لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
گرد آورندگان:
فرزانه نوروزی
سمانه وثیق
دوم تجربی A
دبیرستان فرزانگان 1 بهار 86
فهرست:................................................
اهمیت ادبیات کـــــودکان و نــــوجوانان...............
سبب فقر پژوهش در حوزه ادبیات کودکان در چیست؟
مطالعات دانشگاهی........................................
4 .انــــواع ادبیات کــــودک و نـــــوجوان
5 . پیشینة ادبیات کــــودک و نــــوجوان در جهـــان.......
6 . پیشینه ادبیات کـــودک و نــــوجوان در ایــــران............
7 . نگرش همزمانیSynchronic و نگرش در زمانى Diachronic در تحلیل تاریخى ادبیات کودکان با نگاه ویژه به نقش عباس یمینى شریف در تاریخ ادبیات کودکان ایران.....
9. تشدید ممیزی در ادبیات کودک، مشی حاکم دولت کنونی است
اهمیت ادبیات کـــــودکان و نــــوجوانان
بر خلاف آنچه تصوّر میشود، روزگار ما دوران کودکسالاری نیست و درواقع، تمدّن امروز به کودک فرصت کودکی نمیدهد تا آنجا که دوران جدید را دورة زوال کودکی نام نهادهاند. سرعت فزایندة سوداگری و تولیدْ بزرگترها را بر آن داشته است که کودک را هر چه زودتر وارد چرخة تولید کنند. همچنین بیم آنان از طغیان نسل نو باعث میشود که آزادی و رشد خلاّقانة دورة کودکی را برنتابند (اقلیدی، ص 5ـ13). در چنین حالتی اهمّیّت ادبیّات کودک و نوجوان، همچون عاملی برای رشد فرهنگ و استقلال، در شخصیّت کودکان آشکارتر میشود. اهمّیّت ادبیّات کودک، با توجّه به این محورها، روشنتر خواهد شد: الف. بچّهها آسیبپذیرند. اغلب به مقتضیّات سنّی خود، احساساتی، ظاهربین و سادهاند. اصولاً ذهن نقّادی ندارند و قضاوتهایشان بیشتر حسّی است. از اینرو میزان آسیبپذیری آنان در برابر فراوردههای فرهنگی بالاست.ب. بچّهها تأثیرپذیرند. و این تأثیرپذیری هم عمیقتر و ماندگارتر و هم پردامنهتر از تأثیرپذیری بزرگترهاست؛ چنانکه در حدیث نبوی نیز آمده است: اَلْعِلْمُ فیالصِّغَر کالنَّقْشِ فیالحَجَر.ج. جمعیّت کودکان بیشتر است و آنان اوقات فراغت بیشتری دارند، به خصوص در کشور ما که ادبیّات کودک و نوجوان بیشترین مخاطب بالقوّه یا بالفعل را دارد.
سبب فقر پژوهش در حوزه ادبیات کودکان در چیست؟
اصولا نظام آموزش دانشگاهی درایران صورت گرا یا ظاهر بین است تا معنا گرا و درون بین. به همین دلیل است که پژوهش در نظام دانشگاهی ایران جای شایسته خود را ندارد. اصل گرفتن مدرک است و رسیدن به عنوان یا تیترهای دانشگاهی. در حالی که فلسفه دانشگاه در کشورهای پیشرفته، پرورش پژوهشگر است، نه پیشکش کردن تیترهای دانشگاهی. از همین نقطه روشن میشود که جامعه و دولت و حتی مردم ما به این دلخوش هستند که نزدیک دو میلیون دانشجو دارند، اما نتیجه آن چیست؟
کمتر دیده میشود که پژوهشگری از میان آنها به جامعه معرفی شود. در ظاهر همه هم با روحی منفعل به این پدیده نگاه میکنند و در بسیاری موارد هم رضایت دارند. در چنین احوالی در شاخههایی مانند رشته ادبیات که بسیاری از دانشگاههای ما بیش از نیم سده است که از آن بهرهمند هستند، کارهای پژوهشی رنگ و بویی ندارد، صد البته که ادبیات کودکان که در ایران رشتهای جوان است و هنوز هم هیچ دانشگاهی چنین رشتهای را ندارد یا به رسمیت نمیشناسد، طبیعی است که فقر پژوهشی از سرتا پای ادبیات کودکان میبارد. موسسههای فرهنگی هم مانند وزارت ارشاد که باید متولی بخشی از کارهای پژوهشی باشند، بهتر است که واقعا این کار را انجام ندهند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 22
گرد آورندگان:
فرزانه نوروزی
سمانه وثیق
دوم تجربی A
دبیرستان فرزانگان 1 بهار 86
فهرست:................................................
