لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
مدیریت در بحران (تحلیلى از جنگ خندق)
دکتر علیمحمد ولوى *
پژوهشى موردى در مدیریت پیامبر اکرم(ص) در غزوه احزاب
زندگى رسول گرامى اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) سرشار از نکاتى است که اگر با نگاهى نو به آن توجه شود، بسیارى از خط مشىها و سیاستهاى اصولى در حوزههاى مختلف علمى، معرفتى، اجتماعى، سیاسى، دفاعى و... شناسایى خواهد شد. بررسى دقیق و همه جانبه ابعاد مختلف زندگى این بزرگان، مخصوصا با شیوههاى جدید و بابهرهگیرى از آخرین دستاوردهاى علمى، از ضرورتهاى جوامع اسلامى است.
یکى از حساسترین و سرنوشتسازترین حوادث صدر اسلام، غزوه احزاب است. مورخان، این غزوه را بیشتر از آن جهتبا اهمیت مىدانند که آخرین صحنه تهاجم دشمن به نیروهاى اسلام و نقطه اوج اقدامات دفاعى مسلمین بود. اما آنچه کمتر در منابع تاریخى مورد توجه قرار گرفته، مدیریت این حادثه سرنوشتساز و مهم است.
مدیریت پیامبر اکرم(ص) در جریان این غزوه ابعاد مختلفى دارد. در مقاله حاضر کوشش شدهاست، در حد امکان یکى از اقدامات مدیریتى پیامبراکرم(ص) در جریان یکى از تدابیر آن حضرت یعنى «حفرخندق» مورد بحث و بررسى قرار گیرد. البته مقاله حاضر به مدیریتى که رسول الله(ص) در جریان حفر خندق اعمال فرمودند محدود نمىشود، بلکه موضوع اداره و بهرهگیرى کامل از این اقدام دفاعى هم مورد بحث قرار مىگیرد.
طرح مسئله
مسلمین پس از اطلاع از آغاز تهاجم قریش، حداکثر هشت روز فرصت داشتند تا نسبتبه انجام هرگونه اقدام تدافعى تصمیمگیرى کنند.
تصمیم پیامبر(ص) به حفر خندق یکى از بهترین نمونههاى تصمیمگیرى شجاعانه است. خندقى به طول حداقل پنج کیلومتر با عرض تقریبى هفت تا ده متر و عمق حداقل سهمتر، مستلزم حجم عظیمى از خاکبردارى است، در حالى که تمام نیرویى که در اختیار پیامبر(ص)بود به سه هزار نفر نمىرسید. حال این سؤال مطرح است که چه مدیریتى اعمال شد که توانستبا وجود همه محدودیتها این اقدام کم نظیر را انجام دهد و به نتیجه مطلوب برساند؟
تصویر اجمالى حادثه
غزوه احزاب بنابر قول مشهور در شوال سال پنجم هجرى (1) و در ناحیه شمال و غرب مدینة النبى واقع شد. قرآن مجید در چهار سوره و در قریب 22 آیه به مسائل مختلف این جنگ اشاره کردهاست. (2)
سپاه مشرکین از سه لشکر به ترتیب زیر تشکیل شدهبود:
1- لشکر قریش و همپیمانانش به رهبرى ابوسفیان بن حرب، که فرماندهانى چون خالدبنولید، عکرمة بن ابوجهل، عمروعاص، صفوانبن امیه و عمروبن عبدود در آن شرکت داشتند. مجموعه نیروهاى تحت فرماندهى ابوسفیان - با احتساب بنىسلیم - 4700 نفر بودند که بیش از 300 اسب و 1500 شتر به همراه داشتند. (3) این نیروها پس از نزدیک شدن به مدینه در محلى موسوم به «رومة» مستقر شدند.
