لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 16 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
تصمیم گیری درست
آموزش مهارت های زندگی (ویژه جوانان و نوجوانان)
آینده گری
تحولات شناختی دوران بلوغ
تعریف تحولات شناختی : تحولات شناختی عبارت است از توسعه توانمندیهای تفکر و استدلال کردن.
کودکان (6 تا 12 سال) یاد می گیرند که چگونه تفکر انتزاعی پیدا نمایند مثلاً چطور تلفیق و ترکیب نمایند (جمع کردن) و مجزا و جداسازی کنند (تفریق و تقسیم). مرتب کنند (تفکیک و مرتب نمودن حروف و اعداد) و یا تبدیل نمایند (تبدیل اسکناس به سکه) یا رفتارشان را تغییر دهند.
این جور اعمال شناختی را انتزاعی گویند چون اعمال فکری هستند که در حضور اشیاء و حوادث و وقایع ملموس و موردتفکر صورت می پذیرند.
بلوغ، آغاز توسعه فرایندهای پیچیده تر تفکر را رقم می زند (که اعمال منطقی رسمی نیز نامیده می شوند) که شامل افکار سمبولیک (تفکر در مورد امکانات)، توان استدلال کردن از بین اصول آموخته و شناخته شده و نظرات و پرسشهای جدیدخود و توان در نظر آوردن نقطه نظرات دیگران بر حسب ویژگیهای متفاوت آنها (از طریق مناظره ، گفتگوی ایده ها و نظرات متفاوت) و توان تفکر دربارة فرایند و مراحل تصمیم گیری می باشد.
در دوران بلوغ چه تغییراتی در سیر تحولات شناختی روی می دهد؟
در طول بلوغ (از 12 تا 18 سالگی) نوجوان در حال رشد یاد می گیرد تا بطور منظم دربارة ارتباط منطقی اجزاء یک مسئله تفکر نماید. انتقال از تفکر انتزاعی به تفکر منطقی و رسمی در طول زمان اتفاق می افتد.
هر نوجوانی با سرعت مختص خود می تواند به تحولات توانمندی تفکر پیچیده و منطقی دست یابد و هر نوبالغی بتدریج دارای جهان بینی خاص خود می شود. بعضی ازنوبالغین درطول بلوغ ممکن است بتوانند تفکر منطقی را در مورد کارهای تحصیلی خود بیشتر از کارهای شخصی بکار بندند. چون وقتی موضوعات عاطفی پیش بیاید اغلب به توان نوبالغان در تفکر منطقی و پیچیده خدشه وارد می شود. در نتیجه توان در نظر گرفتن راه حلها و امکانات و حقایق ممکن است در قدرت تصمیمگیری نوبالغان نفوذ کرده مسیر تفکری آنها را به جهت مثبت یا منفی سوق دهد.
ویژگیهایی که نشان دهنده رشد و توسعه تحولات شناختی از حالت ساده به پیچیدگی و منطقی است عبارتند از:
آغاز بلوغ:
شخص نوبالغ در ابتدای دوران بلوغ از مهارت تفکر پیچیده بیشتر در جهت تصمیمگیری های خانه و مدرسه استفاده می کند مثلاً :در انجام تکالیف مدرسه از مهارت افکار منطقی و رسمی استفاده می کند.استانداردهای جامعه و مسئولین آنرا مورد تجزیه و تحلیل منطقی تر قرار میدهد.
- شروع می کند به اظهار نظر درمورد موضوعات متعدد که مربوط به زندگی شخصی اش درابعاد زیر می باشد:
v چه ورزشی بهتر است انجام بدهم
v عضو چه تیم یا گروهی شوم
v چه ظاهری برای من جذاب تر و دلپذیر تر است
v چه قوانینی در خانه من باید تغییر کند.
مثلاً :
- در انجام تکالیف مدرسه از مهارت افکار منطقی و رسمی استفاده می کند.
- استانداردهای جامعه و مسئولین آنرا مورد تجزیه و تحلیل منطقی تر قرار میدهد.
