لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .DOC ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 34 صفحه
قسمتی از متن .DOC :
مقدمه
در اجتماع حاضر دنیا با توجه به روند سریع و رو به رشد صنایع خودرو سازی، بحثهای گوناگون کیفی و کمی خودروها باعث شده، سازندگان با سلیقه های متنوع مشتریان خود روبروه شوند که در راستای تولید خودرو، وسایل و امکانات رفاهی فراوانی راجهت عرضه محصولات خود به خودرو بیفزایند. با توجه به اینکه اغلب وسایل مورد بحث الکتریکی بوده و محتاج منبع عظیمی از نیرو می باشد و باطریها جوابگوی میزان مصرف بالای مصرف کننده ها نیستند، نیاز به مولد نیروی الکتریکی مناسب جهت راه اندازی وسایل الکتریکی و حتی شارژ باطری بسیار ضروری بوده ، در همین راستا مولدهای برق با نام دینام ( مولد برق DC ) تولید گشت که تا حدی جوابگوی نیاز خودرو و وسایل ضروری آن مانند کویل، چراغهای جلو و عقب، بوق و شارژ باطری بود ولی وسایل رفاهی مانند کولر، بخاری، شیشه بالابر برقی، پروژکتورهای اضافی، در بعضی موارد یخچال خودرو و غیره مصرف بسیار بالایی داشته که سازندگان بالاجبار رو به ساخت مولدهای AC (آلترناتور) آوردند که کاملا نیاز آنها را برآورده می کرد.
امروز در صنایع خودروسازی دنیا دیگر خبری از ساخت دینام نیست. بلکه همه سازنده ها از آلترناتور با میزان جریاندهی دلخواه خود استفاده می کنند.
توضیحات مربوط به دینام و آلترناتور در قسمتهای مختلف بازگو خواهد شد.
فصل اول : دینام
دینام مولد جریان مستقیم می باشد که بطور کلی از قطعات زیر تشکیل می گردد.
شکل
1-براکت
7-بوش
13- واشر نمدی
19- آرمیچر
2-بوش برنزی
8-بلبرینگ
14-ذغال
20-رینگ
3-واشر
9-تخت
15-نگهدارنده واشر نمدی
21-واشر نگهدارنده بلبرینگ
4-بالشکتها
10-یاتاقان براکت جلو
16-پیچهای بلند
22-رینگ فشاری لاستیکی
5-بدنه دینام
11-مهره و واشر
17-کموتاتور،
واشر نمدی
کلکتور
6-محور آرمیچر
12-ترمینال
18-پیچ کفشک
درپوش جلو
بررسی عملکرد مدار ساده دینام
از حرکت دادن یک سیم هادی در میدان مغناطیسی به طریقی که خطوط قوای میدان مغناطیسی را قطع کند، نیروی محرکه ای القاء می شود که این نیرو به وسیله آمپرمتر در هادی قابل تشخیص است. با تغییر جهت حرکت هادی جهت حرکت عقربه آمپرمتر نیز تغییر می کند. اگر سیم هادی در جهتی حرکت کند حرکت آن با خطوط قوا موازی باشد، هیچ نیروی محرکه ای در آن القاء نمی شود.
در دینام حرکت هادی بصورت دورانی است. حرکت دورانی هادی به این صورت قابل انجام است که سیم هادی بصورت قاب در می آید. جریان ایجاد شده در قاب بصورت متناوب خواهد بود که در زمان اندازه گیری آن به وسیله آمپرمتر، عقربه آمپرمتر بین صفر منفی و مثبت در نوسان است.
برای تبدیل ولتاژ متناوب به ولتاژ یکسو، حلقه هادی را به دو نیم حلقه تبدیل می کنند که بین نیم حلقه ها عایق می شود. آنگاه ذغال روی حلقه ها قرار می دهند که جریان را از طرف (ذغال مثبت) میگیرد و به مصرف کننده انتقال می دهد. ذغال دیگر مدار جریان را مسدود می کند. به دو نیم حلقه ای که به منظور یکسو سازی جریان، نسبت به هم عایق بندی شده اند کلکتور (کموتاتور) می گویند.
ساختمان یک دینام ساده
در ساده ترین صورت دینام فقط یک کلاف یا یک سیم پیچ و دو تکه کلکتور به کار رفته است. در این دینام جریان لازم برای بالشتکها از ذغال مثبت تامین می شود، یعنی مقداری از جریان تولید شده دینام برای مغناطیس کردن قطبها به مصرف می رسد. چنین دینامی را خود تحریک گویند.
در چنین دینامهایی شدت نوسانات ولتاژ زیاد است و برای کاهش دادن آن بجای استفاده از یک کلاف سیم پیچ از کلافهای متعدد استفاده کنند و مجموعه کلافها را در بدنه آرمیچر قرار دهند و در میدان مغناطیسی به دوران در می آورند.
نوسانات بوجود آمده در واقع همان منحنی هایی هستند که از چرخش هادی در جریان خطوط قوا بوجود می آیند. با اضافه شدن تعداد سیم پیچ، تعداد منحنیها در یک دوره گردش آرمیچر آنقدر زیاد می شود که تواتر آنها حالت خط مستقیم را بوجود می آورد.
در نتیجه ازدیاد حلقه های سیم پیچ آرمیچر، منحنی ولتاژ و جریان ایجاد شده به خطوط مستقیم نزدیکتر می شود و این حالت است که به آن کم کردن نوسانات ولتاژ دینام می گویند.
