لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 11
ادبیات
ادبیات یا سخنگان به مجموعه سخنهای انسانی که در قالبهای گفتاری، نوشتاری و یا دیگر قالبها مانند قالب الکترونیکی گرد آمده باشند گفته میشود. ملتها و تیرهها همانگونه که دارای نهادها، مکتبهای فلسفی یا دورانهای تاریخی هستند میتوانند دارای ادبیات نیز باشند. در باور همگانی ادبیات یک تیره یا ملت برای نمونه مجموعه متنهایی است که آثار ماندگار و برجسته پیشینیان و همروزگاران آن تیره و ملت را تشکیل میدهند. یکی از طبقهبندیهای مشهور و پرکاربرد متنهای ادبی، طبقهبندی دوگانهایست که بر اساس آن متنها به دو گونهٔ اصلی شعر و نثر تقسیم میشوند. این طبقهبندی سنت دیرینهای در زبان فارسی و ادبیات جهان دارد. سخنوران و فیلسوفان از دیرباز در پی پررنگ کردن خط ظریف میان این دو و ارایهٔ تعریفی فراگیر و تمیزدهنده از چامه و نثر بودهاند.
زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است . انسان ها در گذر زمان از زبان برای انتقال پیام ها ، عواطف و اندیشه های خویش بهره جسته اند و از ادبیات که زبان برتر است به عنو ان ابزاری در انتقال بهتر ، بایسته تر و مؤثرتر اندیشه خود استفاده کرده اند . ادبیات ، در تلطیف احساسات ، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزش ها و اندیشه ها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است . به همین دلیل هر اندیشه ای که در قالب مناسب خویش ریخته شود پایا و مانا خواهد بود . زبان و ادب فارسی ، زبان دوم عالم اسلام و زبان اول عالم تشیع ، عامل وحدت ملی و پل انتقال مواریث ارجمند فرهنگی از نسل های گذشته به امروز و از امروز به آینده است . به همین دلیل مضامین پر شور عرفانی ، حکمی ، فلسفی ، اخلاقی و هنری در زبان و ادب فارسی چشمگیر و چشم نواز است .
تاریخ ادبیات فارسی
ادبیات پارسی پس از حمله اعراب
پس از حمله عرب سیر ادبی ایران تا پیدایش نخستین سلسلههای ایرانی متوقف ماند. در زمان طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹ ه. ق.) شاعری به نام حنظله بادغیسی (ف.۲۲۰) ظهور کرد. در عهد صفاریان محمد بن وصیف و فیروز مشرقی و ابو سلیک گرگانی به سرودن شعر پرداختند.
در دوره سامانی شعر و نثر پارسی هر دو راه کمال سپرد. در شعر شهید بلخی، رودکی سمرقندی، ابو شکور بلخی، ابو الموید بلخی، منجیک ترمذی، دقیقی طوسی، کسائی مروزی، عماره مروزی. در نثر رساله در احکام فقه حنفی تصنیف ابوالقاسم بن محمد سمرقندی، شاهنامه ابو منصوری، کتاب گرشاسب و عجائب البلدان هر دو تالیف ابو الموید بلخی، ترجمه تاریخ طبری توسط ابو علی بلعمی، ترجمه تفسیر طبری توسط گروهی از دانشمندان، حدود العالم (در جغرافیا)، رساله استخراج تالیف محمد بن ایوب حاسب طبری پرداخته شد.
در دوره آل بویه منطقی رازی و غضایری در شعر نامبردارند و در نثر دانشنامه رازی علائی و رگشناسی به قلم ابن سینا پرداخته شد و ابوعبید جوزانی بخش ریاضی دانشنامه را به رشته تحریر درآورد و قصه حی بن یقظان به فارسی ترجمه و شرح شد.
در دوره غزنوی فردوسی، عنصری، عسجدی، فرخی سیستانی و منوچهری شعر پارسی سبک خراسانی را به کمال رسانیدند و ابو نصر مشکان نویسنده مکتوبات درباری سبکی بدیع در نثر پدید آورد.