- شروع می کند به اظهار نظر درمورد موضوعات متعدد که مربوط به زندگی شخصی اش درابعاد زیر می باشد:
- چه ورزشی بهتر است انجام بدهم؟
- عضو چه تیم یا گروهی شوم؟
- چه ظاهری برای من جذاب تر و دلپذیر تر است؟
- چه قوانینی در خانه من باید تغییر کند؟
اواسط بلوغ
با وجود پیدا کردن تجربه هایی در بکارگیری فرایندهای تفکر پیچیده نوبالغ در اواسط بلوغ مهارت خود را در زمینه گسترش موضوعات فلسفی و آینده نگری توسعه می دهد. مثلاً
- سئوالات و پرسشهای او عمیقتر و وسیعتر می شود.
- اغلب به تجزیه و تحلیلهای دقیقتر و وسیعتر می پردازد.
- دربارة استانداردهای اخلاقی تفکر و انتخاب می نماید. (مثلاً : چه کاری درست است تا من انجام بدهم؟)
- دربارة اهداف آینده و امکانات آن تفکر و انتخاب می کند. (مثلاً: من چه چیزی از زندگی خودم می خواهم؟)
- درباره طرح و برنامه های خود تفکر وانتخاب می نماید؟
- شروع می کند به تفکر طولانی مدت روی مسائل زندگی خود و دیگران؟
- با استفاده از تفکر انتقادی و سیستماتیک شروع می کند به نفوذ در روابط خود با دیگران.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
تصمیم گیری
اهداف عمده
تحلیل تصمیم گیری به عنوان یک فراگرد منطقی با عطف توجه خاص به ارزیابی گزینه ها در پرتو اهداف مورد نظر .
بحث درمورد رویکردهای تصمیم گیری ، با تاکید خاص بر روی رویکرد تحقیق وتحلیل و استفاده از تحقیق درعملیات به عنوان بهترین مثال این رویکرد .
ارائه رویکردهای جدیدتر تصمیم گیری ، با توجه خاص به تحلیل ریسک ، درخت تصمیم گیری ، وتئوری ترجیح .
پیشنهاد رهنمودهایی که باتوجه به آنها می توان اهمیت نسبی تصمیمات راتعیین کرد .
تصمیم گیری ، یا انتخاب ازمیان گزینه های مختلف انجام یک کار، هسته اصلی برنامه ریزی را تشکیل می دهد. می توان گفت اگر تصمیمی اتخاذ نشود، برنامه ای وجود نخواهد داشت مدیران گاهی اوقات ملاحظه می کنند که تصمیم گیری شغل اصلی انها را تشکیل می دهد زیرا مداوما باید انتخاب کنند چه کاری باید انجام شود، چه کسی آن را انجام دهد چه زمانی، درکجا و حتی چطور باید انجام گیرد. به هر حال تصمیم گیری فقط گاهی در برنامه ریزی است همچنین قسمتی از زندگی روزانه هر فردی است.
برخی از شرکتها ملاحظه کرده اند که تهیه و انتشار مفروضات برنامه ریزی، فرضیاتی که کاربرد زیادی در برنامه ریزی دارند و ارائه آن به افراد مربوطه بسیار عاقلانه است، البته این مفروضات باید تازه و بهنگام نگه داشته شود این شرکتها همچنین از مدیران خود می خواهند که مفوضات تکمیلی را در هنگام ارائه بودجه یا سایر برنامه های مربوط تهیه و پیشنهاد نمایند. برای یک مدیر بسیار خطرناک است که تصور نماید بعد از تصویب برنامه و اتخاد تصمیم دیگر تعیین مفروضات ضرورتی ندارد . حقیقت این است که تا وقتی که یک شخص تمام عملیات راانجام نداده است ، تصمیم گیری وجود دارد وتصمیم گیری خوب موقعی انجام می شود که شخص مسئول تصویرروشنی ازمحیطی که تصمیمات درآن اجرا می گردد، داشته باشد.
