لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
مشارکت خانواده در برنامههای آموزشی و تربیتی مدارس
مقدمه:
در نظام جمهوری اسلامی جایگاه خانواده نشأت گرفته از جهان بینی و تعالیم عملی اسلام است و از آن به عنوان کانون اصلی رشد و تعالی انسان و ارتقای ارزش های فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و عامل حفظ و صیانت ارزشهای انسانی، هویت فرهنگی، دینی و ملی یاد می شود. قانون اساسی ما خانواده را واحد بنیادین جامعه معرفی کرده و معتقد است که تشکیل خانواده زمینه ساز اصلی حرکت تکاملی و رشد یابندهی انسان است. توافق عقیدتی و آرمانی اصلی اساسی بوده و فراهم کردن امکانات برای نیل به این مقصود از وظایف حکومت اسلامی است.
وزارت آموزش و پرورش در نظام جمهوری اسلامی از جمله دستگاههائی است که بیشترین ارتباط را با خانوادهها داشته و تقریباً میتوان گفت تنها دستگاهی است که با تمام خانواده ها در کشور ارتباط مستقیم روزمره دارد.
مسؤولیتی که نهاد آموزش و پرورش در انتقال ارزشها و باورهای اعتقادی، ملی و فرهنگی و آماده سازی نسل آینده برای پذیرش مسؤولیت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی بر عهده دارد، این نهاد را ملزم میکند که به موضوع خانواده توجه جدیتری داشته باشد. چون خانه و مدرسه در ایفای این وظیفه نقش مکمل یکدیگر را دارند.
نقش خانه و مدرسه در فرهنگ سازی، حفاظت و صیانت از فرهنگ اسلامی و ملی و مقابله با فرهنگ مهاجم بیگانه بر کسی پوشیده نیست.
جهت ثبات سیاسی، اعتلای فرهنگی و توسعه و سازندگی انکار ناپذیر است. مفاهیمی همچون عدالت، شجاعت و نیکوکاری، اعتماد متقابل، احترام، محبت، همکاری، ایثار، انتقاد پذیری، عفو و اغماض، انضباط و رعایت حقوق و حدود را فرزندان برای نخستین بار در محیط خانواده تجربه میکنند و سپس در مدرسه به آموزش و تمرین آن می پردازند.
خوشبختانه آموزش و پرورش در چند سال اخیر در کنار آموزش و ارتقای دانش و آگاهی معلمان و فرهنگیان، به آموزش خانواده ها نیز همت گمارده است؛ زیرا بر این اعتقاد است که خانواده زمانی به ایفای مسؤولیتهای خود به نحو مطلوب اقدام میکند که آگاهی لازم را داشته باشد. توانایی در گرو دانایی است. برای داشتن یک زندگی مطلوب که اعضای آن بتوانند وظایف خود را به نحو 0شایسته انجام دهند، کسب دانایی و آگاهی لازم است و این مطلوب با افزایش راههای توسعهی مشارکت خانه و مدرسه امکان پذیر می باشد.
دلایل ضرورت آموزش خانواده:
در خانواده والدین در موضعی هستند که می توانند به گونهای رفتار کنند که نتیجهی آن هدایت رفتار کودک باشد. بنابراین هنگامی که کودک رفتار نامطلوب در منزل نشان می دهد دلیل آن می تواند واکنش های نامناسب و ناهمسان والدین باشد. در واقع والدین ممکن است نادانسته رفتار نامناسب فرزند خود را تقویت کنند. از این رو اصلاح رفتاری والدین، پیش نیازی است بر اصلاح رفتار کودک . دلیل دیگر برای آموزش اولیاء به جای کار با کودک این است که والدین بیشترین وقت خود را با فرزند خود سپری می کنند. از این رو تأثیروالدین روی رفتار کودک به مراتب بیشتر از تأثیر روابط درمانگر بر کودک است. که البته این امر دربارهی مربیان و معلمان مدارس نیز صدق میکند. یکی از هدف های مهم آموزش اولیاء ایجاد تغییرات مناسب در رفتار آنها در زمینهی ارتباط اولیاء با فرزندانشان می باشد. اکثر تظاهرات عاطفی را فرزند از والدین فرا می گیرد.
