لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
پارس و تاسیس دولت هخامنشیان در بختیاری
گیرشمن معتقد است که پارسیان ابتدا در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه ی ارومیه مستقر شدند و احتمالا " حدود 700 قبل از میلاد آنان در محوطه ی غربی جبال زاگرس تا مشرق شهر شوشتر در ناحیه ای که ایشان پارسواش ی پارسوماش(مسجد سلیمان)نامیده اند و این نام در سالنامه های آشوری ذکر شده-اقامت گزیده اند نامبرده در دنباله ی بحث خود اضافه می کند که : «اما در باب پارسیان باید گفت که در حدود 700 قبل از میلاد آنها در پارسوماش در کوههای فرعی سلسله جبال بختیاری در مشرق شوشتر ، ناحیه ی واقع در دوسوی کارون نزدیک انحنای بزرگ این رود پیش از آنکه به سوی جنوب برگردد ، مستقر شدند.ایلام دیگر در آن زمان آن قدرت را نداشت که از استقرار آنان در این ناحیه ممانعت کند .همین ناحیه که همواره بخشی از مستملکات ایلام بود و پارسیان احتمالا" سلطنت آنان را می شناختند. پارسیان تحت قیادت هخامنش حکومت کوچک خود را -که مقدور بود بسیار بزرگ گردد-تاسیس کردند و نام خویش را بدان دادندکشور کوهستانی پارس ( پرسید )باستانی در جنوب«پارتاکنا»بوده و از جنوب شرقی به دره های رود کارون و کرخه که در میان دنباله رشته کوههای زاگرس قرار داشتند محدود بود.ناحیه اخیرالذکر همان ایلام باستانی یا سوزیان(خوزستان ، شوش)یکی از مراکز قدیمی ترین تمدن ها بوده و از جانب غرب خاک ماد ،با آشور هم مرز بوده استچیش پیش ( 675-640 ق.م) پسر و جانشین هخامنش بیشتر عنوان «پادشاه شهرانشان » یافته و ناحیه مزبور را تا شمال شرقی پارسوماش اشغال کرده بودمراحل سقوط ایلام را باید در واقع مراحل صعود و شکل گیری دولت پارس ها در پارسوماش دانستدر همین شهر بود که سر کرده ی پارس ها به نام «چیش پیش »سنگ بنای حکومت پارسیان را در ایران بنا نهاد وی که از خاندان هخامنشی بود با استفاده از انحطاط ایلام ، آنشان را که در نزدیکی پارسوماش بود تسخیر و خود را پادشاه بزرگ شهرآنشان خواند و این امر ظاهرا از آن رو بود که آنشان به سبب آنکه در خط ایلام نام و آوازه ای بیشتر داشته بیش از نام پارسوماش میتوانست حس غرور وی را ارضا کند .پس از مرگ وی ( چیش پیش ) پادشاهی پارسیان عبارت بوداز ایالت پارسوماش که انشان و پارسه نیر بدان افزوده شده بود او قلمرو خود را مانند سلاطین مرونژی بین دو پسر خویش تقسیم کرد : اریارمنه کا در ناز و نعمت به دنیا آمده بود ( 640-590ق.م)و کوروش اول(حدود 640-600)که «شاه بزرگ»پارسوماش شد.
