لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
عشق در آیینه عرفان امام خمینی (ره)
نویسنده:امیر علی حسنلومنبع:روزنامه قدس
ویکی از ابعاد شخصیت مهم امام(ره) و از اندیشه های تابناک و برجسته اش، اندیشه عرفانی اوست که یقیناً درمدیریت و رهبری آن حضرت تأثیر شایانی داشته، این اندیشه درخشان و نورانی ریشه در شناخت عمیق او ازخداوند متعال داشت. اطاعت مطلق در برابر خداوند متعال آن حضرت را به جایی از بندگی ترقی داده بود که گروه عظیم انسانها را با اخلاص به اطاعت و ارادت به خود و عشق به آن وجود الهی وادار می نمود، که با بیانی ساده در حد فهم مردم، شوق و عشق را در دل جوانان پاک و غیور این مرز و بوم زنده می نمود و آنها را برای دفاع از کیان ایران و انقلاب اسلامی بسیج می نمود، بدون تردید اطاعت از مقام ولایت و مرجعیت از یک ارتباط عمیق معنوی و عاطفی نشأت می گرفت که بین مردم و امام برقرار بود و همین ارتباط عمیق معنوی بود که توده میلیونی ملت ایران را در برابر ظلم و استبداد دوران استبداد بسیج نمود و انقلاب اسلامی را به ثمر نشاند، همه این ثمرات حاصل معنویت و عرفان حضرت امام(ره) بود که دلها را شیفته خود می کرد، چنان که در سخنرانی های ساده ولی برخاسته از جایگاه بلند معنوی و دل وابسته او به خداوند، چشم عاشقانش پر از اشک می شود، مردم ایران و جوانان عاشق حضرت امام هستند و این عشق الهی و لایتناهی است که حکایت از عشق لبریز امام به خداوند متعال دارد، بسان عشق یاران امام حسین(ع) به آن حضرت که صحنه ساز روز عاشورا، (بزرگترین حادثه تاریخ) شدند. انقلاب اسلامی ایران و حکایت رهبری آن عطف به نهضت امام حسین(ع) است، و امام خمینی (ره) چونان امام حسین(ع) عاشقان وارسته از تعلقات دنیا را با خود به دیدار معبود و معشوق ازلی که منتها و غایت کمال است هدایت نمود. چنان که فرمود: «از شهداء که نمی شود چیزی گفت، شهداء شمع محفل دوستانند، شهداء در قهقهه های مستانه شان و در شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون»اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» پروردگارند، اینجا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسیمش بر خود می شکافد».(1)چون قلم اندر نوشتن می شتافتچون به عشق آمد قلم بر خود شکافت(2)در اندیشه عرفانی امام(ره) و ابعاد مختلف عرفان اسلامی «محبت و عشق» جایگاه رفیعی دارد. لذا در این مقاله کوشش بر این است تا شعاعی از اندیشه عرفانی حضرت امام(ره) ضمن مقایسه با برخی عرفای نامی دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
الف- تعریف عشق:
برای عشق تعاریف و معانی مختلف گفته شد. علاقه مفرط به چیزی، دوست داشتن چیزی بیش از حد معمول «حب الشی اعمی و اصم» و...
ب - دفاع امام از حریم عشق:
امام(ره) علاوه بر این که در آثار خود از محبت و عشق الهی سخن گفته است و اهل علم را از قضاوت ناصحیح درباره عشق و محبت الهی که آن را رمی به فساد مینمایند نهی می کند: « و از امور مهمه ای که تنبه به آن لازم است و اخوان مؤمنین خصوصاً اهل علم کثرا... امثالهم باید در نظر داشته باشند آن است که اگر کلامی از بعض علماء نفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند... بدون حجت شرعیه رمی به فساد و بطلان نکنند... و گمان نکنند هر کس اسم از مراتب نفس و مقامات اولیاء و عرفا و تجلیات حق و عشق و محبت و امثال اینها که در اصطلاحات اهل معرفت رایج است برد، صوفی است یا مروج دعاوی صوفیه است یا بافنده از پیش خود است و بر طبق آن برهانی عقلی یا حجتی شرعی ندارد. به جان دوست قسم که کلمات نوع آنها شرح بیانات قرآن و حدیث است...» (3) بدین ترتیب حضرت امام موضوع عشق و محبت الهی را مثل سایر حکماء و فلاسفه کاملاً شرعی و مبنای آن را قرآن و حدیث و ائمه می داند.«... آیا غیر از فنای ذاتی و ترک خودی و خودیت و انیت و انانیت که در لسان اهل معرفت است به چیز دیگری قابل حمل است؟ آیا مناجات شعبانیه را که از حضرت امیر و اولاد معصومین او (ع) وارد شده و مکرر خواندی... الهی هب لی کمال الانقطاع الیک... آیا حقیقت و لاحظته فصعق لجلالک غیر از آن صعق در لسان اولیاست...»