اما متوجه شد که مانع بزرگی که در راه اصلاحات وجود دارد، خود شاه است. از آن پس انتقاد از حکومت شاه را آغاز کرد و همین کار سبب تبعید وی از ایران شد. او تا اواخر عمر در عثمانی زندگی کرد و سرانجام مسموم شد.



خرید و دانلود تحقیق؛ سید جمال الدین اسد آبادی


تحقیق درمورد به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1

 

به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران ( econews.ir )،" سید محمد موسوی" با بیان این مطلب اظهار داشت: سال گذشته 2.2 میلیون تن محصولات کشاورزی از کشاورزان خریداری شده که این میزان خرید در مقایسه با مدتمشابه (سال 86) از رشد 60 درصدی برخوردار بوده است.

موسوی افزود: این میزان خرید توافقی و تضمینی به ارزش 7020 میلیارد ریال صورت گرفته است که از لحاظ ارزش نسبت به مدت زمان مشابه آن 44 درصد افزایش نشان می دهد.

وی با اشاره به خرید تضمینی و توافقی 134 نوع محصول کشاورزی از کشاورزان 30 استان کشور، خاطر نشان کرد: در سال 87 از جهت تنوع محصولات خریداری شده نیز رشدی معادل 68 درصدی داشته ایم.

موسوی ادامه داد: خریدهای تضمینی از جمله شامل 183 هزار تن برگ سبز چای، 20 هزار تن ذرت، 147 هزار تن سویا، 45 هزار تن پیاز و 590 هزار تن سیب زمینی می باشد.

وی بر تعیین الگوی کشت در استانها با توجه به مزیتهای منطقه ای، سیاسی ها و اولویتهای ملی به منظور افزایش تولید محصولات کیفی تاکید کرد و گفت: تمام سیاستهای حاکمیتی بخش اعم از سیاستهای حمایتی، هدایتی و نظارتی باید حول اجرای این سیاست متمرکز شود.

این مقام مسئول ساماندهی و تمرکز حمایتهای استانی در خصوص محصولات فساد پذیر مانند پیاز و سیب زمینی قبل از کشت بهاره و پاییزه و بررسی همه جانبه برای دستیابی به تولید کیفی و متناسب با نیاز بازار داخلی، کشش صنایع و صادرات را ضروری دانست و در عین حال اعلام به موقع قیمت خرید تضمینی، میزان تعرفه ها و مشوقهای صادراتی را مورد تاکید قرار داد.



خرید و دانلود تحقیق درمورد به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران


مقاله درباره سید مصطفی خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 5

 

 

 

سید مصطفی خمینی

سید مصطفی خمینی فرزند بزرگ سید روح‌الله خمینی که در ۱ آبان ۱۳۵۶ مرد.

فهرست مندرجات

۱ زندگی

۲ فعالیت‌های سیاسی

۳ تبعید به عراق

۴ مرگ

۵ منابع

زندگی

او در آذر ۱۳۰۹، در قم متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مدرسه‌های باقریه و سنایی به پایان رساند. در سال ۱۳۲۵ به تحصیل علوم اسلامی پرداخت و در سال ۱۳۳۰ سطح را به پایان رساند و در درس خارج سید روح‌الله خمینی و سید حسین طباطبائی بروجردی حضور یافت.[۱] مصطفی علاوه بر اجتهاد در فقه و اصول، در علوم معقول و منقول نیز مهارت داشت.

فعالیت‌های سیاسی

 

خمینی همراه مصطفی خمینی

از همان روزهای نخستین فعالیت‌های سیاسی خمینی بر ضد حکومت پهلوی، در کنار او به فعالیت سیاسی پرداخت و در پیشبرد حرکت اسلامی نقش بسزایی داشت.[۲] خمینی در روز ۴ آبان ۱۳۴۳ علیه لایحه کاپیتولاسیون و انقلاب سفید، دولت وقت ایران سخنرانی کرد. در ۱۳ آبان همان سال خمینی، شبانه دستگیر و به ترکیه تبعید شد.

