لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
تاریخچهٔ مایکروسافت
مایکروسافت یک شرکت چند ملیتی فن آوری رایانه است. تاریخچهٔ مایکروسافت از چهارم آوریل ۱۹۷۵ میلادی آغاز می شود، زمانی که توسط بیل گیتس و پل آلن در آلبوکرکی تأسیس شد.[۱] پر فروش ترین محصولات آن در حال حاضر مایکروسافت ویندوز (Microsoft Windows) و مایکروسافت آفیس (Microsoft Office) می باشند. مایکروسافت با درآمد سالیانه ی ۴۴.۲۸ میلیارد دلار و ۷۶۰۰۰ کارمند در ۱۰۲ کشور به موفقیت بزرگی رسیده است. مایکروسافت در زمینه طراحی، توسعه، ساخت، صدور مجوز، پشتیبانی و ارائه ی خدمات نرم افزاری برای وسایل کامپیوتری فعال است.[۲][۳][۴]
تأسیس مایکروسافت (۱۹۷۵-۱۹۸۵)
تصویر کارمندان مایکروسافت در سال ۱۹۷۸ از راست به چپ:
بالا: جیم لین، باب والاس، استیو وود
وسط: گوردون لتوین، مارک مکدونالد، باب گرینبرگ، باب او-ریر
پایین: پل آلن، مارلا وود، اندرآ لوئیز، بیل گیتس
بعد از مطالعه شماره اول ژانویه ۱۹۷۵ مجله ی Popular Electronics که حاوی اطلاعاتی در مورد Altair ۸۸۰۰ بود. (Altair۸۸۰۰ اولین microcomputer (کوچک رایانه)ای بود که وارد عرصه رقابت کامپیوتری شد.) بیل گیتس با MITS که سازنده آن میکرو کامپیوتر بود تماس گرفت و آنان را از ساخت نرم افزار برنامه نویسی برای Altair 8800 که نام آن را بیسیک (BASIC) گذاشته بودند، مطلع ساخت.[۵] بیل گیتس تا آن زمان نه یک سیستم Altair و نه حتی یک مترجم ساده داشت، با این حال در طول هشت هفته قبل از اجرای اولیه نرم افزار او و آلن یک برنامه ی مفسر نوشتند. مترجم در اجرای آزمایشی کار کرد و MITS پذیرفت تا BASIC را بخرد و Altair BASIC را روانه ی بازار کند.[۶] گیتس دانشگاه (هاروارد) را رها کرد و به آلبوکرکی در نیومکزیکو یعنی جایی که MITS قرار داشت رفت و مایکروسافت را در آنجا تأسیس کرد. نام مایکروسافت (Microsoft) بدون خط تیره اولین بار توسط بیل گیتس در نامه ای که در ۲۹ نوامبر ۱۹۷۵ به پل آلن نوشت، به کار برده شد[۶]، و در ۲۶ نوامبر ۱۹۶۷ به عنوان علامت تجاری ثبت شد.[۵] اولین دفتر بین المللی مایکروسافت در اولین روز نوامبر سال 1978 میلادی در ژاپن با نام ASCII Microsoft (با نام فعلی Microsoft Japan) تأسیس شد.[۵] در ۱ ژانویه ۱۹۷۹ شرکت از آلبوکرکی به مکان جدیدش در بلویو (Bellevue) در واشنگتن منتقل شد.[۵] استیو بالمر در سال 1980 به شرکت پیوست و بعدا با مدیرعاملی بیل گیتس هم موافقت کرد.[۵][۵] مایکروسافت اولین سیستم عامل خود را در ۱۹۸۰ به بازار عرضه کرد. این سیستم عامل، که نسخه ی تغییر یافته ای از یونیکس (Unix) بود با کسب اجازه از شرکت ای-تی-اند-تی (AT&T) با عنوان زی نیکس (Xenix) به بازار فرستاده شد. زی نیکس خیلی فراگیر نبود و در ابتدا فقط توسط نرمافزارسازها مورد استفاده قرار می گرفت.