لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 14
آشنایی با آیین هندوئیسم
آیین هندو در قدیم دین برهمایى خوانده مى شد که به برهما، خداى هندوان اشاره مى کرد. هندوئیسم شکل تکامل یافته آنیمیسم است و به همین دلیل بنیانگذار آن شناخته شده نیست . این آیین گونه اى فرهنگ ، آداب و سنن اجتماعى است که با تهذیب نفس و ریاضت همراه شده و در تمدن و حیات فردى و جمعى مردم هندوستان نقش بزرگى داشته است .
1. مردم هند پیش از هجوم آریاییهاپیش از مهاجرت آریاییها به ایران و هند، مردم این سرزمینها قومى کوتاه قامت و سیاه چرده بودند که فرهنگ و دین و مراسم مخصوص خود را داشتند و تمدن آنان در سطح تمدن بین النهرین بود. این قوم در ایران تقریبا به طور کامل از میان رفتند، ولى در هندوستان به طرف جنوب آن کشور رانده شدند و اکنون به نام قوم دراویدى (Dravidians) شناخته مى شوند و گروه بزرگى از اینها به نام نجسها(Untouchables) معروفند که درباره ایشان سخن خواهیم گفت . حفاریهاى باستانشناسان در منطقه اى به نام موهنجودارو (Daro-Mohenjo) در کرانه رود سند (پاکستان )، آثار عظیمى از تمدن آنان را نشان داده است . از این کشفیات بر مى آید که برخى از خدایان آیین هندو قبل از ورود آریاییان در هندوستان وجود داشته اند.
2. اصول دین هندواصول دین هندو عبارت است از اعتقاد و احترام به کتابهاى باستانى و سنتهاى دینى برهمنان و پرستش خدایانى که به ظهور آنها در دوره هاى قدیم عقیده دارند. اعتقاد به تناسخ و رعایت مقررات طبقات اجتماعى در معاشرت و ازدواج ، همچنین احترام به موجودات زنده ، مخصوصا گاو از اصول آن دین است .لفظ ((ام )) (Om) به معناى آمین براى هندوان بسیار تقدس دارد و از سویى اسم اعظم الهى به شمار مى رود و از این نظر به اسم اعظم یهوه در دین یهود شباهت دارد.
3. خدایان ودایی
هندوان به عده بى شمارى از خدایان آسمانى و زمینى با اسما و صفات عجیب و غریب معتقدند و به آنها کرنش مى کنند و براى هر یک بتخانه هاى با شکوهى مى سازند. این خدایان با هم خویشاوندى سببى و نسبى دارند و ویژگیهاى جسمى و روحى هر یک به تفصیل و با ذکر جزئیات در کتب مقدس و فرهنگ دینى هندوان آمده است . اعتقاد به جلوه گرى خدایان به شکل انسان و حیوان در ادوار مختلف ، نیز بسیار جلب نظر مى کند دسته بندى خدایان در ارتباط با طبقات اجتماعى نیز معهود است . برخى از معروف ترین خدایان هندو عبارتند از:اگنى (Agni) یعنى آتش ؛وارونا (Varuna) یعنى آسمان ؛ایشوار (Isvara) یعنى قادر متعال ؛رودرا (Rurdra) یعنى وحشتناک ؛راما (Rama) یعنى دلپذیر؛کریشنا (Krishna) یعنى آبى پر رنگ ؛یاما (Yama) یعنى ارابه ران معادل جم در آیین زردشت ) که خداى حاکم بر ارواح مردگان است .اشوین (Asvin) یعنى اسب سوار عنوان دو تن از فرشتگان آیین هندو است . هندوان معتقدند که این پزشکان آسمانى براى انسان تندرستى ، نیکبختى و دارایى به ارمغان مى آورند.پرستندگان بت مؤ مث زشت و بد ترکیب کالى (Kali) به معناى سیاه معتقدند هدایاى ویژه این بت را باید از طریق راهزنى به دست آورد و تقدیم بتخانه کرد. البته باید توجه داشت که معمولا بتان را بسیار زیبا مى سازند تا آنجا که بت در شعر فارسى کنایه از محبوب زیبا است .