سوالاتی برای بحث و بررسی
یک مسئله تصمیم گیری را در مقابل خود قرار داده و مفروضات حیاتی برنامه ریزی احاطه کننده آن را مختصراً شرح دهید. چه تعدادی از آنها مربوط به دانش و چه تعدادی مربوط به پیش بینی است؟ چه تعدادی کیفی و چه تعدادی کمی هستند؟ چه تعدادی در کنترل شما هستند؟
یک پیش بینی فروش اغلب هم به عنوان یک برنامه و هم به عنوان یک مفروض در نظر گرفته می شود. اظهار نظر نمایید.
مفروضات عمده ای را که به نظر شما شرکت «فوردموتور» برای پیش بینی فروش اتومبیلهای ود در 2 سال آینده لازم دارد، مشخص نمایید.
آیا اهداف، خط مشیها، و روشها می توانند برای برنامه ریزی به عنوان مروضات در نظر گرفته شوند؟
توضیح دهید چگونه مفروضات یکسان به هماهنگی برنامه ها کمک می کنند.
مفروضات چطور باید ایجاد و انتقال یابند؟
دقیقا شما چطور می توانید تکنیک «دلفی» را برای تعیین مفروضات مسائل عمده اجتماعی شرکتی که در 10 سال آینده با آنها مواجه خواهد شد، مورد استفاده قرار دهید
تصمیم گیری به عنوان گام مهمی در برنامه ریزی
قبلا توضیح داده شد که تصمیم گیری بخش عمده ای از برنامه ریزی است. در حقیقت هسته اصلی برنامه ریزی شرح فراگرد تصمیم گیری است. به این ترتیب تصمیم گیری ممکن است به این ترتیب تصور شود: 1. تعیین مفروضات، 2. تعیین گزینه ها، 3. ارزیابی گزینه ها، 4. انتخاب یک گزینه یعنی اتخاذ یک تصمیم. اگر چه در این فصل راجع به منطق و تکنیکهای انتخاب بحث می شود ولی در واقع تصمیم گیری به عنوان گامی در برنامه ریزی در نظر گرفته شده است.
معقولیت و تصمیم گیری
تصمیم گیری موثر مستلزم یک انتخاب منطقی است. ولی معقولیت چیست؟ چه موقع یک شخص منطقی فکر می کند یا تصمیم می گیرد؟ غالبا تصوی می شود که حل کردن مسئله، تفکر یا تصمیمی منطقی است، و گاهی اوقات یک مسئله به عنوان حالتی از ابهام، عدم اطمینان، یا هرج و مرج تعریف شده است. ولی اگر هدف یک شخص در وضعی مبهم، نامطمئن یا نامنظم قرار داشته باشد، مسلما هیچ مسئله ای وجود نخواهد داشت و نیازی به تصمیم گیری نیز نخواهد بود.
بنابراین ملاحظه می شود که قبل از تصمیم گیری منطقی شرایط معینی باید وجود داشته باشد. در وهله اول باید برای تحقق هدفی کوشش شود. ثانیا باید درک روشینی از گزینه ای که در جهت تحقق هدف است، داشت. ثالثا باید بتوان گزینه ها را در پرتو هدف مورد نظر ارزیابی کرد، و بالاخره باید گرایش داشت بهترین گزینه را برای تحقق هدف انتخاب کرد.
در زمینه مدیریت به ندرت می توان کاملا منطقی بود. چون اولا هیچ کس نمی تواند درباره گذشته تصمیم بگیرد، تصمیات باید در آینده اجرا شوند و آینده تقریبا شامل عدم اطمینان است. ثانیا به سختی می توان تمام گزینه های تحقق یک هدف را تشخیص داد، زیرا در بیشتر موارد راههای زیادی برای رسیدن به یک هدف وجود دارد.