افزایش ولتاژ خروجی دینام
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 20
بطن و تأویل قرآن*
اشاره
تأویل از مهمترین موضوعاتی است که در دانشهای قرآنی از آن بحث میشود. آنچه پیشرو دارید، مشروح یکی از سلسله کرسیهای نظریهپردازی با موضوع بطن قرآن است که با حضور جمعی از فضلا و اندیشمندان برگزار شده است. نظریهپرداز محترم این نشست، کوشیده است تا گامی جدید دراینباره برداشته و طرحی نو دراندازد. میهمانان این نشست عبارتند از: دکتر محمدعلی رضایی اصفهانی- دبیر کرسی - آیتالله محمدهادی معرفت، حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر رشاد، حجتالاسلام علیاکبر بابایی، استاد سیدرضا مودب، استاد قدسی، دکتر آصفی، حجتالاسلام حسین علویمهر و استاد علی نصیری. لازم به ذکر است که در این نشست آیتالله معرفت نظریه خویش را مطرح کردند و دیگر میهمانان به نقد آن پرداختند.
رضایی:** پیش از شروع جلسه دکتر رضایی، از پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، گروه قرآن پژوهی، دفتر نهضت تولیدعلم و انجمن قرآن پژوهی که در برپایی این کرسی نظریهپردازی زحمت کشیدند، تشکر کردند؛ همچنین ایشان از شبکه چهارم سیما، رادیو معارف، رادیو قرآن و روزنامههایی که نمایندگانشان در جلسه حاضر بودند، قدردانی به عمل آوردند.
ایشان موضوع جلسه را که در زمینه نظریهپردازی است، برای حاضران بازگو کرده و به سبب روشن بودن اهمیت نظریهپردازی وتولید علم فقط اشاره میکنند که این کرسی در نوع خود اولین کرسی در زمینه مباحث دینی در حوزه علمیه قم به شمار میرود. این گردهمایی با حضور آیت الله معرفت بهعنوان نظریهپرداز جلسه تشکیل گردید که پیش از سخنرانی ایشان دکتر رضایی در چند جمله به معرفی شخصیت استاد پرداختند.
حضرت آیت الله محمد هادی معرفت در سال 1309 شمسی در کربلا متولد شدند.
وطن اصلی ایشان اصفهان است، اما تحصیلات خود را در نجف گذراندهاند. ایشان از محضر بزرگانی همچون، آیت الله العظمیحکیم و آیت الله خویی و حضرات آیات: زنجانی، حاجشیخحسینحلی، سیدعلیفانی و امام خمینی (ره) استفاده بردهاند. ایشان در زمینه فقه، فردی صاحب نظر، مدرس درس خارج حوزه علمیه و در مباحث قرآن پژوهی از پیشگامان قرآنپژوهی کشور به شمار میروند. کتاب «التمهید فی علوم القرآن» ایشان در هفت مجلد مشهور است؛ همچنین کتاب «التفسیر و المفسرون فی ثوبه القشیب» در دو جلد و نیز کتاب «صیانه القرآن عن التحریف» که از آثار ایشان است و اخیراً نیز با همکاری برخی از فضلای حوزه بهتالیف کتاب گرانسنگی مشغول شدهاند که «التفسیر الاثری الجامع» نام دارد و جلد اول آن منتشر شده است.
بحث ایشان که درزمینه «بطن و تأویل قرآن» است، در حقیقت نظریه نوینی است که در این جلد مطرح شده است؛ هر چند پیش از این نیز در کتاب «التفسیر و المفسرون» این بحث را به نوعی مطرح فرموده بودند.
موضوع بطن قرآن که گاه با عنوان تأویل از آن یاد میشود، یکی از موضوعات مهم علوم قرآن به شمار میآید. روایات متعددی هم از شیعه و سنی درموضوع بطن و تاویل قرآن وارد شده که «ان للقرآن ظهرا و بطنا»، یعنی قرآن ظاهری دارد و باطنی وحتی در برخی از روایات وارد شده است که هیچ آیهای از قرآن نیست، مگر اینکه ظاهری دارد و باطنی که علامه مجلسی (ره) این روایات را در جلد 92 بحارالانوار گردآوری کرده است. در مورد بطن قرآن سه دیدگاه عمده در طول تاریخ اسلام مطرح شده است.
ـ دیدگاه اول که برخی از صوفیان و اسماعیلیه مطرح میکنند، این است که قرآن را به بطن منحصر میکنند و از ظاهر آن میگذرند؛ البته در طول تاریخ این دیدگاه مورد انتقاد گستردهای واقع شده است.
ـ دیدگاه دوم که به اهل ظاهر و گاه به ابن تیمیه نسبت داده میشود که اکتفا به ظاهر شریعت است و تردید در روایات بطن.
ـ دیدگاه سوم که علامه طباطبایی در مقدمه المیزان مطرح کرده است، همان دیدگاه اهل بیت(ع) است و معتقد است قرآن، هم ظاهر دارد و هم باطن. این دیدگاه میگوید ما هم به ظاهر قرآن تمسک کنیم، چون ظهور حجت است و هم از باطن قرآن استفاده کنیم. در ذیل این دیدگاه، مطالب و دیدگاههایی هم مطرح شده است؛ مانند دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی. آنچه در این نشست محل بحث است، دیدگاه جدیدی است که استاد معرفت در مورد بطن و تاویل قرآن مطرح میکنند و تفاوتهای آن را با دیدگاههای دیگر بیان میدارند و چنانچه ابهاماتی دارد، ایشان بهتوضیح میپردازند.
معرفت*: بسم الله الرحمن الرحیم. مسأله تأویل قرآن از دیرباز یعنی از همان دوران اول مطرح بوده و احیانا مورد سوء استفاده قرار گرفته است و بسیاری از صاحبنظران درباره این موضوع تحقیقاتی کرده و نظراتی دادهاند و بنده چون به این مسأله علاقه داشتم، از همان آغاز درباره این موضوع حساسیت نشان دادم و در پی این بودم که ببینم مقصود از بطن چیست و مبالغه نمیکنم که اگر بگویم بیش از ده، پانزده سال فکر مرا مشغول کرده بود و همینطور به عنوان یک مشکل لاینحل باقی مانده بود. شما میدانید برای یک نفر که دنبال مطلبی تحقیق میکند، این مساله برایش دغدغه و شاید عقده باشد و تا حل نشود، نمیتواند آرام باشد و از باب «من جد وجد» بالاخره خداوند کمک میکند.