به روایت کتیبه ی بیستون که تالیف هرودوت نیز موبد آن است از قرن هفتم ق.م در پارس خاندان هخامنشیان حکومت می کرده است.بعد از مؤسس خاندان که هخامنش نام داشت و پسرش (چیش پیش)این خاندان به دو شاخه متقسم گشت که هر دو در آن سرزمین سلطنت داشتند کوروش اول پادشاه پارسوماش و کمبوجیه اول ، پدر کوروش دوم(کوروش کبیر)مؤسس پادشاهی پارس (ایران) از شاخه ی اول بودند به گفته ی هرودوت کمبوجیه ی اول ، ماندانا ، دختر آستیاگ ، پادشاه ماد را به زنی گرفت(نتیجه ی آن کوروش بزرگ بود که امپراطوری هخامنشی را تاسیس نمود.آریارمنه پسر دیگر چیش پیش و فرزند او آرشامه . نواده ی وی - ویشتاسپ - به شاخه ی دوم تعلق داشتند غالبا " به حدس می گویند که دو پادشاهی وجود داشته ، یکی « انشان »و دیگری « پارس »و در یکی شاخه ی ارشد و دردیگری شاخه ی اصغر هخامنشیان حکومت می کرده است طبق نوشه ی استوانه ی نبونید ، پادشاه بابل ، تا روی کار آمدن کوروش کبیر سه تن از پادشاهان آن سلسله یکی پس از دیگری در آن نواحی (پارسوماش) حکومت کرده اند : چیش پیش ، کوروش اول و کمبوجیه یا کامبیزکوروش دوم پسر کمبوجیه که بعد ها به کوروش کبیر معروف شد از سال 558 ق.م در سوزیان که پس از پارسوماش به عنوان مرکز کل امپراطوری ایشان محسوب می شد بر تخت نشست و در نتیجه فتوحات غیر مترقبه و شگفت انگیز خود امپراطوری عظیمی را پی ریزی نمود.این پادشاه در اعلامیه ی خود از بابل خود را پسر کمبوجیه پادشاه بزرگ انشان ،نوه ی کوروش پادشاه بزرگ انشان و نبیره چیش پیش پادشاه بزرگ پارسوماش مینامند.لازم به ذکر است که پارسوماش(مسجد سلیمان) زادگاه ، چیش پیش، کوروش اول و کمبوجیه اول بوده است.همچنین نام «کر»بر روی چشمه ای در کوهرنگ بختیاری که در واقع سرچشمه ی اصلی کارون می باشد یاد آور نام کوروش هخامنشی است که در زمان ما به نام چشمه ی «محمود کر»معروف است مورخین در واقع دوره ی دوم یعنی دوره ی کیانیان و دوره ی حماسی را همان دوره ی هخامنشیان می دانند.با توجه به شاهنامه ی فردوسی نیز بعد از کی خسرو که مورخین معتقدند همان کوروش کبیر می باشد «لهراسب» به پادشاهی رسید در این رابطه میزا آقا خان کرمانی در تاریخ ایران می نگارد که :هفتم ، سلاله هخامنشی ، اینان ابتدا در ایلام و پس ار آن در فارس سلطنت داشتند شاید «لهراسب» به معنی «لر بزرگ» باشد زیرا که قبیله ی اینان از قوم لر بوده اند و مراد از لهراسب یکی از اولاد هخامنش است بارون دو بد معتقد است که اصطلاح «لر» مشتق از کلمات ایرانی است و میگوید واژه ی «لر»ماخوذ از لهراسب است با توجه به مطالب ارائه شده چنین استنباط می شود که پسوند های بزرگ و کوچک که به لر بزرگ و لر کوچک اطلاق می شود از دو شاخه ی هخامنشی بزرگ و کوچک یا اصلی و فرعی که شاخه ی بزرگ در پارسوماش(مسجد سلیمان مسکن لر بزرگ)حکومت می کردند و شاخه ی کوچک(فرعی)در پارسه نشات می گیرد و آن دو شاخه ی هخامنشی اسلاف و نیاکان لر بزرگ و لر کوچک می باشند ظهور کوروش کبیر و پیروزی وی بر دولت ماد در هگمتانه و جابه جایی پایتخت هخامنشی از ایالت پارسوماش به شوش و هگمتانه و پاسارگاد این سرزمین به عنوان زادگاه اجدادی کوروش و پادشاهان هخامنشی بعد از او نیز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
پارس و تاسیس دولت هخامنشیان در بختیاری
