دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق درمورد تاریخچه و مبدأ پیدایش هلو 85ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 88

 

بنام خدا

تاریخچه و مبدأ پیدایش هلو

هلو بومی مناطق گرم چین می باشد، ولی به نظر می رسد که سالها قبل از معرفی شدن به اروپا که از آنجا به آمریکای شمالی برده شد در ایران کشت می شده است. بجز سیب، هلو وسیعترین درخت میوه خزانه دار کشت شده در آمریکا می باشد و درختی است نسبتاً کم عمر که دارای اندازه متوسط تا کوچک می باشد. از نظر ژنتیکی، هلو خیلی کمتر از سیب و گلابی متغیر می باشد و میوه هر نهال بذری کشت می شود و حداقل قابل خوراک می باشد و طبیعتاً زودبار می دهد لذا اصلاح ارقام جدید آسان می باشد. اغلب ارقام هلو که امروز بکار می روند محصول برنامه های اصلاح نژاد آزمایشی می باشند. برنامه های اصلاح نژاد موفقیت آمیز در مناطق مختلف دنیا منجر به تولید ارقام تجارتی خیلی بیشتری از آنچه که در مورد سیب و گلابی یافت می شود گردیده است که کشت می شود. (1)

گیاهشناسی هلو

هلو (پرنوس پرسیکا) از خانوادة رزاسه و زیرخانوادة پرونوئیده دارای 16 کروموزوم (16=n2) و بومی چین می باشد. جنس پرونوس شامل هلو، شلیل، بادام، زردآلو، آلو، گوجه و بسیاری از پایه های زینتی می باشد. در این جنس جوانه های گل زودتر از برگ ها باز می شوند و همیشه جانبی بوده، هیچ گاه انتهایی نیستند – هلو و بادام به زیرجنس آمیگدالوس (Amigdalus) تعلق دارند که دارای گل بدون دمگل یا دمگل کوتاه بوده میوه ها کرکی هستند. اندازه درخت هلو. متوسط ارتفاع 3 تا 5 متر – شاخه ها در اطراف تنه گسترده و مرکز آن باز است. درخت خزان کننده با سیستم ریشه ای تقریباً عمیق می باشد.

جوانه های گل غالباً دوتایی روی شاخ های یکساله و به طور جانبی در طرفین جوانه، رویشی قرار می گیرند. اما در بعضی موارد تعداد جوانه های گل در یک نقطه می تواند متغیر و از یک یا چهار گل منفرد تغییر کند. میوه هلو از نوع شفت می باشد و ارقام آن به دو دسته هسته آزاد و یا چسبیده به گوشت تقسیم می شوند. اغلب ارقام هلو خود بارور می باشند ولی تعدادی ارقام خود عقیم نظیر Malberta، Mikade و Alamar وجود دارند. J.H Hale از ارقام خود ناسازگار هلو می باشد. هلو میوه زیادی تولید می کند و برای بدست آوردن میوه ای با اندازه و کیفیت خوب باید تنک شود.

درختان هلو سالانه به هرس نسبتاً شدیدی نیازمندند تا علاوه بر تولید شاخه های یکساله با رشد مناسب برای حفظ باردهی خوب با ایجاد تعادل بین ریشه و قسمت هوایی بتوان تولید میوه را بیشتر کرد. (3)

گلدهی:

گلدهی در درختان میوه را می توان به دو فرآیند نموی اصلی تقسیم کرد. این فرآیندهای نموی عبارتند از آغازش و نمو جوانه های گل که در طول تابستان و پاییز یک سال رخ می دهند و نیز فرآیند گلدهی که در اوایل بهار سال بعد واقع می شود گلدهی در درختان میوه زمانی است که درخت از نظر رشد به سن معینی رسیده باشد سالها طول می کشد تا درختان حاصل از رویش بذر به سن گلدهی برسد. (2)

عادت گلدهی هلو:

در هلو گلدهی منفرد از جوانه های جانبی ساده، برروی شاخه های فصل قبل تولید می شوند، لذا برای حفظ باردهی



خرید و دانلود تحقیق درمورد تاریخچه و مبدأ پیدایش هلو 85ص


تحقیق در مورد حافظ1 (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 28

 

