لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نظریه ادبیات
مقدمه
رنه ولک نویسندة این کتابدر1903 در وین به دنیا آمد . در 1918 به پراگ مهاجرت کرد و در 1926 از دانشگاه پراگ دکترا گرفت و در 1939 به آمریکا رفت . رنه ولک را از برجسته ترین جامعترین و پرکارترین نظریه پردازان و مورخان تاریخ و نقد ادبی قرن بیستم می دانند. از آثار ولک، گذشته از نظریة ادبیات ، اثر عظیم تاریخ نقد جدید (1750-1950) در هفت جلد است.
آوستن وارن نویسندة دیگر این کتاب در 1899 در ماساچوست آمریکا متولد شد. در 1926 از دانشگاه پرینستن دکترا گرفت و در دانشگاه های متعدد از جمله بوستون، آیدوا، و میشیگان به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخت . وارن مقاله ها و کتاب های فراواندر نقد ادبی نوشته است، از جمله: الکساندر پوپ : منتقد و انسان گرا (1929)، هندی جیمز در دوران پیرت (1947)، و قدیسان نیواینگلند (1956).
ماهیت ادبیات:
نخستین مسئله ای که مطرح است ماهیت ادبیات است . یکی از راههای تعریف ادبیات اطلاق این واژه برتمام آثار چای است. بنابراین تعریف می توانیم «هر چیز» را مورد تحقیق قرار دهیم راه دیگر تعریف ادبیات این است که آنرا به «کتابهای بزرگ» منحصر کنیم. کتاب هایی که صرف نظر از موضوعشان به سبب «بیان یا شکل ادبی» در خور توجه اند. در این جامعیار داوری یا ارزش زیبای شناختی به تنهایی است ، یا ارزش زیبای شناختی توام با امتیاز کلی عقلانی است در میان اشعار غنایی، نمایش و قصه آثار بزرگ بر مبنیا زیبایی شناختی برگزیده می شوند. سایر آثار به سبب شهرت یا ارزش عقلانی همراه با ارزش زیبایی شناختی به معنای محدود انتخاب می گردند: خصلت های برگزیدة این آثار سبک، ساختمان و قدرت کلی ارائه مطلب است. این یک طریقة معمول برای متمایز کردن ادبیات و سخن گفتن از آن است. وقتی می گوییم «این یک اثر ادبی نیست» در موردارزش ادبی آن این گونه قضاوتی کرده ایم و هم ازاین گونه است قضاوت ما هنگامی که کتابی بر باب تاریخ، فلسفه، یا علم را اثری ادبی می نامیم. زبان مادة ادبیات است چنان که سنگ یا برنز مادة مجسمه سازی، رنگ مادة نقاشیو صوت مادة موسیقی. اما باید دانست که زبان مثل سنگ ماده ای خنثی نیست، لکه خود آفریدة بشر است و بنابراین سرشار از مادة فرهنگی گروهی است که به آن زبان صحبت می کنند. ادبیات اندیشه را هم شامل می شود، و زبان عاطفی هم به هیچ روی منحصر به ادبیات نیست. کافی است گفت و گوی عاشقانه و جدال های معمولی را به خاطر آوریم . اما زبان علمی ایده آل منحصراً دلالتی است، و هدفش ایجاد تناظر یک به یک بین نشانه و مصداق آن است. این نشانه کاملاً اختیاری است و بنابراین می توان نشانه های دیگری را جانشین آن کرد. این نشانه همچنین حاکی ماوراست، یعنی توجه را به خود معطوف نمی دارد و بدون هیچ ابهامی اشاره به مرجع خودمی کند. اما ماهیت ادبیات در جنبه های اشاری آن بهتر نمایان می شود. واضح است که مرکز هنر ادبیات در جنبه های اشاری آن بهتر نمایان می شود. واضح است که مرکز هنر ادبی را باید در انواع سنتی آن، یعنی آثار غنایی و حماسی و نمایشی، جست و جو کرد. در همة این انواع، اشاره به دنیای افسانه ای و تخیلی است. گذاره های داستان یا شعر یا نمایش یا نمایش به معنای تحت اللفظی آن صادق نیستند، آنها گزاره های منطقی نیستند . میان گذاره های از یک داستان تاریخی یا داستان تاریخی یا داستانی نوشتة بالزاک، که به ظاهر اطلاعاتی دربارة رویدادهای تاریخی می دهند، و اطلاعاتی که در یک کتاب تاریخ یا جامعه شناسی آمده است ، تفاوتی اساسی و مهم وجود دارد. ادبیات «تخیلی» نیازمند کاربرد تصاویر خیال نیست. زبان شعر آمیخته با تصویر است، به طوری که از ساده ترین نقش ها آغاز می کند و در منظومه های اسطوره ای عام و کلی بلیک به اوج می رسد. اما تصویرسازی ضروری بیان افسانه ای و بنابراین بخش اعظم ادبیات نیست چه بسا اشعاری که به کلی خالی از تصویرند، حتی نوعی شعر وجود دارد که «گفتار – مستقیم محض» است. بعلاوه این گونه تصاویر را نباید با تصویرهای علمی، دیداری و حسی اشتباه کرد.