4. کتابهای مقدسادعیه و آیینهاى هندوان در مجموعه اى به نام وداها(Vedas)به معناى دانش ، به زبان سانسکریت گرد آمده است و به آن شروتى (Sruti)یعنى وحى و الهام و علوم مقدس موروثى لقب مى دهند. پژوهشگران تاریخ تصنیف وداها را بین 1400 تا 1000 ق .م .مى دانند، و بر این اساس سالهاى 1500- 800 ق .م . را دوره ودایى مى خوانند.چهار ودا وجود دارد، به این شرح :1. ریگ ودا(veda-Rig)یعنى وداى ستایش ؛2. یجور ودا(veda-Yajur)یعنى وداى قربانى ؛3. سام ودا(veda-Sama)یعنى وداى سرودها؛4. اتهرو ودا(veda-Atharva) یعنى وداى اتهروان (نام نویسنده این ودا).در زمانهاى بعد برهمنان شرح و تفسیرهایى بر بوداها نوشتند؛ از این رو هر یک از وداها داراى دو بخش است :نخست : منتزها(Mantaras)که عبارت است از متن اورادى در ستایش آتش ، خورشید و سایر مظاهر طبیعت و دعاهایى براى فراخى روزى ، بارورى ، بخشایش گناهان و غیره .دوم : براهمناها(Brahmanas)که مناسبتهاى آن اوراد را تعیین مى کند. پژوهشگران سالهاى 800 ق .م . تا 500 ق .م . را دوره برهمنى مى نامند.کتابهاى دینى ، فلسفى ، عرفانى و ادبى بى شمارى در میراث فرهنگى هندوستان وجود دارد که به زبانهاى مختلف ترجمه شده و از جمله آنها معروف کلیله و دمنه است که در سانسکریت پنچاتنتر(tantra -Panca) یعنى پنج بخش خوانده مى شود.کتابهاى مهابهاراتا(bharata -Maha) و رامایانا(Ramayana) با محتواى اساطیرى رزمى و بزمى از احترام ویژه اى برخوردارند. کتب دینى و ادبى یاد شده به همه زبانهاى زنده جهان (و از جمله فارسى ) ترجمه شده اند.کتاب بسیار معروف و جذاب بهگودگیتا (gita -Bhagavad) یعنى سرود (خداى ) مجید در بخشى از مهابهاراتاست که مستقلا مورد توجه قرار گرفته است . این کتاب گاهى به تخفیف گیتا نامیده مى شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن مى گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور مکرر به هر یک از زبانهاى زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسى از آن موجود است .است . این کتاب گاهى به تخفیف گیتا نامیده مى شود، در باب اخلاص (Bhakti) سخن مى گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور است . این کتاب گاهى به تخفیف گیتا نامیده مى شود، در باب اخلاص سخن مى گوید و در اهمیت کتاب یاد شده همین بس که به طور مکرر به هر یک از زبانهاى زنده جهان ترجمه شده و دست کم شش ترجمه فارسى از آن موجود است .این رساله مکالمات کریشنا با شاهزاده اى به نام آرجونا (Arjuna) یعنى روشن را در بر دارد. رساله یاد شده ظاهرا در قرن اول میلادى در روزنامه بزرگ مهابهاراتا گنجانیده شده است و نزد هندوان از هر کتاب دینى و عقلى دیگر محبوبتر و محترمتر به شمار مى رود. نظم آن کتاب یک دست نیست ، ولى نیروى ذوق و شوقى که در طى کلمات آن نوشته اعجاب انگیز وجود دارد، هزاران تن را دلباخته و فریفته خود ساخته است .راز موفقیت گیتا در این است که مى کوشد اثبات کند راه حقیقى نجات و رستگارى در طریقه اخلاص قرار دارد و براى بیان این امر از داستانى کمک مى گیرد. آرجونا سوار بر ارابه سلطنتى براى جنگیدن با عموزادگان خود به سوى میدان مى رود و راننده ارابه که خداى پهلوانى یعنى کریشنا است و
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
ابراهیم، دومین پیامبر صاحب عزم و داراى آیین و شریعت جهانى و از نسل نوح است. اوبر اساس آیه 125 سوره نساء به خلیل الله ملقب گشته (وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً). داستان زندگانى و دعوت او در بیش از 180 آیه قرآنى آمده و نامش 69 بار در خلال قرآن ذکر شده است. داستان دعوت وى در سورههاى بقره، انعام، شعراء، صافات، انبیاء و مریم بیشتر به چشم مىخورد. زندگى پر فراز و نشیب ابراهیم، خانواده و قومش حاوى نکات و شیوههاى تبلیغى بسیار است که بدان مىپردازیم.
