دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تحقیق در مورد جانشینی حضرت علی (word با فرمت)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 11

 

رسـول خـدا(ص ) بـراى هـر چـه رسمى تر شدن امر جانشینى امیرمؤمنان (ع ) مراسمى را به شیوهمعمول آن روزگار اجرا کرد. این مراسم عبارت بود از گذاشتن عمامه بر سرحضرت على (ع ). اعـراب در آن روزگـار تـاج نـداشـتند و عمامه به منزله تاجشان بود. پیامبر بزرگواراسلام (ص ) عـمامه خود را که (سحاب ) نام داشت ,بر سر حضرت على (ع ) گذاشت وبدین ترتیب بطور رسمى وى را به عنوان جانشین تعیین کرد. روایتهاى گوناگونى در این باره نقل شده است . از آن جمله اینکه پیامبر(ص ) با دست خود عمامه را بـر سـر حـضـرت على (ع ) نهاد و از روبه رو به وى نگریست , آن گاه رو به اصحاب کرد و فرمود: تـاجـهـاى فرشتگان چنین است . روایتهاى دیگرى بیانگر آن است که پیامبر(ص ) پس از گذاشتن عـمـامـه , جـمـلـه مـعـروف (هـر کـس کـه مـن مـولاى اویـم این على (ع ) مولاى اوست ) را نیز فرمود. برخى از افراد گفته اند: سخن رسول خدا(ص ) مبنى بر دوست داشتن على (ع ) دلالت برجانشینى وى پس از آن حضرت نمى کند و تنها بیانگر این امر است که باید على (ع ) رادوست داشت .در پاسخ باید گفت : اول آنکه شنوندگان گفتار رسول خدا(ص ) برداشتى غیر از دوستى داشتند, چـرا کـه مـراسـم بیعت انجام دادند. دوم , به فرض آنکه سخن پیامبر(ص ) تنها بردوستى على (ع ) دلالـت کند, خود بیانگر آن است که توجه پیامبر(ص ) به دلیل شایستگى و لیاقتى بود که على (ع ) داشـت . اگـر هـم پیامبر(ص ) بروشنى نگفته بود که على (ع )جانشین پس از من است , مردم خود بـایـد مـى دانستند که پس از پیامبر(ص ) کسى را به جانشینى برگزینند که بیش از دیگران موردتوجه و علاقه حضرتش بوده است . بـراسـتـى اگر توجه و دوستى پیامبر(ص ) نمى توانست ملاک انتخاب باشد, چرا نسبت به دیگران عـنـوان مى شود که مورد عنایت پیامبر بوده اند و مواردى بسیار کم اهمیت را ـ برفرض درستى ـشـاهـد مـى آورنـد . حـقـیـقت امر این است که دست سیاست بازى ,فضیلت و شایستگى حضرت على (ع ) را ندیده گرفت و او را از صحنه کنارزد.

      جانشینى على (ع ) و کامل شدن دین

حادثه غدیر از جنبه دیگرى نیز قابل دقت و اهمیت است . به عقیده بسیارى از مفسران آیه زیر که ازکـامـل شـدن دیـن اسلام و نومیدى کافران خبر مى دهد در روز غدیر خم و پس از تعیین حضرت على (ع ) به جانشینى پیامبر نازل شده است .... الـیـوم یـئس الـذیـن کـفـروا مـن دیـنکم فلاتخشوهم واخشون الیوم اکملت لکم دینکم و (( اتممت علیکم نعمتى و رضیت لکم الاسلام دینا... )) امـروز کافران از اینکه به دین شما دستبرد زنند نومید شدند, پس شما از آنان نترسید و از من بیمداشـتـه بـاشـیـد. امروز دین شما را کامل گردانیدم و بر شما نعمت را تمام کردم و آیین اسلام را برایتان برگزیدم .از ایـن آیـه اسـتفاده مى شود که انتخاب حضرت على (ع ) ضمانتى براى اجراى احکام دینى بود. در حـقـیقت با تعیین على (ع ) به عنوان مرجع مردم در امور اسلامى , دین اسلام به درجه کمال خود رسید و رسول خدا(ص ) با انجام این کار بزرگ ادامه کار را به اهل آن سپرد و رسالت الهى اش را به پایان برد.سپاه اسامه رسـول خـدا(ص ) در واپـسـیـن روزهـاى زنـدگـى , سـپـاهـى براى جنگ بارومیان تدارک دیدکـه فرماندهى آن با جوانى به نام (اسامة بن زید) بود. آن حضرت بر شرکت افراد در این سپاه تاءکید فـراوان ورزیـد و کـسانى را که از رفتن خوددارى کنند نفرین کرد. تنها چند نفر را ازرفتن معاف کـرد کـه حـضـرت عـلى (ع ) از جمله آنان بود. با این وجود تعداد زیادى از افرادکه گردانندگان صحنه سقیفه از سرشناس ترین آنها بودند, از رفتن سر باز زدند و به شهربازگشتند. بـراستى پافشارى و شتاب پیامبر(ص ) در اعزام سپاه اسامه براى چه بود؟ شکى نیست که یک علت آن مقاصد نظامى بود, اما رخدادهاى بعدى سبب دیگرى را هم آشکارمى سازد. حقیقت امر این بود که پیامبر(ص ) مى خواست عناصر مزاحم استقرارجانشینى حضرت على (ع ) را از مدینه دور سازد. آن حـضـرت بـا آگـاهـى از روحیه یارانش بخوبى پیش بینى مى کرد که با جانشین او به مخالفت بـرمـى خیزند. از این رو, مى خواست راه توطئه را ببندد, ولى آنان با سرپیچى از فرمان پیامبر(ص ) هدفهاى خویش را عملى ساختند.