پس از این ماجراها، نیروهای امنیتی ایران، مصطفی خمینی را دستگیر و سپس به ترکیه و عراق تبعید کردند. سید مصطفی خمینی، در نجف به مبارزه بر ضد حکومت پهلوی پرداخت و بر ادعای مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مشاور برجسته‌ای برای سید روح‌الله خمینی بود.[۳]

 

 

سید مصطفی خمینی همراه پدرش در کنار آیت الله مرعشی نجفی

ساواک که از سابقه مبارزاتی مصطفی خبر داشت در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ دستور جلب اورا به شهربانی قم صادر کرد. ماموران زمانی که مصطفی در خانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی مشغول صحبت با ایشان بود، به آن جا یورش بردند و او را دستگیر کردند و مدت ۵۷ روز در زندان قزل قلعه و در سلول انفرادی زندانی کردند.[۴]

در ۸ دی ۱۳۴۳ او را از زندان آزاد کرده و در ۱۳ دی که تنها ۵ روز از آزادی اش می‌گذشت به دنبال استقبال چشمگیر مردم، ماموران حکومتی به خانه او در قم حمله کردند و بار دیگر مصطفی را دستگیر و به تهران اعزام می‌کنند.[۵][۶]

مصطفی خمینی یک سال در شهر بورسای ترکیه به حالت تبعید ماند اما باز سعی در بازگشت به ایران کرد و با رئیس سازمان امنیت بورسا در این زمینه اقدام به گفتگو کرد تا در مورد بازگشتش به ایران با نعمت‌الله نصیری گفتگو کند. نصیری شرط حضور مصطفی خمینی را ماندن در خانه‌ای روستایی و عدم ارتباط با انقلابیون اعلام کرد که با عدم موافقت مصطفی، وی به همراه خمینی در تبعید ماند.

تبعید به عراق

در ۱۳ مهر ۱۳۴۴ خمینی و سید مصطفی از ترکیه به عراق برده شدند و در ۲۳ مهر در نجف ساکن شده و بحث را آغاز کردند و مصطفی علاوه بر حضور در درس خمینی، شروع به تدریس کردند.[۸]

مصطفی در عراق نیز از مبارزه دست نکشید و به دنبال اوج گیری نهضت رهایی بخش فلسطین، تلاش کرد که روحانیون خارج از کشور به پایگاه‌های فلسطین بروند و در آن جا دوره ببینند، وی حتی خود تحت آموزش‌های نظامی قرار گرفت. فعالیت‌های او سبب شد که در ۲۱ خرداد ۱۳۴۸ رئیس جمهور وقت عراق، حسن البکر، او را تهدید به برخورد کرد.[۹]

[ویرایش] مرگ

سرانجام سید مصطفی خمینی در ۱ آبان ۱۳۵۶ در ۴۷ سالگی به طرز مشکوکی درگذشت. او که از آغاز فعالیت‌های سیاسی همواره مورد تهدید نیروهای امنیتی قرار داشت و با توجه به تلاش گسترده او در نهضت خمینی در ایران و عراق، از سوی مقامات ایرانی و عراقی شدیداً مورد تهدید قرار داشت. به همین دلیل هنگام انتشار درگذشت او، برای هیچ یک از انقلابیون قابل قبول نبود که فوت وی به صورت طبیعی اتفاق افتاده باشد، علاوه بر اینکه تا آن زمان نشانی از بیماری‌ جدی در او دیده نمی‌شد.[۱۰]

بعد از مرگش سید روح‌الله خمینی در پیامی کوتاه چنین نوشت:

   

 

انا لله و انا الیه راجعون

در روز یکشنبه نهم ذی القعده الحرام ۱۳۹۷ مصطفی خمینی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شداللهم ارحمه واغفر له واسکنه الجنه بحق اولیائک الطاهرین علیهم الصلوه والسلام[۱۱].