کارکرد ادبیات:
کارکرد ادبیات در هر گفتار منسجمی باید به یکدیگر وابسته باشند. کاربرد شعر، تابع ماهیت آن است. آیا مفهوم ماهیت و کارکرد ادبیات در طول تاریخ تغییر کرده است؟ نباید اختلافی را که مشرب «هنر برای هنر» در پایان قرن نوزدهم یا اخیراً مشرب شعر ناب ایجاد کرده است بیش از حد بزرگ کنیم. این اعتقاد را که شعر وسیلة
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
نظریه ادبیات
مقدمه
رنه ولک نویسندة این کتابدر1903 در وین به دنیا آمد . در 1918 به پراگ مهاجرت کرد و در 1926 از دانشگاه پراگ دکترا گرفت و در 1939 به آمریکا رفت . رنه ولک را از برجسته ترین جامعترین و پرکارترین نظریه پردازان و مورخان تاریخ و نقد ادبی قرن بیستم می دانند. از آثار ولک، گذشته از نظریة ادبیات ، اثر عظیم تاریخ نقد جدید (1750-1950) در هفت جلد است.
آوستن وارن نویسندة دیگر این کتاب در 1899 در ماساچوست آمریکا متولد شد. در 1926 از دانشگاه پرینستن دکترا گرفت و در دانشگاه های متعدد از جمله بوستون، آیدوا، و میشیگان به تدریس ادبیات انگلیسی پرداخت . وارن مقاله ها و کتاب های فراواندر نقد ادبی نوشته است، از جمله: الکساندر پوپ : منتقد و انسان گرا (1929)، هندی جیمز در دوران پیرت (1947)، و قدیسان نیواینگلند (1956).
ماهیت ادبیات:
نخستین مسئله ای که مطرح است ماهیت ادبیات است . یکی از راههای تعریف ادبیات اطلاق این واژه برتمام آثار چای است. بنابراین تعریف می توانیم «هر چیز» را مورد تحقیق قرار دهیم راه دیگر تعریف ادبیات این است که آنرا به «کتابهای بزرگ» منحصر کنیم. کتاب هایی که صرف نظر از موضوعشان به سبب «بیان یا شکل ادبی» در خور توجه اند. در این جامعیار داوری یا ارزش زیبای شناختی به تنهایی است ، یا ارزش زیبای شناختی توام با امتیاز کلی عقلانی است در میان اشعار غنایی، نمایش و قصه آثار بزرگ بر مبنیا زیبایی شناختی برگزیده می شوند. سایر آثار به سبب شهرت یا ارزش عقلانی همراه با ارزش زیبایی شناختی به معنای محدود انتخاب می گردند: خصلت های برگزیدة این آثار سبک، ساختمان و قدرت کلی ارائه مطلب است. این یک طریقة معمول برای متمایز کردن ادبیات و سخن گفتن از آن است. وقتی می گوییم «این یک اثر ادبی نیست» در موردارزش ادبی آن این گونه قضاوتی کرده ایم و هم ازاین گونه است قضاوت ما هنگامی که کتابی بر باب تاریخ، فلسفه، یا علم را اثری ادبی می نامیم. زبان مادة ادبیات است چنان که سنگ یا برنز مادة مجسمه سازی، رنگ مادة نقاشیو صوت مادة موسیقی. اما باید دانست که زبان مثل سنگ ماده ای خنثی نیست، لکه خود آفریدة بشر است و بنابراین سرشار از مادة فرهنگی گروهی است که به آن زبان صحبت می کنند. ادبیات اندیشه را هم شامل می شود، و زبان عاطفی هم به هیچ روی منحصر به ادبیات نیست. کافی است گفت و گوی عاشقانه و جدال های معمولی را به خاطر آوریم . اما زبان علمی ایده آل منحصراً دلالتی است، و هدفش ایجاد تناظر یک به یک بین نشانه و مصداق آن است. این نشانه کاملاً اختیاری است و بنابراین می توان نشانه های دیگری را جانشین آن کرد. این نشانه همچنین