لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
مقدمه
امام خمینی از منظر احیاگری دینی و اصلاحگری اجتماعی صاحب مرتبتی والا است امام خمینی عالم دین است و عالم دین نه تنها بیانگر آن، که پاسدار و نگهبان آن نیز باید باشد . ادیان الهی برای انسان نازل شدهاند انسانی که بر زمین و در زمان و مکان و محاط در جامعه بسر میبرد و سازمان ذهنی، عقلی و عاطفی او از عوامل گوناگون درونی و بیرونی متأثر است انسانی که مختار است و در عین حال محدود به حدود فراوان و طبیعی است که نمیتوان انتظار داشت که هر انسانی با چنین خصوصیاتی همواره حقیقت را همان ببیند که هست و از راه درست منحرف نشود.
دین خدا را به هر حال انسان باید دریابد و بفهمد و بکار گیرد و فهم و برداشت آدمی حتی اگر هیچ کس هم به عمد درصدد تخریب آن نباشد، هر لحظه در معرض سئوال ون شبهه قرار دادرد. سئوال و شبههای که اگر نمیبود، سیر کمالی اندیشه بشری وجود نمیداشت. تاش گسترده و عمیقی علمی و فکری فیلسوفان الهی و متکلمان دینی و متألهان اهل بحث و نظر همگی با لحاظ این خصوصیت طبیعی انسانی ـ که احیاناً مورد سوء استفاده از اصحاب غرض نیز قرار گرد ـ بوده است و در این بابت تردیدنداریم که حکمت و عرفان اسلامی از قوت و غنا و عمق و گیرائی ویژهای برخوردار است.
و امام خمینی یکی از برجستگان عرصه فلسفه وکلام و عرفاناسلامی واز مرزبانان توانای عقیده و عقلانیت دینی است واز این جهت برتر و بالاتر از بسیاری از عالمان دین و فقیهان بزرگ که گر چه ممکن است در شعبه خاصی از دانش دینی برجسته باشند ولی به سبب محرومیت از دانش و آگاهی همه جانبه و در نتیجه فقدان بینش وسیع نمیتوانند نگاهبان مطمئن آیین و اعتقاد دینی باشند.
به این لحاظ «خمینی» را نگاهبان بزرگ دین و زنده نگاهدارنده اصول و ارزشهای اسلامی نو مدافع آنها در برابر تندباد شبههها و طوفان تردیدها میبینیم.
اما احیاید دین از وجههای دیگر دارای اهمیتی مضاعف است که در این وجهه نیز امام خمینی چهره ای برجسته و درخشان دارد. دین خدا بطور خاص از دو جهت همواره در معرض تهدید بوده است و خواهد بود. یکی از جانب کج اندیشان تنگ نظری که میکوشند تا درک ناقص و نسبی خود را از دین به جای حقیقت زلال و مطلق «دیانت» بنشانند و عادات ذهنی و آداب مأنوس زمانه را رنگ قداست و اطلاق بخشند و به نام دفاع از دین و احیاناً به انگیزه خدمت، دینخدا را که امری فرازمای و متعلق به همه انسانها درهمه زمانها است در تنگنای خفه کننده قشریت و تحجر گرفتار کنند. تا آنجا که میتوان گفت اگر این آفت ، بزرگترین عامل پیدایش شبهات و بیجواب ماندن آنها در ذهن پویای انسانهای جستجوگر و طبعاً گرایش آنان به سوی بیدینی یابد دینی نباشد دست کم یکی از مهمترین عاملها به حساب میآید و فاجعههایی که از این بابت برای جامعه دینی پیش امده است کم نیستد.
بر این اساس، خمینی بزرگ بدون تردید یکی از سرآمدان عرصه احیاء و اصلاح اندیشه دینی در تاریخ اسلام است و پیروزی انقلاب اسلامی مهمترین حاصل تلاش دهها ساله فکری و جهادی ایشان در صحنه احیاء دیانت و اصلاح جامعه بود.
