لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
مرکز علمی کاربردی / واحد 41
موضوع تحقیق:
اقتصاد و جامعه
عنوان درس= کار افرینی
نام استاد:
جناب اقای رجبی
دانشجویان:
فرشته سبحانی- مریم زارع- شقایق سرخیل
رشته ی روابط عمومی/ گروه A
تابستان 1386
مفاهیم اساسی جامعه شناسی
جامعه شناسی و کنش اجتماعی
جامعه شناسی علمی است که برای یافتن تعبیری علی از ماهیت و اثار ان کنش اجتماعی را درک تفسیری می کند0 در اینجا مقصود از کنش ان رفتار انسانی است که دارای معانی ذهنی خاصی باشد0 چنین کنشی یا برونی است یا کاملا درونی0 کنش ممکن است شرکت فعال در موقعیتی بخصوص یا خودداری عمدی از چنین مشارکتی یا پذیرش منفعلانه ی ان باشد0 منتها یک کنش زمانی اجتماعی است که شخص عامل رفتار دیگران را نیز در معانی ذهنی خویش منظور کند و رفتار خویش را با توجه به ان جهت دهد0
الف- مبانی روشی در جامعه شناسی
معنا sinn= meaning بر دو نوع است=
الف= معنایی که به شخص یا مجموعه ای از اشخاص اطلاق می شود0
ب= ان نوعی که در مورد شخص یا اشخاصی فرضی و برای نوع خاصی از کنش به کار می رود0
نوع دوم که نظری است نوع خالص نام دارد0 در انواع خالص به هیچ وجه صحت عینی یا حقانیت متافیزیکی مطرح نیست0 مبنای تمایز بین علوم تجربی کنشها مثل جامعه شناسی و تاریخ و دانش های جزمی چون حقوق- منطق- اخلاق و زیبایی شناسی که به دنبال قطعیت بخشیدن به مفاهیم حقیقی و معتبر برای موضوع تحقیقشان هستند همین انواع خالص است0
البته به سادگی نمی توان از لحاظ تجربی یک کنش معنی دار را از یک رفتار واکنشی صرف که هیچ گونه معنایی انتزاعی در ان دخیل نباشد مجزا کرد0 بخش عمده ای از رفتار مورد نظر جامعه شناسی خصوصا رفتار صرف سنتی در مرز میان این دو قرار می گیرد0 در بسیاری از فرایند های فیزیکی- روانی اثری از کنش معنی دار یعنی کنشی که از نظر ذهنی قابل درک باشد یافت نمی شود0 در دیگر موارد نیز این گونه فرایند ها فقط برای روان شناسان متبحر قابل درک است0 همچنین بسیاری از تجربیات عرفانی نیز که از طریق کلمات قابل انتقال نیستند به سختی برای کسی که در معرض چنین تجربه ای قرار نمی گیرد قابل درک هستند0 در عین حال این بدان معنا نیست که هر کس برای درک هر کنشی خود مجبور به انجام کنشی شبیه به ان باشد0
هر تفسیری و به طور کلی هر علمی خواستار قطعیت و دقت است0 قطعیت درک می تواند مبتنی بر تعقل منطقی یا ریاضی یکدلی عاطفی یا پذیرش هنری باشد0 در تفسیر یک کنش وضوح عقلایی زمانی حاصل می شود که شناخت کامل و دقیقی از مبانی معنایی کنش انجام شده وجود داشته باشد اما دقت و قطعیت حاصل از درک همدلانه زمانی میسر است که زمینه ی احساسی- عاطفی کنش در دسترس باشد0 بالاترین درجه ی درک عقلایی زمانی حاصل می شود که مفاهیم مورد نظر مفاهیم منطقی یا ریاضی باشند یهنی مفاهیمی که فهم معنای انها بی واسطه و بی ابهام ممکن است0
