لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
لیبرالفمینیسم و طبیعت انسان
لیبرالیسم کلاسیک
براساس نظام فئودالى و روبناى سیاسى منطبق با آن، سلطنت و در راس آن شاه حاکمیت مطلق داشت و پدر رعایا خوانده میشد. در این نظام هیچ احدى آزاد بدنیا نمى آمد و همه بعنوان رعایاى یکى از سلسله مراتب نظام اشرافیت و سلطنت پا بهدنیا مىگذاشتند. در این نظام سلطنت و مذهب رابطه لاینفک و تنگاتنگى داشتند و قدرت شاه به "آدم" بعنوان اولین مخلوق خدا و در نتیجه به خود خدا باز مىگشت. خدا، طبیعت و تاریخ همراه و پشتیبان و جزیى از نظم فئودالى و پدرسالارى قلمداد مىشد. مدرک ثبوت این مساله، "کتاب آفرینش" (Genesis) بود که در آن آمده: خداوند "آدم" Addamرا بعنوان منشا سلطنت و شاه خلق کرد.
با تحول ساختارهاى سیاسى و اجتماعى و زوال بنیانهاى نظام فئودالى، لیبرالیسم در تقابل با این نظام و بعنوان پرچم جنبش اجتماعى و تفکر نظام جدید یعنى مناسبات تولید سرمایهدارى پا بعرصه وجود گذاشت. تناقض تفکر پدرسالارانه فئودالیسم با لیبرالیسم در قرن هفدهم در عین حال بمعنى تحولى در دیدگاه بشر نسبت به طبیعت انسان و ماهیت جامعه بود. ارزشهاى محورى لیبرالیسم مانند "اختیار" (Autonomy) فرد در قرن هفدهم طرح شد و گسترش یافت. طبق ارزشهاى نظام فئودالى، معدودى یعنى دستگاه سلطنت و اشراف بطور موروثى بر توده وسیع مردم یعنى "رعایا" و "زیردستان" (Subjects) برترى و حاکمیت داشتند. در تقابل با فئودالیسم، لیبرالیسم به برابرى طبیعى و حقوق فردى و مدنى افراد (فرد بعنوان واحد حقوقى انسان در نظام سرمایهدارى) مانند حق راى، آزادى بیان و حق مالکیت معتقد بود.
فلسفه لیبرالى چنانکه گفته شد با رشد سرمایهدارى ظهور یافت. دمکراسى کلاسیک و آزادیهاى فردى خصلت مشخصه تفکر لیبرالیسم بودند. این نظام منطبق با نیازهاى نظام تجارى و صنعتى رو به رشد سرمایهدارى و بر علیه محدودیتهاى حقوقىاى بود که نظام کهنه و رو به زوال فئودالى در مقابل حق سفر، امور مالى، و اختیار در برپا کردن کارخانه و نظام مانوفاکتورى قرار داده بود و در مقابل گسترش آنها مقاومت مىکرد. ایدئولوژى لیبرالیسم و آزادى فردى آن در ابتدا منحصر به مردان صاحب مالکیت و بعدها به مردانى که در بازارکار حضور داشتند تعلق داشت و تا مدتهاى مدید به موقعیت و حقوق زنان کارى نداشت.
لیبرالیسم کلاسیک و طبیعت زن
لیبرالیسم کلاسیک و سنتى منشا دادن حق به انسان را ظرفیت آن در "تعقل" و قدرت استدلال مى دید. منظور از "انسان" در این فلسفه البته مرد صاحب مالکیت بود. انکار توانایى و ظرفیت زنان در استدلال و تعقل سابقهاى چند هزارساله داشت. ارسطو معتقد بود که: "مرد بنا به سرشت خود برتر و زن بنا به ماهیتش زیردست است. زن تعقلى مشورتى و بدون اختیار و اتوریته دارد". "یکى فرمان مى راند و دیگرى فرمان مى برد". متفکرین قرون وسطى هم با فلاسفه یونانى همعقیده بودند که خدا زنان را بعنوان وسیلهاى براى خلقت مردان آفریده است و قدرت تعقل زنان کمتر از مردان است. فلاسفه مدرن هم کم و بیش همین نقطهنظر را داشتند. "دیوید هیوم"، "ژان ژاک روسو"، "امانوئل کانت"، و "هگل"، همگى در مورد اینکه آیا زنان قدرت عقلى کامل دارند، دچار تردید و شک بودند. بطور مثال هگل عقیده داشت که قدرت عقل و سنجش کمتر و پائینتر زنان راجع به امور جهان، آنان را همانطور که گیاهان از حیوانات متمایز مىشوند، از مردان متفاوت و متمایز کرده است.