ثناى ابراهیم در قرآن
آیات متعددى در قرآن، متضمن ستایش و تمجید از شخصیت والاى ابراهیم است و کمتر پیامبرى در قرآن از این میزان ستایش و ثنا برخوردار گشته و بر اسوه بودنش، تأکید گردیده است؛
إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ المُشْرِکِینَ شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَهَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(1)
بهراستى ابراهیم، پیشوایى مطیع خدا و حق گراى بود و از مشرکان نبود. و نعمتهاى او را شکر گزار بود، خدا او را برگزید و به راهى راست هدایتش کرد.
وَاذکُرْ فِى الکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً؛(2)
و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز، زیرا او پیامبرى بسیار راستگوى بود.
وَلَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَکُنّا بِهِ عالِمِینَ؛(3)
و در حقیقت، پیش از آن، به ابراهیم رشد فکرىاش را دادیم و ما به شایستگى او دانابودیم.
إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوّاهٌ مُنِیبٌ؛(4)
بهراستى ابراهیم بردبار، نرمدل و بازگشتکننده به سوى خدا بود.
ابراهیم، اسوه توحید و خدا محورى
براى یافتن بهترین شاخصه تبلیغ ابراهیمى، باید به بررسى آیات مربوط به دعوت او اهتمام ورزیم تا با کشف و استخراج صفات این پیامبر و شیوههاى دعوتش، به شیوه محورى یا اساسىترین شاخصه دعوتش پى ببریم. با دقت در مضمون آیات حکایت کننده احتجاج ابراهیم با نمرود، مجادله او با خورشیدپرستان، گفتوگو با پدر و راز و نیاز با خدا و دیگر آیات، روشن مىگردد که خدامحورى و توحید، محور تمام تلاشهاى تبلیغى و بلکه محور حیات پربرکت اوست؛ و این به جهت جو شرک آلود و کفر آمیز حاکم بر آن جامعه بوده که پرستش خدایان دروغین، از سنگ و چوب گرفته تا خورشید و ماه در آن رواجى آشکار داشت؛
در مناظره با پدر و قوم، بیانات متعددى حاکى از خدا محورى اوست، مانند:
قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ.(5)
پس از بناى بیت الله مىگوید:
رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛(6)
پروردگارا از ما بپذیر. بهراستى تو شنواى دانایى.
پس از محاجّه با ستاره پرستان:
إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَالأَرضَ حَنِیفاً وَما أَنَا مِنَ المُشْرِکِینَ؛(7)
من از روى اخلاص، پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.
و حتى در پایان عمر، به عنوان وصیت بر توحید تأکید مىورزد:
وَوَصّى بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یا بَنِىَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَکُمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛(8)
و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان آیین سفارش کردند: اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید؛ پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.
