لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 50
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (1)
این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)
همانان که نماز را برپا مىدارند، و زکات را مىپردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)
آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)
و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مىشود، مستکبرانه روى برمىگرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)
(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)
جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده حتمى الهى است; و اوست عزیز و حکیم (شکستناپذیر و دانا). (9)
(او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوههایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبندهاى روى آن منتشر ساخت; و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم. (10)
این آفرینش خداست; اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریدهاند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشکارند. (11)
ما به لقمان حکمت دادیم; (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده; و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمىرساند); چرا که خداوند بىنیاز و ستوده است. (12)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مىکرد- گفت: سخللّهپسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (13)
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم; مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازهاى را متحمل مىشد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد; (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است! (14)
و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مىدانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار کن; و از راه کسانى پیروى کن که توبهکنان به سوى من آمدهاند; سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مىکردید آگاه مىکنم. (15)
پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مىآورد; خداوند دقیق و آگاه است! (16)
پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مىرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است! (17)
(پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (18)
(پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعایت کن; از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صداى خران است. (19)
آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مىکنند! (20)
و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، مىگویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى مىکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت مىکنند)؟! (21)
کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیهگاه مطمئنى تکیه کرده است); و عاقبت همه کارها به سوى خداست. (22)
و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد; بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام دادهاند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت; خداوند به آنچه درون سینههاست آگاه است. (23)
ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهرهمند مىکنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار مىسازیم! (24)
و هرگاه از آنان سؤال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما مىگویند: «الله سذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)!» ولى بیشتر آنان نمىدانند! (25)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (1)
این آیات کتاب حکیم است (کتابى پرمحتوا و استوار)! (2)
مایه هدایت و رحمت براى نیکوکاران است. (3)
همانان که نماز را برپا مىدارند، و زکات را مىپردازند و آنها به آخرت یقین دارند. (4)
آنان بر طریق هدایت از پروردگارشانند، و آنانند رستگاران! (5)
و بعضى از مردم سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى نادانى، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهى را به استهزا گیرند; براى آنان عذابى خوارکننده است! (6)
و هنگامى که آیات ما بر او خوانده مىشود، مستکبرانه روى برمىگرداند، گویى آن را نشنیده است; گویى اصلا گوشهایش سنگین است! او را به عذابى دردناک بشارت ده! (7)
(ولى) کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، باغهاى پرنعمت بهشت از آن آنهاست; (8)
جاودانه در آن خواهند ماند; این وعده حتمى الهى است; و اوست عزیز و حکیم (شکستناپذیر و دانا). (9)
(او) آسمانها را بدون ستونى که آن را ببینید آفرید، و در زمین کوههایى افکند تا شما را نلرزاند (و جایگاه شما آرام باشد) و از هر گونه جنبندهاى روى آن منتشر ساخت; و از آسمان آبى نازل کردیم و بوسیله آن در روى زمین انواع گوناگونى از جفتهاى گیاهان پر ارزش رویاندیم. (10)