الگوهای متفاوت در رفتار والدین به واکنشها و عکس العملهای مختلف فرزندان که گاه سازگارانه و گاه ناسازگارانه است میانجامد. در آموزش اولیاء عقیدهی اصلی بر آن است که والدین در هر سنی میتوانند فراگیرند و به توسعهی مهارت های خود بپردازند. (کانتور، 1995)
اصولی که کانتور درزمینهی آموزش اولیاء ارائه مینماید نه تنها مؤید این نوع آموزشهاست، بلکه میزان علاقهمندی و تمایل والدین را به لحاظ حضوری در این آموزشها روشن می سازد. کانتور در اصل اول آموزش اولیاء می گوید: والدین قدرت فراگیری دارند، چون در جلسات آموزش گروهی والدین، اطلاعات گوناگون در زمینههای متعدد بین والدین رد و بدل می شود که موجب توسعه و گسترش دانش و بینش آنها میگردد. به علاوه از طریق مشارکت در کلاسها، والدین با عقاید و تجربیات مختلف و افکار جدید آشنا می شوند و کاربردهای هر روش را فرا میگیرند.
اصل دوم کانتور میگوید: والدین علاقهمند به فراگیری هستند. اگر آنها در رابطه با فرزند خود با مشکلی روبرو شوند، چون می خواهند فرزندانشان در آینده فردی موفق و خوشبخت باشند، لذا میخواهند به هر ترتیبی راهحل مناسبی برای مشکل پیدا کنند.
حتی اگر والدین به تنهایی قادر به یافتن راه حلی نباشند، از دیگران کمک خواهند گرفت. بدین جهت چون والدین دوست دارند و میخواهند روشهای مبارزه با مشکلات و رفتارهای مناسب کودک را فراگیرند، باید امکاناتی برای یادگیری آنها به وجود آید.
یکی از امکاناتی که یادگیری آنها را می افزاید، شرکت در کلاس های آموزش اولیاء است. کانتور در اصل سوم اعتقاد دارد، اولیاء آن چیزی را یاد میگیرند که دوست دارند. با پیروی از این اصل مهم موضوع بحث در کلاسهای آموزشی باید برای همهی شرکت کنندگان جالب باشد و سرانجام در اصل چهارم
آموزش اولیاء آمده است: « والدین زمانی چیزی را یاد می گیرند که به تجربهی روابط آن ها با فرزندانشان مربوط باشد ».
به جز خواصی که بر آموزش اولیاء به لحاظ ارتباط و رفتار آنها با فرزندانشان مترتب می باشد، آگاهی والدین از نحوهی رفتار آن ها با هم دیگر بر خوشایندی زندگی و استحکام و دوام خانواده خواهد افزود، و با آرامش و نشاط بخشیدن به جو خانواده و بهبود شرایط عاطفی، بر میزان خلاقیت فرزندان و آرامش روحی و روانی آن ها افزوده خواهد شد. در آموزش های اولیاء اطلاعات و آگاهی های تربیتی در زمینهی سلامتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
نماز جزء برنامههای حکومت اسلامی
الّذین ان مکّنّا هم فی الأرض اقاموا الصّلوة و اتوا الزّکوة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر و للّه عاقبة الاُمور: یاران خدا کسانی هستند که هر گاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز را برپا میدارند و زکات را ادا میکنند و امر به معروف و نهی از منکر مینمایند و پایان همه امور از آن خداست. (حج ، 41) ـ این آیه خطاب به یاران خدا است که در آیه قبل وعده یاری به آنها داده شده است و مقام و اوصاف مؤمنین را بیان میکند. ـ آنها هرگز پس از پیروزی، همچون خودکامگان و جباران به عیش و نوش و لهو و لعب نمیپردازند و در غرور و مستی فرو نمیروند؛ بلکه پیروزیها و موفقیتها را نردبانی برای ساختن خویش و جامعه قرار میدهند. آنها پس از قدرت یافتن، تبدیل به یک طاغوت جدید نمیشوند، ارتباطشان با خدا محکم و با خلق خدا نیز مستحکم است؛ چرا که نماز سمبل پیوند با خالق است و زکات، رمزی برای پیوند با خلق، و امر بمعروف و نهی از منکر پایه های اساسی ساختن یک جامعه سالم محسوب میشود.