لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 13
اتحاد ملی انسجام اسلامی
انسان ها به اقتضای زندگی اجتماعی همواره در پی اتحاد و همبستگی با هم نوعان خود بوده اند که این اتحاد و همبستگی و پیوند خود بر دو نوع قابل تقسیم و دسته بندی می باشد.
نوع اول : اتحاد و پیوندی تصنعی و غیر واقعی است. به این صورت که دولت ها و حکومت ها و اقوام و حتی اشخاص بر اساس مصلحت اندیشی و جلب منافع، در مقطعی از زمان با یکدیگر پیوند تفاهم بسته و متحد می شوند. لکن این اتحاد مشروط به حفظ منافع طرفین است لذا با نقض آن شرط، لاجرم این پیوند نیز می گسلد.
نوع دوم : اتحاد حقیقی و پیوندی قلبی است که ابتدا درون و باطن انسان ها را تحت تاثیر قرار داده، پس از آن در برون و اعمال و افعال ایشان بروز و ظهور می یابد.
این اتحاد حقیقی از محتوا و طرز تفکری خاص تبعیت نموده و دیدگاه های ویژه ای را نیز ارائه می کند از جمله اینکه:الف- حقّ، تنها محور اتحاد حقیقی در عالم می باشد.
ب – حقّ، ماهیتا در بین تابعین خود ایجاد اتفاق، اتحاد و همبستگی نموده و باطل، ذاتا تفرقه افکن و وحدت شکن می باشد.
پ – خداوند، مردم را به تبعیت از حقّ دعوت نموده و پیامبران و رهبران الهی خود را به عنوان پرچم دار حقّ و برپا دارنده آن به میان مردم روانه نموده تا تفرقه و نفاق را برطرف ساخته و ایشان را حول محور حقّ متحد نماید.
ت – انبیاء و پیام آوران الهی، ذره ای اختلاف نظر با یکدیگر نداشته و خود الگوی کامل و نمونه عینی اتحاد می باشند.
د – در مقابل حزب خداوند که با تبعیت و دعوت به حقّ، ایجاد اتحاد می نماید، جبهه شیطان قرار دارد که با ترویج باطل، میان مردم تفرقه می افکند.
ج – پیامبر اسلام(ص)، ائمه معصومین(ع) و بویژه در این برهه از زمان حضرت مهدی(عج) وارث رسالت و احیاگر مکتب انبیاء بوده و پرچم اتحاد را بر دوش دارند.
آری همان بزرگواری که درباره اش فرموده اند:
«خداوند بوسیله او امتها را به اتفاق آورده و پراکنگی ها را برطرف می نماید»(۱)
و خداوند کریم وظیفه سنگین استیلای حق و ظهور دین خویش را به عهده اش سپرده تا سرانجام روزی با نصرت الهی، ریشه های تفرقه یعنی شرک، کفر و نفاق را ذایل نموده و در دولت کریمه خود، جهان هستی را حول کلمه توحید یکپارچه و متحد و یکدست سازد.
قرآن کریم به عنوان آخرین و کامل ترین کتاب آسمانی، سه گروه از مردم را مورد خطاب قرار داده و به اتحاد فرا می خواند:
اولین خطاب خداوند دعوت جامع و فراگیر تمامی انسان ها، در همه زمان ها به پیروی از حقّ می باشد:
«یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون»(۲)
(ای مردم پروردگارتان را پرستش کنید، همورا که شما و پیشینیانتان را آفرید. باشد که تقوا پیشه کنید.)
در دومین خطاب، اهل کتاب من جمله مسیحیان و یهودیان مورد ندا و دعوت الهی قرار می گیرند:
«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا»(۳)
(ای اهل کتاب بیایید از آن کلمه حق که میان ما و شما یکسان است پیروی کنیم و آن اینکه جز خدای یکتا را نپرستیم)
در سومین خطاب دامنه دعوت به مراتب محدودتر گشته و تنها گروهی خاص را شامل می گردد:
«واعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا»(۴)
(همگی به ریسمان محکم خداوند چنگ زده و پراکنده نشوید)
در همه این خطاب ها اعم از اینکه نوع انسان مخاطب باشد یا گروهی خاص، خداوند بندگان خود را به سوی حقّ می خواند و به راه تبعیت از حقّ فرمان می دهد.
