لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
کریم خان زند
کریم خان زند ، پایه گذار سلسله زندیه محسوب می شود . اقبال جهانگشایی او ، بیش از هر چیز مدیون اغتشاشاتی بود که پس از قتل نادر در ایران سربرآورد و از سابقه دراز هفتاد یا هشتاد ساله ای برخوردار بود. وی قریب سه سال بعد از در گذشت نادر شهرتی نداشت و در میان قبیله خود ، که به دستور نادر در سال 1144 ه.ق. به خراسان کوچانیده شده بودند ، از حیثیت متعارفی برخوردار بود.بی کفایتیهای آشکار بازماندگان نادر و نزاعهای برادر کشانه ای که میان آنان رخ داد ، موجب شد که کریم توشمال ( پهلوان ) در کنار دو تن دیگر از بزرگان ، به نامهای علی مردان خان و ابوالفتح خان بختیاری برای آرامش مناطق غربی و مرکزی کشور به میدان آید . او پس از نشان دادن لیاقتهای مکرر ، از سوی قبیله خویش لقب خانی دریافت کرد . ( 1162 ه.ق. ) بدین گونه وی توانست در پرتو تدبیر و حسن عمل و صداقت بی ریای خویش ، بر حریفان مزبور و نیز آزادخان افغان کع در آذربایجان ترکتازی می کرد و محمد حسن خان که در استرآباد به سر می برد غلبه کند . کریم خان از سال 1179 ه.ق. به صورت مستقل بر ایران فرمان راند . روابط او با شاهرخ ( نواده نادر شاه ) نیز بر خراسان فرمان می راند ،خوب و مبین نوعی احترام به اولاد ولی نعمت پیشین خود بود .حادثه مهم سالهای پایانی عمر کریم خان ،لسکر کشی به بصره بود که به سرداری برادرش ، صادق خان در سال 1189 ه.ق. انجام پذیرفت که متاسفانه با مرگ شاه به انتها رسید .دوران چهارده ساله اخیر زندگانی وی را ، باید نعمتی برای مردم ایران شمرد ، چرا که توانست امنیت را در تمامی صفحات داخلی کشور و خلیج فارس برقرار کند و پس از قریب پنجاه سال ناآرامی و جنگهای مستمر ، طعم شیرین آسایش را به هموطنان خود بچشاند .با مرگ کریم خان در سیزدهم صفر سال 1193 ه.ق. زکی خان ( برادر ناتنی کریم خان ) بیشتر بزرگان زند و زبدگان دربار را کشت یا کور کرد و به بهانه پادشاهی ابوالفتح خان و محمد علی خان ( فرزندان کریم خان ) اختیار امور را در دست گرفت . پس از چندی ، صادق خان بر او شورید و از آنجا که نیز تدبیر درستی نداشت به دستور علی مردان خان کور و بر کنار گردید . وی پس از سه سال حکومت ، در سال 1199 ه.ق. در گذشت. پس از او ، جعفر خان زند ( پسر صادق خان ) فرمانروایی را به دست گرفت و در سال 1203 ه.ق. به دست چندتن از خانهای زندانی در شیراز کشته شد . آخرین بازمانده این دودمان ،لطفعلی خان بود که با وجود دلاوری و رشادت بسیار ، در برابر حریف کهنه کار پرتدبیری چون آقا محمد خان قاجار دوام نیاورد و پس از دستگیر شدن ، در ارگ بم به سال 1209 ه.ق. کشته شد و بدین ترتیب سلسله دیگری در ایران قدرت را در دست گرفت .به طور کلی ، دوران تقریبا" پنجاه ساله زندیه ( 1209 – 1160 ه.ق. ) عصر کشمکشهای داخلی بود و مدعیان خارجی را یارا و اندیشه آن نبود که به ایران تجاوز کنند . سرحدات کشور نیز از هر جهت در اختیار دودمانهای ایرانی قرار داشت . همچنین ، با تحکیم اقتدار احمد خان ابدالی ( در صفحات جدا شد از هند به وسیله نادر شاه ) می توان گفت که نفوذ عنصر ایرانی در شبه قاره هند کماکان برقرار بود .