رسول خدا(ص ) وقتى دریافت کسانى که باید از مدینه بیرون مى رفتند سرپیچى کرده وکنار بستر آن حـضـرت نـشـسته اند, متوجه توطئه گردید.کاغذ و قلم خواست و فرمود:مى خواهم چیزى را بـنویسم که پس از من هرگز گمراه نشوید, ولى آنان مانع شدند و یک تن از آنان (عمر) بى ادبانه گفت : بیمارى بر او چیره شده این مرد هذیان مى گوید. وقـتـى رسـول خـدا(ص ) دیده از جهان بر بست هم او میان مردم آمد و براى جلب توجه اذهان به سـوى خـودش فـریـاد زد: مـحـمد هرگز از دنیا نرفته است . هر کس بگوید او مرده سروکارش با شـمشیر من خواهد بود. پس از ساعتى ابوبکر از بیرون مدینه رسید و به میدان آمد و به اصطلاح او را بـه خـطـایـش آگاه ساخت که نه محمد(ص ) نیز همانندپیامبران گذشته از میان مردم رفته است .بـه این ترتیب , مردم در یک سردرگمى واقع شدند و سپس آن دو با ابوعبیده جراح همراه شده به مـحـل سـقـیـفـه بـنـى سـاعده رفتند و فردى را که مورد نظر خودشان بود به جانشینى پیامبر برگزیدند, و از این لحظه به بعد, مسیر تاریخ اسلام بطور کامل عوض شد و به سویى رفت که مورد خواست و رضایت خدا و رسولش نبود.خـوشـبختانه براى جانشینى امام خمینى(قدسره ) در نظام , مشکلى اساسى پیش نیامد,اگر چه مـشـکـلـى بود و به لطف الهى برطرف شد. در واقع درس آموزى از حادثه رحلت پیامبر(ص ) این نـتـیجه را براى نظام ما به بار آورد که خبرگان امت به سرعت جانشین امام را تعیین کردند. اگر خـداى نکرده امام خمینى قدس سره , خود آقاى منتظرى را از قائم مقامى خلع نمى کرد, سرنوشت انقلاب نگران کننده بود.

الحمد لله و الصلاة و السلام على رسول الله محمد و على آله و اصحابه و من تبعه بإحسان الى یوم الدین.

 

با تشکر از رد فعل حسنه ى شما که ناشى از حب و مودت شما به اهل البیت و همچنین آرامش و مدارا براى شنیدن رأیى که قبولش مقدارى برایتان سخت آمده .

بنده اینجا قسمتى از سخنان خودتان را برایتان ترجمه مى کنم :

"فکلمه علی ( رضی الله عنه ) وقال : إنک استبددت علینا بالأمر وکنا نرى أن لنا حقا لقرابتنا من رسول الله ( صلى الله علیه وآله ) ، فلم یزل یکلم أبا بکر حتى فاضت عینا أبی بکر ، ثم بایعه العشیة " . قوله ( ولم یتباعد العهد ) الواو للحال یشکی إلیه ( صلى الله علیه وآله ) من أمته بعده فی تظافرهم على غصب حقه وحقها ( علیهم السلام ) وهضمها على قرب عهدهم به ( صلى الله علیه وآله ) وطراوة ذکره أو الذکر الذی هو القرآن الآمر بإکرام ذوی القربى ، وزعمتم أن لا إرث لنا ، أفحکم الجاهلیة تبغون ، ومن أحسن من الله حکما لقوم یوقنون * ( ومن یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه وهو فی الاخرة من الخاسرین"

در اینجا امام علی (ع ) مى گوید: تو أمر خودت را بر ما تلقین کردى و در حالیکه ما بخاطر نزدیکى و خویشاوندى مان به رسول الله ( صلى الله علیه و اله و سلم ) حقى ( خلافت و حکم ) براى خودمان قائل مى داشتیم.

اینجا به روشنى امام على سبب طلب خلافت از جانب خود را " خویشاوندى " به رسول الله دانسته و سخنى از حکم خدایى و امامت خدایى ندارد و نسبت آنرا نیز " امامت الهى " نمى شناسد!

و بعد چشمان ابوبکر از گفتار على گریان شده و سپس على با ابوبکر بیعت مى کند.

 

این همان موضوعى است که خواستم نظر شما را بدان جلب کنم.

مجتمع مسلمانان بعد از رسول اسلام صلوات الله علیه یک مجتمعى آزاد بوده و هر کس مى توانسته خود را کاندید در انتخابات آزاد کرده و این کلام امام علی در حقیقت نقضى شدید به اعتقاد شماست که فکر مى کنید " امامت منصبى و مقامى الهى ست و مردم در آن دستى نداشته و حتى خود امام نیز به اختیار خودش امام بعدى اش را انتخاب نمى کند بلکه خداوند به او امر مستقیم داده و بایستى بر آن رویه جلو رود ! "

 

امامت بنابه اعتقاد شما ، همان نبوت است که به شکل و نامى دیگر ادامه یافته و در حقیقت حق انتخاب را از مردمان برداشته و آنرا به خدانسبت داده است.

نبوت به امر خدا ختم یافته یعنى دیگر کسى نمى تواند سخن و امر خود را ماوراء بشر توصیف کرده و مردم را به تعبد بدان دعوت کند.

البته ما عصمت صحابه و آل بیت را قبول نداشته و آنان را در امور زندگى شان مجتهدانى که سعى خود را در خدمت این دین به کار گرفته ، مى دانیم .

 

و در اینجا نظر شما را به این مورد نیز جلب مى کنم:

در عبارات زیر که انتساب آنرا به دختر رسول الله صلى الله علیه و على اله وسلم ، غیر ممکن مى بینم ، فاطمه (ع ) با یاد کردن آیه ى " وارث شدن سلیمان از داود " و آیه ى " طلب کردن زکریا ( ع ) از خدا وارثى که از آل یعقوب و او ارث برده و او را مورد رضا قرار دهد " سخن رانده .

ایشان  ( فاطمه رضی الله عنها ) خود را همانند آنان ( سلیمان و یحیى ) به طلب ارث خود از رسول الله صلوات الله علیه پرداخته ، که با نظرى به قرآن و زندگى آن انبیاء ثابت مى شود که هیچ هدف آن انبیاء ارث مال نبوده بلکه " ارث نبوت " بوده است.

اولاً ، داود (ع) صاحب اولاد فراوان بوده ( بیش از صد ) و اگر قرار بود از ارث مال سخن آید به همه آن فرزندان یکسان مى رسید و لازم نبود خداوند فقط به ذکر سلیمان اکتفاء کند.

خداوند سلیمان را وارث نبوت و ملک از داود ساخت .

ثانیاً ، نبى الله زکریا   (ع ) خود فردى بنابه روایات نجار بوده و مالدار نبوده که از خداوند طلب وارث مال نماید .

در ضمن در درخواست نبى الله زکریا  (ع) به خوبى واضح است که او مى خواهد صاحب فرزندى باشد که همانند خودش و یعقوب " نبی " باشد .

