لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 36 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
مفاهیم اساسی تصمیم گیری 2
عناصر تصمیم 5
اصول چهارگانه تصمیم گیری هوشمند و خلاق 6
ارزیابی شخصی 13
ارزیابی پاسخ ها 17
منشاء عدم اطمینانها 17
قاعده تصمیم بیز 19
چاره یابی در وضعیت های غامض 21
راهکارهای عملی برای تصمیم گیری 29
استفاده از شیوه ماکپم در انتخابهای هوشمندانه 32
منابع 35
مقدمه
شناخت قرائن و نشانه های تحول در زندگی ، شرایط اولیه پذیرش اصول چند سویه روشهای تصمیم گیری و برنامه ریزی هوشمند و خلاق است . توان بهرهگیری از پیام ، ادراک وکشف جوهره تجربیات موفق و ناموفق زندگی است که در طول زندگی، مسیرهای درست و نادرست رسیدن به هدفهای فردی و سازمانی را تعیین میکنند . الهام گیری از این شناخت و مکاشفه ، چشم اندازهای آینده را شفاف و به روشنی ترسیم میکند.(حمیدی زاده ، 1381، ص 1)
تصمیم گیری ، جوهره مدیریت است و مدیر کسی است که هر لحظه باید تصمیم بگیرد . تمامیتلاشهای مدیران ، در یک نقطه به بار نشسته و نتایج عینی خود را بروز میدهد و آن نقطه گزینشی است که از بین گزینه های مختلف صورت گرفته و بهعنوان تصمیم مدیر تعیّن مییابد . علت خوب یا بد شدن کارها یا موفقیت و شکست در دستیابی به اهداف تا حد زیادی در گرو همین لحظه و تصمیمیاست که گرفتهمیشود.(باقریان ، 1380 ، ص 59)
مفاهیم اساسی تصمیمگیری
1- اطمینان (معلوم) و عدم اطمینان (نامعلوم) در تصمیم گیری
ساده ترین کاربرد نظریه تصمیم در مواردی است که تصمیمات تحت شرایط معلوم گرفته میشوند و شاید ساده ترین مثال تصمیم گیری تحت شرایط معلوم نیز لباسپوشیدن هر روزه باشد .
اگر چه ممکن است لباسهای مختلفی داشته باشیم لیکن اکثر ما به سرعت و با کمترین تلاش ، انتخاب خود را انجام میدهیم اما همه تصمیم گیریها به این سادگی نیستند . هنگامیکه فقط قسمتی از نتایج از طریق انتخاب ، تعیین میشود ، فرآیند تصمیمگیری، ، پیچیدگی بیشتری مییابد برای اینکه بتوانیم ساختار یک تصمیم تحت شرایط نامعلوم را مورد توجه قرار دهیم ، انتخاب بین حمل یک چتر و عدم حمل آن در یک روز ابری را بررسی مینماییم . اینجا ما دو راه پیش روی داریم : 1- حمل یک وسیلة ناجور که در صورت وقوع باران میتواند ما را از بیماری یا خیس شدن حفظ کند.2- عدم حمل چتر و آرزوی این که در باران نمانیم . چون ممکن است پیش بینی هوا نا صحیح باشد ، ما در مورد آمدن باران ، اطمینان نداریم . اما به علت نیاز، مجبوریم تصمیم گیری کنیم . مطلب ساده فوق بیانگر تصمیم گیری تحت شرایط نامعلوم است یعنی یک اقدام (عمل) باید صورت پذیرد حتی هنگامیکه نتیجه آن نامعلوم است و از طریق شانس ، معین میشود .
در سطور بعد ، سعی میشود چارچوبی ارائه گردد که بتوان در درون آن ، چگونگی و دلیل انتخابهایی را که صورت میگیرد، توضیح داد . تصمیم گیری در زمینه مقابله با بدی هوا ، خصوصیات اساسی تصمیم گیری تحت شرایط عدم اطمینان را نشان میدهد. ما هنگامیتصمیم به حمل چتر میگیریم که شانس باریدن باران به نظر زیاد باشد. اما گاهی اوقات ، دو شخص انتخابهای مختلفی را انجام میدهند . آیا همیشه ، یک تصمیم صحیح وجود دارد ؟ اگر چنین است ، پس چرا دو نفر میتوانند انتخابهای مختلفی داشته باشند ؟ این سوالات را میتوان با مشخص کردن عناصر کلیدی مشترک در همه تصمیمات و سپس متشکل کردن آنها در یک فرم مناسب برای تجزیه و تحلیل ، پاسخ داد .