(4) امام خمینی (ره) علما را از متهم نمودن بزرگان به تصوف بر حذر می دارد و خودش علاوه بر آثار منثور در آثار منظوم و عرفانی خود از اصطلاحات مجازی عرفا بهره می جوید:طور سینا را بگو ایام صعق آخر رسیدموسی حق، در پی فرعون باطل آمدهای موسی صعق دیده در عشقاز جلوه طور لامکانی(5)حضرت امام در تبیین حال جذبه روحی و فنای کلی به حالات عاشق دلباخته تمثل می جوید: «مثل جذبه روحی... مثل حال عاشق مجذوب و حرکات عاشقانه اوست که عاشق نباید در عشق بازی مقدمات ترتیب دهد و نتیجه بگیرد، بلکه خود حقیقت عشق، آتشی است که از قلب عاشق طلوع می کند و جذبه آن به سر و علن و باطن و ظاهرش سرایت می کند و همان تجلیات حبی در سر قلب به صورت عشقبازی در ظاهر درمی آید؛ از کوزه برون همان تراود که در اوست. همین طور مجذوب مقام احدیت و عاشق جمال صمدیت تجلیات باطنیه محبوب و تجلیات حبیه حبیب که در ملک ظاهرش بروز کند و در مملکت شهادتش صورت یابد. همین نقشه نماز را تشکیل دهد. و اگر غیر از این اوضاع و احوال که برای حضرت ختمی صلوات ا... علیه و آله در این مکاشفه روحانیه و معاشقه حبیبانه دست داد حال دیگری دست دهد...» (6)امام عشق را نه تنها مشروع، بلکه فطری می داند: «... اعلم ان ا... تعالی... فطرالنفوس... علی فطره ا... الی العشق بالکمال المطلق... و بالجمله الانسان بفطرته عاشق الکمال المطلق و بتبع هذه الفطره... فطره اخری... فالانسان عاشق جمال ا... و یحن الیه تعالی... فطرالناس علی هاتین الفطرتین الفطره الاصلیه. هی فطره العشق بالنکال المطلق و الفطره الشیعة...»(7)امام خمینی (ره) معتقد است که انسان به صورت فطری عاشق کمال است و گریزان از نقصان و کمبود، لذا همیشه خود را به سوی کمال می کشاند تا از نقصان رهایی یابد. فطرت اصلی انسان عبارت است از عشق به کمال مطلق و فطرت تبعی، عبارت است از فطرت انزجار و تنفر از نقص باشد که آدمی این دو فطرت را براق سیر و رفرف معراج خود سازد و با این دو بال به آشیانه اصلی اش، که آستان حضرت دوست و درگاه اوست پرواز کند.(8) «باعتبار ایجاد العشق الطبیعی فی کل موجود و ایکاله علیه السیر الی کماله و التدرج الی مقامه فی النشأة الدنیا و له و...» وجود عشق در تمام موجودات بالاخص در انسان در نظر همه عرفا و فلاسفه امری اتفاقی است، لذا نمی توان آن را منکر شد.مهر کوی تو در آمیخته در خلقت ماعشق روی تو سرشته است به آب و گل من(9)
ج- مراحل و شرایط عشق حقیقی:
عشق نیز مثل سایر امور و ترقیات مادی و معنوی، دارای قله و اوج است که برای رسیدن به آن باید مراحلی را طی نمود. مراحلی که برای عشق در نظر گرفته شده همان مراحل سیرو سلوک است، به بیان شرع و غیر از آن نیست مراقبت از اعمال و فرایض و ترک کامل و عملی محرمات، با برنامه دقیق است.
ج- 1- پرهیز از شهرت و کبر و ستیز با نفس و ریا:
در این مسیر باید ابتدا با، بت نفس به مبارزه برخاست و آن را خوار و ذلیل نمود و مبانی تزویر و ریاکاری و خودنمایی را از دل زدود، این معانی در کلمات حضرت امام با استعاره های زیبایی متجلی می شود و گاهی از آنها به بت و خرقه ریا و سجاده و مدرسه و غیره... یاد می نماید:بر در میکده از روی نیاز آمده امپیش اصحاب طریقت به نماز آمده امصوفی و خرقه خود، زاهد و سجاده خویشمن سوی دیر مغان نغمه نواز آمده اماز همه قید بریده ز همه دانه رهاتا مگر بسته دام بت یکدانه شویمجامه زهد و ریا کندم و بر تن کردمخرقه پیر خراباتی و هشیار شدمکورکورانه به میخانه مرو ای هشیارخانه عشق بود جامه تزویر برآربگذارید که از میکده یادی بکنیممن که با یاد بت میکده بیدار شدم(10)در این اصطلاحات استعاری که روش تمام عرفا در تغزل این استعمال رایج است که تمام قیود و مظاهر انواع رذایل با تمسک به میخانه و مستی و بتکده و خرابات و خرقه از عارف زدوده شود و زبان فنی و خاص اهل ذوق و عرفان این است که همه آنها در تحت کنایه و استعاره سخن می گویند فلذا گفته شده «الکنایه ابلغ من التصریح» بلاغت اقتضا می کند تا اهل فن برای ابلاغ پیام و رموز و اسرار الهیه برای خواص که اهل بلاغت هستند، این گونه بیان شود چون گفته شده:کسی که سالک طریق دریای عشق و محبت الهی است، باید قیود منیت را از خود پاک نماید و از هر قیدی آزاد باشد و از بندگی هر ربی و مولایی رها شود تا به تمام معنا بندگی خداوند یکتا در او صادق باشد و از ریا و شرک خفی و جلی مبری باشد.اگر دل بسته ای بر عشق جانان جای خالی کنکه این میخانه هرگز نیست جز مأوای بیدلهاتا اسیر رنگ و بویی، بوی دلبر نشنویهر که این اغلال در جانش بود آماده نیستعاشق نشدی اگر که نامی داریدیوانه نه ای اگر پیامی داری(11)داشتن نام و قدرت ظاهری که برای بندگان خدا سودی نبخشد، مانع سیر و سلوک شناخته شده که باید پرهیز شود و شهرت کاذب و از موانع راه است.سر دادن در راه دوست رسمی است عاشقانه که سرور و سالار آزادگان جهان حسین بن علی آن را به شاگردان مکتبش آموخت. در راه دوست باید از تمام تعلقات و زیباییهای مادی از خانه و کاشانه و از عیال و مال و فرزند که قرآن آنها را محبوب مذموم می شمارد، گذشت.عاشقان روی او را خانه و کاشانه نیستمرغ بال و پر شکسته فکر باغ و لانه نیست(12)ریختن حس خودکامگی و غرور و بزرگی ظاهر اولین گام حرکت به سوی بندگی است. این مرحله در عشق، مرحله آغازین است چاکری حق با این مرحله حاصل می شود.