[1] ـ همین چهار صفت برای معرفی این افراد کافی است، و در سایه آن سایر عبادات و اعمال صالح و ویژگیهای یک جامعه با ایمان و پیشرفته فراهم است. ـ مؤمنان تنها قبل از پیروزی به در خانه خدا نمیروند بلکه بعد از پیروزی هم به مقتضای (الّذین ان مکنّاهم فی الأرض اقاموا الصّلوة...) رابطه خود را با او همچنان محکم میدارند و پیروزی بر دشمن را وسیلهای برای نشر حق و عدالت و فضیلت قرار میدهند. ـ در بعضی از روایات اسلامی آیه فوق به حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ و یارانش یا آل محمد به طور عموم تفسیر شده است. چنانکه از حدیثی از امام باقر ـ علیه السّلام ـ میخوانیم که در تفسیر آیه (الّذین ان مکنّاهم فی الارض) فرمود: این آیه تا آخر از آن آل محمد و مهدی و یاران او است. ـ خداوند شرق و غرب زمین را در سیطره حکومت آنها قرار میدهد آیینش را آشکار میسازد و به وسیله مهدی ـ علیه السّلام ـ و یارانش بدعت و باطل را نابود میکند آن چنان که تبهکاران حق را نابود کرده بودند و آن چنان میشود که بر صفحه زمین اثری از ظلم دیده نمیشود چرا که آنها امر به معروف و نهی از منکر میکنند.[2] این احادیث بیان کننده مصداقهای روشن و آشکار است و مانع عمومیت مفهوم آیه نیست بنابراین مفهوم گسترده آیه، همه افراد با ایمان و مجاهد و مبارز را شامل میشود. ـ یکی از صفات مؤمنین این است که اگر در زمین تمکنی پیدا کنند و در انتخاب هر قسم زندگی که بخواهند به آنها آزادی داده شود، و در میان همه انواع و انحاء زندگی، یک زندگی صالح را اختیار میکنند و جامعهای صالح بوجود میآورند که در آن جامعه نماز به پا داشته میشود و زکات داده میشود، و امر به معروف و نهی از منکر انجام میشود. ـ اگر از میان همه جهات عبادت، نماز را و از میان همه جهات مالی، زکات را نام برده بدین جهت است که این دو در باب خود، عمده آن باب هستند.[3] ـ زجاج گوید این آیه وصف کسانی است که خدا را یاری کنند. و لله عاقبة الامور عاقبت کارها به دست خدا است، این جمله نظیر (الی الله ترجع الامور) است، یعنی هر ملکی و حکومتی و قدرتی باطل میشود جز ملک و حکومت و قدرت حق و سرانجام همه امور به دست خدا میافتد.[4] اهمیت حکومت اسلامی و احیاء نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر در تفسیر المیزان آمده: مراد به تمکین آنان در زمین این است که ایشان را در زمین نیرومند کند به طوری که هر کاری را بخواهند، بتوانند انجام دهند و هیچ مانعی یا مزاحمی نتواند سد راه آنان شود. ـ در صورت داشتن قدرت و اختیار، اجتماعی صالح به وجود میآورند. ـ مراد به مؤمنین، عموم مؤمنین آن روز بلکه عامه مسلمین تا روز قیامت است. عالیترین جامعهای که در تاریخ اسلام تشکیل یافت جامعهای بود که در عهد رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در آن جامعه نماز به پا شد.[5]
[1] . نمونه، ج14، ص117. [2] . نمونه، ج14، ص121. [3] . المیزان، ج14، ص574. [4] . مجمع البیان، ج7، ص139. [5] . المیزان، ج14، ص574 و 575.
