لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 20 صفحه
قسمتی از متن .doc :
تقسیمات کشوری ، سلسله مراتبی اداری ـ سیاسی در تقسیم هر کشور به واحدهای کوچکتر، برای سهولت ادارة آن و تأمین امنیت و بهبود اوضاع اجتماعی و اقتصادی . این تقسیم بندی گاه برمبنای تاریخ و فرهنگ ، اوضاع جغرافیایی و جمعیت و گاه برحسب ملاحظات سیاسی (بویژه در دورة معاصر) صورت می گیرد.1) در برخی مناطق جهان اسلام .. ظاهراً اندیشة تقسیم بندی سرزمینهای جهان اسلام با فتوحات و گسترش سرزمینهای اسلامی مقارن بوده البته پیش از آن نیز تقسیم بندیهایی کلی ، از جمله بر اساس اقالیم و طول و عرض جغرافیایی محلّ، وجود داشته است (برای نمونه رجوع کنیدبه ابن حائک ، ص 44ـ49). ابن خرداذبه در سدة سوم ، بخش آباد و مسکون زمین را به چهار بخش تقسیم کرد: اَروفی ، شامل مناطقی مانند اندلس و روم و فرنگ و طَنجه تا حد مصر؛ لُوبِیه ، شامل مناطقی مانند مصر و قُلزُم و حبشه ؛ اِتیوفِیا، شامل مناطقی مانند تهامه و یمن و سند؛ و اِسقُوتِیا، شامل مناطقی از جمله ارمینیه و خراسان و خزر (ص 155). او همچنین در بیان سرزمینهای اسلامی ، چهار قسمت عمده را نام برده است : مشرق ، مغرب ، جَربا (سرزمینهای شمالی ) و تَیْمَن (سرزمینهای جنوبی ؛ ص 18، 72، 118، 153). در این تقسیم بندی ، سرزمینهای اسلامی عمدتاً به کوره ها (تقریباً معادل استان )، رُستاقها (ناحیه ای کوچکتر از کوره ) و طَسوجها (ناحیه ای کوچکتر از رستاق ) تقسیم شده اند در ایران . تقسیمات کشوری در ایران سابقه ای بسیار طولانی دارد.سرزمین سلسلة ماد (701ـ550 ق م ) از شمال به رود ارس و قله های البرز، از شرق به دشت کویر و از مغرب و جنوب به سلسله جبال زاگرس محدود می شد (ایگور دیاکونوف ، ص 79). این سرزمین هستة اصلی امپراتوری گستردة ماد و احتمالاً همین قلمرو بود که در عهد هخامنشیان «ساتراپ نشین ماد» را تشکیل می داد و مرکز آن اکباتان بود. پادشاهی ماد شامل پادشاهیهای قدیم ماد (ماد مرکزی و شرقی ) و مانا/ مانائی / ماننا و اسکاها بود (همان ، ص 311). ایگور دیاکونوف (ص 320ـ 332)، به استناد روایت هرودوت و سنگنبشتة بیستون ، پادشاهی ماد را به تبع ساتراپ نشینهای امپراتوری هخامنشی ، علاوه بر خود سرزمین ماد شامل نواحی اصلی پارس ، ارمنستان ، آشور، عیلام ، زَرَنکه / دَرَنگیان ، پارت و هیرکانیا (جرجان / گرگان )، هریوه (هرات ) و خوارزم و سغدیانه ، ناحیة سکاها (سکوتیا) و کاسپیان (کاسپین / خزر) و ناحیة حبشیان آسیایی و پاریکانیان می داند.اولین سازمان اداری و تقسیمات کشوری ایران در دورة هخامنشیان (559ـ230 ق م ) شکل گرفت . داریوش اول (550 ـ486 ق م )، مملکت را به مناطق اداری ـ خراجگزاری تقسیم کرد که «ساتراپی » نامیده می شدند. ساتراپیهای هخامنشیان از نواحی مادها وسیعتر بود و در بسیاری موارد، مرزهای ساتراپیها همان مرزهای قدیمی سرزمینی بود که جزو قلمرو هخامنشیان شده بود (مانند مصر؛ ایوانوف و دیگران). هرودوت از بیست ساتراپی و حدود هفتاد ملت که تابع دولت هخامنشیان بودند، نام برده است. در رأس ساتراپیها، «ساتراپ »ها (فارسی باستان : خِشَثَه پاوَن ) جای داشتند. در روزگار کوروش و کمبوجیه ، حاکمیت کشوری و لشکری در دست ساتراپها بود. داریوش وظایف ساتراپها و رؤسای لشکر را بدقت تفکیک و مشخص کرد؛ ساتراپها فرمانداران کشور بودند و کارهای اداری ساتراپیهای خود را انجام می دادند، امور قضایی را اداره می کردند، مراقب امور اقتصادی و گردآوری خراج بودند، امنیت را در ساتراپی خود برقرار و بر