شکر خدا که هرچه طلب کردم از خدا بر منتهای مطلب خود کامران شدم

مقدمه :

ما در طول سال تحصیلی با کتابهایی رو به رو می شویم از جمله‌ی این کتابها کتاب ادبیات فارسی است که شامل انواع شعرها می باشد و منبع این شعرها شاعر گرانقدر و گرامی است که حافظ شیرازی نام دارد . حافظ شیرازی یکی از بهترین شاعران گرانقدر به حساب می آید که از زمانهای پیش ما با اشعار این شاعر زندگی می کنیم و اشعار این شاعر درخشندگی خاص خود را دارد . از آنجا که شعر پدیده ای پویاست اما اصول و قوای آن هم باید پویای آن باشد . حافظ شیرازی روش چگونگی درک و فهم این شعرهای با معنی را به ما می آموزد فرا گرفتن معانی این شعرها نه تنها سبب بالا رفتن اطلاعات ما می شود بلکه استفاده های ناچیزی در زندگی برای ما دارد برای درست تلفظ کردن و بهتر فهمیدن معانی آنها باید به کتابی چون دیوان حافظ مراجعه کرد و اصل و چکیده‌ی هر شعر شاعر آن است و خلاصه حافظ شیرازی یکی از بهترین شاعران زمان خود بوده که آوازه‌ی اشعار آن هنوز هم در سراسر جهان پیچیده است . تحقیقی که در پیش رو دارید خلاصه و چکیده ای است از اشعار این شاعر بزرگ و گرانقدر که امیدوارم خواسته باشم این مطالب را به شما فهمانده باشم و نام تو هنوز هم بر سر زبانها است ای حافظ .

گر همچون من افتاده این دام شوی ای بس که خراب باده جام شوی

ما مست و خراب و رند و عالم سوزیم با ما منشین وگرنه بدنام شوی

سرگذشت زندگی حافظ :

شمس الدین محمد شیرازی متخلص به حافظ و ملقب به لسان الغیب یکی از پررمز و رازترین شاعران ایران و جهان است . نام پدرش بهاءالدین می باشد که بازرگانی می‌کرده و مادرش اهل کازرون شیراز بوده تاریخ تولد او را بعضی ها سال 792 و برخی بین سالهای 730-720 ثبت کرده اند که اوایل قرن 8 بوده بعد از مرگ پدر برادران که هر کدام بزرگتر از او بودند به سویی روانه شدند و شمس الدین با مادرش در شیراز ماند و روزگار آنها در تهیدستی می گذشت . حافظ همین که به سن جوانی رسید در نانوایی به خمیرگیری مشغول شد تا این که عشق به تحصیل کمالات او را به مکتب خانه کشانید . حافظ تحصیل علوم و کمالات را در زادگاه خود کسب کرد و مجالس درس علما و فضلای بزرگ خود را که یکی از آنان قوام الدین عبدالله بود درک نمود و در علوم به مقامی رفیع رسید . حافظ قرآن را حفظ کرده و در اشعار خویش چندین بار بدین اشتغال مداوم به کلام الله اشاره نموده است و بنابر تصریح صاحبان نظر ، اتخاذ تخلص «حافظ» شیراز همین اشتغال نشأت گرفته است .