این آفرینش خداست; اما به من نشان دهید معبودانى غیر او چه چیز را آفریدهاند؟! ولى ظالمان در گمراهى آشکارند. (11)
ما به لقمان حکمت دادیم; (و به او گفتیم:) شکر خدا را بجاى آور هر کس شکرگزارى کند، تنها به سود خویش شکر کرده; و آن کس که کفران کند، (زیانى به خدا نمىرساند); چرا که خداوند بىنیاز و ستوده است. (12)
(به خاطر بیاور) هنگامى را که لقمان به فرزندش -در حالى که او را موعظه مىکرد- گفت: سخللّهپسرم! چیزى را همتاى خدا قرار مده که شرک، ظلم بزرگى است.» (13)
و ما به انسان درباره پدر و مادرش سفارش کردیم; مادرش او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد (به هنگام باردارى هر روز رنج و ناراحتى تازهاى را متحمل مىشد)، و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد; (آرى به او توصیه کردم) که براى من و براى پدر و مادرت شکر بجا آور که بازگشت (همه شما)به سوى من است! (14)
و هرگاه آن دو، تلاش کنند که تو چیزى را همتاى من قرار دهى، که از آن آگاهى ندارى (بلکه مىدانى باطل است)، از ایشان اطاعت مکن، ولى با آن دو، در دنیا به طرز شایستهاى رفتار کن; و از راه کسانى پیروى کن که توبهکنان به سوى من آمدهاند; سپس بازگشت همه شما به سوى من است و من شما را از آنچه عمل مىکردید آگاه مىکنم. (15)
پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگى یا در (گوشهاى از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت براى حساب) مىآورد; خداوند دقیق و آگاه است! (16)
پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصایبى که به تو مىرسد شکیبا باش که این از کارهاى مهم است! (17)
(پسرم!) با بىاعتنایى از مردم روى مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبر مغرورى را دوست ندارد. (18)
(پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعایت کن; از صداى خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صداى خران است. (19)
آیا ندیدید خداوند آنچه را در آسمانها و زمین است مسخر شما کرده، و نعمتهاى آشکار و پنهان خود را به طور فراوان بر شما ارزانى داشته است؟! ولى بعضى از مردم بدون هیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى درباره خدا مجادله مىکنند! (20)
و هنگامى که به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروى کنید!»، مىگویند: «نه، بلکه ما از چیزى پیروى مىکنیم که پدران خود را بر آن یافتیم!»آیا حتى اگر شیطان آنان را دعوت به عذاب آتش فروزان کند (باز هم تبعیت مىکنند)؟! (21)
کسى که روى خود را تسلیم خدا کند در حالى که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمى چنگ زده (و به تکیهگاه مطمئنى تکیه کرده است); و عاقبت همه کارها به سوى خداست. (22)
و کسى که کافر شود، کفر او تو را غمگین نسازد; بازگشت همه آنان به سوى ماست و ما آنها را از اعمالى که انجام دادهاند (و نتایج شوم آن) آگاه خواهیم ساخت; خداوند به آنچه درون سینههاست آگاه است. (23)
ما اندکى آنها را از متاع دنیا بهرهمند مىکنیم، سپس آنها را به تحمل عذاب شدیدى وادار مىسازیم! (24)
و هرگاه از آنان سؤال کنى: «چه کسى آسمانها و زمین را آفریده است؟» مسلما مىگویند: «الله سذللّه، بگو: «الحمد لله (که خود شما معترفید)!» ولى بیشتر آنان نمىدانند! (25)
آنچه در آسمانها و زمین است از آن خداست، چرا که خداوند بىنیاز و شایسته ستایش است! (26)
و اگر همه درختان روى زمین قلم شود، و دریا براى آن مرکب گردد، و هفت دریاچه به آن افزوده شود، اینها همه تمام مىشود ولى کلمات خدا پایان نمىگیرد; خداوند عزیز و حکیم است. (27)
آفرینش و برانگیختن (و زندگى دوباره) همه شما (در قیامت) همانند یک فرد بیش نیست; خداوند شنوا و بیناست! (28)
آیا ندیدى که خداوند شب را در روز، و روز را در شب داخل مىکند، و خورشید و ماه را مسخر ساخته و هر کدام تا سرآمد یعنى به حرکت خود ادامه مىدهند؟! خداوند به آنچه انجام مىدهید آگاه است. (29)
اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حق است، و آنچه غیر از او مىخوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است! (30)
آیا ندیدى کشتیها بر (صفحه) دریاها به فرمان خدا، و به (برکت) نعمت او حرکت مىکنند تا بخشى از آیاتش را به شما نشان دهد؟! در اینها نشانههایى است براى کسانى که شکیبا و شکرگزارند! (31)
و هنگامى که (در سفر دریا) موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند (و بالا رود و بالاى سرشان قرار گیرد)، خدا را با اخلاص مىخوانند; اما وقتى آنها را به خشکى رساند و نجات داد، بعضى راه اعتدال را پیش مىگیرند (و به ایمان خود وفادار مىمانند، در حالى که بعضى دیگر فراموش کرده راه کفر پیش مىگیرند); ولى آیات ما را هیچ کس جز پیمانشکنان ناسپاس انکار نمىکنند! (32)
اى مردم! تقواى الهى پیشه کنید و بترسید از روزى که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمل مىکند، و نه فرزند چیزى از کیفر (اعمال) پدرش را; به یقین وعده الهى حق است; پس مبادا زندگانى دنیا شما را بفریبد، و مبادا (شیطان) فریبکار شما را (به کرم) خدا مغرور سازد! (33)