زیرا او مى فرماید : رب . . فهب لى من لدنک ولیا * یرثنى ویرث من آل یعقوب واجعله رب رضیا .

خداوندا از جانب خودت به من یک " ولی " بخشایش فرما که از من ارث برده و از آل یعقوب و او را از مورد رضاى خودت قرار ده.

و هنگامى که خداوند بشارت یحیى نبی ( ع ) را به او داد، کاملاً واضح شده که این همان در خواست ذکریا بود ( درخواست فرزندى که بر مقام نبوت باشد )  .

اینهم سخنانى که به سیدة فاطمه رضی الله عنها نسبت داده شده ، دوباره مراجعه کنید.

أیها ( 1 ) معشر المسلمین ، أأبتز إرث أبی ، یا بن أبی قحافة ؟ ! أبى الله ( عزوجل ) ( 2 ) أن ترث أباک ولا أرث أبی ؟ ! لقد جئت شیئا فریا ، جرأة منکم على قطیعة الرحم ، ونکث العهد ، فعلى عمد ما ترکتم کتاب الله بین أظهرکم ونبذتموه ، إذ یقول الله ( عزوجل ) : * ( وورث سلیمان داود ) * ( 3 ) . ومع ما ( 4 ) قص من خبر یحیى وزکریا إذ یقول * ( رب . . فهب لى من لدنک ولیا * یرثنى ویرث من آل یعقوب واجعله رب رضیا ) * ( 5 ) . وقال ( عزوجل ) : * ( یوصیکم الله فی أولادکم للذکر مثل حظ الانثیین ) * ( 6 ) وقال ( تعالى ) : * ( إن ترک خیرا الوصیة للوالدین والاقربین ) * ( 7 ) . فزعمتم أن لا حظ لی ، ولا أرث من أبی ! أفخصکم الله بآیة أخرج أبی منها ؟ ! أم تقولون أهل ملتین لا یتوارثون ( 8 ) ؟ ! أو لست وأبی من أهل ملة واحدة ؟ ! أم أنتم بخصوص القرآن وعمومه أعلم من النبی ؟ !

" فأتبعها رافع بن رفاعة الزرقی ، فقال لها : یا سیدة النساء ، لو کان أبو الحسن تکلم فی هذا الامر وذکر للناس قبل أن یجری هذا العقد ، ما عدلنا به أحدا . فقالت له بردنها : " إلیک عنی ، فما جعل الله لاحد بعد غدیر خم من حجة ولا عذر "

عجیب اینکه بعد از خطبه اى طولانى که به فاطمة سلام الله علیها نسبت داده شده ، شخصى بنام رافع بن رفاعة الزرقی به دنبال ایشان آمده و مى گوید : اى خانم خانمها ، اگر ابو الحسن ( امام على ) در این موضوع ( فکر مى کنم منظورش امامت ) حرفى زده بود و مردم را یاد آورى نموده بود قبل از این عقد ( بیعت ) ، ما کسى را به او ترجیح نمى دادیم .

و سخن ما نیز اینست ، آیا امام على (ع) برخلاف امر خدا و رسول ، مردم را از راهنمایى دور کرده و آنان را در امرى " خلاف خدا و رسولش " همراهى مى کند؟!

فقال أبو بکر لها : صدقت یا بنت رسول الله ، لقد کان أبوک بالمؤمنین رؤوفا رحیما ، وعلى الکافرین عذابا ألیما ، وکان - والله - إذا نسبناه وجدناه أباک دون النساء ، وأخا ابن عمک دون الاخلاء ( 7 ) آثره على کل حمیم ، وساعده على الامر العظیم ، وأنتم عترة نبی الله الطیبون ، وخیرته المنتجبون ، على طریق الجنة ( 8 ) أدلتنا ، وأبواب الخیر لسالکینا ( 9 ) . فأما ما سألت ، فلک ما جعله أبوک ، مصدق قولک ، ولا اظلم حقک ، وأما ما سألت من المیراث فإن رسول الله قال : " نحن معاشر الانبیاء لا نورث

در عبارات فوق ، ابوبکر صدیق با حق شناسى و محبت تام و شناسایى حق اهل البیت ، با تکرار حدیث رسول اسلام (ص) نشان مى دهد که اولیت و برترى نزد  او التزام به حدیث رسول الله صلى الله علیه و اله و سلم است.

و براى اینکه همه ى موضوعات قاطى و مخلوط نشود ، موضوع دفن فاطمه سلام الله علیها را یا به موضوعى جدا یا مختصراً این سؤال را طرح کنم که :

آیا امام على (ع ) تمام مسلمانان و صحابه را با خبر و بر نماز جنازه ى همسر خود خواند و بعد با روبرویى به ابوبکر گفت: تو اجازه ى نماز خواندن ندارى ؟!

 

و همه ى مسلمانان بر این امر که نماز جنازه " سنت کفایت" است ، تأکید دارند .

یعنى ، اگر عده اى خواندند ، دیگر واجب بودن آن از بقیه برداشته مى شود.

و اینکه امام على در شبانه خلیفه ى مسلمانان را خبر نداده ( در صورت صحیح بودن خبر ) جز این نیست که لزومى بر این امر نبوده است.

و در باره ى مخفى بودن قبر فاطمه سلام الله علیها این سؤال وارد است :

آیا در کتابهایتان ننوشته که " امام حسن علیه السلام " بنابه وصیتى در کنار مادر دفن شد؟

اگر قبر حسن رضی الله عنه معلوم شده بود ، قبر مادر در کنار او بوده و یکى از شیعیان نیز کتابى نوشته که ثابت کرده که قبر سیدة فاطمة (ع) معلوم بوده است. ( برایتان نشان و مؤلف آنرا مى آورم ، زیرا الآن به خواطرم نیست )

باز تکرار مى کنم که کتابها مخلوطى از حقیقت و دروغ است و هدفى جز به زیر سؤال قرار دادن اهل بیت و صحابه نیست.

زیرا آنان حمل کننده ى این کتاب ( قرآن ) و حفظ آن و سنت رسول بوده اند .

و دشمنان اسلام به خوبى مى دانند که با زیر سؤال قرار دادن اولین نسل همزمان رسول اسلام ، بزرگترین ضربه ى خود را بر این دین که به سوى شرق و غرب منتشر مى شده ، نشانه داده اند.