ج- 2- کتمان و عفت در عشق:
شیخ الرئیس و خواجه طوسی در نمط نهم (مقامات العارفین) یکی از شرایط رسیدن به کمال را عشق عفیف دانسته اند- یعنی عفت را در عشق و ترقی به کمالات دخیل دانسته اند(13) در روایات اسلامی نیز به این موضوع اشاره شده است که عرفا به اقتباس از روایات این مباحث را طرح نموده اند:«من عشق فعف ثم مات شهیداً» و «من عشق و کتم و عف فمات و هو شهید» و «من عشق و کتم و عف و صبر غفرا... له و ادخله الجنه» و «ما المجاهد الشهید فی سبیل ا... باعظم اجراً ممن قدر فعف».عفاف در عشق ورزی از مقدمات و اسباب پیشرفت و ترقی است. اگر عفاف را در این احادیث مخصوص عشق مجازی بدانیم، پله ای خواهد بود برای ترقی و راهیابی به عشق حقیقی الهی، کتمان و عفاف و صبر هر سه از شرایط عشق است و اگر این شرایط در عشق حیوانی و نفسانی رعایت شود، صعود به قله عشق حقیقی آسان خواهد بود. مقام شهادت که یکی از عالی ترین مقامات معنوی است که به عاشق عفیف و کتوم و صبور اعطا می شود. کتمان و پوشیده داشتن سر عشق و اندوه آن نیز از توجه عرفا و فلاسفه به دور نبوده است.امام در کتمان عشق چنین فرموده: غم عشق تو به جان است و نگویم به کسیکه در این بادیه غمزه غمخواری نیستراز دل را نتوانم به کسی بگشایمکه در این دیر مغان راز نگهداری نیستسر عشق است که جز دوست نداند دیگرمی نگنجد غم هجران وی اندر گفتارراز بیهوشی و مستی و خراباتی عشقنتوان گفت که از راهبران بی خبریمآنچه در مدت هجر تو کشیدم هیهاتدر یکی نامه محال است که تحریر کنم
ج- 3- حجابهای راه عشق:
منظور بریدن از حجابها این است که وقتی عارف بین دو راه واقع شد، مثل قیام در راه حق و سکوت یا اشتغال به امور دنیا کدام ارجح است، امام همه قیود را رها کرد و در برابر طاغوت ایستاد از این روی همه را حجاب می شمارد.در بر دل شدگان علم حجاب است حجاباز حجاب آن که برون رفت به حق جاهل بوداز در مدرسه و دیر و خرابات شدمتا شوم بر در میعاد گهش حلقه بگوشاز قیل و قال مدرسه ام حاصلی نشدجز حرف دلخراش، پس از آن همه خروشطاق و رواق مدرسه و قال و قیل علمدر راه جام و ساقی مه رو نهاده ایم(14)
د- مقامات عشق در نگرش امام:
وقتی انسان در مقام کمال قرار گرفت، مرحله شهود به او دست می دهد و به تسبیح عاشقانه تمام کائنات واقف می شود «و چون سالک را این مشاهده دست دهد و خود را به سراسر اجزای وجودیه خود، از قوای ملکیه تا سرایر غیبیه و جمیع سلسله وجود را عاشق و طالب حق بیند و اظهار این تعشق و محبت را نماید از حق استعانت وصول طلبد...»
د- 1- فناپذیری:
تمام عرفا برای عشق ورزی در طریق حق شرایط سختی را تبیین نموده و به آن عمل کرده اند و این طریق را برای هر کس قابل طی نمودن ندانسته اند، چنان که در آثار حضرت امام این حقیقت به وضوح دیده می شود و برای هر سالک موانع فراوانی در این راه وجود دارد و پرده و حجابهای سنگینی و ضخیمی در مسیر کمال او نهاده شده است و تا فنای از خویش و رهایی از تمام قیود حاصل نشود، راه ترقی به کمال مسدود خواهد بود:عاشق از شوق به دریای فنا غوطه ور استبی خبر آنکه به ظلمتکده ساحل بود
د- 2- رسیدن به شهود:
امام(ره) مقام و مرتبه شهود را پس از مرحله عشق به خداوند می داند: «و پس از ریاضات و مجاهدات و دوام تذکر و عشق به حضور و خلوت و تضرع و انقطاع تام، سالک از مرتبه اطمینان و عرفان به مرتبه شهود و عیان رسد و حق به تجلی فعلی مناسب با قلبش به سر قلب او تجلی کند، پس قلب لذت حضور را دریابد و عشق به حق به هم رساند و لذت فیض حضور...». (15)سریان عشق در هستی از منظر امام:اکثر فلاسفه و عرفا عشق را در تمام هستی جاری و ساری می دانند و به مراتب آن نیز معتقدند.امام خمینی رضوان ا... علیه همچون فلاسفه و عرفای بزرگ اسلامی و علمایی که صاحب نظر در عرفان بوده اند، نه تنها معتقد به حالت عاشقانه در عارف و سالک است، بلکه سریان عشق را در تمام هستی و موجودات می پذیرد:«دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تو رانیست گوشی که همی نشنود آوای تو راهمه جا منزل عشق است که یارم همه جاستکوردل آن که نیابد به جهان جای تو را(16)جلوه حسن تو کجا که نیستجذبه عشق تو کراست که نیستعالم عشق است هر جا بنگری از پست و بالاسایه عشقم که خود پیدا و پنهانی ندارمگزاف نیست، اگر بگوییم عرفای بزرگی چون امام با مکاشفات درونی این عشقها را احساس و درک می نمودند؛ واقعیتی است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
عشق در آیینه عرفان امام خمینی (ره)
نویسنده:امیر علی حسنلومنبع:روزنامه قدس
ویکی از ابعاد شخصیت مهم امام(ره) و از اندیشه های تابناک و برجسته اش، اندیشه عرفانی اوست که یقیناً درمدیریت و رهبری آن حضرت تأثیر شایانی داشته، این اندیشه درخشان و نورانی ریشه در شناخت عمیق او ازخداوند متعال داشت. اطاعت مطلق در برابر خداوند متعال آن حضرت را به جایی از بندگی ترقی داده بود که گروه عظیم انسانها را با اخلاص به اطاعت و ارادت به خود و عشق به آن وجود الهی وادار می نمود، که با بیانی ساده در حد فهم مردم، شوق و عشق را در دل جوانان پاک و غیور این مرز و بوم زنده می نمود و آنها را برای دفاع از کیان ایران و انقلاب اسلامی بسیج می نمود، بدون تردید اطاعت از مقام ولایت و مرجعیت از یک ارتباط عمیق معنوی و عاطفی نشأت می گرفت که بین مردم و امام برقرار بود و همین ارتباط عمیق معنوی بود که توده میلیونی ملت ایران را در برابر ظلم و استبداد دوران استبداد بسیج نمود و انقلاب اسلامی را به ثمر نشاند، همه این ثمرات حاصل معنویت و عرفان حضرت امام(ره) بود که دلها را شیفته خود می کرد، چنان