دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد چهره زن در طنز سنتی 10 ص (word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

چهره زن در طنز سنتی (مشروطه)

زن در طنز مشروطه،چهره ای دوگانه دارد:چهره ای برزخی و معلق میان سنت و مدرنیته،میان آن چه در چهارچوب مناسبات فرهنگی و اجتماعی جامعه سنتی شکل گرفته،و آن چه پیامد آرمانخواهی مشروطه است.در این دوره است که شکل بندی و نوع برخورد با مسایل جنسیتی در طنز دستخوش تحول می شود.تحولی که در گذر از نگرش ابزاری و هجوآمیز،به طرح انتقادی هویت و جایگاه زنان می رسد و از مولفه های اصلی انتقاد اجتماعی حرکت مشروطه به شمار می آید.این تحول،در دگرگونی خاستگاه اجتماعی و جنسیتی طنز ریشه دارد.اگر تا پیش از آن تاریخ، طنزنویسی، رنگ تفنن داشت که یا از سوی خواص و یا برای خوشامد خواص وحکام آفریده می شد،در مشروطه،طنز، بیشتر هنر طبقه متوسط است که در پی آشنایی با حقوق و آزادی های جوامع مدنی در غرب وبرخورداری از نگاه نو به شئون سیاسی و اجتماعی ،در صدد ارائه اندیشه های خود به مردم است .از این رو طنز این دوره،رنگی تجدد طلبانه دارد،ژورنالیستی است ومخاطب عام را هدف قرار می دهد،مسایل مردم را باز می گوید و نقشی کمابیش کارکردگرایانه در طرح و پی جویی اندیشه های تجدد طلبی می یابد.میرزا فتعلی آخوند زاده که اولین نظریه پرداز این جریان به شمار می آید، در 25 مارس 187(تقویم روسی)،در نامه ای به میرزا جعفر،مترجم اثر خود(تمثیلات)،می نویسد که نصایح و مواعظ در بهترین صورت تاثیر چندانی در اصلاح جامعه و اخلاق مردم ندارند و می افزاید:"به تجارب حکمای یوروپا و به براهین قطعیه به ثبوت رسیده است که قبایح و ذمایم را از طبیعت بشریه هیچ چیز قلع نمی کند ،مگر کریتیکا و استهزا و تمسخر." و هم او هدف از نگارش آثار طنزآمیز را تهذیب اخلاق می داند.(آخوند زاده،ص206) در این میان،توجه به مسایل زنان،به عنوان یکی از اندیشه های محوری عصر روشنگری،به یکی از کلیدواژه های آثار طنز تبدیل می شود.دغدغه برابری خواهی زنان که وامدار اندیشه مدرنیزاسیون است،بیش از آن که استبداد سیاسی را نشانه رود،در پی ستیزش با بنیادهای فکری فرهنگ سنتی جامعه است و قالب چالش با استبداد فکری متحجران را دارد.این امر،یکی از تفاوتهای مهم طنز مشروطه با آثار طنزآمیز پس از این دوره ،در برخورد با مسایل زنان است.

نقد دوسویه در برخورد با مسایل زنان جامعه مشروطه،اگرچه دغدغه مدرنیزاسیون دارد،ولی هنوز اندیشه های دگرگون سازی موقعیت زنان در آن عینی نشده و روند نوگرایی در آغاز راه است.شیوه آموزش،روابط فردی و خانوادگی،و امر قضا،برخاسته از باورها و هنجارهای فروترانگاری زنان است.از این رو، پرسوناژهای زن در آثارطنزنویسهای عصر مشروطه،با اجحافی دو سویه مواجهند:یکی از سوی فرهنگ مردسالار جامعه که زنان را به عنوان جنس دوم وسیله بهره برداری می داند و دیگر،از سوی فرهنگ سنتی و قشری،که راه آموزش و ارتقای فکر را بر زنان می بندد.در آثار برجسته طنز این دوره،زن ایرانی،موجودی است خرافی،نادان و ناآگاه به ابتدایی ترین دستاوردهای دانش و فرهنگ نو و کهن،که این جهل،مقدمه اجحاف بر او از سوی مردان نیز هست.این است که می بینیم در برجسته ترین آثار طنز این دوره،چرندپرند علامه دهخدا،زن،"کمینه اسیرالجوالی"است که وقتی فرزندش بیمار می شود،فکر می کند چشم خورده و برای دعا-دواکردن،پیش رمال و دعانویس می رود.زنی که عامی است و اعتقاد دارد شلوار مرد که دوتا شد،به فکر زن نو می افتد و از این رو،تا شوهرش سرکار می رود،زن های همسایه را صدا می زند تا هم خوشگذرانی کند،هم آب به مال شوهرش ببندد.آثار دیگر طنزنویسان این دوره نیز از این نگاه متاثر است.آخوند زاده در حکایت"موسی ژوردان حکیم نباتات و مستعلی شاه مشهور به جادوگر"پرسوناژهای زن نمایش را دست به دامان جادو و جنبل می کند تا شهر پاریس را خراب و ویران کنند و نگذارند نامزدشان به فرنگ برود.(ملک پور،جمشید،ص131( اگر هم زن درآثار طنز در موقعیتی برابر با مرد قرار دارد،دست به دست او می دهد تا ویران سازد و خراب کند!میرزاآقا تبریزی در پرده دوم از نمایشنامه"طریقه حکومت زمانخان"(سرگذشت دهباشی قاسم و کوکب)،برای بازتاب فساد اداری عصر ناصری،از چنین تصویری کمک می گیرد:فراشباشی از طریق کوکب،زنی که اخلاق درستی ندارد،سعی می کند یکی از تاجرهای بزرگ را به دام بیاندازد تا قدری رشوه بگیرد.

