لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 25 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سلول بنیادی چیست؟
سلول بنیادی سازنده بدن انسان است. سلولهای بنیادی درون جنین در نهایت به سلول ، بافت و اندامهای مختلف بدن جنین تبدیل میشوند. برخلاف یک سلول معمولی که قادر است با تکثیر شدن چندین سلول از نوع خود را بوجود آورد سلول بنیادی همه منظوره و بسیار توانمند است و وقتی تقسیم شود، میتواند به هر یک از انواع سلولها در بدن تبدیل شود. سلولهای بنیادی از قابلیت خود نوسازی هم برخوردارند. سلولهای بنیادی خود بر دو نوع هستند. سلولهای بنیادی جنینی و سلولهای بنیادی بالغ.
سلولهای بنیادی جنینی از جنین بدست میآیند. یک جنین 3 تا 5 روزه حاوی سلولهای بنیادی است که به شدت در حال تکثیر هستند تا اندامها و بافتهای مختلف جنین را بسازند. افراد بالغ نیز در قلب ، مغز، مغز استخوان ، ریه ها و اندامهای دیگر خود سلولهای بنیادی دارند. این سلولها مجموعههای درونی مخصوص ترمیم هستند و سلولهایی که بر اثر بیماری ، مصدومیت و کهولت سن صدمه میبینند دوباره تولید میکنند.
تاریخچه
در اوایل دهه 1980 میلادی دانشمندان نحوه قرار گرفتن سلولهای بنیادی جنینی از موش و کشت آنها را در آزمایشگاه فرا گرفتند و در سال 1998 برای اولین بار در سلولهای بنیادی جنینی انسان را در آزمایشگاه تولید کردند. اما این سوال پیش میآید که پژوهشگران جنین انسان را از کجا بدست میآورند؟ جنین را میتوان با تولید مثل ، تلفیق اسپرم و تتخمک یا شبیه سازی تولید کرد.
تلفیق گامتها در شرایط آزمایشگاه
پژوهشگران تمایل زیادی به تولید جنین از طریق تلفیق اسپرم و تخمک ندارند. با این وجود بسیاری از آنها جنینهای بارور شده در کلینیکهای بارورسازی استفاده میکنند. گاهی اوقات زوجهایی که نمیتوانند بطور طبیعی بچهدار شوند و میخواهند به شیوه مصنوعی صاحب فرزند شوند چندین جنین بارور شده تولید میکنند که همگی آنها مورد استفاده قرار نمیگیرند. و جنینهای اضافی را برای انجام تحقیقات علمی اهدا کنند.
شبیه سازی درمانی
در این شیوه یک سلول از بیماری که نیازمند درمان از طریق سلول بنیادی است با تخمک اهدا شده ادغام میشود. پس از آن هسته تخمک جدا شده و هسته سلول شخص بیمار جایگزین آن میگردد. سپس تخمک حاصل از طریق شیمیایی یا الکتریکی تحریک میگردد تا تقسیم سلولی انجام دهد. جنین حاصل مواد ژنتیکی بیمار را حمل خواهد کرد که میتواند پس زدن سلولهای بنیادی را پس از پیوند آنها به میزان زیادی کاهش دهد.
تکثیر سلولهای بنیادی در آزمایشگاه
جنین 3 تا 5 روزه را بلاستوسیست مینامند. یک بلاستوسیست توده ای مشکل از 100 سلول و یا بیشتر است. سلولهای بنیادی سلولهای درونی بلاستوسیست هستند که در نهایت به هر سلول ، بافت و اندام درون بدن تبدیل میشوند. دانشمندان سلولهای بنیادی را از بلاستوسیست جدا کرده و آنها را درون ظرف پتری دیش در آزمایشگاه کشت میدهند. پس از آنکه سلولها چندین بار تکثیر شدند و میزان آنها از گنجایش ظرف کشت فراتر رفت آنها را از آن ظرف برداشته و درون چندین ظرف قرار میدهند. سلولهای بنیادی جنینی که چندین ماه بدون ایجاد تمایز پرورش یافتهاند خط سلول بنیادی نامیده میشوند.
این خطوط سلولی را میتوان منجمد کرده و بین آزمایشگاهها به اشتراک گذاشت. کار با سلولهای بنیادی بالغ برای دانشمندان سختتر است. زیرا استخراج و کشت آنها نسبت به سلولهای بنیادی جنینی دشوارتر است. یافتن سلولهای بنیادی در بافت بالغ به تنها مشکل است بلکه دانشمندان هم برای کنترل آنها در آزمایشگاه با مشکل رو به رو هستند. اما حتی کنترل سلولهای بنیادی جنینی هم که به خوبی در آزمایشگاه پرورش مییابند آسان نیست دانشمندان همچنان در تلاشند تا این سلولها را به رشد در انواع خاصی از بافت وادارند.