اهمیت ادبیات کـــــودکان و نــــوجوانان...............
سبب فقر پژوهش در حوزه ادبیات کودکان در چیست؟
مطالعات دانشگاهی........................................
4 .انــــواع ادبیات کــــودک و نـــــوجوان
5 . پیشینة ادبیات کــــودک و نــــوجوان در جهـــان.......
6 . پیشینه ادبیات کـــودک و نــــوجوان در ایــــران............
7 . نگرش همزمانیSynchronic و نگرش در زمانى Diachronic در تحلیل تاریخى ادبیات کودکان با نگاه ویژه به نقش عباس یمینى شریف در تاریخ ادبیات کودکان ایران.....
9. تشدید ممیزی در ادبیات کودک، مشی حاکم دولت کنونی است
اهمیت ادبیات کـــــودکان و نــــوجوانان
بر خلاف آنچه تصوّر میشود، روزگار ما دوران کودکسالاری نیست و درواقع، تمدّن امروز به کودک فرصت کودکی نمیدهد تا آنجا که دوران جدید را دورة زوال کودکی نام نهادهاند. سرعت فزایندة سوداگری و تولیدْ بزرگترها را بر آن داشته است که کودک را هر چه زودتر وارد چرخة تولید کنند. همچنین بیم آنان از طغیان نسل نو باعث میشود که آزادی و رشد خلاّقانة دورة کودکی را برنتابند (اقلیدی، ص 5ـ13). در چنین حالتی اهمّیّت ادبیّات کودک و نوجوان، همچون عاملی برای رشد فرهنگ و استقلال، در شخصیّت کودکان آشکارتر میشود. اهمّیّت ادبیّات کودک، با توجّه به این محورها، روشنتر خواهد شد: الف. بچّهها آسیبپذیرند. اغلب به مقتضیّات سنّی خود، احساساتی، ظاهربین و سادهاند. اصولاً ذهن نقّادی ندارند و قضاوتهایشان بیشتر حسّی است. از اینرو میزان آسیبپذیری آنان در برابر فراوردههای فرهنگی بالاست.ب. بچّهها تأثیرپذیرند. و این تأثیرپذیری هم عمیقتر و ماندگارتر و هم پردامنهتر از تأثیرپذیری بزرگترهاست؛ چنانکه در حدیث نبوی نیز آمده است: اَلْعِلْمُ فیالصِّغَر کالنَّقْشِ فیالحَجَر.ج. جمعیّت کودکان بیشتر است و آنان اوقات فراغت بیشتری دارند، به خصوص در کشور ما که ادبیّات کودک و نوجوان بیشترین مخاطب بالقوّه یا بالفعل را دارد.