از سوى دیگر بخش قابل توجهى از آیات حکایت کننده داستان ابراهیم را مناجاتها و راز و نیازهاى پرمحتواى ابراهیم با پروردگارش تشکیل مىدهد، به طورى که از میان حدود120 آیه مربوط به دعوت ابراهیم، حدود سى آیه، گفتوگوهاى ابراهیم خلیل را با خداوند متعال باز گو مىکند. از همین رو، حق تعالى او و پیروانش را اسوه امیدواران به خدا و روز قیامت معرفى مىفرماید:
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالیَوْمَ الآخِرَ؛(9)
قطعاً براى شما در پیروى از آنان سرمشقى نیکوست یعنى براى کسى که به خدا و روز بازپسین امید مىبندد.
شیوههاى دعوت ابراهیم
پیامبرى چون ابراهیم با آن همه مدح و ثنایى که قرآن در حق او ابراز داشته و با آن تأکید بر توحید و خدا مدارى، بایستى پیاده کننده روشهاى اصیل دعوت و مبتکر شیوههاى جدید تبلیغ باشد. و چنین بوده است که قرآن دربارهاش فرموده: وَإبراهیمَ الَّذِى وَفَّى.(10) (و همان ابراهیم که وفا کرد.) اینک به معرفى و شرح شیوههاى کلى دعوت ابراهیمى و روشهاى عملى آن مىپردازیم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
ابراهیم، دومین پیامبر صاحب عزم و داراى آیین و شریعت جهانى و از نسل نوح است. اوبر اساس آیه 125 سوره نساء به خلیل الله ملقب گشته (وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً). داستان زندگانى و دعوت او در بیش از 180 آیه قرآنى آمده و نامش 69 بار در خلال قرآن ذکر شده است. داستان دعوت وى در سورههاى بقره، انعام، شعراء، صافات، انبیاء و مریم بیشتر به چشم مىخورد. زندگى پر فراز و نشیب ابراهیم، خانواده و قومش حاوى نکات و شیوههاى تبلیغى بسیار است که بدان مىپردازیم.
ثناى ابراهیم در قرآن
آیات متعددى در قرآن، متضمن ستایش و تمجید از شخصیت والاى ابراهیم است و کمتر پیامبرى در قرآن از این میزان ستایش و ثنا برخوردار گشته و بر اسوه بودنش، تأکید گردیده است؛
إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ المُشْرِکِینَ شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَهَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(1)
بهراستى ابراهیم، پیشوایى مطیع خدا و حق گراى بود و از مشرکان نبود. و نعمتهاى او را شکر گزار بود، خدا او را برگزید و به راهى راست هدایتش کرد.
وَاذکُرْ فِى الکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً؛(2)
و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز، زیرا او پیامبرى بسیار راستگوى بود.
وَلَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَکُنّا بِهِ عالِمِینَ؛(3)
و در حقیقت، پیش از آن، به ابراهیم رشد فکرىاش را دادیم و ما به شایستگى او دانابودیم.
إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوّاهٌ مُنِیبٌ؛(4)
بهراستى ابراهیم بردبار، نرمدل و بازگشتکننده به سوى خدا بود.
ابراهیم، اسوه توحید و خدا محورى
براى یافتن بهترین شاخصه تبلیغ ابراهیمى، باید به بررسى آیات مربوط به دعوت او اهتمام ورزیم تا با کشف و استخراج صفات این پیامبر و شیوههاى دعوتش، به شیوه محورى یا اساسىترین شاخصه دعوتش پى ببریم. با دقت در مضمون آیات حکایت کننده احتجاج ابراهیم با نمرود، مجادله او با خورشیدپرستان، گفتوگو با پدر و راز و نیاز با خدا و دیگر آیات، روشن مىگردد که خدامحورى و توحید، محور تمام تلاشهاى تبلیغى و بلکه محور حیات پربرکت اوست؛ و این به جهت جو شرک آلود و کفر آمیز حاکم بر آن جامعه بوده که پرستش خدایان دروغین، از سنگ و چوب گرفته تا خورشید و ماه در آن رواجى آشکار داشت؛
در مناظره با پدر و قوم، بیانات متعددى حاکى از خدا محورى اوست، مانند:
قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ.(5)
پس از بناى بیت الله مىگوید:
رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛(6)
پروردگارا از ما بپذیر. بهراستى تو شنواى دانایى.