اکنون که به این نقطه از بحث رسیدیم، پاسخ به چند سوال ضروری به نظر می رسد:
اول اینکه: حقّ که محور اتحاد حقیقی می باشد، خود چیست و چه تعریفی دارد؟
دوم اینکه: چه کسانی صلاحیت تشریح و تبیین حقّ را دارا می باشند؟
قرآن کریم کلام خداوند است و تفسیر و توضیح آن بر عهده کسانی خواهد بود که خداوند علم آنرا بدیشان آموخته و نیز تعلیم بندگان را بر گردنشان نهاده باشد.
خداوند تبارک و تعالی خود در قرآن چنین می فرماید:
«و ما یعلم تأویله الاّ الله و الراسخون فی العلم»(۵)
از امام صادق(ع) روایت است که فرمودند:
ما «راسخون فی العلم» هستیم و ما تاویل قرآن را می دانیم.(۶)
همچنین در روایت دیگری امام صادق(ع) فرمودند:
«الراسخون فی العلم» امیرالمومنین علی بن ابی طالب(ع) و ائمه بعد از او هستند.(۷)
و در جای دیگر امام صادق(ع) فرمودند:
«الراسخون فی العلم» آل محمد(ص) هستند.(۸)
پس ترجمان و آموزگاران کلام خداوند، پیامبر(ص) و اهل بیت عصمت(ع) بوده و صلاحیت تبیین حقّ را تنها آنها دارند و انسان ها موظفند برای فهم و فراگیری حقایق کتاب خدا به سراغ این خاندان رفته و از آنها بپرسند و به دستورشان عمل نمایند.
پس ما نیز برای یافتن حقیقت و باطن حقّ به محضر ائمه معصومین(ع) رجوع نموده و زانوی ادب می زنیم و از آنان می آموزیم.
پیش از این گفتیم که خداوند در آیه ۱۰۳ سوره آل عمران چنین می فرماید:
«واعتصموا بحل الله جمیعا و لا تفرقوا و اذکروا نعمت الله علیکم اذ کنتم اعداء فالّف بین قلوبکم فاصبحتم بنعمته اخوانا و کنتم علی شفا حفرة من النار فانقذکم منها کذلک یبیّن الله لکم آیاته لعلّکم تهتدون»
در کتاب شریف تفسیر جامع ج۱ به نقل از خصائص سید رضی چنین آمده است:
امام باقر(ع) فرموده اند:
«پیامبر(ص) در آخرین روزهای حیات خویش در حال بیماری، عمویش عباس و امیرالمومنین(ع) را صدا زده و به آنها تکیه نموده و به مسجد تشریف بردند و نماز را با مردم نشسته بجا آورده سپس بر فراز منبر قرار گرفتند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
"اتحاد ملی و انسجام اسلامی"، راهکارمقابله با توطئه دشمنان انقلاب اسلامی
تاریخ اسلام از زمان پیامبر گرامی تا امروز، کلمه " وحدت و اتحاد" را بارها شنیده است و در همه ادوار تاریخ، همه مصلحین اسلامی ضرورت حفظ وحدت و اتحاد را به پیروان خود توصیه کردهاند.
پس از انقلاب اسلامی نیز معمار کبیر انقلاب بر وحدت کلمه تاکید فراوان داشتند و بارها ملت را به وحدت و اتحاد فراخواندند و آن را رمز بقا و پیروزی ملت در مقابل دشمنان برشمردند.
تکرار تاکید بنیانگذارجمهوری اسلامی از زبان شیوا و آرام بخش مقام معظم رهبری و نامگذاری سال ۸۶به عنوان سال " اتحاد ملی و انسجام اسلامی" نشان از اهمیت سخن معمار کبیر انقلاب اسلامی در برهه کنونی کشور دارد.
رهبر معظم انقلاب در حالی سال ۸۶را سال " اتحاد ملی و انسجام اسلامی " نامگذاری کردند که دشمنان انقلاب، آشکارا شمشیر عناد با انقلاب اسلامی را از نیام بیرون کشیده و با طرح ادعایی جدایی ملت از مسوولان سعی در ایجاد شکاف میان ملت - حکومت دارند تا بهاین وسیله به اهداف شوم خود در انحراف انقلاب اسلامی از آرمانهای به حق بنیانگذار جمهوری اسلامی دست یابند.