عشقت رسد به فریاد ور خود بسان حافظ

قرآن زبربخوانی در چهارده روایت

به سال 742 هـ .ق بود که شاه شیخ جمال الدین ابواسحاق اینجو ، پسر محمود شاه بالیاقت و قابلیتی که داشت پیرحسین و ملک اشرف چوپانی را از شیراز بیرون کرد و خود حکومت فارس را بدست گرفت و تا 754 هـ.ق آن ایالت را اداره نمود . ابواسحاق اهل عدل و داد بود و به عمران شیراز کوشید و خود از ذوق ادبی بهره مند بود . لاجرم حافظ را نیز گرامی شمرد و جانب او را عزیز داشت و از اولین امرایی است که جلب نظر شاعر شیرازی را کرد و به تکرار ممدوح او واقع شد و شاعر او را به القاب «جمال چهره‌ی اسلام» «سپهر عام و حیا» و نظایر آن شود . از مظفریان مخصوصاً شاه شجاع پسر محمد (759و786هـ.ق) و شاه منصور (789-795) آخرین حکمران این سلسله ممدوح حافظ شدند جلال الدین شاه شجاع خود ذوق ادبی و قریحه شاعرانه داشت و در زمان او شیراز از فشار معجبین خشک و خشن خلاصی یافت دیوان حافظ یک دیوان عرفانی است به علاوه جنبه‌ی فن شعر به عبارت دیگر دیوان حافظ عرفان است و به علاوه هنر دیروانی است که از عرفان سرچشمه گرفته و به صورت شعر بر زبان سراینده جاری گشته است محور جهان بینی عرفانی «وحدت وجود» است . مسئلة دیگر وحدت تجلی است یعنی اینکه جهان با یک تجلی حق بوجود آمده است . مسئله دیگر در جهان بینی عرفانی راز خلقت جهان است که آنها خلقت تعبیر نمی کنند تجلی تعبیر می کنند عشق است «جهان از عشق به وجود آمده است و با نیروی عشق باز می گردد » . در اشعار حافظ به شاخ نبات بر می خوریم که درباره‌ی عشق به اوست چنانکه گویند بعد از مدتی او را به عقد خود درآورد و روزگار را با محبوبه خود می گذراند و از او پسری بدنیا آمد . حافظ در سن 38 سالگی از فقدان محبوب خود می نالد و بار دیگر زمانه نامهربانی خود را به او نمایان می سازد و این بار مرگ فرزندش می باشد که آن را بسوز در شعر زیر گفته است :

دلا دیدی که آن فرزانه فرزند به جای لوح سیمین در کنارش غزلی دیگر در سوگ فرزندش

بلبلی خون دلی خورد و گلی حاصل کرد طوطیی را به خیال شکری دل خوش بود قره العین من آن میوه دل یادش باد آه و فریاد که چشم حسود مه و چرخ

چه دید اندرخم این طاق زنگین فلک بر سر نهادش لوح سنگین

باد غیرت به صدش خار پریشان دل کرد خاگهش سیل فنا امل باطل کرد که خود آسان بشد و کار مرا مشکل کرد در لحد ماه کمان ابروی من منزل کرد



خرید و دانلود تحقیق در مورد حافظ1 (با فرمت word)


تحقیق در مورد حافظ شیرازی (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

به نام خدا

خواجه شمس الدین محمد حافظ به سال 792 هجری قمری در شیراز که خاک عنبر آمیزش عشق می رویاند وباغهای سرو سر به فلک کشیده اش صاحبدلان را درس ایستادگی و آزادگی می داد، دیده به جهان گشود. پدرش کمال الدین از مردم تویسرکان یا بهاءالدین از اهالی کوپایه اصفهان و مادرش زنی با فضیلت از مردم کازرون بود. در دوران جوانی پدرش ملاءعلی جایگاه قدس قدسیان عروج فرمود و سه فرزند و همسر خویش را تنها گذاشت . برادران بر اثر فشار تنگدستی هر یک به دیاری رفتند و محمد با مادر تنهای تنها با بیم و هراس به آینده ای که داشتند می اندیشیدند تا اینکه مادر محمد فرزند کوچک خود را که آن روز از اداره اش ناتوان بود ، امور تربیت و تحصیلش را به آشنایی از اهل راز سپرد، از این زمان فراگیری را در کنار کار و کسب آغاز کرد محمد پس از گذشت زمانی کوتاه خود کوشید کاری مستقل اختیار کند راه زندگی را به تنهایی بپیماید و با سختیها آشنا شود به همین جهت شاگردی دکان نانوایی را اختیار کرد و به شغل خمیر گیری مشغول شد، چون خمیرگیران را رسم بود که از نیمه شب برخیزند و خمیر نان صبحگاهی را فراهم آورند، این سنت برای محمد بسیار فرصت مناسبی بود که ساعات خاص سحرگاهی را درک کند وارفیوضت آن بهره مند گردد، که فرموده اند بیداری سحرگاهی مقدمه بیداری باطنی و بینش روحانی و حرکت ملکوتی و روشنایی معنوی او گردید ، که خود پس از طی مراتب معنوی فرموده است:

«هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود»

رفتن به مکتب

در همان ایام که به خمیرگیری در دکان نانوایی اشتغال داشت رفت و آمد مکتب خانه ای که در جنب محل کسب او بود نظرش را به خود جلب نمود مصمم شد که در کنار دیگران به فراگیری مقدمات علوم رسمی بپردازد . به امید لطف و عنایت الهی به مکتب رفت و شروع به تحصیل علم نمود، از آنروز درآمد روزانه اش را که از خمیرگیری کسب می کرد به چهار قسمت تقسیم نمود ، قسمتی برای معاش مادر، قسمتی برای معلم ، قسمتی برای خود و قسمتی برای فقراء اختصاص داد. در همین ایام نیز قرآن را به خوبی فرا گرفت.