آنچه یک مدیر می تواند در نظر بگیرد یک معقولیت محدود اس. برخی از مدیران برای اینکه می خواهند کاملا منطقی باشند اجازه می دهد عدم علاقه آنان به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
مفاهیم اساسی تصمیم گیری 2
عناصر تصمیم 5
اصول چهارگانه تصمیم گیری هوشمند و خلاق 6
ارزیابی شخصی 13
ارزیابی پاسخ ها 17
منشاء عدم اطمینانها 17
قاعده تصمیم بیز 19
چاره یابی در وضعیت های غامض 21
راهکارهای عملی برای تصمیم گیری 29
استفاده از شیوه ماکپم در انتخابهای هوشمندانه 32
منابع 35
مقدمه
شناخت قرائن و نشانه های تحول در زندگی ، شرایط اولیه پذیرش اصول چند سویه روشهای تصمیم گیری و برنامه ریزی هوشمند و خلاق است . توان بهرهگیری از پیام ، ادراک وکشف جوهره تجربیات موفق و ناموفق زندگی است که در طول زندگی، مسیرهای درست و نادرست رسیدن به هدفهای فردی و سازمانی را تعیین میکنند . الهام گیری از این شناخت و مکاشفه ، چشم اندازهای آینده را شفاف و به روشنی ترسیم میکند.(حمیدی زاده ، 1381، ص 1)
تصمیم گیری ، جوهره مدیریت است و مدیر کسی است که هر لحظه باید تصمیم بگیرد . تمامیتلاشهای مدیران ، در یک نقطه به بار نشسته و نتایج عینی خود را بروز میدهد و آن نقطه گزینشی است که از بین گزینه های مختلف صورت گرفته و بهعنوان تصمیم مدیر تعیّن مییابد . علت خوب یا بد شدن کارها یا موفقیت و شکست در دستیابی به اهداف تا حد زیادی در گرو همین لحظه و تصمیمیاست که گرفتهمیشود.(باقریان ، 1380 ، ص 59)
مفاهیم اساسی تصمیمگیری
1- اطمینان (معلوم) و عدم اطمینان (نامعلوم) در تصمیم گیری
ساده ترین کاربرد نظریه تصمیم در مواردی است که تصمیمات تحت شرایط معلوم گرفته میشوند و شاید ساده ترین مثال تصمیم گیری تحت شرایط معلوم نیز لباسپوشیدن هر روزه باشد .
اگر چه ممکن است لباسهای مختلفی داشته باشیم لیکن اکثر ما به سرعت و با کمترین تلاش ، انتخاب خود را انجام میدهیم اما همه تصمیم گیریها به این سادگی نیستند . هنگامیکه فقط قسمتی از نتایج از طریق انتخاب ، تعیین میشود ، فرآیند تصمیمگیری، ، پیچیدگی بیشتری مییابد برای اینکه بتوانیم ساختار یک تصمیم تحت شرایط نامعلوم را مورد توجه قرار دهیم ، انتخاب بین حمل یک چتر و عدم حمل آن در یک روز ابری را بررسی مینماییم . اینجا ما دو راه پیش روی داریم : 1- حمل یک وسیلة ناجور که در صورت وقوع باران میتواند ما را از بیماری یا خیس شدن حفظ کند.2- عدم حمل چتر و آرزوی این که در باران نمانیم . چون ممکن است پیش بینی هوا نا صحیح باشد ، ما در مورد آمدن باران ، اطمینان نداریم . اما به علت نیاز، مجبوریم تصمیم گیری کنیم . مطلب ساده فوق بیانگر تصمیم گیری تحت شرایط نامعلوم است یعنی یک اقدام (عمل) باید صورت پذیرد حتی هنگامیکه نتیجه آن نامعلوم است و از طریق شانس ، معین میشود .
در سطور بعد ، سعی میشود چارچوبی ارائه گردد که بتوان در درون آن ، چگونگی و دلیل انتخابهایی را که صورت میگیرد، توضیح داد . تصمیم گیری در زمینه مقابله با بدی هوا ، خصوصیات اساسی تصمیم گیری تحت شرایط عدم اطمینان را نشان میدهد. ما هنگامیتصمیم به حمل چتر میگیریم که شانس باریدن باران به نظر زیاد باشد. اما گاهی اوقات ، دو شخص انتخابهای مختلفی را انجام میدهند . آیا همیشه ، یک تصمیم صحیح وجود دارد ؟ اگر چنین است ، پس چرا دو نفر میتوانند انتخابهای مختلفی داشته باشند ؟ این سوالات را میتوان با مشخص کردن عناصر کلیدی مشترک در همه تصمیمات و سپس متشکل کردن آنها در یک فرم مناسب برای تجزیه و تحلیل ، پاسخ داد .
