لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
موضوع :
بررسی اقدامات سیاسی آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران
ویژگی های جنگ نرم آمریکاعلیه ایراناما افکار عمومی در کشورهای مسلمان به دو دلیل اصلی هنوز نتوانسته است قالب های مناسب و تحت کنترلی را به دست آورد. دلیل نخست تعارض افکار عمومی در برخی کشورها با منافع حاکمیت آن کشورهاست و دومین سبب آن است که یک رسان متمرکز و همگانی که در جهان اسلام به عنوان مغز ارتباطات شناخته شده و تود شکل نیافته افکار عمومی را جهت دهد، وجود ندارد. هر چند یک رسان مدرن و پیشرفته تحت عنوان «الجزیره» بر آن است که تا حدودی این خلاء را به ظاهر پر کند. ولی در طی سال های اخیر و به خصوص پس از وقایع 11 سپتامبر در معرض چالش های فراوانی قرار گرفته است.در حال حاضر به نظر می رسد که افکار عمومی جهان اسلام بیشتر به صورت انفعالی به علت تهاجمات گسترد ایالات متحده منسجم و تحریک شده است، که خود یک فرصت شایسته به شمار می رود. اما به دلیل فقدان فعالیت برنامه ریزی شده و علمی، دوام و قوام آن مورد تردید است.2ـ ارتباطات بین بازیگران و ایراندر میان بازیگرانی که به اختصار به آنها پرداخته شد، ارتباطاتی برقرار است که میزان تأثیرگذاری و تأثیر پذیری آن ها از یکدیگر و از ایالات متحده امریکا مشخص می نماید.به عبارتی تقرّب به جمهوری اسلامی، زمینه ساز تأثیرپذیری این کشورها می شود ولی این تأثیرپذیری لزوماً به معنای غلبه فرهنگی در این روابط نیست، به عنوان مثال چین کمترین تأثیرپذیری کمی به لحاظ فرهنگی از جمهوری اسلامی ایران دارد ولی به واسط منافع مادی مشترک به ایران تقرّب یافته است.در مقابل جهان اسلام بیشترین قرابت فرهنگی را با ایران دارد، به عبارت دیگر دو محور اشتراکات فرهنگی یا اشتراکات منافع سیاسی در تعامل با یکدیگر یا به صورت مستقل، تقرب یا تباعد سیاسی را رقم می زنند.غلب محور سیاسی یا فرهنگی در روابط ایران و چین و محور منافع سیاسی و یا عمدتاً سیاسی با روسیه مشهود است. درحالی که در مناسبات با اروپا این محور جهت سیاسی ـ فرهنگی دارد. به عبارتی دیگر چینی ها و روس ها در روابط با ایران بیشتر طالب منافع مشترک سیاسی ـ اقتصادی می باشند، درحالی که اروپایی ها به مناسبات سیاسی و فرهنگی می اندیشند. در جهان اسلام طبعاً غلبه با اشتراکات ارزشی و فرهنگی است که با منافع مشترک سیاسی البته بیشتر در مواجهه با حکومت ها تقویت می گردد.3ـ رویکرد تبلیغی ـ دیپلماسی عمومی ایالات متحده برضد جمهوری اسلامی ایران مخاطب اصلی دیپلماسی عمومی، افکار عمومی و اذهان مردم جهان است. از آنجایی که دیپلماسی عمومی از طریق فضاسازی در بین افکار عمومی قادر به ایجاد زمینه برای تهاجم به اندیش تصمیم گیرندگان سیاسی، آن هم در ابعاد گسترده می باشد، طبعاً به هر میزان که جنبه های فرهنگی و ارزشی در میزان دوری و نزدیکی سیاسی تأثیر داشته باشد، نفوذ ایالات متحده و توانمندی آن کشور در به کارگیری دیپلماسی عمومی مورد نظر خود، بیشتر خواهد بود. از این رو محور تأثیرگذاری امریکا در میان بازیگران صحن سیاست بر ضد ایران به استثنای جهان اسلام که حکایت دیگری بر آن مترتب است این تقارب و تباعد؛ ارتباط نزدیکی با تقرّب به ارزش های غربی برای زیستن دارد. در همین راستا، محور عمد تبلیغاتی ایالات متحده امریکا متوجه آن است که جمهوری اسلامی را به سبب زیر پا گذاشتن ارزش های غربی یا حداقل مبارزه با آن سبک از زندگی، متهم نماید. در این چارچوب مهمترین محورهای تبلیغی امریکا حول دو محور اصلی شکل گرفته است..1 تخطئ ارزش های غربی و در نهایت کیان غرب از سوی جمهوری اسلامی ایران، عاملی که جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک نظام خطرناک معرفی می کند..2 تأکید بر وجود تفرقه و وجوه تفرّق میان ملّت و حکومت ایران و کمک به مردم ایران برای تغییر نظام و رفع خطر از غرب با سقوط نظام جمهوری اسلامی.