لازم است که در کلیه علوم مربوط به کنش انسانی فرایند ها و پدیده ها یی که کاملا فاقد مفهوم ذهنی اند نیز در نظر گرفته شوند مثلا به شکل محرک نتیجه مشوق یا مانع 0 فقدان مفهوم ذهنی به معنی غیر بشری یا بدون حیات بودن نیست0 هر مصنوعی مثلا یک ماشین تنها از طریق ان مفهومی که در ایجاد و کاربرد ان نهفته یعنی مفهومی که از رابطه ی کنش با مقاصد بسیار مختلف ناشی می شود قابل شناخت است0 بدون مراجعه به چنین مفهومی این ماشین کاملا غیر قابل درک باقی می ماند0 پس انچه در مورد این ماشین قابل درک و شناخت است رابطه ی ان با کنش انسانی ایت خواه به عنوان وسیله و خواه به عنوان هدف0 این همان رابطه ای است که شخص یا اشخاص کنشگر از ان کاملا اگاهند و کنششان در ان راستا قرار دارد و تنها بر اساس همین مقولات است که چنین اشیائی قابل شناختند0
ادراک بر دو نوع است=
الف= ادراک از طریق مشاهده ی مستقیم مفهوم ذهنی یک کنش به خصوص از جمله بیان شفاهی0 ما با مشاهده ی مستقیم به طوری که گفته شد معنی گزاره ی 28 ضربدر 2 برابر است با 4 را با خواندن یا شنیدن ان می فهمیم0 این یک نونه از درک عقلایی مستقیم ایده هاست0 ما همچنین حالت عصبانیت را از طریق نمودهای فیزیکی ان مثل حالات صورت- فریاد یا حرکات غیر عقلایی درک می کنیم0 این نمونه ای است از درک غیر عقلایی0
ب= ادراک ممکن است از نوع دیگری یعنی ادراک تبیینی باشد0 بنابراین وقتی کسی می نویسد یا می گوید دو ضرب در دو می شود چهار معنایی را که به این اصل داده
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
طرح موضوع:همان طور که جامعه بین المللی از دوران باستان تحولات و تغییرات قابل توجه یافته، حقوق بین المللی نیز که خود، حقوق حاکم بر این جامعه است، دگرگونیهای شگرفی پیدا کرده نموده است.بدیهی است بررسی کامل این دگرگونیها و تحولات، ما را با نظام حقوق بین الملل بیشتر آشنا خواهد نمود؛ حقوقی که بیش از سایر رشته های حقوقی، به تاریخ وابسته است، زیرا حقوق بین الملل اساساً یک نظام مبتنی بر تحول است.دانشمندان و علمای حقوق بین الملل، با توجه به عقاید شخصی، تاریخ تحول حقوق بین الملل را به دوره های گوناگونی تقسیم کرده اند. اینک با در نظر گرفتن تقسیم بندی آنان، می توان تاریخ تحول حقوق بین الملل را به دوره های زیر طبقه بندی کرد:دوره اول: دوران باستان؛دوره دوم: قرون وسطی؛دوره سوم: عصر جدید؛دوره چهارم: از کنگره وین تا کنفرانسهای صلح لاهه؛دوره پنجم: از کنفرانسهای صلح لاهه تا پایان جنگ جهانی دوم؛دوره ششم: از تأسیس سازمان ملل متحد تاکنون.
بخش اولدوران باستان
بند اول مشرق زمینشرح موضوع: از زمانی که تاریخ مستند در دست است، یعنی از چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح، دورنمایی از حقوق بین الملل دیده می شود. اولین طلیعه را می توان در سنگ نبشه ای به زبان سومری یافت که مربوط به حدود 3100 سال تپیش از میلاد مسیح است و در دهه ی اول قرن بیستم کشف شده است. در این کتیبه ی سنگی، اولین معاهده ی بین المللی (نه به مفهوم امروزی)ملاحظه می گردد که میان «ایناتوم»فرمانروای فاتح سرزمین مستقل «لاگاش»در بین النهرین از یک سو و نمایندگان مردم «اوما» یکی دیگر از شهرهای مستقل بین النهرین از سوی دیگر، منعقد شده است. اطلاعاتی که تا امروز به دست آمده، نشان می دهد که میان معاهده ی لاگاش-اوما و معاهده ی دومی که مستند آن موجود است، یک دوره ی هزار ساله فاصله افتاده است.