[۷][۸] مایکروسافت ورد با عنوان اصلی مولتی-تول ورد (Multi-Tool Word) به خاطر رواج ایده ی "هر چه می بینی، همان را می گیری" معروف شد. ورد همچنین اولین برنامه ای بود که قابلیتهایی همچون نمایش متن های بولد (Bold) را داشت. اولین بار کپی های مجانی نسخه نمایشی مایکروسافت ورد به همراه شمارة نوامبر ۸۳ مجله پی سی ورد (PC World) توزیع شد، و با این کار مایکروسافت ورد (Microsoft Word) اولین برنامه ای شد که بر روی دیسک همراه یک مجله پخش شد.[۹] اگر چه زی نیکس هیچگاه مستقیما به فروش عمومی نرسید با این حال اجازه فروش آن به تعداد زیادی از سازندگان تجهیزات اصلی (OEM) داده شد. در میانه ی دهه ی 80 میلادی مایکروسافت به طور کامل از تجارت یونیکس خارج شد.[۷] اما موفقیت اصلی مایکروسافت، با سیستم عامل داس (Dos: Disk Operating System) اتفاق افتاد، بعد از مذاکرات بی حاصل با Digital Research، آیبیام (IBM) قراردادی با مایکروسافت بست تا نسخه ی جدیدی از سیستم عامل سیپیام (CP/M) را برای کامپیوترهای شخصی آیبیام تهیه کند. مایکروسافت برای این کار یک سیستم عاملی مشابه سیستم عامل سیپیام با نام 86-DOS را از شرکت Seattle Computer Products و تیم پترسن با قیمتی کمتر از ۵۰ هزار دلار خرید. آیبیام هم نام آن را به PC-DOS تغییر داد. به خاطر قوانین کپی رایتی که متوجه سیپیام بود، آیبیام سیپیام (CP/M) را با قیمت ۲۵۰ دلار در کنار پیسی-داس(PC-DOS) که ۴۰ دلار قیمت داشت به بازار عرضه کرد، و سرانجام پیسی-داس به خاطر قیمت کمترش به استاندارد تبدیل شد.[۱۰][۱۱] حوالی سالهای 1983 مایکروسافت با همکاری چند شرکت دیگر کامپیوتری خانگی با نام MSX را به بازار عرضه کرد که نسخه ی DOS مخصوص مایکروسافت، با نام MSX-DOS را اجرا می کرد، که در ژاپن، اروپا و آمریکای جنوبی بسیار پرطرفدار شد.[۶][۱۲][۱۳] چندی بعد پس از این که شرکت Columbia Data Products با موفقیت بایوس (BIOS) آیبیام را شبیه سازی کرد، بازار شاهد افزایش چشمگیر کامپیوترهای شخصی مشابه IBM از طرف شرکتهایی همچون Eagle Computer و Compaq بود.[۱۴][۱۵][۱۶][۱۷] معامله مایکروسافت با آیبیام به آن اجازه میداد که امکان توزیع و فروش نسخه ی DOS مخصوص خود یعنی MS-DOS را داشته باشد، به همین دلیل مایکروسافت با فروش سیستم عامل خود در بازار داغ سیستم عامل برای کامپیوترهای مشابه IBM از یک شرکت کوچک به یکی از بزرگترین شرکت های نرم افزاری در صنعت کامپیوترهای خانگی تبدیل شد.[۱۸] با عرضه موشواره ی مایکروسافت در دوم مه ۱۹۸۳ مایکروسافت تولیدات خود را توسعه بخشد، ادامه ی این توسعه با ایجاد قسمتی برای نشر کتاب به نام Microsoft Press در یازدهم جولای همان سال همراه بود.[۵]
تاریخچه تکامل سیستم عامل ویندوز
در سال 1983 شرکت مایکروسافت خبری دربارة ابداع اولین واسطه گرافیکی کاربری برای سیستم عامل MS-DOS بنام Windows منتشر کرد. این سیستم عامل گرافیکی برای کامپیوترهای IBM و سازگار با آن طراحی شده بود. مایکروسافت مدل این واسطه گرافیکی را از روی سیستم عامل MacOS متعلق به کامپیوترهای Apple اقتباس کرده بود.