آگاهى از زمان قیام قیامت مخصوص خداست، و اوست که باران را نازل مىکند، و آنچه را که در رحمها(ى مادران) است مىداند، و هیچ کس نمىداند فردا چه به دست مىآورد، و هیچ کس نمىداند در چه سرزمینى مىمیرد؟ خداوند عالم و آگاه است! (34)
پیشگفتاربِسم اللّه الرّحمن الرّحیمالحمدللّه ربّ العالمین و صلّى اللّه على سیّدنا و نبیّنا محمّد و آله الطاهریناگر انسان، به راهنما نیاز دارد، کتاب آسمانى، امام و راهنما است. (1) اگر انسان، به معلّم و مربّى نیاز دارد، کتاب آسمانى معلّم و مربّى است. (2) اگر در تاریکىها به نور نیاز است، قرآن نور است. (3) اگر جامعه به قانون و عدالت نیاز دارد، قرآن کتاب عدل و قانون است. (4) اگر انسان به امید نیاز دارد، قرآن سراسر بشارت و امید است. (5) اگر انسان به استدلال، منطق و برهان نیاز دارد، قرآن دلیل و برهان است. (6) اگر انسان به منجى نیاز دارد، قرآن پرچم نجات است. (7) اگر انسان نیاز به تذکّر و تعقّل دارد، قرآن وسیلهى تعقّل و تفکّر است. (8) اگر انسان به دنبال راهى بدون انحراف است، راه قرآن انحراف ندارد. (9) اگر انسان به موعظه نیاز دارد، قرآن موعظه است. (10) اگر انسانِ دردمند، به دارو و درمان نیاز دارد، قرآن بهترین دارو و درمان است. (11) اگر انسان به آرامش نیاز دارد، قرآن، ذکر الهى (12) و تنها آرامبخش دلهاست. (13) و اگر انسان...، قرآن جامع تمام برکات، کمالات، دانشها و سرچشمهى همه نیکىهاست.بى شک، بهرهمند شدن از آن همه آثار به شرطى است که انسان بخواهد از نور، عدالت، موعظه، دارو، معلّم و... استفاده کند. امّا اگر بر چشم و روح خود پردهى غفلت بیندازد و خود را به خواب بزند، از آن همه برکات بهرهاى نخواهد برد.آنچه قرآن از ما مىخواهد، تلاوت، تدبّر، عمل و تبلیغ است.ما نباید حتّى براى لحظهاى بى تحرّک و راکد بمانیم، قرآن مىفرماید: اى مؤمنان! ایمان آورید، یعنى ایمان خود را توسعه و تعمّق بخشید. (14) قرآن که به صابران بشارتِ بهشت مىدهد، (15) از صابران مىخواهد دائرهى صبر خود را توسعه دهند (16) و از مرحلهى صابر بودن به مرحلهى صبّار بودن پا نهند.اگر روزى را براى یادگیرى، روخوانى و حفظ قرآن در نظر گرفتیم، باید روز دیگر را براى ترجمه، روز پس از آن را براى تدبّر و روز دیگر را براى عمل و تبلیغ قرار دهیم.چند سال است که با اراده و الطاف الهى، ستاد تفسیر قرآن کریم تشکیل و بحمداللّه گامهایى
سیماى سورهى لقماناین سوره، از سورههاى مکّى است و به مناسبت نام لقمان، که در تمام قرآن تنها دوبار، آن هم در این سوره آمده، لقمان نامیده شده است. این سوره از جمله شش سورهاى است که با حروف مقطّعهى «الم» آغاز مىشوند.محتواى سورهى لقمان را مىتوان در این موارد خلاصه نمود:1- بیان عظمت و اهمیّت قرآن در هدایت بشر.2- تقسیم انسانها به نیکوکار و مستکبر و بیان سرنوشت آنان.3- بیان برخى معجزات علمى قرآن از قبیل قانون جاذبه و زوجیّت گیاهان.4- نصایح و موعظههاى حکیمانهى لقمان به فرزندش.5 - دلایل ایمان به مبدأ و معاد.6- بیان علوم اختصاصى خداوند، مانند: زمان مرگ و برپایى قیامت.آیه (1 تا 4)بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِبه نام خداوند بخشندهى مهربان«1» الم «2» تِلْکَ ءَایَتُ الْکِتَبِ الْحَکِیمِالف، لام، میم. این، آیاتِ کتابِ سراسر حکمت است.«3» هُدىً وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِینَکه (مایهى) هدایت و رحمت، براى نیکوکاران است.«4» الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُم بِالْأَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَآنان که نماز به پا مىدارند و زکات مىپردازند و تنها آنان به آخرت یقین دارند.نکتهها:از مجموع بیست و نه سورهى قرآن که با حروف مقطّعه آغاز مىشود، در بیست و چهار مورد، پس از آن حروف، عظمت قرآن مطرح شده که بیانگر آن است که این قرآن از همین حروف الفبا که در اختیار شماست تألیف یافته، ولى هیچ کس از شما نمىتواند همانند آن را بیاورد.عموم نویسندگان، کتابِ خود را خالى از نقص ندیده و به خاطر نقصها و اشکالات کتابشان، از خواننده عذرخواهى مىکنند و از پیشنهادها و انتقادها استقبال مىکنند؛ تنها خداوند است که دربارهى کتاب خود با صراحت مىفرماید: «الکتاب الحکیم» تمام آیاتش، محکم و بر اساس حکمت است. کتابى استوار و خللناپذیر که هیچ نقص و عیبى در آن راه ندارد