گیرشمن معتقد است که پارسیان ابتدا در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه ی ارومیه مستقر شدند و احتمالا " حدود 700 قبل از میلاد آنان در محوطه ی غربی جبال زاگرس تا مشرق شهر شوشتر در ناحیه ای که ایشان پارسواش ی پارسوماش(مسجد سلیمان)نامیده اند و این نام در سالنامه های آشوری ذکر شده-اقامت گزیده اند نامبرده در دنباله ی بحث خود اضافه می کند که : «اما در باب پارسیان باید گفت که در حدود 700 قبل از میلاد آنها در پارسوماش در کوههای فرعی سلسله جبال بختیاری در مشرق شوشتر ، ناحیه ی واقع در دوسوی کارون نزدیک انحنای بزرگ این رود پیش از آنکه به سوی جنوب برگردد ، مستقر شدند.ایلام دیگر در آن زمان آن قدرت را نداشت که از استقرار آنان در این ناحیه ممانعت کند .همین ناحیه که همواره بخشی از مستملکات ایلام بود و پارسیان احتمالا" سلطنت آنان را می شناختند. پارسیان تحت قیادت هخامنش حکومت کوچک خود را -که مقدور بود بسیار بزرگ گردد-تاسیس کردند و نام خویش را بدان دادندکشور کوهستانی پارس ( پرسید )باستانی در جنوب«پارتاکنا»بوده و از جنوب شرقی به دره های رود کارون و کرخه که در میان دنباله رشته کوههای زاگرس قرار داشتند محدود بود.ناحیه اخیرالذکر همان ایلام باستانی یا سوزیان(خوزستان ، شوش)یکی از مراکز قدیمی ترین تمدن ها بوده و از جانب غرب خاک ماد ،با آشور هم مرز بوده استچیش پیش ( 675-640 ق.م) پسر و جانشین هخامنش بیشتر عنوان «پادشاه شهرانشان » یافته و ناحیه مزبور را تا شمال شرقی پارسوماش اشغال کرده بودمراحل سقوط ایلام را باید در واقع مراحل صعود و شکل گیری دولت پارس ها در پارسوماش دانستدر همین شهر بود که سر کرده ی پارس ها به نام «چیش پیش »سنگ بنای حکومت پارسیان را در ایران بنا نهاد وی که از خاندان هخامنشی بود با استفاده از انحطاط ایلام ، آنشان را که در نزدیکی پارسوماش بود تسخیر و خود را پادشاه بزرگ شهرآنشان خواند و این امر ظاهرا از آن رو بود که آنشان به سبب آنکه در خط ایلام نام و آوازه ای بیشتر داشته بیش از نام پارسوماش میتوانست حس غرور وی را ارضا کند .پس از مرگ وی ( چیش پیش ) پادشاهی پارسیان عبارت بوداز ایالت پارسوماش که انشان و پارسه نیر بدان افزوده شده بود او قلمرو خود را مانند سلاطین مرونژی بین دو پسر خویش تقسیم کرد : اریارمنه کا در ناز و نعمت به دنیا آمده بود ( 640-590ق.م)و کوروش اول(حدود 640-600)که «شاه بزرگ»پارسوماش شد.
به روایت کتیبه ی بیستون که تالیف هرودوت نیز موبد آن است از قرن هفتم ق.م در پارس خاندان هخامنشیان حکومت می کرده است.بعد از مؤسس خاندان که هخامنش نام داشت و پسرش (چیش پیش)این خاندان به دو شاخه متقسم گشت که هر دو در آن سرزمین سلطنت داشتند کوروش اول پادشاه پارسوماش و کمبوجیه اول ، پدر کوروش دوم(کوروش کبیر)مؤسس پادشاهی پارس (ایران) از شاخه ی اول بودند به گفته ی هرودوت کمبوجیه ی اول ، ماندانا ، دختر آستیاگ ، پادشاه ماد را به زنی گرفت(نتیجه ی آن کوروش بزرگ بود که امپراطوری هخامنشی را تاسیس نمود.آریارمنه پسر دیگر چیش پیش و فرزند او آرشامه . نواده ی وی - ویشتاسپ - به شاخه ی دوم تعلق داشتند غالبا " به حدس می گویند که دو پادشاهی وجود داشته ، یکی « انشان »و دیگری « پارس »و در یکی شاخه ی ارشد و دردیگری شاخه ی اصغر هخامنشیان حکومت می کرده است طبق نوشه ی استوانه ی نبونید ، پادشاه بابل ، تا روی کار آمدن کوروش کبیر سه تن از پادشاهان آن سلسله یکی پس از دیگری در آن نواحی (پارسوماش) حکومت کرده اند : چیش پیش ، کوروش اول و کمبوجیه یا کامبیزکوروش دوم پسر کمبوجیه که بعد ها به کوروش کبیر معروف شد از سال 558 ق.م در سوزیان که پس از پارسوماش به عنوان مرکز کل امپراطوری ایشان محسوب می شد بر تخت نشست و در نتیجه فتوحات غیر مترقبه و شگفت انگیز خود امپراطوری عظیمی را پی ریزی نمود.این پادشاه در اعلامیه ی خود از بابل خود را پسر کمبوجیه پادشاه بزرگ انشان ،نوه ی کوروش پادشاه بزرگ انشان و نبیره چیش پیش پادشاه بزرگ پارسوماش مینامند.لازم به ذکر است که پارسوماش(مسجد سلیمان) زادگاه ، چیش پیش، کوروش اول و کمبوجیه اول بوده است.همچنین نام «کر»بر روی چشمه ای در کوهرنگ بختیاری که در واقع سرچشمه ی اصلی کارون می باشد یاد آور نام کوروش هخامنشی است که در زمان ما به نام چشمه ی «محمود کر»معروف است مورخین در واقع دوره ی دوم یعنی دوره ی کیانیان و دوره ی حماسی را همان دوره ی هخامنشیان می دانند.