لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
امام خمینی (ره) و سیاست خارجی
مصاحبه روزنامه اطلاعات با محسن پاک آئین
این مصاحبه در خرداد 1382 به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) در ویژه نامه روزنامه اطلاعات چاپ شد.
س :
به اعتقاد شما سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر امام خمینی (ره) چگونه بوده است؟
ج :
نخست لازم می دانم فرارسیدن سالگرد ارتحال امام فرزانه، فقیه، زاهد، شاع و بزرگوارمان را به شما وهمکاران محترمتان وملت خداجوی ایران تسلیت عرض نمایم امیدوارم خداوند توفیق حرکت در خط و مسیر امام راحل (ره) را به همه ما عنایت فرماید. به اعتقاد بنده در اندیشه سیاسی حضرت امام به دو عنصر « آزادی» در بعد داخلی و «استقلال» در بعد خارجی توجه ویژه شده است که هر دوی این عناصر به جمهوری اسلامی ارتباط مستقیم پیدا می کند وبه عبارت دیگر استقلال و آزادی درعین اینکه به یکدیگر مرتبط هستند درارتباط با جمهوری اسلامی معنا پیدا می کنند. استقلال بدون آزادی که همان ظهور اراده ملی و پشتوانه مردمی است دوام نمی یابد و آزادی نیز بدون وجود استقلال منجر به وابستگی و استحاله در نظام بین الملل خواهد شد. استقلال و آزادی موردنظر امام ریشه در اسلام و قوانین شرع دارد از این بابت می توان گفت که نگاه حضرت امام به سیاست خارجی یک نگاه ایدئولوژیک است. دراین رابطه امام می فرمایند :
« صدور اسلام به این است که اخلاق اسلامی، آداب اسلامی، اعمال اسلامی آنجا طوری باشد که مردم توجه به آن بکنند… آشنا کنید مردم را به اسلام وبه نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی ، صدور آن وقت است که اسلام ، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی رشد پیدا بکند»
به اعتقاد حضرت امام ملتی که می خواهد آزاد باشد و مستقل بماند باید بر ارزش های دینی و فرهنگی خود اتکا کند استقلال بدون اتکا به این ارزشها جز استبداد نخواهد بود. حضرت امام آزادی بدون استقلال را به آزادی وارداتی که جز بردگی و هضم شدن در نظام استکباری جهان نخواهد بود تشبیه می کردند. لذا بنظر ممی رسد تعریفی از استقلال که مبنای اسلامی نداشته وبا جمهوریت نظام سازگار نباشد تعریف درستی نمی تواند باشد.
س :جایگاه استقلال در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) چگونه است؟
ج: یکی از مبانی اندیشه سیاسی حضرت امام تاکید بر ضرورت حفظ نظام است که این موضوع از منظر سیاست خارجی همان تاکید بر استقلال است چرا که با حفظ استقلال است که تمامیت ارضی وحاکمیت ملی یک کشور از آسیب های احتمالی مصون می ماند. یادم می آید درسال 1361 که به همراه مسئولین وزارت امورخارجه به زیارت امام مشرف شده بودیم ایشان توصیه فرمودند:
« سعی شود که سفارتخانه ها تحت سلطه دیگران نباشند وتصرفاتی در آنها از ناحیه دیگران نباشد هر قدمی که برمی دارید به فکر این باشید که آیا روبه وابستگی می رویم یا به طرف رهائی و آزادی، و رابطه با کشورهای خارجی که نمی خواهند ما را ببلعند باید باشد و با آنها که می خواهند از طریق روابط ما را وابسته بکنند هیچ لزومی ندارد وباید با احتیاط با آنها برخورد شود.»
