لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 68
زبان شناسی و گفتگو
ساختار گفتار و اولویت
بخش قبل، بر جنبه های آگاهی اجتماعی که میتواند بر آنچه از طریق گفتهها و در طول یک فعل و انفعال رابطه ایجاد کند. تاثیر داشته باشد تمرکز کرد. اصطلاح اثر متقابل (فعل و انفعال) در واقع میتوانست شامل تعداد زیادی از زد و خوردهای کاملاً متفاوت اجتماعی شود.
برای مثال یک معلم که در کلاس در حال صحبت کردن با دانش آموزان است نوعی از اثر متقابل را نشان میدهد. مثالهای دیگر شامل پزشکی است که در یک کلینیک، بیماری صحبت میکند یا افرادی که در مذاکرات یک دادگاه شرکت میکنند. افرادی که در جلسه کمیته یا هیئت شرکت دارند یا افرادی که در اداره پست در حال خرید تمبر هستند و هزاران تجربه مختلفی که مردم دارند در آن یک تبادل گفتار میان افراد وجود دارد. احتمال میرود نوع مذاکره بر اساس موقعیتهای مختلف تعامل متفاوت باشد. به هر حال ساختار و مذاکره یعنی الگوی بنیادی من میگویم ... تو میگویی ... من میگویم ... تو میگویی از آن نوع تعامل بنیادی که ما در ابتدا آن را بدست میآوریم و اغلب مورد استفاده قرار میدهیم ناشی میشود. این، ساختار مذاکره و گفت و گو است. ساختار گفت و گو چیزی است که ما با آن در طول بیشتر مذاکره آشنا هستیم. اکنون زمان آن رسیده که به این ساختار به عنوان یک منظر حساس و دشوار کاربرد آشنای دقیق تر بنگریم.
تجزیه و تحلیل و گفتگو
استعارههای زیادی برای توضیح و شرح ساختار مذاکره به کار رفتهاند برای بعضی گفت و گو و مذاکره مثل یک رقص است ، با شرکای مذاکره که به آرامی حرکاتشان را با هم هماهنگ میکنند. برای دیگران گفت و گو مثل عبور یک ترافیک از یک تقاطع میباشد که شامل حرکات متناوب بسیار و بدون هیچ برخوردی است.
به هر حال گسترده ترین روش تحلیلی مورد استفاده نه بر اساس رقصیدن (موسیقی وجود ندارد) و نه بر اساس جریان ترافیک و علائم ترافیکی موجود نیست) است. بلکه بر اساس قیاسی با کارکردهای اقتصادی یک فروشگاه میباشد.
در این فروشگاه یک جنس کمیاب وجود دارد که بستر کلام و حق صحبت نام دارد و می توان آن را تحت عنوان حق سخن گفتن تعریف کرد. در هر موقعیتی که کنترل به خوبی ثابت نشده باشد هر کس میتواند برای بدست آوردن آن سعی کند. این ،گرفتن نوبت نام دارد. از آنجا که این یک شکل فعالیت اجتماعی است، گرفتن نوبت بر اساس یک سیستم مدیریتی محلی عمل میکند. که به طور مذاکرهای توسط اعضای یک گروه اجتماعی شناخته میشود.
سیستم مدیریتی محلی ضرورتاً تعدادی از مذاکرات برای بدست آوردن نوبتها، حفظ آنها و یا از دست دادنشان است. این سیستم بیشتر در نقاطی موردنیاز است که یک تغییر و تحول امکان پذیر در اینکه چه کسی نوبت را دارد، وجود داشته باشد.
هر نقطه تغییر نوبت امکان پذیر یک مکان تحول رابطه (TRP) نامیده میشود. در داخل هر گروه اجتماعی ویژگی هایی برای سخن گفتن و یا عدم سخن گفتن وجود خواهند داشت که نوعاً با یک TRP مرتبط هستند.
این نوع از استعارة تحلیلی برای ما یک منظر بنیادی تهیه میکند که در آن سخن گویانی که با هم در حال مذاکره و گفت و گو هستند طوری دیده میشوند که گویی در طی نگه داشتن و حفظ حق صحبت در حال نوبت گیری هستند.
آنها به آرامی این تغییر نوبت را انجام می دهند زیرا از سیستم مدیریت محلی برای گرفتن آن نوبت ها در یک TRP مناسب آگاهی دارند.
استعاره می تواند در آن دسته مذاکرات و گفت و گوهایی کاربرد داشته باشد که در آنها گویندگان همکاری می کنند و حق صحبت را به طور مساوی تقسیم می کنند . همچنین این می تواند آن دسته گفت و گوهایی را تشریح کند که در آنها به نظر می رسد گویندگان در رقابت هستند در حال جنگ برای حفظ حق صحبت و جلوگیری از گرفتن آن بوسیله دیگران این روشهای اثر متقابل مذاکره ای اساسا از یک گروه اجتماعی به گروه دیگر تفاوت دارند.