کار مأموران محلی نظارت می کردند و حق داشتند سکه های نقره و مس ضرب کنند. آنها در زمان صلح ، گروهی سپاهی تحت فرمان داشتند ولی ارتش در اختیار رؤسای لشکر بود و آنها نیز مستقیماً از شاه اطاعت می کردند (ایوانوف و دیگران ، همانجا). فعالیت ساتراپها محدود به زمان و مکان معیّنی نمی شد. گاهی کشورهایی که در امور داخلی خودمختار بودند نیز در ترکیب ساتراپیهای بزرگ قرار می گرفتند. این نکته بویژه شامل ولایتهای دوردستی می شد که دستگاه اداری هخامنشیان بندرت در امور داخلی آنها دخالت می کرد و ادارة آنها به یاری شاهزادگان محلی و رؤسای قبیله ها صورت می گرفت. در اصلاحات جدید، یک دستگاه بزرگ مرکزی به سرپرستی دفتر شاه پدید آمد. ادارة مرکزی دولت در شهر شوش (پایتخت اداری دولت هخامنشیان ) بود. در بابل ، اکباتان ، مِمفیس و دیگر شهرها نیز دفترهای بزرگ دولتی دایر بود و تعداد زیادی دبیر مکاتبات رسمی را انجام می دادند. بر کار ساتراپها و رؤسای لشکر، شاه و مأموران او نظارت می کردند. نظارت عالیه بر همة اعضای دولت و مأموران ، با «هزاره پئی تیش » (رئیس هزاره ) بود که ضمناً ریاست سپاه جاویدان (محافظان شخصی شاه ) را نیز بر عهده داشت . دفتر ساتراپها، درست همانند دفتر شاه در شوش بود. مأموران و دبیران ، رئیس دفتر، رئیس خزانه که خراج دولتی را گردآوری می کرد، محاسبها، بازپرسان قضایی ، جارچیانی که فرمانهای دولت را به اطلاع مردم می رساندند و جز اینها تحت سرپرستی ساتراپها بودند (همانجا).تقسیمات کشوری در عهد سلوکیان (312ـ250 ق م ) بر پایة ساتراپیهای هخامنشیان بود(کالج ،ص 51).سلوکیان ساتراپ نشینها را به اپارخی ، اپارخیها را به هیپارخی و هیپارخیها را به استاتما تقسیم کردند (میخائیل دیاکونوف ، ص 20).اشکانیان (250 ق م ـ226 میلادی ) در طول حکومت خود همان تقسیمات کشوری سلوکی را پذیرفتند ولی بتدریج ساتراپیها را به اپارخیهای کوچکتری تقسیم کردند و اپارخی در نخستین سدة پیش از میلاد اساس تقسیمات کشوری شد. در پایان سدة اول میلادی ، از هجده حکومت نام برده شده که ظاهراً همان آپارخیهاست . در سدة دوم میلادی نیز از 72 ساتراپی سخن به میان آمده که منظور همین اپارخیهاست . البته پادشاهیها و ساتراپیهایی نیز در کشور بود (کالج ، ص 51 ـ52). ساتراپ نشینهای پارت بمراتب کوچکتر از ساتراپ نشینهای سلوکیان بود و ظاهراً به لحاظ وسعت با اپارخیهای سلوکیان مطابقت داشت (میخائیل دیاکونوف ، ص 62).ساسانیان (ح 226 ـ ح 652 میلادی ) با مضمحل کردن حکومت اشکانیان ، نظام تقسیمات کشوری را دگرگون کردند. در زمان خسرو اول (531 ـ 579 میلادی )، قلمرو حکومت به چهار کستگ تقسیم شد، با نامهای خراسان (مشرق )، خوروران (خاوران = مغرب )، اپاختر (باختر = شمال )، نیمروج (نیمروز = جنوب ). کستگها گاهی نیز نام سرزمین عمدة خود را می گرفتند، مثلاً منطقة جنوب ، پارس و منطقة شمال آذربایگان خوانده می شد (نولدکه ، ص 185، پانویس 2؛ قس مارکوارت ، ص 37ـ 39). در رأس هر کستگ ، یک سپهبد یا مرزبان قرار داشت ، که به سبب همطراز بودن با خاندان سلطنتی ، شاه نیز خوانده می شد (کریستن سن ، ص 102). این سپهبد علاوه بر فرماندهی نظامی ، فرمانروای آن منطقه نیز بود و وظایف او تنها به سرکوبی دشمنان داخلی و در هم شکستن دشمنان خارجی محدود نمی شد، بلکه حق گردآوری مالیات از مردم منطقة خویش را نیز داشت . در واقع ، اصلاحات به علت گسترش فئودالیسم صورت گرفت و پیامد آن ، تقسیم کشور به واحدهای خرد و کلان اداری بود که فرمانروایی عالیة شاه شاهان را قبول داشتنداما به لحاظ اقتصادی ، از سیاستی نیمه مستقل پیروی می کردند (کالسنیکوف ، ص 231).طبق نظام تقسیمات کشوری کستگها به ناحیه هایی تقسیم شده بودند که مرزبانانی دون پایه بر آنها فرمانروایی می کردند (کریستن سن ، ص 136ـ137). کریستن سن (ص 137) به نقل از آمیانوس مارسلینوس ، اسامی ناحیه های ایران را به شرح زیر گرد آورده است : آشور،