که در سخنرانی های ساده ولی برخاسته از جایگاه بلند معنوی و دل وابسته او به خداوند، چشم عاشقانش پر از اشک می شود، مردم ایران و جوانان عاشق حضرت امام هستند و این عشق الهی و لایتناهی است که حکایت از عشق لبریز امام به خداوند متعال دارد، بسان عشق یاران امام حسین(ع) به آن حضرت که صحنه ساز روز عاشورا، (بزرگترین حادثه تاریخ) شدند. انقلاب اسلامی ایران و حکایت رهبری آن عطف به نهضت امام حسین(ع) است، و امام خمینی (ره) چونان امام حسین(ع) عاشقان وارسته از تعلقات دنیا را با خود به دیدار معبود و معشوق ازلی که منتها و غایت کمال است هدایت نمود. چنان که فرمود: «از شهداء که نمی شود چیزی گفت، شهداء شمع محفل دوستانند، شهداء در قهقهه های مستانه شان و در شادی وصولشان «عند ربهم یرزقون»اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» پروردگارند، اینجا صحبت عشق است و عشق و قلم در ترسیمش بر خود می شکافد».(1)چون قلم اندر نوشتن می شتافتچون به عشق آمد قلم بر خود شکافت(2)در اندیشه عرفانی امام(ره) و ابعاد مختلف عرفان اسلامی «محبت و عشق» جایگاه رفیعی دارد. لذا در این مقاله کوشش بر این است تا شعاعی از اندیشه عرفانی حضرت امام(ره) ضمن مقایسه با برخی عرفای نامی دیگر مورد بررسی قرار گیرد.
الف- تعریف عشق:
برای عشق تعاریف و معانی مختلف گفته شد. علاقه مفرط به چیزی، دوست داشتن چیزی بیش از حد معمول «حب الشی اعمی و اصم» و...
ب - دفاع امام از حریم عشق:
امام(ره) علاوه بر این که در آثار خود از محبت و عشق الهی سخن گفته است و اهل علم را از قضاوت ناصحیح درباره عشق و محبت الهی که آن را رمی به فساد مینمایند نهی می کند: « و از امور مهمه ای که تنبه به آن لازم است و اخوان مؤمنین خصوصاً اهل علم کثرا... امثالهم باید در نظر داشته باشند آن است که اگر کلامی از بعض علماء نفس و اهل معرفت دیدند یا شنیدند... بدون حجت شرعیه رمی به فساد و بطلان نکنند... و گمان نکنند هر کس اسم از مراتب نفس و مقامات اولیاء و عرفا و تجلیات حق و عشق و محبت و امثال اینها که در اصطلاحات اهل معرفت رایج است برد، صوفی است یا مروج دعاوی صوفیه است یا بافنده از پیش خود است و بر طبق آن برهانی عقلی یا حجتی شرعی ندارد. به جان دوست قسم که کلمات نوع آنها شرح بیانات قرآن و حدیث است...» (3) بدین ترتیب حضرت امام موضوع عشق و محبت الهی را مثل سایر حکماء و فلاسفه کاملاً شرعی و مبنای آن را قرآن و حدیث و ائمه می داند.«... آیا غیر از فنای ذاتی و ترک خودی و خودیت و انیت و انانیت که در لسان اهل معرفت است به چیز دیگری قابل حمل است؟ آیا مناجات شعبانیه را که از حضرت امیر و اولاد معصومین او (ع) وارد شده و مکرر خواندی... الهی هب لی کمال الانقطاع الیک... آیا حقیقت و لاحظته فصعق لجلالک غیر از آن صعق در لسان اولیاست...»(4) امام خمینی (ره) علما را از متهم نمودن بزرگان به تصوف بر حذر می دارد و خودش علاوه بر آثار منثور در آثار منظوم و عرفانی خود از اصطلاحات مجازی عرفا بهره می جوید:طور سینا را بگو ایام صعق آخر رسیدموسی حق، در پی فرعون باطل آمدهای موسی صعق دیده در عشقاز جلوه طور لامکانی(5)حضرت امام در تبیین حال جذبه روحی و فنای کلی به حالات عاشق دلباخته تمثل می جوید: «مثل جذبه روحی... مثل حال عاشق مجذوب و حرکات عاشقانه اوست که عاشق نباید در عشق بازی مقدمات ترتیب دهد و نتیجه بگیرد، بلکه خود حقیقت عشق، آتشی است که از قلب عاشق طلوع می کند و جذبه آن به سر و علن و باطن و ظاهرش سرایت می کند و همان تجلیات حبی در سر قلب به صورت عشقبازی در ظاهر درمی آید؛ از کوزه برون همان تراود که در اوست. همین طور مجذوب مقام احدیت و عاشق جمال صمدیت تجلیات باطنیه محبوب و تجلیات حبیه حبیب که در ملک ظاهرش بروز کند و در مملکت شهادتش صورت یابد. همین نقشه نماز را تشکیل دهد. و اگر غیر از این اوضاع و احوال که برای حضرت ختمی صلوات ا... علیه و آله در این مکاشفه روحانیه و معاشقه حبیبانه دست داد حال دیگری دست دهد...» (6)امام عشق را نه تنها مشروع، بلکه فطری می داند: «... اعلم ان ا... تعالی... فطرالنفوس... علی فطره ا... الی العشق بالکمال المطلق... و بالجمله الانسان بفطرته عاشق الکمال المطلق و بتبع هذه الفطره... فطره اخری... فالانسان عاشق جمال ا... و یحن الیه تعالی... فطرالناس علی هاتین الفطرتین الفطره الاصلیه. هی فطره العشق بالنکال المطلق و الفطره الشیعة...»(7)امام خمینی (ره) معتقد است که انسان به صورت فطری عاشق کمال است و گریزان از نقصان و کمبود، لذا همیشه خود را به سوی کمال می کشاند تا از نقصان رهایی یابد. فطرت اصلی انسان عبارت است از عشق به کمال مطلق و فطرت تبعی، عبارت است از فطرت انزجار و تنفر از نقص باشد که آدمی این دو فطرت را براق سیر و رفرف معراج خود سازد و با این دو بال به آشیانه اصلی اش، که آستان حضرت دوست و درگاه اوست پرواز کند.(8) «باعتبار ایجاد العشق الطبیعی فی کل موجود و ایکاله علیه السیر الی کماله و التدرج الی مقامه فی النشأة الدنیا و له و...» وجود عشق در تمام موجودات بالاخص در انسان در نظر همه عرفا و فلاسفه امری اتفاقی است، لذا نمی توان آن را منکر شد.مهر کوی تو در آمیخته در خلقت ماعشق روی تو سرشته است به آب و گل من(9)
ج- مراحل و شرایط عشق حقیقی:
عشق نیز مثل سایر امور و ترقیات مادی و معنوی، دارای قله و اوج است که برای رسیدن به آن باید مراحلی را طی نمود. مراحلی که برای عشق در نظر گرفته شده همان مراحل سیرو سلوک است، به بیان شرع و غیر از آن نیست مراقبت از اعمال و فرایض و ترک کامل و عملی محرمات، با برنامه دقیق است.
