لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 7
علت دین گریزی جوانان چیست و چگونه میتوان آنها را از این راه منصرف کرد ؟
بررسی عوامل دین گریزی
به سادگی نمیتوان گفت: نسل جوان ما دین گریز و احیانا دین ستیز هستند! اینان نسبت به واقعیات موجود جامعه، دیدگاههای متفاوتی دارند و چه بسا بخشی از آن دیدگاهها و نارضایتیها، وارد باشد؛ ولی ممکن است، برخی از جوانان با توجه به شرایط محیطی و خانوادگی, از روند نارضایتی بیشتری برخوردار باشند و بعضی از نارساییها را ناشی از قوانین دینی بدانند ودر نتیجه اشکالات خویش را متوجه دین بکنند. البته کارآمدی دین بحثی است و کارآمدی برخی از مدیران بحث دیگر. اتفاقا در برخورد با تعدادی از این جوانان و گفتوگو با آنان، تصریح کردند: اشکالات آنان نه به اصل دین، بلکه به مدیران و کارگزاران بر میگردد.
بنابراین، جوانان کشور از بهترین جوانان از حیث سلامت فکری, روحی و دینی میباشند و سرمایهگذاری دشمنان دین و کشور، برای تسخیر این دژ مستحکم و انحراف جوانان، گواهی است بر مدّعای ما، که البته موفق نخواهند شد.
به هر حال، دینگریزی عوامل متعددی دارد؛ از جمله:
1. روند تغییر ارزشها؛ پس از دوران دفاع مقدس و آغاز دوران باز سازی کشور، مدلی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی در پیش گرفته شد که این مدل موجب بروز تضادهای ارزشی و فاصله گرفتن جامعه از شاخصهای مطلوب گردید؛ به گونهای که توسعه، نتایجی از قبیل تغییر ارزشها را نیز در پی داشت. توضیح اینکه اقدامات اقتصادی ـ نظیر تغییر نرخ ارز و تورم ـ موجب کاهش درآمد واقعی و قدرت خرید مردم گردید. همچنین با ابزار مختلف (واردات، تبلیغات، مراکز تجاری و ...) فرآیند قوی تولید نیاز در مردم، در پیش گرفته شد. در نتیجه سطح نیازهای غالب مردم بالاتر از سطح درآمدشان قرار گرفت و مردم در ارضای نیازهایشان, با موانع اساسی روبه رو شدند. از آنجا که درآمد واقعی نیز کاهش یافت، دستیابی به درآمد بیشتر و پول بیش از حد معمول، با ارزش شد. از طرف دیگر، عواملی مانند نمایش ثروت قشر بالا و تسهیلاتی که برای قشر بالا فراهم آمد، گرایش بارز مدیران دولتی به تجملات و ظواهر و تغییر فضای کل جامعه، موجب شد که مردم ارزشهای جدید را تأیید شده (هنجار) و جستوجوی پول برای ارضای نیازهای جدید را درست و مشروع ببینند! بنابراین پولجویی به ارزش غالب تبدیل شد و حداقل در مورد بیشتر کسانی که پول و درآمدشان کم بود و کفاف ارضای نیازهایشان را نمیداد، ارزشهای دیگر را تحتالشعاع قرار داد. در نتیجه این فرآیندها، ارزشهای اجتماعی، از سنتی به سوی مدرن، از ساده زیستی به تجمل، از کمک و همیاری و ایثار و گذشت برای جامعه به سودجویی فردی و از ارزش قناعت به ارزش ثروت و از انسجام به فردگرایی و از ارزش دین و خدا به ارزش پول و دنیا حرکت کردهاند. نگ: فرامرز رفیعپور، توسعه و تضاد، فصل 4 ـ 8 ـ 3؛ آناتومی جامعه، ص 522
2. مشکلات پس از انقلاب (مانند جنگ و توجه به مسائل امنیتی و دفاعی و...) که نتیجه طبیعی آن، فقدان برنامهریزیهای دقیق و کارشناسی شده برای نهادینه سازی و تثبیت ارزشها و معارف اسلامی است.
3. تبلیغات سوء دشمنان و ایجاد و القای شبهه دربارة دین که گاهی بیپاسخ مانده و در ذهن برخی جای گرفته است.
4. روشهای نادرست در آموزش دینی در دوران کودکی و نوجوانی؛ برخی از رفتارها و برخوردهای ناصحیح و مخالف شرع در بیان احکام شرعی، موجبات بدبینی عدهای از افراد ـ به خصوص جوانان ـ را فراهم آورده است. حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب بارها خطر این گونه افراد را متذکر شده، در این خصوص میفرماید: «معنای تحجر آن است که کسی که میخواهد از مبانی اسلام و فقه اسلام برای بنای جامعه استفاده کند، به ظواهر احکام اکتفا کند و نتواند کشش طبیعی احکام و معارف اسلامی را ـ در آنجایی که قابل کشش است ـ درک کند و برای نیاز یک ملت و یک نظام و یک کشور ـ که نیاز لحظه به لحظه است ـ نتواند علاج و دستور روز را نسخه کند و ارائه بدهد. این بلای بزرگیاست». روزنامه جمهوری اسلامی, 17/3/1376
5. ضعف و سستی بنیانهای دینی در برخی از خانوادهها که منجر به عدم تربیت و پروش صحیح جوانان شده است.
6. گرایش به سوی تمایلات و هواهای نفسانی، خواستههای نا به جای برخی و ناهنجاری عاطفی و روانی آنان و بیبند و باری و گرفتاری در انواع دامهای شیطانی و... موجب شده که بسیاری به سستی و فساد و راحتی و سودجویی و... روی آورند و التزام به دین و چهارچوبهای دینی را مزاحم خود ببینند. چنان که در قرآن کریم درباره مهمترین عامل رویگردانی از توحید و معاد آمده است: « بَلْ یُریدُ اْلإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامَهُ » بلکه انسان میخواهد راه فساد را پیش روی خود باز کند. قیامت(75)، آیه 5
7. ضعف بینش و نداشتن آگاهی درست از ماهیت دین و نقش و کارکرد آن در تأمین سعادت دنیوی و اخروی انسان.