س : وبه همین دلیل بود که امام از ایران به عنوان ام القرای اسلام یاد می کردند؟
ج : بله دقیقاً همینطور است امام بزرگوار حفظ ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام را برای حفظ مکتب اسلام ضروری می دانستند دراین رابطه یک بار ایشان فرمودند« اگر این جمهوری اسلامی از بین برود اسلام آنچنان منزوی خواهد شد که تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند کند» و به همین دلیل بود که ایشان حفظ نظام را از اوجب واجبات می دانستند چراکه درصورت حفظ نظام فرصت لازم برای ادای واجبات ومعرفی اسلام ناب به جهان فراهم بود اما درصورت فقدان نظام ، بطور طبیعی زمینه نابودی کامل یا استحاله قطعی مکتب اسلام فراهم می گردید.
س : قدری نیز در مورد نگاه حضرت امام به ارتباط با کشورهای دیگر بپردازید؟
ج : بله حضرت امام با حفظ استقلال نظام ، ارتباط با خارج از کشور وبرقراری روابط با کشورهای جهان را توصیه می نمودند امام ارتباط با جهان خارج را موجب توسعه سیاسی و تقویت بنیه اقتصادی کشور دانسته و ارتباطات فرهنگی وایدئولوژیک با دیگر کشورها بخصوص ممالک اسلامی را موجب افزایش تفاهم وهمگرائی وتعامل میان ملتها تلقی می نمودند. در واقع درجهان امروز نیز هیچ کشوری نمی تواند در انزوا وبدون برقراری ارتباط با کشورهای دیگر نیازهای خود را تامین کند و عقل سیاسی ایجاب می کند که ارتباطات جهانی افزایش یابد روابط منطقه ای رشد پیدا کند ومناسبات دوجانبه تقویت گردد حضرت امام در توصیه های خود به مسئولین وزارت امورخارجه همواره بر ضرورت رعایت احترام متقابل، رعایت استقلال کشورها و مراعات موازین انسانی و مداخله نکردن در امور داخلی یکدیگر را تاکید می نمودند و در واقع سیاست تعامل با جهان را امری مبتنی بر عقل وشرع و متناسب با اصول کشورداری می دانستند ایشان در فرازی از سخنان خود می فرمایند:
« اسلام با همه کشورهائی که در جهان هستند می خواهد که دوست باشد و دولت اسلامی با همه ملتها و با همه دولتها می خواهد که تفاهم و ارتباط صحیح داشته باشد درصورتیکه آنها متقابلاً احترام دولت اسلامی را مراعات کنند»
س : اولویت های حضرت امام (ره) درمورد برقراری روابط با کشورهای جهان چه بود؟
ج : من اتفاقاً قصد داشتم وارد این مبحث بشوم اولویت اول امام خمینی (ره) برای برقراری و تحکیم روابط خارجی، کشورهای اسلامی بودند براساس تفکر ایشان اتحاد میان کشورهای اسلامی در چارچوب نهادهای منطقه ای وفرامنطقه ای وبین المللی ضرورت داشت واین اتحاد تنها در سایه برقراری وتقویت روابط ممکن می گردید از نظر ایشان ارتباطاتی که مبنای ایدئولوژیک و اعتقادی داشته باشد با دوام تر خواهد بود توجه به مشترکات در برقراری روابط با کشورها از توصیه های ایشان بود واین امر برگرفته از سیره نبوی و دیپلماسی پیامبر اسلام (ص) بود چرا که پیامبر اکرم (ص) نیز همواره به سفرا ونمایندگان خود در خارج از بلد اسلامی توصیه می فرمودند که بر سر مشترکات خود با ملل دیگر تاکید کنید واگر هیچ اشتراکی نداشتید بر« انسان بودن خود » که وجه اشتراک کلیه انسانهاست تاکید نمائید و این سیاست یعنی توجه به اشتراکات همواره موجب تقویت دوستی ها و کاهش اختلافات می گردید. خوب بطور طبیعی اسلام وجه اشتراک اصلی کشورهای مسلمان است وامام همواره به تقویت این وجه عنایت داشتند البته هدف اصلی تقویت ارتباطات با کشورهای مسلمان، افزایش تفاهم بین آنها ومتحد ساختن ایشان درمقابل زورگویان و مستکبران بین المللی وبه عبارت دیگر تقویت نهضت بیداری اسلامی بود. ایشان می فرمودند« از موضع قدرت عظیم، دست پر برکت و قدرتمند خود را برای دوستی وبرادری ایمانی پیش تمام مسلمین خصوصاً ملتها ودولت های منطقه وهمسایه دراز می کنم» یا در فراز دیگری مسئولین سیاست خارجی را موظف به در اولویت قراردادن ارتباط با کشورهای اسلامی کرده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
امام خمینی (ره) و سیاست خارجی
مصاحبه روزنامه اطلاعات با محسن پاک آئین
این مصاحبه در خرداد 1382 به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) در ویژه نامه روزنامه اطلاعات چاپ شد.