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
موسسه جهاد دانشگاهی استان یز د واحد اردکان
موضوع :
ایمان در قرآن
مربوط به درس :
تفسیر موضوعی قرآن
استاد راهنما :
سرکار خانم کریمی
پژوهنده :
سودابه دودافکن سامانی
رشته :
ارتباط تصویری
بهار 87
راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن(راه اول –ایمان(
ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش ،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود.تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در ان تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.[1]
در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم : "هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم..[2]."‹‹اوکسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند...››. اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان ، آرامش روحی وروانی وجود ندارد .یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد.به تعبیر علامه طبا طبایی‹‹ ظاهرا مراد از سکینت در این آیه آرامش وسکون نفس واطمینان آن ، به عقائدی است که به آن ایمان آورده ولذا نزول سکینت را این دانسته که ""لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم"" تا ایمانی بر ایمان سابق بیفزایند.پس معنای آیه این است که :خدا کسی است که ثبات واطمینان را لازمة مرتبه ای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود[3].››
یقیقا داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید.انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است . ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است.ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از خشنودی خدای متعال .دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند.ولذا هیچ وقت سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.
راجع به ایمان وفواید آن در قرآن آیات فراوانی وجود دارد ، ولی چون در اینجا بحث ما روی عوامل آرامش دور می زند
لذا نمی توان به صورت مبسوط به این موضوع پرداخت.با این حال جا دارد به یکی از آیات که با بحث ما ارتباط دارد اشاره کنم:
آیة‹‹ الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون››[4] "" (آری) آنها که ایمان آوردند،وایمان خود را با شرک وستم نیالودند ، ایمنی تنها از آن آنهاست وآنها هدایت یافتگانند""
این آیه متضمن یک تأ کید قوی است زیرا مشتمل است بر اسنادهای متعددی که همگی آنها در جمله اسمیه است.[5]به تعبیر علّامه طباطبایی نتیجة این تأکیدهای پی در پی این است که نبایدبه هیچ وجه در اختصاص (امنیّت)و(هدایت)برای مؤمنین شک وتردید داشت واین آیة شریفه هم دلالت می کند براینکه امنیّت (آرامش )وهدایت از خواص وآثار ایمان است .البته به شرط اینکه روی این ایمان با پرده هایی مثل شرک وستم پوشیده نشود.ومراد از ظلم در این آیه به معنای چیزهایی است که برای ایمان مضرّ بوده وآن را فاسد وبی اثر می سازد.[6]که اکثر مفسرین آنرا شرک دانسته واین را از آیة(انّ الشرک لظلم عظیم)[7] استفاده کرده اند.