ج- 1- پرهیز از شهرت و کبر و ستیز با نفس و ریا:
در این مسیر باید ابتدا با، بت نفس به مبارزه برخاست و آن را خوار و ذلیل نمود و مبانی تزویر و ریاکاری و خودنمایی را از دل زدود، این معانی در کلمات حضرت امام با استعاره های زیبایی متجلی می شود و گاهی از آنها به بت و خرقه ریا و سجاده و مدرسه و غیره... یاد می نماید:بر در میکده از روی نیاز آمده امپیش اصحاب طریقت به نماز آمده امصوفی و خرقه خود، زاهد و سجاده خویشمن سوی دیر مغان نغمه نواز آمده اماز همه قید بریده ز همه دانه رهاتا مگر بسته دام بت یکدانه شویمجامه زهد و ریا کندم و بر تن کردمخرقه پیر خراباتی و هشیار شدمکورکورانه به میخانه مرو ای هشیارخانه عشق بود جامه تزویر برآربگذارید که از میکده یادی بکنیممن که با یاد بت میکده بیدار شدم(10)در این اصطلاحات استعاری که روش تمام عرفا در تغزل این استعمال رایج است که تمام قیود و مظاهر انواع رذایل با تمسک به میخانه و مستی و بتکده و خرابات و خرقه از عارف زدوده شود و زبان فنی و خاص اهل ذوق و عرفان این است که همه آنها در تحت کنایه و استعاره سخن می گویند فلذا گفته شده «الکنایه ابلغ من التصریح» بلاغت اقتضا می کند تا اهل فن برای ابلاغ پیام و رموز و اسرار الهیه برای خواص که اهل بلاغت هستند، این گونه بیان شود چون گفته شده:کسی که سالک طریق دریای عشق و محبت الهی است، باید قیود منیت را از خود پاک نماید و از هر قیدی آزاد باشد و از بندگی هر ربی و مولایی رها شود تا به تمام معنا بندگی خداوند یکتا در او صادق باشد و از ریا و شرک خفی و جلی مبری باشد.اگر دل بسته ای بر عشق جانان جای خالی کنکه این میخانه هرگز نیست جز مأوای بیدلهاتا اسیر رنگ و بویی، بوی دلبر نشنویهر که این اغلال در جانش بود آماده نیستعاشق نشدی اگر که نامی داریدیوانه نه ای اگر پیامی داری(11)داشتن نام و قدرت ظاهری که برای بندگان خدا سودی نبخشد، مانع سیر و سلوک شناخته شده که باید پرهیز شود و شهرت کاذب و از موانع راه است.سر دادن در راه دوست رسمی است عاشقانه که سرور و سالار آزادگان جهان حسین بن علی آن را به شاگردان مکتبش آموخت. در راه دوست باید از تمام تعلقات و زیباییهای مادی از خانه و کاشانه و از عیال و مال و فرزند که قرآن آنها را محبوب مذموم می شمارد، گذشت.عاشقان روی او را خانه و کاشانه نیستمرغ بال و پر شکسته فکر باغ و لانه نیست(12)ریختن حس خودکامگی و غرور و بزرگی ظاهر اولین گام حرکت به سوی بندگی است. این مرحله در عشق، مرحله آغازین است چاکری حق با این مرحله حاصل می شود.