س :
به اعتقاد شما سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر امام خمینی (ره) چگونه بوده است؟
ج :
نخست لازم می دانم فرارسیدن سالگرد ارتحال امام فرزانه، فقیه، زاهد، شاع و بزرگوارمان را به شما وهمکاران محترمتان وملت خداجوی ایران تسلیت عرض نمایم امیدوارم خداوند توفیق حرکت در خط و مسیر امام راحل (ره) را به همه ما عنایت فرماید. به اعتقاد بنده در اندیشه سیاسی حضرت امام به دو عنصر « آزادی» در بعد داخلی و «استقلال» در بعد خارجی توجه ویژه شده است که هر دوی این عناصر به جمهوری اسلامی ارتباط مستقیم پیدا می کند وبه عبارت دیگر استقلال و آزادی درعین اینکه به یکدیگر مرتبط هستند درارتباط با جمهوری اسلامی معنا پیدا می کنند. استقلال بدون آزادی که همان ظهور اراده ملی و پشتوانه مردمی است دوام نمی یابد و آزادی نیز بدون وجود استقلال منجر به وابستگی و استحاله در نظام بین الملل خواهد شد. استقلال و آزادی موردنظر امام ریشه در اسلام و قوانین شرع دارد از این بابت می توان گفت که نگاه حضرت امام به سیاست خارجی یک نگاه ایدئولوژیک است. دراین رابطه امام می فرمایند :
« صدور اسلام به این است که اخلاق اسلامی، آداب اسلامی، اعمال اسلامی آنجا طوری باشد که مردم توجه به آن بکنند… آشنا کنید مردم را به اسلام وبه نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی ، صدور آن وقت است که اسلام ، حقایق اسلام، اخلاق اسلامی، اخلاق انسانی رشد پیدا بکند»
به اعتقاد حضرت امام ملتی که می خواهد آزاد باشد و مستقل بماند باید بر ارزش های دینی و فرهنگی خود اتکا کند استقلال بدون اتکا به این ارزشها جز استبداد نخواهد بود. حضرت امام آزادی بدون استقلال را به آزادی وارداتی که جز بردگی و هضم شدن در نظام استکباری جهان نخواهد بود تشبیه می کردند. لذا بنظر ممی رسد تعریفی از استقلال که مبنای اسلامی نداشته وبا جمهوریت نظام سازگار نباشد تعریف درستی نمی تواند باشد.
س :جایگاه استقلال در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) چگونه است؟
ج: یکی از مبانی اندیشه سیاسی حضرت امام تاکید بر ضرورت حفظ نظام است که این موضوع از منظر سیاست خارجی همان تاکید بر استقلال است چرا که با حفظ استقلال است که تمامیت ارضی وحاکمیت ملی یک کشور از آسیب های احتمالی مصون می ماند. یادم می آید درسال 1361 که به همراه مسئولین وزارت امورخارجه به زیارت امام مشرف شده بودیم ایشان توصیه فرمودند:
« سعی شود که سفارتخانه ها تحت سلطه دیگران نباشند وتصرفاتی در آنها از ناحیه دیگران نباشد هر قدمی که برمی دارید به فکر این باشید که آیا روبه وابستگی می رویم یا به طرف رهائی و آزادی، و رابطه با کشورهای خارجی که نمی خواهند ما را ببلعند باید باشد و با آنها که می خواهند از طریق روابط ما را وابسته بکنند هیچ لزومی ندارد وباید با احتیاط با آنها برخورد شود.»