در تصمیماتی که نتایجشان متأثر از عامل شانس است ، وجود اطلاعات ناکامل یا جزئی موجب میشود تا دو گروه زیر از موارد تصمیم گیری به وجود آیند:
تصمیم گیری تحت شرایط ریسک
تصمیم گیری تحت شرایط عدم اطمینان
در گروه اول ، درجه ناآگاهی نسبت به داده های مسأله بر حسب یک تابع چگالی احتمال بیان میگردد یعنی در اینگونه مسائل ، توزیع پراکندگی نتایج ، معلوم است در حالی که در گروه دوم ، هیچگونه تابع احتمال را نمیتوان مورد استفاده قرار داد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 11 صفحه
قسمتی از متن .doc :
موضوع: تصمیم گیری در مدیریت
استاد: جناب اقای روستائی
محقق: الناز طاهری
بهار86
مقدمه
از جمله جنبه های حساس وظایف مدیریت را می توان تصمیم گیری، ارتباطات، تنظیم و هدایت دانست. مدیریت برای تحقق کارآمد این وظایف، مبادرت به استفاده از فرایند تصمیم گیری در قالب نقش تصمیم گیری می کند. هربرت سایمون (Herbert Siman)، محققی که در زمینه تصمیم گیری تحقیقات زیادی انجام داده است، معتقد است مدیریت و تصمیم گیری دو واژه هم معنا و مترادف هستند. به عبارت دیگر مدیر به وسیله تصمیماتش شناخته می شود. در واقع تصمیم گیری جوهره مدیریت بوده و آینه تمام نمای توانایی ها و قابلیت های مدیر است. از سوی دیگر ریشه یابی دلایل موفقیت و عدم موفقیت سازمان ها به تصمیمات اتخاذ شده مدیران آن سازمان ها منتهی می شود. از این رو است که نیومن (Newman) کیفیت مدیریت را تابع کیفیت تصمیم گیری می داند و مدعی است که تصمیم گیری به تنهایی، مهم ترین نقش مدیر است زیرا کیفیت طرح و برنامه ها اثربخشی و کارآمدی استراتژی ها و کیفیت نتایجی که از اعمال آن ها به دست می آید همگی تابع کیفیت تصمیماتی است که مدیر اتخاذ می کند.
اصولا مدل های تصمیم گیری مختلفی توسط صاحب نظران معرفی شده که از آن جمله می توان به مدل عقلایی، مدل کارنگی، مدل تصمیم گیری مرحله ای، مدل ادغام مرحله ای و الگوی کارنگی، الگوی سطل زباله، الگوی تصمیم گیری اقتضایی، مدل تصمیم گیری در بحران و مدل تصمیم گیری در نظریه آشوب اشاره کرد. در این مقاله از مدلی تحت عنوان مدل تصمیم گیری حکیمانه که توسط باقریان و همکاران (1381) ارائه شده ست، استفاده می شود. این مدل بواسطه در نظر گرفتن این مطلب که چیزها را آن چنان که هست باید شناخت، و کارها را آن چنان که باید به انجام رساند (تعریف حکمت)، به تصمیم گیری حکیمانه مشهور شده است. در مدل حاضر تاثیر اساسی مفروضات مدل، بخصوص در مبحث حق گرایی تا واقع گرایی، تجلی یافته است. در واقع باید تفاوت بین حقیقت به معنای آنچه حق است و باید به آن برسیم با واقعیت به معنای آنچه هست و الزاما هم می تواند نباشد، روشن شود و ترکیب عملی این دو در یک مدل ماتریسی تعیین گردد. بنابراین تمرکز اصلی این مدل بر آرمان گرایی و واقعیت نگر بودن دستگاه تصمیم گیری است که محصول یا خروجی این دستگاه تصمیم گیری، تصمیمات حکیمانه است.
عمل تصمیم گیری در اداره امور سازمانها به قدری مهم است که برخی نویسندگان ، سازمان را " شبکه تصمیم " و مدیریت را عمل "تصمیم گیری " تعریف کرده اند، زیرا در دنیای امروز اداره امور سازمانی نمی تواند صرفاً بر نبوغ و قضاوت شخصی افراد متکی باشد، بلکه تصمیمات بایستی حتی الامکان بر پایه بررسیهای علمی ، آمار و اطلاعات دقیق و به موقع و بر طبق اصول و روشهای خاصی صورت پذیرد. امروزه پیچیدگی سازمانها، هزینه های بالای عملیات و وسعت تشکیلات سازمانی ، لزوم شیوه های تصمیم گیری مناسب و اخذ تصمیمات مستدل را برای مدیران روشن می سازد. آنچه مدیران بیش از هر چیز به آن نیازمندند، ابزاری راحت ، مطمئن و علمی برای یاری آنان در انجام تصمیمات است که پیوسته یا گه گاه با آن مواجه می شوند. تکنیک های کمی و ابزارهای ریاضی در این راستا کارساز و ثمر بخش است . از جمله مدیرانی که همواره در معرض اخذ تصمیمات گوناگون در راستای وظایف شان قرار دارند، مدیران مالی و عملیاتی هستند. مهمترین و شناخته شده ترین ابزاری که می تواند این گونه مدیران را در انجام تصمیمات بهینه یاری کند، تکنیک های "پژوهش عملیاتی " و "مدیریت مالی " است . اگر اثرات ناشی از تصمیم گیریهای مدیران را بتوان به صورت کمی محاسبه کرد، بدون تردید اهمیت استفاده و کاربرد