8. ناکارآمدی برخی از مدیران جامعه در اجرای برنامههای اعلام شدة حکومت دینی، و بیپاسخ ماندن نیازهای اولیه اجتماعی جوانان (ازدواج، اشتغال، مسکن و...).
9. عدم توزیع عادلانه امکانات و فرصتها در برخی از ادارات و دستگاههای کشور.
10. درگیری برخی گروهها و جناحهای سیاسی بر سر کسب، حفظ و استمرار قدرت سیاسی و در نتیجه، ایجاد یأس و ناامیدی جوانان برای نیل به خواستههای مشروع خویش.
11. عملکرد منفی و نامطلوب بعضی از دستگاههای فرهنگی در سالهای اخیر و میدان دادن به افراد و عناصر غیر معتقد به نظام اسلامی، و ترویج فرهنگ غربی از سوی آنان.
12. عملکرد و رفتار ناشایست گروهی از شاغلان در دستگاهها و نهادهای دولتی و حکومتی، باعث پیدا شدن تعارض و شکاف بین گفتار و عمل آنان شده و موجب بدبینی به شعارهای انقلاب گشته است.
12. کمکاری نیروها و دستگاههای انقلابی در تولید برنامههای سالم و جذاب و مفیدی که بتواند اوقات فراغت جوانان را پر کند و آنان را از توجّه به برنامههای ضد اخلاقی و فاسد فرهنگ بیگانه باز دارد.
13. مشکل انتقال ارزشها؛ نسل اول انقلاب و دستگاههای فرهنگی، در انتقال این ارزشهای انقلابی و دینی به نسل دوم و سوم انقلاب و حتی تعمیق آنها برای خود نسل اول انقلاب، سهلانگاری و کمکاریهایی داشتهاند که موجب فاصله گرفتن تدریجی برخی از افراد جامعه ـ به خصوص جوانان ـ از ارزشهای اسلامی شده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 39
دانشگاه آزاد اسلامی
شعرای اپیکور چه کسانی هستند و تفکرات آنها چیست؟
استاد:آقای حشمتی نسب
محقق:حسن ماندنی
تابستان 87-86
فردوسی و نوعی فلسفه اپیکوری:
فردوسی یک نوع عدم تعلق به دنیا و نوعی فلسفه اپیکوری متعالی دارد که به «پندهای سلیمان» میماند و ارزشهای جاودانی شاعر، که همراه با عواطف انساندوستانه و نرمی طبع خاص و با ترکیبی زیبا و جالب در شاهنامه به چشم میخورند، آثار متفکران بزرگ هند را به یاد میآورد. علاقه آرنولد به شاهنامه ، و به ویژه به داستان رستم و سهراب، ناشی از شرحی بود که سنت بوو بر ترجمة ژول مول از شاهنامه نوشت. در اینجا، اشاره به برخی دیگر از مترجمان اروپایی شاهنامه بیفایده نیست. سرویلیام جونزازاولین شرقشناسانی بود که به ترجمة داستان رستم وسهراب به سبک تراژدیهای یونانی روی آورد. اندکی بعد جوزف چمپیون (Joseph Champion) بخشهایی از آغاز
شاهنامه را به شعر ترجمه کرد و به سال 1875 در کلکته به چاپ رسانید. سبک شعری او بیشتر تقلیدی بود از شاعر بزرگ انگلیس الکساندر پوپ که ایلیاد هومر را به انگلیسی به نظم درآورده بود. از مترجمان دیگر شاهنامه باید به جیمز اتکینسن اشاره کرد که بیشتر از چمپیون با ادبیات فارسی آشنایی
داشت. او در سال 1814 داستان «رستم و سهراب» را به انگلیسی به نظم درآورد و در 1832 نیز خلاصهای از شاهنامه را در ترکیبی از نظم و نثر به همان زبان ترجمه کرد. اتکینسن همانند بسیاری از علاقهمندان به ادبیات شرق معتقد بود که «آثار بزرگ شرقی قابل توجه و از جهات گوناگون نظیر آثار کلاسیک غرباند.» از همین رو، وی به یافتن وجوه تشابه بین شاهنامه و نوشتهها و سرودههای کلاسیک اروپایی پرداخت. به عنوان نمونه، ابیات زیر از شاهنامه را در وصف زیبایی تهمینه ترجمه کرده و همراه با شرح گستردهای دربارة آثار مشابه شاعرانی چون هومر، ویرژیل، آناکرئون و شکسپیر انتشار دادهاست
خیام نیشابوری :
نکته’ دیگری که به نظر می رسد در مورد انسان گرائی فلسفی خیام قابل ذکر باشد، نگرش اخلاقی اوست. شاید اینگونه تصور شود که خیام از لحاظ اخلاقی پیرو افکار اپیکور (341 _ 270 پیش از میلاد) فیلسوف مادی یونان بوده است. هر چند اپیکور و خیام، به جهت ارزش نهادن به خرد، دوری جستن از خرافات، و اهمیت قائل شدن برای خوشبختی وشاد زیستن، هر دو از یک دریچه به انسان و زندگی و هستی می نگرند، و وجوه اشتراک فراوانی دارند، اما بین این (( دو )) ، در ارزش های اخلاقی ، یک تفاوت ماهوی وجود دارد، و آن اینست که، اپیکور برای تعدیل و آرامشی که در جستجوی آن است ، نه تنها تلاشی راتوصیه نمی کند، که حتی از درگیر شدن پرهیز می کند. او دوری جستن از ناملایمات را توصیه می کند، وخیام در کنار گرایش به خوشی و دوری از اندوه، تعهد وتلاش ، برای به دست آوردن نیک بختی و شادی، و سر ناسازگاری گذاشتن با زمانه’ نادرست را، لازم می داند وتاکید می کند:
زان باده که عمر را حیات دگر است پر کن قدحی گرچه تو را دردسر! است
بر نه به کفم که کار عالم سمر است بشتاب که عمر ای پسر در گذر است
هشدار! که روزگار شور انگیز است ایمن منشین! که تیغ دوران تیز است
در کام تو گر زمانه لوزینه نهد زنهار! فرو مبر! که زهر آمیز است.