س : وبه همین دلیل بود که امام از ایران به عنوان ام القرای اسلام یاد می کردند؟
ج : بله دقیقاً همینطور است امام بزرگوار حفظ ایران به عنوان ام القرای جهان اسلام را برای حفظ مکتب اسلام ضروری می دانستند دراین رابطه یک بار ایشان فرمودند« اگر این جمهوری اسلامی از بین برود اسلام آنچنان منزوی خواهد شد که تا آخر ابد، مگر در زمان حضور حضرت، نتواند سرش را بلند کند» و به همین دلیل بود که ایشان حفظ نظام را از اوجب واجبات می دانستند چراکه درصورت حفظ نظام فرصت لازم برای ادای واجبات ومعرفی اسلام ناب به جهان فراهم بود اما درصورت فقدان نظام ، بطور طبیعی زمینه نابودی کامل یا استحاله قطعی مکتب اسلام فراهم می گردید.
س : قدری نیز در مورد نگاه حضرت امام به ارتباط با کشورهای دیگر بپردازید؟
ج : بله حضرت امام با حفظ استقلال نظام ، ارتباط با خارج از کشور وبرقراری روابط با کشورهای جهان را توصیه می نمودند امام ارتباط با جهان خارج را موجب توسعه سیاسی و تقویت بنیه اقتصادی کشور دانسته و ارتباطات فرهنگی وایدئولوژیک با دیگر کشورها بخصوص ممالک اسلامی را موجب افزایش تفاهم وهمگرائی وتعامل میان ملتها تلقی می نمودند. در واقع درجهان امروز نیز هیچ کشوری نمی تواند در انزوا وبدون برقراری ارتباط با کشورهای دیگر نیازهای خود را تامین کند و عقل سیاسی ایجاب می کند که ارتباطات جهانی افزایش یابد روابط منطقه ای رشد پیدا کند ومناسبات دوجانبه تقویت گردد حضرت امام در توصیه های خود به مسئولین وزارت امورخارجه همواره بر ضرورت رعایت احترام متقابل، رعایت استقلال کشورها و مراعات موازین انسانی و مداخله نکردن در امور داخلی یکدیگر را تاکید می نمودند و در واقع سیاست تعامل با جهان را امری مبتنی بر عقل وشرع و متناسب با اصول کشورداری می دانستند ایشان در فرازی از سخنان خود می فرمایند:
« اسلام با همه کشورهائی که در جهان هستند می خواهد که دوست باشد و دولت اسلامی با همه ملتها و با همه دولتها می خواهد که تفاهم و ارتباط صحیح داشته باشد درصورتیکه آنها متقابلاً احترام دولت اسلامی را مراعات کنند»
س : اولویت های حضرت امام (ره) درمورد برقراری روابط با کشورهای جهان چه بود؟
ج : من اتفاقاً قصد داشتم وارد این مبحث بشوم اولویت اول امام خمینی (ره) برای برقراری و تحکیم روابط خارجی، کشورهای اسلامی بودند براساس تفکر ایشان اتحاد میان کشورهای اسلامی در چارچوب نهادهای منطقه ای وفرامنطقه ای وبین المللی ضرورت داشت واین اتحاد تنها در سایه برقراری وتقویت روابط ممکن می گردید از نظر ایشان ارتباطاتی که مبنای ایدئولوژیک و اعتقادی داشته باشد با دوام تر خواهد بود توجه به مشترکات در برقراری روابط با کشورها از توصیه های ایشان بود واین امر برگرفته از سیره نبوی و دیپلماسی پیامبر اسلام (ص) بود چرا که پیامبر اکرم (ص) نیز همواره به سفرا ونمایندگان خود در خارج از بلد اسلامی توصیه می