این ابزار علمی بهتر و بیشتر مشخص خواهد شد. به منظور درک چگونگی میزان استفاده از این روشها، در سال 1379 تحقیقی در شرکتهای تولیدی - صنعتی استان خوزستان که یکی از جمله مراکز صنعتی کشور به حساب می آید، صورت گرفته است که دستاورد آن در پی می آید. تکنیک ها و مدل های تصمیم گیری مورد نظر در این تحقیق عبارت از درخت تصمیم ، برنامه ریزی خطی ، کنترل موجودی ، مدل های شبکه ، تجزیه و تحلیل نقطه سربه سر، بودجه بندی سرمایه ای ، شبیه سازی و نسبتهای مالی هستند. فرضیات تحقیق در قالب هشت فرضیه منفی ، مبنی بر عدم استفاده مدیران از تکنیک های مذکور تدوین گردیده است . جامعه آماری تحقیق ، 55 شرکت از شرکتهای تحت پوشش اداره کل صنایع استان خوزستان است که هر کدام 50 و یا بیش از 50 نفر پرسنل دارند. به منظور سنجش فرضیات و شناخت علت یا علل عدم استفاده (احتمالی ) از تکینک های فوق پرسشنامه ای شامل 30 سؤال و در سه بخش تهیه و در بین آزمودنیها که 140 نفر از مدیران (مالی و عملیاتی ) شرکتها بوده اند، توزیع گردید. 8 سوال اول پرسشنامه درخصوص استفاده و میزان اهمیت روشهای نامبرده ، سوال نهم به صورت باز در مورد استفاده از سایر روشها، 17 سوال بعدی راجع به موانع استفاده از روشهای مذکور و 4 سوال آخر در مورد ویژگیهای عمومی پاسخگویان طراحی شده است . از بین پرسشنامه های توزیع شده مجموعاً 125 پرسشنامه (از 44 شرکت ) دریافت و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 8 صفحه
قسمتی از متن .doc :
پیشگو
درمانگر بیماریهای روح و جسم
« نظری بر مقدمه کتاب فصوص الحکم ابن عربی
چگونه میتوان جن و موکل داشت؟ »
سرکوب جوانان ؟ چرا؟ مقصر کیست؟ علل و نتایج از کتاب سرمایه اجتماعی در ایران
بخشی از کتاب سرمایه اجتماعی در ایران تالیف وتحقیق اقای علی باقری در ذیل به تلخیص ارایه می شود.
جوانان؟ انها کیستند؟ اگر در باره انها سوال کنیم ؟از افراد و اقشار مختلف حتی از خود انها ؟ چه پاسخی می شنویم؟ایا پاسخها یکسان است ؟البته دانشمندان حوزه علوم اجتماعی ممکن است این سوال را از نظر علمی رد کنند> هزار دلیل هم برای غیر علمی بودن ان باشد؟اما به هر حال من به عنوان یک جوان حق سوال از خودم را که دارم؟ندارم؟
حالا سوال را محدودتر کنیم جوانان در خانه چه جایگاهی دارند؟چرا معمولا اب انها در خانه در جوی پدر و مادر نمی رود؟ برای حل مساله باید صورتی از اختلافات وموارد ان ارایه داد.اولین مساله به نظر شما چیست؟علمای سیاسی و اجتماعی می گویند ..مثلا بحران هویت؟چرا چون فلان کتاب ترجمه و بهمان کشور چنین می گوید .در فرانسه یا امریکا..درست هم گفته و در سفته اما ایا مساله جوانان یاخجی اباد همان مساله بچه های نیاوران و جردن و ظفر است؟یا مساله بچه های تهران عینا مثل مسایل بیله سوار مغان و بشاگرد معروف و.. است؟پس میان ماه ما تا ماه گردون….
میگویند یکی از مهمترین اختلافات میان والدین وفرزندان برسر نحوه لباس پوشیدن یا آرایش کردن است .جوانان یک جوری؟. شده اند می خواهند کفش ولباسی بخرند که هیچ شکل معقولی ندارد .آرایشی در مو وصورت میکنند که در گذشته اصلا نبود پدر مادر شدیدا نگرانند از یک پدر ومادر نگران می پرسیم چرا از رفتار بچه ها ناراحتید؟میگویند:
1-اولین مساله در مخالفت دستگاه اداری وانتظامی است پدر ومادر نگرانند که مبادا فرزندانشان به خاطر ریخت وقیافه مورد پیگرد و برخورد قرار گیرند.
2-مردم چه می گویند ؟ممکن است موقعیت اداری اجتماعی اقتصادی پدر ومادر تحت الشعاع قرار گیرد.وضرر مستقیم یا غیر مستقیم به آنها برسد.
3-بچه ها بجای خواندن درس ومشق به تظاهر ومدپرستی بیفتند ودرآینده نتوانند گلیم خود را از آب بیرون بکشند .
4-اصلافرهنگ و روش زندگی در خانه باید امرانه باشد. دستور والدین وتحکم انها و اطاعت فرزندان . رفتار جوانها ضد ان است.گاهی هم توجیهی برای این ناهمگونی نمی یابند.چرا پسرها ارایش میکنند؟یا دختر ها پررو شده اند؟ مخفی کاری و پنهان کاری دارند؟
5 تامین هزینه های این مد زیاد است.
جوان دنبال چیست؟میگوید دنیا عوض شده .اینها توجهی به نیازهای ما ندارند.پدر و مادر ما رو به دنیا اوردند ما که نخواسته بودیم حالا یاید جور مارا بکشند.باید از زندگی استفاده کرد و لذت برد.ما هم این جوری اظهار وجود می کنیم.