اندیشههای فلسفی حکیم عمر خیام و فلسفه معروف او (اپیکوری): حکیم عمر خیام در نیشابور زاده شد. زمان تولد و وفات او به درستی مشخص نیست، ولی به بعضی احتمالات در روز پنجشنبه 12 محرم 439 متولد شده و در سالهای مابین 508 – 530 و به بعضی احتمالات در سال 515 وفات یافته است. به طور کلی میتوان گفت که از نیمهی اول قرن پنجم تا دهههای نخستین قرن ششم در این دنیا زیسته است. نامش عمر، کنیهاش ابوالفتح، لقبش غیاثالدین و نام پدرش ابراهیم بود. دلیل شهرت او به خیام یا خیامی به درستی معلوم نیست، اما ظاهراً این عنوان را از پدرش داشته است؛ چون شغل وی خیمهدوزی بوده است. قبر خیام در ایوان امامزاده محروق، تقریباً به مسافت نیمفرسخی شهر نیشابور فعلی واقع شده است.او در همهی فنون و معلومات زمان خود از جمله حکمت، فلسفه، ریاضی، طب و نجوم تبحر داشته است. حکایت کردهاند که خیام در نیشابور با حسن طوسی و حسن صباح همدرس بوده است. آن سه جوان به امید اینکه یکی از ایشان به مرتبهی عالی خواهد رسید، با یکدیگر پیوند میبندند که اگر هریک از آنها به مقامی بالا رسید، دو دوست خود را نیز از نظر دور نکند.از قضا حسن طوسی به وزارت جلالالدین ملکشاه سلجوقی میرسد و خواجه نظامالملک طوسی مشهور میشود. او به عهد خود وفا میکند و حسن صباح را به خدمت سلطان میبرد؛ اما خیام که اهل علم بود و تمایلی به خدمت سلطان نداشت، از خواجه نظامالملک تقاضا میکند که معاش مختصری برای او مقرر دارد و به همان اندازه هم اکتفا میکند و به غیر از فراگیری دانش، به کار دیگری نمیپردازد. با چیرگی اعراب بر ایرانیان، تقویم هجری قمری در ایران کاربرد پیدا کرد و پس از مدتی به علت ناسازگاری با روند زندگی کشاورزان ایرانی، منجمان ایرانی دست به اصطلاحاتی در این زمینه زدند. در سال 467 هجری، یعنی در زمان سلطنت جلالالدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظامالملک طوسی، تصمیم گرفته شد که تقویمی بر اساس قواعد نجومی ایجاد شود. بنابراین هیأتی از دانشمندان اهل فن هیأت و نجوم برای این مقصود گرد هم آمدند. خیام یکی از آن دانشمندان و گویا بر همهی آنها مقدم بود.این منجمان با محاسبات ریاضی، زیجهایی (مجموعه جدولهایی که بر اساس مطالعات و مشاهدات ستارهشناسی تدوین میشد)، برای شمارش وقت فراهم ساختند. تقویم اصلاح شده، چون به فرمان جلالالدین ملکشاه سلجوقی فراهم آمده بود، به تقویم جلالی شهرت یافت.آنچه مسلم است، این است که خیام در نزد دانشمندان و سلاطین، منزلتی عظیم داشته است. در حکمت او را تالی «ابوعلی سینا» میخواندند؛ در ریاضیات سرآمد فضلا به شمار میرفت و در احکام نجوم، قول او را مسلم میدانستند؛ هرچند که خودش اعتقاد راسخی به دستی آن احکام نداشت.دنیای ریاضی مدیون تحقیقات و اکتشافات این دانشمند است. مثلاً اولینبار تعریف منطقی اعداد اصم (گنگ) به وسیلهی رشتههای بینهایت در مجموعه تحقیقات خیام دیده شده است. قضایای بسیاری که در سیزده معادلهی اقلیدس بیاستدلال مانده بود، به وسیلهی فرضیهی خیام ثابت میشود.میتوان گفت خیام اولین کسی است که هندسهی تحلیلی را برای حل معادلات به کار برده است و از این جهت خیام به هنگام بررسی مسئلهای هندسی، به معادلهی درجه سوم برخورد کرد و با توسل به مقاطع مخروطی به حل این معادله درجهی سوم فائق آمد.خیام رسالهی مختصری تحت عنوان رساله فی الحتیال لمعرفه الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما دربارهی تعیین عیار طلا و نقره و شمشی که از این دو فلز ترکیب شده است، تألیف کرده که نسخهی منحصر به فردی از آن در کتابخانهی گوتا آلمان موجود است. این رساله در حقیقت توضیح طریقهی ارشمیدس و مبتنی بر اصل معروف این دانشمند است که به اصل هیدروستاتیک نیز شهرت دارد.
خیام و حافظ و اپیکوریسم:
نظر به این که در عصر ما اپیکوریسم به مفهوم عامیانه و مبتذلش عملاً رایج شده بود، عده ای می خواستند برخی بزرگان اندیشه و فلسفه و عرفان را منسوب به این مکتب نمایند؛ مثلاً خیام و یا حافظ را. مدعی هستند که خیام و حتی حافظ، مردانی لذت پرست، دَم غنیمت شمار و لاابالی بوده اند. مخصوصادرباره خیام عقیده بسیاری همین است. آنچه مسلم است، این است که خیام ریاضیدانِ فیلسوف چنین نبوده و چنین نمی اندیشیده است.
از ظاهر اشعار منسوب به خیام همان مطلب پیدا شده است، ولی از نظر محققان جای بسی تردید است که اشعار معروف، متعلق به خیام ریاضیدان فیلسوف باشد.
به فرض هم این اشعار از او باشد، هرگز از زبان شعر نمی توان نظریه فلسفی شاعر را دریافت. خصوصا که اخیرا رساله هایی از خیام بدست آمده و چاپ شده است که اتفاقا همان موضوعات را طرح کرده است که در اشعار منسوب به او مطرح است، ولی آن ها را آن گونه حل می کند و پاسخ می گوید که به قول خودش، استادش بوعلی حل کرده است. درباره حافظ، مطلب از این هم واضح تر است. آشنایی مختصر با زبان حافظ و یک مراجعه کامل به تمام دیوان حافظ و مقایسه اشعار او با یکدیگر که برخی مفسر دیگرند، مطلب را کاملاً روشن می کند.