با توجه به شاهنامه ی فردوسی نیز بعد از کی خسرو که مورخین معتقدند همان کوروش کبیر می باشد «لهراسب» به پادشاهی رسید در این رابطه میزا آقا خان کرمانی در تاریخ ایران می نگارد که :هفتم ، سلاله هخامنشی ، اینان ابتدا در ایلام و پس ار آن در فارس سلطنت داشتند شاید «لهراسب» به معنی «لر بزرگ» باشد زیرا که قبیله ی اینان از قوم لر بوده اند و مراد از لهراسب یکی از اولاد هخامنش است بارون دو بد معتقد است که اصطلاح «لر» مشتق از کلمات ایرانی است و میگوید واژه ی «لر»ماخوذ از لهراسب است با توجه به مطالب ارائه شده چنین استنباط می شود که پسوند های بزرگ و کوچک که به لر بزرگ و لر کوچک اطلاق می شود از دو شاخه ی هخامنشی بزرگ و کوچک یا اصلی و فرعی که شاخه ی بزرگ در پارسوماش(مسجد سلیمان مسکن لر بزرگ)حکومت می کردند و شاخه ی کوچک(فرعی)در پارسه نشات می گیرد و آن دو شاخه ی هخامنشی اسلاف و نیاکان لر بزرگ و لر کوچک می باشند ظهور کوروش کبیر و پیروزی وی بر دولت ماد در هگمتانه و جابه جایی پایتخت هخامنشی از ایالت پارسوماش به شوش و هگمتانه و پاسارگاد این سرزمین به عنوان زادگاه اجدادی کوروش و پادشاهان هخامنشی بعد از او نیز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
دولت و انتظارات
دولت آقای احمدینژاد در همین گامهای نخستین خود با مسائل متنوعی مواجه است که از آن جمله میتوان از مقولهای به نام «انتظارات مردمی» یاد کرد. این مسئله اگرچه مقولهای بدیهی و طبیعی به نظر میرسد اما چنانچه به ریشهها و نحوه تعامل صحیح با آن توجه کافی صورت نگیرد، میتواند دردسرهای بزرگی برای دولت به وجود آورد.ریشههای انتظارات مردمی را در چند عامل میتوان جستجو کرد.نخستین عامل را باید ساخت جوان جمعیت کشور دانست. همانطور که میدانیم نزدیک به60 درصد جمعیت کشور ما را قشر جوان تشکیل میدهد و این به خودی خود یعنی انبوهی از تقاضاها و انتظارات مختلف و متنوع از مسائل اقتصادی و معیشتی گرفته تا آموزشی و فرهنگی. حتی اگر از کلیه علل و عوامل دیگر نیز صرفنظر کنیم، همین یک عامل کافی است تا دولت را در برابر کوهی از انتظارات قرار دهد. از سوی دیگر جوانان به دلیل آن که در ابتدای راه زندگی قرار داشته و از روحیهای عجول و بلندپرواز برخوردارند شدت فشار بر دولت، دوچندان میگردد.
عامل دوم را باید انباشت انتظارات مردمی از ابتدای انقلاب تاکنون به شمار آورد. انقلاب اسلامی با طرح شعارهای آرمانی و عدالتخواهانه، امیدها و آرزوهای فراوانی را در دل مردم ایران و نیز تمامی ملتهای مسلمان و مستضعف برانگیخت. البته پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی، کارها و فعالیتهای بسیار در بخشهای مختلف صورت گرفته و پیشرفتهای زیادی نیز حاصل آمده است اما مسلماً بیش از این نیز امکان خدمترسانی به جامعه وجود داشته که به دلایل مختلف از جمله اتخاذ برخی سیاستهای غلط و برنامههای فاقد جهتگیری عدالتطلبانه و نیز حضور برخی افراد نالایق و ناشایست در برخی مسئولیتها و گسترش فساد اقتصادی و سوءاستفادهگری و رانتخواری، صورت نگرفته است. نتیجه این که بسیاری از انتظارات بحق جامعه در طول سالیان گذشته امکان تحقق نیافته و بتدریج بر روی هم انباشه شده است.
آنچه باعث برانگیخته شدن مجدد این انتظارات گردیده است، شعارهای آقای احمدینژاد و به عبارت دیگر گفتمان ایشان در دوران رقابتهای انتخاباتی است. آقای احمدینژاد که خود از چهره و سابقهای انقلابی برخوردار است، در آن دوران، هدف خود را از حضور در این عرصه، گام برداشتن در مسیر تحقق اهداف و آرمانهای انقلاب و مبارزه با کژیها و انحرافات بیان داشت و بدین ترتیب شوق و ذوقی وافر را در دل مردم و بویژه طبقات پایین دست و قشر عظیم جوانان به وجود آورد.