اعتکاف در بقعه بابا کوهی

محمد در رفت و آمد به مکتب متوجه شده بود که در جنب مکتب خانه جوانی دارای ذوق ادبی و قریحه شاعری به بزازی مشغول است ، او می دید که گاهی جوانان شاعر پیشه و ادب دوست در همان مغازه بزازی مجلس شعر و ادب بر پا می دارند ، محمد نیز گاهی به جمع آنان می رفت و شعر سرودن را می آموخت.

این گونه محافل را که هنوز هم در گوشه و کنار شهرها دیده می شود راه و رسم چنین است که سروده های شرکت کنندگان را مورد تشویق و تایید قرار داده ، در بعضی مواقع هم ایرادهای آن را می شمارند و به اصطلاح نکاتی را که شاعر به آن توجه نداشته می پردازند. یک روز محمد سروده خویش را در محفل شاعرانه ای که شرکت می نمود خواند ، حضار پی در پی به خورده گیری پرداختند به حدی با ناراحتی محمد مواجه شدند، عاقبت محمد با گرفتگی محل را ترک گفته با خاطره ای افسرده ، دلی گرفته راه بقعه بابا کوهی را در پیش گرفت . ساعتی در روضه مبارکه آن عارف کامل به راز و نیاز پرداخت ، در همان تضرع و زاری بود که ملهم شدار بعینی در جوار تربت مطهر و مشهد معطر هادی راهی که کاملی واصل بوده استنگاه دارد. از آن پس شبها را در چاهی که به چاه مرتاض علیشاه معروف است یکه و تنها به راز و نیاز به در گاه حضرت بی نیاز مشغول شد. عاقبت نیز دعای آن سوخته دل به هدف اجابت رسید و شاهد مقصود روی نمود. در یکی از شبهای خلوت و عزلت که به حال تضرع و ابتهال به درگاه حضرت ذوالجلال به خواب رفته بود در رویا شاهسواری را دید که از فعل مرکب او تا پایه عرش نور، ارتفاع می گیرد و به شمس الدین محمد می فرماید : « برخیز که مراد تو را دادیم» در این حال لقمه نورانی از دهان مبارک در آورده به دهان شمس الدین محمد گذارده ، می فرماید: « ابواب علوم بر تو گشاده گشت و در فصاحت و بلاغت نادره زمان شدی». شمس الدین محمد خود می گوید : هرگز لقمه ای به این گوارایی و لذت نخورده بودم در آن وقت آن رادمرد مه چون خورشید تابان بود خواست غائب شود، من پیش دویدم تا احوال از او معلوم نمایم که پیر روشن ضمیری به نظرم آمد و از او استفسار نمودم که این بزرگوار که بود و نام مبارکش چیست؟ فرمود،نمی دانی؟ حضرتش ساقی شراب طهور است . همان بزرگواری که پیامبر خدا در شانش فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها». شمس الدین محمد می فرماید: در این اثنا خواستم سر در قدمش نهم و جان نثار مقدمش نمایم که صدای مؤذن هنگام سحر به گوشم رسید و از خواب بیدار شدم ، باطن خود را از برکت آن بزرگوار متجلی یافتم در آن سفیده صبح دلم در موج آمد و این غزل را سرودم:

« دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند»

فردای آن روز به شهر بازگشت ، یاران بر حسب معمول از او شعر خواستند و شمس الدین محمد این غزل را برای آنها خواند ، چون تمام شد گفتند: تاکنون هیچ کس از شعرا به این خوبی شعر نساخته ، چطور از تو قبول کنیم؟ پاسخ داد غزلی مطرح سازید تا من هم بسازم، طرح کردند و شمس الدین محمد ساخت و بسیار خوب شد ، باز هم مطرح نمودند، باز هم گفت که بهتر از آن نبود ، خواجه می فرماید در این موقع پیوسته آیه مبارکه «إنَ اللهَ علی کُل شی ءٍ قدیر» به یادم می آمد.