برای مصور کردن این سیستم در کار ، در حالتی که از فرضیه های متفاوت دیگر گروههای اجتماعی درباره معنا و مفهوم ویژگی های گوناگون آگاهی داریم ،بر روی گفت و گوهایی یک گروه اجتماعی تمرکز میکنیم (گویندگان انگلیسی زبان طبقه متوسط در یک جمع )
(مکثها ، تداخل یا همزمانی و کانالهای برگشتی)
بیشتر اوقات مذاکره و گفت و گو شامل دو یا تعداد بیشتری از شرکت کنندگان است که نوبت ها را بدست میآورند.
و در هر زمان تنها یکی از آنها سخن میگوید. گذر آرام از یک گوینده به گوینده بعدی با ارزش به نظر می رسد. گذرهایی با یک سکوت طولانی بین نوبت ها یا تداخل کلامی قابل توجه ، غیر استادانه و زشت تلقی می گردد. هنگامی که دو نفر تلاش می کنند با هم گفت و گویی داشته باشند و متوجه میشوند که جریان روانی (بینششان ) وجود ندارد یا ریتم ملایمی برای گذرها و انتقال (نوبت ها) وجود ندارد، بیشتر از آنچه گفته میشود. ارتباط ایجاد میگرد اینجا یک حس فاصله ، عدم صمیمیت و راحتی وجود دارد همانطور که در اثر متقابل بین یک دانش آموز و پدر دوستش طی اولین ملاقاتشان در (مثال) (1) نشان داده شده
مثال (1)
آقای استریت : دیو ، رشته تحصیلی تو چیست ؟
دیو: انگلیسی ... خوب هنوز واقعاً تصمیم نگرفتم.
(3 دقیقه)
آقای استریت پس می خواهی معلم بشوی؟
دیو : - نه – جداً نه – واقعاً نه اگر بتونم کاری بکنم
(5/2 دقیقه)
آقای اسمیت: - وا- // تو کجا... - ادامه بده
دیو؛- منظورم اینه که این – اه ببخشید // من ...
همانطور که در (مثال) (1) دیده میشود، مکثهای خیلی کوتاه با خط اریب مشخص شده ،به سادگی تردید هستند.
اما مکثهای طولانی تر تبدیل به سکوت میشوند. سکوتها در (1) به هیچ کدام از گویندگان قابل اسناد نیستند زیرا هر کدام یک نوبت را کامل کرده اند. اگر یک گوینده در واقع بستر را به گوینده دیگری بازگرداند و دیگری حرفی نزند بنابراین سکوت به گوینده دوم اسناد میگردد و با اهمیت میشود. این یک سکوت قابل اسناد است.
همانطور که در مثال (2) نشان داده شد، عدم پاسخ گویی از جانب دیو از طرف دوست دخترش طوری تلقی میگردد که گویی در حال ایجاد ارتباط است.
مثال (2)
جین: دیو، من دارم به مغازه می روم . (2 دقیقه) جین: دیو؟ (2 دقیقه)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
زبان شعر نو( نیمایی)
پیدایش زبان گفتار و زبان شعر دراجزاء با یکدیگر وجه اشتراک دارند. در هر دو نحوه ی بیان« واژه» عنصر اساسی و بنیادین است. اصولاً زبان از ترکیب و هم نشینی واژگان در یک ساختار منظم بوجود می آید. لیکن آنچه مرز میان این دو نحوه ی بیان است شکل برخورد گوینده( یا شاعی با واژه برخورد واژه ها با یکدیگر در شعر و کارکرد خاص آنها می باشد. گفته شد« برخورد واژه ها در شعر» زیرا« اگر میان واژه ها برخوردی نباشد، شعر بوجود نمی آید. شعر از زبان فراتر رفته، قواد آن را در هم می ریزد میان واژگاه جابجایی پیش می آید این، یعنی برخورد واژه ها که موجد ساختاری به نام شعر است. در زبان گفتار صرفاً یک نشانه ااست به اشیایی آنکه تصویر شوند گفته می شوند. گوینده در زبان گفتار آنها را به نام می خواند بی آنکه نشانی نشان دهد. لیکن در زبان شعر، واژه نام شیء نیست، خودشیء است و شاعر بی آنکه بگوید نشان می دهد و مخاطب بجای آنکه بشوند می بیند. فرانسیس پونژ می گوید:
« هرگز واژهای را از نزدیک دیده اید؟ واژه ای را بردارید ؟ خوب بچرخانید و به حالتهای مختلف درآورید تا عین مصداق خود شود.» خود پونژ واژه ی « کروش»Croche (= کوزه) را مورد بررسی شاعرانه قرار داد و ادعا کرد که هر صرف این واژه بیانگر جایی از کوره ی گلی است. بعقیده او هیچ واژه ی دیگری رنگ کوزه ندارد. این است جایگاه واژه در شعر.