موانع بر سر راه استفاده از سلول بنیادی
یکی از این موانع مشکل پس زدن است. اگر سلولهای بنیادی جنینی اهدا شده به یک بیمار تزریق شوند ممکن است سیستم ایمنی بدن بیمار این سلولها را مهاجمان خارجی تلقی کرده و به آنها حمله کند. اما استفاده از سلولهای بنیادی بالغ تا حدودی از این مشکل میکاهد. زیرا سیستم ایمنی بدن بیمار سلولهای بنیادی خود بیمار را پس نمیزند.
کاربرد سلولهای بنیادی در بازسازی سلولها
از سلولهای بنیادی میتوان برای بازسازی سلولها یا بافتهایی استفاده کرد که بر اثر بیماری یا جراحت صدمه دیدهاند. این نوع درمان به درمان سلولی معروف است. یکی از کاربردهای بالقوه این شیوه درمان ، تزریق سلولهای بنیادی جنینی در قلب برای بازسازی سلولهایی است که بر اثر حمله قلبی صدمه دیدهاند. در یکی از تحقیقات ، پژوهشگران زمینه سکته قلبی چندین موش را فراهم کرده و پس از آن سلولهای بنیادی جنینی را درون قلب آسیب دیده موشها تزریق نمودند. در نهایت سلولهای بنیادی بافت ماهیچه آسیب دیده را بازسازی کردند و کارکرد قلب موشها را بهبود بخشیدند.
از سلولهای بنیادی میتوان برای بازسازی سلولهای مغزی بیماران مبتلا به پارکینسون استفاده کرد. این بیماران فاقد سلولهایی هستند که ناقل عصبی موسوم به دوپامین را تولید میکنند. بدون وجود این پیک شیمیایی حرکت بیماران مبتلا به پارکینسون نامنظم و منقطع است. و این افراد از ارزشهای غیر قابل کنترل رنج میبرند. در تحقیقات انجام شده روی موشها پژوهشگران سلولهای بنیادی جنینی را در مغز موشهای مبتلا به بیماری پارکینسون تزریق کردند و شاهد آن بودند که سلولهای بنیادی ، موشها را بهبود بخشیدند. دانشمندان امیدوارند که روزی بتوانند این موفقیت خود را در انسانهای مبتلا به پارکینسون هم تکرار کنند.
کاربرد سلولهای بنیادی در تولید اندام کامل
شاید دانشمندان بتوانند حتی یک اندام کامل را در آزمایشگاه پرورش داده و آن را جایگزین اندامی کنند که بر اثر بیماری آسیب دیده است. برای این کار باید نوعی چارچوب از جنس پلیمر زیست تجزیه پذیر را به شکل اندام مورد نظر بسازند و سپس آن را با سلولهای بنیادی جنینی یا بالغ بارور سازند. پس از آن عوامل رشد مخصوص آن اندام افزوده میشوند تا پرورش اندام را تحت کنترل و هدایت درآورند.
پس از آنکه چارچوب با بافت خاص آن اندام پوشیده شد آن را به بیمار پیوند میزنند. با بوجود آمدن بافت از سلولهای بنیادی چارچوب تجزیه شده و در نهایت یک گوش ، کبد یا هر اندام دیگر باقی خواهد ماند. از جمله بیماریهایی که احتمالا روزی یا درمان سلولی معالجه خواهند شد میتوان به پارکینسون ، دیابت ، بیماری قلبی ، صدمه به نخاع ، سوختگی ، آلزایمر و ضعف بینایی اشاره کرد.
اختلاف نظر در مورد تحقیقات سلول بنیادی
تحقیقات سلول بنیادی یکی از بزرگترین موضوعاتی است که اجتماعات علمی و مذهبی را رو در رو قرار داده است و هسته این اختلاف یک سوال است حیات چه موقع آغاز میشود؟ برای بدست آوردن سلولهای بنیادی دانشمندان یا باید از جنینی استفاده کنند که بارور شده است و یا به روش شبیه سازی ، جنینی را از سلول بدن بیمار و تخمک اهدایی بسازند. در هر دو صورت برای جدا کردن سلولهای بنیادی یک جنین باید جنین از بین برود. و اگرچه این جنین
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 38 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فصل سه
مفاهیم بنیادی فضا و زمان
مقدمه
بررسی و شناخت پدیده های فیزیکی و روابط بین آنها بدون توجه به مفاهیم و درک شهودی از فضا و زمان جندان مانوس به نظر نمی رسد. مفهوم و درک فضا و زمان نیز مانند سایر کمیت های فیزیکی روندی پویا دارد و در طول تاریخ دستخوش تغییرات زایدی شده است. بویژه بعد از نسبیت مفاهیم فضا و زمان و درک بشر از آنها دچار تغییر زیادی شده است. البته در اینجا نمی خواهیم مسئله ی فضا-زمان را مورد بررسی قرار دهیم، تنها هدفمان از ارائه ی این فصل این است که زمینه ی آشنایی با نگرش فلسفی و علمی نسبت به فضا و زمان فراهم گردد تا بعد ازبیان نسبیت فضا-زمان مورد بررسی قرار گیرد. همجنین این مطالب قبل از قوانین نیوتن آورده شده است تا زمینه ی مطرح شدن دیدگاه منطقی نیوتن نسبت به فضا و زمان مطلق فراهم گردد .
