لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
دانشگاه پیام نور
عنوان:
برهان نظم (طبیعت و حکمت)
استاد:
جناب آقای فقیه نسب
گردآورنده:
پروین ابراهیمی
پیش گفتار
فطرتِ خداجویى و خداپرستى، یک جاذبه ى معنوى در نهاد انسان است و کام دل آدمى متأثر از این نیروى مرموز موجود در شعور مخفى اوست. پرتو فروزان این جذبه و کشش درونى و احساس باطنى وابستگى به مبدأ لایزال، سرتاسر حیات آدمى را فراگرفته است. خرد ورزى انسان در باب آفریننده ى هستى و سایر مقولات دینى ریشه در آن جاذبه ى فطرى دارد و انسان مى کوشد: با براهین محکم و استدلال هاى خردپذیر، بنیان و شالوده اى استوار در برابر شبهات، براى باور درونى خود فراهم آورد. راه یابى عقلانى به خداوند از طریق تفکر و تأمل در نظام حاکم بر طبیعت تلاشى است در همین راستا.
این شیوه استدلال در متون دینى و نزد رسولان الاهى از جایگاه و اهمیت خاص برخوردار است. گو اینکه در منظر اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان چنین نبوده و با نشیب و فراز فراوان رو در رو گردیده که ناشى از عوامل متفاوتى است. از جمله مى توان از اختلاف در تعریف اصطلاحات خاص مربوط به این دلیل، نتیجه بخشى و میزان کارآمدى آن یاد کرد.
چهارمین دفتر از مجموعه معارف، به بحث درباره برهان نظم اختصاص یافته است که با عنوان «طبیعت و حکمت» به خوانندگان محترم تقدیم مى گردد. این تحقیق حاصل تلاش فاضل گرانمایه حجت الاسلام و المسلمین جناب آقاى احمد دیلمى است.
پیشینه ى دلیل نظم در غرب و جهان اسلام، مفاهیم و تعاریف مربوط به آن، انواع نظم و ارزش آن ها، نظام مندى طبیعت و مدلول آن و ارزیابى دلیل نظم و پى جویى آن در کتاب و سنت و... از جمله مباحثى است که در این مجموعه مورد توجه قرار گرفته است.
امید است مطالعه ى آن براى مدرسان محترم معارف اسلامى و عموم علاقه مندان و پژوهشگران معارف دینى سودمند افتد.
پیشینه ى تاریخى برهان نظم
اگرچه در این دوره، از برهان نظم به عنوان دلیل سامان یافته و منقح چیزى به چشم نمى خورد; ولى ارتباط و تناسب نظم حاکم بر طبیعت با منشاء ذى شعور و هدف دار; در لابلاى سخنان تنى چند از حکماى این عصر دیده مى شود; هم چنین در مقابل این تفکر، اندیشه ى عدم اعتقاد به مبدأ، به دلیل وجود بعضى بى نظمى ها و شرور در تفکر یونانى مطرح بوده است که در ذیل به طور اجمال به نمونه هایى از این دو دیدگاه اشاره مى شود:
الف: سقراط
سقراط با اعتقاد به غایت انگارى انسان مدارانه ى هستى، مى گوید:
«خدایان نورى به ما مى دهند که بدون آن ما نمى توانیم ببینیم و عنایت الاهى در نعمت هاى غذایى که به وسیله ى زمین به انسان عطا شده، جلوه گر است; خورشید نه چنان به زمین نزدیک مى شود که انسان را خشک و پژمرده کند یا بسوزاند و نه چنان دور قرار دارد که آدمى نتواند بدان وسیله گرم شود.»(7)
بدین ترتیب حتى اگر به بنیانگذارى «غایت انگارى در بررسى و مطالعه ى جهان» توسط سقراط معتقد نباشیم، ولى این مسئله از مبانى تفکر او در مطالعه ى هستى است و اگرچه سخنان او صریحاً گذار از جهان غایت مند به مبدأ هدف دار را منعکس نمى کند; ولى به وضوح غایت انگارى انسان مدارانه ى هستى; اعم از ساختار وجودى انسان و قانون مندى حاکم بر طبیعت را، محصول طرح و تدبیر خداوند یا خدایان مى داند.