لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 19 صفحه
قسمتی از متن .doc :
باز تعریف جامعه شناسی روستایی
آن چه جامعه شناسی روستایی را تکان داده و هنوز هم می لرزاند، مباحثات برآمده از تو جهات گوناگونی است که هر یک از آن ها موضوع گیری نظری ویژه ای دارد و البته هیچ یک از آن موضع گیری ها بی طرفانه نیست. در این مباحثات غالباً روستایی و شهری را همچون دو پدیده جداگانه در مقابل هم قرار می دهند. این تقابل که جنبه بیانی و آکادمیک آن مهم تر از جنبه واقعی آن است, یک موضوع تاریخی به شمار میرود و با واقعیت کنونی, که شهری و روستایی در حیطه نفوذ یکدیگر قرار گرفته اند, همخوانی ندارد, زیرا این معنی بیشتر از آن که حاصل یک بینش تحلیلی همه جانبه باشد, از یک مفهوم فضایی و یک برش جغرافیایی به دست آمده است.
شکل گیری جامعه شناسی روستایی و انشعاب آن از جامعه شناسی عمومی در دوره ای اتفاق افتاد که آغاز آن سال های پایانی قرن نوزدهم و انجام آن مقارن پیدایش رکود اقتصادی 1930 است.
در این دوره, جامعه شناسی روستایی در فهم جوامع روستایی و جهان کشاورزی مشارکت نمود.
تا وقتی که جامعه روستایی بر حیات ملی سیطره داشت و دورنمای اصلی را تشکیل می داد, مورد غفلت بود, ولی زمانی که این جامعه دستخوش تغییر شد ((موضوعی برای علم)) گردید.
محیط روستایی برای جامعه شناسی همیشه یک مشغله ثانویه تلقی می شد؛ زیرا تاسیس این شاخه علمی به موازات توسعه فزاینده محیط های شهری و مراکز صنعتی صورت گرفت.
1-2. جامعه شناسی روستایی چیست؟
یکی از مشکلات عمده ای که در جامعه شناسی روستایی مطرح می شود، دقیقاً معنا و مفهوم آن و تعیین حدود میدان تحقیق آن است.
اندیشه مطالعات و بررسی های روستایی, امروزه به دام سیاههای که ما از قبل در ذهن خود داشتهایم، افتاده است. و ما نام این گونه مطالعات و بررسی ها را جامعه شناسی روستایی، اقتصاد روستایی، و از نظایر آن که شناخته شدهاند، می گذاریم. یک چنین شیوه تشخیصی، فقط امکان توسل به تحلیلهای افواهی و نظری را برای ما فراهم می سازد. اگر بخواهیم کار بهتری ارائه دهیم, شایسته است که ابتدا در اندیشه تعیین کردن تعدادی ((مسیر نماهای هادی)) باشیم و سپس راه های جدیدی را که با ضوابط موجود تقریباً مورد بی اعتناییاند و با معیارهای کنونی اهمیت درجه دومی دارند امتحان کنیم.
در چنین تحلیلی شاید مناسب تر باشد که به جای تاکید بر بعد کمی امور، بیشتر به بعد کیفی آن ها پرداخته شود.
شایسته است که نخست مفهوم اصطلاح کلیدی ((محیط روستایی)) را مشخص کنیم. این اصطلاح معانی متعددی دارد و معانی متعدد این اصطلاح به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتند از:
1-معنای محیط روستای در گذشته و در نزد جامعه سنتی کنونی. 2-معنای محیط روستایی در اندیشه طرفداران روستاگرایی جدید (نئورورالیسم). 3-معنای محیط روستایی در ناکجا آباد جامعه روستایی در حال فروپاشی یا فروپاشی شده.
((برای این که محیط روستایی را از دیدگاه جامعه شناسی معنی کنیم باید از منطق گفت و شنودهای کنشگران دست برداریم.))
2-1.مارکس و سرمایه داری ارضی
از دیدگاه مارکس، تاریخ کشاورزی، تاریخ سلب مالکیت از روستاییان و ادغام ناگزیر آن ها در شیوه تولید سرمایه داری است. مارکس خاطرنشان می کند که ویژگی های تولید سرمایه داری در روستا, همان ویژگی های سرمایه داری در شهرند, یعنی سرمایه, در هر دو جا, در مقابل کار قرار دارد.