خیام: کافر شرابخوار یا...؟
خیام شاعری کمگو بوده است. خیام اگرچه در درجهی اول از علم و فضل بود، ولی عامهی مردم او را به سبب رباعیاتش میشناسند. در مورد خیام نگرشهای مختلفی در بین مردم وجود داشته و دارد. عدهای کلمات او را کفرآمیز دانسته و یا او را شرابخوار پنداشتهاند و به اشعار او از جهت ترغیب به میخوارگی نگریستهاند و حتی عدهای او را بیاعتقاد به مبدأ و معاد فرض کردهاند.یک جام شراب صد دل و دین ارزدیک جرعهی می، مملکت چین ارزدجز بادهی لعل نیست در روی زمینتلخی که هزار جان شیرین ارزد.اصولاً خیام شاعری را پیشهی خود نساخته و این به جهت آن نیست که شعر امری حقیر است و شاعر شأن و ارزشی ندارد، بلکه از آن جهت بود که در آن دوره یک شاعر غالب اوقات خود را برای استفادهی مالی، به مداحی بزرگان و سلاطین، مجلسآرایی و مزاحگویی میپرداخت و در مراسم خوشگذرانی اهل فسق و فجور شرکت میکرد. در آن زمان امثال فردوسی، ناصر خسرو و حکیم سنایی که شاعرانی متین و با مناعت بودند، نادر مینمودند. بنابراین هر کس که پیشهی شاعری را اختیار میکرد، مردم به او به چشم مداح سلاطین مینگریستند و همین مسأله باعث شد که حکیم عمر خیام از اینکه شاعر خوانده شود، احتراز کند و قوهی شاعری خود را تنها در سردون رباعی به کار بگیرد. رباعی بهترین قالب شعر برای ثبت لحظات کوتاه شاعرانه است. این نوع شعر بر وزن لا حول ولا قوه الا بالله، سروده میشود و از مشکلترین اقسام شعر است؛ زیرا با شروطی که برای آن مقرر شده و تنگ بودن و مجال سخن، گوینده باید طبعی توانا داشته باشد و معانی را به بهترین صورت ممکن در این دو بیت بگنجاند.نخستین کسانی که او را شاعر خواندهاند، «شهرزوری» در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم و در کتاب «تاریخ الحکما» و دیگری «شیخ نجمالدین رازی» صاحب کتاب «مرصاد العباد» در اوایل قرن هفتم بود.رباعیات خیام :در مورد اشعار (رباعیات) خیام، تا به حال تحقیقات زیاد و دامنهداری صورت گرفته است و «شاید بیش از دو هزار کتاب و رساله و مقاله دربارهی خیام نوشته شده باشد. خیام فیلسوف و ریاضیدان، موجودی است مشخص و یافتن او به واسطهی رسانههای علمی و فلسفی وی آسان. ولی خیام شاعر ناشناخته مانده، سیمایی دارد مشوش و مغشوش؛ زیرا وسیلهی تشخیص سیمای او رباعیهایی است که معلوم نیست از خیام باشند، بلکه رباعیهایی است که محققاً از او نیست.» همهی خیامشناسان آگاهند که رباعیات الحاقی بسیار در طی قرون به رباعیات اصیل حکیم نیشابور پیوستهاند و بسیاری از رباعیگویان به دلایلی چند، از جمله بیم از اوضاع سیاسی، نداشتن شهامت کافی برای بیان عقاید خویش و یا به منظور برخورداری از شهرت خیام و ترویج سرودههای خویش در سایهی این شهرت عالمگیر، سرودههایشان را به او منسوب کردهاند. از سوی دیگر گاهی برخی از کاتبان نیز برای تعدیل فلسفهی خیامی و آمیختن آن با تصوف، رباعیهای صوفیانهای نوشتهاند و به این ترتیب با این افزایشها کار تشخیص و تحلیل را دشوارتر کردهاند. با این همه اگر با دیدهی انصاف به همان معدود رباعیاتی که تعلقشان به خیام قطعی مینماید بنگریم، اقرار خواهیم کرد که – بر خلاف استنباط و تفسیر سفسطهآمیز برخی از پژوهشگران متعصب – نهتنها با خرد و دانش مغایرتی ندارد، بلکه مؤید فرزانگی و حجتی قاطع بر دانش و بصیرت او هستند؛ زیرا که فقط بخردان اندیشمند از کنار مجهولات عالم هستی بیتفاوت نمیگذرند و همواره ذهن وقّاد و پرسشگرشان جویای اسرار نایافته است.اما قبل از هر چیز باید به گونهای مطمئن شویم که خیام منجم و ریاضیدان، رباعیسرا نیز بوده است. اگر کسانی همچون نویسندهی کتاب خیامِ پنداری به نام هواداری از خیام ریاضیدان، به هجو و طردِ خیامِ رباعیگو پرداختهاند و با ذکر دلایلی که چندان اساس و استحکامی ندارند، خیام عالم را از خیام شاعر جدا کردهاند و حتی شهرت و محبوبیت او را در دنیای غرب
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 16
انواع یاتاقانها و شیوه روانکاری آنهاروانکاری یاتاقانهایاتاقانها اجزایی از ماشین آلات هستند که خود از دو قسمت شفت(تکیه گاهی) و متحرک تشکیل شده اند. قسمت متحرک این اجزا می تواند بصورت Sliding (لغزشی) و یا Rolling (غلتکی) باشد که در هر دو حالتمی توان از روغن و گریس به عنوان روانکار استفاده کرد.Sliding Bearing (یاتاقانهای لغزشی):یاتاقانهای تخت، ساده ترین نوع یاتاقانها هستند که در اختراع چرخ بکار گرفته شدند. روانکار مناسب برای این اجزا در سرعتهای پایین تا متوسط(تا حدود زیر200 rpm)، گریس است. در این شرایط داشتن گرانروی بالا و تمایل کمتر به پراکنده شدن به اطراف، عامل مهمی در انتخاب روانکار است.اما در یاتاقانهای محوری که بار بصورت موازی و در امتداد شفت وارد می شود روانکاری توسط روغن بهتر انجام می شود. پیشنهاد گریس برای یاتاقانهای لغزشی به پارامترهایی مانند: طراحی یاتاقان، سرعت و بار وارده، دمای عملیاتی و روشهای کاربرد گریس بستگی دارد.