به این ترتیب سومین عامل مهم در برانگیختن انتظارات جامعه را باید گفتمان انتخاباتی و سیاسی رئیسجمهور دانست که در آن هنگام با حرارت خاصی دنبال شد و نگاه بخش قابل توجهی از جامعه را به خود معطوف ساخت. این نکتهای است که کاندیداهای ریاستجمهوری اگرچه خود نیز به آن توجه دارند اما به نظر میرسد مقتضیات فضای انتخاباتی به گونهای آنها را تحت تأثیر قرار میدهد که خود را ناچار از دادن وعده و وعیدهای مختلف میبینند. البته این بدان معنا نیست که کاندیداها قصد عوامفریبی یا دروغگویی داشته باشند بلکه بیتردید تمامی آنها در نیت و باطن خود، انجام وعدههای مزبور را متعهد و متقبل میشوند اما گویا به این نکته کمتر توجه میکنند که وعده و وعیدهای داده شده، خواهناخواه به یک سلسله انتظارات بدون تاریخ در افکار عمومی تبدیل میشوند و لذا مردمی که با شور و شوق وارد صحنه انتخابات میشوند، از همان لحظه اعلام پیروزی یک کاندیدا، چشم انتظار عملی شدن این وعدهها خواهند شد. چیزی که باعث هرچه بیشتر داغ شدن تنور این انتظارات میشود و باید از آن به عنوان عامل چهارم نام برد، تبلیغات آشکار و پنهانی است که رقبای انتخاباتی کاندیدای پیروز، به شیوههای گوناگون در پیش میگیرند و افکار عمومی را روی وعدههای پیشین رئیسجمهور وقت، حساس مینمایند. البته این عده نیز کمتر به این نکته توجه میکنند و یا اهمیت میدهند که بدین ترتیب نوعی از فرهنگ سیاسی را در جامعه شکل میدهند که چه بسا در آینده گریبان خود آنها را نیز خواهد گرفت. به هر تقدیر باید گفت استمرار رقابتهای انتخاباتی در دوران پس از اعلام نتیجه رأی گیری و باقی ماندن در همان فضای رقابت و بهرهگیری از همان روشها و شیوهها در قبال «رقیب»، قاعدتاً برفضای ذهنی جامعه و بویژه این بار بر افکار و تمایلات طرفداران رئیسجمهور تأثیرگذارده و به مطالبات آنها دامن میزند.
در این حال از عامل پنجم، یعنی فعالیتهای تبلیغاتی و خبری و سیاسی خارج از مرزها نیز که مرتباً در کوره انتظارات و توقعات میدمد و مخصوصاً در برهه پس از هر دوره انتخابات ریاستجمهوری با بهرهگیری از فضای ذهنی و روانی حاکم بر جامعه بر این تلاشها میافزاید، نباید غافل ماند، هرچند که باید اذعان داشت امروز پس از گذشت 25 سال از انقلاب، این گونه فعالیتهای برون مرزی از تأثیر چندانی برخوردار نیست و آنچه در داخل کشورمان میگذرد، بمراتب از تأثیرگذاریهای گستردهتری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
پارس و تاسیس دولت هخامنشیان در بختیاری
گیرشمن معتقد است که پارسیان ابتدا در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه ی ارومیه مستقر شدند و احتمالا " حدود 700 قبل از میلاد آنان در محوطه ی غربی جبال زاگرس تا مشرق شهر شوشتر در ناحیه ای که ایشان پارسواش ی پارسوماش(مسجد سلیمان)نامیده اند و این نام در سالنامه های آشوری ذکر شده-اقامت گزیده اند نامبرده در دنباله ی بحث خود اضافه می کند که : «اما در باب پارسیان باید گفت که در حدود 700 قبل از میلاد آنها در پارسوماش در کوههای فرعی سلسله جبال بختیاری در مشرق شوشتر ، ناحیه ی واقع در دوسوی کارون نزدیک انحنای بزرگ این رود پیش از آنکه به سوی جنوب برگردد ، مستقر شدند.ایلام دیگر در آن زمان آن قدرت را نداشت که از استقرار آنان در این ناحیه ممانعت کند .همین ناحیه که همواره بخشی از مستملکات ایلام بود و پارسیان احتمالا" سلطنت آنان را می شناختند. پارسیان تحت قیادت هخامنش حکومت کوچک خود را -که مقدور بود بسیار بزرگ گردد-تاسیس کردند و نام خویش را بدان دادندکشور کوهستانی پارس ( پرسید )باستانی در جنوب«پارتاکنا»بوده و از جنوب شرقی به دره های رود کارون و کرخه که در میان دنباله رشته کوههای زاگرس قرار داشتند محدود بود.