دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

امام خمینى از ولادت تا رحلت

در روز بیستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهریـور 1281 هجرى شمسى ( 21 سپتامپر 1902 میلادى) در شهرستان خمین از توابع استان مرکزى ایران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد و در خـانـدانـى از سلاله زهـراى اطـهـر سلام الله علیها, روح الـلـه المـوسـوى الخمینـى پـاى بـر خـاکدان طبیعت نهاد .او وارث سجایاى آباء و اجدادى بـود که نسل در نسل در کار هـدایـت مردم وکسب مـعارف الهى کـوشیـده انـد. پـدر بزرگـوار امام خمینـى مرحوم آیه الـله سید مصطفى مـوسـوى از معاصریـن مرحـوم آیه الـلـه العظمـى میرزاى شیـرازى (رض), پـس از آنکه سالیانـى چنـد در نجف اشـرف علـوم و معارف اسلامـى را فـرا گرفته و به درجه اجتهـاد نایل آمـده بـود بـه ایـران بازگشت و در خمـیـن ملجاء مردم و هادى آنان در امـور دینـى بـود. در حـالـیکه بیـش از 5 مـاه ولادت روح الـلـه نمى گذشت, طاغوتیان و خوانین تحت حمایت عمال حکومت وقت نداى حق طلبـى پـدر را که در برابر زورگـوئـیهایشان بـه مقاومت بـر خاسته بـود, با گلـوله پاسـخ گفـتـنـد و در مـسیر خمـیـن به اراک وى را بـه شهادت رسانـدنـد. بستگان شهیـد بـراى اجراى حکـم الهى قصاص به .تهران (دار الحکـومه وقت) رهـسـپار شـدند و بر اجراى عـدالت اصـرار ورزیدند تا قاتل قصاص گردیدبدیـن ترتبیب امام خـمیـنى از اوان کـودکى با رنج یـتـیـمىآشـنا و با مفهوم شهادت روبرو گردید. وى دوران کـودکـى و نـوجـوانى را تحت سرپرستى مادر مـومـنـه اش (بانـو هاجر) که خـود از خاندان علـم و تقـوا و از نـوادگان مـرحـوم آیـه الـلـه خـوانسـارى ( صاحب زبـده التصانیف ) بوده است. همچنیـن نزد عمه مـکـرمه اش ( صاحبـه خانم ) که بانـویى شجاع و حقجـو بـود سپرى کرد اما در سـن 15 سالگى از نعمت وجـود آن دو عزیز نیز محـروم گـردید .

هجرت به قـم, تحصیل دروس تکمیلى وتدریس علوم اسلامى

اندکـى پـس از هجرت آیه الله العظمـى حاج شیخ عبد الکریـم حایرى یزدى ـ رحـمه الله علیه ـ ( نـوروز 1300 هـجـرى شمسـى, مـطابق بـا رجب المـرجب 1340 هجـرى قمـرى ) امام خمینى نیز رهـسپار حـوزه علمیه قـم گردید و به سرعت مراحل تحصیلات تکمیلى علوم حـوزوى را نزد اسـاتید حـوزه قـم طـى کرد. که مـى تـوان از فرا گرفتـن تـتـمـه مباحث کـتاب مطـول ( در علـم معانى و بیان ) نزد مرحوم آقا مـیـرزا محمـد علـى ادیب تهرانـى و تکمیل دروس سطح نزد مرحـوم آیه الـله سید محمد تقـى خـوانسارى, و بیشتر نزد مرحـوم آیه الـله سـیـد عـلى یثربى کاشانى و دروس فـقـه و اصـول نزد زعیـم حـوزه قـم آیـه الـله العظمى حاج شیخ عبدالکریـم حایرى یزدى ـ رضـوان الـلـه علیهـم نام برد .پـس از رحلت آیه الله العظمـى حـایـرى یزدى تلاش امـام خمینـى به همراه جمعى دیگر از مجتهدیـن حـوزه علمیه قـم به نـتیچـه رسـیـد و آیه الله العظمـى(رض) به عنـوان زعـیـم حـوزه عـلمـیـه عازم قـــم گـردیـد. در این زمان, امام خمینـى به عـنـوان یـکـى از مـدرسیـن و مجتهدیـن صـاحب راءى در فـقـه و اصـول و فلسفه و عرفــان و اخلاق شناخته مى شد . حضرت امام طى سالهاى طولانى در حوزه علمیه قـم به تدریـس چندیـن دوره فقه, اصـول, فلسفه و عرفان و اخـلاق اسـلامى در فیضیه, مسجـد اعظم, مسجـد محمـدیه, مـدرسه حـاج ملاصـادق, مسجد سلماسى, و ... همت گماشت و در حـوزه علمیه نجف نیز قریب 14 سال در مسجـد شیخ اعطـم انصــــارى (ره) معارف اهل بـیت و فـقـه را در عالیترین سطـوح تدریـس نمود و در نجف بـود که بـراى نخـستـیـن بار .مبانـى نظرى حکـومت اسلامـى را در سلسله درسهاى ولایت فـقیه بازگـو نمود.