پس از محاجّه با ستاره پرستان:
إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَالأَرضَ حَنِیفاً وَما أَنَا مِنَ المُشْرِکِینَ؛(7)
من از روى اخلاص، پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.
و حتى در پایان عمر، به عنوان وصیت بر توحید تأکید مىورزد:
وَوَصّى بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یا بَنِىَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَکُمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛(8)
و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان آیین سفارش کردند: اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید؛ پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.
از سوى دیگر بخش قابل توجهى از آیات حکایت کننده داستان ابراهیم را مناجاتها و راز و نیازهاى پرمحتواى ابراهیم با پروردگارش تشکیل مىدهد، به طورى که از میان حدود120 آیه مربوط به دعوت ابراهیم، حدود سى آیه، گفتوگوهاى ابراهیم خلیل را با خداوند متعال باز گو مىکند. از همین رو، حق تعالى او و پیروانش را اسوه امیدواران به خدا و روز قیامت معرفى مىفرماید:
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالیَوْمَ الآخِرَ؛(9)
قطعاً براى شما در پیروى از آنان سرمشقى نیکوست یعنى براى کسى که به خدا و روز بازپسین امید مىبندد.
شیوههاى دعوت ابراهیم
پیامبرى چون ابراهیم با آن همه مدح و ثنایى که قرآن در حق او ابراز داشته و با آن تأکید بر توحید و خدا مدارى، بایستى پیاده کننده روشهاى اصیل دعوت و مبتکر شیوههاى جدید تبلیغ باشد. و چنین بوده است که قرآن دربارهاش فرموده: وَإبراهیمَ الَّذِى وَفَّى.(10) (و همان ابراهیم که وفا کرد.) اینک به معرفى و شرح شیوههاى کلى دعوت ابراهیمى و روشهاى عملى آن مىپردازیم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 52
ابراهیم، دومین پیامبر صاحب عزم و داراى آیین و شریعت جهانى و از نسل نوح است. اوبر اساس آیه 125 سوره نساء به خلیل الله ملقب گشته (وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً). داستان زندگانى و دعوت او در بیش از 180 آیه قرآنى آمده و نامش 69 بار در خلال قرآن ذکر شده است. داستان دعوت وى در سورههاى بقره، انعام، شعراء، صافات، انبیاء و مریم بیشتر به چشم مىخورد. زندگى پر فراز و نشیب ابراهیم، خانواده و قومش حاوى نکات و شیوههاى تبلیغى بسیار است که بدان مىپردازیم.
ثناى ابراهیم در قرآن
آیات متعددى در قرآن، متضمن ستایش و تمجید از شخصیت والاى ابراهیم است و کمتر پیامبرى در قرآن از این میزان ستایش و ثنا برخوردار گشته و بر اسوه بودنش، تأکید گردیده است؛
إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ المُشْرِکِینَ شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَهَداهُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(1)
بهراستى ابراهیم، پیشوایى مطیع خدا و حق گراى بود و از مشرکان نبود. و نعمتهاى او را شکر گزار بود، خدا او را برگزید و به راهى راست هدایتش کرد.
وَاذکُرْ فِى الکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً؛(2)
و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز، زیرا او پیامبرى بسیار راستگوى بود.
وَلَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَکُنّا بِهِ عالِمِینَ؛(3)
و در حقیقت، پیش از آن، به ابراهیم رشد فکرىاش را دادیم و ما به شایستگى او دانابودیم.
إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوّاهٌ مُنِیبٌ؛(4)
بهراستى ابراهیم بردبار، نرمدل و بازگشتکننده به سوى خدا بود.