2- لشکر غطفان و همپیمانان آنها از قبایل نجد، به فرماندهى «عیینة بن حصن فزارى» و مسعود بن رخیله و حارث بن عوف جمعا به استعداد 1800 نفر، که در نزدیکى «احد» اردو زدند و تعداد 300 اسب همراه این لشکر بود. (4)
3- بنى اسد به فرماندهى طلیحهبن خویلد اسدى، همچنین یهودیان بنىنضیر که قریش را همراهى مىکردند و نقش آنها بیشتر تقویت فکرى و روحى این حرکت نظامى بود. یهودیان بنىقریظه هم با شکستن پیمان، متحد احزاب محسوب مىشدند. اکثر مورخان تعداد نفرات احزاب را مجموعا ده هزار نفر گفتهاند. (5) اما این عدد به نظر اندکى اغراقآمیز مىرسد. احتمالا مجموع سپاه قریش و متحدانش از حدود 8000 نفر متجاوز نبودهاست.
امتیاز عمده سپاه احزاب که تا آن زمان در منطقه حجاز کم نظیر بود، برخوردارى از سواره نظامى با حداقل 600 اسب بود که برترى کامل آنان بر نیروهاى اسلام را تضمین مىکرد. به احتمال قریب به یقین، نگرانى عمده مسلمین از همین بخش سپاه احزاب بوده است. طبعا اولین اقدام مؤثر سپاه اسلام هم باید به نحوى طراحى مىشد که بتواند سواره نظام دشمن را زمین گیر و بىاثر کند.
موقعیت مسلمانان
بنا به روایت ابن اسحاق، تعداد نفرات سپاه اسلام در جریان غزوه خندق 3000 نفر بودهاست. (6) به نظر مىرسد که این قول اندکى خوشبینانه و همراه با اغراق باشد. احتمالا این رقم با احتساب نوجوانان و جوانان و همچنین همراهى کراهتآمیز برخى از منافقین است. لازم به ذکر است که تعداد اسبهاى مسلمین در غزوه خندق سى و چند اسب بودهاست. (7)
بنا به گفته واقدى چهار روز پس از حرکت قریش از مکه، سواران خزاعه خبر حرکت احزاب را به پیامبراکرم(ص) رساندند. (8) فاصله میان مکه و مدینه براى سپاهى که با ساز و برگ جنگى حرکت مىکرد، ده تا دوازده روز راه بودهاست. بنابراین پیامبر اکرم(ص) و مسلمین تنها شش تا هشت روز براى اتخاذ هرگونه تدبیر و تصمیمى فرصت داشتهاند.
وضعیت عمومى مدینه و روحیه مسلمین
در هر اقدام اجتماعى، سیاسى و نظامى، علاوه بر رهبرى، باید به دو رکن دیگر توجه شود:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 25
جنگ های صدر اسلام
مقدمه
مبلغان مسیحى جنگهاى صدر اسلام را دستاویز قرار داده، عامل نشر و توسعه اسلام را زور و جبر معرفى مىکنند. اگر در جوهر یک دعوت دینى قدرت اقناع وجدانها وجود نداشته باشد محال است که زور و جبر بتواند در مردم ایمان و علاقه و شور و احساسات بهوجود آورد. آرى در صدر اسلام جنگهایى صورت گرفت و اسلام به حکم اینکه دینى است اجتماعى و تنها مسئولیتسعادت فردى بشر را بر عهده نگرفته استبلکه مسئولیتسعادت جمعى بشر را نیز تعهد کرده است، بعلاوه تفکیک سعادت فردى از سعادت جمعى و اصل «''کار قیصر را به قیصر و کار خدا را به خدا وابگذار''» را نادرست مىداند، قانون جهاد را جزء دین قرار داد و عملى کرد، اما باید دید هدف اسلام از جهاد چیست و مسلمین صدر اول با چه طبقهاى جنگیدند؟
آن جنگها قدرت را از چه طبقهاى گرفت و چه طبقهاى را آزاد کرد؟; مىگویند: شمشیر، آرى شمشیر، اما شمشیر اسلام چه کرد؟ شمشیر اسلام قدرتهاى اهریمنى را در هم شکست، سایه شوم موبدها را کوتاه کرد، زنجیرها را از دست و پاى قریب صد و چهل میلیون انسان باز کرد و به توده محروم حریت و آزادى داد. شمشیر اسلام همواره بر فرق ستمگران به سود ستمکشان فرود آمده و دست تطاول زورگویان را قطع کرده است. شمشیر اسلام همواره به نفع مظلومان و مستضعفان کشیده شده است; «ومالکم لا تقاتلون فی سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان.» ترجمه:''چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانى که (به دست ستمگران) تضعیف شدهاند، پیکار نمىکنید؟! همان افراد (ستمدیدهاى) که مىگویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، براى ما سرپرستى قرار ده! و از جانب خود، یار و یاورى براى ما تعیین فرما! '' (نساء: 75).