یک استثنا و دهها قاعده! نگاه فرودست انگار به زنان،در حالی است که 20سال پیش از شکل گرفتن مشروطه،زنی به نام بی بی فاطمه استرآبادی،برای اولین بار با رساله"معایب الرجال"در دفاع از حقوق زنان به عرصه طنز آمده و بافت جنسیتی طنزنویسی را دگرگون ساخته است.بی بی فاطمه استرآبادی،زنی از طبقه متوسط،در پاسخ به رساله تادیب النسوان نوشته یکی از شاهزادگان قاجار که در



خرید و دانلود تحقیق در مورد چهره زن در طنز سنتی 10 ص (word)


تحقیق در مورد باز یهای سنتی و بومی استان یزد

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 9 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

مقدمه: در فرهنگ لغات فارسی بازی به سرگرمی به مشغولیت، تفریح، لعب، کار،ورزش و فریب معنی شده است. زیست شناسان و روان شناسان نیز در مورد بازی نظرات مختلفی ارائه داده‌اند. زیست شناسان براین باورندکه علاقه‌ی انسان به بازی به کنجکاوی وی درکشف و شناخت محیط اطراف ارتباط دارد و روان‌شناسان نیز می‌گویند نیاز انسان به بازی در حقیقت مصرف انرژی نهفته در وجود اوست و البته جامعه شناسان نیز بازی را وسیله‌ای برای تمرین انسان در زندگی اجتماعی توصیف می‌کنند.برخی بر این باورند بازی خود هنری است که ناشی از فرهنگ و آداب وسنن هر جامعه است. اگر بخواهیم به این مقوله‌، عمیق بنگریم بازی همه نظرات وتعاریف فوق را دربرمی‌گیرد. درکشورپهناور ایران که از تنوع اقلیمی و قوم و قبیله ای خاصی برخوردار است، انواع بازی وسرگرمی رواج داشته و دارد. این بازی‌ها درمراسم عروسی ، قبل و بعد از آغاز کاشت و برداشت محصولات کشاورزی،شب نشینی‌ها و… اجرا می‌شود. این‌که بازی‌ها از چه زمانی ومکانی آغاز شده‌اند اطلاع دقیقی در دست نیست ولی از نوشته‌ها، کتیبه‌ها و نقوش غارها و دیوارها چنین استنباط می‌شود که بازی‌ها درحقیقت نوعی سخن گفتن، انتقال اطلاعات و معلومات،ایجاد و حفظ آمادگی جسمانی برای جنگ‌ها،ایجاد سرور ونشاط، شکرگذاری به درگاه خداوند و … بوده‌است. نکته‌ی مهم این‌که در درگاه خداوند هریک از این بازی‌ها بار فرهنگی داشته‌است. بازی‌ها ویژگی‌های خاص خود را داراست که می‌توان به ابزار و امکانات ،مکان، گستره‌ی بازی ،سن و جنسیت بازی اشاره کرد.

1- بازی جرنگ جرنگ:

نوع بازی: یک گروهی (حداقل چهار نفر)

داور: دارد

برد و باختی: نیست

جنسیت بازیکنان:  پسرانه

وضعیت کنونی: انجام نمی شود

نحوه بازی: دو نفر به عنوان داور در مکان مشخصی می نشیند و رنگی را بین خود انتخاب می کنند بطور یکه بازیکنان از آن اطلاع نداشته باشند. سپس بازیکنان کنار یکدیگر و روبروی آنها در صفی ایستاده و برای تشخیص آن رنگ با یکدیگر رقابت می کنند.

در این بازی به یک کمربند نیاز است که هنگام رقابت بر سر تشخیص رنگ مورد نظر، یکطرف آن در دست داور و سر دیگر در دست بازیکنی که نوبتش رسیده قرار دارد.

سوال و جواب بین داوران و بازیکنان به این صورت انجام می شود:

بازیکن: جرنگ جرنگ

داور: اسب چه رنگ

بازیکن: سفید (مثلاً)

اگر جواب غلط باشد

داور: بده به سفید (بازیکن سر کمربندی را که در دست دارد به بازیکن بعدی می دهد)

اگر جواب درست باشد:

داور: بتراش

در این هنگام بازیکنی که رنگ را بدرستی تشخیص داده است حق دارد با کمربند بازیکنان دیگر را بزند و بازیکنان دیگر نیز در صورت داشتن توانایی می بایست کمربند را از او بگیرند. داور با گفتن کلمه «جو» و «گندم» به صورت مکرر حق زدن را از او می گیرد و دوباره به او می دهد. یعنی بازیکن با شنیدن کلمه «جو» حق ندارد بازیکنان دیگر را بزند و باید در یک جا ایستاده و با چرخاندن کمربند در بالای سر خود نگذارد بازیکنان به او نزدیک شده و کمر بند را از او بگیرند. چنانچه دوباره از داور کلمه «گندم» را بشنود می تواند بازیکنان را بزند.

چنانچه بازیکنان کمر بند را از او بگیرند و یا به تشخیص داور بازی متوقف شود این مرحله از بازی به پایان رسیده و دوباره داوران با انتخاب رنگی دیگر مرحله بعد را آغاز می کنند.