زیرا بیعت اهل بیت با صحابه و همکارى آنان در خلافت اسلامى جز شریک بودن آنان در تصمیم هاى آنان نیست.

 

از الله تعالى طلب دارم که در این روزهاى مبارک به آن راهى هدایت کند که رسول خاتم محمد بن عبد الله صلى الله علیه و على آله وسلم بوده و اهل بیتش نیز بر آن منهج راه نهاده و مردم را رهنما مى شدند.

واقعه غدیر خم

کتاب: فروغ ولایت ص 124 تا 142

نویسنده: استاد جعفرسبحانى

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و سلم در سال دهم هجرت براى انجام فریضه وتعلیم مراسم حج‏به مکه عزیمت کرد. این بار انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را «حجة الوداع‏» نامیدند. افرادى که به شوق همسفرى ویا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت بودند تا صد وبیست هزار تخمین زده شده‏اند.

مراسم حج‏به پایان رسید وپیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم راه مدینه را،در حالى که گروهى انبوه او را بدرقه میکردند وجز کسانى که در مکه به او پیوسته بودند همگى در



خرید و دانلود تحقیق در مورد جانشینی حضرت علی (word با فرمت)


زندگی وسیمای حضرت امام مهدی القائم 15 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

« بسم الله الرحمن الرحیم»

موضوع تحقیق: زندگی وسیمای حضرت امام مهدی القائم (عج)

برگرفته از: کتاب هدایت گر راه نور_ علامه محمد مهدی مجلسی

تهیه وتنظیم: دانشجویان رشته حسابداری _ترم اول

احسان داسدار_ علی حیدری

حسین امینی

(1)

بخش اول: صفحه

معرفی امام مهدی 3

میلاد امام مهدی 3

پنهان بودن میلاد امام حجت (ع) 4

روزگار امامت حجت (ع) چگونه آغاز شد. 5

خدا داناتراست براینکه رسالت خویش را کجا قرار دهند. 6

غیبت صغری 6

شمایل وصفات امام مهدی (ع) 7

رسول خدا اوصا ف مهدی (ع) را چنین بیان می فرماید:

امام علی (ع) نیز درتوصیف قائم (ع) چنین فرماید:

امام حسین (ع) اوصا ف مهدی را چنین بیان می فرماید:

امام رضا (ع) نیزاوصا ف مهدی را چنین بیان می فرماید:

بخش دوم:

1) مهدی (ع) در آیات وروایات 9

2) مسأله طول عمر 9

3) آیا امام مهدی (ع) زنده است؟ 9

4) مهدی حجت شاهد 11

5) امام حجت درکتابهای آسمانی 11

بخش سوم:

-) نشانه های ظهورمهدی (ع) 13

بخش چهارم:

-) سخن آخر 15

(2)

بخش اول

1) معرفی امام مهدی:

پدرش امام حسن بن علی بن محمد بن موسئ بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب(درود خداوند بر تمامی انان باد) بودئمادرش کنیزی ترک و از سلاله پاکی بود که با اوصیای عیسئ بن مریم (ع) پیوند می یافت. نام این کنیز نر جس یا صیقل بود. او پیش از ازدواج با امام حسن (ع) در کشور خود، به خاطر خوابی که دیده بود، اسلام آورد وهنگامی که طلایه داران سپاه اسلام به دیارش هجوم بردند خود را تسلیم انان کرد تا تقدیر او را به خانه امام عسگری (ع) بیاورد و مام حجت خدا گردد.

2) میلاد امام مهدی‹‹عج››:

در شب نیمه شعبان سال 255 هجری ودر شهر سامراء پایتخت خلافت در روزگار معتصم عباسی، امام حجت (ع) چشم به جهان گشود.

ولادت او را شواهدی بود که نشان می داد خداوند برای این نوزاد با سعادت چه اثری بر زندگی بشری تقدیر کرده است.

با هم به سخنان حکیمه دختر امام محمد بن علی (ع) وعمه امام حسن (ع) گوش فرا داریم وماجرای ولادت ان حضرت را از زبان او بشنویم:

ابومحمد حسن بن علی (ع) مرا خواست وگفت : حکیمه! امشب نزد ما افطار کن. امشب نیمه شعبان است و خداوند تبارک و تعالئ حجت را دراین شب اشکار فرماید. او حجت خدا بر زمین است.

حکیمه گوید: پرسیدم مادراین نوزاد کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدایت گردم! نشانی ازحمل در نرجس نمی بینم. فرمود: همین است که با تو گفتم.

حکیمه گوید: به خامه آن حضرت آمده سلام دادم و نشستم. نرجس آمد کفش ازپای من دراورد وگفت :ای بانوی من وبانوی خانواده ام امشب چگونه ای؟ به او گفتم: تو بانوی من وبانوی خانواده منی گفت: چنین نیست. سپس کفت: عمه چه شده است ؟ به او گفتم: خداوند متعال امشب تو را فرزندی عطا خواهد کرد که در دنیا و آخرت سرور است... حکیمه گوید: نرجس از شنیدن این سخن خجل شد وشرم کرد. چون نمازرا گزاردم، افطار کردم به بستر رفته خوابیدم. شب برای خواندن نمازازجا برخاستم. نرجس خفته بود ونشانی ازوضع حمل نداشت. نمازگزاردم وبه تعقیبات نمازپرداختم وآنگاه دوباره خوابیدم. پس از لحظه ای مضطرب برخاستم واو را دیدم که خوابیده. سپس بر خاست و نماز گزارد و خوابید. حکیمه گوید؛ برای اینکه ببینم سپیده دمیده یا نه بیرون آمدم. دیدم که هنوز فجر اول است. نرجس خفته بود. درباره سخن ابومحمد(ع) دچار تردید شدم که ناگاه حضرت از جائی که نشسته بود با صدای بلند به من بانگ زد:‹‹عمه شتاب مکن! هنگام وعده نزدیک است››. حکیمه گوید: نشستم سورههای الم سجده ویاسین را قرائت کردم.