البته این ماجرا به جوانها ختم نمی شود .در میان افراد میان سال و مسن هم این مساله هست.دیده اید برخی مدام قصد دارند لباس های خاص بپوشند . مدام از خود تعریف کنند.از تیپ و کار و شغل و …اینقدر می گویند که مخاطب احساس بیزاری پیدا میکند.راستی جرا عده ای چنین نیازی دارند؟اگاهانه یا نااگاهانه ؟ایا در این جواب ها معلوم شد که چرا جوانها این طورند؟
ریشه رفتار ها
انسان موجودی اجتماعی است.در جامعه می اموزد .یاد میگیرد.احساس خود را نیاز و نحوه رفع ان را می اموزد.احساس امنیت می کند. ان را درک میکند و می خواهد.تقسیم کار اجتماعی را مفید می بیند ان را میپذیرد.ونظم وتعاون و چیز های دیگر
مشکلات خانواده :
در حال حاضر وضعیت اقتصادی جامعه به نوعی است که پدر ومادر ناچارند از بام تاشام برای تامین معاش کارکنند.درجائی نوشته ایم ,درجامعه سه گروه وسه طبقه را می توان دسته بندی کرد .
گروه اول که اکثریت مردم جامعه اند ؛در شش وبش تامین هزینه ها هستند ؛ تمام فکر وذکرو وقت آنها صرف کار و تلاش برای خرید وسایل مورد نیاز واجاره وهزینه مدرسه و…. می شود .گاه دو یا سه کار دارند ؛وقتی برای استراحت وتفریح ندارند؛ اوقات فراغتی ندارند ؛ فرصت برای تفکر ومطالعه نیست ؛ آنها غالبا خسته اند؛ عصبی اند؛نگرانند ؛ ناآرامند ؛برای تامین زندگی آینده و.. از این ها چه توقعی برای تربیت صحیح فرزندان هست ؟اصلا آیا کسی آنها را تربیت کرده ؟آیا دولت برخلاف وعده هایش در فکر آنان بوده و هست ؟ وتا وقتی تامین اجتماعی وبیمه ها در یک جامعه تحقق نیابد بحث از عدالت وامنیت وآسایش واخلاق مداری شعاری ن بیش نیست ؟
طبقه دوم طبقه متوسط جامعه است .آنها به اصطلاح دستشان به دهنشان می رسد .اما آنها هم زیاد رابطه همه جانبه ای با فرزندان ندارند ؛ زیرا تصور عمومی این است که بچه ها به خانه ووسایل تفریح وبازی وغذا ولباس ویک مدرسه خوب دارند؛پدر ومادر دیگر حال و وقتی ندارند که برای آنان گذارده ؛به اصطلاح دل به دل آنها بدهند ؛با آنها سخن بگویند ؛حرف بزنند ودرد دل کنند ومانند یک دوست آنها را طرف صحبت ومشورت قرار دهند شند . این خانواده ها معمولا در تلاشند یکی خود را دوتا کنند ؛در چشم وهمچشمی رایج جامعه دنبال زندگی بهتر وتحمل بیشتر هستند .درحالی که در جوامع پیشرفته چنان وضعی وجود ندارد ؛نه طبقه ضعیف این همه محروم وبی پناه است نه طبقه قدرتمند با این همه امکانات؛حکومت مردم فقیر را کاملا رها نکرده است .با تامین نیازهای اولیه ؛شرایط خوبی را فراهم می کند تا امنیت اجتماعی به وجود آید . امکان درمان وآموزش ؛ تامین خانه ؛تامین بخشی از اجاره ؛ بیمه بیکاری و….واین کار هم برای دلسوزی و بحث اخلاقی نیست. برای ان است که گدا غیرت نیاورد وجهان پر بلا نسازد.
وقتی نیازهای اولیه افراد تامین شد احساس امنیت روانی ومادی در جامعه بیشتر می شود ؛دیگر از کیف زنی وقالپاق دزدی وشرخری وسرقت وکلاهبرداری های گوناگون و…خبری نیست ؛پلیس ودادگاه وزندان ومراکز وابسته کم هزینه تر می شوند .عناوین مجرمانه کمتر می شود . مشاغل کاذب وپنهان محدود می شود .ممکن است بگویند خوب اینها به ما مربوط نیست. دست حکومت است .ازدست من یا ما کاری بر نمی اید.چرا همه تقصیرها را به گردن حکومت می اندازیم ؟خود برای اصلا ح خودمان چه کرده ایم ؟بیانست این موارد برای آن است که درحین ارائه پیشنهاد اصلی ؛ عده ای اعتراض نکنند ای بابا با این کارهاکه نمیشه ؟وقتی مردم این همه مشکل دارند ؟ شما از روی شکم سیری حرف می زنید؛ این کارها وظیفه ما نیست ؛باید دولت حل کند.