با وجود این, به نظر می رسد که نظریه پردازان مارکسیست بعدی, به واقعیت های روستایی عصر خودشان توجه کمی مبذول داشتهاند.
جامعه شناسی روستایی غیر مارکسیستی از وقتی که تحولات در کشاورزی جدید خودنمایی کردند, به توصیف جامعه روستایی و روستاییانی که حالا طبقه متوسط جدید را تشکیل می دادند، پرداختند.
تحلیل این گروه اجتماعی جدید التاسیس، متوقف بر تحلیل هنجارهای رفتاری این گروه، ارزش های آنها و طرز تلقی هایشان و از این قبیل ارزش ها, یعنی همان اموری است که دیگر تضادی با امور مشابه شهری ندارند. به سخن دیگر گروه های روستایی و شهری جدید, فقط در همان اموری اختلاف دارند که ((معمولاً اعضای دو گروه متعلق به یک جامعه و یک تمدن با هم اختلاف دارند))
روستاییانی که به کارفرمایان اقتصادی تبدیل شدهاند، دیگر ((علاوه بر دنیای سنتی، بر دنیای جدید هم اشراف دارند, زیرا در عین حال که گرفتار ساختارهای قدیمی روستا هستند, مجذوب شهر و پدیده نو بوده، به ترقی و پیشرفت فکر می کنند)).
((نکته ضروری این است که یک سیاست اقتصادی مناسب برای ده ها هزار واحد بهره برداری بینقص و عالی، طراحی شود)).
جریانات نظری یاد شده، به رغم اختلافات بنیادین شان، در یک نکته اتفاق نظر دارند. آنها تصور میکنند که استحاله کشاورزی و تبدیل آن به بنگاه های تولیدی سرمایه داری، اجتناب ناپذیر است و هیچ چیزی نمیتواند جلو این استحاله را بگیرد.
با وجود این میبینیم که باز هم اختلاف نمایان بین و اقعیتها و نتایج این گونه تحلیلها که در واقع فقط همینها, دگرگونی میپذیرند, وجود دارد. تکامل این تحلیلها, در عین این که از مسیر تحلیلهای پیشین، منحرف میشوند، در جهت تعبیر و تفسیرهای سیر می کنند که هر کدام با دیگری تا حدودی متفاوت است.
در آخر به منظور فراهم کردن افقی انتقادی در مطالعات روستایی، سه عنصر معنی دار زیر را یادآوری میکنیم:
1-نخست این که، مناسبات کار زراعی به عنوان مناسبات خانوادگی تلقی شود که در این صورت بهرهبرداری خانوادگی زراعی قابل مقایسه با بنگاه تولیدی صنعتی نخواهد بود.
2-دوم این که، بین طبقات مختلف و مناسبات تولیدی مختلف در کشاورزی کشورهای غربی, جداسازی و تفاوت گزاری صورت گیرد.
3-و سوم این که، هرگاه در اثر کشاورزی صنعتی, محیط صدمه ببیند، باید در این باره که: این نوع کشاورزی، یگانه الگوی ارزشمند و خلاق است، تجدید نظر شود.
باید گفت که پدید آوردن الگوهای جدید برای تولید, مصرف و زندگی, برای مجموعه جامعه, کار دشواری است. فراوانی پایدار سازیها و ابداعات تازه, و اصالتی که این روزها در زمینه ابتکارات مربوط به رابطه کاری و ساختار قدرت بروز میکند, دست آوردهایی هستند که کشاورزی را, برای ایجاد گزینهای دیگر و یا گزینههایی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تاریخچه جامعهشناسى روستائى
جامعهشناسى روستائى در آمریکا نزدیک یک قرن است که بهعنوان رشته جداگانهاى از جامعهشناسى شناخته شده است. نخستین انجمن جامعهشناس روستائى در سال ۱۹۳۷ تشکیل شد و بهدنبال آن مجله جامعهشناسى روستائى انتشار یافت که در آن نتایج بررسىهاى انجام شده در زمینه مسائل روستائى منتشر مىشد. مىتوان گفت که پیدایش جامعهشناسى روستائى در آمریکا ناشى از مشکلات بود که در زندگى مردمان روستائى وجود داشت، به همین جهت بیشتر جنبه کاربردى پیدا کرد.