هرچند که هدف های اصلی از دو محور فوق الذکر یکسان بوده و فقط نحو اجرای کار و حصول به مقصد متفاوت است، امّا بررسی های مستند نشان می دهد که خط مشی نخست را جمهوری خواهان و خط مشی دوم را دموکرات های امریکا حداقل تاکنون تعقیب کرده اند. هرچند،پیش ازاین بحث حاکمیت دوگانه برای تعمیق میزان نفوذ ارزش های غربی حتی در میان حاکمیّت تبلیغ می شد!امریکایی ها برای کاستن از شکاف ایجاد شده میان خود و اتحادی اروپا در جهت اتخاذ سیاست هماهنگ تر بر ضد جمهوری اسلامی ایران و نیز تخریب تصویر نظام ایران، گزاره های متنوع تبلیغی را به افکار عمومی مردم جهان به ویژه افکار عمومی سازگار با انگاره های غربی القاء می کنند. گزاره های مورد نظر حکومت امریکا عبارتند از:.1 نظام اسلامی، مبتنی بر اصول دموکراسی نبوده و نظامی غیردموکرات است..2 حکومت اسلامی ایران، نظامی ضدحقوق بشر است..3 دولت ایران برای صلح جهانی خطرناک است زیرا:3ـ1ـ حکومت ایران دارای سلاح های کشتار جمعی است.3ـ2ـ دولت ایران حامی اصلی تروریسم می باشد..4 مردم ایران طالب تداوم نظام اسلامی حاکم نمی باشند..5 نظام اسلامی حاکم بر ایران، دیکتاتوری و علیه خواست های غرب گرایانه مردم ایران است..6 نظام اسلامی در آستان فروپاشی است..7 حاکمیت ایران دوگانه و شامل دو بخش منتخب و غیر منتخب است..8 نظام اسلامی ایران کارایی لازم را ندارد درحالی که نظام های غربی یا طرفدار غرب کارآمد، می باشند.با تجزیه و تحلیل محورهای فوق کاملاً مشهود است که سه محور نخست برای تخریب وجهه جهانی بوده درحالی که محورهای مذکور در مواد 4 الی 8 برای از بین بردن و یا حداقل سست کردن وجه درونی است.شرایط اقتضاء می کند که در واکنش تبلیغاتی در قالب دیپلماسی عمومی، ایران هم در وجهه جهانی و هم در وجهه درونی، تصویری مغایر با خواست و القاء ایالات متحده به مردم جهان ارائه کند.دـ دیپلماسی عمومیالگوی جنگ های جدید امریکا صرفاً الگویی متکی بر توان نظامی امریکا نیست بلکه دارای ابعاد غیرنظامی نیز می باشد. این ابعاد بسیار پیچیده و در عین حال با اهمیت می باشند و بطور خلاصه می توان آنها را «دیپلماسی عمومی» نام گذاری کرد.هدف دیپلماسی عمومی امریکا آن است که در کنار فشار و تهدیدهای نظامی، دیدگاه های طرف مقابل
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 21
تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری
چکیده :
نظامهای سیاسی بر اساس بنیادهای ارزشی و فرهنگ خاص خود شکل می گیرند و برای عملی کردن ارزشها، ساختارها و نهادهای حکومتی مناسب خود را شکل می دهند. هر یک از ساختار ها و نهادها، کارکرد های خاص خود را به اجرا می گذارند و نظام سیاسی را در تحقق هدفها و ارزشها یاری می رسانند. در این تحقیق، نظام اداری کشور زیرمجموعه نظام سیاسی در نظر گرفته شده است. هدف تحقیق حاضر مطالعه تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری دردودوره مشخص از تاریخ معاصرایران است.1)از استقرار تا پایان نظام مشروطه (1285 تا1357)؛2)از استقرار نظام جمهوری اسلامی تاکنون ( 1357 تا 1380 ).