نماز موهبتی الهی
وجعلناهم ائمّةً یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصّلوةِ و ایتاءَ الزّکوةِ و کانوا لنا عابدین و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به دستور ما هدایت میکنند و به آنان وحی فرستادیم تا کارهای نیک انجام دهند و نماز را برپا دارند و زکات بدهند و آنان همگی عبادت کننده ما بودند.(انبیاء،73) سومین و چهارمین موهبت و ویژگی آنها این است که ما به آنها انجام کار خیر را وحی کردیم، و همچنین برپا داشتن نماز و ادای زکات. این وحی میتواند وحی تشریعی بوده باشد یعنی ما انواع کارهای خیر و ادای نماز و اعطای زکات را در برنامههای دینی آنها گنجانیدیم و نیز میتواند وحی تکوینی باشد یعنی به آنها توفیق و توان جاذبه معنوی برای انجام این امور بخشیدیم. البته هیچ یک از این امور جنبه اجباری و اضطراری ندارد بلکه تنها آمادگیها و زمینهها است که بدون اراده و خواست خود آنها هرگز به نتیجه نمیرسد. ذکر اقامه صلوة و اداء زکات بعد از فعل خیر است؛ به خاطر اهمیت این دو برنامه است که نخست بطور عام در جمله (اوحینا الیهم فعل الخیرات) بعد به طور خاص بیان شده است.[1] فعل خیرات را که از انواع عبادات (نماز و زکات) است وحی کردیم.[2] در تفسیر مجمع البیان آمده: ابن عباس گوید: یعنی برنامههای نبوّت و بهپا داشتن نماز و ادای زکات را به آنها وحی کردیم.[3] انجام کارهای نیک و نماز و زکات را به آنان وحی کردیم. صاحب المیزان میگوید: ائمه موید به روح القدس، و روح الطهارة و موید به قوتی ربانی هستند که ایشان را به فعل خیرات و اقامه نماز و دادن زکات (انفاق مالی مخصوص بهر شریعتی) دعوت میکند.
[1] . تفسیر نمونه، ج 13، ص 456. [2] . روض الجنان، ج 13، ص 249. [3] . مجمع البیان، ج 7 ـ 8 ص 88.
رکوع و سجود
یا ایّها الّذین امنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربّکم و افعلوا الخیر لعلّکم تفلحون. ای کسانی که ایمان آوردهاید رکوع کنید و سجود بجا آورید و پروردگارتان را عبادت کنید و کار نیک انجام دهید تا رستگار شوید. «حج، 77» ابتداء آیه خطاب به افراد با ایمان است یک سلسله دستورات کلی و جامع را که حافظ دین و دنیا و پیروزی آنها در تمام صحنهها است برای مؤمنین بیان میکند. نخست به چهار دستور مهم اشاره کرده میگوید: ای کسانی که ایمان آوردهاید 1ـ رکوع کنید 2ـ سجده بجا آورید 3ـ پروردگارتان را عبادت کنید 4ـ کار نیک انجام دهید تا رستگار شوید. بیان دو رکن رکوع و سجود از میان تمام ارکان نماز به خاطر اهمیت فوق العاده آنها در این عبادت بزرگ است. شرط رستگار شدن با انجام نماز است. (پیام)[1] امر به رکوع و سجود در آیه امر به نماز است. شرط ایمان ادای نماز است. اقامه نماز در میان عبادات اهمیّت خاص دارد. ایمان آوردندگان به ابعاد اعتقادی و عمل کنندگان به احکام عبادی فردی است. لزوم پیوستگی اعمال با اقامه نماز. دستور عبودیّت به طور مطلق که بعد از این دو بیان شده هر گونه عبادت و بندگی خدا را شامل میشود. امر به رکوع و سجود در این آیه امر به نماز است و مقتضای این که رکوع و سجود را در مقابل عبادت قرار داده این است که مراد از جمله (اعبدوا ربکم) امر به سایر عبادات تشریع شده در دین به غیر نماز باشد مانند حج و روزه.[2] تعبیر به (ربکم) (پروردگار شما) در حقیقت اشارهای است به شایستگی او برای عبودیّت و عدم شایستگی غیر او، زیرا تنها مالک و صاحب و تربیت کننده او است. نماز خود یک نوع عبادت محسوب میشود.