از دوره ی هزارساله ی دوم پیش از میلاد، متون بسیاری از معاهدات باقی مانده که متعاهدین اکثر آنها، حکمرانان مصری یا هیتیت ها (1)بوده اند بابل و آشور نیز مانند مصری ها از این نظر مقدم اند.در معاهدات مذکور،از صلح، روابط طرفین و نقاط مرزی آنها سخن به میان آمده است. از میان معاهدات محفوظ هزاره ی دوم پیش از میلاد،مهمتر از همه، معاهده ی صلح و اتحاد بین رامسس دوم مصری و هاتوسیل دوم هیتیت است، که به سال 1278 پیش از میلاد منعقد گردیده است.در این معاهده، طرفین متعهد شدند که علیه دشمنان داخلی، به یکدیگر یاری رسانند و چنانچه این دشمنان به کشور دیگر پناهنده گردند مسترد گردند.اجرای این معاهده، ضمانت اجرای مذهبی داشت.بدین نحو که طرفین، خدایان خود را به شهادت می طلبیدند که از عهد خود عدول ننمایند.بنابراین، چنانکه ملاحظه می گردد، اولین پدیده ی استرداد مجرمان را می توان در این زمان دانست.مقررات حقوق بین الملل، در هند و چین باستان نیز کمابیش دیده می شود.در هند باستان رسم چنین بود که در زمان جنگ به کشتزارها و خانه و کشاورزان تجاوز نشود. چینی ها نیز در باب جنگ و مسائل آن، نظریات جالبی داشتند.اتحاد بزرگ ایالات چین که طرح آن را کنفواسیون در قرن پنجم پیش از میلاد تنظیم کرده کاملاً با طرح جامعه ی ملل قابل مقایسه است.بند دومیونانشرح موضوع:یونانیان طی هزاره اول پیش از میلاد، بر صحنه ی تاریخ وارد شدند و با سرعت شگفت انگیز و بی مانند فرهنگی،در زمان اندکی، چنان مرتبه ای والا کسب کردند که سرمشق نسلهای آینده گردیدند. با این حال، در عرصه ی مسائل بین المللی پیشرفت چندانی نداشتند،زیرا خود را برتر از سایرین می پنداشتند و ملتهای دیگر را وحشی قلمداد می نمودند و دشمنان خود به شمار می آوردند.مسلماً این طرز تفکر، هر ملتی را از آمیختن و برقراری ارتباط با دیگر ملتها بازمی دارد و حقوق بین الملل معنی و مفهومی نخواهد یافت، اما علیرغم این بینش جاه طلبانه یونانی معاهدات معدودی میان این کشور و سایر اقوام غیر یونانی منعقد شده است.اهمیت یونان باستان در تحول حقوق بین الملل، از جهت توسعه ی روابط میان «دولت-شهرهای مستقل»آن کشور مانند آتن و اسپارت است. شهرهایی که هر یک، دولت یا حکومت خاص و مستقلی داشتند.معاهدات میان «دولت-شهرهای»یونان چنان دقیق و کامل تهیه و تنظیم گردیده که تا قبل از قرن نوزدهم میلادی اثری همانند آنها ظاهر نیست. مهمترین مقرراتی که ناشی از معاهدات فوق می باشد و در آینده، توجه خاص جهانیان را برانگیخت و هنوز هم از قواعد بین المللی محسوب می شود، عبارت است از:1) شناسایی حق آزادی شخصی و صیانت از دارایی برای اتباع دولت-شهر متعاهد؛2) تأسیس نهاد «نمایندگی»یا «سرپرستی»«نماینده»یا «سرپرست» که تقریباً همان کنسول امروزی است، که وظیفه ی حمایت از اتباع را در دولت-شهر خارجی بر عهده داشت.ضمناً یک سلسله وظایف سیاسی نیز داشت.3)داوری، طریقه ی حل اختلافات مرزی و حقوقی طرفین بود.