تکمیل علوم رسمی

پس از این اربعین تصمیم گرفت به تکمیل علوم رسمی بپردازد. به حوضه درس خواجه قوام الدین عبدالله که از بزرگان اهل عرفان و از جهت دانش در زمان خویش سرآمد اقران بود تلمذ نموده ، علوم متنوعه را آموخت . در مراتب عرفان و قرائت قرآن ، نادره زمان بود و تمامی آن کتاب آسمانی را با 14 روایت در حفظ داشته است و آنچه از عرفان و حقیقت نصیبش شده بود همانا از برکت قرآنی می دانست که فرموده است:

« عشقت رسد به فریاد ، گر خود بسان حافظ قرآنی زبر بخوانی با چهارده روایت»

خواجه خود را ملزم نمود که شبهای جمعه در گرد مقصوره ای که میان مسجد شیراز واقع است تا صباح بگردد و با صدای خوش ختم قرآن نماید.

دشتی در کتاب تحقیقی ، تحلیلی «نقاشی از حافظ» درباره معلومات دانش وی نگاشته است: محققاً حافظ بر تمام معلومات عصر خود احاطه داشته است اینکه می گویند قرآن را از حفظ



خرید و دانلود تحقیق در مورد حافظ شیرازی (با فرمت word)


تحقیق در مورد حافظ شیرازی (3) (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

به نام خدا

خواجه شمس الدین محمد حافظ به سال 792 هجری قمری در شیراز که خاک عنبر آمیزش عشق می رویاند وباغهای سرو سر به فلک کشیده اش صاحبدلان را درس ایستادگی و آزادگی می داد، دیده به جهان گشود. پدرش کمال الدین از مردم تویسرکان یا بهاءالدین از اهالی کوپایه اصفهان و مادرش زنی با فضیلت از مردم کازرون بود. در دوران جوانی پدرش ملاءعلی جایگاه قدس قدسیان عروج فرمود و سه فرزند و همسر خویش را تنها گذاشت . برادران بر اثر فشار تنگدستی هر یک به دیاری رفتند و محمد با مادر تنهای تنها با بیم و هراس به آینده ای که داشتند می اندیشیدند تا اینکه مادر محمد فرزند کوچک خود را که آن روز از اداره اش ناتوان بود ، امور تربیت و تحصیلش را به آشنایی از اهل راز سپرد، از این زمان فراگیری را در کنار کار و کسب آغاز کرد محمد پس از گذشت زمانی کوتاه خود کوشید کاری مستقل اختیار کند راه زندگی را به تنهایی بپیماید و با سختیها آشنا شود به همین جهت شاگردی دکان نانوایی را اختیار کرد و به شغل خمیر گیری مشغول شد، چون خمیرگیران را رسم بود که از نیمه شب برخیزند و خمیر نان صبحگاهی را فراهم آورند، این سنت برای محمد بسیار فرصت مناسبی بود که ساعات خاص سحرگاهی را درک کند وارفیوضت آن بهره مند گردد، که فرموده اند بیداری سحرگاهی مقدمه بیداری باطنی و بینش روحانی و حرکت ملکوتی و روشنایی معنوی او گردید ، که خود پس از طی مراتب معنوی فرموده است:

«هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحری بود»

رفتن به مکتب

در همان ایام که به خمیرگیری در دکان نانوایی اشتغال داشت رفت و آمد مکتب خانه ای که در جنب محل کسب او بود نظرش را به خود جلب نمود مصمم شد که در کنار دیگران به فراگیری مقدمات علوم رسمی بپردازد . به امید لطف و عنایت الهی به مکتب رفت و شروع به تحصیل علم نمود، از آنروز درآمد روزانه اش را که از خمیرگیری کسب می کرد به چهار قسمت تقسیم نمود ، قسمتی برای معاش مادر، قسمتی برای معلم ، قسمتی برای خود و قسمتی برای فقراء اختصاص داد. در همین ایام نیز قرآن را به خوبی فرا گرفت.