فضا چیست؟
فضا (Space)
واژهای است که در زمینههای متعدد و رشتههای گوناگون از قبیل فلسفه، جامعهشناسی، معماری و شهرسازی بطور وسیع استفاده میشود. لیکن تکثّر کاربرد واژه فضا به معنی برداشت یکسان از این مفهوم در تمام زمینههای فوق نیست، بلکه تعریف فضا از دیدگاههای مختلف قابل بررسی است. مطالعات نشان میدهد با وجود درک مشترکی که به نظر میرسد از این واژه وجود دارد، تقریباً توافق مطلقی در مورد تعریف فضا در مباحث علمی به چشم نمیخورد و این واژه از تعدد معنایی نسبتاً بالایی برخوردار است و تعریف مشخص و جامعی وجود ندارد که دربرگیرنده تمامی جنبههای این مفهوم باشد. از این رو در این یادداشت به ذکر برخی کلیات در مورد مفهوم فضا بسنده می کنیم.
فضا یک مقوله بسیار عام است. فضا تمام جهان هستی را پر میکند و ما را در تمام طول زندگی احاطه کرده است. فضا به محیط زیست اطراف ما احساس راحتی و امنیت میبخشد که اهمیت آن در یک زندگی لذت بخش از نور آفتاب و محلی برای آرامش کمتر نیست .
هرکاری که انسان انجام میدهد، دارای یک جنبه فضایی نیز است، به عبارتی هر عملی که انجام میشود، احتیاج به فضا دارد. دلبستگی بشر به فضا از ریشههای عمیقی برخوردار است. این دلبستگی از نیاز انسان به ایجاد ارتباط با سایر انسانها که از طریق زبان های گوناگون صورت میپذیرد، سرچشمه میگیرد. همچنین بشر خود را با استفاده از فیزیولوژی و تکنولوژی، با اشیاء فیزیکی وفق میدهد و از این طریق یک رابطه و تعادل پویا بین انسان و محیط (اشیاء)، علاوه بر ارتباط میان انسانها، بوجود میآید. این اشیاء بر اساس یک سری روابط خاص به درونی و بیرونی، دور و نزدیک، منفرد و متحد، پیوسته و گسسته تقسیم شدهاند. برای اینکه بشر بتواند به تصورات و ذهنیات خود عینیت بخشد، بایستی که این روابط را درک کند و آنها را در قالب یک مفهوم فضایی هماهنگ نماید. لذا فضا بیانگر نوع ویژهای از ایجاد ارتباط نیست، بلکه صورتی است جامع و دربرگیرنده هر نوع ایجاد ارتباط، چه میان انسانها و چه میان انسان و محیط.
فضا ماهیتی جیوه مانند دارد که چون نهری سیال، تسخیر و تعریف آن را مشکل مینماید. اگر قفس آن به اندازه کافی محکم نباشد، براحتی به بیرون رسوخ میکند و ناپدید میشود. فضا میتواند چنان نازک و وسیع به نظر آید که احساس وجود بعد از بین برود (برای مثال در دشتهای وسیع، فضا کاملاً بدون بعد به نظر میرسد) و یا چنان مملو از وجود سه بعدی باشد که به هر چیزی در حیطه خود مفهومی خاص بخشد.
با اینکه تعریف دقیق و مشخص فضا دشوار و حتی ناممکن است، ولی فضا قابل اندازهگیری است. مثلاً میگوییم هنوز فضای کافی موجود است یا این فضا پر است. نزدیکترین تعریف این است که فضا را خلائی در نظر بگیریم که میتواند شیء را در خود جای دهد و یا از چیزی آکنده شود.
نکته دیگری که در مورد تعریف فضا باید خاطرنشان کرد، این است که همواره بر اساس یک نسبت که چیزی از پیش تعیین شده و ثابت نیست، ارتباطی میان ناظر و فضا وجود دارد. بطوریکه موقعیت مکانی شخص، فضا را تعریف میکند و فضا بنا به نقطه دید وی به صورتهای مختلف قابل ادراک میباشد .