در اروپا جامعهشناسى روستائى پس از جنگ جهانى دوم روى کار آمد. اما این امر به معنى آن نیست که جامعهشناسى روستائى از آمریکا به اروپا صادر شده باشد. در اروپا از گذشتههاى دور بررسىهاى روستائى در کنار دانشهائى چون: جغرافیا، تاریخ، مردمشناسى، اقتصاد کشاورزى در بسیارى از سرزمینها جریان داشته است.
بررسىهاى روستائى، در اروپا بر پایه یک سنت پژوهشى پرسابقهاى استوار مىباشد و میان سالهاى ۱۸۹۰ و ۱۹۲۵ تحقیقات روستائى چندى انجام گرفته است. اما پژوهشهاى گستردهتر جامعهشناسى چه در زمینههاى روستائى و چه شهرى به زمانهاى اخیر مربوط مىشود.
در اروپا نیز مانند آمریکا جامعهشناسى روستائى هنگامى بهوجود مىآید و توسعه مىیابد که بدان نیاز پیدا مىشود. بازسازىهاى بعد از جنگ، صنعتى شدن جامعه، رشد جمعیت، مهاجرت روستائیان به شهر، نیاز به تأمین اجتماعى، دگرگونىهاى سیاسى و اقتصادى سبب شدند که دولتها به فکر آن بیفتند که تغییرات اجتماعى ـ فرهنگى را تحت نظم و کنترل درآوردند، در نتیجه علوم اجتماعى و به همراه آن جامعهشناسى روى کار آمد و گسترش یافت (۱).
هر چند در آمریکا ابتدا به زمینههاى کاربردى جامعهشناسى اهمیت داده مىشد، ولى بعدها جامعهشناسان به بررسى جنبههاى نظرى جامعهشناسى روستائى نیز روى مىآورند و در زمانى کوتاه جامعهشناسى روستائى رواج پیدا مىکند و در برنامههاى درسى بسیارى از دانشکدهها جاى مىگیرد.
امروز جامعهشناسى روستائى مانند دیگر رشتههاى علمى در پهنه وسیعترى از جهان شناخته شده است و در بسیارى از دانشگاههاى دنیا اعم از کشورهاى صنعتى یا در حال توسعه تدریس مىشود و تحقیقات وسیع و دامنهدارى در زمینه مسائل روستائى انجام مىگیرد.
در ایران بررسىهاى روستائى از حدود ۴۰ سال پیش در مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعى دانشگاه تهران آغاز شده است.
با اجراء قوانین ارضى، مهاجرت روستائیان به شهر و برقرارى روابط گسترده بین شهر و ده و بهدنبال آن تغییرات اجتماعى در روستاها و پیدا شدن مسایل و مشکلات متعددى در حیات اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى جامعههاى روستائى، تحقیقات روستائى متداول شده است.
جامعهشناسى روستائى از لحاظ توسعه نظرى همواره با دشوارىهاى زیادى مواجه بوده است.
گذشته از محدویت دامنه تحقیقات و کمبود مفاهیم علمى در زمینه جامعهشناسى روستائى، اغلب سازمانها و مؤسسات دولتى بر تحقیقات روستائى نظارت داشتهاند. از اینرو محققان روستائى در امر تحقیق کاربردى یا نظرى همواره با دشوارىهائى مواجه بودهاند و نتایج بررسىها نه تنها از لحاظ کاربردى سودمند نبوده است، بلکه از جهت زمینه نظرى هم جامعهشناسى روستائى رشد چندانى پیدا نکرده است.
بررسىهاى جامعهشناسى روستائى زمینه توسعه و پیشرفت روستاها را فراهم مىآورد. کسانى که با مسائل روستائى سر و کار دارند، کارشناسان روستائى، مهندسان کشاورزى، کارکنان خدمات روستائى، مأموران دولتى، مشاوران خانواده روستائى، مروّجان و معلمان کشاورزى، برنامهریزان توسعه روستائى همه مىتوانند از دستآوردهاى جامعهشناسان روستائى بهرهمند شوند.