با درنظر گرفتن موارد یاد شده، مشخصاتی مانند نوع و درصد تغلیظ کننده گریس، گرانروی روغن پایه، پایداری اکسیداسیون در دامنه دمایی کارکرد، ظرفیت تحمل بار و خواص ضدسایشی، مقاومت در برابر آب، سازگاری با آب بندها و مواد تشکیل دهنده یاتاقان باید مورد بررسی قرار گیرند. بنابراین با توجه به تنوع یاتاقانهای لغزشی و جایگاه کاربرد آنها، پیشنهاد نوع خاصی از گریس غیرممکن است. به عنوان مثال، سرعت و بار وارده به یاتاقان، قوام گریس را تحت تأثیر قرار می دهد و هر چه سرعت، بیشتر و بار، کمتر باشد باید از گریس های شل تری استفاده کرد. در نهایت باید یادآور شد، که بهترین راه انتخاب گریس مناسب مراجعه به راهنمای سازنده دستگاه است که در کنار آن می توان از تجربه مصرف کننده و اطلاعات فنی سازنده گریس نیز کمک گرفت.خراب شدن و آسیب دیدن یاتاقانهای لغزشی دلایل متفاوتی دارد که مهمترین آن عبارتند از: مواد سازنده یاتاقان، شرایط عملیاتی(مانند دما، سرعت، بار، نوسانات، جریانهای الکتریکی)، شرایط محیطی(دما، آلودگی، مواد خورنده) و شرایط و عوامل مربوط به روانکاری نامناسب.یاتاقانهای با اجزای چرخشی (Rooling) :در اصطلاح به این دسته از یاتاقانها، ضداصطکاک(Anti Friction)می گویند. سطح متحرک این یاتاقانها توسط اجزایی مانند ساچمه ها(رول ها یا سوزنهایی که در یک حالت کنترل شده می توانند بغلتند) حرکت می کند. رینگ ثابت، رینگ متحرک و تعدادی اجزای غلتان، اجزای اصلی یک یاتاقان غلتان هستند. این نوع یاتاقانها در اندازه های مختلفی ساخته می شوند(از سایز کوچکتر از ته سنجاق تا قطر بیش از6 متر) و در انواع مخروط ناقص(Taper) ، خمره ای(Spherical) ، استوانه ای(Sylindrical) ، سوزنی(Needle) ، ... وجود دارند. انعطاف پذیری این اجزا به اندازه ای است که در بارگذاریهای بالا و سرعتهای مختلف(از100 rpm تا حدود 20،000 rpm) قابل کاربردند.سرعت و بار در طول عمر یاتاقان پارامترهای تعیین کننده ای هستند. انواع یاتاقانهای غلتکی ساچمه ای و رولی برای شرایط بارگذاری شعاعی، محوری، زاویه ای و یا ترکیب اینها استفاده می شوند و نوع سوزنی آن فقط برای بارگذاری شعاعی قابل کاربرد است.گریس های قابل کاربرد در روانکاری این نوع یاتاقانها باید دارای خواصی از جمله: مقاومت عالی در برابر اکسیداسیون، پایداری مکانیکی در برابر سفت و نرم شدن بیش از حد، قوام مناسب برای روش کار برد و توانایی تغذیه مناسب در دماهای متفاوت، خواص ضدسایش، خواص ضدزنگ و داشتن نقطه قطره ای شدن مناسب باشند. سرعت، بار، دما، آلودگی و درجه حرارت از جمله عواملی هستند که در انتخاب نوع روانکار مناسب تأثیر گذارند. در زیر به آثار این عوامل به صورت جداگانه پرداخته شده است.1- اثر سرعت: محاسبه سرعت سطوح اجزای غلتان یک یاتاقان که روی هم می غلتند کاملاً پیچیده استدر سرعتهای پایین تا متوسط، گریس باید به اندازه کافی شل باشد تا به آهستگی در اطراف اجزای یاتاقانهای غلتان حرکت کند، اما این شلی نباید آنقدر زیاد باشد که گریس اضافی وارد مسیر اجزای غلتان شود، زیرا گریس اضافی، اصطکاک برشی را افزایش داده و باعث بالا رفتن درجه حرارت یاتاقان می شود. در برخی مواقع برای سرعتهای بالا، از یک گریس نسبتاً سفت استفاده می شود. سختی نباید به اندازه ای زیاد باشد که اجزای غلتان با ایجاد یک کانال در گریس، نتوانند مقدار کافی گریس را توزیع کنند. همچنین گریس باید برای پایین نگه داشتن اصطکاک برشی و جلوگیری از نشتی گریس از کاسه نمدها، مقاومت خوبی در برابر شل شدن حاصل از برشهای مکانیکی داشته باشد.2- اثربار: در شرایط بار زیاد بصورت ناگهانی یا نوسانی برای جلوگیری از تماس فلز با فلز نیاز به لایه روانکار با ضخامت بیشتری است. در این شرایط ویسکوزیته روغن پایه استفاده شده در تولید گریس باید بالا باشد تا اطمینان از تشکیل لایه الاستو هیدرودینامیک به دست آید. در شوکهای شدید حاصل از بارگذاری ناگهانی، گریس باید دارای خواص ضدسایشی و EP خوبی باشد. اگر هر دوعامل سرعت و بار، بالا باشند مطمئناً دما نیز افزایش می یابد. در چنین شرایطی گریس باید پایداری حرارتی و اکسیداسیون عالی داشته باشد.3- اثر حرارت: گرانروی روغن و قوام گریس هر دو تابع درجه حرارت هستند. در زمان انتخاب روان کننده ها همواره باید دمای عملکرد یاتاقان ها مورد توجه قرار گیرد. دما در یاتاقان در اثر انتقال حرارت از یک محور به اجزای دیگر و یا فضای اطراف به محفظه یاتاقان در اثر تشعشع افزایش می یابد. همچنین بهم خوردن بیش از حد گریس، که می تواند در اثر زیاد پرکردن فضای یاتاقان باشد نیز باعث افزایش دمای گریس می شود. دمای بالا، سرعت اکسیداسیون را افزایش داده و باعث از بین رفتن کیفیت روغن و گریس و در نهایت سفت شدن آنها می شود که در نتیجه قابلیت روانکاری خود را از دست می دهند.