لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه
محبت و مهرورزی در جامعه
در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود. باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است. تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند.
تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. » در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود. باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است. تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خوددر جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود. باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است. تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
مشکلات و معضلات جوانان در جامعه
مقدمه
الحمد للَّه رب العالمین و الصلاة و السلام على سیدنا محمد و آله و صحبه اجمعین
اسلام آخرین دین الهى و کاملترین برنامه زندگى براى کلیه اقشار بشریت مىباشد. خداوند متعال براى دعوت به این دین، حضرت محمد صلى الله علیه وسلم را برگزید و او را بر سایر پیامبران فضیلت و برترى بخشید. وقتى آنحضرت صلى الله علیه وسلم به رسالت و پیامبرى مبعوث گردید نخستین گامى که برداشت این بود که براى ابلاغ پیامهاى الهى افرادى را در نظر گرفت تا بوسیله آنها دعوت اسلام را به بندگان الهى برساند اغلب این افراد نوجوان یا جوان بودند.
فاتحان بزرگ اسلام جوانان بودند
تاریخ گواهى مىدهد که اغلب فاتحان نیرومند جوانانى بودند که با نیروى اراده و ابتکار و استعانت از اللَّه فتوحات اسلامى را گسترش دادند »عقبه بن نافع« که جوانى نیرومند و داراى عزم آهنین بود وقتى به کنار اقیانوس اطلس رسید، اسبش را به دریا زد و چنین گفت:
»اللهم رب محمد لولا هذا البحر لفتحت الدنیا فى سبیل اعلاء کلمتک اللهم فاشهد«
پروردگارا اگر این دریا در میان راه مانع من نبود، حتماً براى سربلندى کلمهات تمام جهان را فتح مىکردم. الهى تو خود گواه باش.
قتیبه باهلى :
قتیبه باهلى جوانى سرشار از اراده و ابتکار بود وقتى به سرزمین چین پا گذاشت یکى از همراهانش گفت »اى قتیبه! در سرزمین ترکان پا گذاشتهاید، آیا مىدانید که حوادث و خطرهاى بزرگى در کمین است؟« قتیبه در حالى که سرشار از نیروى ایمان و یقین بود پاسخ داد: »با توکل بر خدا به این سرزمین آمدهام، اگر اجل فرا رسیده باشد، از ابزار و لشکر چیزى ساخته نیست.«
تاکید رسول اکرم صلى الله علیه وسلم به صیانت دوران جوانى و قدردانى از آن
حضرت رسول اکرم صلى الله علیه وسلم مىفرماید: پنج چیز را قبل از پنج غنیمت بدانید. زندگى را قبل از مرگ، جوانى را قبل از پیرى، توانگرى را قبل از نادارى، سلامتى را قبل از بیمارى، فراغت و فرصت را قبل از گرفتارى،
آن حضرت صلى الله علیه وسلم فرمودند: هفت نفر در روز قیامت در سایه عرش الهى در حالى که هیچ سایه دیگرى نخواهد بود جاى مىگیرند. نخستین آنها پادشاه و زمامدار عادل است که قانون اللَّه را بر زمین به اجرا مىگذارد
نفر دوم جوانى است که دوران با شکوه جوانى را در عبادت و بندگى پروردگارش سپرى نموده است.
در اثرى دیگر آمده است: اگر پیرمردان عبادتگذار و جوانان فروتن و پرهیزگار و حیوانات علف خوار موجود نمىبودند، خداوند متعال حتماً بر اثر گناهان عموم مردم، آنها را به عذابهاى سختى گرفتار مىکرد.
تاریخ نشان مىدهد که هر زمان قشر جوان با هر تعدادى که بودهاند متحد و متفق شده و تصمیم نیکویى گرفتهاند حتماً باعث تحولى شگرف در جامعه شده و از خود یادگارى به جا گذاشتهاند
جوانانى در کام دشمنان
امروز بسیارى از حرکتهاى بىدینى و گروههاى انحرافى صرفاً به این دلیل بر خود مىبالند که به نوعى توانستهاند با گرفتار ساختن چند نفر از جوانان در دام فریبشان، از آنها به نفع نظریاتشان کار بگیرند و از بى خبرى شان سوء استفاده نمایند.