(3)

دراین حال بودم که ناگهان نرجس مضطرب از خواب بیدار شد. به طرف او جستم ونام خدا را بر او بردم وانگاه پرسیدم: ایا چیزی احساس می کنی؟ گفت :اری عمه. گفتم:روح و دل خویش را فراهم آر(دل قوی کن واستوار باش). این همان چیزی است که با تو گفته بودم. مرا سستی فرا گرفت واو را زایمان. ناگهان متوجه سرورم (امام زمان ‹‹عج››) شدم. از نرجس پرده بر گرفتم. دیدم نوزاد به دنیا آمده وسجده گاه های خویش اندامهایی که به هنگام سجده بر زمین می نهند را بر زمین نهاده ودرحال سجده است. اورا در اغوش گرفتم. دیدم (برخلاف سایر نوزادان)تمیز وپاکیزه است.

دراین هنگام ابومحمد(ع) مرا بانگ زد :عمه! پسرم را نزد من بیاور. اورا خدمت امام (ع) بروم. امام دست زیررا نها و پشت بچه گرفت و پاهای او را روی سینه خود گذارد وسپسزبان در دهانش گرد انید و دست بر چشمان و مفصلهای بدن نوزاد کشید.

ازابراهیم صحابی امام حسن عسکری (ع) نقل است که گفت:

‹‹مولایم ابومحمد (ع) چهارقوچ برایم فرستاد ونامه ای نیزبه من نوشت :

بسم اﷲ الرحمن الرحیم. این قوچ ها به خاطر(ولادت) فرزندم محمدالمهدی است. ازآنها با لذت بخورو هرکه ازشیعیان ما را دیدی بدو نیز بخوران››.

3) پنهان بودن میلاد حجت (ع):

ولادت امام زمان (ع) بدین گونه انچام پذیرفت و به خاطرشرایط سیایسی دوران درزیرپرده ضخیمی از کتمان پوشیده ماند . امام حسن عسکری (ع) تولد فرزند خوش را جزخواص اضحاب خود درمیان ننهاد. در روایتی از کتاب غیبت ازعده ای از اصحاب امام عسکری نقل شده است که گفتند:

‹‹نزد ابو محمد حسن بن علی (ع) گرد امده بودیم و ازوی درباره حجت و پیشواب پس ازاو پرسش می کردیم. درمجلس او چهل مرد حضورداشتند. عثمان بن سعید بن عمرعمری دربرابرآن حضرت برپا خاست وگفت: فرزند رسول خدا (ص)! می خواهم درباره مطلبی ازشما سوال کنم که خود بدان داناتر ازمنی. امام به اوفرمود: کسی بیرون نرود. هیچ کدام ازما بیرون نرفتیم. تا پس ازساعتی که امام، عثمان را با صدای رسا آوازداد: عثمان روی پاهایش برخاست. امام فرمود: آیا شما را به خاطر مطلبی که آمده اید، آگاهی دهم؟ همه گفتند:آری ای فرزند رسول خدا ! فرمود: شما امده اید تا درباره حجت پس ازمن پرسش کنید:همه کفتند: آری. ناگهان پسری را دیدم مثل پاره ماه، شبیه ترکسی به ابومحمد! فرمود: این پس ازمن پیشوای شماست و جانشین من برشما. اورا فرمان برید وپس ازمن به تفرقه دچار نشوید که دردین خویش به هلاکت افتید. بدانید که شما پس ازاین روزاورا نخواهید دید تا عمرش تمام گردد وکامل شود. ازعثمان بن سعید آنچه را می گوید بپذیرید و فرمان اورا اطاعت کنید که او جانشین امام شماست وکاربه دست اوست.

(4)



خرید و دانلود  زندگی وسیمای حضرت امام مهدی القائم  15 ص


تحقیق در مورد زندگی حضرت زهرا

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 65 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

فاطمه زهرا(س ).

حضرت فاطمه زهراى دختر حضرت محمدر و حضرت خدیجه و همسر گرامى حضرت على (ع ) و مادر ائمه اطهار (ع ) است . پـیـامـبر گرامى اسلام (ص ) در شب معراج از میوه هاى بهشتى تناول کردند و پس از آن با همسر خود هم بالین شدند و ثمره آن , مولود پاکى به نام فاطمه شد که در رحم با مادر سخن مى گفت .

در هنگام تولد, چهار زن نمونه , به نام هاى حواء (همسر آدم (ع ,آسیه (همسر فرعون ) , کلثمه (خواهر مـوسـى (ع و مـریـم (مادر عیسى (ع از جانب پروردگار براى قابلگى او, به کمک حضرت خدیجه آمدند و آن وجود نورانى , چون چشم به جهان هستى گشود, سر بر خاک گذارد و خدایش راحمد گفت .

مقام و منزلت فاطمه , از همان روزهاى رشد و نمو در رحم مادر, براى پیامبر(ص )روشن بود.از ایـن رو, پـدر بـراى او احـتـرام خـاصـى قـائل بـود و هـرگـاه بر رسول گرامى ر وارد مى شد, پـیـامـبـر(ص )از جـا برخاسته , به او خوش آمد مى گفتند و به طرفش مى رفتند, دست فاطمه را مى بوسیدند و وى را در جاى خود قرار مى دادند.

هـر زمان که رسول خدار عزم سفر داشتند, فاطمه (س ) آخرین نفرى بود که پدر با او خداحافظى مى کرد و هنگام بازگشت , اولین کسى که پیامبر به دیدارش مى شتافتند, دختر ایشان بود.

بارها پیامبر گرامى اسلام (ص ) در حق آن بانوى بى بدیل و سرور زنان مومنه فرمودند: فاطمه پاره تن من است , هر که او را به خشم آورد, مراخشمگین کرده است .و یا مى گفتند:همانا پروردگار با غضب فاطمه , غضب مى کند و با رضایت او خشنود مى شود.فاطمه , بانویى است که تمام ابعاد تصور شده براى یک زن نمونه , در او جلوه کرده است .او موجودى ملکوتى است که در دنیا به صورت انسان ظاهر شده است و بى شک اگر مرد بود, نبى بود.

تمام جلوه هاى ملکوتى , الهى ,جبروتى , ملکى و ناسوتى در این بانوى بى بدیل مجتمع است .

بعد از رحلت رسول گرامى اسلام (ص ) 75 روز زنده بود.

در تمام این مدت با جبرئیل مراوده داشت .

جـبـرئیـل امین خدمت ایشان مى آمد و به حضرت فاطمه (س ) تعزیت عرض مى کرد و مسائلى از آینده براى او مى گفت .

امیر مومنان , على (ع ) هم آنها را مى نوشت !.

چنین مراوده اى , مگر براى پیامبران برگزیده , سابقه نداشته است , حتى درباره ائمه اطهار (ع ) هم چنین مراوده اى نیامده است .

