لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 5
نرخ ارز و اثر تغییرات آن بر صادرات غیر نفتی در اقتصاد ایران
نرخ ارز به عنوان یکی از مهمترین و مؤثرترین متغیرهای اقتصاد کلان می باشد. نرخ ارز به عنوان قیمت یک واحد پول خارجی بر حسب واحدهای پول داخلی تاثیر مهمی بر متغیرهای کلان اقتصادی همچون تولید، صادرات، تراز پرداختها و غیره دارد. در اقتصاد کشور ما از یک طرف دولت انحصار درآمدهای ارزی و در نتیجه قیمت گذاری هر واحد ارز را در اختیار دارد و از سویی دیگر بدلیل وابستگی اقتصاد به این درآمدها، میزان منابع ارزی و نرخ تعیین شده برای آن از طریق تاثیر آن بر عرضه و تقاضای کل بر متغیرهای اقتصادی تاثیر می گذارد.برای مثال، طی سالهای 84-1381 به طور متوسط حجم درآمدهای ارزی کشور سالانه معادل (41.5) میلیارد دلار و سهم درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت و گاز به طور متوسط (33.8) میلیارد دلار، که معادل 62 درصد کل درآمدهای ارزی بوده است. این نقش دولت هم برای سال های قبل از یکسان سازی نرخ ارز (1381) با مشخص کردن نرخ هایی تحت عنوان صادرات نفتی و صادرات غیر نفتی، و پس از آن تاکنون با تعیین نرخ بازار بین بانکی تداوم داشته است. نرخ اخیر از سال 1381 تاکنون از سوی بانک مرکزی تعیین و در یک دامنه بسیار محدود توسط سیستم بانکی عمل می شود.
نوسانات گسترده و وسیع نرخ ارز می تواند نتایج مثبت و منفی در پی داشته باشد که یکی از این عواقب می تواند تورم های بسیار شدید و لجام گسیخته باشد و این موضوع نیز خود پیامدهای گسترده دیگری در اقتصاد خواهد داشت. تغییر بافت های تولیدی و سرمایه گذاری، تغییر وضعیت بازارهای داخلی و خارجی، تحت تأثیر قرار گرفتن بخش تجارت خارجی (صادرات و واردات) همه می توانند از این عواقب بی شمار باشند. از طرف دیگر بدلیل وجود ارتباط ساختاری بین همۀ متغیرهای کلان اقتصادی تغییرات نرخ ارز می تواند از طُرق مختلف سطح قیمت ها ، تولید و صادرات را متأثر سازد. در این گفتار سعی شده که تأثیر حاصل از تغییرات نرخ ارز برصادرات غیر نفتی مورد بررسی قرار گیرد. از آنجا که تولید و سطح قیمت ها نیز بر سطح صادرات غیر نفتی موثر است. بنا براین بررسی اثر تغییر نرخ ارز بر سطح عمومی قیمت ها (تورم) و سطح تولید کل نیز ضروری است.صادرات نفتی بعنوان بخش اعظمی از صادرات اقتصاد کشور مستقل از تغییرات نرخ ارز می باشد. اما صادرات غیر نفتی با تاثیر پذیری از تغییرات نرخ ارز و برخی متغیرهای کلان دیگر نوسانات و تغییرات را تجربه کرده است. لذا تعیین سطح نرخ اسمی ارز و نحوه تأثیرگذاری آن بر متغیرهای کلان اقتصادی همچون صادرات غیر نفتی، تولید و تورم در کشور ما همواره مورد اختلاف نظر سیاست گذاران و صاحبنظران اقتصادی بوده و یکی از مهمترین چالش های موجود در عرصۀ سیاست گذاری اقتصاد کشور محسوب می شود. با توجه به مبانی نظری موجود در اقتصاد کلان نرخ ارز بر صادرات غیرنفتی و تورم تاثیر مستقیم و مثبت و بر تولید کل تاثیر منفی دارد. یعنی صادرات غیر نفتی و تورم به طور مستقیم با افزایش نرخ ارز افزایش می یابد و افزایش نرخ ارز تولید کل را مقید می کند. (کالاهای واسطه ای و سرمایه ای که تقریبا" 85 درصد واردات کشور ما را تشکیل می دهند وابسته بودن اقتصاد تولید به واردات را بیان می کند.) طبق تئوری های اقتصادی، صادرات غیر نفتی علاوه