ج- 2- کتمان و عفت در عشق:
شیخ الرئیس و خواجه طوسی در نمط نهم (مقامات العارفین) یکی از شرایط رسیدن به کمال را عشق عفیف دانسته اند- یعنی عفت را در عشق و ترقی به کمالات دخیل دانسته اند(13) در روایات اسلامی نیز به این موضوع اشاره شده است که عرفا به اقتباس از روایات این مباحث را طرح نموده اند:«من عشق فعف ثم مات شهیداً» و «من عشق و کتم و عف فمات و هو شهید» و «من عشق و کتم و عف و صبر غفرا... له و ادخله الجنه» و «ما المجاهد الشهید فی سبیل ا... باعظم اجراً ممن قدر فعف».عفاف در عشق ورزی از مقدمات و اسباب پیشرفت و ترقی است. اگر عفاف را در این احادیث مخصوص عشق مجازی بدانیم، پله ای خواهد بود برای ترقی و راهیابی به عشق حقیقی الهی، کتمان و عفاف و صبر هر سه از شرایط عشق است و اگر این شرایط در عشق حیوانی و نفسانی رعایت شود، صعود به قله عشق حقیقی آسان خواهد بود. مقام شهادت که یکی از عالی ترین مقامات معنوی است که به عاشق عفیف و کتوم و صبور اعطا می شود. کتمان و پوشیده داشتن سر عشق و اندوه آن نیز از توجه عرفا و فلاسفه به دور نبوده است.امام در کتمان عشق چنین فرموده: غم عشق تو به جان است و نگویم به کسیکه در این بادیه غمزه غمخواری نیستراز دل را نتوانم به کسی بگشایمکه در این دیر مغان راز نگهداری نیستسر عشق است که جز دوست نداند دیگرمی نگنجد غم هجران وی اندر گفتارراز بیهوشی و مستی و خراباتی عشقنتوان گفت که از راهبران بی خبریمآنچه در مدت هجر تو کشیدم هیهاتدر یکی نامه محال است که تحریر کنم
ج- 3- حجابهای راه عشق:
منظور بریدن از حجابها این است که وقتی عارف بین دو راه واقع شد، مثل قیام در راه حق و سکوت یا اشتغال به امور دنیا کدام ارجح است، امام همه قیود را رها کرد و در برابر طاغوت ایستاد از این روی همه را حجاب می شمارد.در بر دل شدگان علم حجاب است حجاباز حجاب آن که برون رفت به حق جاهل بوداز در مدرسه و دیر و خرابات شدمتا شوم بر در میعاد گهش حلقه بگوشاز قیل و قال مدرسه ام حاصلی نشدجز حرف دلخراش، پس از آن همه خروشطاق و رواق مدرسه و قال و قیل علمدر راه جام و ساقی مه رو نهاده ایم(14)
د- مقامات عشق در نگرش امام:
وقتی انسان در مقام کمال قرار گرفت، مرحله شهود به او دست می دهد و به تسبیح عاشقانه تمام کائنات واقف می شود «و چون سالک را این مشاهده دست دهد و خود را به سراسر اجزای وجودیه خود، از قوای ملکیه تا سرایر غیبیه و جمیع سلسله وجود را عاشق و طالب حق بیند و اظهار این تعشق و محبت را نماید از حق استعانت وصول طلبد...»
د- 1- فناپذیری:
تمام عرفا برای عشق ورزی در طریق حق شرایط سختی را تبیین نموده و به آن عمل کرده اند و این طریق را برای هر کس قابل طی نمودن ندانسته اند، چنان که در آثار حضرت امام این حقیقت به وضوح دیده می شود و برای هر سالک موانع فراوانی در این راه وجود دارد و پرده و حجابهای سنگینی و ضخیمی در مسیر کمال او نهاده شده است و تا فنای از خویش و رهایی از تمام قیود حاصل نشود، راه ترقی به کمال مسدود خواهد بود:عاشق از شوق به دریای فنا غوطه ور استبی خبر آنکه به ظلمتکده ساحل بود
د- 2- رسیدن به شهود:
امام(ره) مقام و مرتبه شهود را پس از مرحله عشق به خداوند می داند: «و پس از ریاضات و مجاهدات و دوام تذکر و عشق به حضور و خلوت و تضرع و انقطاع تام، سالک از مرتبه اطمینان و عرفان به مرتبه شهود و عیان رسد و حق به تجلی فعلی مناسب با قلبش به سر قلب او تجلی کند، پس قلب لذت حضور را دریابد و عشق به حق به هم رساند و لذت فیض حضور...». (15)سریان عشق در هستی از منظر امام:اکثر فلاسفه و عرفا عشق را در تمام هستی جاری و ساری می دانند و به مراتب آن نیز معتقدند.امام خمینی رضوان ا... علیه همچون فلاسفه و عرفای بزرگ اسلامی و علمایی که صاحب نظر در عرفان بوده اند، نه تنها معتقد به حالت عاشقانه در عارف و سالک است، بلکه سریان عشق را در تمام هستی و موجودات می پذیرد:«دیده ای نیست نبیند رخ زیبای تو رانیست گوشی که همی نشنود آوای تو راهمه جا منزل عشق است که یارم همه جاستکوردل آن که نیابد به جهان جای تو را(16)جلوه حسن تو کجا که نیستجذبه عشق تو کراست که نیستعالم عشق است هر جا بنگری از پست و بالاسایه عشقم که خود پیدا و پنهانی ندارمگزاف نیست، اگر بگوییم عرفای بزرگی چون امام با مکاشفات درونی این عشقها را احساس و درک می نمودند؛ واقعیتی است
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
کشاورزی ایران و جهان در آیینه آمار
شناخت از وضعیت عمومى کشاورزى در جهان، این امکان را براى سیاست گذاران، مدیران و کارشناسان بخش کشاورزى فراهم مى کند تا در حوزه مأموریت خود باآگاهى بیشترى، عوامل درون بخشى و برون بخشى را در سطح ملى و بین المللى مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، گزارش زیر به بررسى وضعیت شاخص هاى کلان اقتصادى ـ اجتماعى و تولیدات کشاورزى در جهان و جایگاه ایران در آن مى پردازد.
۲/۵میلیارد نفر از جمعیت ۶/۱ میلیارد نفرى جهان شامل جمعیت کشاورزى است و مقایسه کشورهاى توسعه یافته و در حال توسعه نشان مى دهدکه اکثریت مطلق جمعیت کشاورزى دنیا یعنى ۲/۴ میلیارد نفر(معادل ۹۶/۲ درصد) در کشورهاى در حال توسعه زندگى مى کنند و درمیان کشورهاى در حال توسعه ، سهم غالب مربوط به کشورهاى آسیاى جنوب شرق، شرق و آفریقاى نیمه صحرایى است.
براساس تفکیک قاره اى ، آسیا با ۷۵/۶ درصد و آفریقا با ۱۷/۴ درصد بیشترین سهم جمعیت کشاورزى (کسانى که امرار معاش شان وابسته به بخش کشاورزى است ) دنیا را به خود اختصاص داده اند.