نشر و توسعه اسلام به طور طبیعى و عادى صورت گرفت. مساله مهم در نشر دعوت اسلامى، که اسلام را از مسیحیت و مانویت و سایر دعوتهایى که انتشار وسیع یا سریع داشتهاند، ممتاز مىکند، این است که عوامل تبلیغ اسلام توده مردم بودهاند، نه یک دستگاه عریض و طویل تبلیغاتى. تودههاى مردم صرفا تحت تاثیر انگیزههاى وجدانى، بدون آنکه بخواهند وظیفهاى را که از طرف یک سازمان روحانى یا غیر روحانى به آنها محول شده، انجام دهند، به نشر و تبلیغ اسلام پرداختهاند و این جهت است که ارزش فوقالعادهاى به انتشار اسلام مىدهد. در این جهت، اسلام بى رقیب است.» .پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم درباره عظمت و آثار جهاد فرمودند : « الخیر کله فی السیف و تحت ظل السیف ». ''خیر و برکت در شمشیر و زیر سایه شمشیر است .'' و هم فرمود : « ان الله اعز امتی بسنابک خیلها و مراکز رماحها ». ''خداوند امت مرا به وسیله سم اسبها و فرودگاه نیزهها عزیز ساخت ''. یعنی امت اسلام مساوی است با امت قوت و امت قدرت . اسلام دین قدرت و قوت و دین مجاهد ساز است .
ویل دورانت در تاریخ تمدن خویش میگوید : ''هیچ دینی به اندازه اسلام امت خویش را به سوی قوت و قدرت نخوانده است ''. حدیث پر معنی دیگری از رسول اکرم نقل شده است که : « من لم یغز و لم یحدث نفسه بغزو مات علی شعبة من النفاق » ''آنکه جهاد نکرده و لااقل اندیشه جهاد را در دل خود نپرورده باشد . با نوعی از نفاق خواهد مرد .'' یعنی اسلام از جهاد و لااقل آرزوی جهاد جدا شدنی نیست ، صداقت اسلام انسان با این معیار شناخته میشود .
در میان جوامع انسانى و اقوام و ملل عالم ، آنانى که همیشه در حال جهاد و مراقبت به سر مى برند ، همواره زنده و پیروزند ، و دیگرانى که به فکر خوش گذرانى و ادامه زندگى فردى هستند ، دیر یا زود از بین رفته و ملتى زنده و مجاهد جاى آنها را خواهند گرفت . و همین است که رسول گرامى اسلام (ص مى فرماید : «من ترک الجهاد البسه الله ذلا و فقرا فى معیشته و محقا فى دینه ان الله اعز امتى بسنابک خیلها و مراکز رماحها».'' آن کس که جهاد را ترک گوید ، خدا بر اندام او لباس ذلت مى پوشاند ، و فقر و احتیاج بر زندگى ، و تاریکى بر دین او سایه شوم مى افکند ، خداوند پیروان مرا به وسیله سم ستورانى که به میدان جهاد پیش مى روند و به وسیله پیکانهاى نیزه ها ، عزت مى بخشد ''. و به مناسبت دیگرى مى فرماید :«اغزوا تورثوا ابنائکم مجدا». ''جهاد کنید تا مجد و عظمت را براى فرزندانتان به میراث بگذارید ! ''
منطق قرآن
قرآن کریم می گوید : اگر در مواقعی که تهاجم از نقطه مقابل شروع میشود این طرف دفاع نکند سنگ روی سنگ بند نمیشود ، تمام مراکز عبادت هم از میان میرود : « ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله ». ''اگر خدا بوسیله بعضی جلو تهاجم بعضی دیگر را نگیرد تمام این صومعهها ، مراکز عبادت ، خراب میشود ، مراکز یهودیها از بین میرود ، مراکز صوفیها ، مساجد عبادت مسلمانها از بین میرود یعنی طرف تهاجم میکند و هیچکس آزادی پیدا نمیکند خدا را باین شکل عبادت کند ''.