پیغمبر اکرم (ص) مسأله بطن را از روز اول مطرح کرده و فرمودند به اینکه «ان للقرآن ظهرا و بطنا».
بنابراین بسیاری در بیان مطالبی درباره قرآن و تفسیر آن بویژه در زمینه بطن احتیاط میکردند. این عده خود را راحت میکردند و معتقد بودند که بطن قرآن را کسی نمیداند و جزء اسرار است و مخصوص کسانی است که تنها با وحی رابطه داشته باشند؛ در نتیجه به همان مواردی که روایت، حال صحیح یا ناصحیح، پیرامون یک آیه به عنوان بطن میآورند، بسنده میکردند.
اما مسأله شمول که پیغمبر مطرح کردند، مسأله دیگری است. بنده اساساً روی این مسأله اندیشیدهام، اگر بنا بود بطن قرآن را عده مخصوصی بدانند، پیغمبر این را در ملأعام مطرح نمیکرد پس این که نبی اسلام (ص) بطن قرآن را مکرر در ملأعام و برای همه مسلمانها مطرح کردند، مخاطبش همه انسانها وهمه کسانی هستند که به قرآن علاقهمندند و قطعاً انگیزهای در کار بوده است و میدانیم که اگر کسی دستور یا تکلیفی به شخصی یا اشخاصی کرد، معنایش این است که آن افراد قادر بر انجام آن هستند. پس اگر پیامبر به عموم مسلمانان و اندیشمندان اسلامی خطاب میکند که قرآن ظهری دارد و بطنی. یعنی اینکه دنبال آن بروید، زیرا میتوانید به دست آورید، و معنایش این نیست که نمیتوانید بهدست آورید! پیغمبر نمیخواهد بگوید قرآن یک ظاهری دارد همه کس فهم و یک باطنی دارد که مخصوص دیگران است و شما نمیفهمید. این را نمیخواهد بفرماید! حضرت میخواهد این را بفرماید که قرآن یک مدلول ظاهری بر حسب دلالت سطحی کلام، یعنی سطحینگری دارد که اگر شما روی قرآن بنگرید، قادرید از آن برداشت کنید، همچنین پیغمبر میخواهد تأکید کند که قدری عمقنگر هم باشید. در واقع این همان تبیین آیه شریفه «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» است؛ یعنی قرآن صرفاً بسنده کردن به سطح ظاهری این مطلوب نیست. برای عدهای مطلوب است، اما مطلوب بالاتر دروننگری است. بطن یعنی درون نگری و تعمق.
پس این کار برای اندیشمندان جهان اسلام امکانپذیر است. این نکته را نیز بنده فروگذار نکنم که ما نمیخواهیم نقش اهلبیت (ع) را در این زمینه نادیده بگیریم، کلا بنده مکرر در جلسات خدمت دوستان عرض کردهام که نقش ائمه (ع) در تفسیر و تبیین قرآن نقشی کلیدی است؛ یعنی راه فهم قرآن و نحوه استنباط وکشف معانی ظاهر وباطن را ائمه (ع) به ما یاد میدهند، مانند یک استادی که به شاگردان تعلیم میدهد که مثلاً فقها چگونه از روایات و قرآن برداشت کنند. ائمه (ع) در ضمن اینکه احیانا تفسیر میکردهاند، ولی عملاً میخواستند یاد دهند که چگونه باید تفسیر کرد. پس ما اگر بخواهیم در تکتک جزئیات در پی این باشیم که ببینیم روایتی از ائمه (ع) درباره ظهر یا بطن قرآن رسیده، این اشتباه است، اصلا چنین چیزی نبوده است؛ چون خود ائمه تأکید میکردند که بکوشید این مطلب را خود از قرآن دریابید؛ البته روش این کار را نیز یاد دادهاند و بیشترین تأکید ائمه (ع) برای حل رموز قرآن و فهم معانی دقیق آن این بود که میفرمودند شما هنگامی که میخواهید به حقانیت و مفاهیم عالیه قرآن و هر آیهای دست یابید، درپی آن نکتهها (ظرافتهایی) باشید که در آیه اعمال شده است؛ یعنی یکی از روشهای ائمه (ع) این بود که خیلی سطحی نگر نباشید، ببینید در آیه نکتههای ظریفی احیانا وجود دارد که شما از آن نکته میتوانید به معنای واقعی و اصیل پی برید. یک مفسر باید به نکات و ظرایف آیات توجه کند، نه این که فقط به «المنجد» مراجعه کند تا ببیند این کلمه معنایش چیست! پس ائمه (ع) نقش اساسی داشتهاند؛ اما برای اینکه ما بتوانیم به مفاهیم عالیه قرآن دست یابیم، راه آن را به ما آموختهاند.