2- سنگ کرنو:

نوع بازی: گروهی

داور: دارد

برد و باختی: است

جنسیت بازیکنان:  پسرانه

وضعیت کنونی: انجام نمی شود

 

نحوه بازی: ابتدا دو نفر که بزرگتر هستند یارگیری می کنند و یک نفر نیز به عنوان داور انتخاب می شود.

افراد دو گروه در یک صف بصورت یک در میان کنار یکدیگر قرار می گیرند بطوری که هر بازیکن (بجز بازیکن اول و آخر  صف) بین دو بازیکن حریف قرار دارد.

تمام بازیکنان دست های خود را به پشت برده و قلاب می کنند طوری که بتوان سنگ بازی را که حجم آن به اندازه یک گردو است در آن قرار داد، سپس داور ضمن حرکت مدوام در طول صف (از پشت بازیکنان) سنگی را که در دست دارد با گفتن جمله «سنگ کرنو وردار در رو (Sange Kareno Vardare Dar ro)» در دست بازیکنان قرار می دهد اما رها نمی کند و هر زمان که این سنگ در دست بازیکنی قرار گرفت، او می بایست طوری از صف به بیرون فرار کند که از ضربه بازیکنان کناری در امان باشد چرا که بازیکنان همیشه آماده هستند تا به هر بازیکنی که سنگ را از داور گرفته و قصد فرار از داخل صف را دارد ضربه ای (با پا) بزنند.

چنانچه بازیکنی موفق به فرار از داخل صف شود، گروه او برنده بازی می باشد.

بازیکنان گروه بازنده می بایست بازیکنان گروه برنده را کول کرده و تا جایی که داور مشخص می کند برده و دوباره به محل بازی برگردانند.

پس از آن نیز بازی طبق روال قبلی و تا زمان توافق گروه ها ادامه پیدا می کند.

3- جنبش و آلک:

نوع بازی: دو گروهی (دو نفر یا بیشتر)

داور: ندارد

برد و باختی: است

جنسیت بازیکنان:  پسرانه

وضعیت کنونی: بعضی اوقات انجام میشود

4- جو بغلی:

نوع بازی: دو گروهی

داور: دارد

برد و باختی: است

جنسیت بازیکنان:  پسرانه

وضعیت کنونی: انجام نمی شود

5-دنه:

نوع بازی: گروهی

داور: ندارد

برد و باختی: نیست

جنسیت بازیکنان:  پسرانه

وضعیت کنونی: انجام نمی شود

6- کلوکل:

نوع بازی: دو گروهی (حداقل شش نفر)

داور: ندارد

برد و باختی: است

جنسیت بازیکنان:  پسرانه

وضعیت کنونی: انجام نمی شود

نحوه بازی: توسط دو نفر که ارشدیت دارند یارگیری انجام می شود سپس مکانی را به عنوان «کُلَّه» Kollah در نظر گرفته میشود. نکته قابل ذکر این است که این بازی باید بر روی پشت بامها انجام میشد و بازیکنان با خارج شدن  از پشت بامها از  بازی نیز خارج میشدند.

7-کوله زنی:

نوع بازی: گروهی (دو گروه سه نفره)

داور: ندارد

برد و باختی: است

جنسیت بازیکنان:  پسرانه

وضعیت کنونی: انجام نمی شود

8- ملا حراج:

نوع بازی: گروهی

داور: ندارد

برد و باختی: نیست

جنسیت بازیکنان:  پسرانه

وضعیت کنونی: انجام نمی شود

9-هاپاچ وازی:



خرید و دانلود تحقیق در مورد باز یهای سنتی و بومی استان یزد


تحقیق در مورد چهره زن در طنز سنتی 10 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

چهره زن در طنز سنتی (مشروطه)

زن در طنز مشروطه،چهره ای دوگانه دارد:چهره ای برزخی و معلق میان سنت و مدرنیته،میان آن چه در چهارچوب مناسبات فرهنگی و اجتماعی جامعه سنتی شکل گرفته،و آن چه پیامد آرمانخواهی مشروطه است.در این دوره است که شکل بندی و نوع برخورد با مسایل جنسیتی در طنز دستخوش تحول می شود.تحولی که در گذر از نگرش ابزاری و هجوآمیز،به طرح انتقادی هویت و جایگاه زنان می رسد و از مولفه های اصلی انتقاد اجتماعی حرکت مشروطه به شمار می آید.این تحول،در دگرگونی خاستگاه اجتماعی و جنسیتی طنز ریشه دارد.اگر تا پیش از آن تاریخ، طنزنویسی، رنگ تفنن داشت که یا از سوی خواص و یا برای خوشامد خواص وحکام آفریده می شد،در مشروطه،طنز، بیشتر هنر طبقه متوسط است که در پی آشنایی با حقوق و آزادی های جوامع مدنی در غرب وبرخورداری از نگاه نو به شئون سیاسی و اجتماعی ،در صدد ارائه اندیشه های خود به مردم است .از این رو طنز این دوره،رنگی تجدد طلبانه دارد،ژورنالیستی است ومخاطب عام را هدف قرار می دهد،مسایل مردم را باز می گوید و نقشی کمابیش کارکردگرایانه در طرح و پی جویی اندیشه های تجدد طلبی می یابد.میرزا فتعلی آخوند زاده که اولین نظریه پرداز این جریان به شمار می آید، در 25 مارس 187(تقویم روسی)،در نامه ای به میرزا جعفر،مترجم اثر خود(تمثیلات)،می نویسد که نصایح و مواعظ در بهترین صورت تاثیر چندانی در اصلاح جامعه و اخلاق مردم ندارند و می افزاید:"به تجارب حکمای یوروپا و به براهین قطعیه به ثبوت رسیده است که قبایح و ذمایم را از طبیعت بشریه هیچ چیز قلع نمی کند ،مگر کریتیکا و استهزا و تمسخر." و هم او هدف از نگارش آثار طنزآمیز را تهذیب اخلاق می داند.(آخوند زاده،ص206) در این میان،توجه به مسایل زنان،به عنوان یکی از اندیشه های محوری عصر روشنگری،به یکی از کلیدواژه های آثار طنز تبدیل می شود.دغدغه برابری خواهی زنان که وامدار اندیشه مدرنیزاسیون است،بیش از آن که استبداد سیاسی را نشانه رود،در پی ستیزش با بنیادهای فکری فرهنگ سنتی جامعه است و قالب چالش با استبداد فکری متحجران را دارد.این امر،یکی از تفاوتهای مهم طنز مشروطه با آثار طنزآمیز پس از این دوره ،در برخورد با مسایل زنان است.