در زمان سلجوقیان و خوارزمشاهیان شاعران بزرگ چون اسدی، ناصر خسرو، قطران، مسعود سعد، عمر
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بسم الله الرحمان الرحیم
ادبیات پایداری
کلبه عمو تُم
درس هشتم
دبیر مربوطه : آقای دانش پژوه تهیه کنندگان : محمّدرضا شفائی ـ بهروز فتحی ـ بابک اسدی کلاس : 205
پاسخ خودآزمایی
1) چند مورد از برخورد های انسانی عمو تُم را با هم نوعانش بنویسید.
عمو تُم هنگام بازگشت به کلبه و طی ساعات کار همواره برای دل جویی کردن از ضعفا و نومیدان و تسلّا بخشیدن به آن ها وسیله ای می یافت.این مرد عجیب ، خاموش و صبور ، داوطلبانه بار همه را حل می کرد بدون این که هرگز از کسی کمک بخواهد همیشه همه جا آخر می آمد کم تر سهم می گرفت و تازه همان را با دیگران تقسیم می کرد و در شب های یخبندان روپوش مندرس خود را به زن بیماری می داد که از شدّت تب متشنّج بود. در مزرعه سبد کارگران ضعیف و رنجور را پر می کرد وبرای این کار خود را به خطر می انداخت.
2) لگری چه چیزی را لازمه ی سپردن مسئولیّت مباشری به عمو تُم می دانست؟چرا؟ لگری عقیده داشت لازمه ی سپردن این گونه مسئولیت ها به یک غلام خشونت و سنگدلی نسبت به اوست.
3) عمو تُم ضعف ارباب را چگونه به روخش کشید؟ گفت : « تا کنون کارهایی را که به نظرم درست و عاقلانه بوده ، انجام داده ام در آینده هم همیشه همین طور رفتار خواهم کرد . هرگز هیچ کار بدی نخواهم کرد .» وگفت : « ارباب می دانم که شما می توانید کار های وحشتناکی انجام دهید امّا هنگامی که جسم را کشتید دیگر کاری از دستتان بر نمی آید و پس از آن ابدیّت در کار است .»
4) اعتقاد به سرای باقی را در کدام بخش از سخنان عمو تّم می توان دریافت؟
آن جا که می گوید : من همه ی نیروی بازوان و همه وقت و توانایی ام را در اختیار شما می گذارم ، امّا روانم را نمی توانم به وجود فناپذیری بسپارم ... آن را برای خداوند محافظت می کنم . دستورات خداوندی را بر همه چیز بر مرگ و بر زندگی مقدّم می شمارم ... آقای لگری می توانید یقین داشته باشید که من ذرّه ای از مرگ باک ندارم بلکه در انتظارش هستم هر بار بخواهید می توانید مرا شلّاق بزنید ، از گرسنگی بکشید ... آتشم بزنید . همه ی این ها وسیله خواهند شد برای این که هر چه زود تر مرا به دیاری که باید به آن جا بروم روانه کند.
5
5) درباره یکی از کتاب های زیر که موضوع آن ها پایداری و مقاومت در برابر ستم داخلی یا خارجی است، به انتخاب خود گزارشی کوتاه تهیّه کنید:
خوشه های خشم نوشته ی جان اشتاین بک: کتابی است آمریکایی و به بیان شرح حال مردمی که در رنج و می برند ودر مزارع کار می کنند می پردازد .
کوش های و آدم ها نوشته ی جان اشتاین بک: بیان کننده ی نحوه ی برخورد با آدم های رنجیده ومحروم است.
سال پنجم الجزایر نوشته فرانتس فانون: داستان قهرمان آزادی خواه آفریقایی که شیوه های استعماری فرانسه را بیان می کند.
آدم ها و خر چنگ ها نوشته ی خوزوئه دوکاسترو: توصیف آمریکای لاتین و برزیل و مردمی که در حاشیه دریا ها زندگی می کنند و علّت فقر و اینکه مردم در فقر زندگی می کنند را بیان می کند.
6) در شعر « تو را می خوانم » مقصود شاعر از جمله ی «ما این را از گذشته به ارث می بریم »چیست؟ یعنی ما شجاعت و دلاوری و دفاع از میهن را از گذشتگان خود داریم و جنگاوری را از آن ها به ارث برده ایم.