یکی دیگر از سلاطینی که آرامگاهش در شیراز قرار دارد کریمخان زند است. وی از طایفه زند بود که در اطراف ملایر سکنی داشتند و به امر نادرشاه به خراسان کوچانیده شدند. پس از مرگ نادر ایل زند مجدداً به سوی ملایر روی آوردند و رئیس آنان کریمخان و برادرش صادق خان بودند. کریم خان در آنجا به راهزنی پرداخت و به تدریج تمام منطقه را متصرف شد و کارش بالا گرفت. وی پس از تصرف همدان قدرت عظیمی پید کرد و علی مردان خان زند برای حمله به اصفهان با او عقد اتحاد بست. حاکم اصفهان ابوالفتح خان در اثر شجاعت کریمخان و برادرش اسکندر خان شکست خورد و ناچار با مهاجمین از در سازش در آمد.
طبق قرارداد، یکی از شاهزادگان صفوی را با عنوان شاه اسمعیل سوم به شاهی برداشتند، کریمخان سمت سرداری کل عراق، علی مردان خان عنوان وکیل الدوله و ابوالفتح خان حکومت اصفهان یافت.
علی مردان خان به شاه که طفل هشت ساله ای بود یاد داد تا خلعتی فاخر برای کریم خان بفرستد و او را به همدان و کرمانشاهان و قزوین جهت ملک گیری اعزام دارد.
کریمخان فرمان را اطاعت کرد و علی مردان خان فرصتی یافته، ابوالفتح خان را کشت و به قصد تصرف فارس عزیمت کرد.
این خان لر چنان آتش بیداری در فارس روشن کرد که به توصیف نمی گنجد.
در شیراز لشکریانش درخت و گیاهی سبز نگذاشتند. در کازرون نیز به غارت اموال مردم اکتفا نکردند، بلکه زنان و بچه ها را هم به اسارت و بردگی گرفتند.
کریمخان که در عراق به فتوحات مهمی نائل آمده بود از جنایات علی مردان خان آگاهی یافت وی پس از مشاوره با سرداران خویش به اصفهان آمد و عوامل علی مردان خان را از کار بر کنار و محبوس ساخت. آنگاه با سپاه علی مردان خان در نزدیکی سرچشمه زاینده رود برخورد کرد و آنان را شکست داد. کریم خان شاه اسمعیل سوم را در اصفهان بر تخت نشانید و خود را وکیل الدوله نامید. کریمخان با دو حریف روبرو بود یکی علی مردان خان و دیگری محمد حسن خان قاجار.
پادشاه زند در جنگ های پیاپی ابتدا از خان قاجار شکست خورد و شاه اسمعیل سوم هم به طرف محمدحسن خان رفت و در این هنگام دشمنان زندیه زیاد شدند. عثمانی ها به مدعیان حکومت کمک می کردند. آزادخان افغان هم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
کریم خان زند و سلسله زندیه
یکی دیگر از سلاطینی که آرامگاهش در شیراز قرار دارد کریمخان زند است. وی از طایفه زند بود که در اطراف ملایر سکنی داشتند و به امر نادرشاه به خراسان کوچانیده شدند. پس از مرگ نادر ایل زند مجدداً به سوی ملایر روی آوردند و رئیس آنان کریمخان و برادرش صادق خان بودند. کریم خان در آنجا به راهزنی پرداخت و به تدریج تمام منطقه را متصرف شد و کارش بالا گرفت. وی پس از تصرف همدان قدرت عظیمی پید کرد و علی مردان خان زند برای حمله به اصفهان با او عقد اتحاد بست. حاکم اصفهان ابوالفتح خان در اثر شجاعت کریمخان و برادرش اسکندر خان شکست خورد و ناچار با مهاجمین از در سازش در آمد.طبق قرارداد، یکی از شاهزادگان صفوی را با عنوان شاه اسمعیل سوم به شاهی برداشتند، کریمخان سمت سرداری کل عراق، علی مردان خان عنوان وکیل الدوله و ابوالفتح خان حکومت اصفهان یافت.علی مردان خان به شاه که طفل هشت ساله ای بود یاد داد تا خلعتی فاخر برای کریم خان بفرستد و او را به همدان و کرمانشاهان و قزوین جهت ملک گیری اعزام دارد. کریمخان فرمان را اطاعت کرد و علی مردان خان فرصتی یافته، ابوالفتح خان را کشت و به قصد تصرف فارس عزیمت کرد.