سیر تحول تاریخی مفهوم فضا
فضا مفهومی است که از دیرباز توسط بسیاری از اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته و در دوره های مختلف تاریخی بر اساس رویکردهای اجتماعی و فرهنگی رایج، به شیوه های گوناگون تعریف شده است مصریها و هندیها با اینکه نظرات متفاوتی در مورد فضا داشتند اما در این اعتقاد اشتراک داشتند که هیچ مرز مشخصی بین فضای درونی تصور (واقعیت ذهنی) با فضای برونی (واقعیت عینی) وجود ندارد. در واقع فضای درونی و ذهنی رویاها، اساطیر و افسانهها با دنیای واقعی روزمره ترکیب شده بود. آنچه بیش از هر چیز در فضای اساطیری توجه را به خود معطوف میکند، جنبه ساختی و نظام یافته فضاست، ولی این فضای نظام یافته مربوط به نوعی صورت اساطیری است که برخاسته از تخیل آفریننده میباشد .
در زبان یونانیان باستان، واژهای برای فضا وجود نداشت. آنها بجای فضا از لفظ مابین استفاده میکردند. فیلسوفان یونان فضا را شیء بازتاب میخواندند.
پارمیندز (Parmenides) وقتی که دریافت، فضای به این صورت را نمیتوان تصور کرد، آن را بدین دلیل که وجود خارجی ندارد، به عنوان حالتی ناپایدار معرفی کرد.
لوسیپوس (Leucippos) نیز فضا را اگرچه از نظر جسمانی وجود خارجی ندارد، لیکن حقیقی تلقی نمود افلاطون مسئله را بیشتر از دیدگاه تیمائوس(Timaeus) بررسی کرد و از هندسه به عنوان علم الفضاء برداشت نمود، ولی آن را به ارسطو واگذاشت تا تئوری فضا)توپوز) را کامل کند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
مطالعات ساختار شناسی رویسلول های بنیادی تخمدان در گاو
خلاصه . این مطالعه و بررسی در مورد گاو ها در مراحل فازفولیکولی و زرد تخمدان این دوره برای تعیین خواص رنگی ، پیدایش میکروسکوپی نور و الکترون و توزیع عددی سلول های بنیادی از مناطق گوناگون تخمدان بود . اطلاعات برای این بررسی شامل نمونه تخمدانی گرفته شده از 14 گاو ، 7 تا در مرحله زرد تخمدان و 7 تا در مرحله فازفولیکولی چرخه ی جنسی بود .
نمونه ها از سه منطقه متفاوت تخمدان از جمله اطراف کرپ زرد ، فولیکول گراف و مغز استخوان ، گرفته شدند . از گل سه منطقه ،سلول های بنیادیبعد از تصفیه بخش های قرار داده شده در پارافین باتلوئیدین بعنوان دگر رنگ شده و بواسطه سافرایین ترکیبی بعنوان (-) Ab(+)So نشان داده شدند . در مطالعات میکروسکوپی الکترون ، مشاهده شد که یافته های شخا خواه دارای دو نوع گرانول ، یعنی گرانول های متراکم بطو همگن و گرانول های بسیار ریز ، می باشند .
مشاهده شد که سه ناحیه تخمدان در هر mm2 طی مرحله فازفولیکولی نسبت به طی مرحله زرد تخمدان ، دارای شمار متوسط سلول های بنیادی بالاتری است . در مرحله فازفولیکولی ، هر چند شمار سلول های بنیادی افزایش چشمگیری را پیرامون فولیکول گراف نشان می داد ، اما پیرامون کرپ زرد شمار پائینی از سلول های بنیادی نشان داده می شد . در مقایسه ، نشان داده شد که مغز استخوان نسبت به دو منطقه دیگر تخمدان دارای تراکم بسیار بالاتر سلول های بنیادی بود .
مقدمه :
یافته های شغا خواه ، بازوفیل ، پلاکت ها و سلول های درون پوشه ای منابع مشهور هیستامین در تخمدان می باشند . گزارش شده که هیستامین جریان خون و نفوذ پذیری رگی در بافت تخمدان را ، همراه با یک نقش در رشد فولیکولی و تخمک آوری تنظیم می کند .
در جوندگان سلول های بنیادی تنها در ناف تخمدان یافت می شوند نه در کرپ زرد ، بینابینی و یا فولیکول ها . در مقابل سلول های بنیادی در چند گونه دیگر از جمله انسان ها ، گاو ها و میمون ها ، در همه بخش های تخمدان یافت می شوند . در موش ها سلول های بنیادی در اکسترنای پوششی فولیکول گراف و کرپ زرد موجود نیستند ، در حالیکه گزارش شده شمار سلول های بنیادی در مغز استخوان با مرحله چرخه فازفولیکولی از حداکثر طی فازفولیکولی ، از طریق شمار متوسط در میان ورتاک ، به حداقل در پیش از ورتاک تغییر می کند . گایتان و دیگران حضور سلول های بنیادی را در کرپ زرد منقبض کننده در موش ها را گزارش کردند. بر خلاف این یافته در موش ها ، در گاو ها سلول های بنیادی در پوشش بیرونی کرپ زرد، اکسترنای پوششی فولیکول گراف و نیز در مغز استخوان مشاهده شده اند .