حربه دشمنان در نبرد با جوانان
دشمنان در سنگرهاى فکرى و فرهنگى چنان تلاش مىکنند که لحظهاى آسایش ندارند. آنها پى بردهاند که از طریق جنگ با اسلحه و از بین بردن فیزیکى فرزندان مسلمان نه تنها نمىتوانند همه آنها را از بین ببرند، بلکه خشم و نفرتشان را علیه خود بر مىانگیزند طوریکه نسلهاى آینده طعم تلخ جنایات شان را همیشه به یاد خواهند داشت.
ابزارهاى جدید
اینجاست که آنها بجاى جنگ گرم، جبهه جنگ سرد را اختیار کرده و از اهرمهاى فریبنده زیر استفاده مىکنند.
1- ترویج اعتیاد و پخش مواد مخدر، تریاک، هروئین، حشیش، تنباکو و غیره.
2- ترویج غناء و موسیقى و ساز و آواز و رقص و ترانههاى مبتذل و تحریک آمیز.
3- اشاعه فحشاء و بى حجابى و پخش کتابهاى ضد اخلاق و فلیمهاى سکسى، و تشویق به مد پرستى و مد رنیسم.
4- بدبین ساختن نوجوانان به علماء و مساجد و مراکز و بزرگ جلوه دادن نکات ضعف بزرگان اسلام و علماء دین و امت. دشمان مىدانند که با اجراى سیاستهاى فوق درمیان نسل جوان، آنها به عناصرى سست و بى حال و غیر متعهد، بى هدف و بىتفاوت تبدیل خواهند شد و به جاى اینکه رهسپار آموزشگاهها و دانشگاهها و مراکز علم و عبادت شوند، برعکس زینت بخش اماکن فساد شده و آواره و بىبند و بار خواهند شد.
توصیه دشمنان دین به نوکران و مزدوران خویش
یکى از بزرگان فرامانسونرى چنین مىگوید: برما لازم است براى پیروزى خود از زنان کار بگیریم هرگاه در میان آنها فحشاء رواج داده شد، بدانید که لشکر دین نابود خواهد شد.
»علامه ناصح علوان« مفاد قرار داد 13 یهود را چنین نقل کرده است: ما باید تودهها را از عمل و ابتکار باز داریم و البته این بوسیله مشغول ساختن آنها به لهو و لعب و بازى و ترویج مسظبقات ورزشى و غیره ممکن مىباشد.
مشکلات جوانان در جامعه کنونى
براستى که ندانستن مشکلات، خود بزرگترین مشکل است مانند آنکه عدم تشخیص درست مرض، کار طبیب و مریض را مشکل مىسازد و راه درست درمان را مسدود مىنماید؛ اینک ما به پارهاى از مشکلات که معمولاً باعث نگرانى جوانان است اشاره مىکنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
جامعه شناسی، ایل و عشایر
گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. ....
در گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. در برخی از متنهای تاریخی ایران، ایل به مفهوم جامعه اسکان نیافته و چادرنشین، شناسانده شده است فسایی دو اصطلاح ایل و طایفه را از یکدیگر متمایز میکند و ایل را به مردمی که در تمام سال در بیابانها، در چادرهای سیاه زندگانی میکنند و از گرمسیرات به سردسیرات جابه جا میشوند، اطلاق میکند. و طایفه را برای مردمی که کوچ نمیکنند، و از تیرههای ایلات نیستند و در سیاه چادر یا در دهات زندگی میکنند، به کار میبرد؛ اما همو در جایی دیگر برعکس، برخی از گروههای کوچنده مانند «بهاءالدینی» در ناحیه صیصکان، و «سادات میرسالار» درناحیه بهمئی کهکیلویه را که کوچ و ییلاق و قشلاق میکنند، طایفه مینامد. گفتنی است که تاریخ نگاران ایرانی از دوره صفوی به این سو، گه گاه طایفه را به جای ایل، برای معرفی جماعت کوچنده به کار بردهاند. برخی از مردم شناسان ایران برای تمایز میان جامعه ایلی و جامعههای دیگر، ملاکها و ضابطههایی را پیشنهاد کردهاند. از آن جملهاند: وجود ساختار ایلی، یعنی رده بندی تیره و طایفه و جز آن در ایل؛ باور اعضای ایل به