[3] دستور به فعل خیر است، هر گونه کار نیکی را بدون هیچ قید و شرط شامل میشود. و اینکه از (ابن عباس) نقل شده که منظور صله رحم و مکارم اخلاق است. تنها به ادای واجبات اکتفا نکنید بلکه به کارهایی از قبیل فریادرسی درماندگان و کمک به ضعیفان و نیکی به پدر و مادر نیز بپردازید تا رستگار و سعادتمند شوید.[4] رکوع نشانه ادب است و سجود نشانه قرب به خدا و تا ادب را خوب انجام ندهید آماده قرب نمیشوید. رکوع راهی برای توبه و استغفار و عذرخواهی به درگاه خداوند است. امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: من اتمّ رکوعه و سجوده لم تدخله وحشة فی القبر. کسی که رکوع و سجود خود را کامل انجام دهد از وحشت قبر در امان است.[5]
[1] . تفسیر نمونه، ج 14، ص 180. [2] . المیزان ج 14، ص 610. [3] . نمونه، ج 14، ص 181. [4] . مجمع البیان، ج 17، ص 25. [5] . وسائل الشیعه، ج 4، ص 928.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 3
توجه بیش از پیش به برنامههای استراتژیک بومیسازی مدیریت استراتژیکگزارش از: فرانک جواهردشتی
نخستین همایش ملی مدیریت استراتژیک در سازمانهای استراتژی محور با تلاش شرکتهایی چون، مهندسین مشاور مادسیستم، مشاورین کیفیتساز و شرکت بین المللی مدیریت نوآوردرحالی برگزار می گردد که برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی کشور اولین سال خود را با رویکرد «توسعه مبتنی بر دانایی» پشت سر میگذارد. تحولات سیاسی، اقتصادی، ازجمله ورود رقبای تازه نفس برخوردار از نانوتکنولوژی و تحولات زیست محیطی، همگی باعث شده اند تا توجه سازمانهای ایرانی به برنامه ریزی استراتژیک بیش از پیش جلب شود. در شکل گیری تفکر استراتژیک، عده ای بر این باورند که برنامه ریزی مدیریت استراتژیک در شرایط فعلی امکان پذیر نیست اما برعکس عده ای دیگر معتقدند که برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک اتفاقا مناسب با شرایط و اوضاع و احوال فعلی است. دراین باره باید دیدگاههای موجود در زمینه مدیریت استراتژیک و ضرورت انجام آن توسط شرکتها بررسی شده و دیدگاههای موافق و مخالف موردنقد و بررسی قرار گیرد.یکی از سخنرانان این همایش آقای دکتر تقی ترابی، معاون پژوهشی دانشگاه ازاد واحد علوم و تحقیقات تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی را بر جهت گیری استراتژیک بنگاهها مورد مطالعه قرار داد و چنین گفت؛ در بحث برنامه ریزی استراتژیک بررسی محیط و عوامل بیرونی بخصوص نقش متغیرهای کلان اقتصادی بسیار مهم است. در محیط بیرون عواملی همچون عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی موردبحث و بررسی قرار می گیرد. استفاده از یافته های علم اقتصاد و به کارگیری متغیرهای کلان اقتصادی بنگاهها را در بعضی زمینه ها بی نیاز نموده و این بنگاهها با درک شرایط اقتصادی بهتر می توانند نسبت به استراتژی های مناسب تصمیم گیری نمایند.وی افزود، بنگاهها می بایست به عوامل اقتصادی و آمارهایی که در کشور وجود دارند با دیده تأمل بنگرند زیرا هریک از عوامل در تصمیمگیری می تواند بسیار مفید و اثربخش باشد. آگاهی از تحلیل های تجاری، شناخت و دنبال کردن متغیرهای کلان اقتصادی، شناخت از فعالیتهای اقتصادی و نوع کالا و خدمتی که تولید می نمایند، جایگاه بنگاه و... در تصمیم گیریهای بنگاه موثرند. بنابراین مهمترین پرسش هایی که یک بنگاه تجاری باید از خودش بپرسد این است که ذینفعان چه کسانی هستند، مأموریت و چشم انداز ما چیست، ما به کجا می خواهیم برویم. ارزیابی از وضعیت داخلی، اندازه گیری شاخصها، گروه بندی شاخصها، تدوین و اجرای استراتژی ها، انتخاب ساختار استراتژی از مسایل مهمی هستند که بنگاه اقتصادی و تجاری باید به طور مستمر آنها را مدنظر قرار دهد.