دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

دانشکده

دانلود فایل ها و تحقیقات دانشگاهی ,جزوات آموزشی

تخقیق در مورد سنایی غزنوی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

سنایی غزنوی. ابوالمجدمجدود‌بن آدم

مزار سنایی در غزنه

 

سنایی غزنوی. ابوالمجد مجدود‌بن آدم ( 463- 545 هجری قمری) در شهر غزنین (در افغانستان امروزی) به دنیا آمد. او‌ در آغاز جوانی‌ شاعری‌ درباری‌ و مداح‌ مسعود بن‌ ابراهیم‌ غزنوی‌ و بهرام‌ شاه‌ بن‌ مسعود بود. ولی‌ بعد‌ از سفر به‌ خراسان‌ و اقامت‌ چند ساله‌ در این‌ شهر‌ و ملاقات‌ با مشایخ‌ تصوف،‌ تغییری‌ عمیق‌ در روحیات‌ و اخلاقیات‌ او ایجاد شد و در نهایت‌ به‌ زهد و انزوا و تأمل‌ در حقایق‌ عرفانی‌ روی‌ آورد.

سنائی‌ در طریقت‌ و سیر و سلوک‌ مرید شیخ‌ ابو یوسف‌ یعقوب‌ همدانی‌ بود و مولانا جلال‌‌الدین‌ رومی با وجود کمال‌ فضل، خود را از متابعان‌ و پیروان‌ او می‌دانست‌.

سنائی‌ پس‌ از بازگشت‌ از سفر مکه‌ مدتی‌ در بلخ‌ بسر برد و از آنجا به‌ سرخس‌ و مرو و نیشابور رفت‌. وی‌ در هر مکان‌ مدتی‌ به‌ سیر و سلوک‌ و عرفان‌ پرداخت‌ و سرانجام‌ درغزنین‌ در سال‌ 545 ه.ق‌ درگذشت‌.

 

سنائی‌ در دوره‌ اول‌ فعالیت‌‌های‌ ادبی‌ خویش‌ شاعری‌ مداح‌ بود، روش‌ شاعران‌ غزنوی، بخصوص‌ عنصری‌ و فرخی را تقلید می‌کرد. در دوره‌ دوم‌، که‌ دوره‌ تغییر حال‌ و تکامل‌ معنوی‌ او بود، به‌ معارف‌ و حقایق‌ عرفانی‌ و حکمی‌ و اندیشه‌های‌ دینی‌ پرداخت‌.

در واقع سنایی اولین‌ شاعر ایرانی‌ پس‌ از اسلام‌ بشمار می‌رود که‌ حقایق‌ عرفانی‌ و معانی‌ تصوف‌ را در قالب‌ شعر ارائه کرده است.

سنایی در عصر خودش یک شاعر نوگرا بود. بیشتر محققان او را مبدع و پایه گذار شعر عرفانی می دانند. سبکی که او آغاز کرد، با عطار نیشابوری تداوم یافت و در شعر جلال الدین محمد بلخی به اوج خود رسید.

 

شعر عرفانی و قالب‌های مضامینی که سنایی آنها را به کار گرفته، تنها نوآوری این شاعر بزرگ در ادب پارسی نیست. او در همه انواع شعر کلاسیک قبلی سنایی نو نگری می کند و حال و هوایی تازه ای به آن ها می افزاید

اگر به سیر قصیده سرایی از فرخی و کسائی مروزی تا عصر سنایی نگاه کنیم،‌ متوجه تکرار مضمون‌ها و تصویرها می‌شویم. در واقع انگار شعرا دیگر حرف تازه‌ای در شعرهایشان نداشته‌اند. شعر فقط یک مضمون داشت و آن هم ستایش پادشاه و امرا و وزرا بود، که چنگی به دل نمی‌زد و تازگی هم نداشت. یعنی اگر در قرن چهارم هجری قمری از خواندن مدیحه سرایی‌های فرخی سیستانی لذت می بردند، در دوره سنایی دیگر خواندن این اشعار لذتی نداشت.