مقدمه :نظام اداری هر کشوری، سیستم تنظیم کننده کلیه فعالیتها برای نیل به هدفهایی است که ازپیش تعیین شده است. امروزه به لحاظ شرایط داخلی و موقعیت بین المللی کشورمان، ضرورت تحول در نظام اداری کشور بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. با توجه به اینکه نظام اداری به ساختار و بنیان اجتماعی و اهداف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور وابسته است و نمی توان به صورت انتزاعی به آن پرداخت، لذا با توجه به تاثیر مؤلفه های پیش گفته به خصوص نظام سیاسی و توسعه نهادهای سیاسی بر اصلاح نظام اداری، تحقیق حاضر ضمن پرداختن به مؤلفه های اخیر از آغاز تا پایان استقرار رسمی سلطنت مشروطه ( 1285 تا1357)به طور گذرا و جمهوری اسلامی ایران(1357 تا1380)به عنوان تحقیق تکوینی در پی طرح و تبیین آن است.
روش تحقیق :در این پژوهش عمدتاً از روش کتابخانهای استفاده شده است. در روش شناسی نیز بر مبنای سنخیت موضوع و رویکرد نظری در مباحث مطرح شده، تلفیقی از ساختار گرایی و کارکرد گرایی در تحقیق و تحلیل موضوع به خصوص از تحلیل ساختاری-کارکردی « فردریگز» که اکثر صاحب نظران مسائل مدیریت دولتی تحلیل ساختاری-کارکردی او را در مطالعه نظامهای اداری مناسب می دانند، استفاده شده است.به طور کلی تحلیل ساختاری-کارکردی بر دو نکته تأکید می ورزد:1 - بررسی تعامل و کنشهای متقابل میان اجزای متشکله یک نظام اجتماعی؛2 - تجزیه و تحلیل کنشهای متقابل یک نظام با عوامل محیط به آن.یافته های تحقیق :الف – یافته های تحقیق حاصل از مطالعه تطبیقی و آرشیوی: 1)نهادهای سیاسی در هر کشوری سیاستگذاران و واضعان خط مشی عمومی آن کشور به شمار می روند و نظام اداری مجری آن سیاستها و واضعان خط مشی است. 2) بیشترین استخدام نیروی انسانی در کشور های توسعه یافته در ایالات و ادارات محلی مشاهده می شود . در حالی که در کشور های در حال توسعه اغلب در دولت مرکزی متمرکز شده اند؛3) جامعه ما جزء جوامع منشوری به شمار می رود. جوامع منشوری جوامعی تعریف می شوند که در آنها ، بین میزان رشد سیاسی و رشد بوروکراتیک تعادل برقرار نباشد و بوروکراسی ( به علت عدم توسعه اداری ) در مصاف با سایر نهادهای سیاسی برتری داشته باشد . وجود قدرت بوروکراتیک در جوامع منشوری بوروکراتها را برای مداخله در فرایند سیاسی وسوسه می کند . در این جوامع، با بالا بودن قدرت بوروکراتیک کارایی اداری کاهش مییابد. در نتیجه کارایی بوروکراسی در این جوامع در مقایسه با جوامع آمیخته یا پراکنده پایین تر است؛ 4) در کشور هایی که به توسعه سیاسی رسیده اند ویژگیهایی از قبیل ظرفیت، قابلیت و رشد ادامه دار در آنها مشاهده میگردد؛5) وجود بوروکراسی « مدرن » قوی در یک سیستم سیاسی که نهادهای سیاسی آن عموماً ضعیف هستند به نوبه خود یک مانع عمده در سر راه توسعه سیاسی محسوب می شوند؛ 6) در نظامهای سیاسی سنتی،نخبگان سیاسی از میان منابع سنتی مشروع برخاستند که بیشتر مذهبی هستند؛7)ضعف مشاهده شده در فرایند هماهنگی در نظام مدیریت دولتی ایران ، میتواند به دلیل نامشخص بودن مراجع سیاستگذار و تصمیم گیر باشد؛8)تحول اداری از جمله تحول در هدفها، ارزشها ، تصمیم گیری و ساختار تشکیلات می تواند منوط به تحول و دگرگونی نظری و کلامی، نسبت به شیوه نگرش مسئولان در امور حکومت و دولت باشد؛9)با اطمینان می توان ادعا کرد که تحول در اندیشه مسئولان نهادهای سیاسی نسبت به حکومت، موجب طرح تحول اداری در شرایط موجود شده است؛10)طرح تحول در شرایط موجود ، میتواند در نتیجه فعال شدن و سر برآوردن جناحهای سیاسی و انگیزه رشد و ارتقای کارآیی و اثر بخشی سازمانهای دولتی توسط مسئولان نهادهای سیاسی باشد؛11)انتظار می رود که تحول اداری به تنهایی و بدون انجام اصلاحات سیاسی در شرایط موجودامید رسیدن به توسعه را کاهش دهد.