سال ۸۶در حالی مزین به نام "اتحاد ملی و انسجام اسلامی" شد که سال پیش از آن به سال "پیامبر اعظم (ص)" معروف شد ، پیامبری که او نیز به اتحاد و انسجام اسلامی اعتقاد فراوان داشت و آن را رمز بقای امت خود میدانست.
در حقیقت سال گذشته سالی بود کههمه ملت تلاش داشتند سیرهو اخلاق پیامبر گرامی اسلام (ص) را سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهند ، سیرهای که سنگ بنای آن "اتحاد و همدلی اسلامی" بود.
اما آنچه سبب شد سال ۸۶نام نماد صریحتری از اخلاق نبوی را به خود اختصاص دهد، نقش دشمنان انقلاب اسلامی در مواجهه با انقلاب اسلامی است.
مقام معظم رهبری در تبیین سال ۸۶فرمودند: دشمنان با تبلیغات، با جنگ روانی و با تلاشهای موذیانه گوناگون خود سعی میکنند بین صفوف ملت ایران اختلاف بیندازند، به بهانه قومیت، مذهب و گرایشهای صنفی، وحدت کلمه ملت را از بین ببرند.
پیام مقام معظم رهبری درآغاز سال نو شمسی، انگیزهای شد تا اهمیت این پیام را از زبان نمایندگان ملت بشنویم.
"سعید ابوطالب " عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در گفت وگو باایرنا نامگذاری سال ۸۶را تحت عنوان وحدت ملی و انسجام اسلامی یک ضرورت اجتنابناپذیر دانست و گفت: دلیل این نامگذاری حرکتی است که دشمنان در طول سالهای گذشته و چند سال اخیر آغاز کردهاند .
وی تصریح کرد: دشمنان اسلام وایران دراین چند سال حرکتی را آغاز کردهاند کهبه مانند رسم انگلیسها در دوران صفویه که سیاست "تفرقه بینداز و حکومت کن" است.
این نماینده مجلس شورای اسلامی گفت: مبنای این فعالیت دشمنان درگیریهای قومی، مذهبی و اختلافات شدید طایفهای است که در حقیقت فروپاشی از درون را را ایجاد میکند، این جریان به گونهای است که در هر کشور اسلامی به یک شکل خاص در حال شکل گرفتن است.
وی با اشاره به دلیل نامگذاری سال جدید توسط مقام معظم رهبری به نام اتحادملی وانسجام اسلامی، گفت: ایشان در حقیقت برای متوجهکردن مردمو جامعه مسلمانان این سال را به این نام خوانده تامبادااختلافات ساختگی و جعلی بین مسلمانان به وجود آید.
ابوطالب با تاکید بر این که ما باید هوشیارانه و با دقت سعی کنیم تا درداخل کشور به درگیریها و اختلافات دامن نزنیم، گفت: نباید به برخی مسایل کهمبنای درستی ندارد، مثل دامن زدن بین اختلافات شیعه و سنی و اقوام نزدیک شد،همچنین یکیازعواملی کهمیتواند همگرایی را در کشور تقویت کند، خمیرمایه جامعه تحت عنوان دین است که میتواند تمامی قومیتها و اقوام را بههم نزدیک کند.
" حسین سبحانی نیا " عضو کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس نیز در گفتوگو با خبرنگار ایرنا با اشاره به لزوم اتحاد ملی در داخل و خارج از کشور، گفت: افزایش حوصله، تحمل فکر مخالف، ایجاد تعامل، استفاده و تبادل تجربیات از راهکارهای جلوگیری از ایجاد تفرقه بین مسلمانان است.
وی به فلسفه نامگذاری سال جاری به نام "اتحاد ملی و انسجام اسلامی" از سوی مقام معظم رهبری اشاره کرد و گفت : این نامگذاری قطعا با توجه به حساسیتها، آسیبها، تهدیدها، فرصتها وبایدها و نبایدهایی است که برای کشور وجود دارد ، اتخاذ شده است.
عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: مقطع کنونی چه در داخل و چه در خارج از کشور مقطع حساسی به شمار میآید که برای مقابله با تهدیدها باید به نسل سوم و جوان کشور اهمیت اتحاد ملی را تاکید کرد.
وی تاکید کرد: موفقیتهای انقلاب اسلامی منافع استکبار را در معرض تهدید قرارداده، بنابراین درصددند با تفرقه بین احزاب داخلی و همچنین اختلاف بین ایران با سایر کشورها، ایران و اسلام رااز بین ببرند.