اولین نسخه مستقل مایکروسافت ویندوز، یعنی نسخه 1.0 در سال 1985 وارد بازار شد و فاقد کارکرد لازم برای جلب توجه عموم بود. ویندوز 1.0 یک سیستم عامل کامل بشمار نمی رفت، بلکه در حقیقت یک MS-DOS گسترش یافته بود و نواقص ذاتی و الگوهای آنرا به ارث می برد.
علاوه براین، چالش های قانونی با Apple باعث محدودیت کارکردی بیشتر آن می شد. برای مثال ویندوز 1.0 تک پنجره ای بود و پنجره های مختلف آن نمی توانستند بر روی یکدیگر یا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
مراد از انسان شناسی زیستی مطالعه خصوصیات زیستی و بدنی، تکامل و تطور انسان و اختلافات زیستی موجود میان انسان هاست. این علم به مطالعه منشا تغییرات و تفاوت های موجود میان افراد یک گروه از یک طرف و میان گروه ها و جمعیت های مختلف انسانی از طرف دیگر می پردازد.
البته تغییراتی در گذشته و در مدتی نسبتا طولانی در انسان به وجود آمده است، به وسیله دیرینه شناسی و تکامل بررسی می شود. باید توجه داشت که تغییرات انسانی، هر چند کند، پیوسته ادامه دارد. در انسان شناسی زیستی مطالعه اختلافات موجود میان انسان ها با توجه به <رشد و نمو> و اختلافات تشریحی امری ضروری است و مقایسه وضع فیزیولوژیک، متابولیک و بیوشیمیک بدن در گروه های مختلف انسانی نیز انجام می شود. انسان شناسی زیستی همچنین تفاوت در اندازه گیری های بدن را میان افراد مختلف از یک طرف و میان گروه ها از طرف دیگر مطالعه و مقایسه می کند. دانشمندانی که در زیست شناسی انسانی به مطالعه و تحقیق می پردازند، نمونه های متوسط گروه ها و سنین مختلف را پیدا کرده و در مطالعات مربوط به رشد و نمو به کار می برند. در حقیقت این قسمت از انسان شناسی زیستی در برخی از محافل علمی به نام زیست شناسی انسانی شناخته می شود. انسان شناسی زیستی از طرف دیگر مطالعه خصوصیات زیستی و بدنی را - با توجه به مطالعات علوم انسانی و اجتماعی - انجام می دهد و در این مطالعات به فسیل ها و بقایای فرهنگ های پیشین توجه می کند. معمولا کسانی که در این رشته کار می کنند؛ باستان شناس، دیرینه شناس و انسان شناس زیستی هستند، ولی گاهی می توان به اعتقاد بعضی اصطلاح کلی دیرینه شناس انسانی را برای همه آنان به کار برد. بنابراین دیرینه شناسی انسانی مطالعه و بازسازی فرهنگ های پیش از تاریخ و فسیل های مربوط به انسان و موجودات نزدیک به او می باشد. دیرینه شناسی انسانی برای پیدا کردن زمان و تاریخ دقیق کشفیات خود از زمین شناسی و فیزیک کمک می گیرد. بعضی اوقات تاکید انسان شناسی زیستی بیشتر به تاریخ طولانی زندگی انسان یا مطالعه نسل به نسل انسان هاست. هر دوی اینها به هم نزدیک و مربوطند. برای مثال اگر کسی بخواهد اختلاف زیستی میان انسان ها را مطالعه کند، باید اطلاعاتی درباره این که از کجا آمده اند بداند، یا اگر بخواهد درباره منشا انسان کنجکاوی نماید، باید از اختلافات زیستی میان انسان ها و گروه های مختلف انسانی آگاهی کامل داشته باشد.