در این مورد معمولاً کشور ثالثی به عنوان داور انتخاب می شد و داوری مفهومی سیاسی می یافت.4) تأسیس اتحادیه های سیاسی موسوم به«آمفیکسیونی»این اتحادیه ها بر اساس مذهب و به منظور اداره ی مشترک معابد تشکیل شده بودند و مهمترین آنها در قرن ششم میلادی جهت پاسداری از معبد «دلف»تأسیس گردید. اعضای این «آمفیکسیونی ها»دوازده دولت شهر یونان بودند.مداخله ی فیلیپ مقدونی موجب برچیده شدن این اتحادیه ها گردید.5)مصونیت سفیران، 6) حرمت، یعنی احترام به بی طرفی بعضی از مکانها، 7) تحکیم عهد نامه های صلح با ادای سوگند؛ 8) احترام به اجساد کشته شدگان در جنگ؛ 9) شناسایی حق پناهندگی.مقررات مذکور هر چند اکثراً جنبه ی مذهبی داشت و محدود به «دولت-شهرهای»یونان بود.لیکن به طور غیر مستقیم نقش سازنده ای در تحول و تکامل حقوق بین الملل ایفا نمود.بند سومرومشرح موضع:رومیها نیز حقوق بین الملل را به دیده ی مذهبی می نگریستند. از این رو بود که از همان اوایل دوره ی امپراتورانی،عده ای از روحانیون موسوم به «فسیال»، «سازمان روابط خارجی»را پایه گذاری نمودند. وظیفه آنان این بود که مراسم و تشریفات مذهبی مربوط به معاهدات و سایر امور بین المللی، از قبیل امور سفارت و استرداد مجرمین را انجام دهند. هنگام شروع و پایان جنگ و عقد صلح و زمان انعقاد معاهدات نیز وظایفی به عهده ی آنان گذاشته شده بود.در این دوره نظریه ی«جنگ عادلانه»یا «جنگ مشروع»ابداع گردید که در سالهای بعد ابعاد گسترده و خطرناکی یافت.در میان معاهدات که روم در دوره ی جمهوری با سایر ملتها منعقد نمود،معاهدات منعقده با کارتاژ،در سالهای 509، 306، 279 پیش از میلاد مسیح، از اهمیت خاصی برخوردارند.پس از آنکه جمهوری روم به امپراتوری تبدیل گشت و اغلب ملتها را تحت سلطه درآورد،دیگر خود را نیازمند میثاقهای بین المللی نمی دانست (عصر صلح رومی از سال 30 پیش از میلاد تا سال180 پس از میلاد)و فقط مصونیت سفیران را پذیرفته بود.شاید نمایان ترین ارتباط تاریخی حقوق روم و حقوق بین الملل،عنوان «حقوق ملل» باشد که در واقع «حقوق ملل مسیحی»بود؛ حقوقی که به طور یک جانبه از سوی روم وضع شده بود.نتیجه گیری:به رغم کلیه ی خطوط مثبت و آثار برجسته ای که در دوران باستان از حقوق بین الملل دیده می شود،در پایان باز پرسش دقیقی مطرح می گردد: آیا اصولاً در دوران باستان، حقوق بین الملل وجود داشته است یا خیر؟عده ی کثیری از دانشمندان حقوق بین الملل معتقدند که آنچه رومیها آن را «حقوق بین الملل»می نامیدند،با حقوق بین الملل معاصر فرق زیادی داشته است.آنان با استناد به اعمالی چون جنگهای وحشیانه، کشتار افراد غیر نظامی،عدم رعایت مصونیت فرستادگان، کشتن زندانیان، صدمات بدنی به رهبران و فرماندهان شکست خورده در جنگ و غیره و دکترین های کهن بر مبنای تصورات مردم نسبت به بیگانگان و اینکه افراد بیگانه در نظر مردم دوران باستان دشمن تلقی می شدند، وجود حقوق بین الملل را در دوران باستان نفی می کنند.به طور خلاصه،در دوران باستان میان ملتهای گوناگون مقررات مشترکی وجود نداشته و تساوی حقوقی نژادهای مختلف نیز پذیرفته نبوده است. بدین جهت در این دوران، فقدان مبانی جامعه شناختی حقوق بین الملل به خوبی احساس می شود.