اعتکاف در بقعه بابا کوهی

محمد در رفت و آمد به مکتب متوجه شده بود که در جنب مکتب خانه جوانی دارای ذوق ادبی و قریحه شاعری به بزازی مشغول است ، او می دید که گاهی جوانان شاعر پیشه و ادب دوست در همان مغازه بزازی مجلس شعر و ادب بر پا می دارند ، محمد نیز گاهی به جمع آنان می رفت و شعر سرودن را می آموخت.

این گونه محافل را که هنوز هم در گوشه و کنار شهرها دیده می شود راه و رسم چنین است که سروده های شرکت کنندگان را مورد تشویق و تایید قرار داده ، در بعضی مواقع هم ایرادهای آن را می شمارند و به اصطلاح نکاتی را که شاعر به آن توجه نداشته می پردازند. یک روز محمد سروده خویش را در محفل شاعرانه ای که شرکت می نمود خواند ، حضار پی در پی به خورده گیری پرداختند به حدی با ناراحتی محمد مواجه شدند، عاقبت محمد با گرفتگی محل را ترک گفته با خاطره ای افسرده ، دلی گرفته راه بقعه بابا کوهی را در پیش گرفت . ساعتی در روضه مبارکه آن عارف کامل به راز و نیاز پرداخت ، در همان تضرع و زاری بود که ملهم شدار بعینی در جوار تربت مطهر و مشهد معطر هادی راهی که کاملی واصل بوده استنگاه دارد. از آن پس شبها را در چاهی که به چاه مرتاض علیشاه معروف است یکه و تنها به راز و نیاز به در گاه حضرت بی نیاز مشغول شد. عاقبت نیز دعای آن سوخته دل به هدف اجابت رسید و شاهد مقصود روی نمود. در یکی از شبهای خلوت و عزلت که به حال تضرع و ابتهال به درگاه حضرت ذوالجلال به خواب رفته بود در رویا شاهسواری را دید که از فعل مرکب او تا پایه عرش نور، ارتفاع می گیرد و به شمس الدین محمد می فرماید : « برخیز که مراد تو را دادیم» در این حال لقمه نورانی از دهان مبارک در آورده به دهان شمس الدین محمد گذارده ، می فرماید: « ابواب علوم بر تو گشاده گشت و در فصاحت و بلاغت نادره زمان شدی». شمس الدین محمد خود می گوید : هرگز لقمه ای به این گوارایی و لذت نخورده بودم در آن وقت آن رادمرد مه چون خورشید تابان بود خواست غائب شود، من پیش دویدم تا احوال از او معلوم نمایم که پیر روشن ضمیری به نظرم آمد و از او استفسار نمودم که این بزرگوار که بود و نام مبارکش چیست؟ فرمود،نمی دانی؟ حضرتش ساقی شراب طهور است . همان بزرگواری که پیامبر خدا در شانش فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها». شمس الدین محمد می فرماید: در این اثنا خواستم سر در قدمش نهم و جان نثار مقدمش نمایم که صدای مؤذن هنگام سحر به گوشم رسید و از خواب بیدار شدم ، باطن خود را از برکت آن بزرگوار متجلی یافتم در آن سفیده صبح دلم در موج آمد و این غزل را سرودم:

« دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند»

فردای آن روز به شهر بازگشت ، یاران بر حسب معمول از او شعر خواستند و شمس الدین محمد این غزل را برای آنها خواند ، چون تمام شد گفتند: تاکنون هیچ کس از شعرا به این خوبی شعر نساخته ، چطور از تو قبول کنیم؟ پاسخ داد غزلی مطرح سازید تا من هم بسازم، طرح کردند و شمس الدین محمد ساخت و بسیار خوب شد ، باز هم مطرح نمودند، باز هم گفت که بهتر از آن نبود ، خواجه می فرماید در این موقع پیوسته آیه مبارکه «إنَ اللهَ علی کُل شی ءٍ قدیر» به یادم می آمد.