 

سنایی قصیده اجتماعی را به این حوزه وارد کرد. یعنی به جز واژه‌های عرفانی و اصطلاحات عرفانی؛ نوعی تفکر اجتماعی را نیز وارد کرد که پس از او مورد توجه شاعری مثل کمال‌الدین عبدالرزاق قرار گرفت. سنایی در حوزه قصیده عرفانی نیز نوآوری‌هایی داشت که خاقانی در این زمینه از او تاثیر گرفته است. در واقع سنایی در قصیده سرایی چند راه را پیش شاعران پس از خودش گذاشت. به قولی می‌شود گفت که سنایی روی چهارراه غزل فارسی ایستاده است. یعنی سعدی در سرودن غزل عاشقانه، حافظ در سرودن غزل عارفانه و قلندری و مولانا در غزل عارفانه، همه بهرمند از خوان سنایی هستند.

 

این شاعر بزرگ قرن پنجم و ششم، بزرگترین اثر خود یعنی حدیقه را در قالب مثنوی سروده است.

همچنین سنائی‌ برای‌ اثبات‌ مقاصد خود از اصطلاحات‌ علمی‌ مربوط به علوم‌ مختلف‌ زمان‌ خود، که‌ در غالب‌ آنها صاحب‌ اطلاع‌ بوده‌، استفاده‌ کرده‌ است‌. به همین دلیل بسیاری‌ از ابیات‌ او دشوار و محتاج‌ شرح‌ و تفسیر است‌. این‌ روش‌ هم‌ از جنبه‌ای دیگر باعث تحول‌ بزرگی‌ در شعر فارسی‌ شد و انصراف‌ شعر از امور ساده‌ و توضیحات‌ عادی‌، و توجه‌ شعرا به‌ مسائل‌ مشکل‌ و سرودن‌ قصائد طولانی‌ در زهد، خطابه‌، حکمت‌، عرفان‌ و اخلاق‌ از این‌ زمان‌ آغاز شد.

 

از شعرای‌ معاصر‌ او می‌توان از‌ مسعود سعد سلمان‌، عثمان‌ مختاری‌، سید حسن‌ غزنوی‌، معزی‌ انوری و سوزنی‌‌ نام‌ برد. سنائی دیوان مسعود سعد سلمان را، هنگامی که مسعود در اسارت بود، برای او تدوین کرد و با اهتمام سنایی، دیوان مسعود سعد همان زمان ثبت و پراکنده شد. این عمل سنایی در آن زمان نشانه‌‌ای بر بزرگواری اوست.

حکیم سنائی در سال (۴۷۳ هجری قمری) در شهر غزنه (واقع در افغانستان امروزی) دیده به‌جهان گشود، و در سال (۵۴۵ هجری قمری) در همان شهر چشم از جهان فروبست. نام او را عوفی مجدالدین آدم السنایی و حاجی خلیفه آدم نیز نوشته اند.



خرید و دانلود تخقیق در مورد سنایی غزنوی


دانلود تحقیق درباره سنایی غزنوی (علوم انسانی)

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

سنایی غزنوی. ابوالمجدمجدود‌بن آدم

مزار سنایی در غزنه

 

سنایی غزنوی. ابوالمجد مجدود‌بن آدم ( 463- 545 هجری قمری) در شهر غزنین (در افغانستان امروزی) به دنیا آمد. او‌ در آغاز جوانی‌ شاعری‌ درباری‌ و مداح‌ مسعود بن‌ ابراهیم‌ غزنوی‌ و بهرام‌ شاه‌ بن‌ مسعود بود. ولی‌ بعد‌ از سفر به‌ خراسان‌ و اقامت‌ چند ساله‌ در این‌ شهر‌ و ملاقات‌ با مشایخ‌ تصوف،‌ تغییری‌ عمیق‌ در روحیات‌ و اخلاقیات‌ او ایجاد شد و در نهایت‌ به‌ زهد و انزوا و تأمل‌ در حقایق‌ عرفانی‌ روی‌ آورد.

سنائی‌ در طریقت‌ و سیر و سلوک‌ مرید شیخ‌ ابو یوسف‌ یعقوب‌ همدانی‌ بود و مولانا جلال‌‌الدین‌ رومی با وجود کمال‌ فضل، خود را از متابعان‌ و پیروان‌ او می‌دانست‌.