قرآن بعد هم وعده نصرت میدهد « و لینصرن الله من ینصره ان الله لقوی عزیز ». ''خدا هر کسی که او را یاری کند یعنی حقیقت را یاری کند ، یاری میکند ، خداوند نیرومند و غالب است ''. بعد ببینید چه جور توصیف میکند مردمی را که خدا آنها را یاری میکند . خدا مردمی را یاری میکند که از خودشان دفاع کنند ، مردمی که وقتی حکومت تشکیل بدهند این شکل هستند : « الذین ان مکناهم فی الارض » مردمی که وقتی ما آنها را در زمین جای میدهیم و حکومت آنها را مستقر میسازیم ، مردمی که وقتی بانها قدرت میدهیم و تسلط میبخشیم باین شکل درمیایند ، به چه شکلی ؟ « اقاموا الصلوه ». ''عبادت خدارا بپا میدارند''
، « و آتوا الزکوه » ''زکات را ادا میکنند ''. نماز رمز پیوند صحیح با خداست و زکوه رمز تعاون و پیوند صحیح افراد انسان با یکدیگر است ، آنها که خدا را از روی خلوص میپرستند و بیکدیگر کمک میکنند : « و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر ». ''خودشان را متعهد میدانند که خوبیها را ترویج کنند و با بدیها و زشتیها مبارزه کنند'' : « و لله عاقبه الامور ». ''عاقبت کارها بدست خداست'' . بنابراین قرآن اساسا جهاد را که تشریح
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 124
جنگهای صلیبی : 1095-1291
I - علل
جنگهای صلیبی اوج حواث قرون وسطی و شاید جالبترین واقعه ای بود که در تاریخ اروپا وخاور نزدیک روی می داد. اکنون دو دین بزرگ جهان ،اسلام و مسیحیت ، بعد از قرنها مناظره،سرانجام آن را به حکمیت نهایی بشرـ یعنی به میدان جنگ – واگذارمی کردند. تمام ترقیات قرون وسطایی ، جمیع عرصةبازرگانی و جهان مسیحی ،همةشور و اعتقاد مذهبی ،وکلیةقدرت فئودالیسم و فریبندگی شوالیه گری در دویست سال جنگی که برای بشر و منافع بارزگانی در گرفت به اوج کمال و ذروةاعتلا رسید.
اولین علت مستقیم جنگهای صلیبی پیشتازی ترکان سلجوقی بود. دنیا خود را با سلطةمسلمانان بر خاور نزدیک وفق داده بود. خلفای فاطمی مصر در حکومت بر فلسطین طریق مدارا پیش گرفته بودند و ،صرف نظر از چند واقعة استثنایی ، فرقه های مسیحی آن سامان از آزادی زیادی در پیروی از تعالیم دینی خویش برخوردار بودند. حاکم،خلیفة دیوانةقاهره، کلیسای قیامت را ویران کرده بود ( 1010)لکن خود مسلمانان مبالغ معتنا بهی خرج تعمیر مجدد آن کرده بودند. در سال 1047،جهانگرد و شاعر ایرانی، ناصر خسرو ، کلیسای مزبور راجنین توصیف کرد:«… جایی وسیع است چنانکه هشت هزار آدمی را درآن جای باشد،همه را به تکلف بسیار ساخته از رخام رنگین و نقاشی و تصویر ، وکلیسا را از اندرون به دیباهای رومی آراسته مصور کرده و بسیار زر طلا بر آنجا به کار برده ، و صورت عیسی علیه السلام را چد جا ساخته که بر خری نشسته .»