نهضتی که به رهبری آن بزرگوار پیروز شد و حکومتی جبار و وابسته و ضد میهن و مردم را سرنگون کرد، گستردهترین و عمیقترین و مردمیترین حرکت از میان جنبشهائی است که در طی دوران حاکمیت استبداد وابسته به استعمار رخ داده است. اسلام که امام نماینده آن بود و در هنگامی پیروز شد که ملتهای محروم بخصوص ملت ایران تجربه خوش آیندی از نهضتهای چپ و ملیگرا نداشت حرکتهایی که یا در آغاز ابزار دست بیگانگان بودهاند یا با همه حسن نیت پیشوایان و پیروان آن، به سبب نداشتن ریشه در فرهنگ و وجدان و باور تاریخی مردم، دیر یا زود منحرف شده یا بیثمر ماندهاند.
انقلاب اسلامی در عصر عسرت دیانت و مهجوریت آن در فرهنگ و تمدن غالب، پیروز شد و بار دیگر اسلام را به عنوان دینی زنده و نجات دهنده ملتی که افیون استعمار نشاط و استقلال او را گرفته بود به صحنه بازگرداند دینی فراخوانده به عدالت، آزادی، استقلال و حکومتی مبتنی بر خواست و اراده و ایمان مدرم ینی آنچه مبرم ترین نیاز همه ملتها محروم بود و مکتبها و احزاب و جریانهای مدعی، در عمل از برآوردن آن ناکام مانده بودند.
گرچه در طول تاریخ اسلام بخصوص در یک صد سال اخیر بزرگانی بودند که احیاء دین در حیات اجتماعی و سیاسی جامعه را وجهه همت خود قرار دادهاند ولی نهضت اسلام به رهبری امام خمینی از حیث عمق، گستردگی و آثار با هیچ کدام از انها قابل مقایسه نیست و از همگی برتر است. اگر کار بزرگ امام فقط جنبه سیاسی و اجتماعی داشت باز هم وجهه احیاگری شخصیت ایشان بزرگ و درخشان بود، اما احیائ دین در پرتو انقلاب اسلامی در این وجهه آن خلاصه نمیشود.
امام خمینی بعنوان اندیشمندی زمانشناسی و روشنبین در اندیشه و عمل منادی اسلام زنده و مخالف با کجاندیشیها و واپسگریها بود و با متحجران نیز همان گونه ستیز داشت که با شاه و پشتیبانان او و امام نیز از دو سو مورد خشم و حمله بودند . هم از سوی رژیم دین ستیز ریاکار وابستهای که سرانجام انقلاب طومار حیات ان را در هم پیچید و با فروپاشی ان، ایران اسلامی و رهبری ممتاز آن بیپرده با آمریکا و دیگر پشتیبانان شاه
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
مقدمه:
در تمام دوران زندگی در انسانی وقایع تلخ و شیرین ابتدا از یک جرقه و از یک اتفاق بوجود می آید. روزی که تحقیق در مورد ویران حضرت امام (ره) پیشنهاد رشته فی البداهه اعلام آمادگی کردم بدون اینکه چیز زیادی ازا ین بعد از شخصیت حضرت امام خمینی (ره) را بدانم و پس امروز که این تحقیق رو به اتهام و در مراحل تکمیل آن است. خدای را بسیار شاکرم که در راه رسیدن به این هدف توانستم عازمان و سالکان طریق دوست را بهتر بشناسم و پی بردن به این مهم که چگونه سروران شعر از ضمیر کسی تراوش نمیکند مگر دارا بودن آنکس از روح بسیار لطلف که آن نیز حاصل نمی شود مگر با معرفت خاص خداوند.
لذا ، حالا که دانستم می خواهیم که بیشتر به انم چرا که سیر در اشعار یک عارف و سالک دلسوخته در حقیقت سیر در افکار و نظریات ایشان می باشد و سیر در افکار ایشان انسان را به سرچشمه احدیت زورتر راهنمامی شود.