نقد دوسویه در برخورد با مسایل زنان جامعه مشروطه،اگرچه دغدغه مدرنیزاسیون دارد،ولی هنوز اندیشه های دگرگون سازی موقعیت زنان در آن عینی نشده و روند نوگرایی در آغاز راه است.شیوه آموزش،روابط فردی و خانوادگی،و امر قضا،برخاسته از باورها و هنجارهای فروترانگاری زنان است.از این رو، پرسوناژهای زن در آثارطنزنویسهای عصر مشروطه،با اجحافی دو سویه مواجهند:یکی از سوی فرهنگ مردسالار جامعه که زنان را به عنوان جنس دوم وسیله بهره برداری می داند و دیگر،از سوی فرهنگ سنتی و قشری،که راه آموزش و ارتقای فکر را بر زنان می بندد.در آثار برجسته طنز این دوره،زن ایرانی،موجودی است خرافی،نادان و ناآگاه به ابتدایی ترین دستاوردهای دانش و فرهنگ نو و کهن،که این جهل،مقدمه اجحاف بر او از سوی مردان نیز هست.این است که می بینیم در برجسته ترین آثار طنز این دوره،چرندپرند علامه دهخدا،زن،"کمینه اسیرالجوالی"است که وقتی فرزندش بیمار می شود،فکر می کند چشم خورده و برای دعا-دواکردن،پیش رمال و دعانویس می رود.زنی که عامی است و اعتقاد دارد شلوار مرد که دوتا شد،به فکر زن نو می افتد و از این رو،تا شوهرش سرکار می رود،زن های همسایه را صدا می زند تا هم خوشگذرانی کند،هم آب به مال شوهرش ببندد.آثار دیگر طنزنویسان این دوره نیز از این نگاه متاثر است.آخوند زاده در حکایت"موسی ژوردان حکیم نباتات و مستعلی شاه مشهور به جادوگر"پرسوناژهای زن نمایش را دست به دامان جادو و جنبل می کند تا شهر پاریس را خراب و ویران کنند و نگذارند نامزدشان به فرنگ برود.(ملک پور،جمشید،ص131( اگر هم زن درآثار طنز در موقعیتی برابر با مرد قرار دارد،دست به دست او می دهد تا ویران سازد و خراب کند!میرزاآقا تبریزی در پرده دوم از نمایشنامه"طریقه حکومت زمانخان"(سرگذشت دهباشی قاسم و کوکب)،برای بازتاب فساد اداری عصر ناصری،از چنین تصویری کمک می گیرد:فراشباشی از طریق کوکب،زنی که اخلاق درستی ندارد،سعی می کند یکی از تاجرهای بزرگ را به دام بیاندازد تا قدری رشوه بگیرد.

یک استثنا و دهها قاعده! نگاه فرودست انگار به زنان،در حالی است که 20سال پیش از شکل گرفتن مشروطه،زنی به نام بی بی فاطمه استرآبادی،برای اولین بار با رساله"معایب الرجال"در دفاع از حقوق زنان به عرصه طنز آمده و بافت جنسیتی طنزنویسی را دگرگون ساخته است.بی بی فاطمه استرآبادی،زنی از طبقه متوسط،در پاسخ به رساله تادیب النسوان نوشته یکی از شاهزادگان قاجار که در



خرید و دانلود تحقیق در مورد چهره زن در طنز سنتی 10 ص


تحقیق نگاهی به کارکرد های اسطوره ای شعر سنتی فارسی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 12

 