6
لغات واصطلاحات
خپله ای: کمی چاق مسیو: آقا (کلمه ی فرانسوی)
دهن کجی می کرد: برای اندامش مناسب نبود جنتلمن: با شخصیّت، نجیب زاده
قوّت می گرفت: بیش تر می شد مطبوعی نیست: قابل قبول نیست
سرش مانند گلوله گرد بود: مانند توپ بود ابدّیت: آخرت، جهان ابدی
سرخ و سیخ: قرمز و ایستاده دندان قروچه ای کرد: دندان هایش را به هم
هجای: حرف کشیده شده آخر کلمه فشارد
حراج: فروش غیظ: غضب
سان دید: باردید کرد مضیقه: تنگی
پیرهن زیبایی با یقه ی آهاری: اتو شده باک ندارم: ترسی ندارم
مندرس: پاره و پورهِ عفریت: اهریمن، شیطان
مسیح تو من هستم: همه کاره تو من هستم ژرفای وجدان: عمق وجود
تیره روزانی: بد بختان عطوفت: مهربانی
متشنّج بود: دچار تشنج شده بود مادام: همیشه
تسلّا: آرامش همه ی روشنایی های شهر خاموش شده
مرتعش: لرزان بودند: کنایه از نا اُمیدی
به حد نصاب نرسیده بود: پر نشده بود الغای بردگی: لغو بردگی
لوحی: نوشته ای بد نهادش: بد ذات
تلو تلو خوردن: در حال افتادن
زمخت: خشن
حضّار: حاضرین
از جا در رفت: عصبانی شد
4
ادبیات پایداری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
بسم الله الرحمان الرحیم
ادبیات پایداری
کلبه عمو تُم
درس هشتم
دبیر مربوطه : آقای دانش پژوه تهیه کنندگان : محمّدرضا شفائی ـ بهروز فتحی ـ بابک اسدی کلاس : 205
پاسخ خودآزمایی
1) چند مورد از برخورد های انسانی عمو تُم را با هم نوعانش بنویسید.
عمو تُم هنگام بازگشت به کلبه و طی ساعات کار همواره برای دل جویی کردن از ضعفا و نومیدان و تسلّا بخشیدن به آن ها وسیله ای می یافت.این مرد عجیب ، خاموش و صبور ، داوطلبانه بار همه را حل می کرد بدون این که هرگز از کسی کمک بخواهد همیشه همه جا آخر می آمد کم تر سهم می گرفت و تازه همان را با دیگران تقسیم می کرد و در شب های یخبندان روپوش مندرس خود را به زن بیماری می داد که از شدّت تب متشنّج بود. در مزرعه سبد کارگران ضعیف و رنجور را پر می کرد وبرای این کار خود را به خطر می انداخت.
2) لگری چه چیزی را لازمه ی سپردن مسئولیّت مباشری به عمو تُم می دانست؟چرا؟ لگری عقیده داشت لازمه ی سپردن این گونه مسئولیت ها به یک غلام خشونت و سنگدلی نسبت به اوست.
3) عمو تُم ضعف ارباب را چگونه به روخش کشید؟ گفت : « تا کنون کارهایی را که به نظرم درست و عاقلانه بوده ، انجام داده ام در آینده هم همیشه همین طور رفتار خواهم کرد . هرگز هیچ کار بدی نخواهم کرد .» وگفت : « ارباب می دانم که شما می توانید کار های وحشتناکی انجام دهید امّا هنگامی که جسم را کشتید دیگر کاری از دستتان بر نمی آید و پس از آن ابدیّت در کار است .»
4) اعتقاد به سرای باقی را در کدام بخش از سخنان عمو تّم می توان دریافت؟
آن جا که می گوید : من همه ی نیروی بازوان و همه وقت و توانایی ام را در اختیار شما می گذارم ، امّا روانم را نمی توانم به وجود فناپذیری بسپارم ... آن را برای خداوند محافظت می کنم . دستورات خداوندی را بر همه چیز بر مرگ و بر زندگی مقدّم می شمارم ... آقای لگری می توانید یقین داشته باشید که من ذرّه ای از مرگ باک ندارم بلکه در انتظارش هستم هر بار بخواهید می توانید مرا شلّاق بزنید ، از گرسنگی بکشید ... آتشم بزنید . همه ی این ها وسیله خواهند شد برای این که هر چه زود تر مرا به دیاری که باید به آن جا بروم روانه کند.