حاکی ماوراست، یعنی توجه را به خود معطوف نمی دارد و بدون هیچ ابهامی اشاره به مرجع خودمی کند. اما ماهیت ادبیات در جنبه های اشاری آن بهتر نمایان می شود. واضح است که مرکز هنر ادبیات در جنبه های اشاری آن بهتر نمایان می شود. واضح است که مرکز هنر ادبی را باید در انواع سنتی آن، یعنی آثار غنایی و حماسی و نمایشی، جست و جو کرد. در همة این انواع، اشاره به دنیای افسانه ای و تخیلی است. گذاره های داستان یا شعر یا نمایش یا نمایش به معنای تحت اللفظی آن صادق نیستند، آنها گزاره های منطقی نیستند . میان گذاره های از یک داستان تاریخی یا داستان تاریخی یا داستانی نوشتة بالزاک، که به ظاهر اطلاعاتی دربارة رویدادهای تاریخی می دهند، و اطلاعاتی که در یک کتاب تاریخ یا جامعه شناسی آمده است ، تفاوتی اساسی و مهم وجود دارد. ادبیات «تخیلی» نیازمند کاربرد تصاویر خیال نیست. زبان شعر آمیخته با تصویر است، به طوری که از ساده ترین نقش ها آغاز می کند و در منظومه های اسطوره ای عام و کلی بلیک به اوج می رسد. اما تصویرسازی ضروری بیان افسانه ای و بنابراین بخش اعظم ادبیات نیست چه بسا اشعاری که به کلی خالی از تصویرند، حتی نوعی شعر وجود دارد که «گفتار – مستقیم محض» است. بعلاوه این گونه تصاویر را نباید با تصویرهای علمی، دیداری و حسی اشتباه کرد.
کارکرد ادبیات:
کارکرد ادبیات در هر گفتار منسجمی باید به یکدیگر وابسته باشند. کاربرد شعر، تابع ماهیت آن است. آیا مفهوم ماهیت و کارکرد ادبیات در طول تاریخ تغییر کرده است؟ نباید اختلافی را که مشرب «هنر برای هنر» در پایان قرن نوزدهم یا اخیراً مشرب شعر ناب ایجاد کرده است بیش از حد بزرگ کنیم. این اعتقاد را که شعر وسیلة
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مروری بر ادبیات
برای دانش آموزان سطح ابتدایی, هدف از آموزش خواندن آشنا کردن با طرحهای عملی گرامر و بخشهای لغوی در متن و تقویت این دانش اساسی است.
خواندن واقعی یک فعالیت فردی است که در خارج از کلاس به جز خواندن موقتی کلاس روی می دهد بعضی از دانشمندان معتقدند که خواندن فعالیتی چند قسمتی است.
این امر فعالیت را چند قسمتی می سازد یعنی, خواندن گروهی از کلمات که واحدهای معنا داری را تشکیل می دهند مهارتی فرعی است که برای سریع خواندن در آینده اساسی است.
همچنین گفته شده است که خواند نوعی فعالیت حل مسأله است که در آن توضیح اصول کلی به خواندن دانش آموز کمک می کند.
بر طبق نظر فرایر, خواندن ایجاد دامنه قابل توجهی از پاسخهای همیشگی(مادی) به مجموعه خاصی از الگوی اشکال گرافیکی است. چستین (chostain) ابراز می دارد که خواندن یک فرآیند شناختی فعال (موثر) است.
فرآیند خواندن به طور ضمنی به یک سیستم شناختی فعال اشاره می کند که بر روی مواد جانبی برای رسیدن به درک پیام عمل می کند. وظیفه خواننده فعال کردن دانش پیش زمینه و زبانی برای خلق مجدد پیغام مورد نظر نویسنده است(1988,222 Chastar)
چند شیوه برای یادگیری خواندن وجود دارد:
شنیداری زبانی: مدل یادگیری رفتار شناس که در آن نقش تجویز شده برای خواندن تقویت عادتهاست.