لیبرالهاى کلاسیک (تئوریسین هاى ویگ) نظیر "تیرل" (TTyrrell) و "سیدنى" (Sidney) معتقد بودند که تمام طبقات مردم براى بدست گرفتن قدرت سیاسى ناجور و فاقد قدرت راىدادن به دولت هستند و عیرغم آنکه نظام فئودالى و روبناى سیاسى آنرا نقد مىکردند، اعتقاد داشتند که شرکتکنندگان در تعیین حیات و زندگى سیاسى جامعه را باید به صاحبان املاک و کسانى که داراى مالکیت هستند، محدود نمود. لیبرالهاى کلاسیک معتقد بودند که راى و نظر زنان نسبت به دولت و سیاست در راى پدران و شوهرانشان ملحوظ شده است. آنها در عین حال که اعتقادات انجیل و مسیحیت در مورد فرودستى زن را رد مىکردند، معتقد بودند که زنان براى زندگى و حیات سیاسى نامناسب و وصله ناجورى هستند.١
"جان لاک" از تئوریسین ها و فلاسفه لیبرالیسم، کسانى را شایسته تصمیمگیرى در اداره سیاسى جامعه مىدانست که توانایى تعقل و سنجش داشته باشند. جان لاک تماما کلیه اشکال نظام سیاسى فئودالیسم را رد نکرد اما در مورد موقعیت زنان بویژه تفاوتهاى اساسىاى با لیبرالهاى کلاسیک داشت. برخلاف سایر فلاسفه لیبرالیسم کلاسیک "جان لاک" معتقد بود که زنان باید از آزادیهاى پایهاى که کل آحاد بشر از آن بهره مىبرند، برخوردار باشند. "جان لاک" بر این تناقض فلسفه لیبرالیسم که همه آحاد بشر را داراى حقوق طبیعى مىداند و حق راى مردان را برسمیت مىشناسد اما به حقوق زنان بىاعتناست انگشت گذاشت. "جان لاک" معتقد بود زنان داراى قدرت تعقل و سنجش هستند، مىتوانند قرارداد ببندند و حق مالکیت داشته باشند، او معتقد بود که زنان هم مىتوانند بعنوان فرد (واحد حقوقى انسان در نظام لیبرالى) در نظر گرفته شوند. ٢
ظهور لیبرالفمینیسم
دیدگاه لیبرالفمینیسم بعنوان درافزوده اى به تئورى و سنت لیبرالیسم از سابقهاى طولانى برخوردار است و ریشه آن به قرون هفدهم، هجدهم و نوزدهم و متفکرینى چون "مارى والستون کرافت"، "هریت تایلور"، جان استوارت میل" و "الیزابت کیدى ستنتون" بازمىگردد. از آنجا که لیبرالیسم کلاسیک حقوق انسان را بر مبناى قدرت تعقل آن تعیین مىکرد، لیبرالفمینیستهاى اولیه باید ثابت مىکردند که زنان قدرت استدلال و تعقل دارند.
لیبرالفمینیستهایى نظیر "مارى والستون کرافت" و "جان استوارت میل" با آراى لیبرالیسم کلاسیک به مقابله برخواستند. آنها در مقابل استدلالات موجود لیبرالهاى کلاسیک ضمن برسمیت شناختن تفاوتهاى فیزیکى و جسمى زنان با مردان استدلال مىکردند که این تفاوتها در فلسفه لیبرالى داراى اهمیتى نیستند. اما حتى با به کرسى نشاندن این نظر آنها باید ثابت مىکردند که چرا و چگونه زنان قدرت عقلى و فکرى یکسانى با مردان دارند. از آنجا که لیبرالیسم منشا دادن حق به انسان را قدرت عقلى او مىدانست، لیبرالفمینیستها بطور مداوم بر دادن فرصت آموزش و فراگیرى علم براى زنان کمپین مىکردند و دلیل عقبافتادگى زنان نسبت به مردان را در عدم دسترسى به امکانات یکسان در کسب علم و دانش مى دانستند. ٣
چنانکه مىبینیم لیبرالفمینیستهاى اولیه نهایتا و رسما راجع به اینکه زنان واقعا داراى برابرى مطلق با مردان هستند، صراحت ندارند و آن را به دادن فرصت براى آموختن علم و دانش و کسب قدرت تعقل مشروط و موکول مىکنند. لیبرالهایى مانند جان استوارت میل، ولستون کرافت، و کیدى ستنتون معتقد بودند که زنان ضمن اینکه مانند مردان باید موجوداتى صاحب حق راى و حقوق سیاسى و مدنى باشند، تفاوتهایى طبیعى با مردان دارند و حاملین خلوص مذهبى، پرهیزگارى جنسى(puritanism) و ارزشهاى سنتى هستند.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
ریزپردازنده
کامپیوتری که هم اکنون به کمک آن در حال مشاهده و مطالعه این صفحه هستید ، دارای یک ریزپردازنده است . ریزپردازنده به منزله مغز کامپیوتر است و تمامی کامپیوترها اعم از کامپیوترهای شخصی ، کامپیوترهای دستی و ... دارای ریزپردازنده می باشند. نوع ریزپردازنده استفاده شده در یک کامپیوتر می تواند متفاوت باشد ولی تمامی آنان عملیات مشابهی را انجام می دهند .