در خـصـوص چـنـین شخصیتى است که خداوند فرشته اى را به نزد پدرش مى فرستد و به پیامبر گـرامـى اسـلام (ص ), دربـاره ازدواج فـاطـمـه (س ),مـى گـوید:خداوند تو را سلام مى رساند و مى فرماید: من دخترت فاطمه را در آسمان ها به همسرى على بن ابیطالب (ع ) در آوردم , تو هم در زمین این کار را انجام بده .

بارها پیغمبر گرامى اسلام (ص )فرمودند: اگر على خلق نشده بود, براى فاطمه همسرى نبود!.آن بانوى نمونه , پس از ازدواج , استاد بانوان بود.

زن هـا بـه حضور حضرتش مى رسیدند و مسائل مشکل خود را ـچه در احکام و چه در عقایدـ از او مى پرسیدند.

فاطمه (س ) نیز مشکلاتشان را حل کرده , فرهنگ اسلام را به آنان مى آموخت و از سرچشمه وحى سیرابشان مى کرد.

ایشان بارها در جنگ شرکت و به پدر و همسرش کمک کرد.

بعد از رحلت نبى خاتم ر, على رغم سفارشات پیامبر, فاطمه و همسرش تنها شدند.

ابـوبـکـر بـر مـسـند خلافت نشست و زهراى مرضیه ى براى احیاى حدیث غدیر و دفاع از ولایت , مبارزه اى سخت و پى گیر را آغاز کرد.

شـب هـا بـه در خـانـه مـهاجر و انصار مى رفت و ازایشان کمک مى طلبید و بالاخره با گریه هاى جانسوز و شبانه روزى , با انحراف و ستمگرى به مبارزه برخاست .

خـطـبه آتشین او در مسجد مدینه و دراجتماع انصار و مهاجر, زبانزد خاص و عام و حرکتى جدید در امتداد مبارزات حق طلبانه او است .

دشـمـنـان عـلـى و فـاطـمه ] که اوضاع را چنین دیدند و پاسخ منفى على (ع ) را در بیعت با خود شنیدند, تصمیم گرفتند به خانه فاطمه (س ) بروند و على رابه مسجد بیاورند و چون به هدفشان نرسیدند, دستور به آتش کشیدن خانه دختر رسول گرامى اسلام (ص )را دادند.عـمـر در را شکست و به پهلوى فاطمه آسیب رساند,از این رو فرزندى که فاطمه در رحم داشت , شهید شد , ولى با همان حال , به حمایت از على بن ابیطالب (ع ) برخاست که ناگهان تازیانه قنفذ بر بازوى آن مظلومه نشست و فاطمه را بر زمین افکند!.

به همین علت , فاطمه زهراى در خانه بسترى شد.

وى , در هـمـان بـسـتر بیمارى نیز به دفاع از ولایت مى پرداخت و از حق على (ع ) دفاع مى کرد و مى گفت :آه !.

مـرگ مـن نزدیک شده است و در روزگار جوانى از دنیا مى روم و از غم و غصه نجات مى یابم , اما کودکانم را چه کنم ؟.

بالاخره زمان وداع زهرا نزدیک شد.

بـه على (ع ) سفارش کرد: مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار, اجازه نده اشخاصى که حقم را غصب کردند و آزارم دادند, بر من نمازبخوانند, یا در تشییع جنازه ام حاضرشوند.روح پاک زهرا به آسمان پرواز کرد.

على (ع ), همراه با فرزندانش , در غم و اندوه غرق شدند, به گونه اى که امیرمومنان (ع ) فرمود:اى دختر پیغمبر!.

وجود تو تسلى بخش من بود, بعد از تو, از که تسلى جویم ؟



خرید و دانلود تحقیق در مورد زندگی حضرت زهرا


تحقیق درباره بخشی در مورد عظمت و شخصیت حضرت فاطمه الزهراء(س) مطرح شده در مجلس عزاداری آن حضرت

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

حرف اول

چندی پیش دریکی از مقالات که پیرامون آیه شریفه «و ما علی الرسول الا البلاغ» به رشته تحریر درآمده بود خواندم که رسالت اندیشمندان و عالمان عرصة دین چیزی جز ابلاغ معارف الهی نیست و تکلیف آنان فقط عرضه این معارف عمیق است و در قبال پذیرش یا عدم پذیرش آن از سوی عموم مسؤولیتی ندارند.

درباب این مقاله، اگر چه آیات قرآن مؤید این مطلب هستند که خداوند هر که را بخواهد هدایت می‌کند، اما اصل مسأله تبلیغ منافاتی با این ندارد که از شیوه‌های صحیح و کارآمد تبلیغ که متناسب با سطوح مختلف فکری جامعه است بهره بگیریم. هر یک از افراد در فضایی رشد می کنند که مقتضیات خاص خود را دارد و به طبع آن، اولویت ها و دغدغه‌های ذهنی آنان پیرامون مباحث دینی با یکدیگر متفاوت است و همین تفاوت هاست که رسالت مبلغین را سخت تر می کند. درحالیکه یکی به دنبال کسب معارف قرآن است و از تفاسیر آن استفاده می کند، دیگری در جستجوی مسیری برای تهذیب و تزکیه نفس است و در این بین هستند کسانی که ذهنشان در گیرودار سؤالات بی جواب پیرامون مباحث اعتقادی در حوزه دین است.

مکتب حضرت امیر علیه السلام با سابقه ای که در زمینه ارائه معارف دینی به صورت تخصصی دارد، با وقفه ای طولانی که در روند آن بوجود آمد، همت گمارده است تا فصل جدیدی از فعالیت های خود را در نشر فرهنگ تشیع آغاز کند که دربرگیرنده سطوح مختلف و دغدغه های متفاوت است و نیز به صورتی تخصصی عرضه خواهد گردید. در پایان با عرض تسلیت شمس فروزان عالم امکان، حضرت صدیقه طاهره (س) و با تقدیم این مجموعه به حضور خوانندگان محترم، از الطاف و عنایات آن حضرت و مدد می گیریم تا در این راه قرین توفیقات الهی باشیم.