سبب فقر پژوهش در حوزه ادبیات کودکان در چیست؟
اصولا نظام آموزش دانشگاهی درایران صورت گرا یا ظاهر بین است تا معنا گرا و درون بین. به همین دلیل است که پژوهش در نظام دانشگاهی ایران جای شایسته خود را ندارد. اصل گرفتن مدرک است و رسیدن به عنوان یا تیترهای دانشگاهی. در حالی که فلسفه دانشگاه در کشورهای پیشرفته، پرورش پژوهشگر است، نه پیشکش کردن تیترهای دانشگاهی. از همین نقطه روشن میشود که جامعه و دولت و حتی مردم ما به این دلخوش هستند که نزدیک دو میلیون دانشجو دارند، اما نتیجه آن چیست؟
کمتر دیده میشود که پژوهشگری از میان آنها به جامعه معرفی شود. در ظاهر همه هم با روحی منفعل به این پدیده نگاه میکنند و در بسیاری موارد هم رضایت دارند. در چنین احوالی در شاخههایی مانند رشته ادبیات که بسیاری از دانشگاههای ما بیش از نیم سده است که از آن بهرهمند هستند، کارهای پژوهشی رنگ و بویی ندارد، صد البته که ادبیات کودکان که در ایران رشتهای جوان است و هنوز هم هیچ دانشگاهی چنین رشتهای را ندارد یا به رسمیت نمیشناسد، طبیعی است که فقر پژوهشی از سرتا پای ادبیات کودکان میبارد. موسسههای فرهنگی هم مانند وزارت ارشاد که باید متولی بخشی از کارهای پژوهشی باشند، بهتر است که واقعا این کار را انجام ندهند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ادبیات و سبکهای شعر
زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است . انسان ها در گذر زمان از زبان برای انتقال پیام ها ، عواطف و اندیشه های خویش بهره جسته اند و از ادبیات که زبان برتر است به عنو ان ابزاری در انتقال بهتر ، بایسته تر و مؤثرتر اندیشه خود استفاده کرده اند . ادبیات ، در تلطیف احساسات ، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزش ها و اندیشه ها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است . به همین دلیل هر اندیشه ای که در قالب مناسب خویش ریخته شود پایا و مانا خواهد بود . زبان و ادب فارسی ، زبان دوم عالم اسلام و زبان اول عالم تشیع ، عامل وحدت ملی و پل انتقال مواریث ارجمند فرهنگی از نسل های گذشته به امروز و از امروز به آینده است . به همین دلیل مضامین پر شور عرفانی ، حکمی ، فلسفی ، اخلاقی و هنری در زبان و ادب فارسی چشمگیر و چشم نواز است .
سبک شعر، یعنی مجموع کلمات و لغات و طرز ترکیب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معنی هر کلمه در آن عصر، و طرز تخیل و ادای آن تخیلات از لحاظ حالات روحی شاعر، که وابسته به تأثیر محیط و طرز معیشت و علوم و زندگی مادی و معنوی هر دوره باشد، آنچه از این کلیات حاصل می شود آب و رنگی خاص به شعر می دهد که آن را «سبک شعر» می نامیم، و قدما گاهی به جای سبک «طرز» و گاه «طریقه» و گاه «شیوه» استعمال می کردند. 1 سبک خراسانی یا ترکستانی 2 سبک عراقی 3 سبک هندی 4 بازگشت ادبی یا سبکهای جدید که منتهی به سبک جدید دوره مشروطه شده است. سبک خراسانی:
سبک خراسانی که آن را سبک ترکستانی هم می گویند در واقع طنز و شیوه شاعران خراسان بوده است. در این شیوه که از اولین دوران های شعر فارسی یعنی اوایل قرن چهارم تا اواسط قرن ششم ادامه داشت. شاعران و استادان زیادی مانند: رودکی، فرخی، عنصری، فردوسی، منوچهری، ناصرخسرو، سنایی و مسعود سعد سلمان ظهور کرده و شیوه خراسانی را به کمال رساندند. سبک خراسانی دو مرحله دارد: دوره سامانی و دوره غزنوی و سلجوقی. در دوره سامانی، سادگی بیان و کهنگی تعبیرات و اصطلاحات به خوبی مشخص است. غلبه