آنچه مسلم است این است که شعر هنری زبانی است مثل زبان از عناصری چون واژه و لحن در یک ساختار دقیق ساخته شده و از این نظر نیز از جهات صوری، کاملاً مطنبق با زبان گفتار است. و اگر آن 2 سطح را بنگریم کاملاً یکی شان می یابیم، زیرا هر دو از ابزار و مصالح مشترکی شکل گرفته اند، فقط با نگریستن از دیگرسو، با چشمانی که طور دیگری ببیند، می توان شکاف عمیقی و فاصله میان آن دو نحوه بیان را دریافت. واژه در زبان گفتار یک علامت است و در شعر معنا. ساختار در زبان گفتار- اگر باشد- زائیده ی تصادف با مصالحی ا ز تسامح است؛ و ساختار در شعر، نتیجه ی هوشمندی ب ابزاری از ذوق و زیبایی است؛ و گاه چنان نظام مند که نتوان خشتی را جای خشتی نهاد بی آنکه به معماری زییاشناختی آن آسیبی وارد شود.
مختصر آنکه زبان شعر معانی خاص را ر هم می ریزد تا از مستقیم گویی بگریزد و انتقال دهنده ی معناهایی باشد که در ذهن شاعر به بلوغ رسیده است. و از این نظر،نه تنها با زبان گفتار که با زبان علم نیز که بخاطر دقت و تأکید ناشی از روح علمی و تحقیقی، نافی رمزگویی و تعدد و تنوع معانی است، متفاوت است.
اساساً فرق علم و کشفیات علمی با تجربه های شعری در این است که تجربه های علمی در شعر ضدترین لحظه ها شکل می گیرند و حال آنکه شاعر در ناخودآگاه ترین لحظه های خود دست به تجربه و کشف می زند. این حقیقت را مولوی به زیبایی گوشزد می کند:
تو مپندار که من شعر به خود می گویم
تا که هشیارم و بیدار یک دم نزنم
بی شک زبان چنین فرآورده ای بطور ذاتی تابع احساس ناخودآگاه است. نه تابع قوانین حاکم بر زبان
گذری بر ابهام در شعر نو
ابهام در شعر نو و معاصر ناشی از زبان است و گاه در بیان شاعرانه محاکمات شعری است و گاه در فطرت و ذات آن.
شاعر سعی می کند که در این مقاله به ابهام هاس هسندی( شاعرانه و نیمه شاعرانه) بپردازد. آنها با بکارگیری صور خیالی که در محکمات شعری خود می آفرینند شعر را تا حدود زیادی مبهم می سازد و معنا را در پرده ای از خیال پنهان می کند تشبیهات، کنایات، تمثیلها، و رفرمها .و .... کلام آنها را دشوار می کند.
ابهام (Ambignty) : در حوزه ی بدیع سخنی است که احماق د ویا چند معنی متقابل دارد.
امپسون در کتاب« هفت نوع ابهام» خود معتقد است« درهر جز کلامی که واکنش های متعددی را برانگیزد ابهام وجود دارد و پایه شعر نو و شعر سرای خصوصاً در شعر نو همین ابهام است.
تأثیر فرهنگ مردم و مسایل تاریخی و اجتماعی بر شعر نیمایی:
ریشه های قومی احساس نیما برپهنه ی زمین فرورریخته و در خون مردم تنیده است. جانش جان نجیبی است که با خودش مرزوبوم می سوزد نیما که یکی از شاعران معاصر اس شاعری اجتماعی و نمادگر است و علت نمادگرایی او هم تأثیر اوضاع سیاسی زمان بر شعر اوست.
این شعر نو سرشار و همنواز رمز است و همین رمزها به ابهام شعر می افزایند. مهتاب می تواند رمز یک هادی روشن اندیشه باشد موج جریان در زندگی است است که بر آن تیره ی جامعه این شاعران خصوضاً نیما می گذرد.
زبان شناسی در شعر نو از دیدگاه نیما
طرح آرای زبان شناسانه در سده ی اخیر تأثیر و تحولی در طرز تفکر تلقی و نگرش به ادبیات بوجود آورده است. در شعر زبان نقش شش گانه ای ارتباطی، به ترتیب، نقش عاطفی، ترغیبی، ارحاعی، فرازبانی، همدلی و نقش اوجی است را می آفریند.
هنجارگریزی بعنوان منظری تازه برای نگرش به ادبیات و شعر از مهمترین مسائل قابل توجه در شعر نو است. در شعر نیمایی وزن دست خورده است. نگاه به قافیه سنتی عوض شده است. نگاه زیبایی شناسانه به شعر از نگاه سنتی توجه به تشبیه استعاره و کنایه و .... است.