گرامر – ترجمه: ارائه خواندن(قرائت) هایی که شامل لغت و مثالهایی از گرامری است که باید آموخته شود.
برنارد(1984) سناریوی عملی خواندن کلاسی را به شکل زیر توصیف می کند.
مقدمه(آشناسازی): بلند خواندن توسط دانش آموز(تصحیح اشتباهات توسط معلم که نوعی تداخل با درک محسوب می شود.
دانش آموزان متن را می خوانند.
دانش اموزان پاسخ سوالات داده شده در متن را می نویسند.
زبان شناسان کاربردی که خواندن را مهارت محسوب می کنند این برداشتها را ارائه می دهند.
مهارت های انفعالی: چون خواننده پیغامی مشابه با مفهوم مورد نظر گوینده تولید نمی کند.
مهارت های پذیرنده ای:خواننده پیغامی را از یک نویسنده دریافت می کند.
مهارت های رمزگشایی:زبان یک رمز است که باید برای رسیدن به معنای پیغام کشف گردد.
4)خلق مجدد(باز تولید): خواننده مفهوم مورد نظر نویسنده را دوباره خلق می کند.
5)مهارتهای پویا(فعال):مطابق نظریه گودکن, خواندن یک بازی حدسی روان بازشناختی است.
خواندن یک بازی حدسی روان زبان شناختی است... خوانندگان معنای عناصر نا آشنای متن را از طریق این رابطه با کل پیغام استنباط می کنند.
در رابطه با مهارتهای دیگر, چستین(Chastain) ادعا می کند که خواندن برای معنا, فرآیند ارتباطی و ذهنی مشابه با مهارتهای دیگر است. خواندن جریان ارتباطی را در هر یک از دیگر مهارتهای زبانی تسهیل می کند.
رابطه علامتی منطقی یک راهکار مقدماتی است. این رابطه به مرحله اولیه یادگیری برای خواندن از طریق بلند خوانی و تمرین دیکته, آزمایشگاه, نوار, ضبط صوت و غیره محدود است. گوش دادن به بلند خواند فردی دیگر فعالیت خیلی محرکی نیست. دانش آموزان به سرعت خسته می شوند. آنها در ابتدا باید یاد بگیرند که شبیه سازی کنند(تقلید کنند) و مطالب را با گفتگوی بعدی پیوسته تطبیق دهند.
البته این مطلب برای مبتدی ها قانون محسوب نمی شود. دانش آموزان نباید با انطباقهای غیر معمول و بی فایده خسته شوند.
بر طبق تجربه شما, کدام یک از روابط منطقی بیشترین مشکلات را برای دانش آموزان شما ایجاد می کند؟ آیا پیشنهادی در رابطه با تدریس موثرتر آنها دارید؟
دیدگاه دیگر از لحاظ ساختار, بی معنایی است. برمبنای این عقیده, چستین اظهار می دارد که معنا در مطلب نوشتاری قرار نمی گیرد, در عوض, خواننده معنی مورد نظر نویسنده را, بر مبنای آنچه بین متن و دانش پیش زمینه ای او رخ می دهد, مجدداً خلق می کند. هدف از زبان ایجاد ارتباط است. به راستی خواندن, پیغامی را که در آن ابزارهای لغوی مهم هستند حمل می کند.
فعالیت های خواندن به منظور انگیزش دانش آموز در خواندن تکلیف و برای آماده سازی آنها به منظور توانایی برای خواندن آن انجام می شود. رینلگر و دبر, فعالیت پیش خواندن را فعالیت توانا سازی و برای درک مطلب می نامند. این تجربه, درک را نیز شامل می شود. اهدافی برای روبرو شدن با متن و ساختار مطلب.
ممکن است معلم به دانش آموزان مطلبی در مورد ساختار فصل راهنمای کتاب برای استفاده از استراتژی بیاموزد و درک و بازیافت اطلاعات را در دانش آموزان افزایش دهد. در این مورد چند دیدگاه حمایتی مثل فرآیند SQ3R وجود دارد که شامل موارد زیر است: بررسی سئوال, خواندن, یادآوری و مرور.