به همین جهت پرورش جامعهشناسان روستائى و انجام تحقیقات مستمر در زمینههاى اجتماعى، اقتصادى و فرهنگى روستاها امرى ضرورى به نظر مىرسد.
کلیات جامعهشناسى روستائى
- موضوع جامعهشناسى روستائى:
جامعهشناسى روستائى شاخهاى از جامعهشناسى است که از قواعد، اصول و روشهاى جامعهشناسى پیروى مىکند. از ویژگىهاى آن این است که موضوع آن محدود مىشود به پدیدههاى اجتماعى و نوع فرهنگى که به دنیاى روستائى تعلق دارد. در داخل این چارچوب جامعهشناسى روستائى به بررسى انواع نظامهاى اجتماعى مانند: خانواده، جمعیتها، گروهبندىها، ارزشهاى اجتماعى، هنجارهاى اجتماعى، گرایشها، کارکردها، تحولات و بالأخره کلیه امور و مسائل جامعه روستائى مىپردازد که شناخت آن مىتواند از یکسو براى توسعه، رفاه اجتماعى و بهبود زندگى روستانشینان سودمند باشد و از سوى دیگر زمینه گسترش جامعهشناسى روستائى را بهعنوان یک رشته علمى فراهم آورد.
از جامعهشناس روستائى انتظار مىرود که مسائل اقتصادى، فنى، زیستى، طبیعى و نیز عوامل دیگرى که در پذیرش تغییرات و نوآورىها و بهطور کلى پذیرش شیوههاى جدیدى که در پیشرفت اقتصاد کشاورزى و توسعه روستائى مؤثر است از طریق تحقیق تبیین کند (۱).
(۱) . Hoyois Givanni. Sociologie rurale Editions universitaires Paris 1968 P.16
توسعه روستائى و افزایش تولید کشاورزى نه تنها مستلزم مهارتهاى فنى در زمینههاى علمى و کاربردى است، بلکه با شناخت کشاورزى سنتى و الگوهاى رفتارى انسان روستائى در ارتباط متقابل با فنون جدید کشاورزى و بهطور کلى شناخت زندگى سنتى روستائى باز بسته است. زمینهٔ چنین شناختى را جامعهشناس روستائى فراهم مىکند.
جامعهشناس روستائى در وهله نخست یک جامعهشناس است و با همان روشى به بررسى پدیدههاى اجتماعى جامعه روستائى مىپردازد که جامعهشناسان دیگر در زمینه مسائل اجتماعى جامعههاى شهرى، صنعتى، خانواده، آموزش و پرورش و زمینههاى مشابه دیگر بهکار مىبرند (۲). درک معنى جامعهشناسى روستائى با آگاهى از مفهوم جامعهشناسى، روشها و قوانین آن ارتباط نزدیک دارد. مردمان روستائى در کارهاى مربوط به کشاورزى فعالیت دارند، به اقتضاء آن در محدوده جغرافیائى مشخصى زیست مىکنند، آداب و رسوم، هنجارها، ارزشهاى اجتماعى و فرهنگ خاصى دارند و از الگوى رفتارى و شیوه زندگى ویژهاى پیروى مىکنند که با آنچه در جامعه شهرى وجود دارد فرق مىکند. پدیدههاى اجتماعى جامعه روستائى موضوع بررسى رشته خاصى از جامعهشناسى یعنى جامعهشناسى روستائى است.
(۲) . کنستاندز، ا.ک. (A.K. Condtandse) جامعهشناسى روستائى، فریدون بدرهاى.
جى. بى. چى تا مبار (J. B. chitambar) جامعهشناس هند مىنویسد: جامعهشناسى روستائى یکى از رشتههاى تخصصى جامعهشناسى است که به بررسى علمى انسانهاى روستائى در ارتباط با گروههائى که با آنها کنش متقابل دارند مىپردازد. او هدف جامعهشناسى روستائى را شناخت رفتار انسان روستائى مىداند و عقیده دارد که این امر از لحاظ کاربردى داراى اهمیت خاصى است؛ زیرا دانشجوى علوم اجتماعى از طریق مطالعه در زمینههاى جامعهشناسى روستائى مىتواند درک بیشترى از رفتار انسان روستائى و رفتار خود داشته باشد (۳).