فرمودند که بر سر مشترکات خود با ملل دیگر تاکید کنید واگر هیچ اشتراکی نداشتید بر« انسان بودن خود » که وجه اشتراک کلیه انسانهاست تاکید نمائید و این سیاست یعنی توجه به اشتراکات همواره موجب تقویت دوستی ها و کاهش اختلافات می گردید. خوب بطور طبیعی اسلام وجه اشتراک اصلی کشورهای مسلمان است وامام همواره به تقویت این وجه عنایت داشتند البته هدف اصلی تقویت ارتباطات با کشورهای مسلمان، افزایش تفاهم بین آنها ومتحد ساختن ایشان درمقابل زورگویان و مستکبران بین المللی وبه عبارت دیگر تقویت نهضت بیداری اسلامی بود. ایشان می فرمودند« از موضع قدرت عظیم، دست پر برکت و قدرتمند خود را برای دوستی وبرادری ایمانی پیش تمام مسلمین خصوصاً ملتها ودولت های منطقه وهمسایه دراز می کنم» یا در فراز دیگری مسئولین سیاست خارجی را موظف به در اولویت قراردادن ارتباط با کشورهای اسلامی کرده و می فرمودند « کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط باکشورهای اسلامی ودر بیدارکردن دولتمردان ، و دعوت به وحدت، واتحاد کنید»
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
موضوع تحقیق:
نقش رسانه در تصمیم گیری سیاست خارجی: یک چارچوب نظری
فهرست مطالب
عنوان:
چکیده
مقدمه
تصمیم گیری سیاست خارجی
رسانه به مثابة محیط
رسانه به مثابة ایجادکنندة محیط سیاست خارجی
رسانه در مقام محیط خارجی
نتیجه گیری
منابع
چکیده نگاهی اجمالی به این مقاله نشان می دهد ؛ رسانه ها در تمام مراحل فرایند شکل گیری سیاست خارجی نقش دارند و رهبران سیاسی رسانه ها را از جنبه های ملی و بین المللی مورد توجه قرار می دهند. بر اساس یافته های این مقاله محیط رسانه ای دوسویه به صورت اساسی در مطبوعات یا در صحنة مدیریت یا در مدیریت رسانه مورد توجه واقع می شود.نقش رسانه ها در فرایند تصمیم گیری پیچیده است. زمانیکه رویدادی در صحنة بین المللی اتفاق میافتد، رهبران سیاسی آن واقعه را از طریق رسانه ها دنبال می کنند. این اطلاعات از طریق ترکیب تصاویر مختلف پردازش میشوند و از طریق سیاست یا فرایند ساخت تصمیم دنبال میشود. مشاوران رسانه ای و کارشناسان روابط عمومی در این جریانات دخالت کرده و مشارکت می کنند؛ مقامات رسمی با آنها مشورت نموده و نظرات و عقاید آنان را مورد رسیدگی قرار می دهند. در نهایت، زمانیکه آنها سیاستشان را تعریف کرده و آن سیاستها را با ابزارهای رسانه ای مناسب تطبیق می دهند، به اهمیت رسانه ها پی میبرند.در مطالعات قبلی از نقش پیچیدة رسانه ها در تصمیم گیری سیاست خارجی غفلت شده است. آنها رسانه ها را به عنوان یکی از کانال های اطلاعاتی رهبران از وقایع و رویدادهای بین المللی توصیف می کنند که به مثابة ورودی فرایندِ تصمیم گیری محسوب میشد. واقعیتهای مطرح شده نشان دهنده آن است که این دیدگاه ها موضع رسانه را تضعیف کرده و باید از لحاظ نظری بر تحقیقات و مطالعات کاربردی با رویکرد پیچیدة نقش قاطع رسانه ها در سیاست خارجی تاکید شود. این مقاله چارچوب تحلیل تصمیم گیری سیاست خارجی را توسعه داده و سعی میکند تا بعضی از نواقص و موانع موجود در این گونه مدلها را مرتفع کرده، ترکیب فرایندهای پیچیدة رسانه ای را در تصمیم گیری وارد کرده و همچنین نقش مطبوعات و تلویزیون را در ساخت سیاستگذاری منعکس کند.