در تصمیماتی که نتایجشان متأثر از عامل شانس است ، وجود اطلاعات ناکامل یا جزئی موجب میشود تا دو گروه زیر از موارد تصمیم گیری به وجود آیند:
تصمیم گیری تحت شرایط ریسک
تصمیم گیری تحت شرایط عدم اطمینان
در گروه اول ، درجه ناآگاهی نسبت به داده های مسأله بر حسب یک تابع چگالی احتمال بیان میگردد یعنی در اینگونه مسائل ، توزیع پراکندگی نتایج ، معلوم است در حالی که در گروه دوم ، هیچگونه تابع احتمال را نمیتوان مورد استفاده قرار داد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
تصمیم گیری
اهداف عمده این فصل
تحلیل تصمیم گیری به عنوان یک فراگرد منطقی با عطف توجه خاص به ارزیابی گزینه ها در پرتو اهداف مورد نظر .
بحث درمورد رویکردهای تصمیم گیری ، با تاکید خاص بر روی رویکرد تحقیق وتحلیل و استفاده از تحقیق درعملیات به عنوان بهترین مثال این رویکرد .
ارائه رویکردهای جدیدتر تصمیم گیری ، با توجه خاص به تحلیل ریسک ، درخت تصمیم گیری ، وتئوری ترجیح .
پیشنهاد رهنمودهایی که باتوجه به آنها می توان اهمیت نسبی تصمیمات راتعیین کرد .
تصمیم گیری ، یا انتخاب ازمیان گزینه های مختلف انجام یک کار، هسته اصلی برنامه ریزی را تشکیل می دهد. می توان گفت اگر تصمیمی اتخاذ نشود، برنامه ای وجود نخواهد داشت مدیران گاهی اوقات ملاحظه می کنند که تصمیم گیری شغل اصلی انها را تشکیل می دهد زیرا مداوما باید انتخاب کنند چه کاری باید انجام شود، چه کسی آن را انجام دهد چه زمانی، درکجا و حتی چطور باید انجام گیرد. به هر حال تصمیم گیری فقط گاهی در برنامه ریزی است همچنین قسمتی از زندگی روزانه هر فردی است.
برخی از شرکتها ملاحظه کرده اند که تهیه و انتشار مفروضات برنامه ریزی، فرضیاتی که کاربرد زیادی در برنامه ریزی دارند و ارائه آن به افراد مربوطه بسیار عاقلانه است، البته این مفروضات باید تازه و بهنگام نگه داشته شود این شرکتها همچنین از مدیران خود می خواهند که مفوضات تکمیلی را در هنگام ارائه بودجه یا سایر برنامه های مربوط تهیه و پیشنهاد نمایند. برای یک مدیر بسیار خطرناک است که تصور نماید بعد از تصویب برنامه و اتخاد تصمیم دیگر تعیین مفروضات ضرورتی ندارد . حقیقت این است که تا وقتی که یک شخص تمام عملیات راانجام نداده است ، تصمیم گیری وجود دارد وتصمیم گیری خوب موقعی انجام می شود که شخص مسئول تصویرروشنی ازمحیطی که تصمیمات درآن اجرا می گردد، داشته باشد.
سوالاتی برای بحث و بررسی
یک مسئله تصمیم گیری را در مقابل خود قرار داده و مفروضات حیاتی برنامه ریزی احاطه کننده آن را مختصراً شرح دهید. چه تعدادی از آنها مربوط به دانش و چه تعدادی مربوط به پیش بینی است؟ چه تعدادی کیفی و چه تعدادی کمی هستند؟ چه تعدادی در کنترل شما هستند؟
یک پیش بینی فروش اغلب هم به عنوان یک برنامه و هم به عنوان یک مفروض در نظر گرفته می شود. اظهار نظر نمایید.