این درست است که همه این موارد وجود دارد ؛ اما هر کس در جامعه تکلیف ووظیفه ای هم دارد ؛ صر فنظر از آن که دیگران چه کار می کنند باید پرسید من چه می کنم و چه کرده ام؟ اول خود را اصلاح کرد .اما نه به شیوه اصلاح طلبی . اصلاح طلبی هم حرف مشخص ندارد؛کلی گوئی وسیاست بازی ودعوای قدرت ؛مجالی برای رسیدن به مسائل به ظاهر جزئی وپیش پا افتاده نمی دهد. می گویند که اصلاح می تواند از راس حکومت باشد هم در ذیل ؛ این به معنای فشار از بالا وچانه زنی از پائین است که باز دعوای قدرت است .واین مشکلی تاریخی است که افراد و احزاب سیاسی در ایران هیچ یک دارای برنامه مشخص واصولی برای اصلاح امور فرد وخانواده نبوده اند؛ تا بعد از آن برسد به جامعه و…وهمین شاید یکی از عوامل وسبب عدم پایداری آ نهاست ؛حداقل یکی از دلایل مهم آنها است .
شعار فرهنگ سازی هم نیست ؛که فاقد برنامه ومقدمه ؛موضوع وروش وابزارها وسیاستها واهداف ووجوه سلبی وایجابی موضوع باشد.
حل مساله مد ولباس باید از درون خانه وخانواده شروع شود . اول بررسی کنیم که در مجموع با بچه ها معمولا چگونه رفتار می کنند؟اگر درخانه با بچه ها رفتار تحقیرآمیز وتند باشد؛سرکوبگرانه باشد ذلیل کننده باشد ؛بدون رعایت حریم وشخصیت واراده ومحدوده او باشد ؛اگر هنگام بیان خواسته ؛نظر ؛اندیشه ولو به اشتباه ؛ به آنان توجه نشده ؛یا برخورد حذفی صورت گیرد؛چه وضعی پیش میاید؟
چنان با آنها رفتار می شود که ” خفه شو ” بشین سرجات ” به تو این حرفها نیامده ” یا بدتر از آن فحش وکتک وبدرفتاری در قبال رفتار خود می بینند.وقتی آنها را در سن نوجوانی وجوانی چون کودک ضعیف وبی پناه مشاهده کنند ؛ که باید مدام به فکر نان وآب ولباس آنها باشند؛وقتی اجازه نمیدهند در مسائل جزئی وکلی مشارکت کنند ونظر دهند ؛وقتی اعتماد متقابل نیست ؛وقتی همه اعضا خانواده به هم شک دارند ؛حریم جغرافیائی ؛روانی واخلاقی معلوم نیست ؛وقتی اوقات خوش را نمی خواهند یا نمی توانند در کنار هم سپری کنند ؛وقتی نیاز ها ؛معضلات ومشکلات را از هم پنهان می کنند؛آیا خانواده معنائی دارد؟
خانواده ستون وبنیان اساسی هر جامعه است هر آنچه در خانواده ها روی می دهد به شکل بزرگتر در جامعه خود را نشان می دهد.خانواده عبارت از یک خانه با چند ستون مساوی است ؛پدر یک ستون ؛مادر یک ستون ودیگر بچه یا بچه ها بقیه ستون ها ؛بدون هر یک از این ستونها ؛ یا ضعف آنها ؛ ستون های دیگر امنیت وآرامش نخواهندداشت ومخصوصا بچه ها که باید در آینده خود را نشان دهند؛ روی پای خود بایستند وخانواده جدید تشکیل دهند.
ابعاد مساله لباس پوشیدن :
امنیت محمل مادی صرف ندارد ؛ بیش از همه روحی وغیر جسمی است .امنیت یک بحث متقابل است ؛ یک مجموعه است ؛ یک بستر است .وتابع عوامل ومسائل زیادی است .امنیت تنها وابسته به شرائط فیزیکی مثل وجود نگهبان وحتی داشتن قدرت نیست .احساس امنیت با داشتن قدرت حاصل نمی شود ؛جنبه سلبی آن هم است ؛یعنی کسی امنیت مارا به خطر نیندازد.
کسی قدرت ما را مورد تعرض قرار ندهد؛واز همه مهمتر من بتوانم خود را نشان دهم ؛ اظهار وجود کنم وآزاد باشم ودر آزادی خود به درک آزادی دیگران هم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اطلاعات در مورد تصمیم گیری برای مدیریت میانی
این بخش طبیعت مدیریت میانی در سایه نگاه کارهای مدیر را بررسی می کند و اطلاعات جمع آوری شده او را مورد بررسی قرار می گیرد و زخیره می کند. این طور بیان می شود که شغل او یکی از مراحل اطلاعات آماری را در مورد کمک های لازم برای آسان کردن کارش می دهد.
مقدمه
این واقعاً یک بخش مقدماتی است. اگر چه علاقه مند به جمع آوری اطلاعات عادی مدیران هستم، اما اخیراً تصمیم گرفته ام که به مراحل اطلاعاتی در مدیران میان، دقیق تر نگاه کنم. این مدیران نسبت به مدیران ارشد متفاوت عمل می کنند .تصمیم گیران در سطح بالا برای مطالعه سخت است، اما مدیران میانه که هر روز تصمیمات زیادی می گیرند مانند دریای ناشناخته ایی هستند که در اطراف من هستند و برای تمام زندگی کاریم بوده اند. اگر چه بیشتر مشاهدات در طول مطالعات من در کتابخانه انگلیسی بدست آمده است. تصویر فعالیت مدیران میانه دیگر از آنهایی که در کتابخانه بوده اند درست نیست، نسبت به آن چیزی که من در جاهای دیگر مشاهده کرده ام. همچنین دیدگاهها و محاسبات تماماً برای خودم است و محاسبات کتابخانه بریتانیایی را ارائه نمی دهد.