5
5) درباره یکی از کتاب های زیر که موضوع آن ها پایداری و مقاومت در برابر ستم داخلی یا خارجی است، به انتخاب خود گزارشی کوتاه تهیّه کنید:
خوشه های خشم نوشته ی جان اشتاین بک: کتابی است آمریکایی و به بیان شرح حال مردمی که در رنج و می برند ودر مزارع کار می کنند می پردازد .
کوش های و آدم ها نوشته ی جان اشتاین بک: بیان کننده ی نحوه ی برخورد با آدم های رنجیده ومحروم است.
سال پنجم الجزایر نوشته فرانتس فانون: داستان قهرمان آزادی خواه آفریقایی که شیوه های استعماری فرانسه را بیان می کند.
آدم ها و خر چنگ ها نوشته ی خوزوئه دوکاسترو: توصیف آمریکای لاتین و برزیل و مردمی که در حاشیه دریا ها زندگی می کنند و علّت فقر و اینکه مردم در فقر زندگی می کنند را بیان می کند.
6) در شعر « تو را می خوانم » مقصود شاعر از جمله ی «ما این را از گذشته به ارث می بریم »چیست؟ یعنی ما شجاعت و دلاوری و دفاع از میهن را از گذشتگان خود داریم و جنگاوری را از آن ها به ارث برده ایم.
6
لغات واصطلاحات
خپله ای: کمی چاق مسیو: آقا (کلمه ی فرانسوی)
دهن کجی می کرد: برای اندامش مناسب نبود جنتلمن: با شخصیّت، نجیب زاده
قوّت می گرفت: بیش تر می شد مطبوعی نیست: قابل قبول نیست
سرش مانند گلوله گرد بود: مانند توپ بود ابدّیت: آخرت، جهان ابدی
سرخ و سیخ: قرمز و ایستاده دندان قروچه ای کرد: دندان هایش را به هم
هجای: حرف کشیده شده آخر کلمه فشارد
حراج: فروش غیظ: غضب
سان دید: باردید کرد مضیقه: تنگی
پیرهن زیبایی با یقه ی آهاری: اتو شده باک ندارم: ترسی ندارم
مندرس: پاره و پورهِ عفریت: اهریمن، شیطان
مسیح تو من هستم: همه کاره تو من هستم ژرفای وجدان: عمق وجود
تیره روزانی: بد بختان عطوفت: مهربانی
متشنّج بود: دچار تشنج شده بود مادام: همیشه
تسلّا: آرامش همه ی روشنایی های شهر خاموش شده
مرتعش: لرزان بودند: کنایه از نا اُمیدی
به حد نصاب نرسیده بود: پر نشده بود الغای بردگی: لغو بردگی
لوحی: نوشته ای بد نهادش: بد ذات
تلو تلو خوردن: در حال افتادن
زمخت: خشن
حضّار: حاضرین
از جا در رفت: عصبانی شد
4
ادبیات پایداری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بسم الله الرحمن الرحیم
ادبیات نمایشی
تهیه کنندگان:
میلاد عمارلو
محمد جنتی سنگ نقره
دبیر راهنما:
جناب آقای دانش پژوه
فیلمنامه
فیلمنامه داستانی است که همراه با توضیح صحنه ها برای ساخت فیلم نوشته می شود. عناصر فیلمنامه از این قبیل هستند: داستان و شخصیت ها ، صحنه ها ، سکانس ها ، پرده ها ، موسیقی ، مکان ها و ...