بر نرخ ارز، تابعی مستقیم از سطح تولید کل و تابع معکوسی از سطح عمومی قیمت ها می باشد. (البته متغیرهای دیگری غیر از پارامترهای اشاره شده بر صادرات غیر نفتی موثرند که اشاره به آنها در مجال تحلیل نمی باشد.) لذا تغییرات نرخ ارز اثرات مستقیم و غیر مستقیم بر صادرات غیر نفتی خواهد داشت. مطالعات اقتصاد سنجی در راستای تئوری های اقتصادی نشان داده است که افزایش نرخ ارز به طور مستقیم موجب افزایش صادرات غیر نفتی می شود. اما با توجه به ویژگیهای اقتصاد کشور ما تاثیرات غیر مستقیم این افزایش بر صادرات غیر نفتی در جهت کاهش صادرات غیر نفتی بوده است. این نتایج با تئوری های اقتصادی سازگار است. مثلا افزایش نرخ ارز منجر به افزایش سطح عمومی قیمت ها شده و قدرت رقابت کالاهای تولید داخل را در بازارهای بین المللی کاهش می دهد. این در حالی است که تورم در کشورهای طرف تجاری ایران که عمده مبادلات تجاری را با این کشورها داریم، تقریبا مقداری ناچیز و ثابت است. امارات متحده عربی، عراق، هندوستان، چین، ژاپن، آذربایجان، آلمان، ایتالیا، اسپانیا وانگلستان و اکثرکشورهای عضو OECD در چند سال اخیر با سهم بالایی طرف های تجاری ایران محسوب می شوند. نرخ تورم این کشورها در سال 2007 و 2006 به ترتیب در جدول الف آمده است.
جدول، نرخ تورم برخی از کشورهای طرف تجاری ایران در سالهای 2006و2007
لذا افزایش نرخ ارز منجر به افزایش سطح عمومی قیمت ها شده و از طریق این متغیر صادرات غیر نفتی را کاهش می دهد و این از اثرات غیرمستقیم افزایش نرخ ارز بر صادرات غیر نفتی است که متاسفانه در برخی از تحلیل ها نادیده گرفته می شود.از طرف دیگر از آنجا که طی سال های اخیر سهم بالایی از واردات کشور را واردات کالاهای سرمایه ای و واسطه ای تشکیل می دهد، ( طی سال های 1382 تا 1383 بیش از 78 درصد واردات کشور را واردات کالاهای سرمایه ای و واسطه ای تشکیل می دهد.) لذا افزایش نرخ ارز موجب گران شدن این کالاها برای اقتصاد داخلی شده و این امر در نهایت منجر به کاهش توان تولید یا افزایش هزینه های تولید داخل می گردد و می تواند سطح عمومی قیمت های داخلی را افزایش دهد و صادرات این کالاها را با مشکل روبرو کند.این اثر نیز از دیگر اثرات منفی غیر مستقیم افزایش نرخ ارز بر صادرات غیر نفتی می باشد. برخی از سیاست گزارن اقتصادی کشور با استناد به روند صادرات غیر نفتی در چند سال اخیر و بعد از سال 1381 که یکسان سازی نرخ ارز اتفاق افتاد، تاکید دارند افزایش نرخ ارز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 12
یک معلم اثر بخش چه کسی است ؟
معلمانی اثر بخش هستند که دستیابی به اهداف خاصی رادرنظرمی گیرند، خواه این اهداف توسط خود آنان ویا دیگران تهیه وتدوین شده باشند، در نتیجه آنان که به دنبال بررسی موارد افزایش اثر بخشی معلمان هستندبایداهداف مورد نظر معلمان را با دقت بشناسند،صرف نظر از اینکه چنین اهدافی توسط معلمان یا دیگران تدوین شده باشد.
نتیجه ی منطقی این امر آن است که معلمان اثر بخش باید دانش و مهارتهای مورد نیاز جهت دستیابی به اهداف مورد نظر راداشته باشند ونیز بایدبتوانند آنها را در زمان مناسب به شیوه ی مطلوب و مورد انتظار به کار گیرند .
معلمان در مقام برنامه ریز وطراح آموزشی، در چند گروه قرار میگیرند و با شناخت ویژگیهای خاص حرفه ای یا غیر حرفه ای بودن آنان مشخص می شود .