   

 

نماز را سید ابوالقاسم خوئی برای مصطفی خمینی اقامه کـرد و پس از تشییع جسدش، وی را در حرم علی پسر ابوطالب و در کنار قبر محمد حسین اصفهانی کمپانی خاک کردند.

منابع

↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

↑ محمد حسن تشیع. چهره سیاسی شهید آیت‌الله سید مصطفی خمینی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

↑ محمد حسن تشیع. چهره سیاسی شهید آیت‌الله سید مصطفی خمینی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

↑ محمد حسن تشیع. چهره سیاسی شهید آیت‌الله سید مصطفی خمینی. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.

↑ «مصطفی» ذخیره اسلام بود. مرکز اسناد انقلاب اسلامی.



خرید و دانلود مقاله درباره سید مصطفی خمینی


تحقیق درمورد سید جمال الدین اسد آبادی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 36

 

پیش گفتار

حکما گفته اند که ابزار حق شناسی و تکریم دربارة بزرگان نشانة نجابت و بزرگی است. این مسئله نه تنها در روابط افراد با یکدیگر بلکه در زندگی اجتماعی ملت ها نیز حقیقت و اهمیت دارد و بقدر حفظ آثار عتیقه و صنایع ظریفه جالب دقت است.

اظهار قدردانی و حرمت در حق مردان نامور و صاحبان فضل و هنر در میان یک ملت از یک طرف نام و نشان و عظمت مدنی آن ملت را از محو شدن نگه می دارد و او را در نظر تاریخ و اهل تحقیق بزرگ می نماید و از طرف دیگر برای افراد نسل حاصل و نژاد آینده مایة تشویق و سربلندی و وسیلة پرورش دادن حس غرور و قوة اراده می گردد.

چون در هریک از اعمال بشر یک سایق و محرک مادی یا معنوی موجود است یعنی هر یک از کارهای ما تکیه به یک امید نفع مادی و یا معنوی می کند پس در مساعی و فداکاری های بزرگ نیز امیدها و سایق های بزرگ لازم است و آن جزء تشویق و تکریم و تبجیل چیز دیگری نیست. از این رو هر قدر نام بزرگان یک قوم به حرمت یاد و خدمات آنان بسط و شرح و تقدیس کرده شود، به همان درجه حس سعی و فداکاری و خدمت گذاری در نهاد افراد پرورش و قوت می یابد. حس تقدیر، یک نوع مکافات اجتماعی است و این حس نه تنها در باره زندگان بلکه در حق مردگان نیز باید به عمل بیاید تا به مشاهدة آن، زندگان نیز قوت قلب در یابند . و به زحمات سترگ تن در داده خود را به مقام بلند برسانند.

در کفیت تقدیر خدمات یک شخص نیز دو نکته را که اغلب ایرانیان در فهم و محاکمه آن به خطا می روند در نظر باید گرفت. یکی این است که درجه خدمت یک شخص را به یک هیئت جامعه به نسبت اثراتیکه در اوضاع زمان حیات خود بخشیده تقدیر باید کرد نه از نقطه نظر اهمیت آن خدمت در عصر کنونی یا در یک عصر دیگر، مثلاً وقتی که می خواهیم بگوئیم که فلان پادشاه و یا فلان فیلسوف و عالم و یا فلان ادیب و شاعر چه خدمت ها به جامعه خود کرده اولاً باید اوضاع زمانی را که او در آن زندگی کرده، تدفیق کنیم و ثانیاً اثراتی را که اعمال و افکار او در زمینه فعالیت مخصوص خود تولید کرده پیش نظر بیاوریم تا بزرگی و اهمیت خدمت او معلوم شود و اگر بر عکس، اعمال او را با مقتضیات زمان خودمان مقایسه و محاکمه نماییم، بسیاری از متجددین ایران از اهمیت راه به خطا میروند و اغلب بزرگان و ادبا و متفکرین و علمای ایران را عاری از هر گونه مزیت و فضیلت می شمارند.