سنائی‌ پس‌ از بازگشت‌ از سفر مکه‌ مدتی‌ در بلخ‌ بسر برد و از آنجا به‌ سرخس‌ و مرو و نیشابور رفت‌. وی‌ در هر مکان‌ مدتی‌ به‌ سیر و سلوک‌ و عرفان‌ پرداخت‌ و سرانجام‌ درغزنین‌ در سال‌ 545 ه.ق‌ درگذشت‌.

 

سنائی‌ در دوره‌ اول‌ فعالیت‌‌های‌ ادبی‌ خویش‌ شاعری‌ مداح‌ بود، روش‌ شاعران‌ غزنوی، بخصوص‌ عنصری‌ و فرخی را تقلید می‌کرد. در دوره‌ دوم‌، که‌ دوره‌ تغییر حال‌ و تکامل‌ معنوی‌ او بود، به‌ معارف‌ و حقایق‌ عرفانی‌ و حکمی‌ و اندیشه‌های‌ دینی‌ پرداخت‌.

در واقع سنایی اولین‌ شاعر ایرانی‌ پس‌ از اسلام‌ بشمار می‌رود که‌ حقایق‌ عرفانی‌ و معانی‌ تصوف‌ را در قالب‌ شعر ارائه کرده است.

سنایی در عصر خودش یک شاعر نوگرا بود. بیشتر محققان او را مبدع و پایه گذار شعر عرفانی می دانند. سبکی که او آغاز کرد، با عطار نیشابوری تداوم یافت و در شعر جلال الدین محمد بلخی به اوج خود رسید.

 

شعر عرفانی و قالب‌های مضامینی که سنایی آنها را به کار گرفته، تنها نوآوری این شاعر بزرگ در ادب پارسی نیست. او در همه انواع شعر کلاسیک قبلی سنایی نو نگری می کند و حال و هوایی تازه ای به آن ها می افزاید

اگر به سیر قصیده سرایی از فرخی و کسائی مروزی تا عصر سنایی نگاه کنیم،‌ متوجه تکرار مضمون‌ها و تصویرها می‌شویم. در واقع انگار شعرا دیگر حرف تازه‌ای در شعرهایشان نداشته‌اند. شعر فقط یک مضمون داشت و آن هم ستایش پادشاه و امرا و وزرا بود، که چنگی به دل نمی‌زد و تازگی هم نداشت. یعنی اگر در قرن چهارم هجری قمری از خواندن مدیحه سرایی‌های فرخی سیستانی لذت می بردند، در دوره سنایی دیگر خواندن این اشعار لذتی نداشت.

 

سنایی قصیده اجتماعی را به این حوزه وارد کرد. یعنی به جز واژه‌های عرفانی و اصطلاحات عرفانی؛ نوعی تفکر اجتماعی را نیز وارد کرد که پس از او مورد توجه شاعری مثل کمال‌الدین عبدالرزاق قرار گرفت. سنایی در حوزه قصیده عرفانی نیز نوآوری‌هایی داشت که خاقانی در این زمینه از او تاثیر گرفته است. در واقع سنایی در قصیده سرایی چند راه را پیش شاعران پس از خودش گذاشت. به قولی می‌شود گفت که سنایی روی چهارراه غزل فارسی ایستاده است. یعنی سعدی در سرودن غزل عاشقانه، حافظ در سرودن غزل عارفانه و قلندری و مولانا در غزل عارفانه، همه بهرمند از خوان سنایی هستند.

 

این شاعر بزرگ قرن پنجم و ششم، بزرگترین اثر خود یعنی حدیقه را در قالب مثنوی سروده است.

همچنین سنائی‌ برای‌ اثبات‌ مقاصد خود از اصطلاحات‌ علمی‌ مربوط به علوم‌ مختلف‌ زمان‌ خود، که‌ در غالب‌ آنها صاحب‌ اطلاع‌ بوده‌، استفاده‌ کرده‌ است‌. به همین دلیل بسیاری‌ از ابیات‌ او دشوار و محتاج‌ شرح‌ و تفسیر است‌. این‌ روش‌ هم‌ از جنبه‌ای دیگر باعث تحول‌ بزرگی‌ در شعر فارسی‌ شد و انصراف‌ شعر از امور ساده‌ و توضیحات‌ عادی‌، و توجه‌ شعرا به‌ مسائل‌ مشکل‌ و سرودن‌ قصائد طولانی‌ در زهد، خطابه‌، حکمت‌، عرفان‌ و اخلاق‌ از این‌ زمان‌ آغاز شد.