انواع فیلمنامه
فیلمنامه کوتاه
در خصوص فیلمنامه کوتاه تعاریف گوناگونی وجود دارد. برخی از نظریه پردازان هر فیلمنامهای را که کمتر از هفتاد دقیقه باشد فیلمنامه کوتاه میدانند. برخی دیگر فیلمنامه کمتر از هفتاد دقیقه را نیز به دو بخش کوتاه، و نیمه بلند تقسیم میکنند. این در حالی است که وقتی نام فیلمنامه کوتاه به زبان میآید آنچه بیشتر در ذهن شنونده شکل میگیرد، فیلمنامهای است که حداکثر حدود سی دقیقه باشد. این فکر بیشتر از آنجا ناشی میشود که اغلب افراد فیلمنامه کوتاه را فیلمنامهای غیرحرفهای میدانند که نقطه شروع فیلمسازی حرفهای است. به همین علت این افراد معتقدند که فیلمنامه کوتاه تا آنجا که ممکن است باید موجز و فشرده، و کم خرج (از نظر تولید) باشد معمولاً این افراد آنقدر در این اندیشه غرق میشوند که به کلی عناصری نظیر قصه، مخاطب گسترده و انبوه، و موقعیت اجتماعی فیلمساز را از یاد میبرند. در حالی که فیلمنامه کوتاه میتواند شخصیت مستقلی برای خود داشته باشد. می تواند مخاطب خود را داشته باشد. همانطور که داستان کوتاه چنین است. بسیاری از افراد بودهاند که در قالب کار کوتاه موفقیت بیشتری کسب کردهاند. در حالی که در قالب یک کار بلند سردرگم و ناتوان نشان دادهاندو همانطور که دیده میشود برخی از فیلمسازان در سریالسازی بسیار موفقتر از کار سینمایی بوده و هستند. ایجاز، وجود شخصیتهای کم، نگاه نو و بکر، کم هزینه بودن (از نظر تولیدی)، و ارائه فکر و دیدگاه، و نکاتی از این دست میتواند از امتیازات یک فیلمنامه کوتاه خوب باشد حتی بعضی از این عوامل میتواند شانس تولید یک فیلمنامه را به مراتب بیشتر کرده، آن را به اجرا نزدیک سازد اما نمیتوان گفت یک فیلمنامه کوتاه حتماً باید همه عوامل
را با هم داشته باشد. مثلاً ممکن است فیلمنامهای کوتاه از چندین شخصیت برخوردار باشد. یا از نظر تولیدی نسبتاً پر هزینه باشد. اما در قالب کار کوتاه قرار بگیرد. در ساختار حرفهای فیلمسازی ممکن است کارگردانی که سابقه تولید چندین فیلم سینمایی در پرونده خویش دارد زمانی تصمیم بگیرد فیلمی کوتاه بسازد. در این ساختار ممکن است امکان کار در قالب سینمایی یا سریال برای
فیلمسازان کوتاه میسر باشد، اما آنها همچنان مایل باشند حرفها و دیدگاه، و یا حتی قصه خود را در قالب فیلم کوتاه بیان کنند. طبیعی است که در این جامعه سینمایی هر یک از عناصر انسانی صنعت فیلمسازی جایگاه حرفهای خود را خواهند داشت، و هیچیک دیگری را نفی نمیکند. در نهایت میتوان فیلمنامه کوتاه را اینچنین تعریف کرد: روایتی کوتاه از یک موضوع یا برشی از یک زندگی. در این روایت ممکن است تنها از تصویر استفاده شود، یا تصویر همراه با اصوات، و گفتگو باشد. فیلمنامه کوتاه معمولاً یک موضوع را دنبال میکند و فاقد قصه یا موضوع فرعی است.
فیلمنامه بلند
فیلمنامه بلند یا همان فیلمنامه سینمایی متنی است که شروع، میان و پایان مشخصی دارد. این متن معمولاً چیزی حدود دو ساعت فیلم را شامل میشود. ”سید فیلد“ مدرس مشهور فیلمنامهنویسی معتقد است فیلمنامه سینمایی باید صد و بیست صفحه باشد؛ و بر همین اساس فرمولی را برای ساختار این نوع از فیلمنامه ارائه داده است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. اما همه میدانیم کم نیستند فیلمهایی که زمانی حدود نود دقیقه (معادل نود صفحه) دارند. یا فیلمهایی سینمایی با زمانی بیشتر، مثلاً دویست و ده دقیقه. اما به هر حال فیلمنامه سینمایی از نظر زمانی بیشتر از هفتاد دقیقه است. در حالی که از لحاظ ساختاری نیز بر خلاف فیلمنامه کوتاه از موضوعی فرعی که رابطهای تنگاتنگ با موضوع اصلی دارد، بهره میجوید. این موضوع یا داستان فرعی کمک میکند که موضوع اصلی بهتر معنا یابد و گیراتر و پررنگتر جلوه نماید. فیلمنامه بلند نیز میتواند گفتگو (دیالوگ) داشته باشد. یا فاقد آن باشد.