ناحیه اخیرالذکر همان ایلام باستانی یا سوزیان(خوزستان ، شوش)یکی از مراکز قدیمی ترین تمدن ها بوده و از جانب غرب خاک ماد ،با آشور هم مرز بوده استچیش پیش ( 675-640 ق.م) پسر و جانشین هخامنش بیشتر عنوان «پادشاه شهرانشان » یافته و ناحیه مزبور را تا شمال شرقی پارسوماش اشغال کرده بودمراحل سقوط ایلام را باید در واقع مراحل صعود و شکل گیری دولت پارس ها در پارسوماش دانستدر همین شهر بود که سر کرده ی پارس ها به نام «چیش پیش »سنگ بنای حکومت پارسیان را در ایران بنا نهاد وی که از خاندان هخامنشی بود با استفاده از انحطاط ایلام ، آنشان را که در نزدیکی پارسوماش بود تسخیر و خود را پادشاه بزرگ شهرآنشان خواند و این امر ظاهرا از آن رو بود که آنشان به سبب آنکه در خط ایلام نام و آوازه ای بیشتر داشته بیش از نام پارسوماش میتوانست حس غرور وی را ارضا کند .پس از مرگ وی ( چیش پیش ) پادشاهی پارسیان عبارت بوداز ایالت پارسوماش که انشان و پارسه نیر بدان افزوده شده بود او قلمرو خود را مانند سلاطین مرونژی بین دو پسر خویش تقسیم کرد : اریارمنه کا در ناز و نعمت به دنیا آمده بود ( 640-590ق.م)و کوروش اول(حدود 640-600)که «شاه بزرگ»پارسوماش شد.
به روایت کتیبه ی بیستون که تالیف هرودوت نیز موبد آن است از قرن هفتم ق.م در پارس خاندان هخامنشیان حکومت می کرده است.بعد از مؤسس خاندان که هخامنش نام داشت و پسرش (چیش پیش)این خاندان به دو شاخه متقسم گشت که هر دو در آن سرزمین سلطنت داشتند کوروش اول پادشاه پارسوماش و کمبوجیه اول ، پدر کوروش دوم(کوروش کبیر)مؤسس پادشاهی پارس (ایران) از شاخه ی اول بودند به گفته ی هرودوت کمبوجیه ی اول ، ماندانا ، دختر آستیاگ ، پادشاه ماد را به زنی گرفت(نتیجه ی آن کوروش بزرگ بود که امپراطوری هخامنشی را تاسیس نمود.آریارمنه پسر دیگر چیش پیش و فرزند او آرشامه . نواده ی وی - ویشتاسپ - به شاخه ی دوم تعلق داشتند غالبا " به حدس می گویند که دو پادشاهی وجود داشته ، یکی « انشان »و دیگری « پارس »و در یکی شاخه ی ارشد و دردیگری شاخه ی اصغر هخامنشیان حکومت می کرده است طبق نوشه ی استوانه ی نبونید ، پادشاه بابل ، تا روی کار آمدن کوروش کبیر سه تن از پادشاهان آن سلسله یکی پس از دیگری در آن نواحی (پارسوماش) حکومت کرده اند : چیش پیش ، کوروش اول و کمبوجیه یا کامبیزکوروش دوم پسر کمبوجیه که بعد ها به کوروش کبیر معروف شد از سال 558 ق.م در سوزیان که پس از پارسوماش به عنوان مرکز کل امپراطوری ایشان محسوب می شد بر تخت نشست و در نتیجه فتوحات غیر مترقبه و شگفت انگیز خود امپراطوری عظیمی را پی ریزی نمود.این پادشاه در اعلامیه ی خود از بابل خود را پسر کمبوجیه پادشاه بزرگ انشان ،نوه ی کوروش پادشاه بزرگ انشان و نبیره چیش پیش پادشاه بزرگ پارسوماش مینامند.لازم به ذکر است که پارسوماش(مسجد سلیمان) زادگاه ، چیش پیش، کوروش اول و کمبوجیه اول بوده است.همچنین نام «کر»بر روی چشمه ای در کوهرنگ بختیاری که در واقع سرچشمه ی اصلی کارون می باشد یاد آور نام کوروش هخامنشی است که در زمان ما به نام چشمه ی «محمود کر»معروف است مورخین در واقع دوره ی دوم یعنی دوره ی کیانیان و دوره ی حماسی را همان دوره ی هخامنشیان می دانند.