این فقط یکی از کلیساهای متعدد در بیت المقدس بود . زایران مسیحی حق داشتند آزادانه به اماکن متبر که رفت و آمد کنند، سالیان سالیان سال بود که زیارت فلسطین نوعی عبادت یا کفاره محسوب می شد،همه جا اروپا ،انسان کسانی را می دید که برگهای نخل فلسطین را چلیپا وار، به نشانةزیارت از اماکن متبر که ،زیور تنپوش خویش می کردند.،پیرز پلومن معتقد بود که این قبیل افراد «رخصت داشتند که از آن پس تمام عمر سخن دروغ بگویند .» لکن در 1070 ترکان بیت المقدس را از چنگ فاطمیان بیرون آوردند، و زایران مسیحی از این پس ناقل روایاتی بودند دربارةتعدی ترکان وبی حرمتی
آنها نسبت به اماکن متبرکه. طبق روایتی قدیمی که صحت آن مسلم نیست ،یکی از زایران به نام پیر لومیت ( پیر منزوی )از جانب سیمون ،بطرک بیت المقدس ،نامه ای نزد پاپ اوربانوس دوم به رم آورد که در طی آن تعقیب و آزار مسیحیان فلسطین بتفصیل بیان ،
واز پاپ عاجزانه تقاضای کمک شده بود (1088).
دومین علت مستقیم جنگهای صلیبی تضعیف خطرناک امپراطوری بیزانس بود. امپراطوری مزبور مدت هفت قرن میان تقاطع بزرگراههای اروپا و آسیا قرار داشت ومانع تهاجم لشکریان آسیایی وخیل جماعات چادرنشین استپها به اروپا بود. اکنون این امپراوری بر اثر نفاقهای داخلی، بدعتهای مخرب، و شقاق 1054 که مایةجدایی آن از غرب شده بود، آن قدر ضعیف بود که دیگر نمی توانست موفق به انجام این امر خطیر تاریخی شود. در حالی که بلغارها، پجنگها ، کومانها ،, وروسها بر دروازه های اروپایی آن هجوم می بردند،ترکان مشغول تکه تکه کردن ایالات آسیایی آن امپراطوری بودند. در 1071
سپاهیان بیزانس تقریباً در مناذگر تارومار شدند . ترکان سلجوقی ادسا{ الرهایا اورفه }، انطاکیه ( 1085)، طرسوس، حتی نیقیه را تسخیر کردند واز آن سوی بوسفور چشم برخودشهر قسطنیه دوختند. امپراطور آلکسیون اول (1081-1118)، با امضای عهدنامةخفت آوری ،بخشی از آسیای صغیر را نجات بخشید، لکن برای مقابله با هجومهای بیشتر فاقد قوای نظامی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
جنگ نرم و ابزارهای تغییر فرهنگی*
مقدمه
دیر زمانی است که توهم منحصر بودن قدرت به سلاح آتشین، ابطال شده است. اگر افرادی تا اواخر قرن بیستم وجود داشتند که گسترش قدرت نظامی را تنها راه افزایش توان یک کشور قلمداد میکردند، امروز کسی در غلط بودن این نظریه شکی ندارد. رخدادهای چند دهه گذشته اثبات کرده که داشتن تانک مهم نیست؛ مهم این است که چه کسی و با چه درجهای از ایمان، پشت تانک نشسته است. بسیار اهمیت دارد که یک سرباز، تا چه اندازه قانع شده باشد که «دشمن»، واقعاً دشمن است و مستحق نابودی است. این اقناع به وسیله قدرت نرم انجام میگیرد. از طرف دیگر، قدرت نرم موجب میشود که دشمن قبل از اینکه دست به اسلحه ببرد، قدرت دفاع را از دست بدهد و از مقاومت منصرف گردد.