فیلمنامه بلند یا همان فیلمنامه سینمایی متنی است که شروع، میان و پایان مشخصی دارد. این متن معمولاً چیزی حدود دو ساعت فیلم را شامل میشود. ”سید فیلد“ مدرس مشهور فیلمنامهنویسی معتقد است فیلمنامه سینمایی باید صد و بیست صفحه باشد؛ و بر همین اساس فرمولی را برای ساختار این نوع از فیلمنامه ارائه داده است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. اما همه میدانیم کم نیستند فیلمهایی که زمانی حدود نود دقیقه (معادل نود صفحه) دارند. یا فیلمهایی سینمایی با زمانی بیشتر، مثلاً دویست و ده دقیقه. اما به هر حال فیلمنامه سینمایی از نظر زمانی بیشتر از هفتاد دقیقه است. در حالی که از لحاظ ساختاری نیز بر خلاف فیلمنامه کوتاه از موضوعی فرعی که رابطهای تنگاتنگ با موضوع اصلی دارد، بهره میجوید. این موضوع یا داستان فرعی کمک میکند که موضوع اصلی بهتر معنا یابد و گیراتر و پررنگتر جلوه نماید. فیلمنامه بلند نیز میتواند گفتگو (دیالوگ) داشته باشد. یا فاقد آن باشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
بسم الله الرحمن الرحیم
ادبیات نمایشی
تهیه کنندگان:
میلاد عمارلو
محمد جنتی سنگ نقره
دبیر راهنما:
جناب آقای دانش پژوه
فیلمنامه
فیلمنامه داستانی است که همراه با توضیح صحنه ها برای ساخت فیلم نوشته می شود. عناصر فیلمنامه از این قبیل هستند: داستان و شخصیت ها ، صحنه ها ، سکانس ها ، پرده ها ، موسیقی ، مکان ها و ...
انواع فیلمنامه
فیلمنامه کوتاه
در خصوص فیلمنامه کوتاه تعاریف گوناگونی وجود دارد. برخی از نظریه پردازان هر فیلمنامهای را که کمتر از هفتاد دقیقه باشد فیلمنامه کوتاه میدانند. برخی دیگر فیلمنامه کمتر از هفتاد دقیقه را نیز به دو بخش کوتاه، و نیمه بلند تقسیم میکنند. این در حالی است که وقتی نام فیلمنامه کوتاه به زبان میآید آنچه بیشتر در ذهن شنونده شکل میگیرد، فیلمنامهای است که حداکثر حدود سی دقیقه باشد. این فکر بیشتر از آنجا ناشی میشود که اغلب افراد فیلمنامه کوتاه را فیلمنامهای غیرحرفهای میدانند که نقطه شروع فیلمسازی حرفهای است. به همین علت این افراد معتقدند که فیلمنامه کوتاه تا آنجا که ممکن است باید موجز و فشرده، و کم خرج (از نظر تولید) باشد معمولاً این افراد آنقدر در این اندیشه غرق میشوند که به کلی عناصری نظیر قصه، مخاطب گسترده و انبوه، و موقعیت اجتماعی فیلمساز را از یاد میبرند. در حالی که فیلمنامه کوتاه میتواند شخصیت مستقلی برای خود داشته باشد. می تواند مخاطب خود را داشته باشد. همانطور که داستان کوتاه چنین است. بسیاری از افراد بودهاند که در قالب کار کوتاه موفقیت بیشتری کسب کردهاند. در حالی که در قالب یک کار بلند سردرگم و ناتوان نشان دادهاندو همانطور که دیده میشود برخی از فیلمسازان در سریالسازی بسیار موفقتر از کار سینمایی بوده و هستند. ایجاز، وجود شخصیتهای کم، نگاه نو و بکر، کم هزینه بودن (از نظر تولیدی)، و ارائه فکر و دیدگاه، و نکاتی از این دست میتواند از امتیازات یک فیلمنامه کوتاه خوب باشد حتی بعضی از این عوامل میتواند شانس تولید یک فیلمنامه را به مراتب بیشتر کرده، آن را به اجرا نزدیک سازد اما نمیتوان گفت یک فیلمنامه کوتاه حتماً باید همه عوامل
