لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
آموزشگاه سماء مشهد
زیر نظراستاد:
سرکارخانم حسینی
تهیه وتنظیم :
مجتبی فخارزاده
موضوع مقاله :
شریعتی وتاریخ اسلام
آموزشگاه :
سماء مشهد
ورودی84دکتر علی شریعتی در تاریخ 2/9/1382 در روستای کاهک چشم به جهان گشود . پدر او نخستین سازندة ابعاد روحش بود و از همان کودکی او را با کتابهایش و دوستانش آشنا کرده بود. علی در سال 1319 وقتی هفت ساله بود در دبستان «ابن یمین» مشهد ثبت نام کرد.
او در سن سیزده سالگی وارد دبیرستان فردوسی شد و مغزش در آن زمان با فلسفه رشد می کرد و دلش با عرفان داغ می شد. و در شانزده سالگی وارد دانشسرای مقدماتی شد، او در سال اول دانشسرا بصورت جدی در فعالیتهای سیاسی حضور نداشت، اما در سال دوم همه چیز عوض شد. و در سال 1339 انجمن اسلامی دانشجویان را تأسیس کرد. او بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشسرا در روز بیستم مهر 1331 در ادارة فرهنگ آموزش و پرورش استخدام گردید. در مهر ماه سال 1336 بخاطر فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود و پدرش به همراه شانزده نفر دیگر دستگیر و به زندان قزل قلعه برده شدند. دکتر شریعتی در اردیبهشت 1338 برای انجام کارهای اداری به خارج اعزام گردید و در آنجا تحقیق درباره حلاج، سلمان و فاطمه (س) را انجام داد.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه 1
سال شمار زندگی 2
زندگی نامه 4
مجموعه آثار 28
خلاصه مقاله 30
منابع ومأخذ 31
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام 1
تقسیم بندی دوره های ادبی 1
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 3-1
2-1-1- مقدمه 2
2-1-2- ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری 3-2
2-1-3- آغاز ادب فارسی 3
2-2- قرن چهارم، عصر سامانی و بویی 9-3
2-2-1- توجه سامانیان بزبان پارسی 4-3
2-2-2- اهمیت قرن چهارم در علوم و ادبیات 4
2-2-3- نثر پارسی در قرن چهارم 5-4
2-2-4- شعر فارسی در قرن چهارم 8-6
2-3- قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان 20-9
2-3-1- نثر فارسی در قرن پنجم و ششم 9
2-3-2- نثر ساده در قرن پنجم و ششم: 11-9
نثر مصنوع در قرن ششم 14-11
کتب علمی 14
شعر فارسی در قرن پنجم و ششم 20-14
1- زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام
در گذشته، دورههای تاریخ ادبیات را بر مبنای سلسلهها تقسیم بندی میکردند مانند: شعر دورهی غزنوی یا ادبیات دورهی مغول. اما امروزه سیر ادبیات فارسی را بر منبای شاخصها و سنتهای ادبی و با توجه به افراد شاخص و سنتگذار تقسیمبندی میکنند. منظور از شاخصها و سنت گذاران، افرادی هستند. که مهمترین ویژگیهای ادبی یک مقطع را میتوان در آثار آنها پیدا کرد.
تقسیم دورههای ادبی بر این مبنا، لزوماً با تقسیمات سیاسی، تاریخی و جغرافیایی همخوانی و هماهنگی ندارد. گاهی شاعری که از نظر زمانی در دورهای زندگی میکند از لحاظ ادبی و فکری در دوره پس یا پیش از خود قرار میگیرد.
2- تقسیم بندی دوره های ادبی
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری
2-2- قرن چهارم، عصر سامانی و آل بویه
2-3- قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان
2-4- وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم
2-5- قرن نهم دوره تیموری (782 ـ 907 هجری
2-6- از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم عهد صفوی (907 ـ 1148
2-7- از میانه قرن دوزادهم تا اواسط قرن چهاردهم دوره افشاری و زندی و قاجاری و مشروطیت
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری
مقدمه
دولت ساسانی با شکستهای پیاپی سپاهیان ایران از لشگر اسلام در جنگهای ذات السلاسل(12هجری) وقادسیه(14 هجری) و جلولاء(16 هجری) و نهاوند(21 هجری) واژگون شد، و نفوذ مداوم مسلمین در داخله شاهنشاهی ایران تا ماوراءالنهر که تا اواخر قرن اول هجری بطول انجامید، سبب استیلای حکومت اسلامی بر ایران گردید و ایرانیان برای قرونی محدود و معدود تحت سیطره عرب درآمدند.
ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری
چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.
پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمهای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.
تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد.
در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.
در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشتهاند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.
با همه این احوال پیداست که غلبه عرب و رواج زبان دینی و سیاسی عربی بتدریج از رواج و انتشار لهجه پهلوی میکاست تا آنجا که پس از چند قرن فراموش شد و جای خود را بلهجات دیگر ایرانی داد. خط پهلوی هم بر اثر صعوبت بسیار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گردید و بجای آن خط عربی معمول شد که با همه نقصهایی که برای فارسی زبانان داشت و با همه نارسایی بمراتب از خط پهلوی آسانتر است.
بهمان نسبت که لهجه پهلوی رسمیت و رواج خود را از دست میداد زبان عربی در مراکز سیاسی و دینی نفوذ مییافت و برخی از ایرانیان در فراگرفتن و تدوین قواعد آن کوشش میکردند اما هیچگاه زبان عربی مانند یک زبان عمومی در ایران رائج نبود و بهیچ روی بر لهجات عمومی و ادب ایرانی شکستی وارد نیاورد و عبارت دیگر از میان همه ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ملت ایرانست.
آغاز ادب فارسی
اگر چه ادبیات پهلوی در برابر نفوذ و رسمیت زبان عربی اندک اندک راه ضعف و فراموشی میپیمود لیکن لهجات محلی دیگر ایران با آمیزش با زبان عربی آماده ایجاد ادبیات کامل و وسیعی میگردید و از آنجمله بود لهجه آذری، لهجه کردی، لهجه فارسی(معمول در فارس)، لهجات مرکزی ایران، لهجه طبری، لهجه گیلی و دیلمانی، لهجه سگزی، لهجه خراسانی، لهجه سغدی، لهجه خوارزمی و جز آن. لهجه عمومی مشرق ایران و شعب آن از این میان ثروتمندترین لهجههای ایرانی بود و چون بازمانده لهجههای ادبی مهمی مانند پهلوی اشکانی (پهلوی شمالی)، سغدی قدیم، تخاری و خوارزمی قدیم بود بزودی و با کوچکترین رسمیت سیاسی میتوانست بهترین وسیله ایجاد ادبیات جدیدی در ایران گردد و این امر خوشبختانه بیاری یعقوب سر لیث صفار(254ـ265) مؤسس سلسله مشهور صفاری در اواسط قرن سوم هجری بشرحی که در تاریخ سیستان بتفصیل آمده است صورت گرفت و با ظهور شاعرانی مانند محمد بن وصیف سگزی دبیر یعقوب و بسام کورد(کرد) از خوارج سیستان که بصلح نزد یعقوب رفته بود و محمد بن مخلد سگزی از فاضلان عهد یعقوب نخستین اشعار عروضی پارسی سروده شد .
قرن چهارم، عصر سامانی و بویی
توجه سامانیان بزبان پارسی
خاندان سامانی یکی از خاندانهای اصیل ایرانست که نسل آن ببهرام چوبین سردار مشهور ساسانی میرسید. شاهان این خاندان در احترام میهن و بزرگداشت مراسم ملی و احیاء سنن قدیم ایران و علی الخصوص در ترویج زبان پارسی حد اعلی کوشش را بکار میبردند و باین نظر در تشویق شاعران و نویسندگان و مترجمان نکتهیی را فرو نمیگذاشتند مثلاً چون دیدند که کلیله و دمنه پهلوی مدروس شده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام 1
تقسیم بندی دوره های ادبی 1
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 3-1
2-1-1- مقدمه 2
2-1-2- ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری 3-2
2-1-3- آغاز ادب فارسی 3
2-2- قرن چهارم، عصر سامانی و بویی 9-3
2-2-1- توجه سامانیان بزبان پارسی 4-3
2-2-2- اهمیت قرن چهارم در علوم و ادبیات 4
2-2-3- نثر پارسی در قرن چهارم 5-4
2-2-4- شعر فارسی در قرن چهارم 8-6
2-3- قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان 20-9
2-3-1- نثر فارسی در قرن پنجم و ششم 9
2-3-2- نثر ساده در قرن پنجم و ششم: 11-9
نثر مصنوع در قرن ششم 14-11
کتب علمی 14
شعر فارسی در قرن پنجم و ششم 20-14
1- زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام
در گذشته، دورههای تاریخ ادبیات را بر مبنای سلسلهها تقسیم بندی میکردند مانند: شعر دورهی غزنوی یا ادبیات دورهی مغول. اما امروزه سیر ادبیات فارسی را بر منبای شاخصها و سنتهای ادبی و با توجه به افراد شاخص و سنتگذار تقسیمبندی میکنند. منظور از شاخصها و سنت گذاران، افرادی هستند. که مهمترین ویژگیهای ادبی یک مقطع را میتوان در آثار آنها پیدا کرد.