تعلقشان به یکی از ردههای این ساختار؛ و داشتن سرزمین مشترک با محدوده معین . دیگر مردم شناس فرانسوی، این ضابطهها را ملاک تشخیص جامعه ایلی دانسته است: ۱. نظام خویشاوندی منسجم و نیرومندی که مسائل و معضلات ایل بر اساس قوانین برآمده از آن نظام، در درون ایل حل و فصل میشود؛ ۲. سازمان اجتماعی و اداری هرمی شکل شاخهای مبتنی بر نظام خویشاوندی؛ ۳. شیوه معیشتی ویژهای که بیشتر بر نگاهداری و پرورش دام استوار است (زراعت در جامعه ایلی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و تولید صنایع دستی از نوع ریندگی و بافندگی اشتغال جنبی مردم ایل است)؛ ۴. شیوه زیست خاصی که به شکل کوچندگی و نیمه کوچندگی آشکار میگردد. برخی هم کوچندگی فصلی و تحرک از منزلی به منزل دیگر در قلمروی معین، و معاش مبتنی بر دامپروری را از شاخصههای مهم در شناخت جامعه ایلی میدانند و برای آن دسته از ایلها که زمانی کوچنده بودند و سپس یکجانشین شدند، و ضمن وحدت ایلی خود، از دامداری به کشاورزی روی آوردند، اصطلاح ایل به کار میبرند. ایل را واحدی سیاسی- اجتماعی، مرکب از شماری طایفه متشکل از چند واحد پدر تبار نیز گفتهاند. برخی هم ایل را که مبانی آن در زندگی عشایری و سازمان اجتماعی قبیله نهفته است ، پدید آورنده ساخت ویژهای از قدرت دانسته، بعد سیاسی جامعه عشایری، و تحقیق اتحادیههای سیاسی قبایل و طوایف عشایری را در سازمانی خاص به نام سازمان ایلی یاد کردهاند. ایل را به مفهوم یک واحد مستقل اجتماعی- فرهنگی نیز تعریف کردهاند که سازمان اجتماعی آن قبیلهای، روش زیست آن کوچ نشینی (کامل یا نیمه)، و شیوه معیشت آن بیشتر دامداری است. ساختار اجتماعی ایل به منزله قبیله را، نظام عشیره ای مبتنی بر اتحاد چند عشیره شکل میدهد. هر عشیره از جماعتی ترکیب شده است که افراد آن بر اساس پیوندهای خونی متحد شده و یک واحد مستقل هم بسته را به وجود آوردهاند. با توجه به آنچه گذشت ، میتوان گفت که ساختار اجتماعی و سیاسی ، مهمترین عامل هویت دهنده به جامعه ایلی است. ایل ممکن است جامعهای عشایری، یا جامعهای ده نشین و کشاورز باشد که در صورت اخیر، گلههایش را چوپانان به چرا ببرند. از این رو ،جامعههای کوچ نشین شبان و جامعههای یکجانشین کشاورز تا زمانی که سازمان اجتماعی- سیاسی خود را حفظ کرده باشند، ایل به شمار میروند(۱).
طبقه بندی ایلها
جامعههای ایلی ایران از قومهای گوناگون، با فرهنگها و زبانهای متفاوت برآمده، و در سازمانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منسجمی سامان یافتهاند. هر یک از جامعههای ایلی دارای ویژگیهای قومی و فرهنگی و زبانی مخصوص به خود است. در اسناد تاریخی و رسمی، و در برخی از نوشتههای تحقیقی و قومنگاریهای اخیر، گروههای ایلی- عشایری ایران بر مبنای خاستگاه قومی- زبانی طبقه بندی شدهاند. مستوفی قدیمترین طبقهبندی از ایلات را در دوره صفوی در فهرستی از آمار مالی و نظامی ایران در ۱۱۲۸ق/۱۷۱۶م به دست داده است. بنابراین طبقه بندی ، ایلات به دو گروه بزرگ ایرانی و غیر ایرانی تقسیم شده، و فهرست ایلات و طایفههای وابسته به هر یک از این دو گروه، بنابر توزیع جغرافیایی آنها، نام برده شده است. وی گروه «ایرانی الاصل» راکه با طایفههای دیگر نیامیخته بودند، در ۶ فرقه یا طایفه «صحرانشین» طبقه بندی کرده، و نوشته است که این گروه در کوهها، و بزرگانشان گاه در شهرها