امـام خمینـى در سنگـر مبـارزه و قیــام

روحیه مبارزه و جهاد در راه خـدا ریـشـه در بینـش اعـتـقـادى و تربـیت و محیط خانـوادگى و شرایط سـیـاسى و اجـتماعى طـول دوران زندگى آن حضرت داشـتـه است. مـبارزات ایـشان از آغاز نـوجـوانـى آغـاز و سـیـر تکاملى آن به مـوازات تکـامـل ابـعاد روحى و عـلمى ایـشان از یکـسـو و اوضاع و احـوال سیاسـى و اجتماعى ایـران و جـوامع اسـلامـى از سـوى دیگـر در اشکـال مخـتـلف ادامـه یـافـته است و در ســـال 1340 و 41 ماجراى انجمـنهاى ایالـتى و ولایـتى فرصـتـى پـدیـد آورد تا ایـشان در رهبـریت قـیام و روحـانیـت ایـفاى نقـش کنـد و بـدیـن تـرتـیـب قـیـام سراسرى روحانیت و ملت ایـران در 15 خـرداد سال 1342 با دو ویـژگـى برجستـه یعنى رهـبرى واحد امام خمـیـنى و اسلامـى بـودن انگـیـزه ها, و شعارها و هدفهـاى قیام, سرآغـازى شـد بر فـصـل نـویـن مـبارزات مـلـت ایران که بـعد ها تحت نام انقلاب اسلامى در جهان شناخـتـه و معرفـى شـد امام خمـیـنـى خاطـره خـویـش از جنـگ بیـن المـلل اول را در حالیکه نـوجـوانى 12 ساله بـوده چنین یاد مـى کند : مـن هـر دو جـنـگ بـیـن المللـى را یادم هست ... مـن کـوچـک بـودم لکـن مـدرسـه مى رفـتـم و سربازهاى شـوروى را در هـمان مرکزى که ما داشـتـیـم در خـمـیـن, مـن آنجا آنهـا را مى دیـدم و ما مـورد تاخت و تاز واقع مى شـدیـم در جـنـگ بیـن المـلـل اول. حضـرت امام در جایى دیگر با یاد آورى اسامى بـرخى از خوانیـن واشـرار سـتمگر که در پناه حکـومت مـرکـزى بـه غـارت اموال و نوامیـس مردم مى پرداختند مى فـرماید : مـن از بچگى در جـنـگ بـودم ... ما مـورد زلقـى هـا بـودیـم, مـورد هـجـوم رجـبعلـیـهـا بــودیـم و خـودمان تفنگ داشتیـم و مـن در عیـن حالى که تـقـریـبا شـایـد اوایـل بلوغم بود, بـچـه بودم, دور ایـن سنگـرهایى که بـسـتـه بـود نـد در مـحل ما و اینها مى خـواسـتند هجـوم کـنند و غـارت کـنند, آنجا مى رفـتـیــم سنگرها را سرکشـى مى کردیـم کـودتاى رضا خان در سـوم اسفـند 1299 شمسـى که بنابر گـواهـى اسـناد و مدارک تاریخـى و غـیر قابـل خـدشـه بـوسیله انگلیـسها حـمایت