این بخش ابتدایی است به خاطر اینکه افکار اولیه مرا ثبت می کند. این ها ممکن است اطلاعات جامع را بوجود آورند اما آنها اتصلاتی برای رد و انکار هستند. اگر شما مایل باشید . بعضی از وجوه موضوع را برای مطالعات بعدی پیشنهاد می کند. این افکار، بر پایه یک سری از بررسی های نمونه های کوچک از مدیران متوسط خواهم شده توسط دیدگاهها در 30 سال قرار گرفته است. این بخش اطلاعاتی را توضیح می دهد که عادات انواع مدیران میانی را که من با آنها کار کرده ام و می شناسم را بیان می کند. او حداقل یک لایه از مدیریت را داشت که به او گزارش می شد. او در عوض با تعداد زیادی از همکاران در همان سطح مشابه یک مدیر ارشد را گزارش می کرد که می تواند یک راهنمای اجرایی باشد.
سازمان یک سرویس به حساب می آمد ، اگر چه با حداقل فعالیت های تولیدی، یا با داشتن یک بخش بزرگ خدماتی در داخل آن مدیر وسطی ما تمایل دارد که برای یک بخش بزرگ از فعالیت های سازمان مسئول باشد، کارمندانی با 50 تا 500 نفر داشته باشد که تعداد قابل توجهی از آنها فارغ التحصیل شده اند.
در بسیاری از کشورها ، اصطلاح اجرایی ، به نظر می رسد که به عنوان معادلی بالاتر برای مدیر به کار برود. به طور شخصی من این مسئله را ندید می گیریم ، به خاطر اینکه فهم من از کلمات طوری است که اجرایی را کسی می دانم که به سمت تعلیمات و دستورات مفید سوق داده می شود، در حالی که مدیر کسی است که این دستورات را پخش می کند. و از آنجایی که همچنین مخالف هستم که مکانیک ها را مهندس بنامم و تایپیست ها را منشی ، به طور مشخص من یک مدل قدیمی هستم، و اگر شما بخواهید می توانید اجرایی را به جای مدیر قرار دهید (جایگزین کنید)
بنابر این ما تصمیم داریم که فعالیت های تصمیم گیری آنها را بررسی کنیم و ارتباط آنها را با اطلاعات و مدارک ، ما می توانیم با اطمینان تصور کنیم که مدیر میانی ما یک عضو مفید از سازمان است، شخصی که ارزش ها را به هر چیز ی که در ارتباط با آنهاست ، می افزاید. او فقط یک مرد میانی بی تحرک نیست ، بلکه هم جریان اطلاعاتی و هم آزادی عمل در اختیار اوست. اگر ما به این مدارک روی میزش نگاه کنیم ما ممکن است احساس کنیم که همانطور که جلو و عقب می رود، مدیر مشاهده می شود و قضاوتهای سخت را نمی گیرد.
این تصمیم گیری شامل اطلاعات منتقل شده می شود. تصمیم باید با آنهایی که برای انجام آن به کار رفته اند، به کار رود. یا اینکه باید اینطور باشد که در مورد تصمیم هایی که هیچ چیزی انجام نمی دهد و یا منتظر نمی مانند که ببینند چطور وقایع بوجود می آیند؟ این موضوعی نیست که نیاز ب ارتباط داشته باشد. با تطابق و هماهنگی مثالی اتفاق افتاد وقتی که من در خانه در حال نوشتن این پاراگراف بودم. یکی از کارمندانم تلفن کرد که اطلاع دهد که یک برنامه جنجالی خاص تلویزیون دنبال اجاره بود که نمایش را در کتابخانه برای برنامه های ارتباط با مجوزها ، به عهده گیرد. او حدس زده بود که این ممکن است ارتباط داشته باشد با نزاعهای اخیر در مورد خصوصیات عقلانی که براه روشی که سیستم عمل می کند مهم است. بعد از توجهات و جستجوی برای ابزار همکاران ، او اجازه داده ، اما آنرا به عنوان گزارشی در نظر گرفتند. مقتدران عمومی حساس هستند.وقتی رسانه شروع به جستجوی کار می کند و یک دستور وجود دارد که من باید ارتباط داشته باشم، بنابر این می توانم تصمیم بگیریم که آیا به ادارة مطبوعات زنگ بزنم یا نه. مسألة مبهم در تماس تلفنی احساسی بود که چیزی نیاز به انجام دادن دارد که تضمین کند که برنامه تغییر نمی کند که به برای کتابخانه بسیار مهم باشد، اگر چه فقط چیزی که انجام می شد واضح نبود و او را به من واگذار کرد که در موردش فکر کنم و در مورد انجام دادن آن تصمیم گیری کنم. اینجا ما اطلاعات ساده ایی داریم که به مدیر میانی داده می شود و او را قادر به تصمیم گیری می کند. به هر حال ، این مسئله ساده مرا قادر می سازد که به سه نکته دیگر هم اشاره کنم. اول اینکه تمام عمل شامل اطلاعاتی می شود و نه چیز دیگر. دوم اینکه تمام اینها به صورت شفهی اتفاق می افتد. هیچ چیزی نوشته نمی شود و هیچ مدرکی نتیجه نمی شود. سوم اینکه مدیریت میانی بعد از اینکه عمل ظاهر شد، بوجود می آید. تمام فعالیت های زنجیره ی مدیریت و تصمیم گیری در حد بالا بوجود نمی آید. بیشتر اوقات مدیر میانی در تصمیم گیری ها و قضاوت و نتایج عظیم تر از وقایع نقش دارند. به همین دلیل بهترین ابزار او تجربه است به عبارت دیگر یادآوری اطلاعات از حافظه او.