پس به صورت خلاصه، قدرت نرم دو کارکرد اصلی دارد:
1. کارکرد ایجابی: مشروعیتبخشی به نیروی خودی (حق با ما است) و اقناع مردم برای پشتیبانی از صاحب قدرت؛
2. کارکرد سلبی: مشروعیتزدایی از نیروی دشمن(این افراد شایسته نابودی هستند) و سلب مقاومت از آنها.
در جنگ سخت، تصرف «سرزمین» دشمن و «نابودی» نیروهای او هدف است؛ اما در جنگ نرم، هدف، تفوق بر «افکار» و «استخدام» نیروهای دشمن است.
در جنگهای خونین نظامی، نیروهای دشمن کشته و زخمی میشوند تا یک منطقه به اشغال درآید که با عوارض و تبعاتی همراه است؛ مثلاً دولت مهاجم، اشغالگر، منفور و نامشروع تلقی میشود. همچنین تهاجم به یک کشور هزینه بسیاری را به اشغالگر تحمیل میکند و هزینه تداوم اشغال بهمراتب گزافتر از هزینه اشغال است. تجربه جنگ ویتنام نشان میدهد که ممکن است حتی یک ابرقدرت با وجود تلاش و کوشش نتواند سرزمینی را تصرف نماید. هنوز هم جنگ ویتنام لکه ننگی بر دامان آمریکا محسوب میشود و فراموش نشده است. مبارزات مردم فلسطین گواهی زنده است بر اینکه حتی در صورت اشغال یک کشور، نمیتوان صاحب آن کشور شد. صهیونیستها بیش از ۶۰ سال است که مردم فلسطین را سرکوب میکنندریال اما نتوانستهاند آنها را وادار به تسلیم نمایند.
این مثالها نشان میدهد که چرا قدرت سخت بهتنهایی کافی نیست و به چه دلیل توجه به قدرت نرم افزایش یافته است. همچنین تحلیل بر اساس قدرت نرم توضیح میدهد که چرا آمریکا در ظرف ۱۰ سال دوبار به عراق و افغانستان حمله کرد و هر بار نیز پیروز شد؛ اما جرأت حمله به ایران را ندارد و تمام کارشناسان اذعان دارند که حمله به ایران شکست سختی را به دنبال خواهد داشت.
عمده حوزه عملکرد قدرت نرم در فرهنگ است و با ابزارهای فرهنگی کارویژهها را محقق میسازد. در جنگ نرم، هدف دستیابی به سلطه فرهنگی است.
پیامهای فرهنگیای که به طور عمده از غرب پخش میشود، بر مبنای مدل آمریکایی ساخته شده و احساسی از سلطهجویی فرهنگی را القا میکند. (ولتون ۱۳۸۷: ۱۵)
فرهنگ بنا بر تعریف عبارت است از منبع دانش، تجربه، باورها، ارزشها ، نگرشها، معانی، سلسله مراتب، مذهب، زمان، نقشها، روابط مفاهیم جهان و اشیای مادی که گروهی از مردم طی نسلها از طریق تلاشهای فردی و گروهی آن را کسب کردهاند. (ولتون ۱۳۸۷ : ۱۰۴)
در مورد فرهنگ دو نکته قابل ذکر است:
1. فرهنگ، یک سامانه منسجم و هماهنگ است. در یک فرهنگ پایدار و پویا، مؤلفههای متضاد نباید وجود داشته باشد. زیرا ثبات این سامانه را تهدید میکند و ناچار باید یکی از این مؤلفهها به نفع دیگری تغییر نماید.
مثلاً در اسلام، رعایت حجاب واجب است. حال اگر یک لباس مد شود که فاقد پوشش کافی باشد با دو عنصر فرهنگی متضاد مواجه خواهیم بود و قاعدتاً باید عنصر ضعیفتر حذف شود.