و سازمانـدهـى شـده بـود هـر چـنـد کـه بـه سلطنت قاجاریه پایان بخشید و تا حـدودى حکـومت مـلوک الطـوایـفـى خـوانیـن و اشـرار پـارکنـده را محمـدود سـاخت اما درعـوض آنچـنـان دیکتاتـورى پدید آورد که در سایـه آن هـزار فامـیـل بر سرنـوشـت مـلـت مظلـوم ایـران حاکـم شدند ودودمان پهـلـوى به تنهایى عهـده دار نقـش سابق خوانین و اشرار گردید .در چنینـى شرایطـى روحانیت ایران که پـس از وقایع نهـضـت مشروطیت در تنگناى هجـوم بى وقـفـه دولتهـاى وقت و عـمال انگلیسى از یکـسو و دشمـنیهاى غرب باختگان روشنفـکر مـآب از سـوى دیگر قـرار داشت براى دفاع از اسـلام و حـفـظ موجـودیت خـویـش بـه تکاپـو افـتاد. آیه الـلـه العظمى حاج شیخ عـبدالـکریـم حایرى بـه دعـوت علماى وقت قـم از اراک به ایـن شهـر هجرت کرد واندکـى پـس از آن امـام خـمیـنى که با بـهـره گیرى از استعداد فـوق العاده خـویـش دروس مقـدماتى و سطـوح حـوزه علمیه را در خـمیـن و ارا ک با سـرعـت طى کرده بود به قـم هجرت کـرد و عملا در تـحکیـم موقعیت حـوزه نـو تاسیـس قـم مـشارکـتى فعال داشت.زمان چندانـى نگذشت که آن حضرت در اعداد فضلاى برجـسته این حـوزه در عرفـان و فلسفه و فقه و اصـول شنـاخته شـد.پـس از رحلت آیـه اللـه العظمى حایرى ( 10 بهمـن 1315 ه-ش ) حـوزه علمیه قـم را خطر انحلال تهـدید مى کرد. عـلماى مـتـعهـد به چاره جویى برخاستند. مدت هشت سال سرپرستى حـوزه علمـیـه قـم را آیات عـظـام :سید محمد حجت, سید صدر الدیـن صدر و سیـد محـمـد تقـى خـوانسارى -رضوان الـلـه علیهـم ـ بر عهده گرفتند. در ایـن فاصله و بـخصـوص پـس از سقوط رضاخان, شرایط براى تحقق مرجعیت عظمى فراهـم گردید. آیه الله العظمى بروجردى شخصیت علمى برجسته اى بـود کـه مـى تـوانست جانشین مناسبـى براى مـرحوم حایرى و حفـظ کیان حـوزه بـاشـد. ایـن پیشنهاد از سـوى شاگردان آیـه الـلـه حایرى و از جمله امام خـمـیـنـى به سرعت تعقیب شـد. شخص امام در دعـوت از آیـه الـلـه بـروجردى براى هجرت به قـم و پذیرش مسئولیت خطـیر زعامت حـوزه مجدانه تلاش کرد.امام خمینـى که با دقـت شـرایط سیاسـى جامعه و وضعـیـت حـوزه ها را