سبحانی نیا افزود: استکبار با تمام تجهیزات و امکانات اعم از فرهنگی و غیر فرهنگی با ما مقابله میکند و به دنبال مهار تولید علم ، پیشرفت علمی در حوزههای استراتژیک هستهای و دانش بنیادی در کشورهای اسلامی هستند و تلاش میکنند کشورهای اسلامی به تولید علم ، استراتژی هستهای و بنیادی دست پیدا نکنند تا اسلام و انقلاب را در تامین نیاز بشر امروز به چالش بکشند.
وی باتاکید بر اینکه استکبار در تلاش است که اسلام رادرایجاد جامعه مرفه ناتوان جلوهدهد، گفت: چنانچه ظرفیت جهان اسلام با هم یکی شود و بین نخبگان و اندیشمندان جهان اسلام تعامل ایجادشود میتواند تهدید بزرگی برای استکبار جهانی محسوب شود، بنابراین آن هابرای جلوگیری از اتحاد اسلامی و تعامل بین کشورهای اسلامی تلاش جدی را آغاز کرده و با توجه به این محورها از راههای اختلاف انداختن در درون کشورها از طریق دمیدن در تفاوتهای قبیلهای ، قومی و سلیقهایی استفاده میکنند .
این نماینده مجلس شورای اسلامی گفت برهمین اساس رهبر انقلاب با اشراف بر حرکات انقلاب، تجربه، فرصتهای جهانی وداخلی انقلاب اسلامی، امسال را اینگونه نامگذاری کردند.
وی گفت: البتهاگراین نامگذاری بهطور صحیح برراهبردها،رفتارهای اجتماعی، سیاسی، دیپلماسی و حرکات جهان اسلام سایه بیافکند، خواهیم توانست از این مقطع حساس عبور کنیم.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 45
عنوان مطلب
وحدت ملی وانسجام اسلامی از دیدگاه آیات و روایات
از:
متینه السادات عبدی
پاییز 1386
مقدمه
وحدت تپش هماهنگ قلبهاست و آهنگ حرکت دستها، وحدت اسلامی عامل اقتدار اسلام در برابر کفر و نفاق و اختلاف، آفت بزرگ عزت و استقلال مسلمین است. آرمان و امید همة دوستان عظمت اسلامی ، وجدائی و تفرقه آرزوی شوم دشمنان دیرینة ماست. وحدت ، کشتی نوح است و تفرقه، تازیانة عذاب الهی.
امید است در روزگاری که شیاطین، بذر نفاق و تفرقه میپاشند قادر سرزمین مقدس اسلام، درخت دشمن پرورش دهند، با بیداری و یادآوری سخنان وحدت بخش رسول خدا و ائمه معصومین(ع) نقشههای شوم استکبار، نقش برآب گردد و خداجویان وحدت اندیش برگرد قرآن و سُنّت هماهنگ شوند و با رهبری عترت(ع)پرچم استقلال و آزادی را در سراسر گیتی به اهتزاز درآورند. ان شاءالله
این حدیث نیز ، به خوبی نشان می دهد که امت وادیان س ابق نیز دچار اختلافو چند دستگی شدند و امت اسلام هم دچار اختلاف خواهد شد ولی فرق بین این دو مکتب «اسلام وغیر اسلام» ان اس ت که دین اسلام ، ابزار وراه کارهایی برای رهایی از تفرقه گذاشته است مانند روایات ، برخلاف ادیان دیگر که در صورت اختلاف با مراجعه کردن به کتابهای آسمانی یا علمای خودشان ، بیشتر گمراه می شوند.
اتحاد و انسجام در قرآن و روایات
در ابتدای ورود به بحث، سزاوار است که اتحاد و انسجام را، از دیدگاه قرآن و روایات بررسی کنیم، تا به حقیقت این دو واژه، آشنا شده و اهمیت آن را از لسان قرآن و احادیث بشنویم و با دقت و توضیح، پیرامون آنها، به یک جمع بندی کلی برسیم، و در نتیجه ملتی بزرگ و گروهی آگاه، یعنی اسلام و مسلمین، به آرامش و امنیت مطلق برسند زیرا قرآن کریم، کتابی است که خداوند متعال، برای هدایت بشر فرستاده است و کتابی که بخواهد هدایت گر باشد، باید جامعیت داشته باشد وگرنه، آن مجموعه، نمی تواند به خواسته ها و نیازهای بشری، پاسخ دهد و صرفاً، نوشته ای خواهد شد که خالی از هرگونه محتوا است و البته روایات پیامبر و اهل بیت ایشان نیز چنین خاصیتی دارند.