طبقه بندی انواع هنجارگریزی نیز چندان روشمند و منطقی نبوده است و به دسته بندی هشتگانه ای قائل شده است. هنجارگریزی واژگانی نحوی،آوایی، نوشتاری، معنایی، گویشی، سبکی، زمانی جالب توجه این است که این مقوله، شیوه تنها در شعر نو می تواند کاربرد داشته باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
فصل اول
زبان آموزی ورشد گفتار
1-1 : زبان آموزی
زبان آموزی ورشد گفتار در هشتاد سال گذشته مورد توجه قرار گرفته به ویژه درنیمه دوم قرن بیستم بطور دقیق تر مورد بررسی قرار گرفته است. زبان آموزی کودک به همراه توصیف وبررسی ساخت زبان وچگونگی کارکرد آن مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است. یافته های مربوط به زبان آموزی، مراحل فراگیری زبان، تدوین دستور زبان کودک وارائه ویژگی های همگانی زبان از نتایج مهم این بررسی ها بوده است.
یافته های زبان آموزی همچنین در بررسی چگونگی گسترش مهارت های زبانی نیز وزبان پریشی مورد توجه بوده است به علاوه یافته های یاد شده در زمینه بررسی آموزش زبان دوم وهمچنین زبان خارجی وارائه فرضیه ها وروش های آموزش زبان دوم تأثیر به سزایی داشته است. زبان آموزی هم از لحاظ نظریه های یادگیری وهم از لحاظ بررسی مراحل رشد زبانی قابل توجه است. زبان آموزی درزمانی پس از یک سالگی شروع می شود وتا پنج سالگی تقریباً به حالت ثابت نزدیک می شود. دوره زبان آموزی درحدود 5/3 به طول می انجامد.(مشکوه الدینی، 1376، ص 272) بررسی زبان آموزی به چگونگی رشد مهارت های گفتاری وشنیداری را مشخص می سازد . از یافته های موضوع می توان درآموزش مهارت های زبان استفاده کرد. کودک تا پیش از سواد آموزی قادر است از زبان بطور مناسب دربرقراری ارتباط زبانی استفاده نماید. بعلاوه هر سخنگوی زبان علاوه برقواعد دستوری ، قواعد کاربردی زبان را نیز به تدریج می آموزد؛ یعنی از طریق تعامل با محیط واطرافیان اصول کاربرد شناختی زبان را نیز فرامی گیرد.زبان آموزی تنها به توانایی های آوایی، واژگانی، دستوری وسبکی محدود نمی شود؛ بلکه به ویژگی های کاربردی زبان نیزشامل می گردد. البته دانش زبانی کودک ناخودآگاه است بکارگیری وقضاوت ناخود آگاه زبان توسط کودک شم زبانی نامیده می شود.
نتیجه تسلط کودک برمهارت های زبانی کسب توانایی به کارگیری زبان است . درصورتی که کودک توانایی زبان را داشته باشد نه تنها دانش ومهارت های زبانی وارتباطی خود را بکار می برد بلکه خواهد توانست درآینده نیز براین خلاقیت زبانی تکیه کند .
به نظر انسترون وبلیایف زبان آموزی برافزایش وتقویت توانش زبانی، توانش ارتباطی، خلاقیت زبانی، تفکر درباره زبان وهمچنین مهارت های آمادگی خواندن ونوشتن درآینده تأثیر می گذارد (بلیایف ، 1368 ،ص77) .
1-2 : نظریه های زبان آموزی
الف: نظریه شناخت گرایی
پیاژه، روانشناس بزرگ سویسی، به اصل شناخت دریادگیر ی کودک توجه داشت. از این رو به پدیده زبان آموزی علاقه مند نبود. او زبان را به عنوان منبعی برای داده های لازم جهت بررسی چگونگی رشد شناخت درنظر می گرفت. به نظر او زبان آموزی یک پدیده ثانویه است که دردرون شناخت طبیعی کودک از محیط خود، شکل می گیرد. از این رو پیاژه زبان آموزی را وابسته به شناخت می دانست. وقتی زبان را به عنوان مجرایی برای ایجاد ارتباط میان کودک و محیط اجتماعی او در نظر گرفته است . پیاژه معتقد بودکه ذهن کودک برای کسب شناخت، از جهان اطراف همواره فعال است واز این لحاط ، اطلاعاتی از راه زبان توسط افراد محیط به او می رسد؛ به گسترش شناخت او چندان کمک نمی کند. او رشد زبان کودک را ناشی از رشد شناختی واجتماعی او می دانست. با این حال ، پیاژه این فرض را که تنها رشد شناختی برای رشد زبان آموزی کافی باشد انکار می کند. به عقیده او میزان مناسبی از رشد شناختی برای رشد زبانی لازم است، با این حال تنها رشد شناختی را برای زبان آموزی کافی نمی داند ، بلکه برخی فرآیندهای دیگر را نیز ضروری می داند.( مشکوه الدینی ، 1376، ص274)
مهمترین نظریه های یادگیری مبتنی بر شناخت گرایی عبارتند از: نظریه یادگیری گشتالت گرایان ، نظریه معنا دار دیوید آزوبل، نظریه پردازش اطلاعات، نظریه شناختی پیاژه ونظریه شناختی بروند.