آیه (1 تا 4)بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِبه نام خداوند بخشندهى مهربان«1» الم «2» تِلْکَ ءَایَتُ الْکِتَبِ الْحَکِیمِالف، لام، میم. این، آیاتِ کتابِ سراسر حکمت است.«3» هُدىً وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِینَکه (مایهى) هدایت و رحمت، براى نیکوکاران است.«4» الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَهُم بِالْأَخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَآنان که نماز به پا مىدارند و زکات مىپردازند و تنها آنان به آخرت یقین دارند.نکتهها:از مجموع بیست و نه سورهى قرآن که با حروف مقطّعه آغاز مىشود، در بیست و چهار مورد، پس از آن حروف، عظمت قرآن مطرح شده که بیانگر آن است که این قرآن از همین حروف الفبا که در اختیار شماست تألیف یافته، ولى هیچ کس از شما نمىتواند همانند آن را بیاورد.عموم نویسندگان، کتابِ خود را خالى از نقص ندیده و به خاطر نقصها و اشکالات کتابشان، از خواننده عذرخواهى مىکنند و از پیشنهادها و انتقادها استقبال مىکنند؛ تنها خداوند است که دربارهى کتاب خود با صراحت مىفرماید: «الکتاب الحکیم» تمام آیاتش، محکم و بر اساس حکمت است. کتابى استوار و خللناپذیر که هیچ نقص و عیبى در آن راه ندارد.خداوند در یک جا، قرآن را مایهى هدایت متّقین مىخواند، «هدىً للمتّقین» (17) و در جاى دیگر آن را مایهى هدایت و بشارت مؤمنان مىداند، «هدىً و بشرى للمؤمنین» (18) و در این سوره، قرآن را مایهى هدایت و رحمت براى نیکوکاران مىشمرد، «هدىً و رحمة للمحسنین» پس قرآن مراحل سه گانهى تکامل را در بردارد، مایهى هدایت، بشارت و رحمت است. (19) نماز، جامع همهى کمالات معنوى است مانند: طهارت، تلاوت قرآن، اقرار به توحید و نبوّت و ولایت، ذکر و دعا، سلام، قیام، رکوع، سجود و توجّه به حق؛ و زکات جبران همهى کاستىهاى مادّى است.در قرآن، مفهوم «زکات»، گستردهتر از آن است که در فقه آمده، زیرا علاوه بر زکاتِ فقهى، عموم کمکهاى مالى را شامل مىشود.پیامها:1- ارشاد و هدایت، باید بر اساس حکمت باشد. «آیات الکتاب الحکیم هدىً»2- قرآن، عین هدایت و رحمت است. «هدىً و رحمة» (کلمههاى «هدىً» و «رحمة» در قالب مصدرى
آیه (5)«5» أُوْلَئِکَ عَلَى هُدىً مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَآنان بر هدایتى از پروردگارشان هستند و هم آنانند رستگاران.نکتهها:از این آیه استفاده مىشود که رستگارى بر اساس توفیق و هدایت پروردگار حاصل مىشود، که البتّه آن نیز در سایهى تلاش و مجاهده، به انسان داده مىشود، چنانکه در جاى دیگر مىخوانیم: «اِنّ الّذین جاهدوا فینا لَنَهدیَنّهم سُبلنا و اِنّ اللّه لَمَع المحسنین» (21) آنان که در راه ما تلاش و مجاهده کردند، ما راه را به آنان نشان دادیم و همانا خداوند با نیکوکاران است.پیامها:1- نیکوکاران از هدایتهاى الهى برخوردارند. «اولئک على هدىً من ربّهم»2- هدایت، از شئون ربوبیت است. «هدىً من ربّهم»3- توفیق کارهاى خیر ، لطف خداوند است.«للمحسنین... هدىً من ربّهم» 4- رستگارى، مخصوص کسانى است که اهل نماز، زکات و یقین به آخرت باشند. «اولئک هم المفلحون»آیه (6)«6» وَمِنَ النَّاسِ مَن یَشْتَرِى لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُواً أُوْلَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌو برخى از مردم، خریدار سخنان بیهوده و سرگرم کنندهاند، تا بى هیچ علمى، (دیگران را) از راه خدا گمراه کنند و آن را به مسخره گیرند؛ آنان برایشان عذابى خوار کننده است.نکتهها:کلمهى «لَهْو»، به معناى چیزى است که انسان را از هدف مهم بازدارد. «لهو الحدیث»، به سخن بیهودهاى گویند که انسان را از حقّ باز دارد، نظیر حکایات خرافى و داستانهایى که انسان را به فساد و گناه مىکشاند. این انحراف گاهى بهخاطر محتواى سخن است و گاهى بهخاطر اسباب و ملازمات آن از قبیل آهنگ و امور همراه آن. (22)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 4
آندره شینه: خداوند آزادی را آفرید و بشربندگی راجورج واشنگتن: وقتی نهال آزادی ریشه گرفت به سرعت رشد ونمو میکند بنجامین فرانکلین: کسیکه حفظ جان را مقدم بر آزادی بداند، لیاقت آزادی را نداردامرسون: وقتی انسان دوست واقعی دارد که خودش هم دوست واقعی باشد. گالیله: هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانستهام بیاموزمگوته:زیبایی ناپایدار و فضیلت جاودانه است جرج برنارد شاو: مراقب باشید چیزهایی را که دوست دارید بدستآورید وگرنه ناچار خواهید بود چیزهایی را که بدست آوردهاید دوست داشتهباشید. آنتونی نیولی : دنیا را نگهدارید. میخواهم پیاده شوم. مارک تواین: وقتی جوانتر بودم همه چیز را به خاطر میآوردم، حالا میخواست اتفاق افتاده باشد یا نه! برنارد شاو: مردها را شجاعت به جلو میراند و زنها را حسادت. برنارد شاو: زن زشت در دنیا وجود ندارد فقط برخی از زنان هستند که نمیتوانند خود را زیبا جلوه دهند. ویلیام شکسپیر:ما از جنس رویاهایمان هستیم. لارنس استرن: اگر قرار باشد بایستی و به طرف هر سگی که پارس میکند سنگ پرتاب کنی، هرگز به مقصد نمیرسیموریس مترلینگ: هیچ چیز بهتر از کار کردن بجای غصه خوردن، آدمی را به خوشبختی نزدیک نمیسازد. امانوئل کانت: چنان باش که بتوانی به هر کس بگویی: «مثل من باش.بایزید بسطامی: یا چنان نمای که هستی، یا چنان باش که مینمایی.تولستوی: بدترین و خطرناکترین کلمات اینست: «همه این جورند. ضربالمثل چینی: نمیتوانیم کاری کنیم که مرغان غم بالای سر ما پرواز نکنند اما میتوانیم نگذاریم که روی سر ما آشیانه بسازند. ضربالمثل جاپانی: حتی میمونها نیز گاهی از درخت میافتند.