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة علی ابن ابیطالب (ع)

منابع و مآخذ :

قرآن کریم، سوره انسان آیه 7

قرآن کریم، سوره کوثر، آیات 1 تا آخر

قرآن کریم، سوره نجم، آیه 3

صحیح بخاری، ج 4 ص 210 باب مناقب قرابت رسول الله

کشف الغمه، اربلی

فاطمه الزهراء شادمانی دل پیامبر، احمد رحمانی همدانی، صص 260-189

الهی نامه، عطار نیشابوری، ص 217

الاتقان، سیوطی، ج پ ص 141

فاطمه الزهراء شادمانی دل پیامبر، احمد رحمانی همدانی، ص 497

نهج البلاغه، ترجمه دکتر سید جعفر شهیدی، ص 237

نهج الحیاة

محمد دشتی

موسسه تحقیقاتی امیرالمومنین (ع)، قم، 1372، ش، وزیری، 420 صفحه

این کتاب سخنان و روایاتی که اعمال و اخلاق و سایر شئون حضرت زهرا را نقل کرده به صورت موضوعی و به ترتیب حروف الفبا ذکر کرده است.

در خاتمه کتاب فهرست موضوعی جالبی ترتیب داده که به راحتی می‎توان به همه موضوعات دست یافت. در حقیقت نام دیگر آن فرهنگ سخنان فاطمه (س) است.

شرح خطبه حضرت زهرا (س) ج 1 و 2

سید عزالدین حسینی زنجانی

دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1370 ش، رقعی

این کتاب از تالیفات عالم بزرگوار آیت الله حسینی زنجانی است که پیرامون خطبه فدک می‎باشد. هر فصل قطعه ای از خطبه را دربرگرفته و شرح داده شده است. ابتدا ترجمه عبارات و سپس توضیح مفردات و سپس ذکر نکات و دقایق جملات آن به رشته تحریر درآمده است.



خرید و دانلود تحقیق درباره بخشی در مورد عظمت و شخصیت حضرت فاطمه الزهراء(س) مطرح شده در مجلس عزاداری آن حضرت


تحقیق در مورد مهدویت (با فرمت ورد)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 16

 

شناخت کوتاه از حضرت مهدى(عج)

 نام: محمّد.  پدر: امام حسن عسکرى(ع).  مادر: نرجس.  القاب: حجت، خاتم، صاحب الزّمان، قائم، منتظَر، و از همه مشهورتر مهدى.  شکل: چون ستاره درخشان نورانى، و داراى خالى سیاه بر گونه راست.  زاد روز: شب نیمه شعبان 255، هنگام طلوع فجر.  زادگاه: شهر سامراء.  غیبت صغرى: از سنّ پنج سالگى به مدّت 69 سال.  نمایندگان: چهار نفر از شخصیّتهاى شیعه به نامهاى:  1.  ابو عمرو، عثمان بن سعید بن عمرو عمرى اسدى، وکیل و نماینده پیشین امام هادى و امام عسکرى علیهما السّلام.  2. فرزند او، ابو جعفر، محمد بن عثمان بن سعید، در گذشته304.  3. أبوالقاسم، حسین بن روح بن ابیبحر نوبختى، در گذشته326.  4. ابوالحسن على بن محمد سمرى، در گذشته329.  محل اقامت نامبردگان بغداد، و کلیّه امور شیعیان و خواستهها و نامههاى آنان به وسیله این چهار نفر انجام و ردّ و بدل میشد؛ و آرامگاه آنان نیز در بغداد مشهور است.  غیبت کبرى: با در گذشت چهارمین نماینده و سفیر آن حضرت از سال 329 آغاز گردید؛ و تا به هنگام فرمان الهى مبنى بر اجازه ظهور و قیام آن بزرگوار، همچنان ادامه خواهد داشت.  نمایندگان و وظیفه مردم در دوران غیبت کبرى: کسیکه فقیه خویشتن دار، مخالف هواى نفس، و فرمانبر امر خداوند باشد، او نماینده امام زمان است؛ و بر دیگران لازم است از او پیروى کنند؛ زیرا اینگونه افراد از طرف امام بر مردم حجّتاند، و امام از طرف خداوند بر آنان حجت باشد.  هنگام ظهور: آنگاه که منادى حقّ از جانب آسمان ندا دهد: حقّ با آل محمّد است. نام مهدى بر سر زبانها افتد؛ مردم دلباخته او شوند؛ و از کسى جز او سخن نگویند.  محل ظهور: مکّه معظّمه.  محل بیعت (تعهّد مردم در پیروى از امام): مسجدالحرام، میان رکن و مقام.  نشانى: فرشتهاى از بالاى سر او فریاد میزند: این مهدى است، او را پیروى کنید.  یادگار أنبیاء: انگشتر سلیمان در انگشت او، عصاى موسى در دستش، و بطور خلاصه آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد.  یاران: سیصد و سیزده نفر (به عدد اصحاب بدر)، افرادى باشند که هسته مرکزى زمامدارى او را تشکیل دهند؛ و در حقیقت کارگردانان اصلى قیام مهدى(ع)، و کارگزاران درجه اوّل انقلاب جهانى اسلام خواهند بود که از اطراف جهان به دور حضرتش گرد آیند.  روش حکومتى: بر اساس قرآن و سیره پیامبر(ص) و امام امیرمؤمنان(ع).  شعاع و دامنه حکومت: سراسر جهان را فرا گیرد؛ و زمین را از عدل و داد پر کند در حالى که از جور و ستم پر شده باشد.  مرکز حکومت: مسجد کوفه، مرکز خلافت و حکومت جدّ بزرگوارش على(ع).  چگونگى پیروزى بر دشمنان: همانند پیروزى جدّ عالى مقامش پیامبر اکرم(ص) بر کافران و مشرکان، خداوند او را با گروههاى منظّم هزار نفرى از فرشتگان یا سه هزار نفرى که از آسمان فرود آمدند یا پنج هزار نفرى که داراى نشان مخصوص بودند مدد داد؛ و نیز در جبهههاى جنگ یاریش کند، آنچنان که مؤمنان را در حال شکست در بدر و دیگر جبهه هاى فراوان و روز تاریخى حنین یارى و پیروز فرمود و در جنگ احزاب، رعب و وحشت در دل کفار و مشرکان فرو ریخت.  مدت زمامدارى: روایات که اکثراً مربوط به اهل تسنّن است در این باره باختلاف سخن گفته، امّا به عقیده شیعه خدا آگاه است.  وزیر و معاون: عیسى(ع) از آسمان فرود آید و به عنوان وزیر با حضرتش همکارى نماید.  برکات حکومت و رهبرى او: درهاى خیر و برکت از آسمان به روى مردم گشوده شود؛ عمرها به درازا کشد؛ مردم همه در رفاه و بینیازى بسر برند؛ شهرها همه بر اثر آبادانى و سرسبزى به هم پیوسته گردند، آنچنان که مسافران را به برداشتن توشه نیازى نخواهد بود؛ و اگر زنى یا زنانى تنها از مشرق به مغرب روند کسى را با آنها کارى نباشد.