کلید واژه: فرمول بندی سیاست خارجی، رسانه ها، محیط رسانه ای دوسویه، مدیریت رسانه، تصمیم سازیمقدمهدر شب 20 آگوست 1993، یوری ساویر و ابوعلا اصول اعلامیه اسراییل ـ فلسطین را در یکی از اتاقه ای رسمی مهمانسرای نروژ در نزدیکی اُسلو ، امضا کردند. محتوای یکی از این توافقنامه ها به مطبوعات درز کرد و دو روز بعد برای نخستین بار در روزنامة اسراییلیِ یدیوت آهارونوت منتشر شد. انتشار این اخبار، افکار عمومی اسراییل را دربارة توافقنامه برانگیخت و باعث واکنش های بین المللی دربارة این مساله شد. مورد مذکور اولین گام دیپلماتیک در “ فرایند صلح اُسلو ” بود، و این نوشته بر آن است تا نشان دهد این یک مورد منحصر به فرد نبوده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 38
قدرت و سیاست
رهبران جملگی با قدرت و سیاست سروکار دارند. قدرت، توانایی نفوذ بر دیگران و بر رویدادهاست. قدرت همانند سهامی است که هر رهبری در شرکت خود دارد، و راه نفوذ وی را بر دیگران بازمیگشاید. قدرت با اختیار تفاوت دارد، زیرا اختیار از مدیریت بالاتر واگذار میشود. از سوی دیگر، قدرت را رهبران، خودشان بر پایة شخصیتشان، کوششهایشان، و موقعیتهایی که در آنها به کار میپردازند به دست میآورند.
سیاست به شیوههایی گفته میشود که رهبران قدرت به دست میآورند و به کار میبندند. این ضرورت وجود دارد که به رهبر یاری داده شود تا «بر موقعیت مسلط شود». و رویدادها را به سوی هدفهای دلخواه هدایت کند. سیاست به زمینههایی از این دست باز میگردد: توازن قدرت، حفظ آبرو، «زد و بند»، «مرمت کردن خرابیها»، سازشهای ابتکاری، داد و ستد، و شمار گوناگونی از کوششهای دیگر. سیاست یک کوشش باستانی و دیرینة انسانی است که از آغاز تمدن وجود داشته است، از این رو چیزی نیست که یگانة سازمانهای امروزین باشد. ولی سازمانهای امروزین، زمین باروری برای پرورش و رشد سیاست است. صاحبنظران بر این گمانند که رهبران توانا و شایسته اگر از مهارتهای بنیادی سیاسی بیبهره باشند، برای دستیابی به نوک هرم سازمانهای امروزین با دشواری رودررو خواهند بود. به سخن یکی از این صاحبنظران، قدرت سیاسی « یکی از سازوکارهای اندکی است که سازمان را با موقعیت خود همراه میسازد». به سخن ساده، مهارتهای سیاسی برای رهبران ضروری است، چه برای کامیابی خودشان و چه برای هموار کردن راهی که کارکنان به کارکرد خود میپردازند.
گونههای قدرت
قدرت به راههای گوناگون پرورش مییابد. نمونههای عمدة قدرت سازمانی و سرچشمههای پدید آمدن آنها چنیناند.