ب- یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل سیستمی ( ساختاری-کارکردی):در این قسمت نتایج حاصل از مطالعه با رویکرد ساختاری-کارکردی از ابتدای سال 1285ه-ش تاسال1357و از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1380 درد و بخش به شرح زیرآورده شده است: بخش اول : از استقرار تا پایان انقلاب مشروطه ( 1285 تا 1357 ):گفتیم که از سال 1285 با پیروزی انقلاب مشروطه ، تمرکز قدرت شاه و دربار و تمرکزگرایی دیرینه در ایران در ابعاد و جنبههای گوناگون جای خود را به تمرکززدایی و توزیع قدرت داد. از یک سو با ایجاد مجلس و نظام پارلمانی و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی :
هنگامی که نظام پهلوی در سایهی استبداد و خفقان، به اوج مستی خود رسیده بود، جامعهی ایرانی واکنشهایی خاص در این دوران بهنمایش گذاشت که این واکنشها از چشم درباریان مخفی نماند.بروز نارضایتی، شکلگیری انقلاب اسلامی و شکست سلسلهی پهلوی، حلقهی نهایی اوضاع سیاسی جاری در زمان حکومت پهلوی بود. نشانههای انحطاط از اواسط دههی 50 شمسی به چشم میخورد و حتی نزدیکان به دربار آن را احساس میکردند. مینو صمیمی از جملهی این درباریان بود:«تقریباً هر روز به قضایایی برمیخوردم که از گسستگی بیش از پیش پیوند مردم و رژیم حاکم حکایت داشت. روند امور به جایی رسیده بود که بعضی افراد، بیباکانه، در حضور دیگران از رژیم بد میگفتند و به انتقاد از فساد مالی و رفتار غیراخلاقی خانوادهی شاه میپرداختند.» و همین مطلب از زبان پرویز راجی:«تا مدتی، من و امثال من، تبلیغاتی را که در مملکت رواج داشت، باور میکردیم و تصورمان و یا شاید آرزویمان این بود که دفعتاً معجزهای خواهد شد و یک شبه همه چیز تغییر خواهد کرد. ولی حالا احساس میکنیم که تمام آن تصورات و آرزوها، خواب و خیالی بیش نبوده و تبدیل ایران به «پنجمین قدرت صنعتی جهان!» نیز بیش از حد مسخره به نظر میرسد. حقیقت این است که ما دارای کشوری عقب مانده و مردمی بیتمدن هستیم.» و تدوام همین امر در ساختار نیروهای مسلح در نوشتههای عباس قره باغی:«مهمترین عامل نارضایی در نیروهای مسلح شاهنشاهی در سالهای اخیر، دو موضوع سوء جریانات مالی و عدم رعایت قانون و عدالت، در امور پرسنلی و مسائل رفاهی و اجتماعی بود.» واکنش مردم در قبال عملکردهای حکومت پهلوی، در خاطرات فریدون هویدا، به خوبی قابل مشاهده است:«ولی مردم طبقهی پایین هرگز نمیتوانستند، برای اقدامات رژیمی ارزش قائل باشند که در رأس آن شاه، دوستان و بستگانش را آزاد گذارده بود تا با اطمینان خاطر، کلیهی امور تجارتی کشور را به خود اختصاص دهند و صرفاً، به فکر پرکردن جیبهایشان باشند. در این مورد، حتی طبقات مرفه نیز اکثراً از رفتار شاه و مواضع سیاسی وی، آشکارا انتقاد میکردند و روی هم رفته وضع به جایی رسیده بود که با گسترش سایهی دیکتاتوری بر تمام