کلمات فارسی بر واژه های عربی و توجه به توصیفات طبیعی و ساده و محسوس و عینی از ویژگیهای شعر این دوره محسوب می شود. موضوعاتی که در شعر این دوره مطرح می شود غالباً یا مدح است و یا هجور و هزل که هر دو ملایم است و معتدل و دور از اغراق. تغزلات عاشقانه و پند و اندرز و حکمت با شیوه ای شاعرانه و نه عالمانه نیز از مشخصات شعر این دوره به شمار می رود. از قالبهای مهم در این عصر می توان به قصیده و مثنوی اشاره کرد. در قصیده معمولاً موضوع مدح و هجو و تغزل است و در مثنوی تمثیل و داستان و حماسه بیان می شود. قالبهای دیگری مانند رباعی و دوبیتی گه گاه در یک دوره دیده می شود و تعداد آن ها بسیار اندک است. صنایع لفظی و معنوی در شعر این دوره اگر وجود داشته باشد خالی از تکلف و تصنع است در حدی نیست که بتوان به آنها اعتنا کرد. استفاده از بعضی معلومات علمی و برخی آیات و احادیث نبوی و روایات تاریخی و حماسی هم در شعر این دوره وجود دارد اما همه ی این مواد چنان در کلام به کار رفته است که صفت اصلی شعر این دوره یعنی سادگی بیان همچنان برجا می ماند و از بین نمی رود. سبک خراسانی در دوره غزنوی و اوایل سلجوقی گذشته از بعضی مختصات لفظی و خصایص دستوری که در واقع مربوط به زبان و لهجه ی منطقه خراسان قدیم می شود، با شعر دوره سامانی تفاوتهایی دارد. از جمله این که سادگی بیان، جای خود را به استحکام و سنگینی کلام می دهد و شعر تا حدی به پختگی می رسد. هر چند شعر فرخی با صفت سادگی همراه است، اما پختگی و استحکام کلام در آن کاملاً مشهود است. عنصری و منوچهری و بعدها ناصرخسرو و سنایی به تدریج سادگی طبیعی را از شعر سبک خراسانی دور می سازند و آن را تا حدی از میان می برند. در سبک این دوره بعضی قالب های تازه مانند ترجیع بند و ترکیب بند و نیز مسمط و قطعه به وجود می آید. با این همه قصیده و مثنوی از قالب های معتبر این سبک است. صنایع بدیع اعم از لفظی و معنوی و انواع تشبیهات در شعر این دوره رواج داشته است. شاعرانی مانند عنصری، منوچهری، ناصرخسرو و سنایی از اصطلاحات فلسفی، نجوم، ریاضیات و بعضی مباحث علوم طبیعی و پزشکی در شعر خود استفاده می کند و به این ترتیب رنگی عالمانه به شعر خود می زدند. استفاده از احادیث و آیات قرآنی و نیز اشعار عربی در میان شاعران این دوره رواج بیشتری یافت. مثلاً منوچهری که دیوان اشعار عربی را از برداشت نمی توانست خود را از زیر نفوذ و تاثیر آن خارج سازد و ناصرخسرو و سنایی معلومات و مطالعات دینی خود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 15
ادبیات و سبکهای شعر
زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است . انسان ها در گذر زمان از زبان برای انتقال پیام ها ، عواطف و اندیشه های خویش بهره جسته اند و از ادبیات که زبان برتر است به عنو ان ابزاری در انتقال بهتر ، بایسته تر و مؤثرتر اندیشه خود استفاده کرده اند . ادبیات ، در تلطیف احساسات ، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزش ها و اندیشه ها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است . به همین دلیل هر اندیشه ای که در قالب مناسب خویش ریخته شود پایا و مانا خواهد بود . زبان و ادب فارسی ، زبان دوم عالم اسلام و زبان اول عالم تشیع ، عامل وحدت ملی و پل انتقال مواریث ارجمند فرهنگی از نسل های گذشته به امروز و از امروز به آینده است . به همین دلیل مضامین پر شور عرفانی ، حکمی ، فلسفی ، اخلاقی و هنری در زبان و ادب فارسی چشمگیر و چشم نواز است .