اما من خودم را به یک وجه محدود نمی کنم . یعنی اینکه برای گفتن نکات ذکر شده در بخش، وقایع واقعی وجود دارد. وقایع به جزئیات وقوع بررسی می شوند در طول مدت تقریبی کوتاهی ، آنها برای بررسی های عددی در طول سه هفته در ژنویه و در فیبریه یک سال به کار رفتند و بقیه در طول سه ماه اول . اما همانطور که قبلاً گفتم من همچنین تجارب مدیران میانی را در سی سال کار کردن با آنها جمع کرده ام. در اینجا لازم است که تشکر کنم از دکتر فیلیپ هیل در کتابخانه دانشگاه کمیریج ع از آنجایی که کاری که من انجام دادم با پروژه او برای بررسی ارزش تکنولوژیهای اطلاعاتی برای تصمیم گیری مدیران، متناسب است. بدون ثبت ها و یادداشت های او از مطالعات و بحث های ما از درس هایی که ظهور خواهند کرد، این بخش در زمان مشخص نوشته نمی شد.
مراحل مدیریتی = اجازه دهید برای دقایقی کوتاه به مراحل مدیریتی نگاه کنیم. یک مدیر فقط یک کار را انجام می دهد، او اطلاعات را مرحله بندی می کند. کار او به طور کل شامل جذب اطلاعات می شود و به کار بردن آنها برای حل مشکلات ، تصمیم گیری و اطلاعات ارتباطی . ورودی اطلاعات شامل چیزهایی می شود که او می شود، چیزی که می خواند و موقعیت هایی که مشاهده می کند. نتایج و خروجی اطلاعات شفاهی می باشد و یا نوشتاری.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
امکان تصمیمگیری بیطرفانه
مقدمه
آیا میتوانیم تصمیمات بیطرفانهای بگیریم؟ آیا قبلاً ما میتوانستیم؟ به نظر میرسد هرجا که رو میکنیم، به ما گفته میشود که بیطرفی امکانپذیر نیست. گفته میشود که اشیاء یا پیچیدهتر از آن هستند که در وحله اول به نظر میرسند. این عقیده که میتوانستیم بیطرف باشیم، یک خطای عقلانی مضری بود. قضاوتهای بیطرفانه که قبلاً بوده و یا هستند فقط یک طرز تلقی و بهانهای بوده برای وارد آوردن فشار و قدرت داشتن بر دیگران، که واقعیتی سخت و خشن میباشد.
اما ما گاهی تعجب میکنیم که آیا یکی از آن موارد میتواند باشد؟ بنابراین، آیا اینها آنقدر بقرنج و پیچیده هستند که بیطرفی را غیرممکن میسازند؟ اگر نه، وقتی که بیطرفی امکانپذیر است میتواند در یک کمترین حدی امکانپذیر باشد؟ بیطرفی اگر یک خطای عقلانی است، اما بهوسیله بینش دانشمندانهای زحمتکش فاش شده است. آیا ما معتقدیم که این بینش به طریقی بیطرف است؟ آیا این بینشها نمیتوانند از بیطرفی گریزان شوند؟ به طریق مشابه، آیا همه تصمیمها بر روی دیگران به سادگی ایجاد وضعیت قدرتمندانهای میکنند. اگرنه، چرا نه؟ و برای چه نوعی این تصمیمها را ایجاد میکنند.