معلمان اثربخش و معلمان ناکارا
تفاوت بین نقش یک معلم اثر بخش و ناکارادرایفای نقش خود به عنوان تسهیل کننده یادگیری در کلاس درس
معلمان اثر بخش :
1-کارهایشان بخوبی سازمان یافته و آماده است ؛ یعنی از وقت و زمان خود بخوبی استفاده می کنند و می کوشند تا برنامه خود را از قبل تنظیم و از لحظه لحظه کلاس برای یادگیری استفاده کنند .
معلمان ناکارا :
1- می گویند به اندازه ی کافی کارم منظم است ،ولی عملاً در این زمینه اقدام مؤثری به عمل نمی آورند و به واسطه نداشتن برنامه قبلی دچار بی نظمی در کلاس هستند .
معلمان اثر بخش :
2-برای عوض کردن موضوع بحث و گفتگو از لحظه ها استفاده می کنند ؛یعنی در کلاس فعالیتهای متنوعی را باعث می شوند و هر حادثه یادگیری مقدمه و بهانه ای برای حادثه یادگیری دیگر می شود .
معلمان ناکارا :
2-فواصل زمانی طولانی باعث سکوتهای طولانی در کلاس می شود ؛ یعنی هم دانش آموز و هم معلم به دلیل تغییر از یک حالت به حالت دیگر ، حواسشان پرت می شود .
معلمان اثر بخش :
3-از برنامه یا جدول یادگیری سریع استفاده مناسب می کنند ؛ یعنی کلاس را به صورت زنده و شاد و فعال اداره می کنند و در عین حال ، بردانش آموزان فشاری بیش از حد ظرفیت آنان وارد نمی آورند .
معلمان ناکارا :
3-از برنامه یادگیری کُند استفاده می کنند و در عین حال موجب سر در گمی دانش آموزان می شوند .مرتباً مشق و درس دانش آموزان را چک می کنند و موجبات گیجی و سر در گمی آنان را فراهم می آورند .
معلمان اثر بخش :
4دانش آموزان را برای یادگیری انگیخته نگه می دارند ؛ یعنی آنچنان فضای روانی را ایجاد می کنند که دانش آموزان نسبت به یادگیری مطالب کنجکاو و انگیخته باقی می مانند .
معلمان ناکارا :
4- دانش آموزان بدون احساس کنجکاوی یا انگیخته شدن ، خود را مجبور به انجام دادن تکالیف درسی احساس می کنند .
معلمان اثر بخش :
5- موجباتی را فراهم می آورند که هر چند دانش آموزان در حال نشسته به یادگیری می پردازند ، اما برای انجام دادن فعالیت های یادگیری ،هیجان و انگیزه ی لازم را دارا باشند .
معلمان ناکارا :
5- فضای روانی کلاس به نحوی است که یادگیری برای دانش آموزان به صورت کار خسته کننده ای در می آید ، معلم مسائل متعددی را برای حل ارائه می دهد و دانش آموزان نیز باجبار به کار مشغول می شوند .
معلمان اثر بخش :
6- دانش آموزان را تشویق به انجام دادن فعالیتهایی می کنند که مکمل فعالیت های قبلی است یعنی هر مطلب جدید را چنان مطرح می سازندکه با موضوع قبلی در ارتباط و تکمیل کننده موضوع قبلی است .
معلمان ناکارا :
6- غالباً مدیریت و رهبری مغشوش و دستخوش تغییر و تبدیل معلم، باعث از بین رفتن تمرکز دانش آموزان نسبت به یادگیری مطالب می گردد.
معلمان اثر بخش :
7- آگاه هستند ؛ یعنی آنچنان کنترل کلاس را در اختیار دارند که گویی چشمی نیز در پشت سر دارند ، ولی دانش آموزان احساس نمی کنند که تحت کنترل یا فشار معلم هستند .
معلمان ناکارا :
7- رفتار معلم آنچنان است که به نظر می رسد نسبت به آنچه در کلاس درس می گذرد آگاهی ندارد و تنها به یک دانش آموز توجه می کند و دانش آموزان دیگر را نمی بیند .