جرج برنارد شاو: آزادی یعنی مسؤولیت؛ برای همین است که بیشتر انسانها از آن وحشت دارند. جان د راکلفر: هر حقی یک مسؤولیت، هر فرصتی یک اجبار و هر مالکیتی یک وظیفه به همراه دارد.هلن کلر:تا زمانی که توده مردم برای بهبود حال یکدیگر احساس مسؤولیت نکنند، عدالت اجتماعی تحقق نمییابد.ابیگیل فون بورن: اگر میخواهید فرزندانتان روی پای خود بایستند، مسؤولیتهایی روی دوش آنها بگذارید.ماری کوری: نمیتوانید به ساختن دنیای بهتر امید داشته باشید؛ مگر آنکه تکتک افراد اجتماع پیشرفت کنند. به این منظور هر یک از ما باید علاوه بر اینکه به پیشرفت خود میاندیشد، در برابر عموم افراد بشر نیز احساس مسؤولیت کند. وظیفة ما این است که برای کسانی که میتوانیم، مفید واقع شویم.خلیل جیبران: دوستی همواره یک مسؤولیت شیرین است نه یک فرصت.بیل کلینتون : بیایید نه تنها برای خود و خانوادهمان بلکه برای کشورمان مسؤولیت بیشتری بپذیریم.هرمان هسه : آنان که نمیتوانند مسؤولیت قبول کنند، به رهبر نیاز دارند و برای داشتن رهبر داد و هوار راه میاندازند.
انسان ها ممکن است که با شادی به هم نزدیک شوند ولی با درد در هم فرو می روند .همیشه غمگینانه ترین لحظات را عزیزترین کسانمان به ما هدیه می کنند .در سفیدی چشمانت تمام رنگها را تجربه کردم ، تا به سیاهی رسیدم.مغزم بر روی شعله های دلم که برای قلبم می سوخت ، کباب شد.حیف که گرسنگی شکم با کلمات شیرین برطرف نمی شود .ننگ است که روشنایی دیدگان در ظلمات اندیشه غرق شود.یا در حال برنامه ریزی برای آینده هستیم یا برای گذشته تأسف می خوریم ؛ همه این اتفاقات در زمان حال می افتد و زمان حال از دست می رود .مشکل بسیاری از حکومت های جهان در این است که ضریب هوشی شان از ضریب هوشی مردم پایین تر است .کسانی که راه حل هایی برای مشکلات بشریت عرضه می کنند معمولا از حل مشکلات کوچکشان عاجزند . آدم های سر به زیر حتما در چاله نخواهند افتاد ، اما هیچ گاه هم آسمان آبی را نخواهند دید .هنر هیچ ربطی با اخلاق ندارد . اگر چنین نبود مردم این همه به هنر علاقه مند نمی شدند .از کسانی که احمقانه صادقند بیشتر بدم می آید تا کسانی که دروغ های قشنگ می گویند .وقتی با آدم های مشهور روبرو می شوم ، یقین می کنم که آدم های بزرگ شایعه اند.به دست آوردن تجربه های بزرگ معمولا منجر به از دست دادن زندگی عادی می شود .می گویند چرا دائما تغییر می کنی ، می گویم شما چرا دائما تغییر نمی کنید ؟روی آدم های منظم می شود حساب کرد ، اما نمی شود آنها را تحمل کرد .من بعضی از دوستانم را از حقیقت بیشتر دوست دارم .متوسط بودن ؟! یا بزرگ باش یا بمیر !مهربانی را در کودکی یافتم که آبنباتش را به دریاچه نمک انداخت تا شیرین شود انقدر برای غربت تک دانه موی سفیدم غصه خوردم که تمام موهایم سفید شدبیچاره آن خروسی که با صدای ساعت شماطه دار از خواب برمی خیزدخوش به حال آن موجود راحتی ،که شیطان برایش درد دل می کند .سالهاست که کاممان را با حقیقت های تلخ شیرین می کنیم .زن شکسته ترین و خمیده ترین ، ایستاده دنیا استچراغ راهنما از بس که چشمک زد، مژه هایش ریخت.تا دو کلمه حرف حساب زدم، چرتکه لبخند زد!وقتی بچه را از شیر گرفتند، عاشق بستنی شد.وقتی بهمن سقوط می کنه، اسفند بالا می ره!لامپ از ذوق روشن شدن سوخت.