مفروضات عمده ای را که به نظر شما شرکت «فوردموتور» برای پیش بینی فروش اتومبیلهای ود در 2 سال آینده لازم دارد، مشخص نمایید.
آیا اهداف، خط مشیها، و روشها می توانند برای برنامه ریزی به عنوان مروضات در نظر گرفته شوند؟
توضیح دهید چگونه مفروضات یکسان به هماهنگی برنامه ها کمک می کنند.
مفروضات چطور باید ایجاد و انتقال یابند؟
دقیقا شما چطور می توانید تکنیک «دلفی» را برای تعیین مفروضات مسائل عمده اجتماعی شرکتی که در 10 سال آینده با آنها مواجه خواهد شد، مورد استفاده قرار دهید
تصمیم گیری به عنوان گام مهمی در برنامه ریزی
قبلا توضیح داده شد که تصمیم گیری بخش عمده ای از برنامه ریزی است. در حقیقت هسته اصلی برنامه ریزی شرح فراگرد تصمیم گیری است. به این ترتیب تصمیم گیری ممکن است به این ترتیب تصور شود: 1. تعیین مفروضات، 2. تعیین گزینه ها، 3. ارزیابی گزینه ها، 4. انتخاب یک گزینه یعنی اتخاذ یک تصمیم. اگر چه در این فصل راجع به منطق و تکنیکهای انتخاب بحث می شود ولی در واقع تصمیم گیری به عنوان گامی در برنامه ریزی در نظر گرفته شده است.
معقولیت و تصمیم گیری
تصمیم گیری موثر مستلزم یک انتخاب منطقی است. ولی معقولیت چیست؟ چه موقع یک شخص منطقی فکر می کند یا تصمیم می گیرد؟ غالبا تصوی می شود که حل کردن مسئله، تفکر یا تصمیمی منطقی است، و گاهی اوقات یک مسئله به عنوان حالتی از ابهام، عدم اطمینان، یا هرج و مرج تعریف شده است. ولی اگر هدف یک شخص در وضعی مبهم، نامطمئن یا نامنظم قرار داشته باشد، مسلما هیچ مسئله ای وجود نخواهد داشت و نیازی به تصمیم گیری نیز نخواهد بود.
بنابراین ملاحظه می شود که قبل از تصمیم گیری منطقی شرایط معینی باید وجود داشته باشد. در وهله اول باید برای تحقق هدفی کوشش شود. ثانیا باید درک روشینی از گزینه ای که در جهت تحقق هدف است، داشت. ثالثا باید بتوان گزینه ها را در پرتو هدف مورد نظر ارزیابی کرد، و بالاخره باید گرایش داشت بهترین گزینه را برای تحقق هدف انتخاب کرد.
در زمینه مدیریت به ندرت می توان کاملا منطقی بود. چون اولا هیچ کس نمی تواند درباره گذشته تصمیم بگیرد، تصمیات باید در آینده اجرا شوند و آینده تقریبا شامل عدم اطمینان است. ثانیا به سختی می توان تمام گزینه های تحقق یک هدف را تشخیص داد، زیرا در بیشتر موارد راههای زیادی برای رسیدن به یک هدف وجود دارد.
آنچه یک مدیر می تواند در نظر بگیرد یک معقولیت محدود اس. برخی از مدیران برای اینکه می خواهند کاملا منطقی باشند اجازه می دهد عدم علاقه آنان به
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اطلاعات در مورد تصمیم گیری برای مدیریت میانی
این بخش طبیعت مدیریت میانی در سایه نگاه کارهای مدیر را بررسی می کند و اطلاعات جمع آوری شده او را مورد بررسی قرار می گیرد و زخیره می کند. این طور بیان می شود که شغل او یکی از مراحل اطلاعات آماری را در مورد کمک های لازم برای آسان کردن کارش می دهد.