بخش دوم قرون وسطی
طرح موضوع:در اواخر قرن چهارم (395) امپراطوری عظیم روم درهم شکست و وحدت خود را از دست داد و به روم شرقی و روم غربی تقسیم شد. روم غربی نیز چندان دوامی نیافت و در پی تهاجم بربرها به سال 476 متلاشی گردید و بر ویرانه های آن، شماری از حکومتهای سیاسی ناپایدار به نام «دومینیون»در اروپا به وجود آمد که غالباً با یکدیگر در جنگ و ستیز بودند. علاوه بر آن، رژیم ملوک الطوایفی موجب تفرقه و تشتت بیشتر جامعه ی اروپایی شده بود.در آستانه ی قرن نهم، فرانک شارل، امپراتوری روم غربی را به سود خویش احیا نمود.تاجگذاریش به سال 800 در ورم، وحدت دوباره ای را نشان می دهد.این وحدت نیز دیری نپایید و امپراطوری روم غربی به سال 843 به سه بخش تقسیم گردید و این تقسیم با شدت ادامه یافت.با شکست امپراتوری روم و تقسیم آن، مسیحیت توانست به تدریج جایگاه ویژه ای را در مناسبات اجتماعی داخلی و بین المللی کشورهای اروپایی به خود اختصاص دهد،به ویژه نقش کلیسای کاتولیک روز به روز افزایش یافت،تا بدانجا که دوران معینی از قرون وسطی را «دوران پیروزی مسیحیت»می نامند.به موازات گسترش مسیحیت در اروپا، نهضت مذهبی جدیدی به نام «اسلام» در اواخر قرن ششم میلادی در شرق ظاهر گردید و به سرعت گسترش یافت. در قرن یازدهم،مسیحیان در تقابل با مسلمانان، جنگهای خونینی معروف به «جنگهای صلیبی»را به راه انداختند که به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
جامعه مدنی و نهادهای غیردولتی در ایران؛
چالشها و راه کارها
چکیده
نهادهای مدنی به معنای جدید آن ریشه در تاریخ مغرب زمین و پیوند ناگسستنی با جامعه مدنی دارد. آشنایی ایرانیان با غرب و توجه روشنفکران ایرانی به مدرنیسم در قرن نوزده سبب توجه برخی از ایرانیان به این نهادها شد. استقرار مشروطیت در ایران و تدوین قانون اساسی اگر چه تشکیل و فعالیت این نهادها را قانونی ساخت اما در تاریخ معاصر ایران، به استثنای مقاطع کوتاهی، هیچگاه امکان فعالیت برای این نهادها فراهم نشد. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران فرصت مناسب برای تشکیل و فعالیت این نهادها فراهم ساخت. اما وقوع برخی حوادث و رویدادها همراه با حاکم شدن مشارکت توده ای در جامعه یکبار دیگر این فرصت را از میان برد. بقدرت رسیدن آقای خاتمی در ایران و طرح جامعه مدنی از سوی وی ضرورت جایگزینی مشارکت سازمان یافته بجای مشارکت توده ای را عیان ساخت. مهمترین ابزار برای نیل بدین منظور شکل گیری نهادهای مدنی برای ایفای نقش واسط میان دولت و ملت بود. بدین ترتیب یکبار دیگر نهادهای مدنی در ایران امکان حیات یافتند. اما این بار نیز این نهادها، همانند مقاطع قبلی، از جانب سه حوزه حاکمیت، مردم و نظام بین الملل در معرض تهدید قرار دارند، لذا حیاتی ترین موضوع برای سازمانهای مردمی حاضر در ایران شناخت چالشها و انتخاب راهکارهای مناسب برای مقابله با آنهاست.
Faculty of Admin. Sciences & Econ. Journal,
University of Isfahan.
Vol.17, No.2 , 2005
Civil Society and Non-Governmental Institutions in Iran: Challenges and Solutions
H. Masoudnia
Abstract
The historical origin of civil institutions and its new implication stem from the Western World. Civil institutions have close connection with civil society. The influence of Western modernist thoughts into Iranian society and its adoption by Iranian intellectuals in 19th century made civil institutions a political target for Iranian political activists. For the first time, the constitutional revolution in Iran (1906) brought about a historical opportunity for establishing civil institutions, but very soon this hope was vanished. In the contemporary history, rarely a suitable opportunity for establishing of civil institutions was evolved in Iranian political context. The Islamic revolution in Iran brought opportunity for the Iranian elites, but the trend of the post – revolution developments and populist contribution restricted the opportunities. Mr. Khatami's empowerment and the introduction of civil society and replacing it with populism were addressed, so the civil institutions play a mediate role between the society and government. But again, that opportunity was threatened by some parts of the Iranian sovereignty, people and the international system. So, currently the most important issue for civil society activists in Iran is recognition of challenges and solutions for establishing civil institutions.
Keywords: Civil Society, Civil Institutions, Political development, Mr. Khatami, Challenge
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
جامعه شناسی کشاورزی
گرچه جامعه شناسی کشاورزی قدیمی ترین شاخه تخصصی جامعه شناسی روستایی است، اما تا اواسط دهه 1350 هیچگاه این مفهوم بکار گرفته نشد. در عمل یک تداوم بین جامعه شناسی روستای اولیه و آنچه امروز جامعه شناسی کشاورزی خوانده می شود وجود دارد در دهه 1360 جامعه شناسان روستایی در نظریات و تحقیقات خود تأکید بیشتری بر جامعه شناسی کشاورزی نهادند.