به هر حال با توجه به این آیات وآیات دیگر می توان به این اصل مهم رسید که: امنیت وآرامش روحی تنها موقعی به دست می آید که در جوامع انسانی دواصل حکومت کند، ایمان وعدل اجتماعی .
مگر پایه های ایمان به خدامتزلزل گرددواحساس مسئولیت در برابرپروردگار ازمیان برودوعدالت اجتماعی جای خود را به ظلم وستم بسپارد،امنیت در چنان جامعه ای وجود نخواهد داشت وبه همین دلیل با تمام تلاش وکوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط نا امنی های مختلف در دنیا می کنندروز به روز فاصلة مردم جهان از آرامش وامنیت واقعی بیشتر می گردد.دلیل این وضع همان است که در آیه فوق اشاره شده.پایه های ایمان لرزان وظلم جای عدالت را گرفته است.تأثیر ایمان در آرامش وامنیت روحی برای هیچکس جای تردیدنیست همانطور که ناراحتی وجدان وسلب آرامش روانی به خاطر ارتکاب ظلم بر کسی پوشیده نمی باشد.[8]
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 6 صفحه
قسمتی از متن .doc :
جمعیت
جمعیت سال 1375در سال 1375 در شهرستان اردکان نسبت شهرنشینی 79% بوده که به دو شهر اردکان و شهر تازه تاسیس احمدآباد اختصاص یافته است(شهر احمدآباد در حدود 4500 نفر جمعیت دارد). شهر اردکان در سال 75 دارای 9472 خانوار معمولی ساکن با 43708 نفر جمعیت بوده و نسبت جنسی شهر معادل 107 مرد در مقابل هر 100 زن بوده است. این میانگین در سطح کشور 4/104 است. شهر اردکان از نظر جمعیت ووسعت پس از مرکز استان (شهر یزد) اولین شهر استان است. جمعیت بافت قدیمی شهر اردکان حدود 8/1 جمعیت کل شهر است.
روند شهرنشینی در شهرستان طی سالهای 75-45همانطور که ملاحظه می شود طی سالهای 70-45 از سهم جمعیت روستانشین شهرستان کاسته و به سهم جمعیت شهرنشین شهرستان افزوده شده است.
مهاجرترشد جمعیت شهر اردکان بطور عمده متاثر از رشد طبیعی بوده و از باروری و مرگ ومیر تاثیر پذیرفته و در مجموع مهاجرت در افزایش جمعیت شهر نقش چندانی نداشته است. جهت حرکت جریان های مهاجرتی عمدتا متوجه شهر یزد(مرکز استان) است.
گروه های مهاجر وارد شده به شهر اردکانگروهی با منشا روستایی که عمدتا مربوط به خارج شدگان از آبادی های شهرستان هستند.گروهی با منشا شهری (63% کل مهاجران) که عمدتا مربوط به شهرهای سایر استان ها هستند.از مهاجرین وارد شده به شهر اردکان در فاصله سالهای (70-55) نسبت مردان بیش از زنان است. بیش از 70% مهاجران در گروه سنی زیر 30 سال قرار دارند.جریان های مهاجرت داخل شهری عموما از مناطق مرکز شهر به سوئی حواشی شهر و نواحی جدید و نوساز صورت می گیرد.
سواداز 38136 نفر جمعیت 6 ساله و بیشتر شهر , 81% جمعیت(26/86% مردان و 44/75% زنان ) با سواد بوده اند.
اشتغال به تحصیل در مراکز آموزش عالیدانشگاه ها در اردکان (جمعیت جوان) :دانشگاه آزاد : (1300 دانشجو) مرکز آموزش فنی و حرفه ای شهید بهشتی : (900 دانشجو)مرکز جهاددانشگاهی : ( 400 دانشجو)دانشگاه پیام نور : ( 2700 دانشجو)بیش از نصف دانشجویان دختر هستند.بطور کلی از اصولی که می توان در معماری و شهرسازی شهر اردکان همچون شهرهای دیگر مناطق کویری ایران با چنین شرایط اقلیمی (گرم و خشک ) به خوبی مشاهده کرداصل حریم و درونگرایی است.در واقع تجلی این اصول در معماری و شهرسازی قابل روئیت است و ریشه آنها در فرهنگ مردم جای دارد.مردم شهر به دلیل فرهنگ درونگرای خود کمتر در عرصه فضاهای عمومی شهر حاضر می شوند و به همین دلیل فضاهای عمومی شهر ( پارکها , فضاهای تفریحی و تفرجی و...) معمولا از حضور ساکنین اصلی شهر خالی اند, آنچه به چنین فضاهایی در شهر اردکان حیات و سرزندگی بخشیده حضور قشر جوان دانشجو است که البته این قشر نیز از فضاهای مناسب تفریح و تفرج محرومند. غالب دانشجویان شهر از دیگر شهرهای کشور هستند و برخلاف فرهنگ درونگرای حاکم در شهر تمایل به حضور در فضاهای عمومی و فضاهای شهری دارند که در طراحی ها باید به نیازهای آنها توجه داشت.