سبک شعر، یعنی مجموع کلمات و لغات و طرز ترکیب آنها، از لحاظ قواعد زبان و مفاد معنی هر کلمه در آن عصر، و طرز تخیل و ادای آن تخیلات از لحاظ حالات روحی شاعر، که وابسته به تأثیر محیط و طرز معیشت و علوم و زندگی مادی و معنوی هر دوره باشد، آنچه از این کلیات حاصل می شود آب و رنگی خاص به شعر می دهد که آن را «سبک شعر» می نامیم، و قدما گاهی به جای سبک «طرز» و گاه «طریقه» و گاه «شیوه» استعمال می کردند. 1 سبک خراسانی یا ترکستانی 2 سبک عراقی 3 سبک هندی 4 بازگشت ادبی یا سبکهای جدید که منتهی به سبک جدید دوره مشروطه شده است. سبک خراسانی:
سبک خراسانی که آن را سبک ترکستانی هم می گویند در واقع طنز و شیوه شاعران خراسان بوده است. در این شیوه که از اولین دوران های شعر فارسی یعنی اوایل قرن چهارم تا اواسط قرن ششم ادامه داشت. شاعران و استادان زیادی مانند: رودکی، فرخی، عنصری، فردوسی، منوچهری، ناصرخسرو، سنایی و مسعود سعد سلمان ظهور کرده و شیوه خراسانی را به کمال رساندند. سبک خراسانی دو مرحله دارد: دوره سامانی و دوره غزنوی و سلجوقی. در دوره سامانی، سادگی بیان و کهنگی تعبیرات و اصطلاحات به خوبی مشخص است. غلبه کلمات فارسی بر واژه های عربی و توجه به توصیفات طبیعی و ساده و محسوس و عینی از ویژگیهای شعر این دوره محسوب می شود. موضوعاتی که در شعر این دوره مطرح می شود غالباً یا مدح است و یا هجور و هزل که هر دو ملایم است و معتدل و دور از اغراق. تغزلات عاشقانه و پند و اندرز و حکمت با شیوه ای شاعرانه و نه عالمانه نیز از مشخصات شعر این دوره به شمار می رود. از قالبهای مهم در این عصر می توان به قصیده و مثنوی اشاره کرد. در قصیده معمولاً موضوع مدح و هجو و تغزل است و در مثنوی تمثیل و داستان و حماسه بیان می شود. قالبهای دیگری مانند رباعی و دوبیتی گه گاه در یک دوره دیده می شود و تعداد آن ها بسیار اندک است. صنایع لفظی و معنوی در شعر این دوره اگر وجود داشته باشد خالی از تکلف و تصنع است در حدی نیست که بتوان به آنها اعتنا کرد. استفاده از بعضی معلومات علمی و برخی آیات و احادیث نبوی و روایات تاریخی و حماسی هم در شعر این دوره وجود دارد اما همه ی این مواد چنان در کلام به کار رفته است که صفت اصلی شعر این دوره یعنی سادگی بیان همچنان برجا می ماند و از بین نمی رود. سبک خراسانی در دوره غزنوی و اوایل سلجوقی گذشته از بعضی مختصات لفظی و خصایص دستوری که در واقع مربوط به زبان و لهجه ی منطقه خراسان قدیم می شود، با شعر دوره سامانی تفاوتهایی دارد. از جمله این که سادگی بیان، جای خود را به استحکام و سنگینی کلام می دهد و شعر تا حدی به پختگی می رسد. هر چند شعر فرخی با صفت سادگی همراه است، اما پختگی و استحکام کلام در آن کاملاً مشهود است. عنصری و منوچهری و بعدها ناصرخسرو و سنایی به تدریج سادگی طبیعی را از شعر سبک خراسانی دور می سازند و آن را تا حدی از میان می برند. در سبک این دوره بعضی قالب های تازه مانند ترجیع بند و ترکیب بند و نیز مسمط و قطعه به وجود می آید. با این همه قصیده و مثنوی از قالب های معتبر این سبک است. صنایع بدیع اعم از لفظی و معنوی و انواع تشبیهات در شعر این دوره رواج داشته است. شاعرانی مانند عنصری، منوچهری، ناصرخسرو و سنایی از اصطلاحات فلسفی، نجوم، ریاضیات و بعضی مباحث علوم طبیعی و پزشکی در شعر خود استفاده می کند و به این ترتیب رنگی عالمانه به شعر خود می زدند. استفاده از احادیث و آیات قرآنی و نیز اشعار عربی در میان شاعران این دوره رواج بیشتری یافت. مثلاً منوچهری که دیوان اشعار عربی را از برداشت نمی توانست خود را از زیر نفوذ و تاثیر آن خارج سازد و ناصرخسرو و سنایی معلومات و مطالعات دینی خود