الف ) اتحاد وانسجام از نقل قرآن
در قرآن، از لفظ اتحاد و انسجام استفاده نشده است، اما کلماتی که با این واژه همخوانی داشته و از یک خانواده هستند، وجود دارد و بعضی دیگر از واژگان، از نظر محتوایی، با بحث مورد نظر، تطابق و هماهنگی دارند.
شش آیه در قرآن وجود دارد که از کلمه ی «وحده» استفاده شده است که همگی به معنای «یکی بودن» و به «تنهایی» می باشد و پنج آیه از تفرقه و جدایی سخن می گوید و همان طور که می دانید، تفرقه، ضد اتحاد و انسجام است و در این قسمت به این آیات اشاره کرده و ترجمه و توضیح آن را بیان خواهیم کرد.
1- قالُوا أَجِئتَنا لِنَعبُدَ اللهَ وَحدَهُ وَ نَذَرَ ما کانَ یَعبُدُ آباؤُتنا فَأتِنا بِما تَعِدُنا اِن کُنتَ مِنَ الصّادِقِینَ1
«قوم حضرت هود به او گفتند: آیا تو به نزد ما آمده ای که خدای یگانه را بپرستیم و از خدایانی که پدران ما می پرستند دوری کنیم. پس تو اگر راست می گویی عذابی را که به ما وعده داده ای بفرست «زیرا ما به خدای تو ایمان نمی آوریم.»
نکته ای که از این آیه برداشت می شود این است که رمز اتحاد و انسجام، پرستش خدای یگانه و شناخت خدای واقعی از میان خدایان گوناگون و ساختگی است. نکته قابل دقت در آیه ی مذکور آن است که تعصب و تقلید بی جا مانع شناخت حقیقت انسان می شود و انسان را به دشمنی و کنیه می کشاند.2
پس اگر قوم حضرت هود (ع) خدایان متعدد را رها می کردند و به گرد خدای واحد جمع می شدند و در پرستش خدای متعال متحد بودند به طور یقین سعادت دنیا و آخرت نصیب آنها می شد.
2- وَجَعَلنا عَلی قُلُوبِهِم أَکِنَّهً اَن یَفقَهُوهُ وَ فِی آذَانِهِم وَ قراً وَ إذَا ذَکَرتَ رَبَّکَ فِی القرآنِ وَحدَهُ وَلَّوا عَلَی أَدبارِهِم نُفُوراً 3
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 30
مبانی اتحاد ملی و انسجام اسلام
چکیده:در این مقاله سعی شده است ضمن ریشه یابی کلیدی واژگان عنوان، موضوع اتحاد و انسجام با توجه به کلام وحی، سنت، عقل و بیانات بزرگان و در رأس آن معمار بزرگ انقلاب حضرت امام خمینی (ره) مورد بررسی و کنکاش قرار گیرد. و از هرگونه برداشت شخصی، جناحی و حزبی و مصادره کردن این عنوان بزرگ جلوگیری شود.در این مقاله راز اتحاد داخلی و ارائه الگو برای کشورهای مسلمان بیان شده است. دعب نگارنده آن است که حتی الامکان غیر مستقیم به این موضوع بپردازد که در جاهایی لاجرم با صراحت اصول و مبانی نیز بیان شده است.مقدمه:اتحاد داخلی و بینالمللی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای هر ملتی است. ملت پویا ملتی است که در جای خود از تنش و مناقشات بهره میبرد و به موقع از هر گونه اختلاف و تفرقه دوری میجوید. نه یک دستی، سکوت و رکود دارد و نه اغتشاش و درگیری و جدل. زیرا هر دو مایه افول ملتهاست.افراد، گروهها، صنوف و... هر کدام برای تعالی درون گروهی خود باید فریاد برآورند و از همه ظرفیتهای قانونی و شرعی برای ترقی و توسعه خود استفاده کنند. اما به هنگام خطر و تهدید امنیت یا منافع ملی از خواسته خود بصورت مقطعی، کوتاه آمده و به فکر دفع افسد باشد.«تخم وفاق را تو در این بوستان بکار – میخ نفق را تو در این زمین بکن» (ادیب الممالک فراهانی)اینکه در کجا باید فریاد زد و در کجا سکوت، در کجا باید عاقلانه و بر مبنای استدلال پیش رفت ودر کجا به مصلحت توجه کرد و... به شناخت اصول و ظرائفی محتاج است که در این مقال در صدد تبیین آن میباشیم.