نکتة دوم این است که اگر یک مرد نابغه منتهای ذکاوت و قدرت و لیاقت خود را بکار انداخته ولی به سبب تهاجم موانع گوناگون و یا وفا ننمودن عمر موفق به ایفای نیات خود نشده باشد باز هم از مقام و علویت و نباید کاسته شود چنانچه مجاهدات در راه حق ولو اینکه نتیجه ندهد در نزد خدا باز مثاب و مقبول است. چه اساس در حس نیت و بذل جد وجهت است.

بنابراین سید جمال الدین اسد آبادی را یکی از نوابغ سیاسی و متفکرین قرن اخیر ایران می توان شمرد. اگر چه مقصد اساسی و غایة سیاسی او که از توحید ملل اسلامی یعنی اتحاد اسلام بود امروزه قیمت عملی و اهمیت اجتماعی ندارد و تقریباً این موضوع از میان رفته است و گرچه سید معظم در پیش بردن این مقصد یک موفقیت قابل توجه احراز نکرد و جهالت و غفلت دول اسلامی از ثمر دادن این شجره فکر مانع آمد ولی باز مقام او در نزد عقلا و سیاسیون و متفکرین غرب و شرق بلند است و همیشه مایة مفخرت ایران شمرده خواهد شد چه می توان گفت که اغلب نهضتهای علمی و سیاسی ملل اسلامی در عهد اخیر از منابع تبلیغات و تلفیقات او آب خورده است.

ایرانی همواره بوجود چنین مرد بزرگ که نه تنها در موطن خود بلکه در اغلب ممالک اسلامی و در نزد اقوام مهم غرب مصدر آن همه نفوذ کلمه و اصابت نظر و مورد آن همه توقیر و احترام گشته است، البته افتخار باید کند و نام او را در دریف نوابغ بی نظیر تاریخ ثبت نماید تا بدین وسیله هم شکران نعمت و اظهار قدر شناسی کرده و هم در پیش چشم نوابگان نژاد نوزاد خود یک تمثال همت و فضیلت و یک نمونه عزم و اراده و یک مجسمه متانت و بردباری گذاشته باشد.

چکیده

سید جمال الدین اسد آبادی

سید جمال الدین اسد آبادی شخصیت بزرگی بود که در دورة ناصر الدین شاه در بیداری مردم ایران و حتی مسلمان جهان سهمی زیاد داشت. سید جمال الدین در قریه ی اسد آباد همدان متولد شد. او پس از آموختن مقدمات علوم دینی در ایران عازم نجف گردید و پس از بهره گیری از محضر عالمان بزرگی چون شیخ مرتضی انصاری به هندوستان رفت.

در آن زمان فقر و عقب ماندگی مسلمانان، سید جمال الدین را سخت رنج می داد. وی ابتدا کوشید مسلمانان هند را علیه استعمارگران انگلیسی بشوراند، اما به دلیل سلطه ی همه جانبه ی انگلیسی ها مجبور به ترک آن جا شد و به عثمانی و مصر مسافرت هایی کرد. سپس به دعوت ناصر الدین شاه به ایران آمد. وی در آغاز می پنداشت که به کمک شاه می تواند اندیشه های اصلاح طلبانة خود را به مرحلة اجرا بگذارد، اما متوجه شد که مانع بزرگی که در راه اصلاحات وجود دارد، خود شاه است. از آن پس انتقاد از حکومت شاه را آغاز کرد و همین کار سبب تبعید وی از ایران شد. او تا اواخر عمر در عثمانی زندگی کرد و سرانجام مسموم شد.



خرید و دانلود تحقیق درمورد سید جمال الدین اسد آبادی