ب: نظریه شرطی شدگی رفتار زبانی
اسکینر، روان شناس آمریکایی، به اصل شرطی شدگی درباره زبان آموزی کودک اعتقاد داشت. وی اعتقاد داشت که برپایه رفتار گرایی همه جنبه های زبان ورفتار انسان را می توان توضیح داد. او یادگیری انسان را امری اکتسابی می داند . به اعتقاد اسکینر ذهن انسان شبیه لوح سفید یاد صفحه خالی است ووقتی زبان دراین صفحه خالی وارد می شود، یادگیری تحقق می یابد.و اساس این دیدگاه ذهن انسان فقط محرکات زبانی بیرونی را پذیرفته وهنگام یادگیری زبان مشاهده منظم رویداد های جهان خارج کودک را وارد به تولید زبان می کند. به عقیده اسکینر انسان از راه آزمایش وخظا به یادگیری زبان می پردازد. وی که آزمایشهای زیادی در خصوص یادگیری حیواناتی مثل موش، کبوتر انجام داده است این نوع یادگیری را شرطی شدن عامل نامیده وآنرا ‹‹ترتیب از راه پاسخ های ارادی ›› می داند.
در نظریه اسکینرتنها شرط لازم برای فهم چگونگی یادگیری زبان این است که بتوانیم متغیرهای حاکم وعوامل بیرونی را مشخص کنیم.
درواقع نظریه یادگیری اسکینر می کوشد یادگیری زبان را با استفاده از یک مدل محرک پاسخ، تبیین کند. به تعبیراسکینر اگر رفتار زبانی معینی بطور مکرر یک نتیجه مثبت داشته باشد به تقویت مثبت واگر نتیجه منفی داشته باشد به تقویت منفی منجر می شود. درحقیقت تقویت مثبت براثر پاداش رفتار زبانی فرد وتقویت منفی براثر تنبیه رفتار زبانی فرد شکل می گیرد. از سوی دیگر، از دیدگاه رفتار گرایان، کودک دریادگیری زبان تا حد زیادی از عامل تقلید کمک می گیرد. بسامد استفاده، کاربرد واژه ها وساخت های زبان نیز دریاد گیری از راه تقلید مؤثر است. اگر کودکی درحال یادگیری زبان، پس از کاربرد یک عنصر یا قاعده زبانی احساس کند ارتباط مؤثر زبانی برقرار شده است، فکر می کند رفتار زبانی او مورد تأیید قرارگرفته است. این احساس مثبت باعث تقویت آن رفتار و در نتیجه یادگیری آن عنصر می شود.
به عقیده اسکینر، بر پایه فرآیند شرطی شدگی رفتار مؤثر زبانی که در نتیجه انگیزه ها و پاسخ های ناشی از محیط از جمله پدر و مادر و دیگر افراد محیط برایش پیش می آید، زبان را فرا می گیرد. به این معنی که بر اثر تقویت و شرطی شدگی رفتار زبانی از راه پاداش های مطلوبی که از محیط خود دریافت می نماید، سرانجام عادت های زبانی ویژه مربوط به محیط خود را کسب می کند. بنابراین، به عقیده اسکینر برای توضیح فرآیند زبان آموزی لازم نیست هیچگونه ویژگی ذاتی ذهن خاص و پیچیدگی برای کودک فرض شود، بلکه برای توضیح آنها کافی است که روابط منظم موجود میان رویدادهای جهان بیرون و گفته های کودک که به طور مثبت تقویت می شود نشان داده شود که به این ترتیب در دوره زمانی مناسب تکرار و استوار می گردد. (مشکوه الدینی، ص276)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
فصل اول
زبان آموزی ورشد گفتار
1-1 : زبان آموزی
زبان آموزی ورشد گفتار در هشتاد سال گذشته مورد توجه قرار گرفته به ویژه درنیمه دوم قرن بیستم بطور دقیق تر مورد بررسی قرار گرفته است. زبان آموزی کودک به همراه توصیف وبررسی ساخت زبان وچگونگی کارکرد آن مورد توجه زبان شناسان قرار گرفته است. یافته های مربوط به زبان آموزی، مراحل فراگیری زبان، تدوین دستور زبان کودک وارائه ویژگی های همگانی زبان از نتایج مهم این بررسی ها بوده است.
