لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 23
تحرک داشته باشید تا عمر طولانى بکنید
دکتر منصور اشرفى (عضو کالج بین المللى جراحان )
پیاده روى, از بهترین و مفیدترین انواع تحرک است و آثار و فواید فراوان و معجزآسا دارد, به ویژه اگر حساب شده و براساس روش علمى صورت بگیرد.
هنگام ورزش به انسان احساس خوب و گاهى نشاطآور دست مى دهد. این درست است اما نه در مورد همه کس به ویژه اگر وزن شما زیاد است و ورزش را تازه آغاز کرده اید. در این صورت بدن شما گرم مى شود, عرق مى کنید, ضربان قلب شما سریع و تنفس تند مى گردد. اگر این امر اثر منفى بر شما داشته باشد, چه بسا که ورزش را ترک نمائید و برعکس اگر شما افکار مثبت نسبت به ورزش داشته باشید, در این صورت به احتمال زیاد به ورزش ادامه خواهید داد. براى داشتن افکار مثبت به ورزش این نظرات را در خود بپرورانید.
ورزش چند نفرى و دسته جمعى مى تواند باعث انبساط خاطر و دیدار دوستان گردد.
اگر موقع ورزش عرق مى کنید, چه بهتر; چون بدن را خنک مى کند و انسان را سالم.
ورزش ماهیچه ها را نیرومند مى کند.
اگرچه ورزش انسان را خسته مى کند, ولى بعدا نیرو افزاست.
قلب قوى مى شود. خون و اکسیژن بیشتر به اندامها مى رسد و در نتیجه انسان مى تواند خوب فکر کند و کار زیاد انجام دهد.
ماهیچه ها کار مى کنند و کالرى اضافى را مى سوزانند.
افکار مثبت دیگر نیز مى توانند مشوق ورزش باشند.
پیاده روى
پیاده روى, یکى از بهترین و مناسب ترین فعالیت براى حفظ تندرستى و تناسب اندام است. در یک پژوهش در آمریکا که مدت 12 سال طول کشید, ملاحظه شد مردان بازنشسته که روزانه بیش از سه کیلومتر راه رفتند, بیش از دیگران که روزانه 1/5 کیلومتر راه رفتند, عمر نمودند. به طورى که در همان مدت از آنهائى که بیش از سه کیلومتر راه مى رفتند, فقط 23% مردند درصورتى که در گروه دیگر 40% درگذشتند(1)
چربى شکم شما آب خواهد شد
پیاده روى 4 ساعت یا بیشتر در هفته از خطر تجمع چربى در دور شکم و کمر جلوگیرى مى کند. این امر براى بانوان حائز اهمیت ویژه است چه; این مشکلى است که در سنین پیرى براى آنان پیش مىآید(حدود 16% بانوان).
پژوهشگران در این مورد, مدت ده سال بر روى 44000 نفر مطالعه کرده و به نتایج فوق رسیده اند(2).
با ورزش مى توان پوکى یا پوک شدن استخوانها را متوقف کرد. بانوان بیش از 50ساله که زیاد راه مى روند, 20% کمتر از دیگر بانوان گوزپشت مى شوند که خود این عارضه در اثر نرمى استخوانهاست(3). نرمى و پوکى استخوانها عبارت از کم شدن تدریجى قوام استخوانهاست که در هر سنى ممکن است اتفاق بیفتد. این عارضه بیشتر در بانوان سالمند به وجود مىآید. بسیارى از بانوان نسبتا جوان به آن توجه نمى کنند و مى گویند این بیمارى و خمیدگى پشت, مال مادر بزرگهاست. به هرحال یکى از عوارض شایع است.
روش پیش گیرى
1. مصرف غذاى متعادل و متوازن که شامل کلسیم و ویتامینD است به طورى که روزانه 1000 تا 1300 میلى گرم (1 تا 1/3 گرم) کلسیم, (بسته به سن), باید وارد بدن شود. با خوردن فرآورده هاى شیرى, مانند: ماست, شیر پنیر مقدار کافى کلسیم وارد بدن مى شود.
2. ورزش هائى که به استخوانها فشار وارد مى کنند مانند دویدن, پیاده روى و وزنه بردارى در تقویت استخوانها بسیار موثر هستند.
3. زندگى سالم مانند نکشیدن سیگار و نخوردن مشروبات الکلى. چه; آنها باعث کاهش قوام استخوانها مى گردند. مطالعات گوناگون نشان مى دهند علاوه بر این که باید با عوامل خطرزا مانند کلسترل زیادى خون, سیگار و پرفشار خونى مبارزه کرد, لازم است تناسب اندام را نیز حفظ کرد چه; آن نیز به همان اندازه در سلامتى موثر است. به طورى که کسانى که عوامل خطرآفرین یاد شده را دارند ولى داراى بدن ورزیده و متناسب مى باشند, با وجود عوامل خطر, بازهم داراى سلامت بهتر در مقایسه با کسانى که عوامل خطر یاد شده را ندارند, ولى فاقد بدن متناسب و ورزیده هستند, مى باشند.