شئون جامعه؛ هر مسألهی نامطلوبی؛ در هرجا به چشم میخورد، همگی آن را به شاه نسبت میدادند و همین نکته است که میتواند علت اصلی نفرت عمومی ایرانیان را از شاه در سال 1357به خوبی آشکار سازد.» باز هم توصیفاتی از همین دست به قلم پرویز راجی:«(11آبان 57): جهشهای سریع اجتماعی و اقتصادی دو دههی اخیر، این امید را در ما به وجود آورد که به زودی، در جامعهی ایران، شاهد پیدایش عوامل ثبات و برانگیختن احساس مسئولیت در مردم خواهیم بود. ولی همراه با اعلام سیاست فضای بازسیاسی، چون مسئلهی بروز آثار ناشی از نارضایتیهای مردم آن قدرها مورد توجه قرار نگرفت، به همین جهت نیز تشکیلات سیاسی ایران از استحکام چندانی برخوردار نبود، ]جامعه[ دچار ضایعات و صدمات شدیدی شد.» عبدالمجید مجیدی نیز دیدگاههایی مشابه راجی، اما در عرصههایی دیگر دارد:«گرفتاری ما این بود که نهادهای مملکت، درست کار نمیکرد. بنیاد حکومت مشروطه درست کار نمیکرد. یعنی مجلس، یک مجلس واقعی که طبق قانون اساسی عمل بکند، نبود. دادگستریمان یک دادگستریای که آنطور که به اصطلاح قانون اساسی، مستقلاً و با قدرت عمل بکند، نبود. دولتمان که قوهی مجریه بود، آن طوری که باید و شاید، قدرت اجرایی نداشت. توجه میکنید؟ این ساختار سیاسی، این نهادی که میبایست درست عمل بکند، وجود نداشت. در نتیجه آن تغییر گروهی که در دولت باید وجود داشته باشد، وجود نداشت. در نتیجه آن تغییر گروهی که در دولت باید وجود داشته باشد، گاهگداری یک گروهی بروند، گروه دیگری بیایند، وجود نداشت. آن اعتمادی که مردم، میبایست به دستگاهها داشته باشند که وقتی وکیل مجلس صحبت میکند، حرف مردم را دارد میزند، وجود نداشت. آنجایی که پروندهی شخصی میرفت به دادگستری میبایست اعتماد داشته باشد که قاضی با بیطرفی قضاوت میکند، این اعتماد وجود نداشت.» فریدون هویدا با صراحت بیشتری به توصیف آخرین سالهای حکومت پهلوی نشسته است:«در سفر ایران، هر جا رفتم و با هر کس؛ اعم از آشنا یا بیگانه؛ صحبت کردم، همه به نحوی از اوضاع مملکت گله داشتند. در آن زمان، گرچه مردم هنوز شخص شاه را آشکارا هدف حمله قرار نمیدادند، ولی از انتقاد و بدگویی نسبت به خانوادهی او به هیچ وجه ابایی نداشتند. عبدالرضا اینکار را کرد، غلامرضا آن کار را کرد و مواردی شبیه آن (البته بدون القاب سلطنتی آنها)، ورد زبان مردم بود. ولی در این میان والاحضرت اشرف، خواهر دو قلوی شاه، جایگاه ویژهای داشت و حملات اصلی نیز اکثراً رو به سوی او هدفگیری میشد.» و البته اسدالله علم وقوع انقلاب اسلامی را زودتر از سایرین پیشبینی کرده بود:«هر اتفاقی ممکن است بیفتد. صحنهی داخلی آن قدرها هم آرام نیست. مردمان عمیقاً ناراضیاند. مردم، خواهان چیزی بیش از رفاه اقتصادی هستند. آنان خواهان عدالت، هماهنگی اجتماعی و حق اظهار نظر در امور سیاسی هستند.» و آخرین قسمت از پروندهی نظام پهلوی برپایی قیام همگانی در سراسر کشور بود. روایت درباریان از این خیزش خواندنی است. پرویز راجی در این باره چنین نوشته است:«(10 آذر 1357) امروز که ماه محرم در ایران آغاز شد، شورش مردم برای سرنگونی شاه نیز صورت جدیدی به خود گرفت. هزاران نفر در مقابله با مقررات منع رفت و آمد، از پشت بامها و داخل کوچهها، فریاد «الله اکبر» سردادند و مأمورین انتظامی نیز به سوی آنها آتش گشودند.» همین روایت، اما به قلم مینو