یافته های زبان آموزی همچنین در بررسی چگونگی گسترش مهارت های زبانی نیز وزبان پریشی مورد توجه بوده است به علاوه یافته های یاد شده در زمینه بررسی آموزش زبان دوم وهمچنین زبان خارجی وارائه فرضیه ها وروش های آموزش زبان دوم تأثیر به سزایی داشته است. زبان آموزی هم از لحاظ نظریه های یادگیری وهم از لحاظ بررسی مراحل رشد زبانی قابل توجه است. زبان آموزی درزمانی پس از یک سالگی شروع می شود وتا پنج سالگی تقریباً به حالت ثابت نزدیک می شود. دوره زبان آموزی درحدود 5/3 به طول می انجامد.(مشکوه الدینی، 1376، ص 272) بررسی زبان آموزی به چگونگی رشد مهارت های گفتاری وشنیداری را مشخص می سازد . از یافته های موضوع می توان درآموزش مهارت های زبان استفاده کرد. کودک تا پیش از سواد آموزی قادر است از زبان بطور مناسب دربرقراری ارتباط زبانی استفاده نماید. بعلاوه هر سخنگوی زبان علاوه برقواعد دستوری ، قواعد کاربردی زبان را نیز به تدریج می آموزد؛ یعنی از طریق تعامل با محیط واطرافیان اصول کاربرد شناختی زبان را نیز فرامی گیرد.زبان آموزی تنها به توانایی های آوایی، واژگانی، دستوری وسبکی محدود نمی شود؛ بلکه به ویژگی های کاربردی زبان نیزشامل می گردد. البته دانش زبانی کودک ناخودآگاه است بکارگیری وقضاوت ناخود آگاه زبان توسط کودک شم زبانی نامیده می شود.
نتیجه تسلط کودک برمهارت های زبانی کسب توانایی به کارگیری زبان است . درصورتی که کودک توانایی زبان را داشته باشد نه تنها دانش ومهارت های زبانی وارتباطی خود را بکار می برد بلکه خواهد توانست درآینده نیز براین خلاقیت زبانی تکیه کند .
به نظر انسترون وبلیایف زبان آموزی برافزایش وتقویت توانش زبانی، توانش ارتباطی، خلاقیت زبانی، تفکر درباره زبان وهمچنین مهارت های آمادگی خواندن ونوشتن درآینده تأثیر می گذارد (بلیایف ، 1368 ،ص77) .
1-2 : نظریه های زبان آموزی
الف: نظریه شناخت گرایی
پیاژه، روانشناس بزرگ سویسی، به اصل شناخت دریادگیر ی کودک توجه داشت. از این رو به پدیده زبان آموزی علاقه مند نبود. او زبان را به عنوان منبعی برای داده های لازم جهت بررسی چگونگی رشد شناخت درنظر می گرفت. به نظر او زبان آموزی یک پدیده ثانویه است که دردرون شناخت طبیعی کودک از محیط خود، شکل می گیرد. از این رو پیاژه زبان آموزی را وابسته به شناخت می دانست. وقتی زبان را به عنوان مجرایی برای ایجاد ارتباط میان کودک و محیط اجتماعی او در نظر گرفته است . پیاژه معتقد بودکه ذهن کودک برای کسب شناخت، از جهان اطراف همواره فعال است واز این لحاط ، اطلاعاتی از راه زبان توسط افراد محیط به او می رسد؛ به گسترش شناخت او چندان کمک نمی کند. او رشد زبان کودک را ناشی از رشد شناختی واجتماعی او می دانست. با این حال ، پیاژه این فرض را که تنها رشد شناختی برای رشد زبان آموزی کافی باشد انکار می کند. به عقیده او میزان مناسبی از رشد شناختی برای رشد زبانی لازم است، با این حال تنها رشد شناختی را برای زبان آموزی کافی نمی داند ، بلکه برخی فرآیندهای دیگر را نیز ضروری می داند.( مشکوه الدینی ، 1376، ص274)
مهمترین نظریه های یادگیری مبتنی بر شناخت گرایی عبارتند از: نظریه یادگیری گشتالت گرایان ، نظریه معنا دار دیوید آزوبل، نظریه پردازش اطلاعات، نظریه شناختی پیاژه ونظریه شناختی بروند.
ب: نظریه شرطی شدگی رفتار زبانی
اسکینر، روان شناس آمریکایی، به اصل شرطی شدگی درباره زبان آموزی کودک اعتقاد داشت. وی اعتقاد داشت که برپایه رفتار گرایی همه جنبه های زبان ورفتار انسان را می توان توضیح داد. او یادگیری انسان را امری اکتسابی می داند . به اعتقاد اسکینر ذهن انسان شبیه لوح سفید یاد صفحه خالی است ووقتی زبان دراین صفحه خالی وارد می شود، یادگیری تحقق می یابد.و اساس این دیدگاه ذهن انسان فقط محرکات زبانی بیرونی را پذیرفته وهنگام یادگیری زبان مشاهده منظم رویداد های جهان خارج کودک را وارد به تولید زبان می کند. به عقیده اسکینر انسان از راه آزمایش وخظا به یادگیری زبان می پردازد. وی که آزمایشهای زیادی در خصوص یادگیری حیواناتی مثل موش، کبوتر انجام داده است این نوع یادگیری را شرطی شدن عامل نامیده وآنرا ‹‹ترتیب از راه پاسخ های ارادی ›› می داند.
در نظریه اسکینرتنها شرط لازم برای فهم چگونگی یادگیری زبان این است که بتوانیم متغیرهای حاکم وعوامل بیرونی را مشخص کنیم.