خانوادههایی که مذهبیتر هستند، از پوشیدن این مدل از لباس صرفنظر خواهند کرد و خانوادههایی که از عمق مذهبی زیادی برخوردار نیستند و پوشاک برای آنها، هویت فرهنگی عمیقتری تولید میکند، حجاب را قربانی استفاده از آن لباس خواهند نمود.
2. تغییر فرهنگی: فرهنگ مانند یک رودخانه است که مدام در جریان است. اگرچه در ظاهر یک کلیت ثابت به نظر می رسد، اما در هر لحظه در حال تغییر است. البته این روند بسیار کند، آرام و تقریباً غیر قابل لمس میباشد. گاهی این تغییر فرهنگی با روشها و ابزارهای خاص سرعت و جهت میگیرد و موجب میشود که فرهنگ به صورت مصنوعی و با سرعت غیر طبیعی تغییر نماید. اربابان جنگ نرم در حوزه فرهنگ، معمولاً به دنبال دستیابی به روشهای تحقق این تغییر سریع و جهتدار فرهنگ هستند.
فرهنگ، معمولاً دیرپا است و نمیتوان بهسرعت آن را متحول کرد. برای حذف یک مؤلفه فرهنگی و تثبیت یک عنصر فرهنگی دیگر، ممکن است گذر نسلها لازم باشد. البته بخشهایی از فرهنگ که عمق چندانی ندارند، میتوانند در کوتاهمدت، تحت تأثیر قرار گیرند و تغییر نمایند؛ مثلاً دین به عنوان بخش فرهنگی عمیق بسیاری از مردم، بهراحتی تحت تأثیر قرار نمیگیرد، اما سلیقه آنها در تغذیه و نوع پوشش، به عنوان بخش کمعمق فرهنگ، میتواند در کوتاهمدت تغییر نماید.
ابزارهای تغییر فرهنگی
1. ابزارهای درونی
فرهنگها به صورت درونزاد در بستر تاریخ دچار تغییر و تحول میشوند. تضادهای فرهنگی بهتدریج بر طرف میشود و بسته به نیاز و تمایل انسانی، ممکن است برخی از مؤلفههای فرهنگی نسبت به بقیه بیشتر مورد توجه قرار گیرد و تقویت شود. یکی از مؤثرترین نظریاتی که در مورد تغییر فرهنگی، ارائه شده است، نظریه تکامل فرهنگی است. این نظریه می گوید: تکاملگرایی این اعتقاد را به وجود آورد که هر جامعهای میتواند علم، فناوری و فرهنگ و صنعت ایجاد کند و بدون محدودیت رشد نماید. دقیقاً همانگونه که انسان باستانی پیشرفت کرد و به انسانی که میتوانست ابزار به دست گیرد مبدل شد، سپس انسان راستقامت که آتش را پدید آورد و بعد انسان اندیشهورز که زبان و و فرهنگ را آفرید، جوامع کمتر توسعهیافته نیز میتوانند به سوی توسعه گام بردارند و به فرهنگ عالیتر دست یابند. (اسوالدو ۱۳۸۳: ۱۴۴)
چنین تفکری سالهای سال بر مراکز علمی و دانشگاهی دنیا حاکم بوده است و توجیه مناسبی را برای تهاجم فرهنگی غرب فراهم کرده است. نظریه تکامل فرهنگی به غرب اجازه میدهد برای صدور فرهنگ خود به دیگر جوامع، تلاش نمایند و این اقدام در جهت اعتلای فرهنگ کشورهای عقبمانده، توجیه میگردد. بیتردید، این نظریه بر اقدامات استعماری تأثیر گذاشته است و اکنون نیز در خدمت سلاطین جنگ نرم قرار دارد.