امید است خواننده محترم ( از هر جناح و فکر و سلیقهای که باشد ) با دقت و تأمل در اصول ذیل الذکر به کلمه تنومند «وحدت» چنگ زده و با ایثار و شهامت، جلوی خود کامگی و فرصت طلبی را بگیرد.الف: واکاوی مفردات: واکاوی مفردات عنوان این مقاله که توسط رهبر بزرگوار انقلاب برای سال جاری نام گذاری شده است از بار معنایی برخوردار است و تا ریشه آن بررسی نشود نمیتوان به عمق آن پی برد.1- مبانی:«جمع مبنی به معنی: ریشه، پایه و بنیان یک چیز است» (1) که در این مقال به کنه و ریشه این اتحاد و انسجام خواهیم پرداخت.2- اتحاد:«آنچه مرکب از دو چیز یا بیشتر و با نسبتهای معین باشد. به طوری که چیز سومی از آنها به وجود آید که با اجزای خود تفاوت کامل داشته باشد. مثل آب. که مرکب از اکسیژن و هیدروژن است». (2)ریشه این فعل «وحد» است که به باب «افتعال» برده شده است. این باب برای مطاوعه میباشد. مطاوعه یعنی قبول کردن آن فعل و ممتنع نشدن. و برای آن در علم «صَرف» مثال میآورند مثل: «کسرت الکوز فانکسر» یعنی: من کوزه را شکستم و آن هم قبول شکستن کرد.فعل «وحدت» وقتی در این باب آورده میشود به این معنی میشود که: اتحاد مبتنی بر اصولی خواهد بود و هر گاه ضرورت آن احساس شد میبایست به آن عمل کرد و نباید خواستههای شخصی، سلیقه ای، حزبی و گروهی را بر آن مقدم داشت.3- ملی:کلمه «ملت» که جمع آن «ملل» میشود به معنی: «پیروان یک دین، مردم یک کشور که از یک نژاد و تابع یک دولت باشند». (3)ملت در واقع یک واحد بزرگ انسانی است که عواملی چون: فرهنگ، دین، جغرافیا، نژاد، قومیت و... میتواند عامل پیوند آن باشد.چنانچه در تعریف ملت نیز گفتهاند: «ملت یک روان است، یک اصل روحانی. دو چیز، که در واقع یک چیزند،... یکی؛ داشتن میراث مشترک غنی از خاطرهها و دیگر، سازش واقعی، میل به زیست با یکدیگر و خواستِ تکیه کردن کامل به میراث مشترک». (4)پس ملت تجمع یک گروهی است که با اهداف خاصی و در چارچوبی تعریف شده علاوه بر حل کردن نیازات ابتدایی خود، در صدد توسعه فرهنگ، اقتصاد و سیاست خود نیز میباشند. بنابراین با توجه به تعریفی که در فرهنگ «عمید» آمده است ( تابع یک دولت...) میرساند که برای رسیدن به اهداف خود باید سازماندهی شده و با برنامه منظم، به حرکت رو به رشد خود ادامه دهند.4- انسجام:انسجام از ماده«سجم» به معنی: «منظم و منسجم شدن کلام» میباشد. (5) و نیز در فرهنگ لغت فارسی به معنی: «روان شدن، منظم شدن و با هم جور شدن، روان بودن کلام و عاری بودن آن از تقعید و تکلف» آمده است. (6)5- اسلامی:ریشه آن «سلِم یسلَم» که به معنی: «سالم و بی عیب و آفت» میباشد. (7) که «اسلام» از باب افعال به معنی «تسلیم بی قید و شرط» میباشد. (8) که همزه این باب معنی کثرت میدهد. و این همان معنایی است که «المنجد» برای آن گفته است. به عبارتی: تسلیم بی قید و شرط شدن یعنی کثرت سلامت و زدودن آفت. البته این همزه میتواند معنی «یافتن» هم داشته باشد. یعنی در اسلام میتوان سلامتی روح و روان را پیدا کرد تا از آفتها و بلاها در امان بود.اما «یا» اضافه بر کلمه «اسلام»، «یاء» نسبت است. و به معنی هر آنچه که مطابق دین حنیف اسلام است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
عوامل و اهداف اتحاد ملی و انسجام اسلامی
ملت را می توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یک دیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید میآید.