(۳) . Chitambar J.B. introductory rural sociology. A synopsis of concepts and principles.Retd. principal Allahabad Argicultural Institute 1983 p.12
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
آزادی اقتصادی، زیربنای جامعه صنعتی
نویسنده : موسی غنی نژاد 25 آبان 1385
صنعتی شدن مفهوم جدیدی است که ایرانیان آن را در فرهنگ گذشته خود نداشتند. در گذشته معمولا صنعت(Industry) و هنر(Art) مترادف هم به کار میرفت. البته در اروپا هم میان دو واژه صنعت و هنر نزدیکی وجود داشت. صنعت به معنای چیزی است که ساخته انسان و محصول اندیشه انسان است و ناشی از طبیعت نیست. صنعت در واقع مفهومی از ثروت اقتصادی است که ناشی از کار انسان است. صنعت به مفهوم کلی و عام به معنای اعمال خلاقیت انسان بر منابع طبیعی و آماده کردن آنها برای استفاده انسانها است اما به معنای خاص در مقابل کشاورزی و خدمات، بخشی از اقتصاد کل جامعه تلقی میشود. در عین حال باید توجه کرد هنگامی که از صنعتی شدن صحبت میشود در درجه اول منظور صنعت به معنای تصرف انسان در طبیعت برای ایجاد ثروت است و نه به معنای صنعت در مقابل کشاورزی و خدمات. در گذشته معمولا ثروت را امری داده شده در طبیعت میدانستند و انسان را دارای این استعداد که ثروت را خلق کند نمیدانستند اما در دوران مدرن درست برخلاف آنچه در گذشته عنوان میشد، بخش عمده ثروت جامعه محصول کار و صنعت انسان است به طوری که طبیعت بخش ناچیزی از ثروت کل جوامع را فراهم میکند. بنابراین اهمیت صنعت به دوران جدید و اندیشه مدرن باز میگردد. پس صنعت به معنای استفاده از خلاقیت انسان برای ایجاد کالاها و تغییر شکل دادن منابع طبیعی برای رفع نیازهای انسانها است. بنابراین منظور از فرهنگ صنعتی، فرهنگی است که زمینه را برای تولید و خلاقیت انسان و افزایش ثروت فراهم میکند. منظور از صنعتی شدن غالب شدن فرهنگی است که در آن به کارگیری خلاقیت در تمامی زمینههای کشاورزی، خدمات و تولید لازم است. به این ترتیب سوء تفاهم صنعت به معنای خاص و صنعت به معنای عام باید برطرف شود. انقلاب صنعتی نیز نتیجه یک فرآیند فکری و فرهنگی است که سالها قبل از اختراع ماشین بخار آغاز شده است. در واقع 300 سال قبل از انقلاب صنعتی، فرایند صنعتی شدن در اروپا آغاز شد به سخن دیگر نقطه آغاز آن، پایان قرون وسطی است. انقلاب صنعتی نتیجه دوران بعد از قرون وسطی و آغاز رنسانس و شکل گیری اندیشه مدرن است. انقلاب صنعتی اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 شکل گرفت. اما این انقلاب نیازمند مقدماتی بود که در اروپا 300 سال طول کشید و آن عبارت بود از غلبه فرهنگ صنعتی شدن به معنای دقیق کلمه. جان لاک 200 سال قبل از انقلاب صنعتی میگوید که ثروتی که در جامعه وجود دارد عمدتا محصول ابتکار و تلاش و صنعت انسان است. این اندیشه زمینه را برای عقلانیت علمی و صنعتی آماده کرده است. اما اشتباه ما این است که تصور کردیم صنعتی شدن به معنای استفاده از فناوری است. ما به جای اینکه اندیشهای که منجر به صنعتی شدن میشود را حمایت کنیم، سعی کردیم ماشین بخار را وارد کشور کنیم. در واقع ما به نتیجه انقلاب صنعتی بسنده کردیم و به همین دلیل است که هنوز صنعتی نشدهایم. مشکلات ما بیشتر نرم افزاری است نه سخت افزاری. ما سخت افزارها را وارد کردهایم اما فرهنگ و اندیشه صنعتی شدن را نداریم. تفاوت صنعتی شدن ژاپنی با صنعتی شدن ما هم در همین است. ژاپنیهای زمان میجی میگفتند ما نباید اشتباه کنیم و تاکید میکردند که فناوری غرب نتایج پیشرفتهای فکری است که داشتهاند. یکی از نظریه پردازان دوران میجی ژاپن میگوید ما میتوانیم تکنیک ساختن پلهای فلزی را به ژاپن وارد کنیم اما این کار کمکی به ما نمیکند بلکه ما باید چیزی را به ژاپن بیاوریم که