در دماهای پایین نیز روان کننده باید به گونه ای انتخاب شود که یاتاقان با گشتاور اولیه بتواند شروع به کار کرده و روان کننده نیز به خوبی توزیع شود. در چنین شرایطی گریس شل با روغن پایه گرانروی پایین و نقطه ریزش پایین مورد نیاز است.4- آلودگی و رطوبت: وجود هر گونه ذرات جامد بین اجزای غلتان و مسیر دوران، بزرگترین علت کم شدن عمر یاتاقانها است. همچنین رطوبت نیز باعث صدمه زدن به گریس و در نهایت آسیب یاتاقان می شود. بنابراین در شرایطی که یاتاقان در معرض گرد و غبار یا ذرات ساینده موجود در هوا باشد نیاز به گریسی با قوام زیاد دارد تا بتواند عمل آب بندی را به طور کامل انجام دهد. گریس در مجاورت رطوبت نیز باید دارای خواص عالی ضدزنگ باشد.در این نوع یاتاقانها نیز مانند یاتاقانهای لغزشی عوامل متفاوتی در خراب شدن و یا کوتاه شدن عمر مفید قطعه مؤثر استراب شدن یاتاقانهای غلتکیخراب شدن یاتاقانهای با اجزای غلتان با بروز سه پدیده زیر قابل تشخیص است:1- افزایش غیرعادی دما: افزایش دما در حدود20-10 درجه سانتیگراد بالای دمای محیط معمول بوده، سرعت و بارهای زیاد نیز دما را تا حدود50-30 درجه سانتیگراد از دمای محیط افزایش می دهد. بسیاری از یاتاقانها، عملکرد رضایت بخشی تا حدود100 درجه سانتیگراد دارند ولی در دماهای بالاتر، به سرعت ساختار گریس تخریب می شود. در این صورت تعویض زود هنگام گریس به یاتاقان آسیب نخواهد زد.2- تغییر درصدای یاتاقان: صدا و لرزش ایجاد شده در یاتاقان بسیار نامحسوس، اما نشانه تغییر شکل یافتن یاتاقان تلقی می شود. در اصطلاح این علائم را نشانگر بروز مشکلاتی می دانند که از آنها با عنوان dents (دندانه دار شدن) و یا brinells (سخت شدن) یاد شده است. تحقیقات نشان داده که ایجاد دندانه هایی به کوچکی یک ده هزارم از قطر یاتاقان با اجزای غلتکی باعث ایجاد سروصداهای شدیدی خواهد شد. آسیب های شدید به یاتاقان در زمان پیاده و سوار کردن آن برروی دستگاه باعث ایجاد پدیده»brinells« می شود. حفره های حاصل از خستگی تماسی نیز می تواند باعث سروصدا شود. ولی یک علت اصلی برای سروصدای غیرعادی یاتاقانها، کم بودن میزان روانکار(به ویژه گریس) در فضای یاتاقانهاست.3- تغییر در ظاهر گریس: اگر گریس برای مدت زمان طولانی در معرض دمای بالا باشد، سفت می شود، ولی در زمان کار دوباره قوام اولیه خود را بدست می آورد. اگر زمان، خیلی طولانی شود و دما نیز خیلی بالا رود درآن صورت پدیده اکسیداسیون رخ خواهد داد. در اینصورت ظاهر آن غیرمعمول شده و سبب ایجاد بو، می شود. این شرایط طول عمر مفید گریس را کوتاهتر می کند. البته اعتماد به رنگ گریس کار درستی نیست، زیرا برخی از رنگ دانه های موجود در گریس بدون ایجاد پدیده اکسیداسیون و یا حرارت و یا بدون تغییر ساختارگریس، خود به خود تغییر می کنند.بنابراین با اجرای کامل یک برنامه آنالیز گریس می توان کیفیت آنرا در زمان استفاده تحت کنترل داشت.
یاتاقان
/
در موتور هر جایی که دو سطح داشته باشد از یاتاقان استفاده می شود این نوع یاتاقانها را یاتاقانهای
استوانه ای می گویند زیرا مانند یک استوانه دور یک شفت گردنده قرار می گیرد چون لنگهای میل لنگ
اجازه نمیدهند که یاتاقانها مانند یک بوش کامل مدور وارد محورهای ثابت و متحرک میل لنگ شوند لذا
این بوشها به صورت دو قطعه نیم دایره ای ساخته می شود
ساختمان یاتاقان
پوسته یاتاقان از فولاد یا برنز ساخته شده است این فولاد استحکام و مقاومت لازم را به یاتاقان می دهد
در روی این قسمت یک یا چند لایه مواد یاتاقانی به ضخامت چند هزارم اینچ قرار گرفته است علت
استفاده از مواد نرم در یاتاقان این است که در صورت تاثیر عوامل خارجی فقط مواد یاتاقانی از بین میرود
و میل لنگ سالم خواهد ماند یاتاقانها دارای شیار روغن بوده و این شیار روغن را در تمام سطح یاتاقان
پخش می کند
مواد یاتاقان
مواد یاتاقان ها الیاژفلزات سرب قلع مس انتیموان یا فلزات سرب قلع جیوه کالیم الومینیوم به نسبتهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 63
مقدمه:
گیاهان انگلی گیاهانی هستند که رابطه انگلی با گیاهان دیگر داشته و حیات آنها وابسته به سایر گیاهان میباشد. این گیاهان متجاوز از 300 گونه گیاهی بوده و درون 8 راسته، 17 تیره و 186 جنس قرار دارند. از میانه این تیرهها تنها 8 تیره به شرح زیر دارای انگلهای مهمی از نظر کشاورزی هستند.(B)
Scrophulariaceae (تیره گل میمون):
جنسهای Striga (علف جادو) و Alectra و تعدادی دیگر نیز که اهمیت کمتری داشته و نیمه پارازیت هستند از این خانواده بشمار میروند. این گیاهان انگل ریشه بوده و بسیاری از نباتات زراعی مثل غلات و بقولات را در مناطق حاره مورد حمله قرار میدهند.