سعادت مهم ترین و اصلی ترین هدف ایجاد ملت و دولت است؛ زیرا ملت و دولت نهادهای اجتماعی بزرگ تری بر پایه و بنیاد خانواده است که عناصر و مقومات و نیز علل غایی از تشکیل آن رسیدن و دست یابی به آرامش و آسایش است که در شکل سعادت خودنمایی می کند. انسان به این منظور ازدواج می کند و تشکیل خانواده می دهد تا در کنار همسر خویش به آرامش دست یابد و برخی از نیازهای روحی و روانی و نیز مادی خود را از این طریق برآورده سازد. نیازهایی که بدون تشکیل خانواده امکان دست یابی بدان یا محال و ممتنع است و یا به سختی و دشواری مضاعف به دست می آید. ملت به عنوان خانواده بزرگی است که انسان ها برای دست یابی به سعادت یعنی امنیت جامع و رفاه وآسایش ایجاد کرده و می کنند. انسان همواره می کوشد تا به طریقی به این دو هدف اساسی دست یابد؛ زیرا بدون تحقق آن سعادت نه تنها در دنیا بلکه در آخرت نیز نصیب او نمی گردد؛ زیرا رسیدن به کمال نیازمند بستر و زمینه هایی است که دو عنصر آرامش و آسایش مهم ترین مقومات و مولفه های آن را تشکیل می دهند. از سوی دیگر، هر اجتماعی نیازمند مدیران و رهبرانی است که جامعه را مدیریت و به سوی دست یابی این اهداف یاری رساند. در خانواده پدر به عنوان مدیر و مدبر عمل می کند. کار ویژه دولت ها در جامعه بزرگ خانواده و ملت ها نیز مدیریت و تدبیر امور اجتماعی انسان است. از این رو، دولت های ملی در گذشته و حال به عنوان مدیران و اهل تدبیر وارد صحنه اجتماعی شده اند. دولتمردان می بایست برای رسیدن جامعه و ملت به اهداف اصلی یعنی سعادت تلاش کنند و جامعه را در این راستا مدیریت و امور اجتماعی و سیاسی جامعه را با تدبیر و درایت هدایت نمایند. در این مقاله سعی شده است عوامل و اهداف اتحاد ملی و نیز انسجام ملی و نگرش قرآن به اتحاد ملی و انسجام اسلامی مورد بررسی قرار گیرد مطلب را از نظر می گذرانیم . لزوم شناسایی عوامل همگرایی و واگرایی مشکلی که ملت ها و دولت ها با آن رو به رو هستند ناشناخته ماندن اهداف تشکیل ملت و یا دولت نیست؛ بلکه مشکل از آن جا آغاز می شود که با تغییر شرایط تاریخی واجتماعی و مشکلات داخلی و بحران های بیرونی دست یابی به این اهداف و مدیریت درست و صحیح جامعه دچار اختلال می گردد و عوامل درونی و بیرونی آسیب زا و بحران آفرین موجب می شود که دست یابی به اهداف یا غیرممکن و گاه محال گردد. از این رو شناسایی عوامل ایجادی اتحاد و موانع واگرایی اجتماعی می تواند دولت ها و ملت ها را برای عبور از بحران ها و دست یابی به اهداف کمک و یاری رساند. مقومات و مولفه های ایجاد ملت ملت را می توان یک واحد بزرگ انسانی تعریف کرد که عامل پیوند آن فرهنگ و آگاهی مشترک است. از این پیوند است که احساس تعلق به یک دیگر و احساس وحدت میان افراد متعلق به آن واحد پدید می آید. از جمله ویژگی های هر ملت اشغال یک قلمرو جغرافیایی مشترک (همان کشور) و احساس دلبستگی و وابستگی به سرزمین معین است. از سوی دیگر نیروی حیاتی پیوند دهنده ملت از احساس تعلق قوی به تاریخ و فرهنگ و دین ویژه خویش و نیز زبان مشترک برمی خیزد. به نظر دانشمندان علوم سیاسی ملت هایی را می توان یافت که به عنوان یک جماعت تاریخی و دارای بافت فرهنگی خاص اما بدون خودمختاری سیاسی یا داشتن دولت