این خان لر چنان آتش بیداری در فارس روشن کرد که به توصیف نمی گنجد. در شیراز لشکریانش درخت و گیاهی سبز نگذاشتند. در کازرون نیز به غارت اموال مردم اکتفا نکردند، بلکه زنان و بچه ها را هم به اسارت و بردگی گرفتند.کریمخان که در عراق به فتوحات مهمی نائل آمده بود از جنایات علی مردان خان آگاهی یافت وی پس از مشاوره با سرداران خویش به اصفهان آمد و عوامل علی مردان خان را از کار بر کنار و محبوس ساخت. آنگاه با سپاه علی مردان خان در نزدیکی سرچشمه زاینده رود برخورد کرد و آنان را شکست داد. کریم خان شاه اسمعیل سوم را در اصفهان بر تخت نشانید و خود را وکیل الدوله نامید. کریمخان با دو حریف روبرو بود یکی علی مردان خان و دیگری محمد حسن خان قاجار.پادشاه زند در جنگ های پیاپی ابتدا از خان قاجار شکست خورد و شاه اسمعیل سوم هم به طرف محمدحسن خان رفت و در این هنگام دشمنان زندیه زیاد شدند. عثمانی ها به مدعیان حکومت کمک می کردند. آزادخان افغان هم به تاخت و تاز پرداخته بود. سرانجام کریمخان پس از شکست های تلخ و مکرر بر تمام مشکلات فائق آمد و امر سلطنت را در دست گرفت و شیراز را به عنوان پایتخت خویش برگزید و حتی جزایر خلیج فارس را هم که در اثر از هم گسیختگی اوضاع از کف رفته بود مجدداً متصرف گردید.کریمخان در شیراز چند باغ، بازار، آب انبار، مسجد و ابنیه دیگر برپا ساخت. حصار شیراز را مستحکم نمود. امروزه ابنیه کریمخان قسمت عمده آثار باستانی شیراز را تشکیل می دهد و در حقیقت هنوز هم رونق شهر از بناهای اوست.کریمخان در شیراز درگذشت و او را در عمارت کلاه فرنگی که اکنون به موزه پارس تبدیل شده دفن کردند. پس از پیروزی آقا محمدخان قاجار، دستور داد تا جسد را از آنجا به تهران انتقال دهند و زیر پایه تختش دفن نمایند.در زمان سلطنت رضاشاه استخوان های آن پادشاه عادل را جمع آوری کرده به عتبات فرستادند.
لطفعلی خان زند:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی
در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به نام کوی کلم در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک کوی عرفان متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با تلا وت قران پالا یش یافته بود .
حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی کرد.
پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی احضارگردید.
ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت پرداخت .
قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از مهلکه نجات داد.به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی کند.وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد هزار نفر زخمی از دشمن نشاندهنده گستردگی عملیات تعیین کننده و سر نوشت ساز کربلای 5 است. اکنون حسین با کوله باری از اخلاص وعشق به خداوند و دوستی اهلبیت آماده سفر جاودان است . برای حسین کربلای 5 و نهر جاسم پایان راه این دنیایی وآخرین وداع است.
سالگرد شهادت حاج حسین خرازی
شلمچه جمعه هشتم اسفند ماه سال 1365
اوضاع بدجوری گره خورده بود.ماشین های غذا را می زدند و بچه ها گرسنه مانده بودند.
گفته بود چند دیگ غذا بگذارند تو نفربر و ببرند خط .
گفتند:راننده نفربر آماده شده برای بردن غذا. گریه اش گرفت و به همه گفت:
از این راننده یاد بگیرید.می داند هرکس قبل از او رفته،برنگشته،اما دارد می رود.
اصلا من باید بروم این راننده را ببینم وپیشانی اش را ببوسم.
پیرمرد بود،حاجی رفت پیشانی اش را ببوسد.
گفت:این غذا بایدهرطوری شده به بچه ها برسد.