احادیث علایم ظهور

من در تمام قسمتهایی که مربوط به علایم ظهور است تنها احادیث را می آورم و خود چیزی نه اضافه و نه چیزی را حذف میکنم !!!

چرا که دارای علم تفسیر احادیث نیستم !!! اما در مواردی که منبع ، توضیح بیشتری برای درک بیشترداده است ؛ من هم آن را می آورم که باعث اشتباه نشود !!!

تمامی این مطالب از کتاب یوم الخلاص می باشد .

در اینجا نیز مطلبی را متذکر میشوم که منظور من را از اهل بدعت کامل متوجه شوید !!!

شیعه اهل سنّت است و سنی اهل بدعت !!! یا حق

امام باقر (ع) میفرماید :

« هر کس در بندگی و اطاعت خدا ، خود را به زحمت اندازد ، ولی امام و پیشوایی از سوی خدا نداشته باشد ، تلاشش بیهوده و خودش گمراه و سرگردان است و خداوند از عبادت او بیزار است . و اگر در این حالت بمیرد ، کافر و منافق از دنیا رفته است»

این دقیقاً در وصف اهل بدعت است که فکر میکنند که مهدی موعود هنوز متولد نشده است

کسانی که از راه نیاکان خود منحرف شده اند و به عقاید دینی خود پشت پا زده اند ، و بحث از مصلح غیبی را افسانه می انگارند مگر این همه نشانه را نمیبینند و باز هم از کفر روی برنمی گردانند !!!

حضرت مهدی درپاسخ یکی از سفیران خود که در مورد منکران آن حضرت پرسیده بود فرمودند :

« کسی که مرا انکار نماید ، از من نیست ، راه او راه فرزند حضرت نوع (ع) است »

هر چند که رسول خدا در مقام ترسیم کمی اهل حق در میان اهل باطل میفرماید :

« مثل آنها در میان امت من ، مثل یک تار موی سفید در بدن گاوی سیاه در یک شب یلدا است »

اعتراض کنندگان در مورد مهدی موعود ، هنگامی از ما راضی میشوند که ما وجود مقدّس آن حضرت را بدون اوصاف : « قرََشی » ، « هاشمی » ، « فاطمی » ، « علوی » و « حسینی » مطرح کنیم !!!

ولی چه کنیم که رسول خدا (ص) سخنی بدون تکیه بر منطق وحی نمی گوید ، و مهدی موعود را با این اوصاف معرفی کرده است که در روایات شیعه و سنی به تواتر آمده است :

« اگر از دنیا جز یک روز باقی نماند ، خداوند آن روز را به قدری طولانی میگرداند که در آن مردی را از اهل بیت من بر می انگیزاند که نام او همنام با من است ، زمین را پر از عدل و داد می کند ، آنچنانکه پر از ظلم و ستم شده است »

( ارشاد مفید ، ص۳۲۶ – مجمع البیان ، ج ٣ ، ص ۱۵۲ – البیان ، ص ۵۹ – کشف الغمّه)

روی همین بیان ، ظهور حضرت مهدی از نشانه های نبوت است . با توجه به این نکته هرگز نمیتوان شیعه را به جرم استقامت در عقیده و استواری در ایمان به ظهور حضرت مهدی سرزنش کرد ، بلکه باید این ثبات و پایداری را ستود چنانکه پیغمبر اکرم این پایداری را ستوده فرموده اند :

« ... آنها به سیاهی بر سفیدی ایمان آورده اند »

یعنی : به احادیث رسیده از معصومین که در کتابها تدوین شده و آنها راهی جز از طریق مرکب بر صفحۀ کاغذ ندارند ، ایمان آورده اند .

اینجاست که شیعیان باید با امیرالمؤمنین علی ابن ابی طالب (ع) هم صدا شده بگویند :

« هر صاحب مغز ، عاقل نیست ؛ هر صاحب گوش ، شنوا نیست ؛ و هر صاجب دیده ، بینا نیست »

( بشارة الاسلام ، ص ۶۰ )

اثبات شیعه

خداوند در آیه 67 سورۀ مایده میفرماید :

« ای رسول برسان آنچه را که نازل شده است بر تو از سوی خداوند ؛ و اگر انجام ندهی رسالت خود را کامل نکرده ای »

دقت کنید که : چه امر مهمی است که کامل کنندۀ رسالت رسول خدا (ص) است ؟

و همچنین رسول خدا (ص) در18 ذیحجه سال 10 هجری در منطقه غدیر خم ( مابین مکه و مدینه ) ابلاغ فرمودند :

هر کس من مولای او هستم ، پس علی مولا و امام اوست ، خداوندا دوست بدار هرکه علی را دوست دارد و دشمن بدار هر که را که علی دشمن میدارد ، یاری رسان هرکه را که علی را یاری میرساند و خوار گردان هرکه علی را خوار گرداند .

دقت کنید که : آیا رسالت رسول خدا (ص) با ابلاغ ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی (ع) کامل شده است ؟

و مجدداً خداوند در آیه 3 سوره مایده میفرماید :

« امروز ( یعنی روز18 ذیحجه سال 10 هجری در منطقه غدیر خم ) کامل کردم دین شما را و تکمیل کردم نعمتم را بر شما . راضی هستم که اسلام دین شما باشد »

اسلامی که علی (ع) ، ولی و امام آن باشد بعد از رسول خدا (ص) .

علایم ظهور

عزیزان حتماً میدانند که علایم ظهور ٢ دسته اند :

١) علایم حتمی

٢) علایمی که شاید به وقوع نپیوندند !!!

به یک حدیث توجّه فرمایید :

در محضر امام باقر (ع) گفته شد : آیا در امور حتمیه نیز ممکن است برای خدا « بَدا » حاصل شود ؟



خرید و دانلود تحقیق در مورد مهدویت (با فرمت ورد)