نگاهی به کارکرد های اسطوره‌ای شعر سنتی فارسی

مقدمه‌

بابِ این‌ روزگار، برخورد آرکئولوژیک‌ با هنر سنتی‌ است‌ و در ذیل‌ آن، شعر سنتی، چه‌ در عصر حافظ‌ و بیدل سروده شده باشد‌ و چه‌ در روزگار ما از این‌ برخورد بی‌نصیب‌ نمانده‌ است.در واقع دیدگاه صرفاً آرکئولوژیک‌ نسبت‌ به‌ شعر کلاسیک‌ و هر نوع‌ هنر سنتی‌ دیگر رهاورد اسف بار هنر مدرن‌ است. از این‌ منظر دنیای‌ مدرن‌ در غیبت‌ اساطیر و مآثر سلف‌ و در غیاب‌ محوریت‌ آیین های‌ الهی، هنر را تنها پایگاه‌ بروز معنویت‌ یافته است ،و در نتیجه این‌ دریافت‌ مدرن‌ به‌ تقدیس‌ هنر من‌ حیث‌ هنر انجامید. امروزه‌ بخشی‌ از جریان‌ ادبی‌ با شعر سنتی‌ به‌ عنوان‌ شئی‌ موزه‌ای‌ برخورد می‌کند. در این‌ نوشته‌ کوتاه‌ و عجولانه می‌خواهیم‌ به‌ بررسی‌ جوانب‌ این‌ برخورد بپردازیم.در شعر سنتی‌ فارسی‌ صورت‌ و سیرت‌ قدسی‌ هنر متجلی‌ می‌شود. این‌ گونه‌ شعر، حاوی‌ خصوصیاتی‌ است‌ که‌ در برخورد نخستین‌ کارکرد حسی‌ ویژه‌ای‌ به‌ واسطهِ‌ تقارن‌ بر مخاطب‌ تحمیل‌ می‌کند. از منظر این‌ برخوردِ نخستین، شعر و سایر هنرهای‌ فطری‌ و غیر تلفیقی‌ نظیر نقش‌پردازی‌ و موسیقی‌ چیزی‌ نیست. جز حس، چیزی‌ نیست‌ جز صورت‌ محض، نه‌ در تقابل‌ با معنای‌ ادعایی‌ و موهوم‌ و نیز دوگانگی‌ پنداری‌ بزرگان‌ فلسفه‌ و نظریه‌پردازان‌ ادبی، بلکه‌ در تقابل‌ با خودِ معنا.شعر سنتی‌ فارسی‌ در ذات‌ پویا و اصیل‌ خود، واجد کارکردهای‌ اسطوره‌ای‌ است‌ که‌ این‌ کارکردها به‌ لحاظ‌ طبیعت‌ ماندگار و پایدار، از خصلت‌ فرازمانی‌ و مکانی‌ برخوردارند. در حقیقت‌ اقبال‌ صدها ساله‌ طیف های‌ مختلف‌ به‌ شعر سنتی‌ فارسی‌ می‌تواند از این‌ عنصر فرازمانی‌ و مکانی‌ اسطوره، بهره‌ برده‌ باشد. منظور از کارکرد اسطوره‌ای‌ در اینجا، بیان‌ مصادیق‌ اسطوره‌ای‌ نیست‌ بلکه‌ مقصود آن‌ است‌ که‌ شعر سنتی‌ در فرم‌ و ساختار، آشکارکنندهِ‌ مراتبی‌ است‌ که‌ آن‌ مراتب‌ واجد خصلت‌ اسطوره‌ای‌ یعنی‌ ثبوت، وحدت‌ ارکان‌ و هماهنگی‌ با ارکان‌ آفرینش‌ است.چنین‌ مراتبی‌ که‌ در آغاز از سوی‌ اصحاب‌ ادب‌ و نویسندگان‌ کتب‌ شعری‌ به‌ صنایع‌ و بدایع‌ معرفی‌ شدند و حاوی‌ عناصری‌ همچون‌ وزن‌ و قافیه‌ بودند، بی‌هیچ‌ دلیل‌ خاصی‌ و تنها شاید به‌ دلیل‌ غلبه‌ عینیات‌ بر ذهنیات‌ و تلقی‌ جزء به‌ جای‌ کل‌ در تعریف‌ شعر وارد شدند و علمای‌ روزگار تعریف‌ شعر را بر اساس‌ آنها استوار نمودند. بی‌نیاز از گفتن‌ است‌ که‌ شعر می‌تواند کارکردی‌ غیراسطوره‌ای‌ داشته‌ باشد. چنانکه‌ معتقدیم‌ شعر این‌ روزگار در بخشی‌ وسیع‌ و فراگیر چنین‌ است، زیرا زندگی‌ مردم‌ این‌ روزگار از خصایص‌ اسطوره‌ای‌ تهی‌ است. بنابراین‌ تعریف‌ شعر بر اساس‌ وزن‌ و قافیه‌ چندان اصیل به نظر نمی رسد‌‌ زیرا وزن‌ و قافیه‌ تظاهرات کارکردهای‌ اسطوره‌ای‌ است‌ که‌ اهم‌ آن طی‌ موضوع‌ تقارن‌ و توازن‌ بیان‌ خواهد شد.با تمام‌ این‌ اوصاف‌ برخورد صرفاً ارکئولوژیک‌ با هنرهای‌ سنتی‌ و در ذیل‌ آن‌ شعر سنتی‌ فارسی‌ نمی‌تواند برآورندهِ‌ تمامی‌ نیازهای‌ نقد ادبی‌ امروز باشد زیرا چه‌ بخواهیم‌ و چه‌ نخواهیم‌ نمی‌توانیم‌ اسطوره‌ها را حداقل‌ از پسزمینه‌ وجدان‌ بشری‌ خارج‌ کنیم.این‌ کارکردهای‌ اسطوره‌ای‌ حداقل‌ در لحظاتی‌ خاص‌، حضور غیرقابل‌ انکار و قاطع‌ خود را می‌نمایانند.نیاز به‌ حضور شعر سنتی‌ فارسی‌ در حقیقت‌ نیاز به‌ تنفس‌ در فضایی‌ اسطوره‌ای‌ و بی‌زمان‌ و مکان‌ است.