چه چیزی مورد نیاز است؟ من فکر میکنم، آیا برداشت دوباره آزمایش شده از این بحث و امکان بیطرفی مورد نیاز است. اگر این یک واقعیت است که بیطرفانه بودن ایدهای جذاب نیست و در گذشته بوده است، نظراتی که موجب بروز جریاناتی شدهاند وجود دارد. ما میخواهیم بدانیم که چرا این حالت است؟ بهعلاوه ما میخواهیم بدانیم همواره امکانپذیر است بیطرف باشند و با چه شرایطی هستند. آیا بیطرفی همیشه سرابی بوده است؟ شاید اینگونه باشد. اما قبل از مواجه شدن با این معضل بایستی جدی و هوشیار بود که چقدر احمق بوده که باور کرده اصولاً بیطرف باشد. بهطور خلاصه، باید بپرسیم: پیش وضعیتها برای بیطرفی چه هستند؟ چه مشخصههایی بیطرفی را مشکلتر میسازد؟ و کدامیک از آنها آن را آسانتر میکند؟
هدف این مقاله تحلیل بحرانی و ارزیابی مجدد از عقیده بیطرفانه است. هدف من در اینجا این است که ایده بیطرفی را با تجزیه و تحلیل بحثهای مربوط به آن روشن کنم و بنابراین با انجام این کار به قابل دفاع بودن بیطرفی احاطه پیدا میکنیم. در اولین قدم به سمت رسیدن به این هدف تستی از معانی بیطرفی است. در اینجا سه معیار در جهت جلو در بحث بیطرفسازی میتواند قابل دسترس باشد: قابلیت انطباق تصمیم، تعیین ملاک همانندی اعتبار و تشابه ترتیب مراحل این چنین معیاری و این معیارها و ضوابط در سرتاسر مقاله عمل میکنند و من آن مباحث بیطرفانه را در چارچوب قرار داده و مجدداً ارزیابی میکنم.
تعریف بیطرفی روشن شده در مرحله بعد طرح بیرون قلمرو مقاله را مرتب خواهد کرد. بحث به دو جهت عمومی منتقل میشود. در ابتدا آزمونی بهطور عقیده ایستای بیطرفی بهوجود میآید که بحث بالای داخل جنبهها را بهطور کمینهای بیطرفانهای قسمت میکند. این مقاله آنچه که باید ما بحثمان را به حداقل برسانیم آزمایش میکند و اینکه تا اندازهای در قضاوتهایمان بیطرف باشیم. من در طرح مباحثههای اصلی از چنین مواضعی مانند علم ادراکی و فلسفه و فکر روانشناسی حمایت میکنم و در کیفیت جزئیات آنها تجزیه تحلیل میکنم و اینچنین بحثهایی را که احساس میشود به حداقل میرسانم.
سپس نوبت مقاله به اینجا میرسد که توجه بیشتر به بیطرفی داشته تا یک ایده و طرز تفکر آزاد داشته باشیم. این بحث بیان میکند که ایده آزاد بیطرفی درحقیقت دو وجه مختلف دارد، مبتنی بودن بر نظرات مختلف مربوط به منبع و معنی و موضوع مورد نظر، و گیج شدن میان این دو موضوع مورد نظر میتواند منجر به گیج شدن در امکان و معنی بیطرفی باشد. بحث بر روی دو ایده تمرکز داده میشود. اولاً: تأکیدی بهطور معمول به ریشهیابی بیرون آمدن بهطور خودبهخودی از تعاملات اجتماعی است. کدامین واقعیت خارجی در مستقل بودن تصمیمات و انتخابهای ما قرار میگیرد. ثانیاً با فرق گذاشتن از روی سنجیدگی ایجاد شده، کدامین واقعیت سنجیده شده اعمال جداگانهای از ایجاد و درخواست معیارها را رعایت میکند. مفهومی برای بحثهای بیطرفانهای که ایجاد شده است و ضعفهای هر کدام مشخصتر شده است.
در ادامه مباحث این مقاله به نوبت به جداسازی واضحی از آنچه درباره تجزیه و تحلیل جزئیات (میکروتحلیل) مباحث بیطرفانه دوره شده میپردازد. این بحث در سه شاخه ادامه پیدا میکند. اول، آزمون ناشی از میکرودینامیکهای بیطرفانهای که به طرز شگفتآوری استفاده شده که مباحث "تئوری احساسات اخلاقی" آدام اسمیت میباشد که به اصل موضوع اشاره میکند. این استاد تئوری پایین ـ بالای رشدی از چندین خصوصیات جالب را همچنان که ما خواهیم دید ارائه میدهد. مقاله گاهی اوقات به نکات عمده عملکرد مدل بیطرفانه اسمیت اشاره دارد و با توجه کامل به این بیان پویای بیطرفانه حدسیات برآورده شده از بیطرفی را در طول زمان سازگار نگه میدارد.
دوماً، با آزمون دقیقتری از میکرو اصول بیطرفانه مواجه میشویم. در اینجا من مدل بالا ـ پایین بیطرفانه اسمیت را مبنای استدلال خود قرار میدهم، هنگامی که خوشایند است، در حقیقت سؤالهایی در خیلی از جاها پرسیده میشود اما میتواند در وحله اول رهایی از توسل به بینشهایی تازه در بحث فلسفه باشند، که اخیراً مقداری از آنها در مقاله بهطور خلاصه شده آورده شدهاند.
سوماً و نهایتاً، آزمونی از میکرو محتوایی از تصمیمات و تأثیرات آن بر روی موقعیت بیطرفانهای آورده میشود. در این مقاله مختصراً آزمونهایی که شامل عوامل و مقتضیات که راجع به بالا بردن مباحث بیطرفانه یا کاستن چیزهایی که در آن اتفاق میافتد مشخص شده است.
این مقاله در پایان به این سؤال اشاره دارد که چرا ما باید به مبحث بالا ـ پایین مدلهای میکروتحلیلی از مباحث بیطرفانه و نرماتیویتی ارتباط پیدا کنیم. در