در انسان شناسی خصوصیات جسمانی و اختلاف و دگرگونی های موجود بین افراد و گروه های انسانی و نیز تغییراتی که در نسل های مختلف در این خصوصیات حادث می شود، مورد توجه قرار گیرد. ژنتیک جمعیتی با انسان شناسی زیستی ارتباط کاملی برقرار کرده است، زیرا از یک طرف، <ژنتیک جمعیتی>، پویایی تغییرات ژنتیکی را در گروه های مختلف موجودات دوجنسی مطالعه می کند و از طرف دیگر انسان شناسی زیستی با استفاده از داده های جمعیتی و اکولوژی انسانی - مثل میزان موالید، مرگ و میر و ازدواج، تغذیه و بهداشت - به پیشبرد توسعه ژنتیک جمعیتی کمک کرده است. انسان شناسی زیستی به <انسان سنجی>، یعنی اندازه گیری های مختلف انسانی نیز توجه دارد. خصوصیات کمی ارثی انسان (قد و اندازه های مختلف بدنی) پیچیده و تابع بسیاری از عوامل مختلف می باشد. انسان شناسی زیستی با توجه به اندازه گیری های مختلف فسیل های به دست آمده و مقایسه آنها با انسان امروزی به شناخت گذشته انسان کمک می کند. شاخه های جدید زیست شناسی با گسترش روزافزون علوم برای شناخت هر چه بیشتر پایگاه های حیات انسانی به وجود آمدند؛ از آن جمله پیشرفت های <بیوشیمی> در سال های اخیر باعث ظهور <زیست شناسی مولکولی> و <ژنتیک مولکولی> شده است. ساختمان کار و تکامل مولکول های داخل سلول در انسان شناخته شده اند، متخصصان ژنتیک، وراثت و اختلافات آنها را در بین افراد و گروه های مختلف مطالعه کرده اند. این مطالعات با توجه به فراوانی مولکول ها در جمعیت های مختلف باعث شناخت عوامل ژنتیکی موثر در تطور و تکامل شده است. مسایل انسان شناسی زیستی با توجه به ژنتیک، بیوشیمی و حتی فرهنگ قابل حل است. فرهنگ بر عوامل زیستی اثرات زیادی دارد. مثلا ازدواج های خویشاوندی باعث بروز بیماری های مختلف از طریق انتقال ژن های مغلوب بیماری زا می شود. اکولوژی انسانی اثر متقابل انسان و محیط زیست او را مطالعه می کند. سازگاری انسان با محیط زیست نیز در اکولوژی انسانی مورد توجه قرار می گیرد.سرانجام انسان شناسی زیستی، اختلافات جسمانی انسان را - به هر دلیل که باشد - مطالعه و مقایسه می کند. گاهی از یافته های انسان شناسی زیستی در عمل استفاه می شود. برای مثال در رابطه خصوصیات بدنی و امراض مختلف، در پزشکی قانونی، در برنامه های بهداشتی و حتی برای طرح اندازه گیری های مختلف وسایل راحتی انسان مثل اتومبیل و هواپیما، داده های انسان شناسی زیستی را به کار می گیرند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
مقدمه
گیاه (Plant) در زیست شناسی معمولا" به یک موجود زنده درحوزه رده بندی گیاهان اطلاق می شود. شاید در کاربردهای روزمره این واژه آنچنانکه درذیل تعریف شده بکار نرود.
مشکلات موجود برای تعریف
تعریف کلمه گیاه ازآنچه که ظاهرا" به نظر می رسد بسیار مشکل تراست. اگرچه گیــــاه شناسان محدوده رده بندی گیاهان را تعریف کرده اند ، مرزهای تعیین کننده اعضاء رده بندی گیاهان بسیار اختصاصی تر از تعریفات رایج " گیاه"است. ما گیاه را بعنوان یک موجود زنده یوکاریوت و دارای تعداد زیادی سلول تعریف می کنیم که عموما" فاقد اندامهای حسی یا حرکت ارادی بوده و در صورت رشد کامل دارای ریشه ، ساقه و برگ می باشند. اما از نظر گیاه شناسی فقط گیاه آوندی دارای ریشه ، ساقه وبرگ است. اما اگر منصفانه نگاه کنیم گیاهانی که ما هر روز با آنها مواجه هستیم ، گیاهان آوندی می باشند.