زندگی میکنند، این ۶ فرقه اینهاست: ۱. لرها که ۱۱۱۸ جماعتند و در ۴ طایفه بزرگ فیلی ، لک وزند، بختیاری و ممیسنی (ممسنی) با یکدیگر در آمیختهاند؛ ۲. گروس، کلهر و مکری؛ ۳. کردهای خراسان که طوایف بزرگ زعفرانلو، سعدانلو، کوانلو (ظاهرا قوانلو) و دوانلو رادر برمیگیرد؛ ۴. جلایر خراسان؛ ۵. قرائی؛ ۶. جلایی، همو گروه «ایلات بیرونی» یا غیر ایرانی را که از سرزمینهای دیگر به ایران آمده بودند، به دو فرقه عرب و ترک تقسیم کرده است: ترکها را ۶ طایفه نوشته است: ۱. افشار(شاملو، قرخلو و سروانلو)، بیات و دنبلی؛ ۲. قاجار و قجر؛ ۳. شقاقی؛ ۴. زنگنه؛ .۵. قراگوزلو؛ ۶. شاه شیون (شاه سون). فرقه عرب را هم به ۶ طایفه چعب (کعب) ، عرب حویضه (حوزه، هویزه)، عرب فارس، عرب میش مست خراسان، عرب زنگویی و عرب عمری تقسیم کرده است. ماری شیل ایلهای ایران را به ۳ گروه نژادی ترک، لک و عرب جای میدهد. ایلهای ترک را از بازماندگان مهاجمان قبایل ترک ترکستان، لکها را از گروههای هم تبار ایرانی اصیل، و عربهای کرانههای خلیج فارس را از نسل اعراب ساکن در سواحل مقابل خلیج، و ایلهای عرب پراکنده در ایران را منشعب از مهاجمان و فاتحان عرب دانستهاند. وی لرها و بختیاریها را از لکها، و کردها را هم از اعضای خانواده ایرانی ، و وابسته به لکها، و هر دو را از نژاد فرس قدیم میداند. همو فهرستی از ایلات و عشایر ایران بر حسب پراکندگی جغرافیایی آنها باذکر خاستگاههای قومی و زبانی، و شمار چادر یا خانوار آنها به دست میدهد. لمتن ایلهای کوچنده و نیمه کوچنده ایران در دوره اسلامی را در ۳ گروه بزرگ عرب، ترکمن و ترک، و ایلهایی که عرب و ترک نیستند، ردهبندی کرده، و ایلهای وابسته به قوهای کرد، لر، بلوچ و جیل (گیل) را که پیش از حمله اعراب در ایران میزیستهاند، از گروه سوم دانسته است. طبقه بندی دیگری نیز از ایلات بر حسب اقوام و بر اساس وضع کنونی آنها صورت گرفته، و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
عوامل پیشرفت فرد و جامعه
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله ربّ العالمین والصّلاة والسّلام على رسوله محمّد وآله الطّاهرین
خداى سبحان مى فرماید: (لیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلاَ أَمَانِىِّ أَهْلِ الْکِتَـبِ مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ...)(1)؛ «[پاداش و کیفر] به دلخواه شما و دلخواه اهل کتاب نیست؛ هر کس بدى کند، در برابر آن کیفر مى بیند».
پیشرفت فرد در جامعه و نیز پیشرفت جامعه در میان دیگر جوامع به وجود سه عامل اساسى بستگى دارد:
1. صاحبان اندیشه با انگیزه الهى و به دور از هر گونه فخر فروشى و قدرت طلبى مى توانند با تولید علم و آموزش همگانى، از طریق نگارش و بیان، سطح دانش افراد جامعه و قدرت اندیشه آنان را افزایش دهند و با تربیت افراد شایسته و گسیل دادن آنها در میان طبقات جامعه و عمومى کردن علم، استعدادهاى آنان را شکوفا کنند تا شخصیت فرد و جامعه با بروز توانایى هایشان به اثبات برسد و همه احساس شخصیت کنند.
2. قوى بودن اخلاق انسانى فرد و جامعه است، چرا که نقش اخلاق اجتماعى در پیشرفت فرد و جامعه بسیار مهم است و اهل بیت(علیهم السلام) در سخنان خود بر رعایت آن تأکید کرده اند، از این رو بزرگ ترین بخش کتاب بحارالانوار که یک مجموعه حدیثى شیعى به شمار مى رود، درباره مسائل اخلاقى است.