کشورهاى توسعه یافته با ۴۶/۶ میلیون نفر جمعیت، معادل ۳/۵ درصد نیروى کار کشاورزى و کشورهاى در حال توسعه با ۱/۲ میلیارد نفر معادل ۹۶/۵ درصد نیروى کار کشاورزى را به خود اختصاص داده اند.
در میان قاره هاى جهان ۷۵/۵درصد نیروى کار کشاورزى در قاره آسیا، ۲/۳ درصد در اروپا و ۳ دهم درصد در آمریکاى شمالى است.
طى بیست سال گذشته درصد نیروى کار کشاورزى درکل نیروى کار جهان روند کاهنده داشته است، آن چنان که از ۵۲درصد سال ۱۹۸۰ به ۴۳ درصد در سال ۱۹۹۰ و ۳۶ درصد در سال ۲۰۰۱ رسیده است. این روند در تمام قاره هاى جهان دیده مى شود. اگرچه آهنگ کاهش در نواحى کشورهاى صنعتى و آمریکاى شمالى کمتر بوده و به ثبات نزدیک تر است. در کشورهاى صنعتى بالاترین درصد نیروى کار کشاورزى نسبت به کل نیروى کار به کشورهاى یونان ۱۶ درصد، پرتغال ۱۲ درصد مربوط مى شود و کمترین درصد براى کشورهاى موناکو، لیختن اشتاین با صفر درصد، مالتا یک درصد، بلژیک ، آلمان ، لوکزامبورگ، انگلستان وایالات متحده آمریکا هر کدام با
۲ درصد اعلام شده است.
در منطقه خاور نزدیک و آفریقاى شمالى که ایران در این منطقه قرار دارد بیشترین نیروى کار به کشورهاى افغانستان ۶۷ درصد، یمن
۵۰ درصد ، ترکیه ۴۵ درصد، موروکو و عمان هر کدام با ۳۵ درصد مربوط مى شود. سوریه با ۲۷ درصد ، ایران ۲۶درصد و الجزیره و تونس هرکدام با ۲۴ درصد در رتبه هاى بعدى قرار دارند.
در این منطقه کمترین نیروى کار کشاورزى اختصاص به کشورهاى بحرین، کویت و قطر هرکدام با یک درصد، لبنان با ۳ درصد و امارات متحده عربى با ۵ درصد دارد.
سرانه زمین در جهان
براساس آمار موجود، سرانه دستیابى به زمین در کل جمعیت در قاره هاى آفریقا، آسیا، آمریکاى لاتین ، آمریکاى شمالى و اقیانوسیه در طى سالهاى ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۱ کاهش داشته است و تنها در قاره اروپا سرانه دستیابى به زمین افزایش چشمگیرى را نشان مى دهد. حداکثر سرانه دستیابى به زمین در دنیا در سال ۲۰۰۱ به اقیانوسیه با ۱/۸ هکتار و سپس آمریکاى شمالى با ۷ دهم هکتار و اروپا با ۴دهم هکتار اختصاص دارد همچنین حداقل سرانه مربوط به قاره آسیا یک دهم هکتار و آفریقا ۲ دهم هکتار است.
سرانه ارزش تولید کشاورزى در جهان
به طور کلى تولید کشاورزى هر کشاورز در طى دهه هاى گذشته در جهان افزایش داشته است. اما میزان تولید و میزان افزایش در همه نقاط جهان یکسان نبوده است.
در سال ۲۰۰۱ ارزش تولید هر کشاورز در کشورهاى توسعه یافته بیش از ۱۰هزار دلار بوده، در حالى که در همین سال کشاورزان در کشورهاى در حال توسعه ۶۷۲ دلار ارزش تولیدى داشته اند . به عبارت دیگر هر کشاورز در کشور توسعه یافته ۱۵ برابر بیش از کشاورز کشورهاى در حال توسعه ، تولید داشته است. در میان مناطق و قاره هاى جهان بیشترین ارزش تولیدى کشاورزى براى هر کشاورز در آمریکاى شمالى ۵۱هزارو۲۹۸ دلار و اقیانوسیه ۱۰هزار و ۶۶۴ دلار و کمترین براى قاره آفریقا ۴۸۴ دلار و آسیا ۶۱۷ دلار است.
نسبت صادرات کشاورزى در جهان
در سال ۲۰۰۱ کشور نیوزلند با ۴۹ درصد صادرات کشاورزى، بالاترین جایگاه و رتبه را درمیان کشورهاى صنعتى داشته است. پس از این کشور استرالیا با ۲۶ درصد ، یونان با
۲۴ درصد و اتریش و دانمارک هرکدام با ۱۸ درصد در رده هاى بعدى قرار دارند، دراین میان دو کشور ژاپن و نروژ با یک درصد ارزش صادراتى کشاورزى در صادرات کل ، آخرین رتبه را به خود اختصاص داده اند.
در میان کشورهاى صنعتى نقش
۱۳ درصدى صادرات کشاورزى براى اسپانیا، ۱۲ درصد در هلند، ۱۰درصد در فرانسه، ۸درصد آمریکا، ۷ درصد در کانادا، ۵درصد در انگلستان و ۲ درصد در فنلاند حائز توجه و اهمیت است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 9
کشاورزی ایران و جهان در آیینه آمار
شناخت از وضعیت عمومى کشاورزى در جهان، این امکان را براى سیاست گذاران، مدیران و کارشناسان بخش کشاورزى فراهم مى کند تا در حوزه مأموریت خود باآگاهى بیشترى، عوامل درون بخشى و برون بخشى را در سطح ملى و بین المللى مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند، گزارش زیر به بررسى وضعیت شاخص هاى کلان اقتصادى ـ اجتماعى و تولیدات کشاورزى در جهان و جایگاه ایران در آن مى پردازد.