وقتی بحثی را مطرح می سازد زمان بندی آن را رعایت نمی کند و در نتیجه دانش آموزی را که اشتباه کرده است ، متهم می کند ، واکنشهای بیش از اندازه نشان می دهد ، آثارنامطلوب در دانش آموزان باقی می گذارد و بالاخره اعتبار خود را نزد آنان از دست میدهد .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
اثر عناصر آلیاژی بر میکروساختار و استحکام چدن خاکستری :ترجمه: محمود طاهری شهرآئینیدانشجوی کارشناسی دانشگاه شهید رجایی برگرفته از سایت: www.elsevier.com
خلاصه:آزمایشات ریخته گری برای تولید چدنهای خاکستری باترکیباتی در محدوده(درصد وزنی):
Fe–3.2C–wCu–xMo–yMn–zSi که w = 0.78–1.79, x = 0.11–1.17, y = 0.68–2.34 و
z = 1.41–2.32 انجام شده است.این عناصر کلیدی بطور سیستماتیک در طی ریخته گری ماسه ای بصورت میلگردهای با قطر 30-mm برای ارزیابی تاثیرشان بر توسعه میکروساختار و خواص مکانیکی،تغییریافتند.معلوم شد که محدوده میکروساختارها از پرلیت کامل تا ترکیبی از آستنیت باقیمانده و فریت بینیتی به اصطلاح آسفریت (ausferrite) تولید شدند و یک همبستگی خطی مستدل بین کسر حجمی شکستن و استحکام آسفریت مشاهده شد. ترکیب بهینه خواص مکانیکی در یک آلیاژ با ترکیب تقریبی Fe–3.2C–1.0Cu–0.7Mo–0.55Mn–2.0Si بدست آمد که 100% آسفریت بدون کاربیدهای آلیاژی تولید شد. این آلیاژ یک میکروساختار و خواص مکانیکی قابل مقایسه با چدن خاکستری آستمپر شده بدون مشکلات زیاد همراه با آستمپرینگ داشت.کلمات کلیدی: چدن خاکستری، میکروساختار، ریخته گری و آسفریت1- مقدمهچدن خاکستری یک گروه وسیع از آلیاژهای ریختگی آهنی است که معمولا" بوسیله یک میکروساختار از گرافیت ورقه ای (flake graphite) در یک زمینه آهنی مشخص می شود. آن اساسا" یک آلیاژ Fe–C–Si شامل مقادیر کوچکی از عناصر آلیاژی دیگر و بیشترین آلیاژ ریختگی مورداستفاده و با تولید جهانی سالیانه 6 میلیون تن است که چندین برابر دیگر فلزات ریختگی است[1].میکروساختار چدن خاکستری معمولا" شامل گرافیت ورقه ای و یک زمینه پرلیت و یا فریت است که خواص مکانیکی، قابلیت ماشینکاری و غیره به آن بستگی دارد. چدنهای خاکستری معمولی، زمینه پرلیتی و استحکام کششی در محدوده 140 تا 400 Mpa دارند. وسیله اصلی برای بهبود خواص مکانیکی، کاهش کربن معادل است که درصد گرافیت را کاهش و پرلیت را افزایش می دهد. جدول(1) انواع تجاری چدن خاکستری و خواص مکانیکی مربوط به آنها را نشان می دهد.برای بهبود خواص چدن خاکستری، تحقیق بر روی گسترش میکروساختار آسفریت بیش از 40 سال انجام گرفته است[6-2]. یک بهبود مهم ویژه در خواص، نتیجه ای از گسترش چدن خاکستری آستمپر شده است[7-3]. چدنهای خاکستری آستمپر شده به مهندس چاره هایی با ترکیبات فرایندی/موادی معمولی پیشنهاد می دهد[7]. از طریق آستمپرینگ، زمینه فریتی یا پرلیتی، چدن خاکستری به یک ساختار سوزنی شامل 70 تا 80% فریت بینیتی بدون کاربید و آستنیت باقیمانده 20 تا 30% تغییر می یابد. چنین ساختاری به اصطلاح آسفریت است[6]. نشان داده شده است که چنین ساختار زمینه ای، یک چدن خاکستری با یک ترکیب منحصر بفرد از استحکام، مقاومت سایشی، جذب صدا و یا لرزش و تافنس شکست بالا را تولید می کند[6و7].یک عملیات حرارتی معمولی آستمپرینگ چدن خاکستری، آستنیته کردن در دمای 840–900º C برای چند ساعت بر اساس ترکیب و ضخامت ریختگی و آستمپر کردن در 230–425º C است[6و7].