نقل شده است که: منصور دوانیقى براى این که بتواند فرزندان امام حسن مجتبى (علیه السلام) را که با حکومت او مخالف بودند تضعیف و در نهایت سرکوب کند، با استفاده از ابزار دروغ که یک عمل ضد اخلاقى است امام حسن مجتبى(علیه السلام) را متهم به کثرت ازدواج و طلاق مى کرد تا با این شیوه از جاذبه روحى آنان در میان مردم بکاهد و زمینه سرکوبشان را فراهم کند.
شخصى نماز جماعت پر جمعیتى داشت، اما رفته، رفته از تعداد مأمومین او کاسته شد. هنگامى که علت آن را جویا شدیم، معلوم شد او از همه لحاظ خوب بوده، اما در منزل با اعضاى خانواده اش بد اخلاقى مى کرده است که خبر آن به مردم رسیده و مردم از گرد او پراکنده شده اند. این داستان ها نشان دهنده جایگاه ارزشمند اخلاق در جذب افراد است.
3. داشتن انگیزه و نیت صحیح و ارائه برنامه هاى عملى و وفادار ماندن به آن، که این ویژگى بدون وجود احزاب آزاد ممکن نیست. کشور پاکستان که از هنگام استقلال از هند به علت مسلمان بودن مردم آن، به این اسم نامیده شده است، در مقابل کشور هند قرار دارد که بیشتر مردم آن سیک، نجس (طبقه اى از مردم هند که زندگى سختى را مى گذرانند) و بودایى و جز آن هستند، پاکستان دو حزب بزرگ دارد. یکى حزب مردم وابسته به بى نظیربوتو و دیگرى حزب مسلم لیگ، اما به این دلیل که هرگاه حزب مردم به قدرت مى رسد، آزادى هاى اجتماعى بیشترى به مردم مى دهد، غالب مردم طرفدار آن حزب هستند، ولى حزب مسلم لیگ که انحصار طلب است و بر خلاف آموزه هاى اسلامى به فکر قدرت خود هستند، نه به فکر منافع مردم، از حمایت کمترى برخوردار است و این نشان مى دهد که مردم دوستدار اخلاق بوده، گرد کسانى که داراى اخلاق انسانى هستند جمع مى شوند.
بى اعتمادى، عامل نابودى
نقل شده است: عبدالرحمان بن عوف که بر اساس شروطى خلافت را به عثمان واگذار کرد، هنگامى که دید او به تعهدات خود عمل نکرد، در قتل او نقش مهمى ایفا کرد و در توجیه عمل خود گفت: به گونه اى اعتمادم از او سلب شده است که حاضر نیستم عقال شترى را نزد او امانت بگذارم. وى هنگام شورش مردم علیه عثمان که به قتل او انجامید، یکى از مخالفان سرسخت او بود.
دست پنهان استعمارگران
شخصى از قول معمارى نقل مى کرد: کسى از من خواست براى او کار کنم و من نیز پذیرفتم و هنگامى که براى دیدن نوع کار به محل موردنظر رفتیم، دیدیم سفارت انگلیس است و نوع کار هم ساختن دویست دستگاه توالت بود. شگفت زده، پرسیدم: چرا این سفارت با وجود 10 ـ 15 نفر کارمند و چند نفر ارباب رجوع مى خواهد این تعداد توالت بسازد؟
به من گفتند: شما کار کن و مزدت را بگیر. من هم مشغول کار شدم و آن تعداد توالت را ساختم. اما پس از مدت ها جریان انقلاب مشروطیت پیش آمد و مردم ضد حکومت قاجار راهپیمایى کردند، سپس به طرف سفارت انگلیس رفتند و در آن متحصن شدند و در آن زمان توالت ها به کار آمد. ملاحظه مى کنید که بدرفتارى قاجاریه و نقشه انگلیس چند سال بعد نتیجه داده است.
همچنین در طرح دیگرى، انگلیسى ها با همکارى و همدستى پادشاهان سعودى، مکه و مدینه را که محل تجمع مسلمانان و رمز وحدت و هم فکرى آنان در برابر دشمنان اسلام است با اختراع آیین وهابیت به مرکز نفاق و کانون دشمنى میان مسلمانان تبدیل کردند. از این رو وهابى ها قبور ائمه مدفون در بقیع را خراب کردند. البته هنگام تخریب حرم پیامبر(صلى الله علیه وآله) مسلمانان جهان به خصوص مسلمانان هند علیه سعودى ها تظاهرات کردند و انگلیسى ها به پادشاه سعودى توصیه کردند فعلا دست نگه دارد و به مردم اعلام کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در خواب دیده که به او فرمودند: فعلا مصلحت نیست حرم مرا خراب کنید. به هر حال، از ترس خروش و قیام یکپارچه مسلمانان دنیا حرم پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را خراب نکردند.