صمیمی:«در آذرماه 1357 ]شمسی[، عظیمترین تظاهرات مردم ـ که هرگز نظیرش را از آغاز قیام انقلابی تا آن زمان ندیده بودم ـ برگزار شد. در این تظاهرات که به صورت راهپیمایی آرام در طول خیابان شاهرضا صورت گرفت، حدود یک میلیون نفر از طبقات مختلف جامعه شرکت داشتند که در بین آنها هزاران زن، اکثراً با پوشش چادر نیز به چشم میخورد. این جمعیت عظیم در حالی که ضمن راهپیمایی خود، آرامش و نظم را کاملاً رعایت میکردند، چند شعار را بیش از همه ]و[ پشت سر هم، فریاد میزدند: «مرگ بر این سلطنت پهلوی»، «ما منتظر خمینی هستیم» و «حکومت اسلامی ایجاد باید گردد.» و ادامهی قیام به روایت پرویز راجی:«(20 آذر 57)، شب، موقعی که فیلم تظاهرات امروز تهران را در اخبار تلویزیون دیدم، به خودم گفتم: «تعداد شرکتکنندگان هرچقدر که باشد، اهمیت ندارد. چیزی که فعلاً مشهود است؛ اقیانوس خروشانی از مردم است که تا هرجا چشم میبیند، تمام طول و عرض خیابان آیزنهاور (آزادی) را پوشانده است.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
اوضاع سیاسی ایران در زمان رژیم پهلوی :
هنگامی که نظام پهلوی در سایهی استبداد و خفقان، به اوج مستی خود رسیده بود، جامعهی ایرانی واکنشهایی خاص در این دوران بهنمایش گذاشت که این واکنشها از چشم درباریان مخفی نماند.بروز نارضایتی، شکلگیری انقلاب اسلامی و شکست سلسلهی پهلوی، حلقهی نهایی اوضاع سیاسی جاری در زمان حکومت پهلوی بود. نشانههای انحطاط از اواسط دههی 50 شمسی به چشم میخورد و حتی نزدیکان به دربار آن را احساس میکردند. مینو صمیمی از جملهی این درباریان بود:«تقریباً هر روز به قضایایی برمیخوردم که از گسستگی بیش از پیش پیوند مردم و رژیم حاکم حکایت داشت. روند امور به جایی رسیده بود که بعضی افراد، بیباکانه، در حضور دیگران از رژیم بد میگفتند و به انتقاد از فساد مالی و رفتار غیراخلاقی خانوادهی شاه میپرداختند.» و همین مطلب از زبان پرویز راجی:«تا مدتی، من و امثال من، تبلیغاتی را که در مملکت رواج داشت، باور میکردیم و تصورمان و یا شاید آرزویمان این بود که دفعتاً معجزهای خواهد شد و یک شبه همه چیز تغییر خواهد کرد. ولی حالا احساس میکنیم که تمام آن تصورات و آرزوها، خواب و خیالی بیش نبوده و تبدیل ایران به «پنجمین قدرت صنعتی جهان!» نیز بیش از حد مسخره به نظر میرسد. حقیقت این است که ما دارای کشوری عقب مانده و مردمی بیتمدن هستیم.» و تدوام همین امر در ساختار نیروهای مسلح در نوشتههای عباس قره باغی:«مهمترین عامل نارضایی در نیروهای مسلح شاهنشاهی در سالهای اخیر، دو موضوع سوء جریانات مالی و عدم رعایت قانون و عدالت، در امور پرسنلی و مسائل رفاهی و اجتماعی بود.» واکنش مردم در قبال عملکردهای حکومت پهلوی، در خاطرات فریدون هویدا، به خوبی قابل مشاهده است:«ولی مردم طبقهی پایین هرگز نمیتوانستند، برای اقدامات رژیمی ارزش قائل باشند که در رأس آن شاه، دوستان و بستگانش را آزاد گذارده بود تا با اطمینان خاطر، کلیهی امور تجارتی کشور را به خود اختصاص دهند و صرفاً، به فکر پرکردن جیبهایشان باشند. در این مورد، حتی طبقات مرفه نیز اکثراً از رفتار شاه و مواضع سیاسی وی، آشکارا انتقاد میکردند و روی هم رفته وضع به جایی رسیده بود که با گسترش سایهی دیکتاتوری بر تمام شئون جامعه؛ هر مسألهی نامطلوبی؛ در هرجا به چشم میخورد، همگی آن