را با هم داشته باشد. مثلاً ممکن است فیلمنامهای کوتاه از چندین شخصیت برخوردار باشد. یا از نظر تولیدی نسبتاً پر هزینه باشد. اما در قالب کار کوتاه قرار بگیرد. در ساختار حرفهای فیلمسازی ممکن است کارگردانی که سابقه تولید چندین فیلم سینمایی در پرونده خویش دارد زمانی تصمیم بگیرد فیلمی کوتاه بسازد. در این ساختار ممکن است امکان کار در قالب سینمایی یا سریال برای
فیلمسازان کوتاه میسر باشد، اما آنها همچنان مایل باشند حرفها و دیدگاه، و یا حتی قصه خود را در قالب فیلم کوتاه بیان کنند. طبیعی است که در این جامعه سینمایی هر یک از عناصر انسانی صنعت فیلمسازی جایگاه حرفهای خود را خواهند داشت، و هیچیک دیگری را نفی نمیکند. در نهایت میتوان فیلمنامه کوتاه را اینچنین تعریف کرد: روایتی کوتاه از یک موضوع یا برشی از یک زندگی. در این روایت ممکن است تنها از تصویر استفاده شود، یا تصویر همراه با اصوات، و گفتگو باشد. فیلمنامه کوتاه معمولاً یک موضوع را دنبال میکند و فاقد قصه یا موضوع فرعی است.
فیلمنامه بلند
فیلمنامه بلند یا همان فیلمنامه سینمایی متنی است که شروع، میان و پایان مشخصی دارد. این متن معمولاً چیزی حدود دو ساعت فیلم را شامل میشود. ”سید فیلد“ مدرس مشهور فیلمنامهنویسی معتقد است فیلمنامه سینمایی باید صد و بیست صفحه باشد؛ و بر همین اساس فرمولی را برای ساختار این نوع از فیلمنامه ارائه داده است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. اما همه میدانیم کم نیستند فیلمهایی که زمانی حدود نود دقیقه (معادل نود صفحه) دارند. یا فیلمهایی سینمایی با زمانی بیشتر، مثلاً دویست و ده دقیقه. اما به هر حال فیلمنامه سینمایی از نظر زمانی بیشتر از هفتاد دقیقه است. در حالی که از لحاظ ساختاری نیز بر خلاف فیلمنامه کوتاه از موضوعی فرعی که رابطهای تنگاتنگ با موضوع اصلی دارد، بهره میجوید. این موضوع یا داستان فرعی کمک میکند که موضوع اصلی بهتر معنا یابد و گیراتر و پررنگتر جلوه نماید. فیلمنامه بلند نیز میتواند گفتگو (دیالوگ) داشته باشد. یا فاقد آن باشد.
فیلمنامه بلند یا همان فیلمنامه سینمایی متنی است که شروع، میان و پایان مشخصی دارد. این متن معمولاً چیزی حدود دو ساعت فیلم را شامل میشود. ”سید فیلد“ مدرس مشهور فیلمنامهنویسی معتقد است فیلمنامه سینمایی باید صد و بیست صفحه باشد؛ و بر همین اساس فرمولی را برای ساختار این نوع از فیلمنامه ارائه داده است که در جای خود به آن خواهیم پرداخت. اما همه میدانیم کم نیستند فیلمهایی که زمانی حدود نود دقیقه (معادل نود صفحه) دارند. یا فیلمهایی سینمایی با زمانی بیشتر، مثلاً دویست و ده دقیقه. اما به هر حال فیلمنامه سینمایی از نظر زمانی بیشتر از هفتاد دقیقه است. در حالی که از لحاظ ساختاری نیز بر خلاف فیلمنامه کوتاه از موضوعی فرعی که رابطهای تنگاتنگ با موضوع اصلی دارد، بهره میجوید. این موضوع یا داستان فرعی کمک میکند که موضوع اصلی بهتر معنا یابد و گیراتر و پررنگتر جلوه نماید. فیلمنامه بلند نیز میتواند گفتگو (دیالوگ) داشته باشد. یا فاقد آن باشد.