۲/۵میلیارد نفر از جمعیت ۶/۱ میلیارد نفرى جهان شامل جمعیت کشاورزى است و مقایسه کشورهاى توسعه یافته و در حال توسعه نشان مى دهدکه اکثریت مطلق جمعیت کشاورزى دنیا یعنى ۲/۴ میلیارد نفر(معادل ۹۶/۲ درصد) در کشورهاى در حال توسعه زندگى مى کنند و درمیان کشورهاى در حال توسعه ، سهم غالب مربوط به کشورهاى آسیاى جنوب شرق، شرق و آفریقاى نیمه صحرایى است.
براساس تفکیک قاره اى ، آسیا با ۷۵/۶ درصد و آفریقا با ۱۷/۴ درصد بیشترین سهم جمعیت کشاورزى (کسانى که امرار معاش شان وابسته به بخش کشاورزى است ) دنیا را به خود اختصاص داده اند.
کشورهاى توسعه یافته با ۴۶/۶ میلیون نفر جمعیت، معادل ۳/۵ درصد نیروى کار کشاورزى و کشورهاى در حال توسعه با ۱/۲ میلیارد نفر معادل ۹۶/۵ درصد نیروى کار کشاورزى را به خود اختصاص داده اند.
در میان قاره هاى جهان ۷۵/۵درصد نیروى کار کشاورزى در قاره آسیا، ۲/۳ درصد در اروپا و ۳ دهم درصد در آمریکاى شمالى است.
طى بیست سال گذشته درصد نیروى کار کشاورزى درکل نیروى کار جهان روند کاهنده داشته است، آن چنان که از ۵۲درصد سال ۱۹۸۰ به ۴۳ درصد در سال ۱۹۹۰ و ۳۶ درصد در سال ۲۰۰۱ رسیده است. این روند در تمام قاره هاى جهان دیده مى شود. اگرچه آهنگ کاهش در نواحى کشورهاى صنعتى و آمریکاى شمالى کمتر بوده و به ثبات نزدیک تر است. در کشورهاى صنعتى بالاترین درصد نیروى کار کشاورزى نسبت به کل نیروى کار به کشورهاى یونان ۱۶ درصد، پرتغال ۱۲ درصد مربوط مى شود و کمترین درصد براى کشورهاى موناکو، لیختن اشتاین با صفر درصد، مالتا یک درصد، بلژیک ، آلمان ، لوکزامبورگ، انگلستان وایالات متحده آمریکا هر کدام با
۲ درصد اعلام شده است.
در منطقه خاور نزدیک و آفریقاى شمالى که ایران در این منطقه قرار دارد بیشترین نیروى کار به کشورهاى افغانستان ۶۷ درصد، یمن
۵۰ درصد ، ترکیه ۴۵ درصد، موروکو و عمان هر کدام با ۳۵ درصد مربوط مى شود. سوریه با ۲۷ درصد ، ایران ۲۶درصد و الجزیره و تونس هرکدام با ۲۴ درصد در رتبه هاى بعدى قرار دارند.
در این منطقه کمترین نیروى کار کشاورزى اختصاص به کشورهاى بحرین، کویت و قطر هرکدام با یک درصد، لبنان با ۳ درصد و امارات متحده عربى با ۵ درصد دارد.
سرانه زمین در جهان
براساس آمار موجود، سرانه دستیابى به زمین در کل جمعیت در قاره هاى آفریقا، آسیا، آمریکاى لاتین ، آمریکاى شمالى و اقیانوسیه در طى سالهاى ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۱ کاهش داشته است و تنها در قاره اروپا سرانه دستیابى به زمین افزایش چشمگیرى را نشان مى دهد. حداکثر سرانه دستیابى به زمین در دنیا در سال ۲۰۰۱ به اقیانوسیه با ۱/۸ هکتار و سپس آمریکاى شمالى با ۷ دهم هکتار و اروپا با ۴دهم هکتار اختصاص دارد همچنین حداقل سرانه مربوط به قاره آسیا یک دهم هکتار و آفریقا ۲ دهم هکتار است.
سرانه ارزش تولید کشاورزى در جهان
به طور کلى تولید کشاورزى هر کشاورز در طى دهه هاى گذشته در جهان افزایش داشته است. اما میزان تولید و میزان افزایش در همه نقاط جهان یکسان نبوده است.
در سال ۲۰۰۱ ارزش تولید هر کشاورز در کشورهاى توسعه یافته بیش از ۱۰هزار دلار بوده، در حالى که در همین سال کشاورزان در کشورهاى در حال توسعه ۶۷۲ دلار ارزش تولیدى داشته اند . به عبارت دیگر هر کشاورز در کشور توسعه یافته ۱۵ برابر بیش از کشاورز کشورهاى در حال توسعه ، تولید داشته است. در میان مناطق و قاره هاى جهان بیشترین ارزش تولیدى کشاورزى براى هر کشاورز در آمریکاى شمالى ۵۱هزارو۲۹۸ دلار و اقیانوسیه ۱۰هزار و ۶۶۴ دلار و کمترین براى قاره آفریقا ۴۸۴ دلار و آسیا ۶۱۷ دلار است.
نسبت صادرات کشاورزى در جهان
در سال ۲۰۰۱ کشور نیوزلند با ۴۹ درصد صادرات کشاورزى، بالاترین جایگاه و رتبه را درمیان کشورهاى صنعتى داشته است. پس از این کشور استرالیا با ۲۶ درصد ، یونان با
۲۴ درصد و اتریش و دانمارک هرکدام با ۱۸ درصد در رده هاى بعدى قرار دارند، دراین میان دو کشور ژاپن و نروژ با یک درصد ارزش صادراتى کشاورزى در صادرات کل ، آخرین رتبه را به خود اختصاص داده اند.
در میان کشورهاى صنعتى نقش
۱۳ درصدى صادرات کشاورزى براى اسپانیا، ۱۲ درصد در هلند، ۱۰درصد در فرانسه، ۸درصد آمریکا، ۷ درصد در کانادا، ۵درصد در انگلستان و ۲ درصد در فنلاند حائز توجه و اهمیت است.
در منطقه خاور نزدیک و شمال آفریقا پس از قبرس با ۴۱درصد، سوریه با ۲۹درصد در صدر کشورها قرار دارند.