تعریف دیگر گیاه که گسترده تر (فراگیرتر) می باشد، عبارت است از هرچیزی که فتواتوتروف می باشد- یعنی غذای خودش را از مواد خام غیر آلی و نور خورشید تولید کند. برای فردی که بر نقش خاصی که گیاهان در یک اکوسیستم بازی می کنند متمرکزشود این تعریف غیر منطقی نیست .اما در بین فتواتوتروپها ، پروکاریوتهایی ( پیش هسته) مخصوصا" باکتریهای فتواتوتروپ و سیانوفیتها وجود دارند. سیانوفیتها را گاهی اوقات ( به دلایل خوبی) جلبکهای سبز– آبی می نامند.در اینجا این مشکل بوجود می آید که بیشتر مردم از جمله گیاه شناسان قارچ خوراکی را گیاه می نامند اگرچه قارچ خوراکی اندام باردهی قارچ می باشد ( حوزه قارچها)، و اصلا" فتواتوتروپ نبوده، بلکه گندخوار( saprophytic) می باشد. و بیش از چند گونه گیاهان گل دار، قارچها و باکتریها وجود دارند که انگلی هستند. ما قادر به ارائه پاسخی مطمئن نیستیم. فهرست خصوصیاتی که حوزه رده بندی گیاهان را از سایر حوزه های زیست شناسی جدا می کند حد اقل یک تعریف فنی ارائه می کند اما این تعریف مورد پسند همگان قرار نمی گیرد. بنابراین تعریف اصطلاح گیاه همیشه به معنی بیشتر موجودات زنده طبقه بندی شده در محدوده رده بندی گیاهان می باشد. مثلا" اگر جلبکهای سبز به وضوح گیاهانی جزورده بندی گیاهان هستند، پس بیشترمردم اکثرخزه های دریایی را هم که جزئی از( حوزه آغازیان (هستند، جزو جلبک های سبز در نظر می گیرند. مشکل عدم وجود دقت یا توافق که در تعریف گیاه وجود دارد یکی از گفته های مورد تفاهم است که اغلب در مقالات با آن مواجه هستیم از این قبیل : ... آوند چوبی یکی از دو بافت انتقال در گیاه است . بطور کلی تصور نمی شود این جمله به معنی تمامی گیاهان ، جلبکها با گیاهان گلدار باشد. به احتمال بسیار زیاد باکتریها یا قارچها را به حساب نمی آورد. در واقع معمولا" بهتر است اینگونه تصور شود که این بحث فقط به گیاهان آوندی مربوط می شود ( ضرورتا" سرخسها ، مخروط زاها، گیاهان گلدار و تعدادی دیگر) مگر اینکه به صورتی متفاوت بیان شود( مثلا" ... در گیاهان آوندی و غیر آوندی اینگونه است ). The system of classification (see درسیستم طبقه بندی ( به طبقه بندی علمی مراجعه کنید) که توسط گیاه شناسان برای فهرست کردن موجودات زنده زمین بکار رفته، هزاران دانشمند روزانه ساعات بسیار زیادی وقت صرف کرده اند. درابداع این سیستم تلاش شده تا سیستمی طبیعی بوجود آید در حالیکه ارتباطات تکاملی بین کلیه گونه های مختلف را توصیف نماید ( از جمله مواردیکه فقط در فسیلها شناخته شده اند). گیاهان یکی از بخشهای این طبقه بندی هستند ودرتعریف گیاهان چه بصورت کلی وچه بصورت جزئی ، باید تعدادی منبع را درکلیه فعالیتهای علمی که برای تهیه یا ارائه اطلاعات درباره آنها انجام می شود، در این سیستم طبقه بندی لحاظ کنیم. برای گیاهان آنگونه که در حوزه رده بندی گیاهان تعریف شده اند به قسمت زیر نگاه کنید.
برای جلبکها بطور کلی به جلبک رفته یا به جلبک دریائی مراجعه نمایید.
برای قارچهای خوراکی قارچهای خوراکی یا قارچ مراجعه کنید.
برای گیاهان غیر آوندی بطور کلی به گیاه غیر آوندی نگاه کنید.