باعث دست یافتن به تکنیک ساختن پلهای فلزی شده است (نقل به مضمون از فوکوتساو ایوکیشی، نظریه تمدن، ترجمه چنگیز پهلوان، نشر آبی، 1363). در واقع صنعتی شدن نیازمند تغییر بینش و جهان بینی ما است. باید اندیشهای را تروج کنیم که در آن ابتکار جایگزین بیتفاوتی میشود. تلاش جایگزین تنبلی میشود و رقابت تبدیل به ارزش غالب میشود. بخشهایی از فرهنگ مدرن البته در جامعه ما وارد شده اما متاسفانه با ارزشهای سنتی ما پیوند نخورده است. در نتیجه ما همواره با دنیای متناقضی رو به رو هستیم. فرهنگ صنعتی شدن، چند مولفه اصلی و فرعی دارد. ارزشها، اصلی ترین مولفههای هر فرهنگی است که نهادهای جامعه بر پایه آنها ساخته میشود و این نهادها عملکرد انسانها و روابط انسانها را در جامعه تنظیم میکنند و نتیجه عملکرد جامعه از این مسیر عبور و بروز میکند. شناسایی ارزشهای اصلی صنعتی شدن بسیار مهم است. مهمترین ارزش صنعتی شدن تلاش و کار است. اما تلاش و کار چه موقع میتواند به ارزش تبدیل شود؟ اولا زمانی که آزادی و مختار بودن انسان در درجه اول اهمیت قرار گیرد. یعنی زمانی که انسان مالک و صاحب سرنوشت خودش باشد تا انگیزه تلاش بیشتر را داشته باشد. انسانی که برده یا مستخدم دیگری است انگیزهای برای کار ندارد. اما زمانی که انسان آزاد است میداند که حاصل تلاشش نصیب خود میشود؛ لذا وی رغبت بیشتری برای تلاش و تکاپو و تولید پیدا میکند. حق مالکیت ارتباط بسیار نزدیک با آزادی دارد یعنی اینکه هر کس بداند که نتیجه تلاشش به کجا میرود. ممکن است انسانها آزاد باشند که تلاش بکنند و ثروتمند هم بشوند اما اگر ناگهان این ثروت را از آنها بگیرند که اینجا دیگر انگیزهای برای تولید ثروت باقی نمیماند. بنابراین آزادی انسانها باید توام با رعایت حق مالکیت باشد. ارزش آزادی فردی سنگ بنای صنعت فرهنگی را در اروپا تشکیل میدهد. در آغاز هم این ارزشها بیشتر در فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و بحث عدالت مطرح شده است و ضرورتاً به حق مالکیت گره خورده است. بنابراین میتوان گفت که از همان ابتدا آزادی و مالکیت دو روی یک سکه هستند. به همین دلیل است که در فرهنگ مدرن آزادی به سرعت شکل اقتصادی به خود گرفته است. یعنی زیربنای اندیشه سیاسی و فلسفی مدرن غربی آزادی مالکیت و آزادی اقتصادی است. از این ارزشهای اولیه صنعتی شدن برخی ارزشهای ثانویه هم مشتق شده است. به عنوان مثال رقابت به عنوان یک ارزش در جامعه مدرن تلقی میشود چون رقابت به معنای آزادی انسانها برای اول شدن و برتر شدن است. در حالی که در فرهنگهای ماقبل مدرن رقابت کردن امری پسندیده نیست بلکه همکاری کردن مورد پسند است. مفهوم مهم دیگری که در اندیشه اقتصادی وجود دارد، همسویی میان منافع فردی و منافع جمعی است. به این معنا که انسانها یاد میگیرند که اگر آزادانه در جهت اهداف خود حرکت کنند به منافع کل جامعه هم خدمت کردهاند یا به عبارت دیگر خدمت به منافع دیگران ابزاری است برای دستیابی به اهداف خود. به عنوان مثال کسی که میخواهد ثروتمند بشود دیگران را راضی میکند که کالای او را بخرند. یعنی سعی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
به نام خدا
مشارکت مادران
درجامعه
تهیه کننده :
مونا موحدی
مقدمه ......................................................................................................................3
تربیت چیست ؟ .....................................................................................................6
اهمیت تربیت کودک...............................................................................................6
مراحل نسبی تربیت کودک....................................................................................8.