آشنایانu ره عشق درین بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
ارواح مقدس و متعالی برگزیدگان و اولیای الهی این کبوتران حریم ملکوت و عندلبیان گلشن لاهوت، که از عالم امر و قرب جوار محبوب ازلی در تنگنای عالم طبع و سراچة ترکیب افتاده و در این دامگاه محنتزای ناسوت گرفتار آمده اند، پیوسته به سان نی از نیستان جداگشته دردمندانه از سینة سوزان نالة اشتیاق برمی آورند و در این غریبستان از دوری یار و دیار شکوه آغاز می کنند این جانهای آرزومند طایر گلشن قدس، همواره سر آن دارند که این تخته بند تن را بهم درشکنند و از این دامگه حادثه پرگشایند و به مرجع و منزل نخستین خود، یعنی جوار و قرب رقیق اعلی، بازگردند و در جایگاه صدق نزد ملیک مقتدر مقام گیرند که گفته اند:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
در وصف محبان امام عارفان و مقتدای موحدان علی، علیه السلام، فرمود: « اگر نبود اجل محتوم و وقت معین که خداوند بر آنان مقدر و مقرر فرموده روانهایشان یک چشم برهم زدن در کالبدشان آرام نمی گرفت،« این شیفتگان جمال مطلق چون به درد مهجوری مبتلا گردند با استمداد از جدبات و عنایات حضرت حق، و با تصفیه و تزکیه، حجب را یکی پس از دیگری از میان برمی دارند و به سیر الی الله می پردازند، و با تجلی انوار وحدت از قید کثرت رها می شوند، تا به مرتبه شهود حق رسند و به مقام جمع بعد از فرق نایل آیند.
و اما زبدگانی که برگزیدگان حضرت دوست اند از این مرتبه فراتر می روند؛ چه آنان در نهایت مراحل سلوک به سیر من الخلق الی الخلق می پردازند. یعنی این واصلان و منتهیان را تکلیف ور سالتی است تا مردمان را به سوی مبدأ متعال و کمال اسماء جمال رهنمون گردند.
اینان مأمورند تا اعلام هدایت را برافرازند و معلم ارشاد را برپای دارند و خلق را از ظلمات جهل و گمراهی و درکات استضعاف و ستم برهانند، و آنان را به مقام و جایگاه سعادت و سرمنزل سلامت راهبر شوند. از این روکار این برگزیدگان صعب و دشوار است؛ زیرا از سویی، میل دلشان متوجه معبود و محبوب خویش است و مشتاق وصل مدام، و از سویی به خلق مشغول اند و از دوام وصل محروم. انبیای عظام و اوصیا ی کرام و وارثان مقام آن بزرگواران را چنین حالتی است. نقل است که پیامبر اکرم(ص) چون زیاده به کار خلق می پرداخت و از این راه احساس قبض وگرفتگی خاطر می کرد، از پی رهایی از این کدورت و ملال، بلال را می فرمود: قم یا بلال فأرحنا بالصلوه( ای بلال برخیز و برای نماز آوازده و ما را راحت و آسوده ساز.) و از این ملالت باز رهان.
اولیای الهی که وارثان میراث انبیایند و نایبان مقام ولایت چون به اقتضای وظیفه و تکلیف خویش از پی راهنمایی خلق قیام کنند، از فیض خلوت حضور و شهود باز می مانند؛ از این رو مترصد و در پی فرصت اند تا دیگر بار به حضرت دوست باز آیند و آینه دل را با صیقل ذکر جلا بخشند؛ هرچند که این مقیمان کوی محبت در بحبوحه اشتغال امور ظاهر و حل و فصل کار خلایق باز دلشان از ذکر خدا و نجوای با او غافل و فارغ نمی ماند.