 تقارن‌ و توازن‌

آنچه‌ پیش‌ از هر چیز در شعر سنتی‌ فارسی‌ دیده‌ می‌شود توازن‌ است. این‌ توازن‌ در صورت، حاوی‌ کارکردی‌ قدسی‌ است، زیرا در هنر قدسی‌ علاوه‌ بر مفهوم‌ و باطن‌ در ظاهر نیز کاربرد عناصر و اِلِمان های‌ رمزی‌ و آیینی‌ نوعی‌ محمل‌ معانی‌ قدسی‌ بوجود می‌آورد، که‌ مثال‌ بارز آن‌ در معابد هندو، مساجد اسلامی‌ و کلیساها آمده‌ است.در این‌ گونه‌ توازن، تقابل‌ میان‌ دو مصراع‌ به‌ چشم‌ می‌خورد. همچنین‌ در پس‌پردهِ‌ تقارن‌ و توازن‌ مصاریع، تقابلی‌ پنهان‌ میان‌ انسان‌ و حقیقت‌ اتفاق‌ می‌افتد که‌ راه‌ به‌ وحدت‌ می‌برد. تقابل‌ زوج های‌ قابل‌ تأ‌ویل‌ در حیطهِ‌ نظریات‌ ادبی‌ از قبیل‌ جداسازی‌ و تقابل‌ زبان‌ خبری‌ و زبان‌ شعر که‌ ظاهراً ملهم‌ از زوجهای‌ طبیعت‌ نظیر روز و شب‌ و بالاتر از آن؛ دو گونهِ‌ بازتاب‌ روح‌ اعظم‌ یعنی‌ آسمان‌ و زمین‌ است، به‌ حق‌ می‌تواند بنیان‌ تمایزات‌ میان‌ شعر و غیر شعر قرار گیرد.چنین‌ تقابلی‌ در کلیت‌ خویش‌ یکی‌ از اختصاصات‌ هنرهای‌ سنتی‌ است. تقارن‌ اعظم‌ کیهانی‌ که‌ خود را در زوج های‌ قابل‌ تأ‌ویل‌ همانند آسمان‌ و زمین، خیر و شر، زشت‌ و زیبا و آب‌ و آتش، می‌نمایاند، قابل‌ طرح در ذیل‌ این‌ تقابل‌ است.اصولاً "کیهان‌ و هیولا" زوج‌ اصیل‌ بنیانگذاری‌ جهان‌ شناخته‌ شده‌ است. چنانکه‌ در روز نخست، تقدیر الهی‌ حکم‌ بر این‌ کرد که‌ کیهان‌ در میان‌ اقیانوس‌ آب های‌ آغازین‌ تقدس‌ یابد و جهان‌ بنیان‌ نهاده‌ شود. در قرآن‌ کریم‌ هم‌ آمده‌ است: "کان‌ عرشه‌ علی‌الماء". به‌ همین‌ نسبت‌ نیلوفر "لوتوس" که‌ عرش‌ الهی‌ بر آن‌ استوار شده‌ از میان‌ آب‌ سر برمی‌آورد. انسان‌ نیز حاوی‌ محتوایی‌ کیهانی‌ است‌ و با دمیدن‌ روح‌ الهی‌ در کالبدش‌ تقدیس‌ یافته‌ و از دیگر مخلوقات‌ متمایز گشته‌ است.در ذیل‌ تقابل‌ اعظم‌ کیهانی، تقارن‌ و توازن‌ و تجانس‌ در شعر فارسی‌ و معماری‌ اسلامی‌ -- ایرانی‌ قابل‌ ردیابی‌ است. این‌ گونه‌ شعر به‌ روشنی‌ مایه‌ور از سرشت‌ سنتی‌ و منطبق‌ بر زوج های‌ قابل تأ‌ویل‌ است.اگر به‌ غزل‌ به‌ عنوان‌ شاخص‌ شعر سنتی‌ نظری‌ بیفکنیم، شاکله‌ آن‌ را از حیث‌ تقارن‌ و توازن‌ کامل‌ می‌یابیم. این‌ مقارنه‌ در سایهِ‌ تجربه‌های‌ روحانی‌ و مشاهدات‌ متافیزیکی‌ بالیده‌ است. در این‌ مقارنه، مطلع‌ غزل‌ که‌ به‌ تعبیر یونانیان‌ هدیه‌ خدایان‌ است، در حقیقت‌ آینه‌دار تقارنی‌ کامل‌ و رمزی‌ از حضوری‌ آسمانی‌ است. در اینجا دو سوی‌ آسمان، دو مصراع‌ مطلع‌ می‌شود (نظیر حالتی‌ که‌ در معماری‌ اسلامی‌ با پیوستن‌ دو سوی‌ طاق‌ دیده‌ می‌شود)، در انتهای‌ غزل، آنجا که‌ فیوضات‌ به‌ مراتب‌ پایین‌تر نزول‌ می‌یابد، حضور زمینی‌ در لباس‌ تخلص‌ تثبیت‌ می‌شود. بدین‌سان‌ غزل‌ از طریق‌ نردبانی‌ متافیزیکی‌ از سویی‌ به‌



خرید و دانلود تحقیق نگاهی به کارکرد های اسطوره ای شعر سنتی فارسی


مقاله درمورد پسته در طب سنتی ایران

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

پسته در طب سنتی ایران

به زبان سریانی بستی به عربی فستق به یونانی بسطاقیا نامیده می شود. نام رایج گیاه piostachio و نام علمی آن pistacia vera می باشد.