تقسیم دورههای ادبی بر این مبنا، لزوماً با تقسیمات سیاسی، تاریخی و جغرافیایی همخوانی و هماهنگی ندارد. گاهی شاعری که از نظر زمانی در دورهای زندگی میکند از لحاظ ادبی و فکری در دوره پس یا پیش از خود قرار میگیرد.
2- تقسیم بندی دوره های ادبی
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری
2-2- قرن چهارم، عصر سامانی و آل بویه
2-3- قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان
2-4- وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم
2-5- قرن نهم دوره تیموری (782 ـ 907 هجری
2-6- از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم عهد صفوی (907 ـ 1148
2-7- از میانه قرن دوزادهم تا اواسط قرن چهاردهم دوره افشاری و زندی و قاجاری و مشروطیت
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری
مقدمه
دولت ساسانی با شکستهای پیاپی سپاهیان ایران از لشگر اسلام در جنگهای ذات السلاسل(12هجری) وقادسیه(14 هجری) و جلولاء(16 هجری) و نهاوند(21 هجری) واژگون شد، و نفوذ مداوم مسلمین در داخله شاهنشاهی ایران تا ماوراءالنهر که تا اواخر قرن اول هجری بطول انجامید، سبب استیلای حکومت اسلامی بر ایران گردید و ایرانیان برای قرونی محدود و معدود تحت سیطره عرب درآمدند.
ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری
چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.
پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمهای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.
تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد.
در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.
در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشتهاند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.
با همه این احوال پیداست که غلبه عرب و رواج زبان دینی و سیاسی عربی بتدریج از رواج و انتشار لهجه پهلوی میکاست تا آنجا که پس از چند قرن فراموش شد و جای خود را بلهجات دیگر ایرانی داد. خط پهلوی هم بر اثر صعوبت بسیار و نقص فراوان خود بسرعت فراموش گردید و بجای آن خط عربی معمول شد که با همه نقصهایی که برای فارسی زبانان داشت و با همه نارسایی بمراتب از خط پهلوی آسانتر است.
بهمان نسبت که لهجه پهلوی رسمیت و رواج خود را از دست میداد زبان عربی در مراکز سیاسی و دینی نفوذ مییافت و برخی از ایرانیان در فراگرفتن و تدوین قواعد آن کوشش میکردند اما هیچگاه زبان عربی مانند یک زبان عمومی در ایران رائج نبود و بهیچ روی بر لهجات عمومی و ادب ایرانی شکستی وارد نیاورد و عبارت دیگر از میان همه ملل مطیع عرب تنها ملتی که زبان خود را نگاه داشت و از استقلال ادبی محروم نماند ملت ایرانست.
آغاز ادب فارسی
اگر چه ادبیات پهلوی در برابر نفوذ و رسمیت زبان عربی اندک اندک راه ضعف و فراموشی میپیمود لیکن لهجات محلی دیگر ایران با آمیزش با زبان عربی آماده ایجاد ادبیات کامل و وسیعی میگردید و از آنجمله بود لهجه آذری، لهجه کردی، لهجه فارسی(معمول در فارس)، لهجات مرکزی ایران، لهجه طبری، لهجه گیلی و دیلمانی، لهجه سگزی، لهجه خراسانی، لهجه سغدی، لهجه خوارزمی و جز آن. لهجه عمومی مشرق ایران و شعب آن از این میان ثروتمندترین لهجههای ایرانی بود و چون بازمانده لهجههای ادبی مهمی مانند پهلوی اشکانی (پهلوی شمالی)، سغدی قدیم، تخاری و خوارزمی قدیم بود بزودی و با کوچکترین رسمیت سیاسی میتوانست بهترین وسیله ایجاد ادبیات جدیدی در ایران گردد و این امر خوشبختانه بیاری یعقوب سر لیث صفار(254ـ265) مؤسس سلسله مشهور صفاری در اواسط قرن سوم هجری بشرحی که در تاریخ سیستان بتفصیل آمده است صورت گرفت و با ظهور شاعرانی مانند محمد بن وصیف سگزی دبیر یعقوب و بسام کورد(کرد) از خوارج سیستان که بصلح نزد یعقوب رفته بود و محمد بن مخلد سگزی از فاضلان عهد یعقوب نخستین اشعار عروضی پارسی سروده شد .