ویژگی های فرهنگی مردم اردکانمردم شهر اردکان سخت کوش, با ایمان , بردبار و پاک اندیش , ساده و بی پیرایه , متعصب در امور دینی و مقید به برپایی عزاداری در چند ماه از سال هستند. تعصب ووابستگی خاص به مذهب , پشتکار و سختکوشی , مهمانوازی , صرفه جویی , سوداگری , همکاری و تعاون , روحیه کار , روحیه قناعت پیشگی و اقتصادی بودن , اهل ریسک نبودن و بی اعتمادی به اقلیم و شرایط آب و هوایی و... ویژگیهایی هستند که تا حدودی متاثر از شرایط اقلیمی خاص منطقه ( اقلیم کویری و گرم و خشک) هستند.مردم اردکان آریایی نژاد و ایرانی الاصل هستند و به زبان فارسی و لهجه شیرین یزدی سخن می گویند.بیشتر مردم شهرمسلمان و شیعه جعفری هستند و شماری زرتشتی نیز در ناحیه زندگی می کنند.از جمعیت شهر اردکان 6/99% مسلمان و4/0% زرتشتی , مسیحی و ... هستند.
مذهب و رسومات مذهبیشهر اردکان دارای بافتی سنتی و مذهبی است و انجام فرایض و اصول مذهبی از ارکان و اولویتهای اصلی برنامه روزانه مردم اردکان است. وجود مساجد , تکیه ها , حسینیه ها , مدارس علمیه و امامزاده ها گویای این مطلب است. مسجد جامع شهر نیز به عنوان قطب مذهبی شهر عمل می کند.شاید بتوان یکی از دلایل بالا بودن سرانه مذهبی را در بافت تاریخی, موقوفات مردمی جهت ساخت حسینیه و مسجد دانست.مراسم سینه زنی و نوحه سرایی در دهه محرم , مراسم نذر و عزاداری , سفره ابوالفضل و سفره مرتضی علی , اسفند دود کردن , نخود مشکل گشا , دعا نویسی , تعزیه خوانی و شبیه گردانی , نخل گردانی , ساخت علم و کتل و آذین بندی و ... از رسومات مذهبی شهر به شمار می آیند.نخل گردانی در ماه محرم و برپایی مراسم عزاداری در تکیه و حسینیه های بافت از جمله مرسومات آئینی است که شهر اردکان بدان معروف شده است.نخل گردانی از مراسمی است که در ماه محرم در اردکان با شکوه و عظمت خاصی صورت می گیرد. گرداندن نخل معمولا در اوایل شب یا پس از ختم تعزیه عصر انجام می گیرد. هنگام بلند کردن نخل , طبال ها طبل می نوازند و جمعیت با فریاد( یا حسین) چوب های حمال آن را بر دوش می گیرند و نخل را بر دوش می گیرند و نخل را با شور و هلهله از جا بلند میکنند و سه مرتبه دور میدان می گردانند . درانتهای مراسم نخل را سر جای خود می گذارند و تا محرم سال آینده در محل خود باقی می ماند.نیمه شعبان : در شب میلاد ولی عصر (عج) شهر چراغانی می شودو مردم سرور و شادی سر می دهند . در قدیم در این شب مردم به نمایش و خیمه شب بازی می پرداختند.
جاذبههای فرهنگیاز آنجا که این شهرستان به عنوان بخشی از استان امروزی یزد در طول تاریخ تا حدودی دوران بدون جنگ و جدال را پشت سر گذاشته لذا یکی از محیطهای امن جهت زندگی اقلیتهای دینی نیز محسوب میشده ، بطوریکه امروزه عدهای از زرتشتیان در کنار مسلمانان به زندگی روزمره خود در کمال همدلی و همکاری ادامه می دهند. در شهرستان اردکان پیرانگاهها و زیارتگاههای متعددزرتشتیان نظیر پیر سبز چک چک ، پیرهریشت ، پارس بانو و... وجود دارد که مورد تقدیس زرتشتیان ایران و جهان میباشد.