خرید و دانلود  امام خمینی


امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 29

 

مقدمه

امام خمینی از منظر احیاگری دینی و اصلاح‌گری اجتماعی صاحب مرتبتی والا است امام خمینی عالم دین است و عالم دین نه تنها بیانگر آن، که پاسدار و نگهبان آن نیز باید باشد . ادیان الهی برای انسان نازل شده‌اند انسانی که بر زمین و در زمان و مکان و محاط در جامعه بسر می‌برد و سازمان ذهنی، عقلی و عاطفی او از عوامل گوناگون درونی و بیرونی متأثر است انسانی که مختار است و در عین حال محدود به حدود فراوان و طبیعی است که نمی‌توان انتظار داشت که هر انسانی با چنین خصوصیاتی همواره حقیقت را همان ببیند که هست و از راه درست منحرف نشود.

دین خدا را به هر حال انسان باید دریابد و بفهمد و بکار گیرد و فهم و برداشت آدمی حتی اگر هیچ کس هم به عمد درصدد تخریب آن نباشد، هر لحظه در معرض سئوال ون شبهه قرار دادرد. سئوال و شبهه‌ای که اگر نمی‌بود، سیر کمالی اندیشه بشری وجود نمی‌داشت. تاش گسترده و عمیقی علمی و فکری فیلسوفان الهی و متکلمان دینی و متألهان اهل بحث و نظر همگی با لحاظ این خصوصیت طبیعی انسانی ـ که احیاناً مورد سوء استفاده از اصحاب غرض نیز قرار گرد ـ بوده است و در این بابت تردیدنداریم که حکمت و عرفان اسلامی از قوت و غنا و عمق و گیرائی ویژه‌ای برخوردار است.

و امام خمینی یکی از برجستگان عرصه فلسفه وکلام و عرفاناسلامی واز مرزبانان توانای عقیده و عقلانیت دینی است واز این جهت برتر و بالاتر از بسیاری از عالمان دین و فقیهان بزرگ که گر چه ممکن است در شعبه خاصی از دانش دینی برجسته باشند ولی به سبب محرومیت از دانش و آگاهی همه جانبه و در نتیجه فقدان بینش وسیع نمی‌توانند نگاهبان مطمئن آیین و اعتقاد دینی باشند.

به این لحاظ «خمینی» را نگاهبان بزرگ دین و زنده نگاهدارنده اصول و ارزشهای اسلامی نو مدافع آنها در برابر تندباد شبهه‌ها و طوفان تردیدها می‌بینیم.

اما احیاید دین از وجهه‌ای دیگر دارای اهمیتی مضاعف است که در این وجهه نیز امام خمینی چهره ای برجسته و درخشان دارد. دین خدا بطور خاص از دو جهت همواره در معرض تهدید بوده است و خواهد بود. یکی از جانب کج اندیشان تنگ نظری که می‌کوشند تا درک ناقص و نسبی خود را از دین به جای حقیقت زلال و مطلق «دیانت» بنشانند و عادات ذهنی و آداب مأنوس زمانه را رنگ قداست و اطلاق بخشند و به نام دفاع از دین و احیاناً به انگیزه خدمت، دینخدا را که امری فرازمای و متعلق به همه انسانها درهمه زمانها است در تنگنای خفه کننده قشریت و تحجر گرفتار کنند. تا آنجا که می‌توان گفت اگر این آفت ، بزرگترین عامل پیدایش شبهات و بی‌جواب ماندن آنها در ذهن پویای انسانهای جستجوگر و طبعاً گرایش آنان به سوی بی‌دینی یابد دینی نباشد دست کم یکی از مهمترین عامل‌ها به حساب می‌آید و فاجعه‌هایی که از این بابت برای جامعه دینی پیش امده است کم نیستد.

بر این اساس، خمینی بزرگ بدون تردید یکی از سرآمدان عرصه احیاء و اصلاح اندیشه دینی در تاریخ اسلام است و پیروزی انقلاب اسلامی مهمترین حاصل تلاش دهها ساله فکری و جهادی ایشان در صحنه احیاء دیانت و اصلاح جامعه بود.

نهضتی که به رهبری آن بزرگوار پیروز شد و حکومتی جبار و وابسته و ضد میهن و مردم را سرنگون کرد، گسترده‌ترین و عمیق‌ترین و مردمی‌ترین حرکت از میان جنبشهائی است که در طی دوران حاکمیت استبداد وابسته به استعمار رخ داده است. اسلام که امام نماینده آن بود و در هنگامی پیروز شد که ملتهای محروم بخصوص ملت ایران تجربه خوش آیندی از نهضتهای چپ و ملی‌گرا نداشت حرکتهایی که یا در آغاز ابزار دست بیگانگان بوده‌اند یا با همه حسن نیت پیشوایان و پیروان آن، به سبب نداشتن ریشه در فرهنگ و وجدان و باور تاریخی مردم، دیر یا زود منحرف شده یا بی‌ثمر مانده‌اند.