به طور کلی سه دوره اساسی در مفهوم بندی مسائل کشاورزی در جامعه شناسی روستایی وجود دارد. دوره اول از پیدایش جامعه شناسی روستایی تا پایان دهه 1320 می باشد که در این دوره مطالعه مسائل کشاورزی یکی از عناصر اصلی فهم اساسی اجتماعی زندگی روستایی بوده است. دوره دوم مربوط به دهه های 1330 و1340 و نیمه اول دهه 1350 است و معروف به رهیافت روانشناسی- رفتار گرایی اجتماعی می باشد. در این دوره همچنین به شیوه های تزریق نوآوری در جامعه کشاورزی اهمیت زیادی داده شده است. دوره سوم از نیمه دوم دهه 1350 شروع شده و معروف به «جامعه شناسی کشاورزی جدید» است. در این دوره بیشترین توجه به «ساختار کشاورزی» شده است- مفهومی که تا قبل از دهه 1350 توجه خاصی به آن نشده بود. در چارچوب جامعه شناسی کشاورزی جدید، بیشتر دیدگاه اقتصاد سیاسی در ساختار کشاورزی بکار گرفته شده است. در این دوره محیط شناسی کشاورزی مورد توجه قرار گرفته و به همین خاطر تحقیقات از زاویه این دیدگاه نیز بررسی خواهد شد. جامعه شناسی کشاورزی همچنان پابه پای سایر شاخه های تخصصی جامعه شناسی روستایی به عمق مسائل اجتماعی در جامعه کشاورزی رسوخ می کند. در دهه 1370 با بکارگیری نظریات جامعه شناختی جامع و روشها و ابزار تحقیقاتی پیچیده شاهد یافته های علمی فراگیرنده خواهیم بود. در آینده کشورهای مختلف با توجه به یافته های جامعه شناسی کشاورزی می توانند خط مشی های کاملی برای کشاورزی خود طراحی کنند.
تحقیقات اولیه جامعه شناسی روستایی در ساختار کشاورزی، 1280 تا 1330
در این دوره جامعه شناسان روستایی جنبه هایی از ساختار کشاورزی- مانند اجاره دارای زمین و انواع مزارع- را مورد بررسی قرار داده اند. بررسی ها بیشتر جنبه توصیفی داشته و تمرکز بر روی سیستم تولید مواد غذایی و سایر محصولات کشاورزی بوده است. موضوع ساختار کشاورزی در واقع جزئی از مطالعه کلی در مورد سازمان اجتماعی ز ندگی روستایی قلمداد می شد و عرضه کننده اطلاعات لازم برای فهم هرچه بیشتر سازمان اجتماعی بوده است. بحران دهه 1310 توأم با رکورد در کشاورزی باعث گردید تا تحقیقات جامعه شناسی روستایی و کشاورزی بر روی راهبرد دریافت واقعیت ها تأکید داشته باشند. در همین رابطه تحقیق درباره بخشی از مسائل ساختار کشاورزی مانند کشاورزان کم درآمد، کارگران کشاورزی، مزارع اجاره داری و کشتمانیها رایج گردید. در دهه 1320 محققین روستایی، ساختار کشاورزی را به عنوان تغیر مستقل در نظر می گرفتند و بر اساس آن فرهنگ و سازمان اجتماعی زندگی روستایی را بررسی می کردندو یا زمینه ای را برای مطالعه مقایسه ای جوامع روستایی فراهم می نمودند.
در ابتدای قرن بیستم تحقیقات میدانی در مورد زندگی روستایی توسط یک جامعه شناس سیاه پوست آمریکایی به نام دوبویس شروع شد. این جامعه شناس به دنبال شناخت شرایط اقتصادی کشاورزان سیاه پوست، ضمن جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه میدانی، از داده های موجود در مورد اندازه مزارع در سرشماریهای 1159 و 1269 آمریکا استفاده نمود. برای اولین بار 25 خانوار کشاورز اجاره دار سیاه پوست آمریکایی به طور جامع از لحاظ سیستم اجاره داری، اندازه مزرعه و درآمد ناشی از فعالیت کشارزی مورد بررسی قرار گرفتند. تا قبل از دهه 1310 بیشتر مطالعات مورد جوامع کوچک روستایی در بسیاری موارد ارائه یک تقسیم بندی برای شناخت کشاورزان بوده است. برای مثال جامعه شناس دیگری به نام ویلیامز در تحقیق خود به این نتیجه می رسد که کشاورزان را می توان به دو طبقه تقسیم کرد:
1- کشاورزان بی پروا
2-کشاورزان محافظه کار
بر اساس تقسیم بندی او دسته اول آنهایی هستند که (منفعت جو) می باشند و تمام کوش خود را به کار می گیرند تا حداکثر منفعت را از زمین خود ببرند. دسته دوم آنهایی هستند که هدف نهایی آنها معیشت است و نه منفعت.