پیرانگاههای زرتشتیانپیر سبز چک چک:در میان کوههای اردکان و انجیره در راه طبس قرار دارد و علت اصلی این نام ریزش قطرهای آب از بریدگی کوههای سخت سنگی است. زرتشتیان استان ، ایران و جهان بخصوص از روزهای سوم تا دهم تیرماه و گاهی از اواخر خردادماه تا دهم تیرماه نسبت به انجام نذورات و زیارات و ذبح گوسفند در این مکان جمع و به انجام فرایض دینی خود میپردازند.آنها در این مکان بناهای متعدد استراحت در دامنه کوه ساختهاند.پیرهریشت:در پنج کیلومتری شمال اردکان قرار گرفته و دارای چند ساختمان جهت اقامت است.
ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی بافت قدیم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
آموزشکده فنی شهید بهشتی اردکان
تقدیر و تشکّر:
با سپاس فراوان از اساتید محترم آموزشکده شهید بهشتی اردکان و همچنین استاد بزرگوار جناب آقای قادری و تمامی افرادی که در تکمیل این پروژه از راهنمایی و کمک آنها استفاده شده است.
عناوین موضوعات
پیشگفتار
بیان موضوع پروژه
فصل اول:
مدیریت
مدیریت یا سرپرستی
مدیریت پروژه
تعیین هیأت مؤسس
رضایت هیأت مؤسس
تهیه طرح پیشنهادی
معرفی نماینده تام الاختیار
دریافت مجوز فعالیت ذکر شده در طرح
تدوین اساسنامه پیشنهادی
افتتاح حساب در صندوق تعاون
آگهی دعوت از داوطلبان عضویت
آگهی دعوت اولین مجمع عمومی عادی
ثبت نام داوطلبان عضویت در هیأت مدیره و بازرسان به دوره های آموزشی
برگزاری اولین مجمع عمومی عادی
تعریف مجمع عمومی
تصویب اساسنامه
انتخاب اعضای اصلی و علی البدل هیأت مدیره
وظایف و اختیارات هیأت مدیره
انتخاب بازرس یا بازرسان علی البدل
وظایف بازرس یا بازرسان
مدیر عامل
راهنمای علائم
فصل دوم:
برنامه ریزی
مقدمه
فصل سوم :
مدیریت اقتصادی
هزینه های سوخت مصرفی
حق بیمه و پاداش
هزینه تعمیرات و نگهداری ماشین آلات و تأسیسات
هزینه های جاری
هزینه های متفرقه و پیش بینی نشده
فصل چهارم
نتیجه گیری
نظام مدیریت مشارکتی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 41
موسسه جهاد دانشگاهی استان یز د واحد اردکان
موضوع :
ایمان در قرآن
مربوط به درس :
تفسیر موضوعی قرآن
استاد راهنما :
سرکار خانم کریمی
پژوهنده :
سودابه دودافکن سامانی
رشته :
ارتباط تصویری
بهار 87
راههای رسیدن به آرامش روانی ازنگاه قرآن(راه اول –ایمان(
ایمان عبارت است از باور وتصدیق قلب به خدا ورسولش ،آنچنان باور وتصدیقی که هیچگونه شک و تردیدی بر آن وارد نشود.تصدیق مطمئن وثابت ویقینی که دچار لرزش وپریشانی نشود وخیالات ووسوسه ها در ان تأثیر نگذارد وقلب واحساس در رابطه با آن گرفتار تردید نباشد.[1]
در قرآن در سوره مبارکه فتح می خوانیم : "هوالذی انزل السکینه فی قلوب المؤمنین لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم..[2]."‹‹اوکسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد تا ایمانی به ایمان شان بیافزایند...››. اولین برداشتی که صورت می گیرد این است که بدون ایمان ، آرامش روحی وروانی وجود ندارد .یا حداقل اینگونه می توان گفت که یکی از عوامل ایجاد آرامش دارابودن ایمان به خدا می باشد.به تعبیر علامه طبا طبایی‹‹ ظاهرا مراد از سکینت در این آیه آرامش وسکون نفس واطمینان آن ، به عقائدی است که به آن ایمان آورده ولذا نزول سکینت را این دانسته که ""لیزدادوا ایمانا مع ایمانهم"" تا ایمانی بر ایمان سابق بیفزایند.پس معنای آیه این است که :خدا کسی است که ثبات واطمینان را لازمة مرتبه ای از مراتب روح است در قلب مؤمن جای داد تا ایمانی که قبل از نزول سکینت داشته بیشتر وکاملتر شود[3].››