در بررسی تخمدان گاو ها ، گزارش شد که سرتاسر چرخه فازفولیکولی شمار سلول های بنیادی در مغز استخوان نسبت به پوسته مغز ، بالاتر بود . گزارش شد سلول های بنیادی در اکستر نای پوششی فولیکول غالب در همان بررسی، حتی متراکم تر بودند . در مرحله زرد تخمدان ، که کرپ زرد رشدش کامل می شود ، در شمار سلول های بنیادی افزایش چشمگیری مشاهده شد . در بررسی تخمدان انسان طی یائسگی و تخمدان های پرکیست ، در شمار سلول های بنیادیکاهش چشمگیری گزارش شد . مطالعات در مورد لوله های تخم بر گاو نشان دادند که شمار سلول های بنیادی در مراحل فازفولیکولی و زرد تخمدان در تنگراه نسبت به منطقه آمپولا بالاتر بود ، در حالیکه مرحله زرد تخمدان در هر دو منطقه نسبت به مرحله فازفولیکولی بالاتر بود .
در بررسی دیگری که روی رحم گاو انجام شد ، شمار سلول های بنیادی در مرحله فازفولیکولی گزارش شد که نسبت به مرحله زرد تخمدان بالاتر می باشد . همان محققان به افزایش در عدم رنگارنگی گرانول های سلول های بنیادی طی دوره ای با حد اکثر میزان استروژن توجه کردند .
این بررسی با هدف تعیین پیدایش و توزیع عددی سلول های بنیادی در مغز استخوان یا پوسته مغز تخمدان گاو طی مراحل فازفولیکولی و زرد تخمدان از طریق خواص رنگی آن ها و پیدایش آن ها در زیر میکروسکوپ های الکترونی نوری انجام شد.
مواد و روش ها
مواد تخمدانی از 14 گاو ، 7 تا در مرحله فازفولیکولی و 7 تا در مرحله زرد تخمدان چرخه ی جنسی ، از کشتارگاه آنکارا حاصل شد . دوره چرخه فازفولیکولی که هر حیوان در آن بود ، بواسطه بررسی میکروسکوپی تعیین می شد و میزان پروژسترون سرمی حیوانات بواسطه روش RIA تعیین می شد . مواد از مناطق پیرامون کرپ زرد ، فولیکول ها و مغز استخوان گرفته می شدند .
آزمایشات میکروسکوپی نوری
یک بخش از نمونه بافت به دست آمده در 10% فرمالین بعد از شستشو تثبیت می شد در حالیکه بخش دیگر در محلول اسید استیک فرمالدئید هم کشش برای 12 ساعت و با 70% الکل برای 12 ساعت دیگر تثبیت می شد و سپس بعد از عبور از الکل های مدرج ، استراسید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فهرست مطالب
اصول بنیادی طراحی باغ 1
1. خط یا محور: 1
2. فرم: 2
3. بافت: 2
4. رنگ: 3
کاربرد رنگ در باغ 4
چرخه رنگین 4
5. مقیاس: 6
6. تنوع: 7
7. توالی: 7
8. تعادل: 7
مراحل باغسازی 8
از انتخاب زمین تا احداث باغ 8
1. انتخاب مکان مناسب 9
2. بازدید از زمین و نقشهبرداری 9
3. تجزیه و تحلیل مکان 10
4. تجزیه و تحلیل نیازهای افرادی که بیشتر از آن مکان استفاده مینماید 11
5. انتخاب بخشهای مختلف مجموعه باغ 12
6. مربوط ساختن بخشهای انتخاب شده 12
7. انتخاب گیاه: 14
8. زیباسازی: 16
گیاه در طراحی باغ 16
ارزشهای کاربردی گیاهان در طراحی فضای سبز 16
کاربرد گیاهان در معماری 18
کاربرد مهندسی گیاهان 18
کاربردی گیاهان برای کنترل شرایط اقلیمی 18
کاربرد زیبایی گیاهان 18
حفاظت فضای سبز 19
1. تهیه برنامه نگاهداری باغ و فضای سبز 19
چگونگی تنظیم برنامه: 19
اصول بنیادی طراحی باغ
در تمام رشتههای طراحی (طراحی منزل، طراحی باغ، طراحی ساختمان و ....) همآهنگ بودن اجزاء طرح اهمیت بسیار دارد. برای همآهنگ کردن طرحها، طراحان روشها و اصولی خاص برای استفاده از خط، فرم، بافت، رنگ، مقیاس، تکرار، تنوع و تعادل وضع نمودند. رعایت این اصول در طرح تمام آثار هنری ضروری است. طراحی منظره و باغسازی خاصیتی منحصر به فرد دارد و آن چند بعدی بودن فضای طراحی شده است.