"نقشه داستان" تکنیک دیگری است که از آن طریق دانش اموزان یاد می گیرند روابط مهم را در خواندن با قراردادن ایده ها, وقایع و فصل های اصلی از "دایره اتصال" نشان دهند.
نقشه های داستان ممکن است شامل ایده های اصلی و جزئیات متوالی, تشابه ها, تباین ها یا علت و معلول ها باشند.
طبق نظریه کراشن وترل(1983), خواندن یک استراتژی ارتباطی است.
1)برای معنا بخوانید
2)همه کلمات را جستجو نکنید
3)معنا را پیش بینی کنید
4) از متن استفاده کنید.
"در روش شناسی ما " روش خواندن" را داریم".
در آموزش زبان خارجی, یک برنامه یا روش که در آن درک خواندن مقصود اصلی است. در روش خواندن a) زبان خارجی به طور کلی از طریق متون نوشتاری با لغات و ساختارهای آسان معرفی می شود
b) در ک از طریق ترجمه و تحلیل گرامری آموخته می شود.
c) اگر زبان گفتاری آموخته شود, معمولاً برای تقویت خواندن به کار می رود و به خواندن شفاهی متون محدود است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 35
خلاصهی درس 12 (گروه اسمی):
گروه اسمی: یک اسم به عنوان یک هسته تشکیل میشود ومیتواند یک یا چند وابسته( داشته باشد.
وابسته میتواند قبل یا بعد هسته بیاید. که که به ترتیب وابستههای پیشین و پسین نامیده میشود.
وجود هسته در جمله اجباری است، ولی وجود وابسته الزامی نیست. اگر هسته از جمله حذف شود جمله معنی کامل ندارد، اما اگر وابسته حذف شود ایرادی ندارد.
تمامی کلماتی که در گروه اسمی همراه هسته بیاید، وابسته نامیده میشوند.
گروه اسمی میتواند در جمله، نهاد، مفعول، متمم، مستندو.... واقع شود.
شناسههای هسته:
اسم، هسته هر گروه اسمی است و میتواند پیش یا پس خود یک یا چند وابسته داشته باشد.
ما میتوانیم با شناسایی وابستهها در جمله هسته را شناسایی کنیم و اگر هیچ یک از وابستهها در جمله نبود، اولین کلمه کسره دارد درجمله هسته است و اگر کلمه کسرهدار در جمله نبود و اسم را از جمله حذف کنیم و معنی جمله عوض شد یا معنی ناتمام ماند، آن را به عنوان هسته بر میگزینیم.
روش شناسایی اسم در جمله یا گروه اسمی:
اسمها نشانه ویژهای با خود ندارند، ا ما با یکی ا ز راههای زیر میتوا ن آنها را شناخت.
1- میتوان آنها را جمع بست: کتاب در کتابخانه بود –کتابها در کتابخانه بودند.
2- میتوان به دنبال آن «ی» نکره آ ورد: شیر به باغبان حمله کرد: شیری به باغبانی حمله کرد.
3- میتوان واژههای این و آن را پیش از آن به کار برد: « ا ین» مطلب را قبلاً از«آن» استاد شنیده بودم.
4- میتوان آن را به جای نهاد، مفعول، متمم و ... در جمله به کار برد: آن ماهیان از دیدن صیاد از آبگیر گریختند.
ویژگی های اسم:
1- شما ر: اسم مفرد است یا جمع یا اسم جمع
مفرد: به یک چیز دلالت میکند : گل- درخت- همسایه
جمع: با یکی از علامتهای جمع فارسی (ها وا ن ) یا علامت جمع عربی (ات- ین- ون)
اسم جمع: بدون دا شتن علامت جمع بر جمع دلا لت
2 – معر فه (شناس) نکره (نا شناس ) اسم جنس :
معرفه:
با علا مت مفعولی که (را)است بیا ید :گل را اب دادیم .
(این، آن، همین، همان) قبل از اسم بیاید :این گل را
مضا ف ا لیه ان اسم خاص میباشد: کتابِ علی .
نکره = پیش شنونده معلوم ومشخص نبا شد، علامتهای آنها عبارتند از:
«ی» بعد از اسم: مردی
( یک یا یکی ) قبل از اسم: «یکی» به خانه آمد
( یک یا یکی ) قبل و«ی» بعد از اسم:
« یکی» روبهی دید بی دست و پای.