برای گیاهان آوندی بطور کلی به گیاه آوندی مراجعه کنید.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 135
رشد و تکامل حرکتی در طول عمر کاتلین. م. هیوود
کاربرد رشد حرکتی را در بعد از دورهی کودکی و تا پایان عمر جایز میدانیم.
مهارتهای حرکتی بهطور معمول در اواخر دورهی نوجوانی و در دورهی جوانی کامل میشوند.
واژهشناسی در رشد حرکتی
1) نمو (growth): معنی نمو افزایش کمی در اندازه است.
منظور از نمو جسمی افزایش توده یا اندازه جسم از طریق زیاد شدن واحدهای کامل زیستی است. یعنی واحدهایی که از پیش بخشهای مختلف بدن را تشکیل دادهاند. مثلاً پاها از نظر طولی بلندتر میشوند نه اینکه یک بخش تازه به پا اضافه شود.
موقعی که اندازه هر واحد یا قسمت در کل زیادتر شود، طول بدن با حفظ شکل خود، بیشتر میشود. دورهی نمو جنسی (تغییر در اندازه مطلق) در انسان معمولاً از زمان لقاح تا سنین 22-19 سالگی است.
2) رشد (development): واژهی رشد مکمل نمو است و دلالت بر فرایند تغییری میکند که دائمی است و به ظرفیت عملی سازماندار و خاصی منجر میشود. یعنی حالتی که فرد میتواند به طور کامل نقش موردنظر را انجام دهد.
رشد ممکن است به شکل تغییر کمی و کیفی یا هر دو رخ دهد. لذا رشد حرکتی فرآیندی سنی است که دائمی و دارای توالی بوده و در طی آن انسان از حرکات ساده به حرکات بسیار منظم، مهارتهای پیچیدهی حرکتی و در نهایت، انطباق مهارتها که همراه با فرارسیدن پیری صورت میگیرد پیشرفت میکند. این فرآیند تنها به دورهی نمو جنسی محدود نمیشود. رشد در طول عمر انسان تداوم دارد.
3) بالیدگی (maturation): این واژه به طور اخص مربوط به بالیدگی فیزیولوژیک یا جسمی است بالیدگی جسمی پیشرفت کیفی در ساختارهای زیستی است و امکان دارد به یافته اندام یا پیشرفت یک سیستم در بالیدگی عموماً از پیشرفت در راستای بالیدگی جسمی ناشی میشود که در واقع حالت بهینه یکپارچهشدن سیستمهای مختلف بدن یک فرد و توانایی برای تولیدمثل است.
پیرشدن یا فرآیند افزایش سن: واژهی پیرشدن علیرغم سن تقویمی بر فرآیند نمو در پیری دلالت میکند. به طور اخص پیرشدن فیزیولوژیک ما را به تغییرات مداوم ملکولی، یافتهای و ارگانیزمی ارجاع میدهد.
غیر از وقایعی مانند تولد و آغاز دورهی ماهیانه، دورههای سنی از یکدیگر جدا نیستند و این نشانهای از ماهیت دائمی بودن رشد و نمو و بالیدگی است.