یک تابلوی نقاشی را بر سطح صاف یک بوم خلق میکنند و یک مجسمه را بر پایهای قرار داده و از دور نظاره میکنند. برای دیدن اغلب آثار هنری، تماشاگر باید تمام حواس خود را در زیباییهایی که در فضایی محدود و کوچک خلق شده، جمع و نظاره کند. حال آنکه طراح باغ فضایی سه بعدی را میآراید و نتیجه کار او از جهات مختلف و از داخل و زیر و رو قابل دید و لمس کردن است. در ضمن مقیاس اجسام شناخته شده با مقیاس خود نظاره کننده همگام است. به علاوه در ساعات مختلف روز و در فصلهای مختلف سال، ترکیب طرح منظره تغییر میکند. مثلاً تغییر مکان سایه روشنها در طول روز و حرکت ابرها، مناظر مختلف قابل دید از زوایای مختلف، تاثیر تغییر فصول در گیاهان در هر زمان حالتی خاص دارند. این خاصیت منحصر به فرد، کار پردیسسازان را مشکلتر میسازد.
حال به طور اختصار، خواص و معنی خط و فرم و بافت، مقیاس، رنگ، توالی و تنوع و تعادل بیان میگردد.
1. خط یا محور:
محور خط و الگویی برای کنترل طرح است. طراح برای کنترل حرکت بصری و کنترل فیزیکی از خطوط استفاده میکند. به این معنی که طراح توسط خط میتواند دید ناظر را به جسم یا مکانی خاص هدایت نماید. به علاوه مسیر و سرعت حرکت بازدیدکنندگان از باغ نیز به کمک خطوط یا محور مشخص میشود. مثلاً پیادهروهای وسیع و مستقیم و بلامانع برای حرکت سریع بکار میرود و بر پیادهروهای مارپیچ و خطوط منحنی حرکت آهستهتر است. اغلب در پارکهای جنگلی و پارکهایی که به سبک انگلیسی ساخته میشود، خطوط منحنی استفاده میشود. پرچینها، دیوارها، لبه و حاشیه پیادهروها و حاشیه خود گیاهان خطوط و محورهای بارز طرح به شمار میآیند.
2. فرم:
شکل نهایی توده هر جسم را فرم آن جسم مینامند. مثلاً فرم گیاهان از مجموع شکل و فرم تنه و شاخهها و برگها بوجود میآیند. فرم اجسام بلند و باریک را فرم عمودی مینامند و شکل توده نهایی اجسام کوتاه و پهن را فرم افقی نامیده و فرم اجسام مثلثی را فرم مخروطی میدانند.
برخی از گیاهان (درختان و درختچههایی) را که شاخ و برگ انبوه دارند؛ میتوان به کمک هرس کردن به شکلها و فرمهای مختلف درآورد. در قرن هفدهم در هلند و انگلستان، توجه خاصی به درختان و درختچههای هرس شده به فرمهای گوناگون میشد. خلق و نگاهدار این فرمهای گیاهی به دقت و وقت و هزینهای گزاف نیاز دارد. امروزه ایجاد و نگاهداری گیاهان هرس شده مقرون به صرفه نیست.
3. بافت:
رابطه و همبستگی بین مجموعه بخشهای مختلف هر جسم، بافت آن جسم نامیده میشود. در طراحی باغ کاربرد بافتهای مختلف گیاهان و سایر اجسام مانند سطح پیادهروها، دیوارها و غیره تنوع به طرح میبخشند.
به طور کلی، گیاهان را به سه دسته گیاهان ظریف، متوسط و خشن تقسیم میکنند. میتوان گفت که بافت یک گیاه بستگی به طول دمبرگ، درخشندگی و روشنی برگها، اندازه برگها، شکل برگها و فاصله مابین برگها دارد. در گونهای که دم برگها بلند و سطح رویی یا زیرین برگها روشن و یا سفید و برگها جدا از همدیگر و فاصلهدار میباشند، بافت آن ظریف کمپشت و نرم جلوه میکند و برعکس، اگر برگها تیره دمبرگها کوتاه و برگها به هم چسبیده باشند، بافت خشن، سنگین و یا پرپشت است. بنابراین میتوانیم بگوییم که سونیبرگان تیره مثل کاجهایی که به صورت توده انبوهی بر روی زمین رشد و نمو میکنند، دارای بافت بسیار خشن میباشد. برعکس، یک درخت ابریشم با شاخههای باز و برگهای مرکب و دم برگهای بلند دارای بافت ظریف میباشد.