مقدمه
این واقعاً یک بخش مقدماتی است. اگر چه علاقه مند به جمع آوری اطلاعات عادی مدیران هستم، اما اخیراً تصمیم گرفته ام که به مراحل اطلاعاتی در مدیران میان، دقیق تر نگاه کنم. این مدیران نسبت به مدیران ارشد متفاوت عمل می کنند .تصمیم گیران در سطح بالا برای مطالعه سخت است، اما مدیران میانه که هر روز تصمیمات زیادی می گیرند مانند دریای ناشناخته ایی هستند که در اطراف من هستند و برای تمام زندگی کاریم بوده اند. اگر چه بیشتر مشاهدات در طول مطالعات من در کتابخانه انگلیسی بدست آمده است. تصویر فعالیت مدیران میانه دیگر از آنهایی که در کتابخانه بوده اند درست نیست، نسبت به آن چیزی که من در جاهای دیگر مشاهده کرده ام. همچنین دیدگاهها و محاسبات تماماً برای خودم است و محاسبات کتابخانه بریتانیایی را ارائه نمی دهد.
این بخش ابتدایی است به خاطر اینکه افکار اولیه مرا ثبت می کند. این ها ممکن است اطلاعات جامع را بوجود آورند اما آنها اتصلاتی برای رد و انکار هستند. اگر شما مایل باشید . بعضی از وجوه موضوع را برای مطالعات بعدی پیشنهاد می کند. این افکار، بر پایه یک سری از بررسی های نمونه های کوچک از مدیران متوسط خواهم شده توسط دیدگاهها در 30 سال قرار گرفته است. این بخش اطلاعاتی را توضیح می دهد که عادات انواع مدیران میانی را که من با آنها کار کرده ام و می شناسم را بیان می کند. او حداقل یک لایه از مدیریت را داشت که به او گزارش می شد. او در عوض با تعداد زیادی از همکاران در همان سطح مشابه یک مدیر ارشد را گزارش می کرد که می تواند یک راهنمای اجرایی باشد.
سازمان یک سرویس به حساب می آمد ، اگر چه با حداقل فعالیت های تولیدی، یا با داشتن یک بخش بزرگ خدماتی در داخل آن مدیر وسطی ما تمایل دارد که برای یک بخش بزرگ از فعالیت های سازمان مسئول باشد، کارمندانی با 50 تا 500 نفر داشته باشد که تعداد قابل توجهی از آنها فارغ التحصیل شده اند.
در بسیاری از کشورها ، اصطلاح اجرایی ، به نظر می رسد که به عنوان معادلی بالاتر برای مدیر به کار برود. به طور شخصی من این مسئله را ندید می گیریم ، به خاطر اینکه فهم من از کلمات طوری است که اجرایی را کسی می دانم که به سمت تعلیمات و دستورات مفید سوق داده می شود، در حالی که مدیر کسی است که این دستورات را پخش می کند. و از آنجایی که همچنین مخالف هستم که مکانیک ها را مهندس بنامم و تایپیست ها را منشی ، به طور مشخص من یک مدل قدیمی هستم، و اگر شما بخواهید می توانید اجرایی را به جای مدیر قرار دهید (جایگزین کنید)
بنابر این ما تصمیم داریم که فعالیت های تصمیم گیری آنها را بررسی کنیم و ارتباط آنها را با اطلاعات و مدارک ، ما می توانیم با اطمینان تصور کنیم که مدیر میانی ما یک عضو مفید از سازمان است، شخصی که ارزش ها را به هر چیز ی که در ارتباط با آنهاست ، می افزاید. او فقط یک مرد میانی بی تحرک نیست ، بلکه هم جریان اطلاعاتی و هم آزادی عمل در اختیار اوست. اگر ما به این مدارک روی میزش نگاه کنیم ما ممکن است احساس کنیم که همانطور که جلو و عقب می رود، مدیر مشاهده می شود و قضاوتهای سخت را نمی گیرد.