انقلاب اسلامی در عصر عسرت دیانت و مهجوریت آن در فرهنگ و تمدن غالب، پیروز شد و بار دیگر اسلام را به عنوان دینی زنده و نجات دهنده ملتی که افیون استعمار نشاط و استقلال او را گرفته بود به صحنه بازگرداند دینی فراخوانده به عدالت، آزادی، استقلال و حکومتی مبتنی بر خواست و اراده و ایمان مدرم ینی آنچه مبرم ترین نیاز همه ملتها محروم بود و مکتبها و احزاب و جریانهای مدعی، در عمل از برآوردن آن ناکام مانده بودند.

گرچه در طول تاریخ اسلام بخصوص در یک صد سال اخیر بزرگانی بودند که احیاء دین در حیات اجتماعی و سیاسی جامعه را وجهه همت خود قرار داده‌اند ولی نهضت اسلام به رهبری امام خمینی از حیث عمق، گستردگی و آثار با هیچ کدام از انها قابل مقایسه نیست و از همگی برتر است. اگر کار بزرگ امام فقط جنبه سیاسی و اجتماعی داشت باز هم وجهه احیاگری شخصیت ایشان بزرگ و درخشان بود، اما احیائ دین در پرتو انقلاب اسلامی در این وجهه آن خلاصه نمی‌شود.

امام خمینی بعنوان اندیشمندی زمان‌شناسی و روشن‌بین در اندیشه و عمل منادی اسلام زنده و مخالف با کج‌اندیشی‌ها و واپسگریها بود و با متحجران نیز همان گونه ستیز داشت که با شاه و پشتیبانان او و امام نیز از دو سو مورد خشم و حمله بودند . هم از سوی رژیم دین ستیز ریاکار وابسته‌ای که سرانجام انقلاب طومار حیات ان را در هم پیچید و با فروپاشی ان، ایران اسلامی و رهبری ممتاز آن بی‌پرده با آمریکا و دیگر پشتیبانان شاه



خرید و دانلود  امام خمینی


تحقیق در مورد امام خمینی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 10 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

نزدیک به ده سال پس تصویب اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۵۸، آیت‌الله خمینی در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۸ در نامه‌ای خطاب به رییس جمهور وقت (سیدعلی خامنه‌ای) هیئتی متشکل از بیست نفر از رجال مذهبی و سیاسی و همچنین پنج نماینده به انتخاب مجلس شورای ملی را مامور بازنگری و اصلاح قانون اساسی نمود که ریاست این گروه را آیت‌الله مشکینی برعهده داشت.

تغییرات در نظر گرفته شده توسط شورای بازنگری قانون اساسی در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۶۸ به همه‌پرسی گذارده شد و به تایید اکثریت آرا رسید.[۱]

موارد همه پرسی

این همه پرسی در سه ماده بیان شده بود که به شرح زیر بود:

ماده یک) در تمامی اصول و سرفصل‌ها و مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، عبارت «مجلس شورای ملی» به «مجلس شورای اسلامی» تغییر می‌یابد.[۲]

ماده دو) عنوان مبحث اول فصل نهم یعنی «ریاست جمهوری» به «ریاست جمهوری و وزراء» تبدیل گردد و عنوان مبحث سوم همین فصل (قبل از اصل یکصد و چهل و سوم) به مبحث دوم تغییر یابد و عنوان مبحث دوم، نخست وزیر و وزراء (قبل از اصل یکصد و سی و سوم) حذف گردد و عنوان فصل دوازدهم، رسانه‌های گروهی به فصل دوازدهم، صدا و سیما تغییر یابد و قبل از اصل یکصد و هفتاد و ششم عنوان فصل سیزدهم، شورای عالی امنیت ملی و قبل از اصل یکصد و هفتاد و هفتم، عنوان فصل چهاردهم، بازنگری در قانون اساسی افزوده گردد.[۳]