Orobanchaceae (تیره گل جالیز):
جنسهای Orobanche (گل جالیز) که انگل بقولات و جالیز و سبزیجات بخصوص در حوزه مدیترانه میباشند و همچنین جنسهای Aeginetia و Christisonia از این خانوادهاند. همه این گیاهان انگل کامل بوده و بر روی ریشه گیاه میزبان فعالیت میکنند.
Santalaceae (تیره صندل):
شامل تعدادی از جنشهای نیمه انگلی سبزینهدار و درختی هستند که روی درختان جنگلی بسر میبرند ولی جنسهای علفی مانند Thesium نیز از این خانواده بشمار میروند که روی ریشه نباتات زراعی فعالیت دارند.
Balanophoraceae:
گیاه Thonningia sanguinea یک گیاه دائمی انگل است که در مناطق باران خیز روی ریشه درختان زندگی میکند.
Convolvulaceae (تیره پیچک صحرایی):
Cuscuta یا سس که یک انگل کامل از این خانواده میباشد. بعضی از مؤلفین نیز آنرا در یک خانواده جداگانه با نام Cuscutaceae ردهبندی میکنند.
Lauraceae (تیره برگبود):
جنس Cassytha از این خانواده است که به Cuscuta شباهت دارد.
Viscaceae and Loranthaceae (تیره دارواش یا شیرینک):
دو خانواده نیمه انگلی سبزینهدار سهتند که به انگلیسی Mistletoes نامیده میشوند و به قسمتهای هوایی درختان و درختچهها حمله میکنند. یکی دو خانواده دیگر نیز از Mistletoes وجود دارد که اهمیت اقتصادی خاصی ندارد.(B)
در بعضی از تیرهها همه جنسها انگل یا نیمانگل هستند. و در بعضی دیگر از تیرهها معدودی از جنسها زندگی انگلی دارند.
بدین معنی که گیاه انگل به دلیل نداشتن کلروفیل، برگ و ریشه بطور کامل به میزبان خود (Holo parasitism) وابسته میباشند. و تمامی مواد موردنیاز خود را از گیاه میزبان درریافت میکنند. مثل گیالهان انگل سس و گل جالیز در برخی موارد این ارتباط انگلی کامل نیست، بلکه به صورت نیمهانگلی (Hemiparasitism) میباشد.(A)
این گیاهان انگل داری ریشه، برگ و اندام سبز میباشند و قادرند برخی از مواد را خودشان از محیط دریافت کرده و یا سنتز کنند. با اینحال برخی از مواد آلی موردنیاز را که خود قادر به ساختن آن نمیباشند، بایستی از گیاه میزبانت دریافت کنند. مثل گیاه انگل دارواش، استرگیا و ... (A)
انگلهای گلدار یکی از مشکلات مهم کشاورزی در اغلب نقاط جهان بشمار میروند. این گیاهان قادرند تا تمام محصول یک مزرعه را نابود سازند. علاوه بر آن بدلیل تولید بذر فراوان موجب آلودگی شدید مزرعه شده و به لحاظ دوام اعجاباگیزی که این بذور در خاک دارند و گاه متجاوز از پنجاه سال است زمین را برای مدت مدیدی از حیز انتفاع خارج ساخته و زارع را مجبور به کشت نباتاتی میکنند که احتمالاً از نظر اقتصادی و یا مسایل دیگر مطلوب او نیست. علفهای هرز انگلی بدلیل تنوعی که دارند اغلب محصولات زراعی را در خطر آلودگی قرار میدهند. (B)
غلات به استراگیا، صیفیجات و جالیز و یونجه و توتون و باقلا به گل جالیز، بسیاری از نباتات دولپهای به سس و درختهای مختلف به انواع دارواش آلوده میشوند و صدها گونه گیاه انگلی روی نباتات خودرو فعالیت دارند که خود خطری بالقوه برای محصولات زراعی محسوب میگردند. در کشور ما اگرچه این گیاهان از دیرباز مورد توجه بوده و تحقیقاتی در زمینه بیولوژی و مبارزه با آنها صورت گرفته است اما بدلیل کمبود متخصص پیشرفتها کافی نبوده و سبب شده است تا آلودگیهایی که بوجود میآید زارعین را به مشکل لاینحلی مواجه سازد.(B)
اصطلاحات و لغاتی که در توصیف گیاهان انگلی بکار میرود:
Parasite (انگل): گیاهانی که بخشی یا تمامی نیاز غذای خود را از گیاهان دیگر بدست میآورد. (B)
Hemi – parasite یا Semi – parasite (نیمه انگلی): گیاهی است که بصورت نسبی پارازیت بوده و سبزینهدار است و توانایی کربنگیری را دارد و ممکن است انگل اختیاری و یا انگل اجباری باشد. (B)
Holoparasite (انگل کامل): گیاهی که زندگی کاملاً انگلی دارد. بدون کلروفیل است و بنابراین قادر به تولید مواد آلی نیست. (B)
Obligate parasite (انگل اجباری): گیاهی که قادر است بدون وجود میزبان تثبیت شده و رشد نماید. (B)
Facultative parasite (انگل اختیاری): گیاهی که قادر است بدون میزان نیز تثبیت شده و رشد نماید
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
معرفی برخی از گیاهان مرتعی و راهنمای کشت آنها
کشور ایران از نظر وصعیت آب و هوایی و به ویژه میزان بارندگی دارای شرایط متفاوتی است به طوری که در پاره ای از مناطق کویری و خشک بارندگی کمتر از ۱۰۰ میلی متر می باشد . جهت سهولت امر مرتعکاری و انتخاب گونه ها و روشهای مناسب بذرکاری لازم است با توجه به مطالعات پوشش گیاهی و تجدید حیات طبیعی و نیز بررسی هایی که در زمینه ی سازگاری گیاهان مرتعی انجام گرفته است کشور را بر حسب میزان بارندگی سالانه به مناطق مختلف تقسیم و گیاهان مناسب برای هر منطقه را به تفکیک معرفی نمود .