اگر نمی توانی، بگو خودم بنشینم پشت فرمان. همان جا بود که خمپاره آمد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
زند گینا مه شهید حاج حسین خرازی
در سال 1336 در یکی از محله های مستضعف نشین اصفهان به نام کوی کلم در خانواده ای آگاه و متقی و با ایمان متولد شد. از اوان جوانی جزء نماز گزاران دائم مسجد محل بود که صوت تکبیر و اذان او آرام بخش جان نماز گزاران مسجد سید بود .
قامتش رشید رفتارش متین و با وقار بود و نور ایمان در چهره اش همیشه تابان . او را در حقیقت می توان بشیر سبز بهار اسلام دانست که از همان آغاز سالک کوی عرفان متکی به ایمان الهی بود ودر خط نورانی قران سیر می کرد روح مصفای او با تلا وت قران پالا یش یافته بود .
حسین در سال1343 وارد مدرسه شد .تحت توجهات پدر ومادر مومنش درعین فراگیری دانش کلاسیک لحظه ای از اموزش مسائل دینی غفلت نمی کرد.
پدرش می گفت:(همیشه به محض تمام شدن برنامه کلاسش او را به مسجد می بردم تا از تعالیم روح پرور قران و صراط مستقیم دین غافل نماند.سرانجام درسال 1355 موفق به اخذ دیپلم از دبیرستان شبانه شد سپس به سربازی احضارگردید.
ضمن گذراندن دوران سربازی خود در مشهد به تحصیل علوم قرآن و شرکت در مجامع مذهبی مبادرت می نمود .در سال 57 به فرمان امام امت از سربازی گریخت و به صورت علنی به صف انقلابیون مسلمان پیوست و در کمیته های مردمی به فعالیت پرداخت .
قبل از شروع جنگ به منظور رفع غائله کردستان به همراه چند نفر دیگر ازهمرزمان به آن سامان رفت و به قلع وقمع گروهکهای خود فروخته پرداخت. در همین مآموریت مجروح شد وبه حال سینه خیز مسافت زیادی را طی نمود تا خود را از مهلکه نجات داد.به محض شروع جنگ تحمیلی به جبهه آمد در عملیات زیادی شرکت داشت . او خود را وقف جنگ نمود واز غیر جنگ دست کشید و برای هیشه سنگر نشین شد.کار خود را از فرماندهی دسته و گروهان آغاز کرد درطول نبرد حق علیه باطل لحظه ای از پای ننشست . وی در عملیات«فتح المبین»چند لشگر تحت فرماندهی داشت .بعد از این فتح عظیم به میل و خواست خود تنها به فرماندهی لشگر امام حسین (ع)قناعت کرد در طی عملیات مختلف بارها مجروح شد و روی هم رفته سی بار ترکش توپ و خمپاره به او اصابت کرد و همیشه به محض بهبودی نسبی دوباره از تخت بیمارستان به سرعت راهی جبهه ها می شد از جمله در عملیات خیبر بود که به شدت مجروح شد و دست راستش را تقدیم اسلام عزیز نمود پس از قطع شدن دستش سفارش یک نوع اسلحه مخصوص را داد تا به راحتی با یک دست بتواند تیراندازی کند.وسرانجام در عملیات کربلای 5 که با هدف ترمیم خطوط پدافندی از3/12/65شروع گردید در هفتم اسفند ماه به ساعتهای آخرین خود نزدیک می شد . ماشین جنگی عراق در این عملیات ضربات سختی را متحمل شد . بیش از سی هزار نفر کشته وهشتاد هزار نفر زخمی از دشمن نشاندهنده گستردگی عملیات تعیین کننده و سر نوشت ساز کربلای 5 است. اکنون حسین با کوله باری از اخلاص وعشق به خداوند و دوستی اهلبیت آماده سفر جاودان است . برای حسین کربلای 5 و نهر جاسم پایان راه این دنیایی وآخرین وداع است.
سالگرد شهادت حاج حسین خرازی
شلمچه جمعه هشتم اسفند ماه سال 1365
اوضاع بدجوری گره خورده بود.ماشین های غذا را می زدند و بچه ها گرسنه مانده بودند.
گفته بود چند دیگ غذا بگذارند تو نفربر و ببرند خط .
گفتند:راننده نفربر آماده شده برای بردن غذا. گریه اش گرفت و به همه گفت:
از این راننده یاد بگیرید.می داند هرکس قبل از او رفته،برنگشته،اما دارد می رود.