در حالی که این برنامه زمانی عملیات حرارتی تولید چدن خاکستری با یک محدوده عالی از خواص ، به انرژی قابل ملاحظه و فضای تولید نیاز دارد و ممکن است باعث آلودگی محیطی بعلاوه اکسیداسیون و ترک در اجزا شود. این مشکلات ، تولید گسترده چدن خاکستری آستمپر شده را محدود کرده اند، بنابراین تحقیق بر روی گسترش چدن خاکستری آسفریتی را بوسیله ریخته گری مستقیم وادار می کنند[5]. کار حاضر قصد دارد نشان دهد که چگونه تغییرات سیستماتیک در اضافه کردن آلیاژی به یک چدن خاکستری معمولی در طی ریخته گری می تواند یک آلیاژ با میکروساختار فریت بینیتی-آستنیتی (آسفریتی) با خواص مکانیکی قابل مقایسه با چدن خاکستری آستمپر شده را تولید کند.جدول(1): ترکیب و خواص مکانیکی کلاسهای مختلف چدن خاکستری
Class
Total carbon (wt.%)
Total silicon (wt.%)
Tensile strength (MPa)
Transverse load on test bar (kg f)
Hardness (HB)
20
3.40–3.60
2.30–2.50
152
839
56
25
-
-
179
987
174
30
3.10–3.30
2.10–2.30
214
1145
210
35
-
-
252
1293
212
2- تجربی2-1- مواد و روش ریخته گری
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 60
شرحی بر دوزخ کمدی الهی اثر دانته
تألیف : علی اطیابی
به نام خدا
مقدمه :
اگر پیشتر از این که فرصت بیشتری داشتم با کمدی الهی آشنا شده بودم، بی شک برای آنکه بتوانم آنرا به زبان اصلی بخوانم، مبادرت به آموختن زبان ایتالیائی میکردم و همین انگیزه برای سعی و تلاش زیاد در این زمینه از حد کفایت نیز فراتر بود، بهرحال متاسفانه این توفیق نصیب نشد و ناچار نسخه ترجمه فارسی آقای شجاع الدین شفا مورد مطالعه قرار گرفت و شرح حاضر از این نسخه بعمل آمده است.
در این شرح سعی بر آن بوده است که تمامی اشعاری که ممکن است از آنها مفاهیم متفاوتی استنباط گردد مورد اظهار نظر قرار گیرد، لیکن چون اغلب این اشعار قبلاً توسط بسیاری از دانته شناسان مورد بررسی و اظهار نظر قرار گرفته وزبده ترین آنها در توضیحات ذیل صفحات کتاب منبع آمده لذا هر جا که با توضیحات اعلام شده در ذیل صفحه همنظر بودهام از تکرار آن خودداری شده است. بنابراین شرح حاضر شامل آن بخش از اشعاری است که مفاهیم متفاوتی از آنها استنباط میشود و مورد تفسیر قرار نگرفته (یا اگر تفسیری در مورد آنها موجود است در ترجمهای که در دسترس من بوده نیامده) و نیز آن بخش از اشعار که با نظرات اعلام شده درباره آنها همنظر نبودهام.
امید است این شرح قابلیت استفاده برای صاحبنظران و علاقمندان را داشته باشد.
علی اطیابی
سرود یکم
در نیمه راه زندگانی ما
اساساً این توجیه که با توجه به مزمور 90 زبور داود تورات که عمر انسان را هفتاد سال ذکر کرده، پس منظور دانته این بوده که وی این سفر خیالی را در 35 سالگی، یعنی در سال 1300 انجام داده صحیح به نظر نمیرسد زیرا:
1- چه ضرورتی دارد در کتابی با این عظمت فکر و وسعت اندیشه و مفاهیم عمیق فلسفی و انسانی که با اساس تمامی مذاهب توحیدی ملازمت دارد و بعنوان یک معلم برگزیده اخلاق، در تمامی سالهای بعد از تالیف مورد مراجعه قرار گرفته و بعد از این نیز مورد مراجعه خواهد بود، در ابتدای کتاب که معمولاً زیر شناخت تمامی کتاب است، بذکر تاریخی بپردازد که در تمامی طول کتاب به هیچ کار نمیآید (و حتی در بعضی موارد با واقعیتهای تاریخی قابل تطبیق نیست).