مناطق با بارندگی بین ۳۵۰-۱۸۰ میلی متر
مرتعکاری در مناطقی با بارندگی حدود ۲۰۰ میلی متر می بایستی در محل هایی انجام گیرد که خاک منطقه عمیق بوده و امکان ایجاد روشهای جمع آوری و پخش آب به منظور ذخیره ی نزولات آسمانی وجود داشته باشد .
گیاهانی که در این مناطق سازگار هستند عبارتند از :
۱- Agropyron desertorum
گیاهی است که نسبت به خشکی و سرما مقاومت زیادی دارد . روی انواع خاکها به غیر از خاکهای رسی سنگین و یا شنی به خوبی رشد کرده و تا حدودی نسبت به قلیایی بودن خاک مقاوم است . ارزش غذایی آن چنانچه پیش از مرحله ی ظهور گل مورد استفاده ی دام قرار بگیرد خیلی خوب است .تا کنون ۸ واریته ی اصلاح شده از این گیاه شناخته شده که واریته ی nordan از نظر مقاومت به خشکی و تولید علوفه دارای ارزش خاصی می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و مقدار بذر جهت بذر کاری ۶ کیلوگرم در هکتار می باشد این گیاه حرارتهای ۲۰- تا ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل مینماید.
۲- Agropyron cristatum
مهمترین واریته ی آن Fairway نام دارد که از نظر خصوصیات رشد شبیه Agropyron desertorum بوده فقط در نواحی مرتفع تر رشد مینماید و می توان برای مقاصد حفاظت خاک نیز از این گیاه استفاده نمود . این گیاه دارای ساقه های کوتاه با تعداد برگهای بیش از Agropyron desertorum می باشد . عمق کاشت و میزان بذر و قدرت تحمل سرما و گرما در این گیاه شبیه Agropyron desertorum می باشد .
۳- Agropyron riparium
گیاهی است ریزوم دار که می توان به عنوان گیاه مرتعی و نیز جهت حفاظت خاک از آن استفاده نمود .نسبت به خشکی و قلیایی بودن خاک مقاومت زیادی دارد . مهمترین واریته ی آن Sodar نام دارد . عمق مناسب کاشت ۵/۱-۱ سانتی متر و مقدار بذر برای بذر کاری ۶ کیلوگرم در هکتار می باشد و درجه حرارت های بین ۱۵- تا ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .
۴- Agropyron sibiricum
گیاهی است دایمی دارای خصوصیات مشابه Agropyron desertorum . مقاومت به خشکی این گیاه بسیار جالب توجه است به نحوی که در شرایط حدود ۲۰۰ میلی متر بارندگی نیز به خوبی رشد می کند . سایر خصوصیات این گیاه نظیر Agropyron cristatum می باشد با این تفاوت که سرمای کمتر از ۲۵- درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .
۵- Agropyron aucheri
گیاهی است ریزوم دار و بسیار خوشخوراک ولی تولید علوفه ی آن خیلی کم است . در شرایط طبیعی به خوبی رشد کرده و منطقه ی وسیعی را می پوشاند ولی نتیجه ی حاصل از بذر کاری رضایت بخش نبوده است . بذر این گیاه در عمق ۵/۱ سانتی متری خاک و به میزان ۶ کیلوگرم در هکتار می شود و حرارت های بین ۲۰- و +۴۰ درجه ی سانتی گراد را تحمل می کند .
۶- Agropyron tauri
این گیاه دایمی و بسیار مقاوم بوده و اذ آن جهت بذرکاری در مناطق سنگی و کوهستانی و خاکهای فرسایش یافته می توان استفاده نمود . دوره ی استفاده ی گیاه اوایل بهار می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و میزان کاشت بذر ۶ کیلوگرم در هکتار می باشد . حرارت های ۲۰- تا ۳۸+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .
۷- Agropyron trichophorum
گیاهی است با ارزش غذایی خوب و چون دارای ریزوم می باشد علاوه بر تولید علوفه برای حفاظت خاک نیز از آن استفاده می شود . گیاهی است که خشکی و گرمای زیاد خاکهای فقیر و قلیایی را تحمل می نماید . واریته ی اصلاح شده ی آن Topar معروف است . گیاهی است با ساقه های بلند و پر برگ که در ارتفاعات مختلف از سطح دریا رشد می کند . دوره ی بهره برداری آن بهار تا اواسط تابستان می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و مقدار مناسب بذر جهت بذر کاری ۸ کیلو گرم در هکتار است . این گیاه حرارت های بین ۱۸- تا ۴۰ + درجه ی سانتی گراد را به خوبی تحمل می نماید .
۸- Agropyron elongatum
این گیاه نسبت به خشکی و قلیاییت خاک مقاومت زیادی دارد و در طول مدت تابستان و اوایل پاییز علف سبزی را برای تغذیه ی دام تولید می کند . به دلیل خنثی بودن ساقه و برگها زیاد خوشخوراک نبوده و ارزش غذایی آن نیز کم است . واریته ی اصلاح شده ی آن Alker نام دارد . عمق مناسب کاشت ۲ سانتی متر و مقدار بذر جهت بذرکاری ۱۰ کیلوگرم در هکتار است و حرارت های ۲۰- و ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .
۹- Arrhenatherum elatius
در خاکهای شنی به خوبی رشد می کند . گیاهی است خوشخوراک با ارزش غذایی نسبتا خوب که در اوایل بهار رشد کرده و قابل چرا می باشد . عمق مناسب کاشت ۵/۱ سانتی متر و میزان مناسب بذر ۶ کیلوگرم در هکتار است و حرارت های ۱۸- تا ۴۰+ درجه ی سانتی گراد را تحمل می نماید .
۱۰- Bromus tomentellus
گیاهی است قوی و دایمی با ریشه های متراکم و زیاد . این گیاه بسیار خوشخوراک بوده ولی معمولا پس از تشکیل بذر خشک می شود . این گیاه مخصوص مناطقی است مرتفع که