را به شاه نسبت میدادند و همین نکته است که میتواند علت اصلی نفرت عمومی ایرانیان را از شاه در سال 1357به خوبی آشکار سازد.» باز هم توصیفاتی از همین دست به قلم پرویز راجی:«(11آبان 57): جهشهای سریع اجتماعی و اقتصادی دو دههی اخیر، این امید را در ما به وجود آورد که به زودی، در جامعهی ایران، شاهد پیدایش عوامل ثبات و برانگیختن احساس مسئولیت در مردم خواهیم بود. ولی همراه با اعلام سیاست فضای بازسیاسی، چون مسئلهی بروز آثار ناشی از نارضایتیهای مردم آن قدرها مورد توجه قرار نگرفت، به همین جهت نیز تشکیلات سیاسی ایران از استحکام چندانی برخوردار نبود، ]جامعه[ دچار ضایعات و صدمات شدیدی شد.» عبدالمجید مجیدی نیز دیدگاههایی مشابه راجی، اما در عرصههایی دیگر دارد:«گرفتاری ما این بود که نهادهای مملکت، درست کار نمیکرد. بنیاد حکومت مشروطه درست کار نمیکرد. یعنی مجلس، یک مجلس واقعی که طبق قانون اساسی عمل بکند، نبود. دادگستریمان یک دادگستریای که آنطور که به اصطلاح قانون اساسی، مستقلاً و با قدرت عمل بکند، نبود. دولتمان که قوهی مجریه بود، آن طوری که باید و شاید، قدرت اجرایی نداشت. توجه میکنید؟ این ساختار سیاسی، این نهادی که میبایست درست عمل بکند، وجود نداشت. در نتیجه آن تغییر گروهی که در دولت باید وجود داشته باشد، وجود نداشت. در نتیجه آن تغییر گروهی که در دولت باید وجود داشته باشد، گاهگداری یک گروهی بروند، گروه دیگری بیایند، وجود نداشت. آن اعتمادی که مردم، میبایست به دستگاهها داشته باشند که وقتی وکیل مجلس صحبت میکند، حرف مردم را دارد میزند، وجود نداشت. آنجایی که پروندهی شخصی میرفت به دادگستری میبایست اعتماد داشته باشد که قاضی با بیطرفی قضاوت میکند، این اعتماد وجود نداشت.» فریدون هویدا با صراحت بیشتری به توصیف آخرین سالهای حکومت پهلوی نشسته است:«در سفر ایران، هر جا رفتم و با هر کس؛ اعم از آشنا یا بیگانه؛ صحبت کردم، همه به نحوی از اوضاع مملکت گله داشتند. در آن زمان، گرچه مردم هنوز شخص شاه را آشکارا هدف حمله قرار نمیدادند، ولی از انتقاد و بدگویی نسبت به خانوادهی او به هیچ وجه ابایی نداشتند. عبدالرضا اینکار را کرد، غلامرضا آن کار را کرد و مواردی شبیه آن (البته بدون القاب سلطنتی آنها)، ورد زبان مردم بود. ولی در این میان والاحضرت اشرف، خواهر دو قلوی شاه، جایگاه ویژهای داشت و حملات اصلی نیز اکثراً رو به سوی او هدفگیری میشد.» و البته اسدالله علم وقوع انقلاب اسلامی را زودتر از سایرین پیشبینی کرده بود:«هر اتفاقی ممکن است بیفتد. صحنهی داخلی آن قدرها هم آرام نیست. مردمان عمیقاً ناراضیاند. مردم، خواهان چیزی بیش از رفاه اقتصادی هستند. آنان خواهان عدالت، هماهنگی اجتماعی و حق اظهار نظر در امور سیاسی هستند.» و آخرین قسمت از پروندهی نظام پهلوی برپایی قیام همگانی در سراسر کشور بود. روایت درباریان از این خیزش خواندنی است. پرویز راجی در این باره چنین نوشته است:«(10 آذر 1357) امروز که ماه محرم در ایران آغاز شد، شورش مردم برای سرنگونی شاه نیز صورت جدیدی به خود گرفت. هزاران نفر در مقابله با مقررات منع رفت و آمد، از پشت بامها و داخل کوچهها، فریاد «الله اکبر» سردادند و مأمورین انتظامی نیز به سوی آنها آتش گشودند.» همین روایت، اما به قلم مینو صمیمی:«در آذرماه 1357 ]شمسی[، عظیمترین تظاهرات مردم ـ که هرگز