ابراهیم، اسوه توحید و خدا محورى
براى یافتن بهترین شاخصه تبلیغ ابراهیمى، باید به بررسى آیات مربوط به دعوت او اهتمام ورزیم تا با کشف و استخراج صفات این پیامبر و شیوههاى دعوتش، به شیوه محورى یا اساسىترین شاخصه دعوتش پى ببریم. با دقت در مضمون آیات حکایت کننده احتجاج ابراهیم با نمرود، مجادله او با خورشیدپرستان، گفتوگو با پدر و راز و نیاز با خدا و دیگر آیات، روشن مىگردد که خدامحورى و توحید، محور تمام تلاشهاى تبلیغى و بلکه محور حیات پربرکت اوست؛ و این به جهت جو شرک آلود و کفر آمیز حاکم بر آن جامعه بوده که پرستش خدایان دروغین، از سنگ و چوب گرفته تا خورشید و ماه در آن رواجى آشکار داشت؛
در مناظره با پدر و قوم، بیانات متعددى حاکى از خدا محورى اوست، مانند:
قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ.(5)
پس از بناى بیت الله مىگوید:
رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛(6)
پروردگارا از ما بپذیر. بهراستى تو شنواى دانایى.
پس از محاجّه با ستاره پرستان:
إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَالأَرضَ حَنِیفاً وَما أَنَا مِنَ المُشْرِکِینَ؛(7)
من از روى اخلاص، پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمانها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.
و حتى در پایان عمر، به عنوان وصیت بر توحید تأکید مىورزد:
وَوَصّى بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یا بَنِىَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى لَکُمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛(8)
و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان آیین سفارش کردند: اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید؛ پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.
از سوى دیگر بخش قابل توجهى از آیات حکایت کننده داستان ابراهیم را مناجاتها و راز و نیازهاى پرمحتواى ابراهیم با پروردگارش تشکیل مىدهد، به طورى که از میان حدود120 آیه مربوط به دعوت ابراهیم، حدود سى آیه، گفتوگوهاى ابراهیم خلیل را با خداوند متعال باز گو مىکند. از همین رو، حق تعالى او و پیروانش را اسوه امیدواران به خدا و روز قیامت معرفى مىفرماید:
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالیَوْمَ الآخِرَ؛(9)
قطعاً براى شما در پیروى از آنان سرمشقى نیکوست یعنى براى کسى که به خدا و روز بازپسین امید مىبندد.
شیوههاى دعوت ابراهیم
پیامبرى چون ابراهیم با آن همه مدح و ثنایى که قرآن در حق او ابراز داشته و با آن تأکید بر توحید و خدا مدارى، بایستى پیاده کننده روشهاى اصیل دعوت و مبتکر شیوههاى جدید تبلیغ باشد. و چنین بوده است که قرآن دربارهاش فرموده: وَإبراهیمَ الَّذِى وَفَّى.(10) (و همان ابراهیم که وفا کرد.) اینک به معرفى و شرح شیوههاى کلى دعوت ابراهیمى و روشهاى عملى آن مىپردازیم:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 18
دین رابطه آیین انسان وخالق است پس نیازی به ورود در سیاست ندارد
رضا آسیائی
برای اینکه به منزل مقصود برسیم و راه را برای تحقیق باز کنیم در اول باید تعریف دین و تعریف سیاست را که هر دو لغات عربی است بدانیم. این به خاطر این است که یک عده فکر میکنند که دین در اسلام مانند دیگر ادیان و مذاهب غیر اسلامی تعریف شده و همین مطلب ایشان را به گمراهی کشانده است.
معنی دین:
دین نه تنها کلمه عربی است بلکه کلمه قرآنی است. فرهنگ لاروس عربی � فارسی آنرا چنین معنی میکند: آیین، کیش، اسم است برای تمام آنچه که بدان پرستش خدا کرده شود. ملت، مذهب.- فقه: اعتقاد به قلب و اقرار به زبان و عمل به جوارح. _: سیرت. طریقه. روش.- عادت.-: حال.-: کار. پرهیزگاری، خداشناسی، حساب، محاسبه، مُلک، حکمرانی، فرامانروائی، سلطنت، زمامداری، فرماندهی، حکومت، کشور داری، قضا داد رسی، تدبیر پایان کار را نگریستن. کار سازی "یوم الدین" روز حساب.