برای اینکه صدای شکستن دلش شنیده نشود با صدای بلند می خندد.آنقدر تنهایی را دوست داشت که از سایه خودش هم بیزار بود.برای اینکه عشقش را از قلبش پاک کند، قلبش را فرمت کرد.خورشید عشق هم نتوانست قلب یخی او را گرم کند.نگاهم را زنده به گور کردمآنقدر برایت کوتاه آمدم تا اینکه ناپدید شدمبا دم آهت آخرین شمع امیدم هم خاموش شد از فرط ناامیدی ،تمام امیدهایم را زیر پا له کردم مغزم بر روی شعله های دلم که برای قلبم می سوخت ، کباب شددر رقابت عقربه های ساعت با یکدیگر همیشه بازنده چشم من استوقتی که خارج از خانه چشمانت را باز می کنی ، عطر نگاهت در آسمان گم می شودماهیهای آپارتماننشین، در تنگ آب زندگی میکنندماهی، هیچگاه برای تعطیلات به کنار دریا نمیرود.ماهی تنها جانوری است که بهراستی دل به دریا میزند.عکس جوانیم را روی آینه چسباندهام تا گذر زمان را نبینم.مترسک رنجیده از کشاورز، با پرندهها دستبهیکی میکندعاشق دلشکسته، تکههای دلش را از روی زمین جارو میکند..با اینهمه خون دلی که خوردهام، در شگفتم که چرا دراکولا نمیشومچون از زندگی خسته شدهبود، مرخصی گرفت و رفت به جهان دیگربیکاری هم، خودش یک کار است، افسوس که تعطیلی و مرخصی ندارد.پرندهای که فریب مترسک را بخورد، از گرسنگی میمیرد.ماهی تنها جانوری است که بهراستی دل بهدریا میزند.پرنده گوشهگیر، روی شانه مترسک لانه میسازد.گیاه توی گلدان، شبها خواب باغچه را میبیند.قلب تاکسیمتر، با دیدن مسافر به تپش میافتدگرمترین کلامها را از دستانت شنیدم .با تخیلم به تماشای لطافتها می نشینم .خورشید سلامم را با نگاهی منجمد کردی .دلم می خواهد که خاموشی شب را با هم جشن بگیریم .مرا ببخش، زیرا خانه قلبم ، در تیرس زبانت یزم قرار دارد .دلم می خواهد اولین کسی باشم که برای عروسی ماهی ها کل می زند .همدل ، همراز ، همصحبت و ....... از پیشوند ( هم) نایاب تر هم یافته اید ؟سایه ام عاشق سایه ات شده است ، می خواستم ببینم آیا می توانیم همسایه شویم ؟آن شب که دستم روی گوشش قرار داشت ، خندید و گفت : قلبت برای مغزت جوک تعریف می کند .دلم می خواهد تمامی خاطرات خوشم را هم به دیگران هدیه دهم ، تا دیگر این دنیا هیچ منتی بر سرم نداشته باشد .با نگاهت آرامش را به من می دهی،با کلمات آنرا می گسترانی و با بدرودت همه را ضایع می کنی .پایمال ترین، بی بوترین ولی مقاوم ترین گل دنیا را روی قالین خانه مان یافتم .نمیدانم چرا گل مریم را در هیچ چمنزاری نیافته ام ، فقط و فقط در گل فروشی ها .وسوسه انگیز ترین وسیله ای را که در این سالیان اخیر دیده ام ، پریز برق بوده .به عشق شنیدن صدای قور قور شکمم ، هر شب صدها قورباغه به کنار بسترم می آیند .اگر روزی مهربانی را به عنکبوت یاد دهم ،مطمئناً از گرسنگی خواهد مرد .ان روز که به من گفتی (ازت بدم می یاد) ، با حرارت غمگینی بخار شدم .آرزو دارم که روزی با چشمان خودم ، فاصله بین دو چشمم را ببینم .با دم آهت آخرین شمع امیدم هم خاموش شد .کدام دکتری می تواند نبض روحم را بگیرد .وقتی صفر جلوی اعداد دیگر می ایستد, احساس غرور می کند.بعضی ها به روحشان هم سفید کننده می زنند.با کاسه سرم,افکارم را آبکشی می کنم!تیر همیشه به راه راست می رود!دزد ناشی به جیب خود می زند!داس اجل آرزوهایم را درو کرد.پای افکارم را قلم کردم.کارتونک, از خانه تکانی بیزار است.ماهی خجالتی در موقع تحویل سال, سرخ شد!درختان با شاخه های پر شکوفه به استقبال بهار رفتند.بخاطر ماهی قرمز حوض, هفت سین را کنار حوض چیدچشمان سبزش, کمبود سین در سفره هفت سین را جبران کرد.باغبان کاملترین هفت سین را دارد, سوسن و سنبل و سرو و سیب و سنجد و سیر.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
«خداوند زیباست و زیبایی ها را دوست دارد»
زیباترین شروع: بسم الله
زیباترین نام: الله
زیباترین معجزه : قرآن