وجود داشته باشند. به این معنا که عنصر دولت در تشکیل دولت به عنوان عامل اصلی و مقوم نیست؛ بنابراین ملت های بدون دولتی را نیز می توان در صحنه تاریخی اجتماعی ملل یافت. به نظر این اندیشمندان، پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت امر تازه ای است که تاریخ آن از پیدایش ملی گرایی و ناسیونالیسم جدید و دولت های نوین فراتر نمی رود و مربوط به تحولات فکری و سیاسی و اجتماعی اروپا در دو سده اخیر است. از این رو، آگاهی ملی به معنای تعلق به ملت و لزوم تشکیل دولت ملی و داشتن قدرتی یا دولتی متعلق به خود، پیشینه ای طولانی ندارد. به همین دلیل واژه ملت نیز در گذشته به معنای سیاسی امروزین نبوده و همانند کاربرد آن در فارسی گذشته به معنای پیروان دین و مذهبی بوده است. پیش از پیدایش آگاهی ملی جدید آن چه در میان گروه های بشری شایع بوده، آگاهی قومی بوده است، چنان که واژه ناسیون در زبان های اروپایی به معنای قوم به کار می رفته است. آگاهی قومی بیشتر جنبه آگاهی به تعلق فرهنگی داشته و عنصر زبان، دین، آداب، رسوم، تاریخ و خاطره قومی مشترک مبنای آن بوده است. در میان بیشتر اقوام گذشته این آگاهی را به صورت جدا کردن خود از دیگری می یابیم. چنان که یونانیان غیریونانیان را بربر می نامیدند و ایرانیان غیرایرانیان را انیران (تورانی و غیرایرانی)و تازیان غیرعرب ها را عجم می خواندند و با این واژه و واژگان دیگران را از خود جدا می کردند. اقوامی هم چون ایرانیان و یونانیان و چینیان که برای فرهنگ خود برتری قایل بودند، با واژگانی خاص دیگران را از خود جدا می کردند. در واقع اغلب جز خود را کوچک و حقیر می شمردند و واژگان تحقیرآمیزی چون بربر و عجم را در حق ایشان به کار می بردند. در گذشته، احساس هویت قومی و سربلندی از آن چنان که در شاهنامه فردوسی دیده می شود و بزرگ داشت میهن بیشتر معنا و جهت فرهنگی داشته است تا معنای سیاسی؛ به این معنا که استقلال سیاسی به معنای امروزی کلمه، جزء ذاتی و ضروری این هویت نبوده است، چنان که فردوسی با همه احساس شدید ایرانیت می توانسته شاهنامه را به فرمانروایی ترک و تورانی پیش کش کند؛ ولی در همان حال حکومت قومی، یعنی حکومتی که با دین و فرهنگ قومی پیوستگی داشته و پشتیبان و نگهبان آن به شمار می آمده، اهمیت خاص داشته است، هرچند که این اهمیت به طوری نبوده است که در دولت های ملی خودنمایی می کند؛ زیرا پیوستگی سه عنصر دولت، ملت و کشور در روزگار ما، بعد سیاسی قومی به مفهوم ملت بخشیده است، اما هم چنان در تعریف آن عناصر فرهنگی غلبه و چیرگی دارد. از این رو «ارنست رنان» در تعریف خود ملت را روانی دانسته که یک اصل روحانی است. وی می نویسد: دو چیز که در واقع یک چیزند، این روان را می سازند... یکی داشتن میراث مشترک غنی از خاطره ها و دیگر سازش واقعی، میل به زیست با یک دیگر و خواست تکیه کردن کامل به میراث مشترک است. (ملت چیست؟ مجموعه آثار، جلد۱، پاریس، ۱۸۸۲) نویسندگان دیگر نیز همانند «ارنست رنان» بر یک دستی ذهنیت هر ملت، یعنی بر خلق و خوی و منش ملی تکیه کرده اند و به عناصر فرهنگی بها و ارزش ویژه ای بخشیده اند.تکیه بر این ویژگی ها و بزرگ داشت آن در عصر رشد ناسیونالیسم و ملی گرایی بیشتر و فزون تر از پیش بوده است