ماده سه) اصول ۵-۵۷-۶۰-۶۴-۶۹-۷۰-۸۵-۸۷-۸۸-۸۹-۹۱-۹۹-۱۰۷-۱۰۸-۱۰۹-۱۱۰-۱۱۱-۱۱۲-۱۱۳-۱۲۱-۱۲۲-۱۲۴-۱۲۶-۱۲۷-۱۲۸-۱۳۰-۱۳۱-۱۳۲-۱۳۳-۱۳۴-۱۳۵-۱۳۶-۱۳۷-۱۳۸-۱۴۰-۱۴۱-۱۴۲-۱۵۷-۱۵۸-۱۶۰-۱۶۱-۱۶۲-۱۶۴-۱۷۳-۱۷۴ و ۱۷۵ اصلاح می‌شود و تغییر و تتمیم می‌یابد و به جای اصول قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ قرار می‌گیرد و اصولا ۱۷۶ و ۱۷۷ نیز به قانون اساسی اضافه می‌شود و کلیه اصلاحات و تغییرات و جابه جایی‌ها و اضافات در چهل و هشت اصل مدون تصویب می‌گردد.[۴]

تغییرات عمده قانون اساسی بر اثر این بازنگری

حذف شرط مرجعیت برای مقام رهبری

شاید بتوان یکی از بحث برانگیزترین اتفاقات تاریخ نظام جمهوری اسلامی ایران را انتخاب سیدعلی خامنه‌ای به مقام رهبری دانست چرا که وی یکی از صفاتی که قانون اساسی برای رهبری در نظر گرفته بود را نداشت.

بر اساس اصل صدونهم قانون اساسی، «شرایط و صفات رهبر یا اعضای شورای رهبری» عبارت بودند از: «صلاحیت علمی و تقوایی لازم برای افتاء و مرجعیت» و همچنین «بینش سیاسی و اجتماعی و شجاعت و قدرت و مدیریت کفای برای رهبری».

همان گونه که مشاهده می‌شود بجز مرجعیت، دیگر صفات ذکر شده همگی کلی و نسبی است به نحوی که شاید نتوان در مورد آنها قضاوت واحدی داشت. در نتیجه مرجعیت را می‌توان اصلی‌ترین شرط رهبری در این قانون دانست و در این حالی بود که سیدعلی خامنه‌ای در زمانی که به عنوان رهبری انتخاب شد دارای این درجه مذهبی نبود.

پس از انتخاب خامنه‌ای به عنوان رهبر نظام جمهوری اسلامی و در جریان اصلاح قانون اساسی که بلافاصله پس از رهبری وی صورت گرفت اصل صد و نهم قانون اساسی تغییر یافت تا شرط مرجعیت از آن حذف شود. در این مورد خمینی در ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در نامه‌ای به علی مشکینی رئیس شورای بازنگری قانون اساسی نوشته بود.

«در مورد رهبری، ما که نمی‌توانیم نظام اسلامی مان را بدون سرپرست رها کنیم. باید فردی را انتخاب کنیم که از حیثیت اسلامی مان در جهان سیاست و نیرنگ دفاع کند. من از ابتدا معتقد بودم و اصرار داشتم که شرط مرجعیت لازم نیست. مجتهد عادل مورد تأیید خبرگان محترم سراسر کشور کفایت می‌کند. اگر مردم به خبرگان رأی دادند، مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کند، وقتی آن‌ها هم فردی را تعیین کردند تا رهبری را بر عهده بگیرد، قهراً او مورد قبول مردم است، در این صورت او ولیّ منتخب مردم می‌شود و حکمش نافذ است.»[۵]

در اصل جدید شرایط و صفات رهبر به صورت زیر تعریف شده‌است:

صلاحیت علمی لازم برای افتاء در ابواب مختلف فقه.

عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام.

بینش صحیح سیاسی و اجتماعی، تدبیر، شجاعت، مدیریت و قدرت کافی برای رهبری.

در صورت تعدد واجدین شرایط فوق، شخصی که دارای بینش فقهی و سیاسی قوی‌تر باشد مقدم است.

افزایش اختیارات رهبری

یکی دیگر از تغییرات عمده قانون اساسی در جریان اصلاحیه سال ۱۳۶۸ افزایش اختیارات رهبری بود. در اصل صدوده اولین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران وظایف و اختیارات رهبری به شرح زیر ذکر شده بود:

تعیین فقهای شورای نگهبان.

نصب عالیترین مقام قضایی کشور.

فرماندهی کلی نیروهای مسلح به ترتیب زیر:

نصب و عزل رییس ستاد مشترک.



خرید و دانلود تحقیق در مورد امام خمینی