زیباترین سوره: حمد
زیباترین آیه: تطهیر
زیباترین دین : اسلام
زیباترین سلسله: انبیاء
زیباترین بانگ: تکبیر
زیباترین آواز: اذان
زیباترین عبادت: نماز
زیباترین خانه: کعبه
زیباترین انسان: رسول اکرم (ص)
زیباترین مظهر العجائب: حضرت علی (ع)
زیباترین پارسا: حضرت علی (ع)
زیباترین میزان حق: حضرت علی (ع)
زیباترین مادر: حضرت فاطمه زهرا (س)
زیباترین مظلومه: حضرت فاطمه زهرا (س)
زیباترین کریم: امام حسن (ع)
زیباترین شهید: امام حسین (ع)
زیباترین تشنه لب : امام حسین (ع)
زیباترین جانباز: حضرت ابوالفضل (ع)
زیباترین علمدار: حضرت ابوالفضل (ع)
زیباترین غنچه: حضرت علی اصغر(ع)
زیباترین اربا اربا: حضرت علی اکبر (ع)
زیباترین سخنگو: حضرت زینب(س)
زیباترین سه ساله: حضرت رقیه (س)
زیباترین عابد: حضرت سجاد (ع)
زیباترین عالم: حضرت باقر (ع)
زیباترین استاد: حضرت صادق(ع)
زیباترین زندانی: حضرت موسی بن جعفر (ع)
زیباترین غریب: حضرت رضا (ع)
زیباترین امام: حضرت جواد (ع)
زیباترین کریمه: حضرت فاطمه معصومه (س)
زیباترین رهنما: حضرت هادی (ع)
زیباترین پدر: امام حسن عسگری (ع)
زیباترین منتقم: حضرت مهدی (عج)
زیباترین بنّا: حضرت ابراهیم (ع)
زیبا ترین شعار: لا اله الا الله
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
به نام خداوند بخشنده مهربان
عدالت اجتماعی
مقدمه
مسئله عدالت با وجود اینکه یک مسئله اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، ولی از نظر مکتب شیعه آنقدر مهم است که در کنار پنج اصل اعتقادی یعنی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت قرار گرفته است. به همین دلیل عدالت باید یک مسئله فراگیری باشد و نمیتوان عدالت را فقط اختصاص به یک بعد از زندگی اجتماعی مردم تلقی کرد. اینکه در کنار اصول اعتقادی مسلمانها قرار گرفته، مانند همه اصول اعتقادی باید فراگیر باشد.
عدالت آنقدر مهم و فراگیر است که در اعتقاد شیعه، عدالت از خداوند شروع میشود، در نظر شیعه رأس حکومت باید عادل باشد، امام باید عادل باشد، مرجعتقلید و قاضی باید عادل باشند. هیچ کسی نیست که در حکومت قرار بگیرد و از عدالت برخوردار نباشد، اگر عادل نباشد مشروعیتش را از دست میدهد. پس در حقیقت ارکان جامعه به عدالت بستگی دارد. عدالت فراگیر شامل در دو بعد بسیار مهم است. اول عدالت سیاسی و دوم عدالت اقتصادی. در ادبیات ما وقتی صحبت از عدالت اجتماعی میشود، عموماً سراغ مقابله با فقر یا سراغ عدالت اقتصادی میروند، در حالی که عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. اگر عدالت سیاسی نباشد، عدالت اقتصادی بوجود نمیآید و اگر ایجاد شود خود به خود از بین خواهد رفت. اولین انحرافی که در صدر اسلام شروع شده است، انحراف از عدالت اقتصادی نبوده، بلکه انحراف عدالت سیاسی بوده است. خلیفه دوم فردی بسیار زاهد بود. زهد او به حدی بوده که در کتب تشیع هم ذکر شده است. او مشکل عدالت اقتصادی نداشت، مشکل او عدالت سیاسی بوده است. پس اولین انحراف که شروع میشود، عدالت سیاسی است و دومین انحراف که در دوران عثمان اتفاق افتاد، عدالت اقتصادی میباشد. یعنی عدالت اقتصادی با یک فاصله زمانی از عدالت سیاسی به انحراف کشیده میشود.
فهم عدالت سیاسی ساده و شفاف است. عدالت سیاسی یعنی اینکه هر کسی در جای خودش باشد. آنهایی که کوچکند بزرگ نشوند و آنهایی که بزرگند کوچک نشوند. اینکه امیرالمومنین فرمود من همه را غربال میکنم! آنهایی که پایین رفتهاند، بالا بیایند و آنهایی که بالا هستند پایین بروند؛ یعنی من از عدالت سیاسی شروع میکنم و ایشان از عدالت سیاسی شروع کردند و بعد به زدودن فقر اقتصادی پرداختند. حضرت امیرالمومنین در سال چهارم حکومت خویش، خطاب به جمع فرمودند؛ آیا فقیری در حکومت من میبینید؟ همه اعلام میکنند که ما فقیری سراغ نداریم.