با این حال، بسیاری از استعمارستیزان و منتقدان مدرنیته به این نوع تفکر استعماری معترض هستند؛ زیرا گره زدن پیشرفتهای مادی به رشد فرهنگی، هیچ توجیه عقلانی ندارد و در عمل هم ثابت شده است که لزوماً کشورهای توسعهیافته، از فرهنگ غنیتری برخوردار نیستند. فرهنگ در گذر زمان، دچار فراز و فرود میشود و گاهی رشد و گاهی زوال مییابد. عواملی همچون: راهبران فرهنگی، اخلاق و تربیت عمومی و بسیاری از عوامل دیگر، در این روند مؤثر میباشد. اما رشد اقتصادی یا توسعه سیاسی، لزوماً
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
جنگ جهانی اول
در ماه اوت 1914 م جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. هیچ یک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال بطول انجامید. پیش از پیروزی متفقین در نوامبر 1918 حدود 10 میلیون نفر کشته شدند.
دول محور
عبارت بودند از امپراتوری آلمان به رهبری «قیصر ویلیام دوم» (1941 ـ 1859م)، و امپراتوری اتریش - مجارستان. بلغارستان و امپراتوری عثمانی نیز به نفع آنها می جنگیدند. آلمان تا آن زمان قوی ترین قدرت نظامی جنگ محسوب می شد.
نیروهای متفقین
نیروهای مهم متفق عبارت بودند از: بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، روسیه، بلژیک و صربستان. ایالات متحده در آوریل 1917 به طرفداری متفقین وارد جنگ شد. روسیه پس از انقلاب بلشویک در 1917 متفقین را ترک گفت. کشورهایی که قسمتی از امپراتوری بریتانیا بودند از جمله: استرالیا، کانادا ، نیوزلند و هندوستان،هزاران زن و مرد را در اختیار منافع متحدان قرار دادند.
28 ژوئن 1914م
یک تروریست صرب، دوک اعظم اتریش، فرانسیس فردیناند، و همسرش را در سارایوو، شهری در بوسنی هرزگوین ، ترور می کند.
28 ژوئیه 1914
امپراتوری اتریش ـ مجارستان به صربستان اعلان جنگ می دهد. روسیه آماده دفاع از صربستان می گردد.
یکم تا سوم اوت 1914
آلمان که متحد اتریش ـ مجارستان است، در یکم اوت به روسیه اعلان جنگ می دهد و در سوم اوت به فرانسه، متحد روسیه، اعلان جنگ می دهد.
2 اوت 1912
بریتانیا برای دفاع از بلژیک که در جنگ بی طرف بود، در برابر آلمان مهاجم وارد جنگ می شود.
اوت 1914
آلمانیها از بلژیک گذشته و به فرانسه حمله می کنند. آلمانیها ارتش فرانسه و نیروی اعزامی بریتانیا را به سمت پاریس عقب می رانند.
20 اوت 1914
آلمانیها روسیه مهاجم را در نبرد تاننبرگ شکست می دهند و از آنها را تا «پروشا» عقب می رانند. این منطقه جنگی موسوم به جبهه شرق می گردد.
سوم تا نهم سپتامبر1914
فرانسویها و بریتانیاییها در نبرد مارن آلمانیها را از نزدیکی شهر پاریس، پایتخت فرانسه به عقب می رانند. تاکسی ها سربازان فرانسوی را از پاریس به خطوط مقدم نبرد انتقال می دهند.
نوامبر 1914
پیشروی در غرب متوقف می گردد. طرفین متخاصم شروع به حفر خندقهایی می کنند که از ساحل بلژیک تا مرز سوئیس امتداد دارند. این منطقه جنگی موسوم به جبهه غرب می گردد. خطوط این منطقه تا سال 1918 چندان تغییر نخواهد یافت.
25 آوریل 1915
سربازان بریتانیایی و استرالیایی به امپراتوری عثمانی حمله می کنند و در گالیپولی ، شبه جزیره ای در غرب ترکیه مستقر می گردند. در این حمله، نیروهای مهاجم به سختی شکست می خوردند.
7 مه 1915
یک زیر دریایی آلمان، کشتی مسافری بریتانیایی «لوسیتانیا» را در اقیانوس اطلس