در تحقیقات اولیه جامعه شناسی روستایی برای اولین بار مطالعات موردی با پرسشنامه شروع شد.
در این پرسش نامه ها معمولاً وضعیت عمومی اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و شرایط کار خانوارهای روستایی مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه یک چنین مطالعاتی این بود که نوع واحد کشاورزی در شکل گیری سازمان و رفتار اجتماعی روستایی بسیا ر موثر است. بعبارت دیگر نظام بهره برداری کشاورزی نوع گرایش اجتماعی وسازمان بندی جامعه روستایی را مشخص می کند.
یکی از مشخصات تحقیقات جامعه شناختی روستایی در این دوره بکار گیری روش های تحقیق مقایسه ای است. لایولی برای اولین بار جامعه دامداری را با جامعه زراعی مقایسه کرد. پس از مقایسه، او چنین نتیجه گرفت که نوع شرایط کشاورزی در زندگی اجتماعی به اندازه پراکندگی و تحرک اجتماعی جمعیت، درآمد سالانه و تغییرات فصلی در عرضه نیروی کار اهمیت دارد. همچنین او بیان داشت که دسته ای از گرایشات اجتماعی با نوع فعالیت کشاورزی یا دامداری همبستگی دارند. برای مثال جوامعی که تولید کننده غلات هستند پویا تر ولی در عین حال بی ثبات تر از جوامع تولید کننده لبنیات می باشند. در همین رابطه او دریافت که کشاورزان بیش از دامداران در پی نوع آوری هستند. او کشاورزی را به عنوان عامل مشروط در سازمان اجتماعی در نظر گرفته و تأثیر میراث اجتماعی را بر روی نوع فعالیت کشاورزی بررسی کرده است. تعیین واحد تحلیل در مطالعه جامعه کشاورزی یکی دیگر از خصوصیات جامعه شناسی کشاورزی در اواخر این دوره است. وی لند و همکارانش در دانشگاه کلمبیا مزرعه و گرداننده آن را به عنوان واحدتحلیل در طبقه بندی نمونه های آرمانی بکار برده اند . این طبقه بندی مزارع کشاورزی شامل مزارع خانوادگی، مزارع معیشتی و مزارع کارخانه ای است. هدف ازاین طبقه بندی بدست آوردن گروه های مزارع هم گون جهت تسهیل نمودن امر تحلیل بوده است . سه عامل در ایجاد این طبقه بکار رفته است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
جامعه ما به بازسازی و شستوشوی مجدد اخلاقی احتیاج دارد
سروش: جامعه ما به بازسازی و شستوشوی مجدد اخلاقی احتیاج دارد ....
چرا معشوق در ادبیات فارسی با صفت راهزنی و غارتگری شناخته میشود”؟ این پرسشی بود که عبدالکریم سروش بهمنظور تبیین منابع اخلاقی جامعه ایرانی مطرح کرد و گفت: جامعه ما به بازسازی و شستوشوی مجدد اخلاقی و به دیده تردید نگاه کردن به میراث گذشته خود احتیاج دارد. دکتر سروش که روز پنجشنبه در دفتر جبهه مشارکت مشهد سخن میگفت، با اشاره به شباهت جامعه فعلی با معضلات و نقدهای خواجه لسانالغیب افزود: اخلاقیات ما به یک حافظ و ناقد احتیاج دارد؛ تا با تسلط بر ریشههای تاریخی به نقد آنها بپردازد. وی با بیان اینکه تجربههای تاریخی که میراثخوار آن هستیم وضعیت اخلاقی نامناسبی پدید آورده است، پیشنهاد کرد، از تجربههای تاریخی و میراث گذشته توبهای فرهنگی کنیم و افزود: علاوه بر نقد اخلاقی قدرت و دیانت که امری لازم است، نقد وضعیت اخلاقی درونی خودمان نیز ضروری است.