در ادامه این همایش آقای مهندس نصرت الله نصیری قائم مقام مدیرعامل شرکت توسعه و نوسازی صنایع ایران به نقش شرکتهای مشاور و نیاز آنها در زمینه مسایل مدیریتی بخصوص مدیریت استراتژیک اشاره کرد و افزود، درحال حاضر وظیفه سازمان توسعه و نوسازی صنایع ایران آن است که شرکتها را در پیاده سازی و اجرای برنامه ریزی استراتژیک کمک نماید.وی افزود، در دنیای امروز حضور رقبای جدید یک مسأله بسیار جدی است و این رقبا به صورت پنهان وارد بازار شده و سعی در تضعیف ما دارند. شرکتها و صنایع امروز کشور در دنیای گذار هستند گذار از یک دورهای که مدیران صنعتی با رویکرد نهاده محور و تولیدگرایی بدون هر دغدغه ای برای فروش فعالیت می نمایند.نصیری درپی سخنان خود به این نکته اشاره نمود که چرا برخی از شرکتها ورشکست می شوند و دلیل ورشکستگی آنها را دو عامل مطرح کرد:نخست، بالابودن قیمت کالاها که باعث می شود مشتری به سمت آن کالاها جذب نشود و دوم، بی توجهی به نیازهای بازار و تغییر سلایق مشتریان. بسیاری از شرکتها به این مهم توجه نمی کنند و احساس می کنند هرگاه به موفقیتی دست یافتند این موفقیت حاصل کار مدیریت موفق خودشان بوده است. درصورتی که عوامل دیگری میتوانند در این موفقیت نقش داشته باشند. گاه شرکتها در اثر یک شانس به موفقیت می رسند که حاصل برنامهریزی نبوده است. درنتیجه این موفقیت مقطعی بوده و به صورت شانس ایجاد شده است. برنامه ریزی رکن اصلی و اساس شرکتها جهت رسیدن به موفقیت می باشد. درحال حاضر عارضه هایی که گریبانگیر شرکتها شدهاند، عبارتند از: ضعف در برنامه ریزی استراتژیک، نداشتن چشم انداز و ماموریت، مدون نبودن اهداف، راهبردها، برنامهها و سیاستها. به زعم من نداشتن مدیریت استراتژیک و تفکر استراتژیک مهمترین مشکل شرکتها است تفکر و نگرش مدیریت نسبت به مسائل استراتژیک عامل بسیار مهمی است زیرا برنامه ریزی استراتژیک مقوله ای است که می خواهد تغییرات بنیادین در سازمانها ایجاد نماید و ازطرف دیگر شرکتها به شدت وابسته به عوامل محیطی هستند و ریشه عمده چالشها درهمین جاست.مدیریت استراتژیک یک باور همگانی را می طلبد و باید کل مجموعه شرکت به این باور اعتقاد داشته باشند.مهندس نصیری در ادامه افزود، مدیران در نگرش به حل مسأله با چهار رویکرد مواجه هستند:- مدیران REACTIVE- مدیران INACTIVE- مدیران PROACTIVE- مدیران INTERACTIVEما باید الگوی ذهن مدیران را تغییر دهیم و کسب رضایت آنان را به دست آوریم. درحال حاضر مشکل اساسی کشور و صنایع ما، در مباحث استراتژیک، نداشتن متدولوژی مشخص و مناسب برای صنایع کشور است. ما در کشور نیازمند طراحی متدولوژی بومی شده در زمینه استراتژیک هستیم و مشاوران و شرکتهای مشاوره میبایست در این زمینه قوی عمل کنند و درجهت طراحی بومی کردن این متدولوژی، کوشا باشند.دکتر ناصر میرسپاسی رئیس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات یکی دیگر از سخنرانان این همایش بود که درخصوص سازمانهای استراتژی محور سخنانی ایراد کرد. به اعتقاد وی سازمانهای استراتژی محور، سازمانهایی هستند که از قابلیت انعطاف پذیری بالایی برخوردارند و قادرند که تصمیم های روزامد را به صورت کارامد اتخاذ نمایند و به مرحله اجرا درآورند این گونه سازمانها، سازمانهایی هستند که تصمیم شان را در فضای رقابتی روز و منطبق با شرایط می گیرند. از دیگر ویژگیهای این سازمانها توجه بسیار زیاد به فضای رقابتی و تحلیل شرایط موجود است. این سازمانها به طور دائم و مستمر نقاط قوت و ضعف خود را به لحاظ شرایط داخلی، فرصتها و تهدیدهای موجود در بازار و در فضای پیرامونی شان موردبررسی قرار می دهند و با انطباق این دو با یکدیگر سعی می کنند تا نقاط ضعفشان را کم رنگ تر نمایند و از سوی دیگر، ضمن بهره جستن از فرصتها، تمام تلاش خود را می کنند تا تهدیدها نیز تبدیل به فرصت شوند.