جنس: هیچکدام از حالتهای معرفه و نکره را نداشته باشد: کتاب خوب است .
3- عام و خاص :
عام: تمام اسم انسانها و مکانها عام هستند. اگر اسمی علامت جمع یا «ی» نکره قبول کند اسم عام است.
مثا ل: هوای پاک محیط
خاص: اسم چیزهایی که خاص یک نفر باشد. ا سم خاص نه نکره میشود و نه جمع بسته می شود.
مثال: سیمرغ، رخش
4- ساخت:
ساختمان اسم ا ز نظر: ساده، مشتق و مرکب یا مشتق مرکب هست.
ساخت:
ساده: برخی اسمها فقط یک جزء دارند و تقسیم ناپذیرند و فقط یک تک واژه معنی دار.(گوسفند).
مشتق: از دو یا چند تک واژه معنیدار ساخته شده با شد .(یوزپلنگ)
مرکب: از یک تک واژه معنیدار و یک جزء بی معنی سا خته شده باشد.(با غبان)
تمامی صفات،مشتقاند. برخی از مشتق( سازها: بان، گاه، دان، ه، زار، ار، -ِ ش
مشتق مرکب: برخی از اسمها ویژگیهای مشتق مرکب را با هم دارند (دا نش آموز)
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
مقوله های اقتصادی در ادبیات کلاسیک ایران
آثار منثور و منظوم ادبیات کلاسیک ایران که در طی نزدیک به هزار سال پدید شده بسیار متنوع است . این آثار بی شک در عین حال اسناد معتبری است برای شناخت تاریخ ده سده ی اخیر کشور ما و به طور کلی برای آشنایی دقیق با جامعه ی سنتی ایران که بسی بیش تر از این ده سده با تغییرات کمابیش در این آب و خاک دوام آورده و آمیزه ای از نظام اربابی ـ رعیتی، غلام داری و پدر سالاری همراه با استبداد شرقی و نظام خراج بوده است.
این آثار را می توان از زاویه های گوناگون بررسی کرد: ادبی و لغوی، فلسفی و ایدئولوژیک، تاریخی و جامعه شناسی و غیره. نگارنده یک بار به مطالعه ی اجمالی برخی از مهم ترین آثار ادبی منثور و منظوم ایران در جست و جوی مقوله ها و مسایل اقتصادی دست زد و این بررسی اجمالی را چنان که این نوشته نشان خواهد داد، بی فایده نیافته است.
توضیح آن که در سده های میانی دانش اقتصاد به معنای امروزی ما مدون نبوده است و برخی مسایل اقتصادی در «علومی» مانند «سیاست مَدَن» ، «تدبیر منزل» و «علم اخلاق» که اجزای سه گانه ی «حکمت عملی» ( یکی از دو بخش فلسفه) بوده اند، مطرح می شده است. ولی از آن جا که در ادبیات ما زندگی با تمام رنگ آمیزی خود بازتاب یافته است، حیات اقتصادی و هستی مادی اجتماعی به ناچار بازتابی روشن و برجسته دارد و درباره ی مقوله هایی چون کالا، ارزش، قیمت، پول، بازرگانی و مبادله ی کار و تقسیم کار، مزد، فقر و ثروت و امثال آن در این آثار می توان اطلاعات فراوان و گاه جالب و شگفت آوری به دست آورد.
بررسی حاضر به ناچار یک بررسی جامع نیست، بلکه نوعی کار آزمایشی است. بررسی جامع می تواند، هم مطالبی را که ما بدان پرداخته ایم روشن تر سازد و هم مسایل تازه تری را مطرح نماید. درباره ی مسایل طرح شده در این نوشته از جهت تحلیل علمی و طبقاتی سخن ِبسیاری می شد گفت، ولی با توجه به حجم مقاله، ما به ذکر مهم ترین نکات و آوردن نمونه هایی چند از آثار ادبی بسنده کردیم، در این امید که خواننده ی وارد، خود از این یادآوری ها سر رشته ی مطلب را به دست می آورد و مطلب را در نزد خود با تفصیل تجزیه و تحلیل می کند. در تنظیم مسایل نیز شیوه ی ما آن بوده است که نخست به مباحث عام تر بپردازیم و سپس وارد مسایل مشخص تر بشویم، در این امید که این شیوه، آشنایی با این نوشته را برای خواننده آسان تر می کند.