تربیت کودک در اسلام............................................................................................9
اهمیت مادر..............................................................................................................11
اثر اشتغال مادر بر رشد کودک................................................................................13
ضرورت وجود مادر برای فرزند...............................................................................15
نقش پدر...................................................................................................................16
پدر مسئول تربیت فرزنداست ...................................................................................17
جدایی کودک از مادر و پدر....................................................................................18
پرورش اجتماعی کودکان........................................................................................19
خصوصیات تربیت اجتماعی.....................................................................................19
عوامل موثر در رشد اجتماعی کودک......................................................................20
خانواده..................................................................................................................21
اولین نهاد تربیتی...................................................................................................21
پرورش اجتماعی...................................................................................................24
مراحل رشد اجتماعی............................................................................................24
نقش مادر در روند رشد اجتماعی کودکان............................................................25
بحث و نتیجه گیری ............................................................................................29
منابع ..................................................................................................................30
مقدمه :
ارتباط میان مادر و فرزند نه تنها از زمان تولد بلکه حتی پیش از آن نیز اثر بسیار مهمی بر رشد روانی کودک دارد . نگرش گرم و سرد مادر نسبت به کودک موجب سازگاری و ناسازگاری کودک در آینده میشود و محرومیت از مراقبتهای مادرانه رشد اجتماعی و حرکتی کودک را به تاخیر میاندازد
رشد اجتماعی کودک بیانگر آن است که تا چه حدود روابط امور و رفتار اجتماعی را درک و عدل میکند . برای رسیدن به این هدف فرد باید بکوشد علایق دیرین و نا موفق خود را تغییر دهد و از رفتارهای تازه و موثر پیروی کند .
مدرسه در مورد پیوندهای اجتماعی چون آزمایشگاهی بشمار میرود . کودک احساس میکند که چه در خانه به منزله و اصول رفتار به کار میرفت در مدرسه اجرا نمیشود . مدرسه برای بسیاری از کودکان نخستین تجربه گروهی واجتماعی در خارج از محیط خانواده است و در اینجا باید رفتار متناسب با دو محیط باشد . در مدرسه رفتار اجتماعی کودک به مواردی مانند : اظهار ادب ، سکوت ، آرامش ، اجازه گرفتن ، مسخره کردن ، به گفتههای دیگران گوش فرا دادن و منافع گروه را مقدم شمردن اطلاق میشود . همکاری کودک به معنای رعایت مقررات و انضباط مدرسه ، سر وقت حاضر شدن ، رفتار منصفانه داشتن است .