این سخنران می افزاید، یکی دیگر از اصول مهم سازمانهای استراتژی محور توجه به «مستندسازی» تجارب در این سازمانهاست هرقدر که مستندسازی در سازمانها قوی تر باشد، بهتر است. این امر چند مزیت دارد؛ نخست آنکه سازمانهای استراتژی محور منطبق با اطلاعات تصمیم می گیرند که بخش مهمی از این اطلاعات را از مستندات گذشته کسب می کنند. مزیت دیگر مستندسازی، جلوگیری از فرد محوری و تکرار تجارب گذشتگان در سازمانها است. به عنوان مثال چنانچه تجارب به صورت مکتوب و مستند وجود داشته باشد با تعویض یک مدیر، سازمان، دچار بحران نمی شود. اتفاقا درحال حاضر یکی از معضلات کنونی ما در سازمانها که ناشی از همین فقدان مستندسازی است، تکرار تجربیات توسط مدیران متعدد است. چون هیچ کس نمی داند که مدیر قبلی چه کاری انجام داده است درنتیجه هر فرد از طریق سعی و خطا، کوشش میکند راهی را که رفته است، دوباره آزمون نماید.دکتر میرسپاسی افزود، درخصوص برنامه ریزی بایستی بگوییم که برنامه ریزی تا زمانی ارزشمند است که در راستای اهداف باشد درغیر این صورت طبق همین اصول حاکم بر سازمانهای استراتژی محور باید برنامه ها را تغییر دهیم. برنامه ریزان و مدیران باید توجه داشته باشند که اصل برنامه ریزی استراتژیک براساس پیش بینی و سناریوسازی است ولی همه تغییرات که قابل پیش بینی نیستند. بنابراین برنامه ریزان باید برنامه را طوری طراحی کنند که قابلیت انعطاف داشته باشد. مدیران استراتژیک غالبا تصمیم گیری های استراتژیک و اساسی را برعهده دارند و غالبا رهبر می باشند. این مدیران بیشتر در سطح کلان فعال هستند و تصمیم گیری هایشان درباره مسایل در سطح خرد نمی باشد.برای چنین مدیرانی اگر بخواهیم دقیقا لفظ علمی به کار ببریم باید بگوییم این مدیران تصمیم های «فرااطلاعاتی» می گیرند. در تصمیم گیریهای این مدیران، اندیشه و تفکر، نقش بسیار اساسی دارد. این افراد در هر جایگاهی می توانند موفق باشند چون نگرش کل نگر و سیستمی دارند. دلیل این موفقیت آن است که چنین مدیرانی دارای تفکر استراتژیک هستند و می توانند با درنظر گرفتن ابعاد مختلف مسأله، تصمیم های استراتژیک بگیرند.سخنران در ادامه گفت، این مسأله در سطوح عملیاتی و اجرایی فرق می کند. سازمانها در سطح عملیاتی نیازمند مدیران متخصص هستند. چنانچه در عرصه های امروزی از افراد متخصص و آموزش دیده استفاده نشود، سازمانها دچار ضایعه و نقصان می شوند. بنابراین من تاکید میکنم که سازمانهای ما، از یک سو احتیاج به برنامه ریزی استراتژیک دارند، و از سوی دیگر نیازمند افراد مدیر هستند. رهبران استراتژیست ما نیز باید در شرایط فعلی، مدیریت استراتژیک را بومی نمایند. چون کشور ما مرتبا درحال تغییر و تحول است و یک مدیر بایستی اینگونه شرایط متغیر را مرتب موردبررسی و تحقق قرار دهد. مدیریت استراتژیک به دلیل آنکه دارای مکاتب متعددی است. قابلیت انطباق با شرایط کشور ما را نیز دارد و اصولا با مدیریت استراتژیک بسیاری از مسائل ما قابل حل شدن است. وی در پایان تاکید کرد که ما به دلیل وجود تعدد در مکاتب مختلف مدیریت استراتژیک، می توانیم مکتبی را که با شرایط کشورمان منطبق تر است برگزینیم و از آن استفاده کنیم.دکتر بهروز ریاحی رئیس پژوهشگاه استاندارد ایران در سخنانی دررابطه با برنامه ریزی استراتژیک در سازمانهای بخش دولتی اذعان داشت، آمار و اطلاعات اینگونه نشان می دهند که وضعیت سازمانهای بخش دولتی بد نیست اما سازمانهای بخش خصوصی درجهت پیاده سازی برنامهریزی استراتژیک ناموفق می باشند. حال پرسش اساسی این است که چرا سازمانهای دولتی در به کارگیری مفاهیم استراتژیک و پیاده سازی آن چندان موفق نیستند؟ باید گفت که سازمانهای دولتی اصولا با سوالاتی مانند ما کی هستیم، می خواهیم چه بشویم، کجا برویم، چگونه می خواهیم به آن برسیم، از چه راهی می خواهیم برسیم، نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها کدامند مواجه هستند البته این سوالات پرسشهای اساسی در برنامه ریزی استراتژیک هستند و هر شرکتی چه در سطح بنگاه اقتصادی کوچک، چه در سطح کلان، همه با آنها مواجه می باشند. اما باید مطالعه شود که به چنین پرسشهایی در بخش دولتی چگونه پاسخ داده می شود. ما باید نگاهمان را به مشتریان بخش دولتی و خصوصی عوض نماییم و ببینیم که آنها چه می خواهند. برای سازمانهای دولتی چند واژه کلیدی از اهمیت برخوردار است. واژه هایی چون چشم انداز، آرمان، ارزش، اهداف، خط مشی ها، پروژه و... به طورکلی، در سازمانهای دولتی باید گامهای زیر صورت گیرد:- ارزیابی محیط داخلی و خارجی، ارزیابی بازار، تعیین اهداف و طراحی استراتژی برای هر هدف. 70 درصد ضعف بخش دولتی در تدوین استراتژی ها به علت عدم موفقیت در پیاده سازی استراتژی ها می باشد. نه درعدم فرموله کردن استراتژی ها، البته عوامل دیگری نیز بر این فرایند اثر میگذارند. مانند موانع مربوط به منابع، عدم انتقال استراتژی، عدم تعهد مدیریت ارشد، عملکرد کارکنان و... مطالعات نشان می دهد که عدم موفقیتهای استراتژی بد نیست بلکه بد، نوع پیاده سازی استراتژی است.در پایان این همایش نظریات موافق و مخالف درباره برنامه ریزی استراتژیک و استقرار برنامه ریزی استراتژیک در سازمانها و موسسات مطرح شد که با هم برخی از این نظریات را می خوانیم:آقای نصرالله محمدحسین فلاح مدیرعامل سازمان مدیریت صنعتی چنین گفتند، بهتر است که مشاوران به تنهایی سعی در ارائه و پیاده سازی برنامه ریزی استراتژیک در سازمان نداشته باشند چرا که کار برنامه ریزی استراتژیک یک کار تیمی است و شرکتها باید به صورت تیمی به این کار بنگرند و سعی در پیاده سازی آن داشته باشند. کار برنامه ریزی استراتژیک کاری نیست که یک مشاور ادعا کند که می تواند به تنهایی آن را به انجام برساند.خانم دکتر رحیمی نیک، عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد نیز گفتند: ما باید به مزیتهای استراتژیک خودمان نگاه کنیم. بنابراین لازم است ابتدا تفکر و تعمق مدیریت استراتژیک در افکار مدیران ما شکل گیرد سپس براساس آن برنامه ریزی استراتژیک را در سطح شرکتها پیاده نماییم پس باید اولویتها و مزیتها مشخص گردد و براساس آن برنامه ریزی استراتژیک صورت گیرد. همان گونه که اشاره شد، ما باید ابتدا ازطریق مکاتب مختلف ببینیم که کدام مکتب به درد کشورمان می خورد، سپس آن را بومی نماییم.دکتر جمشید عدالتیان، دکترای مدیریت اقتصاد و مدیرعامل شرکت کوهپاس ایران به عنوان مخالف چنین گفتند، مملکت ما احتیاج به برنامه ریزی استراتژیک ندارد اما مدیریت بحران چیزی است که در شرایط فعلی موردنیاز شرکتهای ما است. ما در مملکت خود با بحران مواجه هستیم و باید بتوانیم با شرایط محیطی که مدام درحال تغییر است، مبارزه نماییم تا خودمان را برای تغییرها آماده کنیم. وی افزود، اگرچه بحث برنامه ریزی استراتژیک خوب است اما اگر طولانی مدت باشد به دردشرکتها و مدیران صنایع نخواهدخورد. برنامه ریزی استراتژیک باید به گونه ای باشد که بتواند به بحرانها پاسخ مناسب دهد.این همایش با برپایی کارگاههای تخصص در زمینه های مختلف مدیریت استراتژیک که با سخنرانی اعضای هیأت علمی همایش همراه بود، پایان یافت.