عبیده سلمانی و بره حمدانی وعلقمه بن قیس سه تا از شاخصههای تابعین هستند؛ اینها از مولا امیرالمومنین پرسیدند که ما احیانا با مشکلاتی در فهم قرآن روبهرو میشویم، چه کنیم؟ حضرت فرمود: «علیکم بالعتره» و امام باقر (ع) شاخصه دوره تابعین است و همه اینها به حضرت رجوع میکردند. حضرت باقر (ع) در عهد تابعین برای حل مشکلات تمام مردم. به عنوان شاخص مطرح بودند. گفتنی است که خانه حضرت پناهی بود برای فهم دین در تمام ابعادش، حتی برای علما. دوره تابعین دورهای بود که همگان به خاندان نبوت علاقهمند بودند ابن ندیم در الفهرست میگوید: «جل التابعین بل الاکثریه الغالبه من التابعین هم شیعه آل البیت» اینها همه گرد شمع امام باقر و امام صادق (ع) میچرخیدند و از اینها استفاده میکردند. پس نقش ائمه (ع) در تمام ادوار نقش معلم بوده است؛ حتی عبدالکریم شهرستانی میگوید: در فکر بودم که یک تفسیر قرآن بنویسم، ولی در پی استاد بودم و چون میدانستم که استاد باید از خاندان پیامبر باشد، مدتها کاوش کردم «حتی اثرت علی سید جلیل من ذریه رسول الله….» بنابراین نوشتن تفسیر را شروع کردم؛ البته با این عقیده که باید حل معضلات قرآن از این طریق شود. پس این یک مسألهای بوده که در صدر اسلام مطرح بوده از نقش والای ائمه خبر میدهد. پس ما نمیتوانیم هیچ کدام از این مسائل را نادیده بگیریم.
ولی آن چه بنده میخواهم عرض کنم این است که ما برای فهم یک آیه دقیقا باید ببینیم چه روایتی اینجا هست؛ خوب بسیاری از آیات وجود دارد که درباره آنها هیچ روایتی نیست. پس ما خود موظفیم که پیرامون قرآن و به دست آوردن مطالب اساسی که در قرآن مطرح شده است، تحقیق کنیم؛ البته ائمه (ع) راه فهم را نیز به ما آموختهاند.
فخمیبن یسار از امام باقر (ع) میپرسد: این که پیغمبر اکرم فرموده است «ان للقرآن ظهرا و بطنا» مقصود چیست؟ یعنی این دغدغه برای آنها هم بوده است که مقصود از بطن چیست. حضرت فرمودند: «ظهره تنزیله و بطنه تأویله» بعد توضیح میدهند: مقصود این است که شما یک وقت به قرآن سطحی مینگرید، سطحینگری یعنی همین اسباب نزول و یک وقت عمقی مینگرید که همان بطن است؛ اکنون بنده این نکته را در اینجا عرض میکنم که سر اینکه قرآن ظاهرا و باطنا ذودلالتین است این است که قرآن به عنوان یک کتاب مدون از آسمان نازل نشده است، بلکه در مدت بیست سال (بعضی خیال میکنند که قرآن در طول بیست و سه سال نازل شد که اشتباه میکنند زیرا؛ نزول قرآن سه سال بعد از بعثت آغاز شد) «نزول نجوما و بالمناسبات» داشته است یعنی هرگاه پیشامد و رخدادی میشد و مشکلاتی در جامعه اسلامی آن روز رخ میداد، حال هر نوع مشکل از قبیل مشکلات سیاسی، علمی، از لحاظ معارف و … آن وقت پیغمبر و مسلمانها در انتظار این بودند که حل این مشکل با نزول وحی قرآنی باشد؛ درنتیجه آیاتی برای حل آن مشکل میآمد یا یک مناسبتی رخ میداد و آیهای برای آن نازل میشد. خلاصه قرآن چون در زمانها و مناسبات مختلف نازل شده است و هر کدام ناظر به یک جهت خاصی است، همین امر قرآن را با همان جنبه خاص مرتبط میکند. معنای این سخن این است که قرآن میشود «تاریخ»؛ در صورتی که قرآن برای همه بشریت تا ابد هدایت عامه است. این دغدغهای بود که پیغمبر را واداشت که این هشدار را به ما بدهد که درست است این آیه به مناسبت خاصی نازل شد و ناظر به همان مناسبت است، اما شما باید دروننگر باشید؛ زیرا این آیه در درون خود حامل رسالت عام و ابدی است. شما نگویید این آیه که در این مورد خاص نازل شده، مشکل خاصی را حل کرده است! اگر اینگونه باشد، به فرموده امام باقر (ع) مبنی بر: «اذا لمات القرآن بموتهم» تاکنون قرآن مرده بود! مثل نسخههایی که یک دکتر برای یک مریض مینویسد، امروز یک نسخه مینویسد، فردا یک نسخه دیگر،… بعدها نسخهها به هیچ دردی نمیخورد. قرآن نسخهای است برای علاج مسائل و مشکلاتی که آن روز رخ داد. اما در عین حال که نسخهای برای علاج مسائل آن روز است، ولی در طی هر یک از اینها رسالتی نهفته است، یک پیام عام است. پیغمبر میخواهد بفرماید که شما در عین اینکه به شأن نزولها مراجعه میکنید که این آیه در چه موردی نازل شده و چه کسی را هدف گرفته است و فلان کس را مثلاً ابوجهل یا فلان… را هدف گرفته است، این حسب تنزیل است. ولی به این بسنده نکنید؛ زیرا آن وقت میشود کتاب تاریخ. بلکه باید درون نگر باشید! باید درک کرد که در طی این آیه چه رسالت و چه پیامی است که همین مطلب، جاوید بودن این کتاب مقدس را تضمین میکند. اگر قرآن سطحی بود، مربوط به همان گذشته میشد. در اینجا لازم است مثالی بیاورم، البته آن را همه جا گفتهام، ولی برای تقریب ذهن مجددا بیان میکنم.