سروش که درباره مبانی شکلگیری نظام اخلاقی ایرانی در تئوری و عمل سخن میگفت، با هشدار نسبت به غفلت از مساله اخلاق در هیاهوهای سیاسی و اجتماعی، اظهار داشت: سخنرانیهای روشنفکران و روزنامهها پر است از حجتهای سیاسی و در سطح بالاتر از آن، سخن از عقلانیت و سنت و مدرنیته؛ اما گاهی این مقولات بزرگ حجابی برای طرح موضوعات مهمتر میشود.
وی با اشاره به آمیختگی اخلاق با زندگی فردی و اجتماعی و وابستگی مانایی نظامهای عادل و ظالم به پرداختن نظامی ارزشی، گفت: حتا در سیاست نیز باید به نقد اخلاقی سیاست اندیشید و نمیتوان صرفاð به کارآمدی نظامها اکتفا کنیم؛ چون گاهی نظامهای دیکتاتوری از نظامهای دموکراتیک کارآمدتر هستند. سروش دلیل برتری یافتن جامعه مدنی نسبت به دیگر اجتماعات را اخلاقیتر بودن دانست و گفت: در جامعه مدنی امکان انتخاب آزاد وجود دارد و در فضای سیاسی بازتر، افراد میتوانند اخلاقیتر عمل کنند. او با اشاره به ضرورت آنچه اخلاقی بودن دین خواند، اظهار داشت: دینداران باید اعتقاد داشته باشند که با دینی که دارند زندگی اخلاقی برای آنان ممکنتر میشود؛ والا اگر در جهان دینی پیدا شود که حاجب اخلاق باشد و به جای خدمت به اخلاقی بودن مانع ایجاد کند، چنین دیانتی غیرپذیرفتنی و پایبندی به آن ضداخلاقی خواهد بود. سروش مسلمان و دیندار بودن را یک انتخاب اخلاقی عنوان کرد و افزود: اخلاق تقدمی منطقی بر دین و دینداری دارد، چراکه ابتدا نظام و سلسله مراتب ارزشهای خود را معین میکنیم و بعد دینداری و هر فعالیت و انتخاب دیگری را در دل آن میگنجانیم و میسنجیم که روی آوردن به آن مکتب اخلاقی است یا نه؟ وی تصریح کرد: دینداری و خداپرستی ما در گرو اخلاق است و نمیتوانیم خدای غیراخلاقی را بپرستیم و حق و وظیفهای نیز در این زمینه نداریم.
او اذعان داشت: پیامبر به ما آموخته است که خدا را در درجه اول با اوصاف رحمانیت و رحیمیت توصیف کنیم. سروش افزود: خداوند رحمان و رحیم پرستیدنی است و اگر این خداوند فقط جبار بود و زور میگفت، پرستیدنی و ستایش کردنی نبود. وی که در باب مبانی نظام اخلاقی ایرانی سخن میگفت، در تشریح ضرورت اخلاق افزود: اگر دین میورزیم و خدا را میپرستیم و طالب نظام سیاسی ویژهای هستیم و انتقادی به نظام سیاسی میکنیم، همه همراه با نوعی نقد و داوری اخلاقی است که بدون آن این داوریها و نقدها ناتمام است. به گزارش ایسنا سروش در توضیح آنچه که از اخلاق مورد نظر اوست، گفت: اخلاق نظامی ارزشی است که متضمن اولویتهایی است که در چندراهیها به ما میگوید کدام راه را برگرفته و کدام راهها را فرو بگذاریم و در همه شؤون زندگی به میان میآید. وی تصریح کرد: اخلاق امری زینتی نیست که به وجود آن گاهگاهی فخر کنیم، بلکه چیزی است که مثل آب و هوا باید همیشه از آن استفاده کنیم و بدون این اکسیژن حیات ما باقی نخواهد ماند. سروش از ادیان، پیامبران، فیلسوفان، شاعران و حکمای اخلاقی بهعنوان منابع تئوریک نظام اخلاقی یاد کرد و افزود: تاریخ فرهنگی ما آکنده از مواعظ اخلاقی است؛ اما فاصله میان قول و فعل، آفت همیشگی است که در تاریخ ما وجود داشته است. وی با تاکید بر اینکه اخلاق با تئوری و کتاب درست نمیشود، این سؤال را