اخیراً صدام نیز از طریق رادیو و تلویزیون اعلام کرده است براى شما خبر مهمى دارم و آن این که من جدم پیامبر را در خواب دیدم که فرمودند، فعلا مصلحت نیست کویت را اشغال کنى، فقط «بوبیان و وربه» را برگردان.
یکى از نوکران انگلیس اخیراً گفته بود هفت میلیون نفر از جمعیت هفده میلیونى عراق شیعه هستند که مظلوم هم مى باشند، اما حق آنان در حکومت به اندازه همان هفت میلیون نفر است و ما حق آنان را به همین نسبت مى دهیم و متأسفانه هیچ کس پیدا نشده است که پاسخ سخنان نادرست او را بدهد و از حقوق شیعه که اکثریت جمعیت عراق را تشکیل مى دهند دفاع کند. شایان توجه است که بر اساس آمار منتشر شده، 85% جمعیت عراق را
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
بررسی درس دوم ,از فصل دوم کتاب جامعه شناسی سال سوم علوم انسانی
سئوال 1-اهداف این درس را درسه قلمرو شناختی ’مهارتی’و نگرشی مشخص کنید:
الف)در قلمرو شناختی:
1-انتظار می رود دانش آموز اساس داوری در مورد نابرابری ها را بداند .
2-انتظار می رود دانش آموز مفهوم شایسته سالاری را بفهمد.
3-دانش آموز بتواند تاثیر شایسته سالاری در برخورداری افراد از مزایای اجتماعی را
توضیح دهد.
4-انتظار می رود دانش آموز عادلانه بودن یا نبودن توزیع مزایا بر اساس ویژگی های
انتسابی را توضیح دهد. .
5-انتظار می رود دانش آموز تعریفی از تبعیض و فمینیسم یاد گیرد.
ب )در قلمرو مهارتی :
1-دانش آموز بتواند در مورد ارزشهای جامعه خود یا جوامع دیگر داوری کند.
2-دانش آموز بتواند عادلانه بودن یا نبودن توزیع مزایا را در گروه و جامعه تشخیص
دهد.
3-دانش آموز بتواند علت نابرابری در توزیع مزایا (بر مبنای ویژگی های اکتسابی و
انتسابی )را پیدا کند .
4-دانش آموز بتواند عقاید فمینیستی را تجزیه و تحلیل کند .
5-دانش آموز بتواند در مورد طبیعی بودن یا نبودن توزیع مزایا براساس اکتسابی
یا انتسابی استدلال کند .
6-دانش آموز مصادیقی از تبعیض را در جامعه شایسته سالاری یا پادشاهی بیابد .
ج –در قلمرو نگرشی :
1-دانش آموز نگرش مثبت در مورد تاثیر ارزشهای جامعه بر توزیع مزایا پیدا
می کند و آنرا بعنوان عامل مهم و تاثیر گذار می پذیرد .
2-نگرش مثبت در مورد برابری زن و مرد در ذهن دانش آموز ایجاد می شود .
3-نگرش مثبت در مورد مستمر بودن ویژگی های اکتسابی در کسب مزایا ایجاد
می شود .
4-نگرش منفی در مورد تبعیض در فرد ایجاد می شود .
سئوال 2- مفاهیم اساسی درس را مشخص کنید :
-ارزشها و باورها مبنایی برای داوری در مورد (عادلانه بودن یا نبودن )توزیع مزایامی باشد -ویژگی های اکتسابی (در جوامع شایسته سالار )مهم ترین عامل برخورداری از مزایا است -فمینیستها اعتقاد به برابری زن و مرد (در بهره مندی ازاکثر مزایا ) دارند .
-شایسته سالاری یعنی: بر عهده گرفتن نقش بر اساس کسب صلاحیت و مهارتها ی لازم برای آن نقش که مفابل تبعیض قرار دارد .