سنین تقویمی برای دورههای مختلف رشد:
دورهی رشد سن تقریبی
پیش از تولد
رویانی 8-2 هفتگی
جنینی 8 هفتگی تا تولد
نوزادی تولد تا 4 هفتگی
طفولیت تولد تا 1 سالگی
کودکی
کودکی اولیه (پیش دبستانی) 6-1 سالگی
کودکی ثانویه (پیش نوجوانی) 10-6 سالگی
نوجوانی
دختران 8 یا 10 تا 18 سالگی
پسران 10 یا 12 تا 20 سالگی
بزرگسالی
جوانی 40-18 سالگی
میانسالی 60-40 سالگی
سالمندی 60 سالگی به بالا
ملاکهای مرحله از دیدگاه پیاژه:
1) خصلت اصلی مرحله تغییر کیفی است یعنی اینکه آن مرحله شامل رفتار تازهای شود که در مرحلهی قبل مشاهده نمیشد. (مثلاً کودکی که قبلاً نمیتوانست با دو پا بپرد الان این عمل را انجام میدهد)
2) مراحل بعدی نتیجهی پیوستگی و همجوشی مراحل قبلی است. خصلتی که به آن یکپارچگی مرتبهای گویند. (مثلاً کودک از پرش با یک پا به پرش با دوپا پیشرفت میکند و هر مرحله روی مرحلهی قبل بنا میشود)
3) در هر مرحله رفتار به طور تدریجی ظاهر میشود و با رفتار مرحلهی قبل از طریق فرآیند تحکیم ترکیب میشود (مثلاً موقعی که کودک حرکت پرتاب کردن از بالای را یاد میگیرد این کار را ابتدا با قدم برداشتن در همان سمتی که دست پرتابکننده قرار دارد و سپس در حالی که با پای مخالف قدم برمیدارد انجام میدهد)
4) کودک رفتار مرحلهی قبل را دوبارهکاری میکند بهطوریکه پس از مدتی برگشت به مرحلهی قبلی غیرممکن میشود.
5) مراحل دورههای انتقالی هستند یعنی اینکه از یک مرحله به مرحلهی دیگر منجر میشوند لذا تنظیم وجود آنها عملی نیست. (از مرحلهی 1 به 2 و از 1 به 3 نه از 1 به 3 و دوباره به 2)
6) کلیهی افراد باید از طریق مراحل مشابه پیشرفت کنند و مراحل را نمیتوان به صورت جهشی گذراند.
7) حرکت به طرف مرحلهی تازه با عدم تعادل بین ساختارهای ذهنی کودک و محیط تحریک میشود این فرآیند تعادل در پایان هر مرحله به طور نسبی پایدار است لیکن در دورهی انتقال بین مراحل، ناپایدار میگردد. کودکان در پایان هر مرحله رفتار همسانی را نشان میدهند. لیکن هنگام انتقال به مرحلهی بعدی ممکن است رفتار ناهمسانی را به نمایش بگذارند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 29
مقدمه
گیاه (Plant) در زیست شناسی معمولا" به یک موجود زنده درحوزه رده بندی گیاهان اطلاق می شود. شاید در کاربردهای روزمره این واژه آنچنانکه درذیل تعریف شده بکار نرود.
مشکلات موجود برای تعریف
تعریف کلمه گیاه ازآنچه که ظاهرا" به نظر می رسد بسیار مشکل تراست. اگرچه گیــــاه شناسان محدوده رده بندی گیاهان را تعریف کرده اند ، مرزهای تعیین کننده اعضاء رده بندی گیاهان بسیار اختصاصی تر از تعریفات رایج " گیاه"است. ما گیاه را بعنوان یک موجود زنده یوکاریوت و دارای تعداد زیادی سلول تعریف می کنیم که عموما" فاقد اندامهای حسی یا حرکت ارادی بوده و در صورت رشد کامل دارای ریشه ، ساقه و برگ می باشند. اما از نظر گیاه شناسی فقط گیاه آوندی دارای ریشه ، ساقه وبرگ است. اما اگر منصفانه نگاه کنیم گیاهانی که ما هر روز با آنها مواجه هستیم ، گیاهان آوندی می باشند.