یقیقا داشتن آرامش در زندگی نخستین چشمه خوشبختی است وکسی که از این نعمت محروم باشد از نعمت خوشبختی نیز محروم است وهیچگاه طعم خوشبختی را نخواهد چشید.انسان بی ایمان در دنیا با اندیشه وافکار موهوم وبا نگرانی های فراوان دست به گریبان است . ولذا دائما در درون خود دچار پیکاری بزرگ است وهمیشه هم در انتخاب مسیر زندگی ودر تصمیم گیریهایش دچار سر در گمی است.ولی بر خلاف آن انسان با ایمان از همة اینها آسوده است وهمة افکار واهداف واندیشه هارا تحت لوای یک هدف گرد آورده است وفقط به خاطر آن تلاش می کندوبه سوی آن می شتابد وآن عبارتست از خشنودی خدای متعال .دیگر کاری به این ندارد که مردم از او خشنود باشند یا بر او خشم گیرند.ولذا هیچ وقت سردر گم نیست وهمیشه در یک آرامش روحی به سر می برد.
راجع به ایمان وفواید آن در قرآن آیات فراوانی وجود دارد ، ولی چون در اینجا بحث ما روی عوامل آرامش دور می زند
لذا نمی توان به صورت مبسوط به این موضوع پرداخت.با این حال جا دارد به یکی از آیات که با بحث ما ارتباط دارد اشاره کنم:
آیة‹‹ الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولئک لهم الامن وهم مهتدون››[4] "" (آری) آنها که ایمان آوردند،وایمان خود را با شرک وستم نیالودند ، ایمنی تنها از آن آنهاست وآنها هدایت یافتگانند""
این آیه متضمن یک تأ کید قوی است زیرا مشتمل است بر اسنادهای متعددی که همگی آنها در جمله اسمیه است.[5]به تعبیر علّامه طباطبایی نتیجة این تأکیدهای پی در پی این است که نبایدبه هیچ وجه در اختصاص (امنیّت)و(هدایت)برای مؤمنین شک وتردید داشت واین آیة شریفه هم دلالت می کند براینکه امنیّت (آرامش )وهدایت از خواص وآثار ایمان است .البته به شرط اینکه روی این ایمان با پرده هایی مثل شرک وستم پوشیده نشود.ومراد از ظلم در این آیه به معنای چیزهایی است که برای ایمان مضرّ بوده وآن را فاسد وبی اثر می سازد.[6]که اکثر مفسرین آنرا شرک دانسته واین را از آیة(انّ الشرک لظلم عظیم)[7] استفاده کرده اند.
به هر حال با توجه به این آیات وآیات دیگر می توان به این اصل مهم رسید که: امنیت وآرامش روحی تنها موقعی به دست می آید که در جوامع انسانی دواصل حکومت کند، ایمان وعدل اجتماعی .
مگر پایه های ایمان به خدامتزلزل گرددواحساس مسئولیت در برابرپروردگار ازمیان برودوعدالت اجتماعی جای خود را به ظلم وستم بسپارد،امنیت در چنان جامعه ای وجود نخواهد داشت وبه همین دلیل با تمام تلاش وکوششی که جمعی از اندیشمندان جهان برای برچیدن بساط نا امنی های مختلف در دنیا می کنندروز به روز فاصلة مردم جهان از آرامش وامنیت واقعی بیشتر می گردد.دلیل این وضع همان است که در آیه فوق اشاره شده.پایه های ایمان لرزان وظلم جای عدالت را گرفته است.تأثیر ایمان در آرامش وامنیت روحی برای هیچکس جای تردیدنیست همانطور که ناراحتی وجدان وسلب آرامش روانی به خاطر ارتکاب ظلم بر کسی پوشیده نمی باشد.[8]