بسیاری ازآیات قرآن خطاب به شخص وجود دارد و مخاطب آن اشخاص خاصی هستند و مثالهای بسیاری هم در این زمینه آمده است؛ برای نمونه «و ما ارسلنا من قبلک الا رجالا نوحی الیهم فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» (نحل/44) مخاطب این آیه مشرکین هستند و سبب نزول این آیه تشکیک مشرکین در مسأله نبوت است که آیا ممکن است بشر پیامبر شود؟ البته خداوند به این شبهه، هم جواب حلی داده است، هم نقضی. جواب حلی را با آیه دیگر یعنی و قالوا لو لا انزل علیه ملک و لو انزلنا ملکا لقضی الامر ثم لا ینظرون همچنین و لو جعلناه ملکا لجعلناه رجلا و للبسنا علیهم ما یلبسون داده است، یعنی اگر بنا بود که ما ملکی بفرستیم، ملک چون قابل ملاقات و قابل مقابله و مواجهه و مکالمه با انسانها نیست، پس باید به صورت بشر درآید و همین لباس بشر را بپوشد و وقتی این طور شد، شبهه خواهند کرد که چه کسی گفته است که تو ملک هستی؟ آن ملک که آمده است، بهصورت انسان با شما صحبت میکند، شما از کجا میگویید این ملک است؟ باید خود بگوید من ملک هستم، خوب میگویند از کجا میگویی ملک هستی؟ این جواب حلی است. جواب نقضی این است: شما عربها که همدست یهودیها هستید و معتقدید: که این گروه عالم هستند، پس از آنها بپرسید که پیامبرانشان چه کسانی بودند؟
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
فهرست:
اسکلت جمجمه.......................................................................1
استخوانهای زوج جعبه مغزی................................................................4
استخوانهای فرد صورت......................................................................6
اسکلت بدن.......................................................................................6
مغز انسان...........................................................................10
مخ....................................................................................11
مخ و اعمال آن.....................................................................15
قسمتهای تشکیل دهنده مخ.......................................................15
نخاع.................................................................................17
پردههای نخاع .....................................................................20
ساختمان تشریحی ماده خاکستری نخاع.......................................21
انواع حافظه........................................................................23
شبکه اعصاب انسان..............................................................28
دستگاه مرکزی عصاب..........................................................29
چشم..................................................................................31
رنگ چشم..........................................................................33
اسکلت جمجمه
اسکلت استخوانی سر و صورت را در مجموع جمجمه (Skull)میگویند که مغز درون آن قرار گرفته است
دید کلی :
جمجمه بدون در نظر گرفتن استخوان متحرک فک تحتانی ، کرانیوم نامیده میشود. کرانیوم از دو بخش تشکیل شده است. جمجمه مغزی که بخشی از جمجمه است که وظیفه حفاظت از مغز را بر عهده دارد. و قسمت دوم استخوانهای صورت ، در جلو و پایین جعبه مغزی قرار گرفته است و اسکلت صورت را میسازد. استخوانهای جعبه مغزی 8 عدد هستند 4 عدد فرد و میانی و 2 عدد زوج و طرفی هستند. استخوانهای صورت 14 عدد هستند که 6 عدد زوج و 2 عدد فرد هستند.در مجموع 22 عدد استخوان ، جمجمه را تشکیل میدهند. در ضخامت برخی از استخوانهای سر و صورت حفرات تو خالی هوایی به نام سینوس وجود دارند که به حفره بینی مرتبط هستند. غیر از مفصل گیجگاهی فکی که تنها مفصل متحرک جمجمه است بقیه استخوانها از طریق مفاصل لیفی به یکدیگر متصل هستند.
14:14
استخوانهای فرد جعبه مغزی
استخوان پیشانی:
این استخوان دارای یک صفحه افقی و یک صفحه عمودی است. بخش عمودی ، پیشانی و جدار قدامی کاسه سر را میسازد. سطح برونی این بخش محدب است و روی آن برآمدگیهای پیشانی دیده میشود. در زیر این برآمدگیها ، قوسهای ابرویی وجود دارد. سطح درونی بخش عمودی دارای چینهایی است که مربوط به چینهای نیمکرههای مغزی است. بخش افقی این استخوان در تشکیل حفره مغزی قدامی و بخش برونی آن در تشکیل سقف کاسه چشم شرکت میکند.
استخوان پرویزنی:
این استخوان در قسمت قدامی قاعده جمجمه و در زیر استخوان پیشانی و قدام استخوان اسفنوئید قرار دارد. دارای یک صفحه سوراخدار به نام صفحه غربالی ، یک تیغه عمودی و دو توده طرفی است . صفحه غربالی بخشی از سقف حفره بینی را میسازد، تودههای طرفی در تشکیل جدار خارجی حفره بینی و جدار داخلی حفره کاسه چشمی شرکت دارند.
استخوان شب پره:
این استخوان در قاعده جمجمه قرار داشته و در تشکیل حفره مغزی قدامی ، میانی و خلفی شرکت دارد. این استخوان دارای قسمتهای زیر است: تنه که در تشکیل جایگاه غده هیپوفیز و سقف حفره بینی و حلق شرکت دارد، دو بال بزرگ که دارای سوراخهایی است برای عبور عصب ماگزیلاری و عصب ماندیبولار و شریان پرده مغزی میانی ، دو بال کوچک که محل عبور عصب بینایی است و دو زایده پتریگوئید که از طرفین سطح تحتانی تنه به طرف پایین کشیده شدهاند.
استخوان پس سری:
این استخوان قسمت خلفی سقف و قاعده جمجمه را تشکیل میدهد. این استخوان در سر سوراخ بیضی شکل را احاطه میکند که از طریق آن حفره جمجمهای خلفی با مجرای مهرهای ارتباط دارد. این استخوان دارای یک صدف است که 4 تا حفره دارد، دو حفره پایینی با نیمکرههای مخچه مجاور بوده و دو حفره بالایی با نیمکرههای مخچه مجاور بوده و دو حفره بالایی با نیمکرههای مغز مجاور هستند. در طرفین سوراخ بیضی تودههای طرفی وجود دارد که دارای کانال زیر زبانی است که عصب زیر زبانی از آن عبور میکند.