سئوال 3-طرح چه مفاهیم دیگری را در این درس ضروری می دانید؟ چرا؟
- توضیح بیشتر در مورد عقاید فمینیستی .
مطالب بیشتری و (با وضوح بیشتر ) در مورد اثبات برتری ویژگی های اکتسابی بر ویژگی های انتسابی گفته می شد .
بهتر بود در مورد (ویژگی های انتسابی مقدمه کسب صلاحیت برای ایفائ نقش )در متن بشتر توضیح می دادند و آنرا از پاورقی خارج می نمودند .
سئوال 4- موارد پیوند این درس با زندگی روز مره در محیط اجتماعی دانش آموزان را مشخص کنید : - نابرابری در مورد جنسیت در زندگی روز مره و در خانواده
با تحلیلهای وی از مسائل و نقشهای سیاسی جامعه خود پیوند می یابد .
دانش آموز مطالب درس را با مبنای استخدام در بخشهای دولتی و قبول در کنکور
پیوند می هد .
سئوال 5- در آموزش این درس چه مهارتهایی پرورش می یابد :
قضاوت و داوری
انتقاد
آینده نگری
همکاری
انطباق و مقایسه
سئوال 6- در پرورش آن مهارتها از چه عناصری در این درس استفاده می کنید.
تصاویر -قسمتهای برای مطالعه
حل فعالیتها -تحقیق کتابخانه ای
تیترها -بهره گیری از رسانه ها : فیلم ….. . . . .
پاورقی - . . . . . . . . . .
سئوال 7- –در آموزش این درس چه نگرش هایی پرورش می یابد ؟
نگرش منفی در مورد تاثیر ویژگی های انتسابی در کسب مزایایی اجتماعی
نگرش مثبت در مورد تاثیر ویژگی های اکتسابی در کسب مزایایی اجتماعی
نگرش مثبت در مورد عقاید فمینیستی
نگرش مثبت در مورد شایسته سالاری
نگرش منفی نسبت به عملکرد امویان و آمریکائیها
سئوال 8-در پرورش آن نگرش ها از چه عناصری در این درس استفاده می کنید ؟
- تصاویر و مثالها و تیتر ها
- قسمت برای مطالعه
ارجاع دانش آموز به : - تالیفات دیگر موالفان کتاب
- روزنامه ها و مجلات
- استفاده از برخی پاراگرافها
سئوال9- –با توجه به پاسخ سئوالات 1 تا8 ’روش یا روش های آموزش مناسب را پیشنهاد کنید :
روش کلی (دانش آموز محور )) است که معلم مرجع می باشد .
روش بارش مغزی و آغاز کلاس با طرح یک سئوال
کنفرانس دانش آموزان
تشویق دانش آموزانی که بامطالعه روزنامه ’مجلات’…..تفکری خلاقانه ارائه می هند.
بحثهای عمومی در مورد حل فعالیتها
سئوال 10- –با توجه به روشهای پیشنهادی در بند 9 ’ارزش یابی مستمر را چگونه اجرا می کنید ؟
الف –امتحان کتبی -تحقیق
-ارائه کنفرانس
مبنای ارزشیابی مستمر : -پاسخ صحیح به پرسش
آغازین
ب-میانگینی از فعالیتهای مستمر: -میزان سئوال از معلم
-میزان فعالیتهای خارح
از کلاس
-شرکت در بحثهای گروهی
سئوال 11- –چگونه می توان از فعالیت ها در ارزش یابی پایانی استفاده نمود’
نمونه های ذکر کنید :
آیا توزیع مزایا بر اساس رنگ پوست یا مهارت شغلی عادلانه است؟ چرا( صفحه 65)
آیا تاکید بر جنس در استخدام نیروهای متخصص و تحصیل کرده عادلانه است ؟چرا ؟
سئوال 12 –نمونه سئوالات مناسبی را در سطوح مختلف یادگیری’پیشنهاد کنید:
سطح دانش :
-تبعیض و شایسته سالاری را تعریف کنید؟
سطح فراگیری :
-تاثیر کسب مزایا بر اساس ویژگی های انتسابی را با ذکر مثالی توضیح دهید ؟
-براساس ویژگی های زیر توزیع مزایا عادلانه است یا ناعادلانه ؟ پاسخ را درجدولی ترسیم
کنید.
1-انتساب بر خاندان معروف (مثلا خاندان قاجار )
2-میزان اطلاعات و دانش سیاسی