امام خمینی، سلام الله علیکم را نیز چنی حالتی بود. او در همان حال که دل از گرد هرگونه تعلقی پرداخته بود بار سنگین رسالت و رهبری را به دوش می کشید، و خود را مکلف می دید تا از پی رهایی خلق نهضتی عظیم و قوی بنیان، پایه ریزد تا مگر خدای عالم آنرا به انقلاب عالمگیر منتهی گرداند، آنسان که اساس دیرپای نظام جور و فساد در جهان از ریشه برافتد و دیگر بار فروغ جانفزای توحید، کران تا کران گیتی را روشن سازد و عدل و آزادی و برابری و برادری ایمانی چهره افسرده عالم را رونق بخشد.امام،گاه که این وظیفه سنگین فراغتی می یافت، در خلوات و اوقات خاص، به یاری سخنان موزون آبی بر آتش درون می افشاند و با زبان شعر، حدیث درد فراق ر ا با دلدار یگانه باز می گفت. حضرت امام هرگز سر شعر و شاعری نداشت و خود را به این پیشه سرگرم نساخته بود. آن عاشق صادق هرگاه از ادای وظیفه و رسالت خویش فراغتی حاصل کرده شرح درد مهجوری را در قالب الفاظ و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 43
مقدمه:
در تمام دوران زندگی در انسانی وقایع تلخ و شیرین ابتدا از یک جرقه و از یک اتفاق بوجود می آید. روزی که تحقیق در مورد ویران حضرت امام (ره) پیشنهاد رشته فی البداهه اعلام آمادگی کردم بدون اینکه چیز زیادی ازا ین بعد از شخصیت حضرت امام خمینی (ره) را بدانم و پس امروز که این تحقیق رو به اتهام و در مراحل تکمیل آن است. خدای را بسیار شاکرم که در راه رسیدن به این هدف توانستم عازمان و سالکان طریق دوست را بهتر بشناسم و پی بردن به این مهم که چگونه سروران شعر از ضمیر کسی تراوش نمیکند مگر دارا بودن آنکس از روح بسیار لطلف که آن نیز حاصل نمی شود مگر با معرفت خاص خداوند.
لذا ، حالا که دانستم می خواهیم که بیشتر به انم چرا که سیر در اشعار یک عارف و سالک دلسوخته در حقیقت سیر در افکار و نظریات ایشان می باشد و سیر در افکار ایشان انسان را به سرچشمه احدیت زورتر راهنمامی شود.
آشنایانu ره عشق درین بحر عمیق
غرقه گشتند و نگشتند به آب آلوده
ارواح مقدس و متعالی برگزیدگان و اولیای الهی این کبوتران حریم ملکوت و عندلبیان گلشن لاهوت، که از عالم امر و قرب جوار محبوب ازلی در تنگنای عالم طبع و سراچة ترکیب افتاده و در این دامگاه محنتزای ناسوت گرفتار آمده اند، پیوسته به سان نی از نیستان جداگشته دردمندانه از سینة سوزان نالة اشتیاق برمی آورند و در این غریبستان از دوری یار و دیار شکوه آغاز می کنند این جانهای آرزومند طایر گلشن قدس، همواره سر آن دارند که این تخته بند تن را بهم درشکنند و از این دامگه حادثه پرگشایند و به مرجع و منزل نخستین خود، یعنی جوار و قرب رقیق اعلی، بازگردند و در جایگاه صدق نزد ملیک مقتدر مقام گیرند که گفته اند:
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
در وصف محبان امام عارفان و مقتدای موحدان علی، علیه السلام، فرمود: « اگر نبود اجل محتوم و وقت معین که خداوند بر آنان مقدر و مقرر فرموده روانهایشان یک چشم برهم زدن در کالبدشان آرام نمی گرفت،« این شیفتگان جمال مطلق چون به درد مهجوری مبتلا گردند با استمداد از جدبات و عنایات حضرت حق، و با تصفیه و تزکیه، حجب را یکی پس از دیگری از میان برمی دارند و به سیر الی الله می پردازند، و با تجلی انوار وحدت از قید کثرت رها می شوند، تا به مرتبه شهود حق رسند و به مقام جمع بعد از فرق نایل آیند.