ارتباط معنوی کودک با مادری که در بیرون از منزل کار میکند و کودکی که مادرش خانهدار است در دو قطب متفاوت قرار میگیرد که مدرسه نیز در این مورد نمیتواند عواطف عقب افتاده کودک محروم از عاطفه مادری را جبران کند . از اینروست که عضو جامعه و آینده از احساسات متحدالشکل برای گزینش پایگاههای مختلف در جامعه محروم میشود هر چند جامعه خود نیز در
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
شناسنامة جزوه
( عنوان:
«عرفان و نیاز به معنویت در جامعه امروز»
( استاد:
حجت الاسلام والمسلمین آقای یثربی
( دبیر کرسی:
حجت الاسلام والمسلمین آقای ایزدپناه
( نوع فعالیت:
کرسی آزاداندیشی و نظریه پردازی5
( زمان برگزاری:
26/10/84
( مکان برگزاری:
سالن همایش ساختمان شماره 2
( تعداد صفحات:
40
( کد رایانه:
841150/ ن ج
«فهرست مطالب»
مقدمه 3
امکان تکامل علوم انسانی، همانند علوم و فنون تجربی 4
رابطه عرفان و دین با تقابل دین و سیاست در غرب 7
بنیادی نبودن دعوای علم و دین در اسلام 9
تصویری از سابقه عرفان در غرب و مقایسه آن با اسلام 10
جهاد، عقلانیترین ریاضت 11
اسلام، معنویت متکی بر اصول و مبانی عقلانی 12
پرسش و پاسخ 13
ناکارآمدی عرفان در پاسخ به نیازهای معنوی روز 13
اسلام، بهترین گزینه برای پاسخ به مسائل معنوی جامعه 14
چند وجه تمایز اسلام با مسیحیت 16
نگاهی گذرا بر برتری اسلام بر عرفان 19
انگیزههای روآوردن به عرفان 21
1ـ سرگرمی رازجویانه 21
2ـ انگیزة سیاسی 22
3ـ عوام فریبی 23
4ـ مصلحت نظام 23
گرایش مطلوب در بین گرایشهای عرفانی 25
واقعی بودن تفکیک بین دین و عرفان 27
ملامتیگری، روح واحد در گرایشهای مختلف عرفانی 28
انتساب نابجای عارف نسبت به فقیه 31
عرفان زیرمجموعه دین است نه منبع و مفسر دین 32
عرفان، از ادعا تا عمل 34
ضعیف السند بودن روایات عرفانی 35
اصل بودن اسلام در اصطلاح «عرفان اسلامی» 37
مقدمه
آقای ایزدپناه: مباحثی که تاکنون در محور «عرفان، برهان و قرآن» مورد بررسی قرار گرفت، مباحث پایه ای و نظری، برای سلسله مباحث عملی و عینی تر بوده است که از این جلسه شروع میشود. به عقیدة من رابطه این بحث با «برهان، عرفان و قرآن» مشخص است. پرسش اساسی را به این صورت میشود مطرح کرد که با رابطه عرفان با معنویت در جهان امروز چیست؟ یعنی عرفانی که در غرب مطرح است، و عرفانی که در دین اسلام مطرح بوده، آیا این عرفان برای معنویت جهان امروز و نیازهای روحی و روانی و به خصوص معنوی کافی است یا نه؟ تقریبا دو نگرش عمده می توان به این سئوال پاسخ گفت، یک نگرش این است که ما با صرف فرهنگ اسلامی و فرهنگ قرآنی و سنت اهل بیت می توانیم معنویت جامعه امروز جهانی را تأمین کنیم. بنابراین عرفان به معنای متداول اگر نباشد هم مشکلی به وجود نمیآید. شاید در مقطع تمدن اسلامی و همچنین تمدن غربی بتوان مطلع هایی را بعنوان شاهد مثال مطرح کرد، یعنی در یک دوره اصلا عرفان مطرح نبوده و در عین حال معنویت حاکم بود و نیازهای معنوی مردم تأمین می شد. پاسخ دیگر یا گرایش دیگر این اس که ما بدون عرفان هرگز نمی توانیم معنویت جامعه را و معنویت جوامع امروز را تضمین و تأمین کنیم. بحث امشب نظریه و تئوری دوم است که علی القاعده بدون عرفان به مفهوم متداول کلمه هم می توان معنویت داشت و نیازهای معنوی امروز را پاسخ گفت. تئوری دیگر و نظریه دیگر ـ که نظریه جناب آقای مهندسی است که در فردا شب خواهد بود. ـ این است که ما بدون عرفان، بدون فرهنگ و تمدن عرفانی به مفهوم متداول کلمه که در حوزه های علمیه و در دانشگاهها و حتی در جهان امروز در غرب مطرح است، نمی توانیم نیازهای معنوی