بکار بردن گیاهانی با بافت مشابه، باعث یک نواختی طرح میشود، حال آنکه استفاده صحیح از سه ترکیب ذکر شده به فضای سبز تنوع بخشیده و ناظر را زود خسته نمیکند.
4. رنگ:
افراد مختلف نسبت به رنگهای گوناگون واکنشهای متفاوتی نشان میدهند. عدهای از مردم «کوررنگ» هستند، یعنی قدرت تشخیص بعضی از رنگها را ندارند (مثلاً رنگهای سبز را آبی میبینند و عدهای صورتی را قرمز تشخیص میدهند).
به طور کلی رنگهای قرمز، نارنجی و زرد جزو رنگهای گرم محسوب میشوند. طراح باغ برای شاد جلوه دادن محیط و ایجاد تنوع در فصول مختلف سال، بیشتر از رنگهای ذکر شده استفاده میکند. حال آنکه رنگهای سبز و آبی از رنگهای سرد به شمار میروند. از این رنگها برای بزرگتر نمایاندن باغ استفاده میشود. بعضی از درختانی که برگهای دودی و سبز روشن و آبی دارند، در حدود باغ (نزدیک دیوارها) استفاده میشود تا عمق بیشتری به باغ بخشد.
هر جسمی در پارک رنگ دارد. این رنگها، اغلب یکنواخت نیستند. مثلاً تنوع رنگهای سبز بیشمار است، حتی در یک گونه گیاهی رنگ سبز برگ تغییرات فراوانی میکند (در بهار
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
فهرست مطالب
اصول بنیادی طراحی باغ 1
1. خط یا محور: 1
2. فرم: 2
3. بافت: 2
4. رنگ: 3
کاربرد رنگ در باغ 4
چرخه رنگین 4
5. مقیاس: 6
6. تنوع: 7
7. توالی: 7
8. تعادل: 7
مراحل باغسازی 8
از انتخاب زمین تا احداث باغ 8
1. انتخاب مکان مناسب 9
2. بازدید از زمین و نقشهبرداری 9
3. تجزیه و تحلیل مکان 10
4. تجزیه و تحلیل نیازهای افرادی که بیشتر از آن مکان استفاده مینماید 11
5. انتخاب بخشهای مختلف مجموعه باغ 12
6. مربوط ساختن بخشهای انتخاب شده 12
7. انتخاب گیاه: 14
8. زیباسازی: 16
گیاه در طراحی باغ 16
ارزشهای کاربردی گیاهان در طراحی فضای سبز 16
کاربرد گیاهان در معماری 18
کاربرد مهندسی گیاهان 18
کاربردی گیاهان برای کنترل شرایط اقلیمی 18
کاربرد زیبایی گیاهان 18
حفاظت فضای سبز 19
1. تهیه برنامه نگاهداری باغ و فضای سبز 19
چگونگی تنظیم برنامه: 19
اصول بنیادی طراحی باغ
در تمام رشتههای طراحی (طراحی منزل، طراحی باغ، طراحی ساختمان و ....) همآهنگ بودن اجزاء طرح اهمیت بسیار دارد. برای همآهنگ کردن طرحها، طراحان روشها و اصولی خاص برای استفاده از خط، فرم، بافت، رنگ، مقیاس، تکرار، تنوع و تعادل وضع نمودند. رعایت این اصول در طرح تمام آثار هنری ضروری است. طراحی منظره و باغسازی خاصیتی منحصر به فرد دارد و آن چند بعدی بودن فضای طراحی شده است.
یک تابلوی نقاشی را بر سطح صاف یک بوم خلق میکنند و یک مجسمه را بر پایهای قرار داده و از دور نظاره میکنند. برای دیدن اغلب آثار هنری، تماشاگر باید تمام حواس خود را در زیباییهایی که در فضایی محدود و کوچک خلق شده، جمع و نظاره کند. حال آنکه طراح باغ فضایی سه بعدی را میآراید و نتیجه کار او از جهات مختلف و از داخل و زیر و رو قابل دید و لمس کردن است. در ضمن مقیاس اجسام شناخته شده با مقیاس خود نظاره کننده همگام است. به علاوه در ساعات مختلف روز و در فصلهای مختلف سال، ترکیب طرح منظره تغییر میکند. مثلاً تغییر مکان سایه روشنها در طول روز و حرکت ابرها، مناظر مختلف قابل دید از زوایای مختلف، تاثیر تغییر فصول در گیاهان در هر زمان حالتی خاص دارند. این خاصیت منحصر به فرد، کار پردیسسازان را مشکلتر میسازد.
حال به طور اختصار، خواص و معنی خط و فرم و بافت، مقیاس، رنگ، توالی و تنوع و تعادل بیان میگردد.