از معنی فوق به وضاحت معلوم میشود که دین در اسلام معانی مختلف دارد که حکومت داری و کشور داری و داد رسی و حکمرانی را در بر میگیرد نه اینکه مانند دیگر ادیان تنها عقیده به موجودات ماورای طبیعت باشد و در امور زنده گانی انسان ارتباط نداشته باشد. همچنان دین را در ادیان دیگر به زبان انگلیسی Religion مجبورأ ترجمه کرده اند چون در زبان های غربی کلمه ئی برای دین ندارند. در حالیکه اسلام یک Religion نیست بلکه یک روش زندگی کامل است. خداوند در مورد مکمل بودن اسلام منحیث دین در قرآن مجید چنین می گوید "الیوم اکملت لکم دینکم" یعنی امروز من دین شما را کامل کردم.
همچنان قاموس زبان انگلیسی مذهب را عنعنه و رسم رواج، اعتقاد به موجودات ماورای طبیعت تعریف میکند که به هیچ صورت معنی دین را در اسلام افاده نمی کند. زیرا تعریف دین در اسلام معنی و مفهوم همه جانبه و فراگیر دارد که همه امور زندگی را در بر میگیرد.
سوالی مطرح میشود اینکه آیا در یک دین مکمل میتوان کمبودی یافت؟ وقتیکه قرآن می گوید دین اسلام مکمل است پس چطور امکان دارد که در یک روش زندگی مکمل دین را از سیاست جدا پنداریم؟ وقتیکه ما نظر به آیه صریح قرآن قبول می کنیم که دین اسلام مکمل است پس ما نمی توانیم که به دست خود دین را برای مقاصد شخصی و گروپی و حزبی خود نا مکمل بسازیم و یا از اینکه مردم تحت نام اسلام بی عدالتی کرده اند دین را از سیاست جدا کنیم. و یا اینکه برای منافع شوم قوه های استعماری خدمت کرده باشیم، نام اسلام را نگیریم و داد از دیموکراسی زنیم در حالیکه در یک کشور مسلمان که زیاد تر از 99 در صد مسلمان باشد، باید عدالت اسلامی بر قرار شود.
تعریف سیاست:
سیاست که کلمه عربی یعنی السیاسیه است و تعریف آن بهبود بخشیدن به وضع مردم با رهنمائی کردن شان به آنچه مصلحت آنان است. اداره کردن امور مردم و حکومت کردن بر مردم می باشد.
می بینیم که سیاست هم در فرهنگ اسلام موقیعت خاص دارد که رهنمائی مردم است، پس دین و سیاست در فرهنگ اسلام نه تنها شامل است بلکه معنی بسیار ارزنده یعنی اداره امور و اصلاح مردم از طریق حکمرانی می باشد. هیچ عالم دین، جامعه شناس، بشر شناس مسلمان و غیر مسلمان و مستشرق در جهان نیست که ادعا کند که در اسلام دین از سیاست جداست. همه متفق علیه به همین نظر هستند که در اسلام دین از سیاست جدا نیست و اگر کسی چنین ادعا کند، واضحأ اسلام را ندانسته است و بهتر است قبل ازینکه نتیجه گیری کند باید مطالعات خود را توسعه دهد.
رابطه دین اسلام با سیاست از نگاه قران کریم:
در تعریف سیاست دیدیم که "بهبود بخشیدن به وضع مردم با رهنمائی کردن شان به آنچه مصلحت آنان است" مطرح شده است. از نگاه جامعه شناسی سیاسی زمانیکه چهار پدیده اجتماعی یعنی مبارزه برای یک هدف، تطبیق قانون، میانجی گری میان مردم و تحکیم عدالت یعنی قضاء در یک نظام مطرح شود، آن نظام مستقیمأ شامل محور سیاسی میشود. درین مقطع قرآن چهار پدیده اساسی را برای این رابطه مشرح کرده است. اول جهاد، دوم حکم به رهبری مردمی. سوم نشر و پخش عدالت و چهارم پدیده ملت که مراد از آن در اسلام همانا امت اسلامی می باشد.