تعریف دیگر گیاه که گسترده تر (فراگیرتر) می باشد، عبارت است از هرچیزی که فتواتوتروف می باشد- یعنی غذای خودش را از مواد خام غیر آلی و نور خورشید تولید کند. برای فردی که بر نقش خاصی که گیاهان در یک اکوسیستم بازی می کنند متمرکزشود این تعریف غیر منطقی نیست .اما در بین فتواتوتروپها ، پروکاریوتهایی ( پیش هسته) مخصوصا" باکتریهای فتواتوتروپ و سیانوفیتها وجود دارند. سیانوفیتها را گاهی اوقات ( به دلایل خوبی) جلبکهای سبز– آبی می نامند.در اینجا این مشکل بوجود می آید که بیشتر مردم از جمله گیاه شناسان قارچ خوراکی را گیاه می نامند اگرچه قارچ خوراکی اندام باردهی قارچ می باشد ( حوزه قارچها)، و اصلا" فتواتوتروپ نبوده، بلکه گندخوار( saprophytic) می باشد. و بیش از چند گونه گیاهان گل دار، قارچها و باکتریها وجود دارند که انگلی هستند. ما قادر به ارائه پاسخی مطمئن نیستیم. فهرست خصوصیاتی که حوزه رده بندی گیاهان را از سایر حوزه های زیست شناسی جدا می کند حد اقل یک تعریف فنی ارائه می کند اما این تعریف مورد پسند همگان قرار نمی گیرد. بنابراین تعریف اصطلاح گیاه همیشه به معنی بیشتر موجودات زنده طبقه بندی شده در محدوده رده بندی گیاهان می باشد. مثلا" اگر جلبکهای سبز به وضوح گیاهانی جزورده بندی گیاهان هستند، پس بیشترمردم اکثرخزه های دریایی را هم که جزئی از( حوزه آغازیان (هستند، جزو جلبک های سبز در نظر می گیرند. مشکل عدم وجود دقت یا توافق که در تعریف گیاه وجود دارد یکی از گفته های مورد تفاهم است که اغلب در مقالات با آن مواجه هستیم از این قبیل : ... آوند چوبی یکی از دو بافت انتقال در گیاه است . بطور کلی تصور نمی شود این جمله به معنی تمامی گیاهان ، جلبکها با گیاهان گلدار باشد. به احتمال بسیار زیاد باکتریها یا قارچها را به حساب نمی آورد. در واقع معمولا" بهتر است اینگونه تصور شود که این بحث فقط به گیاهان آوندی مربوط می شود ( ضرورتا" سرخسها ، مخروط زاها، گیاهان گلدار و تعدادی دیگر) مگر اینکه به صورتی متفاوت بیان شود( مثلا" ... در گیاهان آوندی و غیر آوندی اینگونه است ). The system of classification (see درسیستم طبقه بندی ( به طبقه بندی علمی مراجعه کنید) که توسط گیاه شناسان برای فهرست کردن موجودات زنده زمین بکار رفته، هزاران دانشمند روزانه ساعات بسیار زیادی وقت صرف کرده اند. درابداع این سیستم تلاش شده تا سیستمی طبیعی بوجود آید در حالیکه ارتباطات تکاملی بین کلیه گونه های مختلف را توصیف نماید ( از جمله مواردیکه فقط در فسیلها شناخته شده اند). گیاهان یکی از بخشهای این طبقه بندی هستند ودرتعریف گیاهان چه بصورت کلی وچه بصورت جزئی ، باید تعدادی منبع را درکلیه فعالیتهای علمی که برای تهیه یا ارائه اطلاعات درباره آنها انجام می شود، در این سیستم طبقه بندی لحاظ کنیم. برای گیاهان آنگونه که در حوزه رده بندی گیاهان تعریف شده اند به قسمت زیر نگاه کنید.
برای جلبکها بطور کلی به جلبک رفته یا به جلبک دریائی مراجعه نمایید.
برای قارچهای خوراکی قارچهای خوراکی یا قارچ مراجعه کنید.
برای گیاهان غیر آوندی بطور کلی به گیاه غیر آوندی نگاه کنید.
برای گیاهان آوندی بطور کلی به گیاه آوندی مراجعه کنید.
برای گیاهان مخروطی بهPinophyta یا gymnosperms نگاه کنید.
برای گیاهان گلدار به angiosperms نگاه کنید.
گیاهان تقریباٌ در همه جای گیتی می رویند گلها علفها و درختان را تقریباٌ هر روزه می بینیم. گیاهان همچنین بر فراز کوههای بلند در اقیانوس ها در بسیاری از بیابانها و در نواحی قطبی می رویند. بدون گیاهان، آدمیان و جانوران نمی توانستند در کره زمین زندگی کنند. آدمی بدون هوا یا خوراک نمی تواند زندگی کند و همچنین بدون گیاهان نمی تواند زنده بماند. اکسیژن