و اما زبدگانی که برگزیدگان حضرت دوست اند از این مرتبه فراتر می روند؛ چه آنان در نهایت مراحل سلوک به سیر من الخلق الی الخلق می پردازند. یعنی این واصلان و منتهیان را تکلیف ور سالتی است تا مردمان را به سوی مبدأ متعال و کمال اسماء جمال رهنمون گردند.
اینان مأمورند تا اعلام هدایت را برافرازند و معلم ارشاد را برپای دارند و خلق را از ظلمات جهل و گمراهی و درکات استضعاف و ستم برهانند، و آنان را به مقام و جایگاه سعادت و سرمنزل سلامت راهبر شوند. از این روکار این برگزیدگان صعب و دشوار است؛ زیرا از سویی، میل دلشان متوجه معبود و محبوب خویش است و مشتاق وصل مدام، و از سویی به خلق مشغول اند و از دوام وصل محروم. انبیای عظام و اوصیا ی کرام و وارثان مقام آن بزرگواران را چنین حالتی است. نقل است که پیامبر اکرم(ص) چون زیاده به کار خلق می پرداخت و از این راه احساس قبض وگرفتگی خاطر می کرد، از پی رهایی از این کدورت و ملال، بلال را می فرمود: قم یا بلال فأرحنا بالصلوه( ای بلال برخیز و برای نماز آوازده و ما را راحت و آسوده ساز.) و از این ملالت باز رهان.
اولیای الهی که وارثان میراث انبیایند و نایبان مقام ولایت چون به اقتضای وظیفه و تکلیف خویش از پی راهنمایی خلق قیام کنند، از فیض خلوت حضور و شهود باز می مانند؛ از این رو مترصد و در پی فرصت اند تا دیگر بار به حضرت دوست باز آیند و آینه دل را با صیقل ذکر جلا بخشند؛ هرچند که این مقیمان کوی محبت در بحبوحه اشتغال امور ظاهر و حل و فصل کار خلایق باز دلشان از ذکر خدا و نجوای با او غافل و فارغ نمی ماند.
امام خمینی، سلام الله علیکم را نیز چنی حالتی بود. او در همان حال که دل از گرد هرگونه تعلقی پرداخته بود بار سنگین رسالت و رهبری را به دوش می کشید، و خود را مکلف می دید تا از پی رهایی خلق نهضتی عظیم و قوی بنیان، پایه ریزد تا مگر خدای عالم آنرا به انقلاب عالمگیر منتهی گرداند، آنسان که اساس دیرپای نظام جور و فساد در جهان از ریشه برافتد و دیگر بار فروغ جانفزای توحید، کران تا کران گیتی را روشن سازد و عدل و آزادی و برابری و برادری ایمانی چهره افسرده عالم را رونق بخشد.امام،گاه که این وظیفه سنگین فراغتی می یافت، در خلوات و اوقات خاص، به یاری سخنان موزون آبی بر آتش درون می افشاند و با زبان شعر، حدیث درد فراق ر ا با دلدار یگانه باز می گفت. حضرت امام هرگز سر شعر و شاعری نداشت و خود را به این پیشه سرگرم نساخته بود. آن عاشق صادق هرگاه از ادای وظیفه و رسالت خویش فراغتی حاصل کرده شرح درد مهجوری را در قالب الفاظ و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
مقدمه:
حاج احمدآقا در طول مبارزات ملت ایران دربرابر نظام ستم شاهی به سرحلقه اصلی پیوند امام و یاران آن بزرگ مرد و امت وفا دار تبدیل شد، نقشی که تا آخرین لحظات حیات پدر آن را ادامه داد.
مرحوم حجتالاسلام سید احمد خمینی در24 اسفند 1324 دومین فرزند ذکور امام خمینی (ره) درشهر مقدس قم پا به عرصه وجود نهاد، دورههای تحصیل ابتدایی و متوسطه را در قم به پایان رساند، در دوره جوانی نیز به دلیل علاقه خاص به ورزش حتی در تیم های دسته دوم فوتبال آن زمان هم به بازی حرفه ای پرداخت.