نظیرش را از آغاز قیام انقلابی تا آن زمان ندیده بودم ـ برگزار شد. در این تظاهرات که به صورت راهپیمایی آرام در طول خیابان شاهرضا صورت گرفت، حدود یک میلیون نفر از طبقات مختلف جامعه شرکت داشتند که در بین آنها هزاران زن، اکثراً با پوشش چادر نیز به چشم میخورد. این جمعیت عظیم در حالی که ضمن راهپیمایی خود، آرامش و نظم را کاملاً رعایت میکردند، چند شعار را بیش از همه ]و[ پشت سر هم، فریاد میزدند: «مرگ بر این سلطنت پهلوی»، «ما منتظر خمینی هستیم» و «حکومت اسلامی ایجاد باید گردد.» و ادامهی قیام به روایت پرویز راجی:«(20 آذر 57)، شب، موقعی که فیلم تظاهرات امروز تهران را در اخبار تلویزیون دیدم، به خودم گفتم: «تعداد شرکتکنندگان هرچقدر که باشد، اهمیت ندارد. چیزی که فعلاً مشهود است؛ اقیانوس خروشانی از مردم است که تا هرجا چشم میبیند، تمام طول و عرض خیابان آیزنهاور (آزادی) را پوشانده است.»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 68
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران - جنوب
دانشکده عمران
موضوع :
نتایج و پیامدهای سیاسی انقلاب اسلامی ایران
درس :
انقلاب اسلامی
استاد راهنما :
جناب آقای دکتر کلانتر
تهیه و تدوین :
فرشید ستار
زمستان 83
طرح مسئله
پدیده انقلاب بدون در نظر گرفتن محدوده زمانی و مکانی ، در اکثر نقاط جهان چه در گذشته و چه در دوران معاصر . مراحل و فرایند نسبتاً مشابهی را طی کرده است . به گونه ای که در این زمینه . نظریه مشهور برینتون در کتاب کالبد شکافی چهار انقلاب (فرانسه ، روسیه ، چین و امریکا) موید نظر فوق است . به عبارت دیگر ، در اکثر انقلابات دیگر مراحلی وجود دارد که بطور متوالی رخ می نمایند . مراحلی که در دوران پیش از وقوع انقلاب آغاز می شود و در شرایط انقلابی به اوج می رسد و در دوران پس از وقوع انقلابات تداوم می یابند تا دوره ثبات پیش آید .
اما آنچه که نیاز به اعتنا و توجه روز افزون دارد . بعد دستاوردها و پیامدهای انقلابات است . این تاکید به این معنی نیست که بررسی سایر ابعاد و وجوه انقلابات از جمله علل و عوامل ، اهداف و آرمانها ، ایدئولوژی ، رهبری و سازمان دهی ، بسیج عمومی ، تغییرات نظام ارزشی ، سیاسی ، سلسله مراتب اجتماعی - اقتصادی مهم نیستند ، بلکه به منظور بررسی دقیق تر و پاسخگویی به نیاز تبیینی بر جنبه پیامد سیاسی انقلاب اسلامی تاکید می گردد تا شناختی عمیق تر فراهم آید .
بنابراین ، موضوع اصلی این نوشتار بررسی پیامدهای سیاسی انقلاب اسلامی در سطوح داخلی و بین المللی است .
بدین خاطر ، ابتدا ضرورت دارد از جنبه های مختلف اهمیت استراتژیک ، اقتصادی ، سیاسی ، نظامی ایران مورد مطالعه قرار گیرد .
همین طور ، آثار و تبعات روابط بین المللی حکومت پهلوی را با قدرتهای خارجی بررسی می کنیم . و سپس در کنار مقوله تحلیل نتایج سیاسی انقلاب اسلامی ، نگاهی به اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خواهیم داشت تا با تکیه بر روش مطالعه اسنادی این اصول پیامدهای سیاسی انقلاب مورد بازبینی قرار گیرد .
در این میان نظری به مقوله جنبش ها و تاثیرات انقلاب اسلامی بر این جنبشها و حرکتهای مردمی خواهیم افکند و در نهایت ، به بررسی پیوند مبانی ایدئولوژی انقلاب اسلامی با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران توجه خواهیم کرد .