قرن چهارم، عصر سامانی و بویی
توجه سامانیان بزبان پارسی
خاندان سامانی یکی از خاندانهای اصیل ایرانست که نسل آن ببهرام چوبین سردار مشهور ساسانی میرسید. شاهان این خاندان در احترام میهن و بزرگداشت مراسم ملی و احیاء سنن قدیم ایران و علی الخصوص در ترویج زبان پارسی حد اعلی کوشش را بکار میبردند و باین نظر در تشویق شاعران و نویسندگان و مترجمان نکتهیی را فرو نمیگذاشتند مثلاً چون دیدند که کلیله و دمنه پهلوی مدروس شده و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
نام کتاب : خدمات متقابل اسلام و ایران
علامه شهید حاج شیخ مرتضی مطهری
خدمات متقابل اسلام و ایران
انتشارات صدرا
مقدمه چاپ اول
در حدود نود و هشت درصد از ما مردم ایران مسلمانیم ( 1 ) . ما مسلمانان ایرانی به اسلام به حکم اینکه مذهب ماست ایمان و اعتقاد داریم و به ایران به حکم اینکه میهن ماست مهر میورزیم . از اینرو سخت علاقه مندیم که مسائلی را که از یک طرف با آنچه به آن ایمان و اعتقاد داریم واز طرف دیگر با آنچه به آن مهر میورزیم پیوند دارد روشن درک کنیم و تکلیف خود را در آن مسائل بدانیم . عمده این مسائل در سه پرسش ذیل خلاصه میشود : 1 - ما هم احساسات مذهبی اسلامی داریم و هم احساسات میهنی ایرانی ، آیا دارای دو نوع حساس متضاد میباشیم ، یا هیچگونه تضاد و تناقضی میان احساسات مذهبی ما و احساسات ملی ما وجود ندارد ؟ 2 - دین ما اسلام آنگاه که در چهارده قرن پیش به میهن ما ایران وارد شد چه تحولات و دگرگونیها در میهن ما به وجود آورد ؟ آن دگرگونیها در چه جهت بود ؟ از ایران چه گرفت و به ایران چه داد ؟ آیا ورود اسلام به ایران برای ایران موهبت بود یا فاجعه ؟ 3 - ملل بسیاری به اسلام گرویدند و در خدمت این دین در آمدند و در راه نشر و بسط تعالیم آن کوشیدند و با تشریک مساعی با یکدیگر تمدنی عظیم و باشکوه به نام تمدن اسلامی به وجود آوردند . سهم ما ایرانیان در این خدمات چه بوده است ؟ ایران چه مقامی از این جهت دارد ؟ آیا مقام اول را حیازت کرده است یا خیر ؟ بعلاوه انگیزه ایرانی در این خدمات چه بوده است ؟ از نظر ما سه پرسش بالا عمده ترین پرسشها در باب مسائل مشترک اسلام و ایران است . کتاب حاضر مشتمل بر سه بخش است : 1 - اسلام و مسئله ملیت . 2 - خدمات اسلام به ایران . 3 - خدمات ایران به اسلام . این سه بخش ، به ترتیب پاسخگوی سه پرسش بالاست . مطالب و مسائل این کتاب تکمیل شده و تفصیل یافته چند سخنرانی است که این بنده در نزدیک به سه سال پیش ایراد کرده است . بخش اول تکمیل شده سه سخنرانی است که در ماه محرم سال 1388 قمری ایراد شده است . بخش دوم و سوم تکمیل شده شش سخنرانی است که در ماه صفر همان سال تحت عنوان " خدمات متقابل اسلام و ایران " ایراد شده و این کتاب هم به همان نام نامیده شد . این بنده در تمام سخنرانیهایی که در مدت اقامتم در تهران ایراد کردهام هیچ سخنرانی از سخنرانیهای خود را ندیدم که مانند این سخنرانیها مورد توجه و استقبال قرار گیرد ، خصوصا شش سخنرانیی که تحت عنوان " خدمات متقابل اسلام و ایران " ایراد شد . از مرکز و شهرستانها فراوان مراجعه میشد و نوارها کپیه میگشت. مخصوصا از طرف طبقه دانشجو بیش از سایر طبقات مورد استقبال واقع گشت . این عنایت و استقبال معلول امتیاز خاصی در آن سخنرانیها نبود ، صرفا