با توجه به شاهنامه ی فردوسی نیز بعد از کی خسرو که مورخین معتقدند همان کوروش کبیر می باشد «لهراسب» به پادشاهی رسید در این رابطه میزا آقا خان کرمانی در تاریخ ایران می نگارد که :هفتم ، سلاله هخامنشی ، اینان ابتدا در ایلام و پس ار آن در فارس سلطنت داشتند شاید «لهراسب» به معنی «لر بزرگ» باشد زیرا که قبیله ی اینان از قوم لر بوده اند و مراد از لهراسب یکی از اولاد هخامنش است بارون دو بد معتقد است که اصطلاح «لر» مشتق از کلمات ایرانی است و میگوید واژه ی «لر»ماخوذ از لهراسب است با توجه به مطالب ارائه شده چنین استنباط می شود که پسوند های بزرگ و کوچک که به لر بزرگ و لر کوچک اطلاق می شود از دو شاخه ی هخامنشی بزرگ و کوچک یا اصلی و فرعی که شاخه ی بزرگ در پارسوماش(مسجد سلیمان مسکن لر بزرگ)حکومت می کردند و شاخه ی کوچک(فرعی)در پارسه نشات می گیرد و آن دو شاخه ی هخامنشی اسلاف و نیاکان لر بزرگ و لر کوچک می باشند ظهور کوروش کبیر و پیروزی وی بر دولت ماد در هگمتانه و جابه جایی پایتخت هخامنشی از ایالت پارسوماش به شوش و هگمتانه و پاسارگاد این سرزمین به عنوان زادگاه اجدادی کوروش و پادشاهان هخامنشی بعد از او نیز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
پارس و تاسیس دولت هخامنشیان در بختیاری
گیرشمن معتقد است که پارسیان ابتدا در شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه ی ارومیه مستقر شدند و احتمالا " حدود 700 قبل از میلاد آنان در محوطه ی غربی جبال زاگرس تا مشرق شهر شوشتر در ناحیه ای که ایشان پارسواش ی پارسوماش(مسجد سلیمان)نامیده اند و این نام در سالنامه های آشوری ذکر شده-اقامت گزیده اند نامبرده در دنباله ی بحث خود اضافه می کند که : «اما در باب پارسیان باید گفت که در حدود 700 قبل از میلاد آنها در پارسوماش در کوههای فرعی سلسله جبال بختیاری در مشرق شوشتر ، ناحیه ی واقع در دوسوی کارون نزدیک انحنای بزرگ این رود پیش از آنکه به سوی جنوب برگردد ، مستقر شدند.ایلام دیگر در آن زمان آن قدرت را نداشت که از استقرار آنان در این ناحیه ممانعت کند .همین ناحیه که همواره بخشی از مستملکات ایلام بود و پارسیان احتمالا" سلطنت آنان را می شناختند. پارسیان تحت قیادت هخامنش حکومت کوچک خود را -که مقدور بود بسیار بزرگ گردد-تاسیس کردند و نام خویش را بدان دادندکشور کوهستانی پارس ( پرسید )باستانی در جنوب«پارتاکنا»بوده و از جنوب شرقی به دره های رود کارون و کرخه که در میان دنباله رشته کوههای زاگرس قرار داشتند محدود بود.ناحیه اخیرالذکر همان ایلام باستانی یا سوزیان(خوزستان ، شوش)یکی از مراکز قدیمی ترین تمدن ها بوده و از جانب غرب خاک ماد ،با آشور هم مرز بوده استچیش پیش ( 675-640 ق.م) پسر و جانشین هخامنش بیشتر عنوان «پادشاه شهرانشان » یافته و ناحیه مزبور را تا شمال شرقی پارسوماش اشغال کرده بودمراحل سقوط ایلام را باید در واقع مراحل صعود و شکل گیری دولت پارس ها در پارسوماش دانستدر همین شهر بود که سر کرده ی پارس ها به نام «چیش پیش »سنگ بنای حکومت پارسیان را در ایران بنا نهاد وی که از خاندان هخامنشی بود با استفاده از انحطاط ایلام ، آنشان را که در نزدیکی پارسوماش بود تسخیر و خود را پادشاه بزرگ شهرآنشان خواند و این امر ظاهرا از آن رو بود که آنشان به سبب آنکه در خط ایلام نام و آوازه ای بیشتر داشته بیش از نام پارسوماش میتوانست حس غرور وی را ارضا کند .پس از مرگ وی ( چیش پیش ) پادشاهی پارسیان عبارت بوداز ایالت پارسوماش که انشان و پارسه نیر بدان افزوده شده بود او قلمرو خود را مانند سلاطین مرونژی بین دو پسر خویش تقسیم کرد : اریارمنه کا در ناز و نعمت به دنیا آمده بود ( 640-590ق.م)و کوروش اول(حدود 640-600)که «شاه بزرگ»پارسوماش شد.