پس از طی دوره مقدماتی و متوسطه حوزه، سطوح عالی را نزد استاتید بزرگی همچون آیتالله سلطانی (پدر همسر مکرشان)، آیتالله حاج مرتضی حائری و ایتالله شبیری زنجانی سپری کرد.
سالهای پایانی دوره دبیرستان سید احمد خمینی مصادف با قیام تاریخی 15 خرداد شد و همین قیام، مسیر زندگی وی را تغییر داد، پس از تبعید امام (ره) به ترکیه و عراق در سال 1343، حاج احمد آقا دوسال مخفیانه در ایران زندگی کرد و در سال 1345 مخفیانه برای دیدار پدر عازم نجف شد و در همان جا به دست امام راحل، به لباس روحانیت درآمد.
سید احمد خمینی گره گشای مشکلات انقلاب و حلقه وصل امام و امت
حاج احمد خمینی(ره) از بدو خروج از ایران به سرحلقه اصلی پیوند امام و یاران امام و امت تبدیل شد، نقشی که تا آخرین لحظات حیات پدر آن را ادامه داد، در سال 1356، برخی از همرزمان ایشان توسط ساواک دستگیر شده و ارتباط آنان با وی آشکار شد، فاجعه رحلت برادر بزرگوار ایشان آیتالله سید مصطفی خمینی در همین سال به وقوع پیوست که باعث شد نقش حاج احمد آقا در تحولات سیاسی بعدی پررنگ تر شود.
پیام تاریخی رهبر معزز انقلاب
حفظ سلامت امام و مراقبت همه جانبه از جان بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی وظیفه ای بود که فقط از مرحوم حاج احمد آقا برمی آمد؛ سرانجام پس از تحمل چند سال غم جانکاه دوری پدر که مهلکترین خبر به جسم و روح ایشان بود، در شامگاه 25 اسفند 1373 ندای حق را لبیک گفت، رهبر معظم انقلاب پیامی را به مناسبت ارتحال یادگار امام (ره) صادر کردند که خود گویای نقش بارز مرحوم سیداحمد خمینی است، متن این پیام تاریخی بدین شرح است :
" سرانجام پس از هفتهاى اندوهبار و سرشار از اضطراب و نگرانى، بار سنگین مصیبت فرود آمد و دل امت وفادار دستخوش طوفان غم و محنت شد، یادگار امام و فرزند دلبند و عزیزترین کس او دنیاى فانى راوداع گفت و چهره محبوب و آشناى مردم و غمخوار کشور و انقلاب و خدمتگزارى صدیق براى هدفهاىامام عظیم راحل و اندیشهاى روشن و چشمى تیزبین در خدمت نظام اسلامى، کشور و ملت و دوستان ودوستداران خود را ترک کرد و ایران اسلامى را به عزاى خویش نشانید.
در دوران پر حادثه انقلاب مرحوم حجةالاسلام والمسلمین حاج سید احمد خمینى یکى از مؤثرترینعناصر در جریانات کلى کشور و انقلاب بود، او براى رهبر کبیر انقلاب فرزندى مهربان و در عین حال مشاورى امین و یارى دیرین و سربازى فداکار و مریدى گوش بفرمان و کارگزارى لایق و کارآمد بود.
امام بزرگ ما بارها محبت پرشور و اعتماد عمیق و تحسین قلبى خود نسبتبه این فرزند خاضع و مطیع خود را بر زبان آورده بود و نزدیکترینها گواهى صادق آن چنان پدرى را در حق پسر یگانهاش ازآن زبان پرهیزگار شنیده بودند.