1. خط یا محور:
محور خط و الگویی برای کنترل طرح است. طراح برای کنترل حرکت بصری و کنترل فیزیکی از خطوط استفاده میکند. به این معنی که طراح توسط خط میتواند دید ناظر را به جسم یا مکانی خاص هدایت نماید. به علاوه مسیر و سرعت حرکت بازدیدکنندگان از باغ نیز به کمک خطوط یا محور مشخص میشود. مثلاً پیادهروهای وسیع و مستقیم و بلامانع برای حرکت سریع بکار میرود و بر پیادهروهای مارپیچ و خطوط منحنی حرکت آهستهتر است. اغلب در پارکهای جنگلی و پارکهایی که به سبک انگلیسی ساخته میشود، خطوط منحنی استفاده میشود. پرچینها، دیوارها، لبه و حاشیه پیادهروها و حاشیه خود گیاهان خطوط و محورهای بارز طرح به شمار میآیند.
2. فرم:
شکل نهایی توده هر جسم را فرم آن جسم مینامند. مثلاً فرم گیاهان از مجموع شکل و فرم تنه و شاخهها و برگها بوجود میآیند. فرم اجسام بلند و باریک را فرم عمودی مینامند و شکل توده نهایی اجسام کوتاه و پهن را فرم افقی نامیده و فرم اجسام مثلثی را فرم مخروطی میدانند.
برخی از گیاهان (درختان و درختچههایی) را که شاخ و برگ انبوه دارند؛ میتوان به کمک هرس کردن به شکلها و فرمهای مختلف درآورد. در قرن هفدهم در هلند و انگلستان، توجه خاصی به درختان و درختچههای هرس شده به فرمهای گوناگون میشد. خلق و نگاهدار این فرمهای گیاهی به دقت و وقت و هزینهای گزاف نیاز دارد. امروزه ایجاد و نگاهداری گیاهان هرس شده مقرون به صرفه نیست.
3. بافت:
رابطه و همبستگی بین مجموعه بخشهای مختلف هر جسم، بافت آن جسم نامیده میشود. در طراحی باغ کاربرد بافتهای مختلف گیاهان و سایر اجسام مانند سطح پیادهروها، دیوارها و غیره تنوع به طرح میبخشند.
به طور کلی، گیاهان را به سه دسته گیاهان ظریف، متوسط و خشن تقسیم میکنند. میتوان گفت که بافت یک گیاه بستگی به طول دمبرگ، درخشندگی و روشنی برگها، اندازه برگها، شکل برگها و فاصله مابین برگها دارد. در گونهای که دم برگها بلند و سطح رویی یا زیرین برگها روشن و یا سفید و برگها جدا از همدیگر و فاصلهدار میباشند، بافت آن ظریف کمپشت و نرم جلوه میکند و برعکس، اگر برگها تیره دمبرگها کوتاه و برگها به هم چسبیده باشند، بافت خشن، سنگین و یا پرپشت است. بنابراین میتوانیم بگوییم که سونیبرگان تیره مثل کاجهایی که به صورت توده انبوهی بر روی زمین رشد و نمو میکنند، دارای بافت بسیار خشن میباشد. برعکس، یک درخت ابریشم با شاخههای باز و برگهای مرکب و دم برگهای بلند دارای بافت ظریف میباشد.
بکار بردن گیاهانی با بافت مشابه، باعث یک نواختی طرح میشود، حال آنکه استفاده صحیح از سه ترکیب ذکر شده به فضای سبز تنوع بخشیده و ناظر را زود خسته نمیکند.
4. رنگ:
افراد مختلف نسبت به رنگهای گوناگون واکنشهای متفاوتی نشان میدهند. عدهای از مردم «کوررنگ» هستند، یعنی قدرت تشخیص بعضی از رنگها را ندارند (مثلاً رنگهای سبز را آبی میبینند و عدهای صورتی را قرمز تشخیص میدهند).
به طور کلی رنگهای قرمز، نارنجی و زرد جزو رنگهای گرم محسوب میشوند. طراح باغ برای شاد جلوه دادن محیط و ایجاد تنوع در فصول مختلف سال، بیشتر از رنگهای ذکر شده استفاده میکند. حال آنکه رنگهای سبز و آبی از رنگهای سرد به شمار میروند. از این رنگها برای بزرگتر نمایاندن باغ استفاده میشود. بعضی از درختانی که برگهای دودی و سبز روشن و آبی دارند، در حدود باغ (نزدیک دیوارها) استفاده میشود تا عمق بیشتری به باغ بخشد.
هر جسمی در پارک رنگ دارد. این رنگها، اغلب یکنواخت نیستند. مثلاً تنوع رنگهای سبز بیشمار است، حتی در یک گونه گیاهی رنگ سبز برگ تغییرات فراوانی میکند (در بهار