اول جهاد:
جهاد در عرصه معنوی همانا تزکیه نفس و خود را اصلاح کردن است که یک مسلمان هر روز در جهد باشد تا از خود یک مسلمان راستین بسازد که این را جهاد اکبر گویند. در عرصه سیاسی جهاد عبارت است از آزاد ساختن انسان از هرگونه اسارت مانند بردگی، استعمار، شخصیت پرستی، ماده پرستی (ماتریالیزم)، قوم پرستی، زور گوئی یعنی دیکتاتوری، انارشیزم یعنی حالت سیاسی که قانون حکمفرما نیست و اجتماع در حالت بی قانونی به سر می برد، رهائی از اسارت فکری مانند شرک و کفر، موهومات، خرافات و هر گونه قید و بست که انسان را از راه تمدن، پیشرفت، تعالی پسمان سازد مانند ایجاد آزادی فکری، تساوی حقوق بین افراد جامعه، آزادی کلام و بیان، و آزادی سیر و سیاحت محروم سازد.
پس جهاد در اساس حرکتی است به سوی آزاد ساختن انسان تا از هرگونه قید و بست رهائی یابد. تنها در حالت آزادی است که انسان قادر میشود تا خدا را بشناسد و این از فکر آزاد سرچشمه میگیرد تا به خدا بپیوندد. قرآن مجید بار بار از تعقل یاد کرده و انسان را وا گماشته تا از تعقل کار گیرد و می گوید و "افلا تعقلون." یعنی آیا نمی اندیشید. کلمه "تعقلون" در بیست و چهار موضع قرآن پاک تذکر یافته است. انسان، به گفته امام شافعی آزاد خلق شده و باید آزاد زندگی کند[2]. در اسلام این آزادی را خالق انسان به انسان رحمت کرده است و هیچ کس نمی تواند آنرا از انسان بگیرد. از دید اسلام چون خداوند انسان را خلق کرده و بالاخره رجوع انسان بهخدا است، پس انسان تنها نزد خدا مسئول است و بس. وقتیکه انسان به خدا که همه هستی و نیستی اش در ید قدرت اوست خود را مسئول احساس کرد، مسئولیت خود را به مردم از طریق شناخت و عبادت خدا خود بخود می داند. پس جهاد نه تنها مبارزه در راه خداست بلکه تحکیم حکم خداوند است. جهاد اولین مسئولیت یک مسلمان است. جهاد بیداری یک مسلمان آگاه است. جهاد خود را آزاد ساختن است. از نگاه سیاسی جهاد محور اساسی جامعه سازی است مخصوصأ امروز که یک عده مسلمانان نام نهاد و سیکولر یعنی آنان که دین را تنها یک عقیده مذهبی و اخلاقی میدانند در خدمت استعمار نو در کشور های اسلامی قرار گرفته اند که نتیجه آن جز از بربادی تا حال چیزی نبوده است. جهاد بر هر مسلمان آگاه فرض است تا از حقوق اسلامی خود از طریق قلم، گفتار، و مبارزات سرتاسری سالم یعنی بدون دهشت افگینی دفاع کند. خداوند در مورد جهاد مکرر حکم کرده که ما دو آیت آن را از قرآن مجید نقل قول میکنیم. در آیه 72 سوره انفال میخوانیم که "کسانی که ایمان آورده اند و هجرت کرده اند و در راه خدا به مال شان و جانشان جهاد کرده اند" و متعاقب آن در همین سوره آیه 73 میخوانیم که "و کافران دوستان همدیگرند؛ اگر به این {سفارش} عمل نکنید، در زمین فتنه وفسادی بزرگ بر پا میشود" درین دو آیه چندین مطلب قابل تذکر است:
اول جهاد برای حصول آزادی فرض است