این تصمیم گیری شامل اطلاعات منتقل شده می شود. تصمیم باید با آنهایی که برای انجام آن به کار رفته اند، به کار رود. یا اینکه باید اینطور باشد که در مورد تصمیم هایی که هیچ چیزی انجام نمی دهد و یا منتظر نمی مانند که ببینند چطور وقایع بوجود می آیند؟ این موضوعی نیست که نیاز ب ارتباط داشته باشد. با تطابق و هماهنگی مثالی اتفاق افتاد وقتی که من در خانه در حال نوشتن این پاراگراف بودم. یکی از کارمندانم تلفن کرد که اطلاع دهد که یک برنامه جنجالی خاص تلویزیون دنبال اجاره بود که نمایش را در کتابخانه برای برنامه های ارتباط با مجوزها ، به عهده گیرد. او حدس زده بود که این ممکن است ارتباط داشته باشد با نزاعهای اخیر در مورد خصوصیات عقلانی که براه روشی که سیستم عمل می کند مهم است. بعد از توجهات و جستجوی برای ابزار همکاران ، او اجازه داده ، اما آنرا به عنوان گزارشی در نظر گرفتند. مقتدران عمومی حساس هستند.وقتی رسانه شروع به جستجوی کار می کند و یک دستور وجود دارد که من باید ارتباط داشته باشم، بنابر این می توانم تصمیم بگیریم که آیا به ادارة مطبوعات زنگ بزنم یا نه. مسألة مبهم در تماس تلفنی احساسی بود که چیزی نیاز به انجام دادن دارد که تضمین کند که برنامه تغییر نمی کند که به برای کتابخانه بسیار مهم باشد، اگر چه فقط چیزی که انجام می شد واضح نبود و او را به من واگذار کرد که در موردش فکر کنم و در مورد انجام دادن آن تصمیم گیری کنم. اینجا ما اطلاعات ساده ایی داریم که به مدیر میانی داده می شود و او را قادر به تصمیم گیری می کند. به هر حال ، این مسئله ساده مرا قادر می سازد که به سه نکته دیگر هم اشاره کنم. اول اینکه تمام عمل شامل اطلاعاتی می شود و نه چیز دیگر. دوم اینکه تمام اینها به صورت شفهی اتفاق می افتد. هیچ چیزی نوشته نمی شود و هیچ مدرکی نتیجه نمی شود. سوم اینکه مدیریت میانی بعد از اینکه عمل ظاهر شد، بوجود می آید. تمام فعالیت های زنجیره ی مدیریت و تصمیم گیری در حد بالا بوجود نمی آید. بیشتر اوقات مدیر میانی در تصمیم گیری ها و قضاوت و نتایج عظیم تر از وقایع نقش دارند. به همین دلیل بهترین ابزار او تجربه است به عبارت دیگر یادآوری اطلاعات از حافظه او.
اما من خودم را به یک وجه محدود نمی کنم . یعنی اینکه برای گفتن نکات ذکر شده در بخش، وقایع واقعی وجود دارد. وقایع به جزئیات وقوع بررسی می شوند در طول مدت تقریبی کوتاهی ، آنها برای بررسی های عددی در طول سه هفته در ژنویه و در فیبریه یک سال به کار رفتند و بقیه در طول سه ماه اول . اما همانطور که قبلاً گفتم من همچنین تجارب مدیران میانی را در سی سال کار کردن با آنها جمع کرده ام. در اینجا لازم است که تشکر کنم از دکتر فیلیپ هیل در کتابخانه دانشگاه کمیریج ع از آنجایی که کاری که من انجام دادم با پروژه او برای بررسی ارزش تکنولوژیهای اطلاعاتی برای تصمیم گیری مدیران، متناسب است. بدون ثبت ها و یادداشت های او از مطالعات و بحث های ما از درس هایی که ظهور خواهند کرد، این بخش در زمان مشخص نوشته نمی شد.
مراحل مدیریتی = اجازه دهید برای دقایقی کوتاه به مراحل مدیریتی نگاه کنیم. یک مدیر فقط یک کار را انجام می دهد، او اطلاعات را مرحله بندی می کند. کار او به طور کل شامل جذب اطلاعات می شود و به کار بردن آنها برای حل مشکلات ، تصمیم گیری و اطلاعات ارتباطی . ورودی اطلاعات شامل چیزهایی می شود که او می شود، چیزی که می خواند و موقعیت هایی که مشاهده می کند. نتایج و خروجی اطلاعات شفاهی می باشد و یا نوشتاری.