استخوانهای زوج جعبه مغزی
استخوان آهیانه :
این استخوان قسمتهای طرفی و سقف جمجمه را میسازد، این استخوانها که با یکدیگر مفصل شدهاند، در جلو با استخوان پیشانی و در عقب با استخوان پسسری ، مفصل میگردد.
استخوان گیجگاهی:
این استخوان در طرفین جمجمه قرار دارد و در تشکیل قسمت جدار طرفی و قاعده کاسه سر شرکت میکند. دستگاه شنوایی - تعادلی بدن در ضخامت آن قرار دارد.
استخوانهای زوج صورت
استخوانهای فک فوقانی:
وقتی در خط وسط با یکدیگر مفصل میشوند آرواره فوقانی را تشکیل میدهند. هر استخوان فک فوقانی در تشکیل حفرات بینی ، دهان ، کف کاسه چشم شرکت دارد. این استخوان دارای یک تنه است که بزرگترین سینوس صورت را دربرمیگیرد و دهانه آن به حفره بینی باز میشود. این استخوان دارای 4 زایده است که مهمترین آنها ، زایده کامی است که سطح فوقانی آن قسمت اعظم کف حفره بینی را میسازد، سطح تحتانی در تشکیل سقف دهان و قسمت قدامی آن در تشکیل کام سفت ، شرکت دارد.
استخوانهای کامی:
در بخش خلفی حفره بینی و در عقب فک فوقانی قرار دارد. هر استخوان در تشکیل جداره خارجی و کف حفره بینی ، سقف دهان و کف کاسه چشم شرکت دارد.
استخوانهای گونه:
در طرفین صورت قرار دارد و برآمدگی گونه را میسازد. هر استخوان گونه در تشکیل جدار خارجی چشم و برجستگی گونهای ، شرکت میکند.
استخوانهای بینی:
دو استخوان کوچک و تقریبا چهار گوش هستند. از نظر شکل و اندازه در افراد مختلف متفاوتاند. اتصال استخوانهای بینی بهم پل بینی را میسازد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
over view (نظر اجمالی)
مواد ساختمانی و اینکه چگونه آنها استخراج، تولید، انتقال، بهرهبرداری و بازیافت میشوند، تأثیر بسیار مهمی بر روی بهرهوری اقتصادی، تأثیرات محیطی و دوام و ایمنی محیط ساختمان میگذارد. از قدیم مقدار زیادی از توجهات به استفاده از مواد نوآورانه به منظور تقویت صرفة اقتصادی، ایمنی و دوامپذیری محیطی از ساختار زیربنایی محیطی، مبذول شده است مثلاً جادههای ما، پلها و تونلها و غیره. بهرحال، زیر ساختهای صنعتی، یک عامل اصلی از ظرفیت تولید صنعتی و کارآمدی و کیفیت امکانات مرتبط با آن میباشد و دارای اهمیت حیاتی است. زیربنای صنعتی که اشاره به زیربنای مالکیت خصوصی دارد و تنها برای استفاده از استخراج مواد و تولدی محصولات صنعتی میباشد، از موضوعات پیچیده این تحقیق بوده و ترسیم کنندة تمام حوضههای اصلی طراحی، مهندسی و ترکیببندی میباشد. هرحال بواسطة حجم پایة تولید صنعتی آمریکا، انتخابهای متفاوتی در مواد و روشهای مورد استفاده وجود دارد که تأثیرات مهم و برجستة اقتصادی و محیطی را بر جای میگارد. بنابراین علاوه بر حفاظت صنعت زیربنای، توانایی ایجاد محیطی صمیمانه، گزینشهای پایدار بدن کارآیی مواد، ادغام ساختاری، بادوامی، هزینه و بهرهوری صنعتی، اهمیت ویژهای دارد. این مقاله قصد دارد یک نظر اجمالی در خصوص انواع مختلف مواد جدید و تکنولوژیهایی که وجود دارد، ارائه دهد ما قصد نداریم یک نگاه جامع به نوآوریهای جدید در مواد و تکنولوژیها داشته باشیم. همچنین قصد ما این نیست که یک گفتگو را در خصوص مکان تحقیق و گسترش آن ارائه دهیم زیرا در این راه موانعی وجود دارد این مقاله در دو بخش اصلی تنظیم گردیده است. بخش اول که یک نظر اجمالی در خصوص دستههای مختلف و متعددی از تکنولوژیها و یا روشهای پروسه شده میباشد که یا گسترشیافتهاند و یا در حال کاربری هستند. هر کدام از اینها بعنوان یک نمونه از مواد تکنولوژیها و روشهایی است که برای بکارگیری در زیر ساختهای صنعتی وجود دارد و همچنین بحث در خصوص ابتکارات آنها و مزایای انرژی، محیطی، اقتصادیای که آنها ارائه میدهند میبشد. این بخش همچنین ویژگیهای این مواد را مورد بررسی قرار میدهد این ویژگیها شامل استقامت، انعطافپذیری، مقاومت در برابر ترک، مقاومت در برابر فرسودگی، دوام در برابر انعطاف پذیری مقاومت در برابر سایش و پوسیدگی میباشد. بخش دوم نگاهی دارد به موانعی که این مواد و تکنولوژیها برای ورود به بازارهای بزرگتر تجاری با آنها روبرو هستند.
زمانیکه به مسائل پیرامون تأثیر گزینش مواد برای زیربنایی صنعتی نگاهی میاندازیم، درک محیط بزرگتری که در آن آنها مورد استفاده خواهند بود، مه میشود. بیش از تحقیقات عادی به منظور تقویت و دوام، یک سؤال باید در خصوص تأثیرات محیطی آنها و همچنین پتانسیل آنها برای پاسخگویی به بلایای طبیعی و ساخته بشر مطرح گردد. تکنولوژیهای جدید و عملکرد بالای مواد برای برآورده کردن ای نازها گسترش یافته است. همچنین راهحلهای پایدار و خلاق برای مشکلات پایدار ارائه گردیده است. این مواد و تکنولوژیها، از آلیاژهای مقاوم در برابر پوسیدگی تا محصولات ترمیمی بتنی برای عایقبندی در مقابل لرزش ر در بر میگیرد. همگی آنها مزایایی را ارائه میدهند. چه از نظر پایداری ساختاری، محیطی و یا از نظر نگهداری و فرآیند تعمیرات.