درواقع نظریه یادگیری اسکینر می کوشد یادگیری زبان را با استفاده از یک مدل محرک پاسخ، تبیین کند. به تعبیراسکینر اگر رفتار زبانی معینی بطور مکرر یک نتیجه مثبت داشته باشد به تقویت مثبت واگر نتیجه منفی داشته باشد به تقویت منفی منجر می شود. درحقیقت تقویت مثبت براثر پاداش رفتار زبانی فرد وتقویت منفی براثر تنبیه رفتار زبانی فرد شکل می گیرد. از سوی دیگر، از دیدگاه رفتار گرایان، کودک دریادگیری زبان تا حد زیادی از عامل تقلید کمک می گیرد. بسامد استفاده، کاربرد واژه ها وساخت های زبان نیز دریاد گیری از راه تقلید مؤثر است. اگر کودکی درحال یادگیری زبان، پس از کاربرد یک عنصر یا قاعده زبانی احساس کند ارتباط مؤثر زبانی برقرار شده است، فکر می کند رفتار زبانی او مورد تأیید قرارگرفته است. این احساس مثبت باعث تقویت آن رفتار و در نتیجه یادگیری آن عنصر می شود.
به عقیده اسکینر، بر پایه فرآیند شرطی شدگی رفتار مؤثر زبانی که در نتیجه انگیزه ها و پاسخ های ناشی از محیط از جمله پدر و مادر و دیگر افراد محیط برایش پیش می آید، زبان را فرا می گیرد. به این معنی که بر اثر تقویت و شرطی شدگی رفتار زبانی از راه پاداش های مطلوبی که از محیط خود دریافت می نماید، سرانجام عادت های زبانی ویژه مربوط به محیط خود را کسب می کند. بنابراین، به عقیده اسکینر برای توضیح فرآیند زبان آموزی لازم نیست هیچگونه ویژگی ذاتی ذهن خاص و پیچیدگی برای کودک فرض شود، بلکه برای توضیح آنها کافی است که روابط منظم موجود میان رویدادهای جهان بیرون و گفته های کودک که به طور مثبت تقویت می شود نشان داده شود که به این ترتیب در دوره زمانی مناسب تکرار و استوار می گردد. (مشکوه الدینی، ص276)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
روشهای یادگیری زبان فارسی
آهنگ جمله های کوتاه و آموزش آن د ر زبان فارسی پایه
ما در این خلاصه فقط فهرست مطالب مقاله و هدف از نگارش آن را با ذکر دو سه مثال توضیحی و چند آهنگ نگاره در این جا آورده ایم . مقاله که به سی و پنج صفحه محدود می شود، نگاهی تازه دارد به مسئله علمی و بر نامه دار شدن آموزش و یادگیری زبان فارسی پایه و برنامه ریزی کتاب های اموزش فارسی به بیگانگان در سه سطح پایه، میانه و پیشرفته که می توان این نوع آموزش و یادگیری را بر پایه 400 تا600 ساعت کار مفید در کلاس تنظیم کرد وآموزش فارسی پایه را با یکی از شیوه های سمعی و شفاهی، سمعی و بصری ساخت یکپارچه و یا رهواره پویا و آسان ارتباط زبانی که در شرایط فعلی تخصص های استادان زبان مناسب ترین و ارزان ترین راهکار آموزش و یادگیری جمله های کوتاه و ساده است. پیاده کرد. چون با این شیوه هم می توان به ریشه دار کردن عادت های زبانی پرداخت و هم در زمان و جای مناسب بسته به نیاز فارسی آموزان از آموزش نکات ساده دستور زبان فارسی تا آن جا انبا شته شدت قاعده ها ما نع یا د گیری ها نشود، غفلت نورزید و در نتیجه برای فارسی آموزان عا شق و دلباخته به شعر، مقدمات فهم و درک کا مل شعرکهن وشعر نو فارسی را به راحتی فراهم آورد.