* فقر و ثروت
خطه ی ایران پیوسته کشوری غنی و سرشار از محصولات طبیعی و صنعتی بوده و این سخنان مفاخره آمیز اسدی توسی در گرشاسب نامه را نباید حمل بر اغراق کرد:
ز کان شبه و ز کل سیم و زر / ز پولاد و فیروزه و از گهر
هم از دیبه و جامه گونه گون / به ایران همه هست از ایدر فزون
ولی این سرزمین ثروت خیز به علت نظام های اجتماعی ظالمانه ای که در آن برقرار بوده است نعمات خود را ارزانی کسانی که آفرینندگان ثروت بودند نمی داشت. در کتاب «آداب السلطنه و الوزاره» تصریح می شود که:
« زمین گنج پادشاه است و کلید آن به دست رعیت ».
و در حق رعیت نیز مثل سایری بود که می گوید:
« قالی را تا بزنید گرد پس می دهد و رعیت را تا بزنید پول »
حتا پیش از «کته» و «تورگو» اقتصاددانان فیزیوکرات سده ی هجدهم میلادی که بر خلاف «مرکانتلیست ها» یا سوداگران ( که بازرگانی را منبع ثروت می شمردند) طبیعت و زمین را چنین منبعی می انگاشتند، در آثار شاعران ما به اهمیت این موضوع به مثابه منبع عمده ی ثروت توجه شده است. ابن یمین فریومدی که با جماعت زراعت پیشه سر و کار داشت در واقع این حکم را که می گوید «التمسوالرزق فی خبایا الارض» تأیید می کند و می نویسد :
جستن گوگرد احمد، عمر ضایع کردن است / زور بر خاک سیه آور که یکسر کیمیاست (١)درباره ی این که فقر یا ثروت کدام به تر است، در ادبیات ما بحثی هست. برخی ثروت را و برخی فقر را به تر شمرده اند. حتا ابوسعید مهنه ای عارف و صوفی می گفت:
« غنا فاضل تر که فقر، که غنا صفت باری تعالی است و فقر بر وی روانه » .
سعدی که در این زمینه مانند دیگر زمینه ها نظریاتی گاه سخت متناقض داده است. در ذم فقر و مدح ثروت از جمله می گوید :
« مشغول کفاف از دولت عفاف محروم است و ملک قناعت زیر نگین رزق معلوم»
هم در خطاب به درویشی که در مدح درویشی و فقر داد سخن می داد گفته است :
توانگران را وقف است و نذر و مهمانی / زکات و فطره و اعتاق و هدی و قربانی
توکی به نعمت ایشان را که نتوانی / جز این دو رکعت آن هم به صد پریشانی
«مرزبان نامه» در معایب فقر مطالبی دارد که طنز و گوازه آن پنهان نیست و در واقع نویسنده در نکوهش ثروت سخن می گوید. از جمله می نویسد:
« مرد مقل حال را به وقت گفتار، اگر دُر چکاند بسیارگوی شمرند، اگر مراعاتی نماید سپاس ندارند، اگر مُواساتی ورزد مقبول نیفتند، اگر حلیم بود به بدلی منسوب شود، اگر تجاسر کند به دیوانگی موسوم گردد. باز مرد توانگر را چون اندک هنری بود آن را بزرگ دارند اگر اندک دهشی از او بینند شکر و ثنای بسیار گویند، اگر بخیل باشد کدخدا سر و دانا گویند و اگر سخنی نه بر وجه گوید به صد تأویل و تعلیل آن را نیکو و شایسته گردانند». (٢)
اسدی نیز در نکوهش فقر و فقیران می گوید:
کسی نیست بدبخت و کم بودتر / ز درویش نادان دل خیره سر
که نه چیز دارد، نه دانش، نه رای / نژندیست بهره ش به هر دو سرای (۳)
ولی کسانی فقر را بر ثروت ترجیح نهاده اند. خواجه عبدالله انصاری در «مناجات نامه» می گوید :
« علم بر سر، تاج است و مال بر گردن، غُل»
نظامی می گوید :
فراوان خزینه فراوان غم است / کم اندوه آن را که دنیا کم است