قدرت شخصی: قدرت شخصی - که به نام قدرت مرجع، قدرت خردمندی، و قدرت شخصیتی نیز خوانده میشود - سرچشمهاش در هستی خود فرد است. قدرت شخصی توانایی رهبران است که پیروان خود را بر پایة نیرومندی شخصیتشان میپرورانند. این رهبران از جاذبة شخصی، اعتماد، و باور به هدفهایی که پیروان را جذب و پابرجا میدارد، بهرهمندند. مردم بدان سبب پیروی میکنند که میخواهند پیروی کنند؛ عواطف آنان به آنها میگوید که چنان کنند. رهبر نیازهای مردم را احساس میکند و وعدههای کامیابی برای رسیدن به آن نیازها را میدهد. نمونههای تاریخی این رهبران «ژاندارک» در فرانسه، «مهاتما گاندی» در هند، و «فرانکلین روزولت» در ایالات متحد آمریکا هستند.
قدرت مشروع: قدرت مشروع که به نام قدرت جایگاه و قدرت رسمی نیز خوانده میشود، سرچشمهاش پایورانی در پایگاه بالاتر است. این قدرت از فرهنگ جامعه برمیخیزد که از راه آن به روشی مشروع و قانونی از سوی پایوران بالاتر به دیگران داده میشود. این اختیار به رهبران قدرت نظارت بر منابع و پاداش و کیفر دادن به دیگران را وامیگذارد. مردم این قدرت را میپذیرند، زیرا آن را به دلخواه میپندارند و برای استقرار نظم و پیشگیری از هرج و مرج در جامعه آن را بایسته میشمارند. فشار اجتماعی از سوی همالان و دوستانی که آن را میپذیرند، و ارد میشود و توقع آن است که دیگران نیز بدان گردن نهند.
قدرت کارشناسی: قدرت کارشناسی که به نام اختیار دانش و شناخت نیز خوانده میشود، از دانشهای تخصصی سرچشمه میگیرد. این قدرت از درون دانش شخص و اطلاعات وی درباره موقعیتی پیچیده برمیخیزد. این قدرت به آموزش و پرورش، آموزش ویژه، و تجربه و آزمودگی بستگی دارد، و از اینرو گونة مهمی از قدرت در جامعةفنشناختی امروزین ماست. برای نمونه، اگر همسر شما به دلیل نوعی از حمله در اتاق معالجة فوری بیمارستان خوابیده باشد و در این هنگام پزشک و خدمتکار بیمارستان هر دو به اتاق وارد شوند احتمال آن خواهد بود که شما به پزشکی که درمان همسر شما را در پیش خواهد گرفت بیشتر توجه کنید تا به خدمتکاری که ملحفههای تازه به اتاق آورده است.
قدرت سیاسی: قدرت سیاسی از پشتیبانی گروههای مردم پدید میآید. این قدرت از توانایی یک رهبر در کار کردن با مردم و نظامهای اجتماعی برای به دست آوردن وفاداری و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
پیشگفتار:
تحولات نظام بین الملل با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق، کشور عراق را به دلیل موقعیت ممتاز ژئوپلتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی به مجموعه پیچیده ای تبدیل کرد که صرف نظر از قدرت های همسایه و منطقه ای از اولویت و تقدم بسیار بالایی در سیاست خارجی قدرت های فرامنطقه ای برخوردار شد. تهاجم این کشور به کویت نیز مزید برعلت گردید و با حضور فیزیکی کشورهای غربی در منطقه خلیج فارس به طور عملی در چالش عمیقی فرورفت. عراق به عنوان یکی از همسایگان جمهوری اسلامی ایران با توجه به اشتراکات تاریخی، مذهبی و فرهنگی و قومی با مردم ایران، از جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی ایران برخوردار است به طوریکه نمی توان از آثار امنیتی حضور و دخالت بازیگران فرامنطقه ای بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران چشم پوشی نمود. تحولات عراق هم چنین بر مسایل امنیتی و اقتصادی ترکیه تأثیر بسزایی دارد. رساله حاضر تلاشی است برای درک و فهم واقع بینانه از مسایل عراق و شناخت اهداف و منافع و زمینه های تعارض و تعامل آن در ارتباط با منافع ملی دو قدرت منطقه ای ایران و ترکیه.