تکمیل علوم رسمی

پس از این اربعین تصمیم گرفت به تکمیل علوم رسمی بپردازد. به حوضه درس خواجه قوام الدین عبدالله که از بزرگان اهل عرفان و از جهت دانش در زمان خویش سرآمد اقران بود تلمذ نموده ، علوم متنوعه را آموخت . در مراتب عرفان و قرائت قرآن ، نادره زمان بود و تمامی آن کتاب آسمانی را با 14 روایت در حفظ داشته است و آنچه از عرفان و حقیقت نصیبش شده بود همانا از برکت قرآنی می دانست که فرموده است:

« عشقت رسد به فریاد ، گر خود بسان حافظ قرآنی زبر بخوانی با چهارده روایت»

خواجه خود را ملزم نمود که شبهای جمعه در گرد مقصوره ای که میان مسجد شیراز واقع است تا صباح بگردد و با صدای خوش ختم قرآن نماید.

دشتی در کتاب تحقیقی ، تحلیلی «نقاشی از حافظ» درباره معلومات دانش وی نگاشته است: محققاً حافظ بر تمام معلومات عصر خود احاطه داشته است اینکه می گویند قرآن را از حفظ



خرید و دانلود تحقیق در مورد حافظ شیرازی (3) (با فرمت word)


تحقیق در مورد جلال آل احمد (2) (با فرمت word)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 2

 

به نام خدا

جلال آل احمد

جلال در سال 1302 در خانواده روحانی به دنیا آمد . دبستان را که به پایان رساند ، پدرش دیگر اجازه درس خواندن را به او نداد و او ناچارا به سمت بازار کار رفت ، تا اینکه پنهانی در کلاسهای دارالفنون ثبت نام کرد . روزها به کار سیم کشی برق و ساعت سازی مشغول بود و شبها درس می خواند. در سالهای آخر دبیرستان با حزب توده آشنا شد و با دوستان و همفکرانش به برگزاری میتینگ ها و جلساتی در این زمینه پرداخت . با درآمدی که از کار بدست آورده بود ، دبیرستان را به پایان رساند و وارد دانشکده ادبیات (دانشسرای عالی) شد. دانشگاه را که به پایان رساند ، به شغل معلمی مشغول شد .در این زمان به طور جدی وارد حزب توده شد و از یک عضو ساده به عضویت کمیته حزبی تهران رسید و نماینده کنگره شد . در این مدت در مجله های زیادی قلم می زد .در سال 41 کتاب معروف غرب زدگی را به رشته تحریر درآورد که نقطه عطفی در نوشته های وی به شمار می آید. چند مقاله از این کتاب در (کیهان ماه ) چاپ شد که موجب توقیف این نشریه شد.جلال نویسنده ای است که در اکثر زمینه های ادبیات به نوشتن پرداخت .

در زمینه داستان : ( دید و بازدید ،از رنجی که می بریم ، سه تار ، زن زیادی ، نون و قلم و......

در زمینه مقالات : ( هفت مقاله ، غرب زدگی ، ارزیابی شتابزده و .....

در زمینه سفر و سفرنامه : ( اورازان ، تات نشین های بلوک زهرا ، خسی در میقات ، سفر نامه شوروی و ......

در عرصه نمایشنامه : ( تفاهم از آلبر کامو ، دستهای آلوده و.......

در عرصه ترجمه : ( قمارباز از داستایوسکی ، بیگانه از آلبر کامو و .....

از جلال نوشتن و گفتن بسی سخت و دشوار است ، چرا که وی رسولی توفنده و کوشنده و مبارز بود . نوسنده ای که هرگز از طعن و لعن ها سنگر مبارزه را خالی نکرد و به خاطر عشق به اصالت انسان و فرهنگ قلم زد . جلال را یکی از کاشفان نیما دانسته اند ، چرا که وی در معرفی و شناخت نیما سهم به سزایی را ایفا کرد.

احمد شاملو در وصف این بزرگمرد می گوید :

قناعت وار ، تکیده بود .

باریک و بلند ،

چون پیامی دشوار ، در لغتی .

با چشمانی از سوال و عسل

و رخساری برتافته ،

از حقیقت و باد .

مردی با گردش آب .

مردی مختصر ،

که خلاصه خود بود.

مطالب بالا اقتباسی آزاد از دست نوشته های خود جلال ، دوستان ، همفکران وی می باشد.

گردآورنده: فرشید نجفی



خرید و دانلود تحقیق در مورد جلال آل احمد (2) (با فرمت word)