ساختار یک بنا، که میتواند مستقیماً انرژی را مصرف کند، تأثیر بسیار مهمی بر کل انرژی مورد استفاده در اقتصاد را از طریق بنا و امکاناتی که ایجاد میکند، داشته باشد و ارائهکنندة فرصتی مهم برای بهرهبرداری از مواد جنبی و بیاستفادة سایر صنایع و فرآیندهای تغییر انرژی میباشد. دلیل این عوامل، صنعت پتانسیل بسیار بالایی را در تغییر الگوها و سطوح مصرف انرژی در کاهش اسراف مواد و ایجاد زیربنای بادوام، در حوزة عمومی و صنعتی، دارد.
بعبارت دیگر، زیر ساخت ایجاد شده میتواند تقویتکننده بهرهوری در کل صنعت گردد اگر بطور کارآمدی طراحی و اجرا شود. برعکس آن میتواند بعنوان یک تباهی برای آن محصول گردد اگر طرح و ساختش ضعیف باشد.
بهمین دلیل، مفاهیم، ابزارها و روشهای جدید در طراحی و ساختار صنعتی میتواند سهم بسزایی را در کارآیی انرژی، تغییر متعادل جو جهانی و ایجاد توسعة پایدار داشته باشد. این سطحبندی بطور خاص مرتبط با آن چیزی است که ما آنرا بعنوان مسائل گسترده و جدیدی از ایمنی زیر ساخت مورد توجه قرار میدهیم. جامعه ما بدرستی نمیتواند بدون الحاق پایدار، کارآمدی انرژی و بهرهوری اقتصادی در داخل آن طرح، طرحی دقیق ارائه دهد.
تکنولوژی Road maps (نقشههای جادهای) برای صنایع متنوع تولید انرژی متمرکز تحت عناوین زیر تولید شده است. تحت حمایت ادارة امور انرژی و انرژی جایگزین شونده (DOE-EERE) صنایع برنامهریزی تکنولوژیکی برای استراتژی آینده (IOF). این Road map یک پهنة وسیع از زمینة مشترک را نشان میدهد و نظرت بسیاری را که ممکن است در حوزة ساختار صنعتی قابل اجرا باشد، ارائه میدهد. ظهور مجدد چنین اهدافی نظیر افزایش حساسیت محیطی افزایش کارآمدی اقتصادی، تأکید بیشتر بر روی همکاری و برداشتن موانع تحقیق و توسعه، همگی ممکن است بعنوان گواهی بر روندهای مؤثرتر، ارائه گردد. همچنانکه قبلاً ذکر شد، صنعت ساختمان نقش ممتازی را هم برای مصرفکننده و هم برای تهیهکنندة کالا و خدمات برای صنایع IOF دارد. ارتباط اختصاص یافته بین صنعت ساختمان و صنایع معدنی، الوار، آلومینیوم، شیشه، استیل ریختهگری و سیمان باید پاسخگوی این روند باشد. از این رو معطوف داشتن توجه به نوآوریها در مواد و روشهای موجود ضرورت دارد و این در صورتی است که صنایع طراحی و ساختمانی، روابط هم زیستانة خود را با صنایع آتی به حداکثر برسانند.
What are the Criteria
ملاک چه چیزهایی است؟
قبل از اینکه در خصوص مواد جدید و فرآیندهای موجود بحث کنیم. ضرورت دارد که مشخصههای مورد جستجو را تعریف نمائیم. مواد جدید و فرآیند تولید ممکن است یک پهنة وسیعی از مزایا، کم کردن تأثیرات محیطی تا افزایش تقویت و دوام و صرفة اقتصادی را در بر گیرد. برای اهداف این نوشته، معیارش توسط سازمان تحقیقات مهندسی شهری و سیستمها و مواد ساختمانی (CONMAT) استفاده خواهد شد. این برنامه یک تلاش مشترک در راستای صنعت طراحی و ساختمان است و نگاهی داد به مشخصههایی که در مواد جدید منظور تنظیم اهداف چهارگانه صنعتی مطلوبیت دارد.
علاوه بر این، این برنامه قصد دارد از طریق نگاهی به مواد قدیمی دارای عملکرد بالا و همچنین مواد و تکنولوژیهای جدید، نوآوریها را تشویق نماید. معیارهای مشخص شده توصیف کننده ویژگیهای مطلوب در خود زیر ساخت میباشد. اما بخاطر ساختار صنعتی باید مشخصات مناسب و ویژهای را کسب نماید. این مشخصات شامل موارد زیر است:
انعطافپذیری، سختی و قدرت بالا
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 34
فهرست
عنوان
صفحه
پیشگفتار
2
زندگینامه
4
کانت چه می گوید؟
9
قانون آزادی، حکومت جمهوری و صلح جاودان
13
منابع
34
پیشگفتار
ایمانوئل کانت (Immanuel Kant) در 1724 در پروس شرقی متولد شد.زندگی او خالی از فراز و نشیب بود . ازدواج نکرد ، از زادگاه خود هرگز زیاد دور نشد و در آنجا مدت 27 سال استاد منطق و فلسفه بود.