معلول علاقهای است که ایرانیان طبعا به مسائل مشترک اسلام و ایران دارند . متأسفانه با اینکه ضرورت مبرم ایجاب میکند که این مسائل هر چه بیشتر و واضحتر تجزیه و تحلیل شود و در اختیار عموم طبقات بخصوص طبقه جوان قرار گیرد تا آنجا که من اطلاع دارم تاکنون هیچ اقدامی در این زمینه نشده است و کتاب حاضر اولین کتاب است در موضوع خودش . زمینه تحقیق در این مسائل فراهم است و مسلما اگر بنا باشد بحث کافی در همه مسائل مشترک اسلام و ایران به عمل آید چند مجلد بزرگ خواهد شد . امید است کتاب حاضرکلید و هم مشوقی باشد برای افرادی که وقت و فرصت بیشتری دارند و حق مطلب را بهتر میتوانند ادا کنند . نظر به اینکه غالبا کسانی که در مسائل مشترک اسلام و ایران قلمفرسایی کردهاند یا اطلاع کافی نداشته اند یا انگیزهای غیر از تحقیق محرک آنها بوده است ، این مسائل با همه زمینه روشنی که دارد درست طرح نشده است . ما هر چه بیشتر در این زمینه مطالعه کردیم بیشتر به این نکته برخوردیم که مسائل مشترک اسلام و ایران هم برای اسلام افتخار آمیز است ، هم برای ایران . برای اسلام به عنوان یک دین که به حکم محتوای غنی خود ملتی باهوش و متمدن و صاحب فرهنگ را شیفته خویش ساخته است . و برای ایران به عنوان یک ملت که بحکم روح حقیقت خواه و بی تعصب فرهنگ دوست خود بیش از هر ملت دیگر در برابر حقیقت خضوع کرده و در راهش فداکاری نموده است . و باز از نکاتی که ضمن مطالعاتم برخوردم این بود که در این زمینه بیش از آنچه تصور میکردم قلب و تحریف صورت میگیرد و سعی میشود روابط ایران و اسلام بر خلاف آنچه بوده است معرفی شود . در ایران اسلامی جریاناتی رخ داده است . برخی از آن جریانات دستاویزیبرای بعضی از مستشرقین و غیر آنان شده است که آنها را به عنوان یک " مقاومت " و عکس العمل مخالف روح ایرانی در برابر اسلام معرفی کنند . از قبیل نهضتهای شعوبی ، زبان فارسی ، تصوف و حتی تشیع ، همچنانکه برخی شخصیتها به عنوان مظهری از این مقاومت معرفی شده و میشوند از قبیل حکیم ابوالقاسم فردوسی حماسه سرای عظیم ایران و فیلسوف بزرگ شیخ شهاب الدین سهروردی معروف به شیخ اشراق . مباحث این کتاب میتواند پاسخگوی مفیدی به همه این مسائل باشد . این بنده مایل بود که درباره فردوسی و شیخ اشراق مستقلا بحث کند و به تجزیه و تحلیل اندیشه آنها از این نظر بپردازد ولی با طرحی که در ابتدا افکنده بودم وفق نمی داد نیاز به طرحی وسیعتر و فرصتی بیشتر بود . درباره زبان فارسی و مذهب تشیع به طور مختصر در بخش اول کتاب از این زاویه بحث شده است . خواننده محترم در ضمن کتاب به بعضی مسائل دیگر نیز بر خواهد خورد که ، از این دیدگاه ، درباره آنها تحقیق شده است . تذکراتی که محققان بی غرض پس از مطالعه این کتاب خواهند داد انشاء الله در چاپهای بعد مورد استفاده قرار خواهد گرفت . مرتضی مطهری 1349 شمسی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 53 صفحه
قسمتی از متن .doc :
1ـ تاریخ :
الف ) ریشه و معنای لغوی تاریخ :
لفظ تاریخ معرب " ماه و روز " فارسی است و به معنای وقت شناسی یا شناسایی وقت است .
واژه تاریخ از زبان عربی " ارِّخ ، یأرِّخ ، تأریخاً " که متضمن ذکر وقایع و حوادث است .
واژه تاریخ ( History ) از زبان یونانی گرفته شده و به معنای مطالعه یا بررسی روزگاران گذشته است .