مطلب فوق, هم در مردها و هم در بانوان صادق است اما در بانوان واقعا شگفت انگیز است چه میزان مرگ در بانوانى که داراى اندام موزون و متناسب و دست کم دوتا از عوامل خطر یاد شده مى باشند, به اندازه نصف بانوان دیگر که داراى عوامل خطر نیستند ولى بدن غیر ورزیده و نامتناسب دارند, مى باشد. لازم نیست که شما قهرمان ورزش باشید تا سالم بمانید, فقط اگر روزى نیم ساعت راه بروید کافى است.
با ورزش مى توانید بینائى خود را بهبود بخشید
موقعى که گروهى از افراد کم تحرک برنامه منظم پیاده روى روزانه 40 دقیقه و هر هفته سه روز با گامهاى تند را آغاز کردند, آنهائى که مبتلا به بیمارى آب سیاه چشم(گلوکوم)(4) بودند, فشار چشم آنان, 20% کم شد و کسانى که گلوکوم هم نداشتند, فشار چشمشان 9% کاهش یافت.
آب سیاه چشم یکى از مهم ترین علل از بین رفتن بینائى است که بر اثر افزایش فشار داخل چشم ایجاد مى شود.
نکته مهم
از همین امروز پیاده روى را آغاز کنید اگرچه فقط به مدت 5 دقیقه باشد, کم کم آن را به 35 دقیقه در روز برسانید تا سودهاى فراوان ببرید. توصیه مى کنم همه وقت خود را مصروف جمعآورى پول نکنید چه در اثر عدم تحرک, در آتیه این پول ها را صرف دوا و دکتر خواهید کرد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 3 صفحه
قسمتی از متن .doc :
شادى جو باشید . شادى همه جا هست . فقط باید بدانید که آن را چطور بیابید . پس چشمان خود را خوب باز کنید و توصیه هاى زیر را به کار بندید :
1- خوشبین باشید :
هر روز صبح که از خواب بر مىخیزید ، بگویید : « امروز همه چیز براى داشتن یک روز خوب مهیاست . » و سپس تمام روز را براى یافتن آن تلاش کنید . یک عکس ، طلوع زیباى خورشید و ... مىتواند همان چیزى باشد که در جستجوى آن بودید ...
2- عادات خوشایند روزانه خلق کنید :
همه ما فعالیتها و عادات روزانه اى داریم . چرا نباید براى خود فعالیت هایى را بیافرینیم که با انجام آن ها شادى به زندگىمان وارد شود . یراى مثال : خوردن کمى بستنى در هنگام شب !
3- در جست و جوى خنده باشید :
تحقیقات نشان مىدهد که خنده براى سلامتى جسم و روان مفید است . بنابراین آن را همانند یک جایزه بربایید و به چنگ آورید . کارهایى را انجام دهید که منجربه خندیدن شوند .
4- تشکر و تمجید کنید :
هرگاه در یک فروشگاه یا رستوران سرویس خوبى را دریافت کردید از مدیر آنجا تشکر کنید و عملکرد خوبشان را تحسین کنید . این کار شما مىتواند پشتکار افراد آنجا را افزایش دهد و خود شما از این که پاسخ رفتار خوب دیگران را داده اید احساس خوشایندى خواهید داشت .
5- نامه تشکر بفرستید :
براى کسى که به شما کمک کرده ، روى کاغذى زیبا پیام کوتاه نشکر بفرستید . یک دوست ، یک آشنا و یا عضوى از خانواده مىتواند مخاطب شما باشد .
6- در طول روز خوش رفتار باشید :
همیشه در طول روز سعى کنید رفتار خوبى داشته باشید . در این صورت هم خودتان آرامش بیشترى دارید و هم اطرافیانتان . یک رفتار ساده و کوچک نیز مىتواند نشانهاى از رفتار خوب شما باشد .
7- سپاسگزار باشید :
قدر شناسى قلب شما را بر روى شادى ها مىگشاید . پس بهخاطر تمامى برکات زندگى ، حتى برکات کوچک از خداوند متعال سپاسگزار باشید .
8- مجموعه اى از شادى ها بسازید :
موضوعاتى را که مىدانید براى شما لبخند به ارمغان مىآورد را روى کاغذ بنویسد و آن را در یک جعبه قرار دهید . هر زمانى که نیاز داشتید تا سرحال شوید به سراغشان رفته و آن ها را مطالعه کنید .