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
ادبیات نمایشی
مجموعه آثاری است که موضوع آنها روی صحنۀ «تئاتر» نمایش داده میشود. تاریخ ادبیات نمایشی در ایران، در شکل مدوّن و مکتوب آن، از اواسط دوران قاجاریه آغاز میشود. تا پیش از نخستین آشنایی ایرانیان با «درام» غربی، انواعی از نمایشهای سنّتی، مانند تعزیه، میرنوروزی، نقّالی، پردهخوانی، خیمهشببازی، سیاهبازی و جز اینها رواج داشت. آشنایی اوّلیۀ ایرانیان با تئاتر غربی از طریق تماشای نمایش در تماشاخانههای شهرهای تفلیس، مسکو، لندن و پاریس بوده است، نه از طریق خواندن متون نمایشی. امّا آشنایی ایرانیان با نمایش، به معنی غربی آن، نخستینبار از طریق "میرزا صالح شیرازی" در سفر او به مسکو و در دوران فتحعلیشاه حاصل شد. از همین زمان بود که تماشاخانههایی، مانند تکیۀ دولت و تالار دارالفنون، به وجود آمد و نهضتی برای ترجمه و تألیف متون نمایشی آغاز شد. همین آشنایی با درام غربی رفتهرفته به ظهورِ شکل جدیدی از آفرینش ادبی، یعنی نمایشنامهنویسی، انجامید.
"میرزا فتحعلی آخوندزاده" و نمایشنامههای او که به زبان ترکی است، نقش به سزایی در ادبیات نمایشی ایران داشته است. او نمایش را وسیلهای برای تهذیب اخلاق و برشمردن معایب و مفاسد اجتماع میدانست، و همین اندیشۀ او بر درامنویسی بعد از او در دوران مشروطیت به تمامی سایه افکنده بود. "میرزا آقا تبریزی" را باید نخستین نمایشنامهنویس به زبان فارسی دانست که تأثیر فراوانی در رواج هنر تئاتر در زندگی اجتماعی مردم برجای نهاد. آخوندزاده و میرزا آقا تبریزی، در نمایشنامههای خود، برخلاف نمایشهای سنتی، به مسائل اجتماعی روز توجّه نشان میدادند.
همگام با نخستین کوششها در عرصۀ درامنویسی، نخستین ترجمههای آثار نمایشنامهنویسان اروپایی، به ویژه "مولیر" (1622-1673م) انتشار یافت.
نکتۀ مهم در ترجمههای این دوره، هماهنگ سازی این نمایشها با فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی بود، چنانکه غالب نامهای شخصیتهای نمایشنامهها در ترجمه به نامهای شخصیتهای نمایشنامهها در ترجمه به نامهای ایرانی – اسلامی برگردانده شده است. مسائلِ درون نمایش نیز به مسائل روز در ایران نزدیک شد. فعّالیتهای فرهنگی جدید، مانند گشایش مدارس، تألیف و ترجمۀ کتب، خاصّه انتشار روزنامهها و تشکیل انجمنهای ادبی، نقش مهمّی در فضای فرهنگی آن روزگار داشت. روزنامۀ "تیاتر"، متعلّق به میرزا رضاخانِ طباطبایی نایینی، از جملۀ این روزنامهها بود که به رغم عنوان خود، به مقولۀ تئاتر چندان توجّهی نداشت؛ تنها سعی میکرد که معایب و مفاسد جامعه را به زبان نمایش بیان کند.
پس از انقلاب مشروطیت، نویسندگان دیگری نیز به جرگۀ ادبیات نمایشی پیوستند که مهمترین آنان "مؤید الممالک فکری ارشاد" و "کمال الوزارۀ محمودی" بودند. جز این دو، "علی خان ظهیرالدوله" است که بانی انجمن اخوّت بود که تأثیر فراوانی در رواج هنر تئاتر در دوران مشروطیت داشت. برخی انجمنها در این دوران علاوه بر فعالیت سیاسی در زمینۀ تئاتر نیز فعّال بودند. از جمله آنها "کمدی ایران" بود که در سال 1334 ق تأسیس شد؛ و "امید ترقّی" در رشت.