طول درخت پسته در مناطق حاره تا ارتفاع ده متر هم می رسد ولی در مناطق معتدله ارتفاع آن کمتر است و به صورت درختچه در می آید. در متون طب سنتی ذکر شده که دو نوع جبلی (وحشی و خودرو) و بستانی دارد. که نوع دوم از پسته جبلی درشت تر است. افغانستان ، سوریه ، نواحی مدیترانه ، کالیفرنیای آمریکا و ایران (رفسنجان ، دامغان ، خراسان و قزوین) از نواحی پرورش درخت پسته است. میوه درخت پسته در یک سال دارای مغز می باشد و در یک سال مغز ندارد که به آن بزغنج می گویند.

پسته غیر مقشر یعنی پسته به همراه پوست تا مدت ها سالم می ماند اما نوع مقشر یعنی پسته ای که پوستش کنده شده باشد اگر چند روز بماند تازگی و طراوتش را تا حدی از دست می دهد و بهترین پسته پسته تازه است که بتازگی پوستش را کنده باشند و تازه مقشر شده باشد.

مغز پسته دارای طعم مطبوع .و ملایم است و پوشیده از یک قشر خیلی نازک و جدا نشدنی و به رنگ قرمز است که اصطلاحا جفت نامیده می شود. میوه پسته شفت و تا حدی خشک است .

از ترکیبات شیمیایی پسته می توان به آمیدون، ساکارز، انواع ویتامین ها از قبیل ویتامین A.B1.B6.E اشاره کرد. موادی از قبیل منیزیم ، پتاسیم ، سلنیم ، روی و مس ، فولات و آهن و اسید آمینه غیر ضروری آرژی نین.

چربیهای موجود در پسته از نوع غیر اشباع (Unsaturated ) و فیتوسترولها نیز می باشند. به علاوه پسته دارای ترکیباتی است که جزء گروه فیتوکمیکا ل ها (Phytochemical ) میباشند که اینها ترکیباتی هستند که به طور طبیعی توسط گیاهان تولید میشوند تا گیاهان را در برابر آسیب قارچها ، ویروسها و باکتریها در امان نگه دارند. این گروه از مواد شیمیایی از ابتلا به بیماریهای قلب و عروق پیشگیری نیز می کنند. موادی مثل سیانیدین و پروآنتوسیانیدین بتاسیتوسترول گاما توکوفرول لوتئین و کوئرستین جرء گروه فیتوکمیکال هستند.

قسمت خوراکی میوه . مغز آن یعنی مغز پسته می باشد که به علت معطر بودن مصرف Culinary (سر سفره ) دارد و به عنوان چاشنی در غذاها و جزئی از تنقلات و آجیل مصرف می شود و کاربردهای درمانی کثیری نیز برای آن ذکر شده است. در طب سنتی و گیاه درمانی برای پوست پسته مصرف درمانی قائل شده اند.

مزاج پسته: متون طب سنتی ایران مزاج مغز پسته را گرمتر از گردو می داند و در مجموع دوم گرم و خشک برای پسته قائل شده اند ولی برخی از این متون تا سوم گرم و سوم خشک نیز برای پسته در نظر می گیرند. لکن چون میوه این گیاه دارای رطوبتی اضافه می باشد که در تمام ماده و جرم پسته به طور یک نواخت و مساوی گسترده نشده است. و از آن به رطوبت فضلیه تعبیر می شود لذا بعضی از حکما آن را تر نیز محسوب می کنند.

به نظر می رسد که هر چه از درون میوه پسته به سمت بیرون آن پیش می رویم از نظر مزاج ازمیزان کیفیت حرارت در قسمتهای مختلف پسته کاسته می شود که از این خاصیت تغییر مزاج در پسته در درمان انواع بیماریهای اعضای مختلف بدن انسان می توان یاری جست به عنوان مثال دیده شده که جفت پسته یعنی پوست بالای لب یا مغز پسته که بلافاصله روی مغز پسته قرار دارد و در واقع همان پوسته نازک (رقیق) ملاصق (چسبیده) به مغز پسته است معتدل در حرارت و خشکی هست. مزاج خارجی ترین پوست که سبزرنگ است و روی پوست سفت و صلب و چوبی سفید رنگ پسته قرار دارد سرد و خشک می باشد.

بدل پسته به مغز بادام و مصلح پسته آشامیدن سرکه و خوردن انار ترش و زردآلوی خشک ترش و میوه های بارده و کلا خوردن ترشی است.

پسته مصدع محرورین است یعنی افراد گرم مزاج را اذیت می کند و مصرف زیاد پسته نیز ایجاد شری می کند که نوعی بثور ریز در سطح پوست بدن دارای خارش فراوان می باشد.

خواص پسته از نقطه نظر گیاه درمانی (Herbal Medicine ) : به علت وجود فیتو سترولها سطح کلسترول به ویژه LDL را پائین می آورد. نقش پیشگیری کننده و ایضا درمان کمکی در بیماریهای عروقی در کنار داروهای شیمیایی برای پسته می توان قائل شد. آرژینین موجود در پسته قابلیت انعطاف پذیری شریانها را می افزاید و باعث افزایش و تقویت جریان خون میشود. زیرا روی مکانیسمهای باواسطه نیتریک اکساید تاثیر میگذارد و نهایتا باعث relax شدن و شل شدن عضلات صاف جدار شرائین و گشادتر شدن انها میشود. مشاهده شده که ترکیبات فیتوکمیکال موجود در مغز پسته باعث محافظت و مصونیت فرد در برابر بیماریهای قلبی عروقی و تا حدی کانسرها میشود. (موضوعی که در طب سنتی از پسته به عنوان مقوی دل یاد میکند) و نقش پیشگیری کننده که فرد مصرف منظم روزانه پسته داشته باشد.