 

از شعرای‌ معاصر‌ او می‌توان از‌ مسعود سعد سلمان‌، عثمان‌ مختاری‌، سید حسن‌ غزنوی‌، معزی‌ انوری و سوزنی‌‌ نام‌ برد. سنائی دیوان مسعود سعد سلمان را، هنگامی که مسعود در اسارت بود، برای او تدوین کرد و با اهتمام سنایی، دیوان مسعود سعد همان زمان ثبت و پراکنده شد. این عمل سنایی در آن زمان نشانه‌‌ای بر بزرگواری اوست.

حکیم سنائی در سال (۴۷۳ هجری قمری) در شهر غزنه (واقع در افغانستان امروزی) دیده به‌جهان گشود، و در سال (۵۴۵ هجری قمری) در همان شهر چشم از جهان فروبست. نام او را عوفی مجدالدین



خرید و دانلود دانلود تحقیق درباره سنایی غزنوی (علوم انسانی)


تحقیق در مورد حضرت آدم (ع) 13 ص

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 15 صفحه

 قسمتی از متن .doc : 

 

حضرت آدم (ع)

حضرت آدم (ع) روزی دید ناگهان سه مجسمه سیاه و بدقیافه در طرف چپ او قرار گرفتند و سه مجسمه نورانی در طرف راست او ، از مجسمه های طرف راست یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟

اولی گفت: من عقل هستم . دومی : من حیا می باشم . سومی : من رحم هستم .

حضرت پرسید : جای شما در کجاست ؟

اولی : در سر انسانها دومی : در چشم انسانها . سومی در دل انسانها.

حضرت به طرف چپ برگشت و از سه مجسمه سیاه و بد شکل ، یکی یکی پرسید : شما کیستید ؟

اولی : من تکبرم.

حضرت : جای تو کجاست ؟

سر انسانها

سر که جای عقل است.

اگر من وارد سر شوم ، عقل می رود.

دومی : من طمعم .

مکان تو کجاست ؟

در چشم انسانها .

چشم که جای حیا است .

من اگر در چشم جا گرفتم ، حیا می رود .

سومی : من حسدم .

محل تو کجاست ؟

جای من در دل انسانهاست .

دل که جای رحم و مروت است .

اگر من وارد قلب انسان شوم رحم و مروت از قلب می رود .

به این ترتیب می فهمیم که اگر انسان دریچه های وجود خود را به روی گناهان بگشاید ، هر گناهی که در او جا کند ، به همان تناسب ، فضیلت و اخلاق انسانی از او دور می گردد .

حضرت نوح (ع)

وقتی که قوم لجوج حضرت نوح (ع) پند و اندرز او را گوش نکردند و دهها سال به گناه ادامه دادند ، خداوند بر آنها خشم کرد ، طوفان را فرستاد ، طوفان همراه آب که از زمین و هوا می جوشید و می بارید ، همه را غرق کرد ، مادری که خیلی کودک شیر خوارش را دوست داشت ، او را برداشت و به بالای کوه رفت ، تا یک سوم بلندی کوه بالا رفت ، پس از مدتی آب به آنجا رسید ، کم کم با زحمت خود را به آخرین نقطة اوج کوه یعنی قلة کوه رساند ، آب به آنجا نیز رسید ، کودکش را به گردنش انداخت ، آب همچنان بالا آمد تا به گردنش رسید ، کودکش را با دو دست بلند کرد ، آب از دستها نیز گذشت و آنها هلاک شدند .

رسول اکرم (ص) پس از نقل این جریان فرمود :

" اگر خداوند به کسی از قوم گنهکار نوح ، رحم می کرد به مادر آن کودک رحم می کرد .

آری ، مراقب باشیم و توجه به عذاب الهی داشته باشیم که اگر فرا رسید گاه این چنین راه نجات بسته می شود .