اگر کسی توانایی و شایستگی کسب جایگاه مدیریتی را نداشته باشد و بخواهد عدالت اقتصادی را برقرار کند، شدنی نیست. دلیلش این است کـه در اینجا عدالت سیاسی مراعات نشده است. البته اگـر عـدالت سیاسی باشد ولی تلاشی برای استقرار عدالت اقتصادی نشود، این هم به معنای تحقق عدالت نیست.
یکی از ویژگیهای عدالت فراگیر این است که عدالت سیاسی و اقتصادی توأمان در یک جامعه مستقر باشد. هم عدالت سیاسی و هم عدالت اقتصادی باید با هم توأم باشند. تقدم عدالت سیاسی به معنی کم اهمیت بودن عدالت اقتصادی نیست، عدالت اقتصادی در ادبیات ما بد تفسیر شده است. در کشور ما عدالت اقتصادی را عمدتاً در توزیع میدانند. یعنی مقابله کردن با فقر. اگر عدالت اقتصادی صرفاً مقابله با فقر باشد یک گداخانه بزرگی درست میشود که این خلاف اسلام است و با روح اسلام سازگاری ندارد.
حضرت امام میفرماید؛ شاید یکی از دلایل توجه به قرضالحسنه این است که اسلام با گداپروری مخالف است. اگر قرضی میگیرید باید آن را برگردانید. یعنی باید کار کرد، تولید کرد تا بتوان قرض را پرداخت. پس عدالت اقتصادی تنها یک جنبه توزیعی ندارد، بلکه در تولید هم است یعنی دادن فرصتهای برابر به همه. امروز کسانی در شهرهای کوچک و روستاها هستند و علیرغم استعداد فوق العادهای که دارند و میتوانند تولید کنند؛ فرصتی برای ظهور و بروز در تولید و سرمایهگذاری پیدا نمیکنند و لذا یک محرومیت تاریخی را در روستاها شاهد هستیم. این وضع حتی در شهرها هم قابل مشاهده است. میزان برخورداری یک شهروند تهرانی از خدمات شهری 200 هزار تومان، یک اصفهانی 50 هزار تومان و کسی که در اراک زندگی میکند 20 هزار تومان است. حالا شما میتوانید شهرها و روستاهای خودتان را محاسبه کنید و این مقایسه را به دست بیاورید. میزان برخورداری شهرها از خدمات باعث مهاجرت از روستا به شهرها میشود. یعنی آنجاهایی که رفاه بیشتر است، ولو شغل هم نباشد. افراد در تهران احساس رفاه بیشتری میکنند. پس عدالت اقتصادی، هم در عدالت تولیدی است و هم در عدالت توزیعی. عدالت تولیدی یعنی دادن فرصتهای برابر به کسانی که استعداد تولید دارند. چه آن کسی که در شهر است و چه آن کسی که در روستا زندگی میکند. و عدالت توزیعی یعنی باید از صاحبان درآمدها و ثروتمندان بگیرند و به کسانی که قدرت کار، درآمد و تولید ندارند بدهند و فقر را از آنها دور کنند. بنابراین ما با یک عدالت فراگیر در اسلام روبرو هستیم. اولاً عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. ثانیاً عدالت اقتصادی تنها مقابله با فقر نیست.
اگر عدالت سیاسی نباشد شایستگان از حکومت حذف و آدمهای ضعیف و ناکارآمد اداره کشور را بدست میگیرند. وقتی که افراد ناکارآمد اداره یک کشور را بدست گرفتند، قادر نخواهند بود که عدالت را اجرا کنند.
عدالت در اسلام هم مقابله با فقر است و هم مترادف با کارآمدی است. اما در غرب وقتی میگویند عدالت اجتماعی، بیشتر تأمین اجتماعی و فقرزدایی مورد توجه است و بیشتر این جنبه از عدالت را دنبال میکنند. اما در اسلام کارآمدی جزئی از عدالت است. مخصوصاً عدالت سیاسی یعنی حکومت شایستگان. اگر حکومت شایستگان نباشد و افراد ناکارآمد بخواهند عدالت اقتصادی را تحقق ببخشند، این باعث میشود که همان عدالت اقتصادی هم تحقق پیدا نکند. ثانیاً اگر ما از عدالت اقتصادی عدالت تولیدی را حذف کردیم، پس چه کسی ثروت را تولید بکند؟ باید ثروتی تولید بشود تا فقر از بین برود.
لذا ما در بین عدالتخواهان با سه گروه مواجه هستیم. یک گروه صرفاً به عدالت توزیعی اعتقاد دارند، گروه دیگر به عدالت تولیدی معتقدند و میگویند شما فرصتهای برابر در اختیار همه قرار بدهید، فقر خودش از بین میرود، لازم نیست گروهی راه بیفتند و با فقر مقابله کنند. به نظر من گروه سومی هستند که عدالت فراگیر را معتقدند. هم به