از دیدگاه طب سنتی میتوان خواص پسته را از دو جنبه بررسی کرد :

اول طعم پسته که به علت مرارت و تا حدی عفوصت (کمی تلخی و تقریبا گسی) و داشتن خواص قبض و تخشین افعال و عملکرد پسته دربدن انسان توجیه میشود.

دوم بررسی خواص پسته براساس استعمال قسمتهای مختلف این گیاه مثلا اینکه خوردن مغز پسته (مزاج گرم و خشک) با خوردن پوست نازک قرمز رویش (که ازنظر حرارت و خشکی معتدل است و شاید این اعتدال تا حدی شدت حرارت و یبوست مغز آن را تعدیل کند) باعث فربهی و چاق شدن بدن میشود. بنابراین ازمغز پسته با پوست ملاصقش به مسمن بدن و رافع لاغری تعبیر میشود.

مضاف بر آنکه مصرف این قسمت از پسته باعث تقویت معده میشود و این تقویت به علت همان فعل قبض پسته است.

زیرا پسته را تا حدی جزگیاهان قابض (Astringent) به حساب می اوریم.

مصرف پوست سرد و خشک پسته به عنوان خارجی ترین لایه میوه این گیاه به صورت مضغ (مزمزه و مکیدن این پوسته دردهان) باعث تقویت مخاط لثه میشود پس مقوی دندان و بافتهای دهانی محسوب میگردد.

نشستن در آبی که پوست چوبی و صلب و سفید پسته در آن جوشانده شده باشد باعث نفوذ عصاره شیمیایی موجود در این قسمت از گیاه در نواحی انال و ژینتال (تناسلی) میشود و دیده شده که در درمان خروج مقعد مفید است.

نطول به طبیخ (یعنی ریختن آب حاصل از جوشاندن پوست تند درخت پسته و جوشانده برگ پسته بر روی بدن) در درمان برخی ناراحتیهای مقعد موثر است.

حال به بررسی کاملتر خواص پسته از دیدگاه طب سنتی ایران میبپردازیم که هدف اصلی این گفتار است.

مصرف پسته به طور کلی باعث تقویت ذهن و حفظ دماغ و رفع خفقان (طپش قلب) و حتی (استفراغ) و غثیان (تهوع) و مغص (پیچش شکم و درد شکم به همراه قراقر شکم) میباشد. توجیه بعضی از این خواص پسته در رابطه با دستگاه گوارش با توجه به قابض بودن این گیاه امکان پذیراست. چرا که حرکاتی که از معده به سمت قسمتهای فوقانی تر دستگاه گوارش ایجاد میشود و باعث تهوع استفراغ و احتمالا رفلاکس میگردد و یا از معده به سمت پایین یعنی روده ها که باعث پیچش شکم (مغص) و حتی اسهال میشود توسط خاصیت قبض پسته کنترل میشود.

پسته همچنین دردرمان برودت کبد و تفتیح سده کبد و منافذ غذا و کیسه صفرا مفید است و منقی کبد (پاک کننده کبد از اخلاط و فضول زائد و غیرطبیعی) میباشد و مزیل وجع رطوبی کبد هم میباشد یعنی درد کبدی ناشی از سوء مزاج رطب این عضو را زائل میکند و از بین میبرد. پسته مفتح سدد کبدی (گرفتگیهای کبدی) است به عبارتی تفتیح بند آمدگیهای کبدی میکند و در درمان برخی انواع یرقان نیز مفید میباشد.

سعوط پسته همراه با مشک جهت درمان لقوه و تقویت حافظه وتنقیه دماغ مفید است و همراه با عنبر برای ازاله وسواس و مواد سوداوی موثراست.

پسته به علت گرم و خشک بودن در بهبود سرفه های رطوبی بلغمی موثر بوده و به طور کلی در درمان گروهی از سرفه های مزمن مفید است.

مضغ پوست سبز بیرونی پسته (خارجی ترین پوسته پسته) رافع تشنگی و بوی بد دهان و قلاع (زخمهای دهانی) میباشد و مقوی دندان و مخاط لثه است. به علاوه مضغ این قسمت در دهان رافع فواق (سکسکه) وقی و اسهال است.

به علت تقویت معده و خم معده و به علت قابض بودنش مانع برگشتن غذا از معده به مری میشود. پسته مانند سایر مقویهای (تونیکهای tonic های) گوارشی دارای مواد تلخ (bitter= بیتر) میباشد که توجیه کننده افعال ناشی از مرارت و تلخی این گیاه میباشد.

پسته قلیل الغذا است و خوردن آن مولد خون صالح است و همانطور که شد چاق کننده افراد لاغر است. پسته حکم تریاق و فادزهر برای گزش (سم) حشرات موذی داردو به طور ذوالخاصیه این کار راانجام میدهد.

نطول به طبیخ پوست درخت و برگ ان برای رفع جرب و حکه (خارش) حبس نزلات و رفع قمل (شپش) موثراست.

تاثیر پسته روی دستگاه تناسلی به این صورت است که : پسته به علت داشتن رطوبت فضلیه مثل سایرگیاهان (دارویی) دارای این رطوبت (از قبیل شقاقل، بهمنین و بوزیدان) واجد خاصیت مبهی (Aphrodisiac) یا افزایش دهنده نیروی جنسی و زیادکننده منی میباشد.



خرید و دانلود مقاله درمورد پسته در طب سنتی ایران