2- نظر به این که در این بیان، ضمیر جمع بکار برده شده است «زندگانی ما» لیکن در هر دو مصرع بعدی سه بار از ضمیر مفرد استفاده شده («خویشتن» را در جنگلی «یافتم» زیرا راه راست را گم کرده «بودم»)، میتوان گفت که منظور از «ما» در مصرع «در نیمه راه زندگانی ما»، مطلقاً «من» نیست، بلکه بشریت است. که این برداشت با جهان شمولی این کتاب نیز ملازمت دارد، البته نباید در این مصرع، کلمه «نیمه» را همان ریاضی بحساب آورد، بلکه باید آنرا گذران «بخشی» از تاریخ بشریت محسوب داشت.
خویشتن را در جنگلی تاریک یافتم
مفهوم صریح و روشن این مصرع این است که، به اشتباهات دوران زندگی خویش، پی بردم وجود کلمه «تاریک» متضمن و بیانگر این معنی است که ابعاد و نتایج کارهای اشتباه آمیز، معمولاً غیر قابل ارزیابی است، همانگونه که در یک مکان تاریک، اطراف و آنچه در آن است، غیر قابل تشخیص میباشد، مضافاً این که نور نماینده ذات خداوندی و نشانه رستگاری است و در مقابل، تاریکی نشانه اهریمن و گمراهی است.
و چه دشوار است وصف این جنگل وحشی و سخت و انبوه که یادش ترس را در دل بیدار میکند
این دشواری از چند جهت است.
اولاً دشوار است بلحاظ اینکه وصف چیزی که کاملاً قابل دیدن نیست، دشوار است و این جنگل نیز بلحاظ تاریکی، قابل دیدن نبوده.
ثانیاً دشوار است زیرا که اساساً یادآوری اشتباهات زندگی، برای هر کس ملال آور است و رنج این یادآوری است که کار را دشوار میکند.
ثالثاً دشوار است، زیرا که وی از نتیجه این اشتباهات بلحاظ تعالیم و اعتقادات مذهبی، آگاه است و از چنان نتیجهای میترسد و این ترس مایه دشواری کار است.
چنان تلخ است که مرگ جز اندکی از آن تلخ تر نیست.
در اینجا شاعر سعی دارد برای تفهیم میزان این تلخی، معیاری که برای هر کس قابل سنجش است بدست بدهد و نظر باینکه تلخی مرگ برای هر فرد، با
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 26
سرزمین رامشدگان اثر لوئیس لمور
فصل 1
آنجا سرزمین سرخپوستان بود و هنگامیکه یکی از چرخهای واگن ما شکست هیچ یک از همراهان ما در کاروان برای کمک توقف نکردند . آنها به راهشان ادامه دادند و من و پاپا را تک و تنها بدون هیچ کمکی با واگن چرخ شکسته ، در آن منطقه خطرناک که هر لحظه امکان یورش سرخپوستان وجود داشت ترک کردند .
چرخ چوبی واگن در یک چاله افتاده بود و احیاناً ترک برداشته بود و حالا از بخت بد آن ترک اینجا در قلمروی سرخپوستان چرخ واگن را شکسته بود و ما را در یک مخمصه واقعی قرار داده بود.
من داشتم یکی از پره های شبکه ای چرخ را که از رینگ چوبی شکسته شده ، بیرون زده بود بطرف داخل رینگ فشار می دادم و پاپا هم سعی میکرد دو سر شکسته رینگ را بهم نزدیک کند تا بتواند با چند بست فلزی دو سر رینگ شکسته را به هم متصل نماید و چرخ شکسته را موقتاً تعمیر کند و همچنین هر دوی ما می توانستیم بر طالع نحس خود لعنت بفرستیم که در این سرزمین وحشی بدجوری گرفتار شده بودیم .
بگلی ، کسی که پاپا در نخستین روزهای سفر به او کمک کرده بود چرخ واگنش را در منطقه (ایش هالو) از چاله دربیاورد و آنرا تعمیر کند ، اینک با وجود درک وضعیت ما توقف نکرده و بدون توجه به ما همراه دیگر اعضای کاروان به راه خود ادامه داده بود .