9- به خودتان توجه کنید :
از یک عطر خوشبو هر روز استفاده کنید . در طول سال بر روى میز آشپزخانه گلدانى پر از گل هاى تازه قرار دهید . حمام گرفتن ، گوش دادن به یک موسیقى
ملایم و ....
* با دیگران مهربان باشید . تقسیم شادى خود با دیگران یعنى شادى بیشتر براى خود .
* کمى بیندیشید . بعضى مواقع کارهاى کوچک معانى بزرگى دارند .
* براى شاد بودن باید عرق ریخت !
(( توصیه هاى مطرح شده نه تنها باعث تمرد عصاب مىشوند ، بلکه زندگى طولانىترى را براى شما به ارمغان مىآورند و این به معناى داشتن زمان بیشتر براى کسب شادى بیشتر است ! ))
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 8
شهید مطهری: شاید در بعضی کتابها خوانده باشید مخصوصا در این کتابهای به اصطلاح تاریخی که به دست بچههای مدرسه میدهند. مینویسند که در سال شصتم هجرت، معاویه مرد، بعد مردم کوفه از امام حسین دعوت کردند که آن حضرت را به خلافت انتخاب کنند. امام حسین به کوفه آمد، مردم کوفه غداری و بیوفایی کردند، ایشان را یاری نکردند، امام حسین کشته شد!
شهید مطهری: انسان وقتی این تاریخها را میخواند فکر میکند امام حسین مردی بود که در خانه خودش راحت نشسته بود ، کاری به کار کسی نداشت و درباره هیچ موضوعی هم فکر نمیکرد ، تنها چیزی که امام را از جا حرکت داد ، دعوت مردم کوفه بود ! در صورتی که امام حسین در آخر ماه رجب که اوایل حکومت یزید بود ، برای امتناع از بیعت از مدینه خارج میشود و چون مکه ، حرم امن الهی است و در آنجا امنیت بیشتری وجود دارد و مردم مسلمان وحی را داشت . حضرت فردای آنروز از مدینه بیرون آمد و از همان شاهراه نه از بی راهه به طرف مکه رفت . بعضی از همراهان عرض کردند : یا بن رسول الله ! لو تنکبت الطریق الا عظم بهتر است شما از شاهراه نروید ، ممکن است مامورین حکومت ، شما را برگردانند ، مزاحمت ایجاد کنند ، زد و خوردی صورت گیرد . ( یک روح شجاع ) ، یک روح قوی هرگز حاضر نیست چنین کاری کند . ) فرمود : من دوست ندارم شکل یک آدم یاغی و فراری را به خود بگیرم ، از همین شاهراه میروم ، هر چه خدا بخواهد همان خواهد شد ....در ماه رجب و شعبان که ایام عمره است ، مردم از اطراف و اکناف به مکه میآیند و بهتر میتوان آنها را ارشاد کرد و آگاهی داد . بعد موسم حج فراهم میرسد که فرصت مناسبتری برای تبلیغ است . بعد از حدود دو ماه نامههای مردم کوفه میرسد . نامههای مردم کوفه به مدینه نیامده ، و امام حسین نهضتش را از مدینه شروع کرده است . نامههای مردم کوفه در مکه به دست امام حسین رسید ، یعنی وقتی که امام تصمیم خود را بر امتناع از بیعت گرفته بود و همین تصمیم ، خطری بزرگ برای او به وجود آورده بود . ( خود امام و همه میدانستند که نه اینها از بیعت گرفتن دست بر میدارند و نه امام حاضر به بیعت است ) بنابر این دعوت مردم کوفه عامل اصلی در این نهضت نبود بلکه عامل فرعی بود ، و حداکثر تاثیری که برای دعوت مردم کوفه میتوان قائل شد این است که این دعوت از نظر مردم و قضاوت تاریخ در آینده فرصت به ظاهر مناسبی برای امام به وجود آورد .
تاریخ مینویسد : محمد ابن حنفیه برادر امام در آن موقع دستش فلج شده بود ، معیوب بود ، قدرت بر جهاد نداشت و لهذا شرکت نکرد . امام وصیتنامهای مینویسد و آن را به او میسپارد : « هذا ما اوصی به الحسین بن علی اخاه محمدا المعروف بابن الحنفیه » . در اینجا امام جملههایی دارد : حسین به یگانگی خدا ، به رسالت پیغمبر شهادت میدهد . ( چون امام میدانست که بعد عدهای خواهند گفت حسین از دین جدش خارج شده است ) . تا آنجا که راز قیام خود را بیان میکند :
« انی ما خرجت اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی ، ارید ان امر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی علی بن ابیطالب علیه السلام »
...دیگر در اینجا مسئله دعوت اهل کوفه وجود ندارد . حتی مسئله امتناع از بیعت را هم مطرح نمیکند . یعنی غیر از مسئله بیعت خواستن و امتناع من از بیعت ، مسئله دیگری وجود دارد . اینها اگر از من بیعت هم نخواهند ، ساکت نخواهم نشست . مردم دنیا بدانند : « ما خرجت اشرا و لا بطرا » ، حسین بن علی ، طالب جاه نبود ، طالب مقام و ثروت نبود ، مردم مفسد و اخلالگری نبود ، ظالم و ستمگر نبود ، او یک انسان مصلح بود . « و لا مفسدا و لا ظالما انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی »
. . .