در طول سالهاى انقلاب چه بسیار گرهها که به دست او گشوده شد و چه بسیار کارهاى بزرگ که به تدبیراو انجام گشت از اینها برتر نقش این عنصر پرتلاش و پرتوان در حراست عاشقانه از سلامتى جسمى وآرامش خاطر امام بزرگوار بود، بىشک سلامتو توان جسمى و قدرت کارى آن قائد عظیمالشان دردوران پر مخاطره ده ساله با وجود کهولتسنى و بیمارى قلبى در میان عوامل و اسباب عادى از همه بیشتر به ابتکار و مراقبت و پىگیرى دلسوزانه این فرزند مهربان وابسته بود، ملت ایران از این بابت بسى مدیون این عزیز فقید است.
تاریخچه خدمات ارزنده آن مرحوم به دوران پس از پیروزى منحصر نمىشود، نقش ایشان در دورانمبارزات ملت ایران نیز برجسته و فراموش نشدنى است و هر چه زمان به مقطع پیروزى انقلاب اسلامىنزدیکتر مىشود این نقش و سهم، صاحب آن بزرگتر و روشنتر مىگردد و چون فاصله زمانى میان فقدان فاجعهآمیز مرحوم آیتالله حاج سید مصطفى خمینى فرزند بزرگ و نامآور امام و روزهاى بازگشت رهبرکبیر انقلاب به کشور فرا مىرسد نقش مرحوم حاج سید احمد خمینى در قضایاى انقلاب وضعى استثنایى ومنحصر بفرد مىیابد.
بىشک در آخرین ماههاى دوران نهضت هیچکس در رابطه با امام بزرگوار نقشى تا بدین حد بزرگ ومؤثر از خود بروز نداده است. تلاش بىوقفه و پروانهوار ایشان در کنار مشعل فروزان وجود امام عزیز(رضوانالله علیه) بسى برکات را منشا گشته و بسى دشوارها را آسان نموده است.
اکنون این یادگار امام از میان ما رفته و ما را در فقدان خود مهموم و مغموم برجا گذاشته است. شکوه این غم جانکاه را به پیشگاه صاحب و مولاى خود حضرت بقیةالله الاعظم مىبریم و از او دعا براى صبر و تسلى مىطلبیم و در عین حال نخستین تسلیت را هم به او مىگوییم.
تسلیتبعدى به مادر داغدار و محنت کشیدهاى است که بار سنگین مصائب بزرگ بر دل او سنگینىمىکند و نیز همسر گرامى و فداکار ایشان و نیز به خانواده معظم و بیت معزز حضرت امام راحل بویژه فرزندان گرامى این عزیز و بالاخص به یادگار برومندش جناب حجةالاسلام حاج سید حسن خمینى و نیز بهعموى بزرگوارشان جناب حجةالاسلام والمسلمین آقاى پسندیده و دیگر خاندانهاى وابسته و به همه ملتبزرگ ایران و به همه مسلمانان جهان تسلیت مىگویم. "
وصیت نامه حاج سید احمد خمینی
مرحوم حاج سید احمد خمینی در سالهای پایانی عمر به ریاضت و سیر و سلوک عرفانی روی آورده بود و با چله نشینی های مدام سعی در تزکیه نفس داشت، وصیت نامه ای که ایشان دوسال قبل از ارتحال آن را نوشته اند حاکی از همین حالات معنوی است:
با امید به رحمت واسعه حضرت حق جل جلاله و ایمان به حقانیت آنچه حضرت خاتم الانبیاء محمدمصطفى(صلى الله علیه وآله) آورده است و با اقرار به تبعیت محض از معصومین بزرگوار بخصوص مولاى متقیان امیرمؤمنان و خلیفه بلافصل رسول اکرم(صلى الله علیه وآله).
اینجانب احمد خمینى فرزند حضرت امام خمینىقدس سره در تاریخ 30 شهریور 71 هجرى شمسى مطابقبا 23 ربیعالاول 1413 قمرى چند سطرى به عنوان وصیت مىنویسم تا به این اصل اسلامى عمل کردهباشم.