حضرت ابراهیم (ع)

در مدتی که حضرت ابراهیم (ع) در سرزمین بابل بود ، جمعی از جمله حضرت لوط (ع) و ساره به او ایمان آوردند. او با « ساره» ازدواج کرد. از طرف پدر ساره ، زمینهای مزروعی و گوسفندهای بسیاری به ساره رسیده بود. حضرت مدتی ضمن دعوت مردم به توحید ، به کشاورزی و دامداری پرداخت تا اینکه تصمیم گرفت از سرزمین بابل به سوی فلسطین هجرت کند و دعوت خود را به آن سرزمین بکشاند.

اموال خود ، از جمله گوسفندانش را برداشته ، به همراه چند نفر با همسرش ساره حرکت کردند ولی از طرف حاکم وقت اموالش توقیف و ماجرا به دادگاه کشیده شد. حضرت خطاب به قاضی چنین گفت :

من و همسرم سالها زحمت کشیده ایم تا این اموال را به دست آورده ایم ، اگر می خواهید اموال مرا مصادره کنید ، سالهای عمرم را که صرف تحصیل این اموال شده به من برگردانید.

قاضی در برابر استدلال منطقی عقب نشینی کرد و گفت : « حق با ابراهیم است » .

حضرت آزاد شد و همراه اموال خود ، به هجرت ادامه داد و با توکل به خدا و استمداد از درگاه حق ، حرکت کرد تا تحول تازه ای در منطقة جدیدی به وجود آورد و سخنش این بود :

« من ( هرجا بروم) به سوی پروردگار می روم ، او به زودی راهنماییم فرماید»

« اسماعیل» تازه به رشد رسیده بود ، حدود سیزده سال داشت . همدمی مهربان و یاری باوفا برای پدر بود. حضرت ابراهیم (ع) او را بسیار دوست داشت ، ولی خداوند خواست در همین مورد وی را بیازماید.

حضرت ابراهیم (ع) در شب هشتم ذیحجه در خواب دید که کسی به او می گوید : « اسماعیل را در راه خدا قربانی کن !»

شب بعد نیز همین خواب را دید ، ولی آن حضرت هنوز یقین نکرده بود که این خواب رحمانی است. سومین شب ( دهم ذیحجه) نیز همین خواب را دید ، یقین کرد که خواب رحمانی و وحی الهی می باشد ، ماجرا را به اسماعیل گفت ، وی بیدرنگ پاسخ داد : « پدرم هرچه دستور داری اجرا کن ، به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت »

حضرت میوة دل و ثمره یک قرن رنج و سختیهایش را به سوی قربانگاه منی برد تا او را قربانی کند. در مسیر راه ، شیطان به صورت پیرمردی به او رسید و گفت : « آیا دلت روا می دارد که نوجوان عزیزت را قربانی کنی ؟! »

حضرت : سوگند به خدا اگر به اندازه افراد شرق و غرب فرزند داشتم و خداوند فرمان قربانی کردن آنها را به من می داد آنها را قربانی می کردم. آنگاه آن حضرت چند سنگ از زمین برداشت و با پرتاب کردن آن به سوی شیطان ، او را از خود دور ساخت.

همین پیر به سراغ اسماعیل و مادر او نیز رفت و وسوسه کرد ، ولی آنها گفتند : « اگر فرمان خداست ، باید تسلیم آن بود» و به طرف آن پیر سنگ انداختند و او را از خود دور ساختند.

حضرت ابراهیم (ع) اسماعیل را به قربانگاه آورد و او را مانند گوسفند خوابانید و کارد



خرید و دانلود تحقیق در مورد حضرت آدم (ع) 13 ص


پایان نامه حقوق آدم ربایی خانم سلیمانی

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 57

 

بررسی جرم آدم‌ربایی:

شاید بتوان گفت بعد از جرم قتل عمدی مهمترین جرم علیه اشخاص جرم آدم‌ربایی است . تحت شرایطی آدم ربایی می‌تواند بعنوان یک بزه بین‌المللی و به عنوان یک جرم سیاسی مورد بررسی قرار گیرد و ربودن افراد یکی از مصادیق جرائم علیه آزادی تن اشخاص می‌باشد. در تعریف آدم‌ربایی می‌توان گفت . "بردن و انتقال دادن شخصی از مکانی به مکان دیگر بدون رضایت به قصد سوء" امروزه دیگر نمی‌توان گفت در کشور ما ربودن و جرم آدم‌ربایی به ندرت اتفاق می‌افتد. هر چند در گذشته اغلب اطفال، مجنی علیه این جرم قرار می‌گرفتند اما در زمان حاضر اشخاص کبیر هم مجنی علیه این جرم قرار گرفته و بر حسب انگیزه آدم‌ربا و آدم ربایان، بزه دیده این جرم قرار می‌گیرند. در حقوق کیفری ایران از زمان مشروطیت این جرم مورد توجه قانونگزاران قرار گرفته چنانچه ماده 270 قانون جزای عرفی به ربودن اطفال اختصاص داده شده بود. کاملترین قانونی که در خصوص جرم آدم‌ربایی به تصویب رسید و تا حدی ارتکاب این بزه را تقلیل داد، قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص مصوب 28ˆ12ˆ1353 می‌باشد. با تصویب قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) و اختصاص ماده 621 این قانون به جرم آدم‌ربایی این سوال مطرح می‌شود که آیا قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص را باید منسوخ دانست یا خیر؟ یکی از نقاط قوت قانون اخیرالتصویب در خصوص موضوع، جرم شناختن شروع به ربودن اشخاص می‌باشد (تبصره ماده 621). علاوه بر جرم آدم‌ربایی، جرائم دیگری وجود دارند که به عنوان جرائم علیه آزادی تن شناخته می‌شوند از جمله توقیف و حبس غیرقانونی و اخفا اشخاص قانونگذار ما جرم اخفای اشخاص را در چندین مواد قانون مجازات اسلامی به تصویب رساند. چنانچه در ماده 583 و ماده 621 قانون مذکور جرم اخفای اشخاص مورد حکم قرار گرفته است . لذا باید دید در این خصوص چه تفاوتی بین این مواد وجود دارد. متاسفانه قانونگزار جدید تمام مباحث جرم آدم‌ربایی را در یک ماده و یک تبصره خلاصه نموده است این در حالی است که در قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص 12 ماده به این جرم اختصاص داده شده است .

جرم آدم ربایی در عداد جرایم علیه اشخاص می‌باشد که آزادی تن را مورد تعرض قرار می دهد. اهمیت آزادی تن باعث شده است تا قانونگذاران در کشورهای مختلف، این جرم را با مجازاتهای سنگین ممنوع و قابل تعقیب بدانند. آدم ربایی، ربودن و نقل مکان اجباری انسان زنده است بدون رضایت وی که سلب آزادی از مجنی علیه را بدنبال دارد. جرایمی مانند توقیف غیرقانونی، اخفاء بعنف و دستگیر نمودن و حبس غیرقانونی نیز از جرایم علیه آزادی تن اشخاص می باشند که عموما در کنار این جرم مورد بررسی قرار می گیرند. همچنین گروگان گیری را می توان نوعی آدم ربایی دانست که در آن شخص ربوده شده به عنوان یک گروگان برای انتقام یا تحصیل وجه و یا گرفتن مجوز و ... می باشد. آدم ربایی یا به صورت جرم ساده و بدون وجود کیفیات مشدده می باشد و یا با وجود کیفیات مشدده‌ای از قبیل ربودن با وسیله نقلیه، سازمان یافته بودن عمل ارتکابی و ربودن اطفال، همراه است که در این صورت آدم‌ربایی مشدد محقق می گردد که مجازات آن نیز شدیدتر می باشد. در حقوق کیفری ایران مواد 621 و 631 قانون مجازات اسلامی و نیز قانون تشدید مجازات ربایندگان اشخاص (مصوب 1353) در موارد عدم مغایرت با مواد فوق احکام و مصادیق جرم ادم‌ربایی را بیان می‌دارند. مواد 1-224 الی 6-224 و مواد 8 و 7-227 ماده 1-421 قانون جزای سال 1994 فرانسه مربوط به جرم آدم ربایی و



خرید و دانلود  پایان نامه حقوق آدم ربایی خانم سلیمانی