« الا و ان الدعی بن الدعی قد رکز بین اثنتین بین السله و الذله ، و هیهات منا الذله یابی الله ذلک لنا و رسوله و المومنون و حجور طالبت و طهرت »
...در بین راه که میرفتند ، شخصی از امام پرسید : چرا بیرون آمدی ؟ معنی سخنش این بود که تو در مدینه جای امنی داشتی ، آنجا در حرم جدت ، کنار قبر پیغمبر کسی متعرض نمیشد . یا در مکه میماندی کنار بیت الله الحرام . اکنون که بیرون آمدی برای خودت خطر ایجاد کردی . فرمود : اشتباه میکنی ، من اگر در سوراخ یک حیوان هم پنهان شوم آنها مرا رها نخواهند کرد تا این خون را از قلب من بیرون بریزند . اختلاف من با آنها اختلاف آشتی پذیری نیست . آنها از من چیزی میخواهند که من به هیچ وجه حاضر نیستم زیر بار آن بروم . من هم چیزی میخواهم که آنها به هیچ وجه قبول نمیکنند .
...
رهبر کسی است که مردم را به دنبال خودش حرکت میدهد . حال ممکن است یک رهبر هم پیدا بشود که مردم را ساکن نگاه دارد . او دیگر رهبر نیست .
همه رهبران ، امتها و ملتها را به حرکت در میآورند ، ولی بحث ، در نحوه و گونه حرکت ، شکل و تاکتیک حرکت است .
...میخواستند علی ( ع ) را در کادر رهبری ابوبکر و عمر محدود کنند و این ، برای علی امکان نداشت چرا که در این صورت او هم باید العیاذ بالله مثل عثمان برای خودش تیپی درست کند و بعد مطابق دل خودش هر کاری که خواست ، بکند و هر کس را هم که اعتراضی کرد کتک بزند ، فتقش را پاره کند . علیای که میخواهد بر اساس کتاب الله و سنت پیغمبر عمل کند ، نمیتواند روش رهبری آن دو نفر را بپذیرد . لذا گفت من روش رهبری آنها را نمیپذیرم . به خاطر این یک کلمه حاضر نشد با عبدالرحمن بن عوف بیعت کند . پس معلوم شد که مسئله روش رهبری با مسئله کتاب سنت متفاوت است . کتاب و سنت یعنی خود قانون . روش رهبری به متن قانون مربوط نیست . به کیفیت رهبری مردم ، به اختیاراتی که یک رهبر دارد و به تصمیماتی که رهبر اتخاذ میکند مربوط میشود . حال معنی آن جمله امام حسین ( ع ) که در وصیتنامه خود به محمد ابن حنفیه مینویسد : « ارید ان آمر بالمعروف ، و انهی عن المنکر ، و اسیر بسیره جدی و ابی » ، روشن میشود . در آن زمان ، در دنیای اسلام ، گذشته از امر به معروف و نهی از منکر ، مسئله دیگری وجود داشت و آن اینکه : اکنون سال شصت هجری است . از سال یازدهم هجری تاکنون ، حدود پنجاه سال است که پیامبر از میان مردم رفته است . در چهار سال و چند ماه از این پنجاه سال یعنی از سال سی و شش تا سال چهل و یک ، علی بن ابی طالب رهبری کرده است که در آن مدت ، رهبری ، به روش پیغمبر بازگشت کرده . تازه آنهم به این صورت بوده که چون ابوبکر و عمر و عثمان ، سنتهایی را به وجود آورده بودند ، علی ( ع ) در بسیاری از موارد اصلا قدرت پیدا نکرد که روش پیغمبر را اجرا کند . وقتی در مقام اجرا برآمد ، خود مردم علیه او قیام کردند . گفت : فلان نمازی که شما به این شکل میخوانید ( نمازهای شبهای ماه رمضان که به جماعت میخواندند ) بدعت است ، نخوانید . گفتند : سی سال ، از زمان عمر رایج است ، واعمرا ، واعمرا ، جای عمر خالی ، عمر کجاست که سنتش دارد از بین میرود . خواست شریح قاضی را بر کنار کند ، گفتند : تو میخواهی کسی را که از بیست سال پیش ، از زمان عمر ،