ب ) تعریف اصطلاحی :
تاریخ دانشی است سرچشمه گرفته از حکمت و بیانگر سرگذشت ملت ها ، سیرت پیامبران و سیاست پادشاهان .
تاریخ علم به احوال " انبیا ، ائمه ، فرمانروایان ، وزیران و حوادث بزرگی مانند جنگ ها و فتوحات " بر حسب زمان است .
تاریخ علم به وقایع مشهور و حوادث روزگار پادشاهان و دولتها است .
تاریخ فنی است که در آن از وقایع زمان و آنچه در عالم است از حیث تعیین و توقیت بحث میکند.
در جمع بندی تعاریف اصطلاحی :
تاریخ علم یا فنی است که در آن از وقایع مهم زمان گذشته انسان و جهان بحث می شود .
تاریخ علم یا فنی است که در آن از وقایع مهم زمان گذشته انسان بحث می شود .
تاریخ علم یا فنی است که در آن از وقایع مهم زمان گذشته انسانهایی مانند انبیا ، پادشاهان و ... بحث می شود .
ج) تقسیم تاریخ :
با توجه به بیان تاریخ می توان آن را به دو دسته تقسیم کرد : 1ـ نقل وقایع تاریخی ( تاریخ نقلی )، 2ـ بیان تاریخ همراه با تجزیه و تحلیل ( تاریخ علمی _ تحلیلی ) . دسته اول به چگونگی و شرایط رخدادها اشاره می کند و به طور کلی رویدادها را تشریح و بیان می کند اما دسته دوم علت جویی میکند و به چرایی رخدادها می نگرد و علل آنها را بررسی می کند. بنابراین بیان دسته دوم از تاریخ با ارزش تر بوده زیرا برای پند آموزی و عبرت گیری توده مردم بسیار مناسب است و به طور کلی جنبه کاربردی دارد .
د ) فلسفه تاریخ :
علم به تحولات و تطورات جامعه از مرحله ای به مرحله دیگر و علم به قوانین حاکم بر این تطورات و تحولات را ، " فلسفه تاریخ " گویند .
هـ ) فایده تاریخ :
فایده تاریخ را می توان از جهات مختلف بررسی کرد :
فایده تاریخ از دیدگاه قرآن و روایت : قرآن در آیاتی هدف از ذکر ”قصص” را پند گیری ، عبرت آموزی ، تعقل و تفکر معرفی نموده به طور مثال در آیه 111 سوره یوسف ، قرآن فایده تاریخ را در عبرت گرفتن از اعمال گذشتگان می داند و باز در آیه 120 سوره هود ، قرآن فایده تاریخ را در آرامش و تثبیت گرفتن دلها می داند و در آخر هم به سخنی از امام علی (ع) خطاب به امام حسن (ع) بر می خوریم که می فرماید : « اگر چه در تمام طول تاریخ همراه گذشتگان زندگی نکردم اما اخبار زندگی آنها را به دقت مطالعه کرده ام و با این کار گویی در تمام مدت زنده بودن و همه حوادث تلخ و شیرین زندگی را از نزدیک با آنها دیدهام » . این بیان حکایت از تجربه و عبرت اندوزی دارد.
فایده تاریخ از منظر عقل و عقلا : چگونه می توان تصور نمود فایده و سودمندی تاریخ بر کسی پوشیده باشد و حال آنکه هیچ عاقلی بدون توجه به گذشته ، اقدام به کاری نمی کند و برای آغاز هر عملی نخست تاریخچه آن را مطالعه و بررسی و اندوخته پیشینیان در آن زمینه را سنجیده و سپس با اتکا بر آن گامهای دیگری را بر می دارد .
و) عوامل محرک تاریخ : به دسته های زیر تقسیم می شود
1ـ تباهی قدرت
2ـ عصبیت
3ـ مبارزه مرتجع با پیشرو
4ـ هجوم و دفاع
5ـ اراده الهی
6ـ جغرافیا
7ـ زور و عوامل سیاسی
8ـ سنتهای الهی
9ـ پیامبران و رهبران بزرگ الهی
10ـ هجرت و مهاجرت
و) اهمیت و ضرورت آشنایی با تاریخ اسلام :
1ـ ضرورت شناخت سنت پیامبر و ائمه اطهار ، 2ـ نیاز شناخت شخصیت پیامبر(ص) و خاندان او ، 3ـ اهمیت شناخت نحوه ظهور اسلام و چگونگی رشد و تکاپوی آن
2ـ آشنایی با مورخین و منابع دست اول صدر اسلام :