ترجمۀ متون نمایشی در این دوران همچنان ادامه داشت، مترجمان به ترجمۀ متون نمایشی نویسندگان ترک زبان آذربایجان و عثمانی و قفقاز مانند نریمان نریماناف، جلیل محمّد قلیزاده، عُزیر حاجیبیکوف و سامیبیگ عثمانی، روی آوردند. دلیل عمدۀ ترجمۀ این آثار نخست همگرایی محتوای آن آثار با اندیشههای مشروطیت و سپس ارتباط میان مبارزان ایرانی و آذربایجان بود.
در کنار این آثار چند متن نمایشی در زمینۀ تاریخ، به ویژه تاریخ پیش از اسلام، دیده میشود، که رفتهرفته به خصوص در دوران پهلوی اوّل، به سبب رواج باستانگرایی اهمّیت یافت.
اگر انتقاد اجتماعی، گرایش به قانون و ستیز با استبداد، روح مسلّط ادبیات نمایشی در دورانِ ماقبل و مابعد مشروطه بود، باستانگرایی، وطنپرستی و تفاخر به گذشتۀ پرشکوه، ایدئولوژی مسلّط در سالهای سلطنت پهلوی اوّل بود. نمایشنامهنویسان این دوره، عموماً به احیای تاریخ باستانی ایران، یا بازآفرینی منظومههای عاشقانۀ ادب فارسی، مانند لیلی و مجنون و یوسف و زلیخا، گراییدند.
در کنار نمایشهای تاریخی یا رمانتیک، نمایشهای کوتاهی، با مضامین اجتماعی، نیز اجرا میشد. امّا درونمایۀ این نمایشها، اگر چه انتقادی مینمود، ولی بیشتر اخلاقی و به دور از توجّه واقعگرایانه به مسائل اجتماعی بود. رئالیسم نخستین نمایشنامهنویسان جای خود را به رمانتیسم داده بود. اگر پیش از این، در قلمرو ترجمۀ ادبیات نمایشی اروپایی، آثار مولیر حکمفرما بود، اکنون نمایشنامههای شکسپیر(1564-1616م) بیشتر مورد توجّه بودند. مترجمان، پس از شکسپیر ، به رمانتیکهایی مانند شیلر (1759-1805م)، گوته (1749-1832م)، بومارشه (1732-1799م) و هوگو (1902-1885م) اقبال نشان میدادند.
فضای فرهنگی پس از شهریور 1320ش از سلطۀ ایدئولوژی باستانگرایی خارج شد و سانسور رضاخانی از میان رفت. امّا به هر حال تأثیر آن در ضعف نمایشهای این دوران مشهود بود، به گونهای که طی نزدیک به هفده سال، کمتر نمایشنامۀ مهمی مجال بروز یافت. آنچه در نمایشهای این دوران بیش از هر چیز جلب توجّه میکند آرایههای ظاهری، مانند رقص و آواز است. از همینجاست که اصطلاح «تئاتر لالهزاری»، به معنی تئاتر مردم پسند ارزان مایه، وارد ادبیات نمایش ایران شد. تئاتر لالهزاری همان سنّت نمایشهای "سید علی نصر" و همگنانش را ادامه میداد و در عین حال از برخی جذّابیتهای نمایش تختحوضی و موزیکالهای ترکی نیز بهره میگرفت. این گونه نمایشها، بیش از متن، بر اجرا متّکی بود و این یکی از دلایل گم شدن متون آنهاست.
در هر حال، فاصلۀ سالهای 1310ش تا اواخر سالهای 1330ش را باید دوران فترت ادبیات نمایشی دانست. طی این سالها تئاتر با بحران روبهرو بود. تقلید از آثار مولیر، و دیگر آثار نمایشنامهنویسان خارجی، اُپرتهای نیمه موزیکال و درامهای سطحی، دیگر جذّابیت خود را برای تماشاگر از دست داده بود.