اصلا من باید بروم این راننده را ببینم وپیشانی اش را ببوسم.
پیرمرد بود،حاجی رفت پیشانی اش را ببوسد.
گفت:این غذا بایدهرطوری شده به بچه ها برسد.
اگر نمی توانی، بگو خودم بنشینم پشت فرمان. همان جا بود که خمپاره آمد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 21 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کریم خان زند و سلسله زندیه
یکی دیگر از سلاطینی که آرامگاهش در شیراز قرار دارد کریمخان زند است. وی از طایفه زند بود که در اطراف ملایر سکنی داشتند و به امر نادرشاه به خراسان کوچانیده شدند. پس از مرگ نادر ایل زند مجدداً به سوی ملایر روی آوردند و رئیس آنان کریمخان و برادرش صادق خان بودند. کریم خان در آنجا به راهزنی پرداخت و به تدریج تمام منطقه را متصرف شد و کارش بالا گرفت. وی پس از تصرف همدان قدرت عظیمی پید کرد و علی مردان خان زند برای حمله به اصفهان با او عقد اتحاد بست. حاکم اصفهان ابوالفتح خان در اثر شجاعت کریمخان و برادرش اسکندر خان شکست خورد و ناچار با مهاجمین از در سازش در آمد.طبق قرارداد، یکی از شاهزادگان صفوی را با عنوان شاه اسمعیل سوم به شاهی برداشتند، کریمخان سمت سرداری کل عراق، علی مردان خان عنوان وکیل الدوله و ابوالفتح خان حکومت اصفهان یافت.علی مردان خان به شاه که طفل هشت ساله ای بود یاد داد تا خلعتی فاخر برای کریم خان بفرستد و او را به همدان و کرمانشاهان و قزوین جهت ملک گیری اعزام دارد. کریمخان فرمان را اطاعت کرد و علی مردان خان فرصتی یافته، ابوالفتح خان را کشت و به قصد تصرف فارس عزیمت کرد.این خان لر چنان آتش بیداری در فارس روشن کرد که به توصیف نمی گنجد. در شیراز لشکریانش درخت و گیاهی سبز نگذاشتند. در کازرون نیز به غارت اموال مردم اکتفا نکردند، بلکه زنان و بچه ها را هم به اسارت و بردگی گرفتند.کریمخان که در عراق به فتوحات مهمی نائل آمده بود از جنایات علی مردان خان آگاهی یافت وی پس از مشاوره با سرداران خویش به اصفهان آمد و عوامل علی مردان خان را از کار بر کنار و محبوس ساخت. آنگاه با سپاه علی مردان خان در نزدیکی سرچشمه زاینده رود برخورد کرد و آنان را شکست داد. کریم خان شاه اسمعیل سوم را در اصفهان بر تخت نشانید و خود را وکیل الدوله نامید. کریمخان با دو حریف روبرو بود یکی علی مردان خان و دیگری محمد حسن خان قاجار.پادشاه زند در جنگ های پیاپی ابتدا از خان قاجار شکست خورد و شاه اسمعیل سوم هم به طرف محمدحسن خان رفت و در این هنگام دشمنان زندیه زیاد شدند. عثمانی ها به مدعیان حکومت کمک می کردند. آزادخان افغان هم به تاخت و تاز پرداخته بود. سرانجام کریمخان پس از شکست های تلخ و مکرر بر تمام مشکلات فائق آمد و امر سلطنت را در دست گرفت و شیراز را به عنوان پایتخت خویش برگزید و حتی جزایر خلیج فارس را هم که در اثر از هم گسیختگی اوضاع از کف رفته بود مجدداً متصرف گردید.کریمخان در شیراز چند باغ، بازار، آب انبار، مسجد و ابنیه دیگر برپا ساخت. حصار شیراز را مستحکم نمود. امروزه ابنیه کریمخان قسمت عمده آثار باستانی شیراز را تشکیل می دهد و در حقیقت هنوز هم رونق شهر از بناهای اوست.کریمخان در شیراز درگذشت و او را در عمارت کلاه فرنگی که اکنون به موزه پارس تبدیل شده دفن کردند. پس از پیروزی آقا محمدخان قاجار، دستور داد تا جسد را از آنجا به