به روایت کتیبه ی بیستون که تالیف هرودوت نیز موبد آن است از قرن هفتم ق.م در پارس خاندان هخامنشیان حکومت می کرده است.بعد از مؤسس خاندان که هخامنش نام داشت و پسرش (چیش پیش)این خاندان به دو شاخه متقسم گشت که هر دو در آن سرزمین سلطنت داشتند کوروش اول پادشاه پارسوماش و کمبوجیه اول ، پدر کوروش دوم(کوروش کبیر)مؤسس پادشاهی پارس (ایران) از شاخه ی اول بودند به گفته ی هرودوت کمبوجیه ی اول ، ماندانا ، دختر آستیاگ ، پادشاه ماد را به زنی گرفت(نتیجه ی آن کوروش بزرگ بود که امپراطوری هخامنشی را تاسیس نمود.آریارمنه پسر دیگر چیش پیش و فرزند او آرشامه . نواده ی وی - ویشتاسپ - به شاخه ی دوم تعلق داشتند غالبا " به حدس می گویند که دو پادشاهی وجود داشته ، یکی « انشان »و دیگری « پارس »و در یکی شاخه ی ارشد و دردیگری شاخه ی اصغر هخامنشیان حکومت می کرده است طبق نوشه ی استوانه ی نبونید ، پادشاه بابل ، تا روی کار آمدن کوروش کبیر سه تن از پادشاهان آن سلسله یکی پس از دیگری در آن نواحی (پارسوماش) حکومت کرده اند : چیش پیش ، کوروش اول و کمبوجیه یا کامبیزکوروش دوم پسر کمبوجیه که بعد ها به کوروش کبیر معروف شد از سال 558 ق.م در سوزیان که پس از پارسوماش به عنوان مرکز کل امپراطوری ایشان محسوب می شد بر تخت نشست و در نتیجه فتوحات غیر مترقبه و شگفت انگیز خود امپراطوری عظیمی را پی ریزی نمود.این پادشاه در اعلامیه ی خود از بابل خود را پسر کمبوجیه پادشاه بزرگ انشان ،نوه ی کوروش پادشاه بزرگ انشان و نبیره چیش پیش پادشاه بزرگ پارسوماش مینامند.لازم به ذکر است که پارسوماش(مسجد سلیمان) زادگاه ، چیش پیش، کوروش اول و کمبوجیه اول بوده است.همچنین نام «کر»بر روی چشمه ای در کوهرنگ بختیاری که در واقع سرچشمه ی اصلی کارون می باشد یاد آور نام کوروش هخامنشی است که در زمان ما به نام چشمه ی «محمود کر»معروف است مورخین در واقع دوره ی دوم یعنی دوره ی کیانیان و دوره ی حماسی را همان دوره ی هخامنشیان می دانند.با توجه به شاهنامه ی فردوسی نیز بعد از کی خسرو که مورخین معتقدند همان کوروش کبیر می باشد «لهراسب» به پادشاهی رسید در این رابطه میزا آقا خان کرمانی در تاریخ ایران می نگارد که :هفتم ، سلاله هخامنشی ، اینان ابتدا در ایلام و پس ار آن در فارس سلطنت داشتند شاید «لهراسب» به معنی «لر بزرگ» باشد زیرا که قبیله ی اینان از قوم لر بوده اند و مراد از لهراسب یکی از اولاد هخامنش است بارون دو بد معتقد است که اصطلاح «لر» مشتق از کلمات ایرانی است و میگوید واژه ی «لر»ماخوذ از لهراسب است با توجه به مطالب ارائه شده چنین استنباط می شود که پسوند های بزرگ و کوچک که به لر بزرگ و لر کوچک اطلاق می شود از دو شاخه ی هخامنشی بزرگ و کوچک یا اصلی و فرعی که شاخه ی بزرگ در پارسوماش(مسجد سلیمان مسکن لر بزرگ)حکومت می کردند و شاخه ی کوچک(فرعی)در پارسه نشات می گیرد و آن دو شاخه ی هخامنشی اسلاف و نیاکان لر بزرگ و لر کوچک می باشند ظهور کوروش کبیر و پیروزی وی بر دولت ماد در هگمتانه و جابه جایی پایتخت هخامنشی از ایالت پارسوماش به شوش و هگمتانه و پاسارگاد این سرزمین به عنوان زادگاه اجدادی کوروش و پادشاهان هخامنشی بعد از او نیز