با اینکه خیلی از مردم این روز ها بدنبال فرصتی برای کمک به دیگران میگردند اما این گروه کاروانیان تمایل داشتند از رئیس کاروان که گروه آنان را هدایت می کرد در طی طریق راه صعبی که پیش رو داشتند تبعیت کنند .
رئیس کاروان مردی بلند قامت با اندامی ورزیده به نام کاپیتان بیگ جک مک گری خوانده می شد .
وقتی چرخ واگن ما شکست و کاروانیان هنوز ما را ترک نکرده بودند کسی از عقب سر ما را صدا کرد ما برگشتیم و دیدیم همین مک گری بود که ما را صدا می کرد . (بیگ جک) هیچ از پاپا خوشش نمیامد چون پاپا هیچگاه به او وقعی نمی گذاشت و همچنین اینکه پاپا بیش از اندازه با مادمازل (مری تی تام) عیاق شده بود و این مسئله را (بیگ جک) بهیچ وجه نمی توانست تحمل نماید .
آن سوار بلند قامت اسب سیاه خویش را به جنبش در آورد و به سوی ما
روان شده ما را از نظر گذراند ، ما در حالیکه سعی می کردیم چرخ شکسته واگن را از سر جایش در بیاوریم برگشته بودیم تا ببینیم چه کسی بسوی ما میاید و موقتاً قصد داشتیم چرخ را تعمیر نمائیم البته اگر می توانستیم .
- متاسفم تایلر ،اینجا سرزمین سرخپوستهاست فهمیدی چی گفتم ، ما بایست از این منطقه بگذریم بنابراین اصلاً نمی توانیم توقف کنیم البته ما در چشمه توقف کوتاهی خواهیم داشت و شما در آنجا می توانید به ما ملحق شوید . سپس او دهنه اسبش را کشید و سر اسبش را برگرداند و به تاخت از ما دور شد و هیچ کس دیگری در واگنها کلمه ای یا نگاهی بسوی ما معطوف نداشت که حاکی از آنکه آنها ما را دیده اند که در این منطقه خطرناک بر اثر چرخ شکستگی متوقف و زمینگیر شده ایم .
پاپا دیگر وقت بیشتری را تلف نکرد ، ابتدا او آنها را با حرکت سریعشان که ما را ترک می کردند از نظر گذراند ، سپس در حالیکه صورت کشیده و تیره شده اش را پایین میکشید رو به من کرد و گفت : پسر من برای خودم نگران نیستم بلکه برای تو دلواپسم پس هفت تیری که آنجاست بردار و اطراف را چهارچشمی بپا و هوای منو داشته باش تا چرخ را تعمیر کنم .
این راهی بود که می توانست به ما کمک بکند و پاپا اگر می توانست
چرخ را تعمیر کند ما بزودی راه میافتادیم و از معرکه میگریختیم . او یک واگنساز ماهر و حرفه ای بود و در صنعت چرخسازی واگنها نیز تبحر خاصی داشت به طوری که آنجا در مشرق همه کارهای واگن سازی خویش را به او واگذار می کردند .
او سخت کار می کرد و منهم چشمهایم را باز نگه داشته بودم ، اما آنچه دیده می شد بسیار ریز و کوچک بود و مراقبت از همه آن چیزهای کوچک مشکل بود . یک دشت بزرگ با سبزه های گرد روی بلند قامت و پیچهای منظم درختچه های گلدار از نظر بیننده ای موشکاف می گذشت ، اینجا و آنجا انبوهی از نی های جنگلی به چشم می خورد که البته من داخل آنها را نمیتوانستم ببینم . وزش ملایم باد علفهای بلند قامت را در هم می ریخت و دسته های نامنظم سبزه ها خم می شد و به حال نیم دایره بر روی هم ریخته می شد درست مثل حرکت امواج دریا که در دریا به جنبش در میایند و آب نیلگون دریا را بر ساحل میریزند . در تغییر وزش باد و تابش نور زرفام خورشید رنگ علفزارها از سبز سیر به رنگ خاکستری تیره تبدیل می گشت . بالای سرما آسمان آبی گسترده شده بود با فقط چند ابر تنبل که در آن مانند اسبان سفیدی که سواری می کنند این سو و آن سو می رفتند .