کانت معتقد بود گزاره هایی وجود دارد که عقل توانایی داوری در مورد آنها را ندارد مثلا اگر بگویی جهان آغازی در زمان داشته یا بگویی چنین آغازی نداشته است ، هیچ یک از این دو بی معنا نیست و عقل نمی تواند میان این دو یکی را برگزیند .
همچنین او به این نتیجه رسیده بود که عقل و تجربه هیچ کدام مبنای محکمی برای دعوی وجود خدا نیست . آنجایی که پای عقل و تجربه می لنگد خلایی پدید می آید که می توان با ایمان پر کرد. کانت معتقد بود فرض بر وجود خدا یک ضرورت اخلاقی است. یعنی وجود خدا یا عدم وجود او با اینکه غیر قابل اثبات است به خاطر اخلاق باید فرض گردد. همچنین او باور داشت که باید مبانی ایمان مسیحی را نگه داشت. تفکر کانتی خطوط ممنوعی را برای عقل نشان می دهد که نباید انسان خطر ورود به آنها را بر خود هموار کرد و گرنه خطر فرو رفتن در اوهام در کمین است. کانت نشان می دهد عقل نمی تواند از حدودی فراتر رود بی آنکه به هذیان گویی و تناقض منجر شود چنانکه عقل در اثبات حقایق مابعدالطبیعی همیشه تناقض هایی را ایجاد می کند.
کانت به این نتیجه رسید که علم انسانی به جهان پدیداری (اشیا آنگونه که پدیدار می شوند یا جهان در نظر ما ) می پردازد و دین به آنچه فی نفسه در جهان غیر قابل شناخت است می پردازد ( اشیا آنگونه که واقعا هستند یا جهان فی نفسه) پس علم و دین حاجتی به تعارض با هم ندارند . اما اگر آنچه می توانیم تجربه کنیم جهان پدیداری است پس چگونه می توانیم به وجود عالم فی نفسه اطمینان داشت ؟
پرسش های مهمی که کانت مطرح می کند شامل موارد زیر است :1.درباره جهان چه می توانم بدانم ؟
2.چه باید بکنم ؟
3.حق دارم به چه چیز امیدوار باشم ؟
بر روی سنگ قبر کانت حک شده است : دو چیز ذهن مرا به بهت و حیرت می اندازد و هر چه ژرفتر می اندیشم بر شگفتی ام می افزاید : یکی آسمان پرستاره ای که بالای سر ماست و دیگری موازین اخلاقی که در دل ماست.
زندگینامه
ایمانوئل کانت در ۱۷۲۴ در شهر کوینسبرگ در پرس شرقی ،از پدری استاد سراجی به دنیا آمد.تا سن هشتاد سالگی که درگذشت همه عمر خود را عملا در این شهر گذراند.خانواده اش بسیار دیندار بود،و اعتقاد مذهبی خود او پیش زمینه ای مهم برای فلسفهء او شد.کانت هم مانند بارکلی عقیده داشت ، مبانی ایمان مسیحی را باید نگه داشت.در میان فیلسوفانی که تا کنون بحث کردیم کانت نخستین کسی است که در دانشگاه فلسفه تدریس می کرد.استاد فلسفه بود. دو گونه فیلسوف داریم .یکی کسی که برای پرسشهای فلسفی خود شخصا دنبال پاسخ می رود.دیگری کارشناس تاریخ فلسفه است اما فلسفه ای ضرورتا از خود ندارد. کانت هر دو بود.چنانچه فقط استادی برجسته و متخصص اندیشه های فلاسفهء دیگری می بود ، هرگز چنین جایگاهی در تاریخ فلسفه پیدا نمی کرد ،و مهم است بخاطر بسپاریم که کانت دارای آموزش قرص و استوار در سنت فلسفی گذشته بود .هم با عقل گرایی دکارت و اسپینوزا آشنا بود و هم با تجربه گرایی لاک،هیوم،بارکلی.
عقل گرایان می گفتند پایه معرفت انسان همه در ذهن است.و تجربه گرایان می گفتند شناخت جهان همه زاییدهء حواس ماست.به نظر کانت هر دو دیدگاه تا اندازه ای درست و تا اندازه ای نادرست بود.مسئله ای که ذهن تمامی آنها را به خود مشغول داشته بود این بود که دربارهء جهان چه می توان دانست .این طرح کار فلسفی از زمان دکارت به این طرف هوس و حواس همهء فیلسوفان را ربوده بود .اینان دو امکان عمده پیشنهاد کرده بودند : جهان یا دقیقا همان است که ما با حواس خود درک می کنیم، یا آن است که به عقل ما می رسد. کانت گفت: در ادراک ما از جهان هم<حس> دخالت دارد و هم <عقل> اما به نظر او عقلیان در میزان کاربرد عقل ، و تجربیان در تاکید تجربهء حسی، غلو ورزیده اند .آنچه ما می بینیم در درجهء اول ادراک حسی پدیده هایی است در زمان و مکان .کانت<زمان > را دو صورت شهود ما خواند.و تاکید ورزید که این دو صورت در ذهن ما بر هر تجربه ای پیشی می جویند.به عبارت دیگر پیش از این که چیزی را تجربه کنیم، می دانیم که آن را به صورت پدیده ای در زمان و مکان ادراک حسی خواهیم کرد.زیرا عینک عقل را نمی توانیم از چشم خود برداریم.
به مفهومی آنچه ما می بینیم چه بسا بستگی به این دارد که در هندوستان بزرگ شده ایم یا در گروئنلند ، ولی به هر حال هر چه باشیم ، جهان را به صورت یک رشته فرایند در زمان و مکان تجربه می کنیم.و این چیزی است که از پیش می توان گفت .کانت اعتقاد داشت زمان و مکان وابسته به حالت انسان است.زمان و مکان بیش و پیش از هر چیز حالات ادراک حسی ماست و نه صفات جهان فیزیکی.کانت می گفت : تنها ذهن نیست که