آهنگ جمله های کوتاه و آموزش آن د ر زبان فارسی پایه
در این مقاله تلاش می شود ابتدا ساخت های جمله های کوتاه فارسی را بررسی کنیم واز خلال الگو های کوتاه و ساده فارسی محاوره و نوشتاری، آهنگ جمله های خبری، پرسشی، امری و تعجبی را که نشانگر روح زبان فارسی است، با آهنک نگاره های رایانه ای ارا ئه دهیم و در ثانی اهمیت کاربرد این الگو های آهنگین و آهنگینه ها و درنگینه ها ی را درون پدیده های زبرزنجیری فارسی گفتاری خودجوش Spontané با بهره گیری از راهواره ارتباطیApproche communicative[1] و کار برد گفتگو در آغاز و استفاده فراوان از انواع تمرین ها ی ساختاری Les exercices structuraux ، تمرین های دستوری و تمرین های تلفظی در امر آموزش، یادگیری و پریاد گیری ساخت های واجی، صرفی و نحوی نظام زبان فارسی به بیگانگان نشان دهیم0 جادارد اضافه کنیم که با طرح این سئوال اساسی چه راهکار و راهواره ای را در آموزش فارسی به خارجیان باید بر گزید؟ به بحث بنیادی آموزش و یاد گیری زبان فارسی ادامه داده ایم و به منظور دستیابی به راهکار های سودمند آموزش زبان فارسی پایه، نگاهی بس کوتاه به روش های آموزش زبان های زنده ا ندا خته ایم و کم هزینه ترین وکارسازترین روش ها ی آموزش فارسی را شرا یط کنونی برگزیده ایم 0
ساخت جمله های کوتاه و ساده
جمله در فارسی، همچون ساخت جمله در زبان فرانسه، یا سا ده است یا پیچیده. جمله سا ده هم جمله ای است که در سا ختمان آن تنها یک فعل وجود دارد و ساخت این گونه جمله ها با سازه های اصلی آن همراه است و ما در ا ین نوشته به بررسی ساخت و سامان این گونه جمله ها و واژه آرا ئی درون ساخت ها در زنجیره گفتار خواهیم پرداخت.و اما جمله های ساده ولی بس کوتاه دیگری هم در فارسی بسیار بسیار فراوان است که از به هم پیوستن یکی از مقوله های اسم، صفت، قید، مصدر، انواع ضمیر( ضمیر اشاره، ضمیر فاعلی، ضمیر پرسشی) و بلا خره اسم خاص، اسم مکان و علا مت منفی با شناسه های فاعلی یا دقیق تربا پسوند های فاعلی، در این جمله واره های کوتاه، به کلمه پیش از خود پیوند می خورند و بدون فعل را بطه، فقط در زمان حال، جمله های دو هجائی، سه و چهار و پنج هجائی خوش آهنگ و خوش ترکیب بسیار ساده ای را پدید می آورند0 این گونه عبارت وجمله واره ها که بسیار ساده ساخت می پذیرند و همیشه با حضور ضمایر فاعلی و هم بدون آن ضما یر که اختیاری می با شند، مفاهیم تازهای را در قالب کلمه ها، واژه های دستوری و پرسشوا ژه های پسوند پذیر، دردسترس گویشوران زبان فارسی ( و نیز گویشوران دری وتاجیکی ) قرا رمی دهند0 ا ین گونه ساخت پذیری و زایا ئی زبان تا آن جا که نگارنده آگاهی دارد خاص زبان فارسی، زبان ترکی وزبان کردی ودیگر گویش های هم ریشه با این زبان ها است. این ویژگی زا یا در آموزش ویا دگیری زبان فارسی پایه بسیار کار سازو مفید می باشد واگر استا د آموزش زبان فارسی از فن آوری های روش های تدریس به خوبی بهره گیرد و مراحل یادگیری معنی دار را با دقت کامل در کلاس خود دنبال کند، به آهنگ و روند یادگیری شتاب خا ص و تندی می بخشد و زبان آموز را در کوتاه ترین زمان ممکن به سوی تولید و باز گو کردن و به زبان آوردن جمله های خود جوش و خوش آهنگ ساده و کوتاه بدون فعل رابطه و حتی بی فعل می کشاند 0در ادامه بحث خواننده آگاه به آموزشکا وی[2] و روشکا وی شیوه ها و راهکار های آموزش زبان های زنده و آشنا به چگونگی آموختن و کسب زبان در کلاس های آموزش زبان فارسی به بیگا نگان، به کار آئی این گونه جمله های کم هجا و ساده که درشعرو نثرامروز و نیز شعر کهن زبان فارسی هم فراوان به چشم می خورند و اغلب هم این گونه پدیده ها و ساخت ها از شعرکهن فا رسی گرفته شده اند، اذعان خواهد کرد0 یاد آوری می شود که دراین مقاله به بررسی جمله های پیچیده و باز شناسی الگو های آهنگین انواع این گونه جمله ها نپرداخته ایم و ارا ئه این بررسی دقیق و مو شکا فا نه را یا نه ای را به فرصتی دیگر نهاده ایم0
ساخت جمله های ساده با نهاد و گزاره
سازه های اجباری و اختیاری در جمله های ساده
ساز و سامان واژه ها در جمله های ساده
ساخت جمله واره های کوتاه و ساده با نهاد و گزاره بدون فعل و تک گزاره ای
سازه های اجباری و اختیاری جمله واره های کوتاه و سا ده
ساز و سامان واژه ها و پسوندهای فاعلی در جمله وا ره های کوتاه و ساده
هد ف از آموزش زبان فارسی به خا رجیان
خارجیان سوای هد ف های دیگر آیا فقط برای دستیابی به شعر پارسی، زبان فارسی می آ موزند؟
گفتگو ها ی آغا زین در فا رسی حرف بزنیم
انواع تمرین های سا ختاری در فارسی حرف بزنیم