تاریخچه ریزپردازنده ها
ریزپردازنده که CPU هم نامیده می گردد، پتانسیل های اساسی برای انجام محاسبات و عملیات مورد نظر در یک کامپیوتر را فراهم می نماید. ریزپردازنده از لحاظ فیزیکی یک تراشه است . اولین ریزپردازنده در سال 1971 و با نام Intel 4004 معرفی گردید. ریزپردازنده فوق چندان قدرتمند نبود و صرفا" قادر به انجام عملیات جمع و تفریق چهار بیتی بود. نکته مثبت پردازنده فوق، استفاده از صرفا" یک تراشه بود.قبل از آن مهندسین و طراحان کامپیوتر از چندین تراشه و یا عصر برای تولید کامپیوتر استفاده می کردند. اولین ریزپردازنده ای که بر روی یک کامپیوتر خانگی نصب گردید ، 8080 بود. پردازنده فوق هشت بیتی و بر روی یک تراشه قرار داشت . این ریزپردازنده در سال 1974 به بازار عرضه گردید.اولین پردازنده ای که باعث تحولات اساسی در دنیای کامپیوتر شد ، 8088 بود. ریزپردازنده فوق در سال 1979 توسط شرکت IBM طراحی و اولین نمونه آن در سال 1982 عرضه گردید. وضعیت تولید ریزپردازنده توسط شرکت های تولید کننده بسرعت رشد و از مدل 8088 به 80286 ، 80386 ، 80486 ، پنتیوم ، پنتیوم II ، پنتیوم III و پنتیوم 4 رسیده است . تمام پردازنده های فوق توسط شرکت اینتل و سایر شرکت های ذیربط طراحی و عرضه شده است . پردازنده های پنتیوم 4 در مقایسه با پردازنده 8088 عملیات مربوطه را با سرعتی به میزان 5000 بار سریعتر انجام می دهد! جدول زیر ویژگی هر یک از پردازنده های فوق بهمراه تفاوت های موجود را نشان می دهد.
Name
Date
Transistors
Microns
Clock speed
Data width
MIPS
8080
1974
6,000
6
2 MHz
8 bits
0.64
8088
1979
29,000
3
5 MHz
16 bits8-bit bus
0.33
80286
1982
134,000
1.5
6 MHz
16 bits
1
80386
1985
275,000
1.5
16 MHz
32 bits
5
80486
1989
1,200,000
1
25 MHz
32 bits
20
Pentium
1993
3,100,000
0.8
60 MHz
32 bits64-bit bus
100
Pentium II
1997
7,500,000
0.35
233 MHz
32 bits64-bit bus
~300
Pentium III
1999
9,500,000
0.25
450 MHz
32 bits64-bit bus
~510
Pentium 4
2000
42,000,000
0.18
1.5 GHz
32 bits64-bit bus
~1,700
توضیحات
ستون Date نشاندهنده سال عرضه پردازنده است.
ستون Transistors تعدا ترانزیستور موجود بر روی تراشه را مشخص می کند. تعداد ترانزیستور بر روی تراشه در سال های اخیر شتاب بیشتری پیدا کرده است .
ستون Micron ضخامت کوچکترین رشته بر روی تراشه را بر حسب میکرون مشخص می کند. ( ضخامت موی انسان 100 میکرون است ).
ستون Clock Speed حداکثر سرعت Clock تراشه را مشخص می نماید.
ستون Data Width پهنای باند واحد منطق و محاسبات (ALU) را نشان می دهد. یک واحد منطق و حساب هشت بیتی قادر به انجام عملیات محاسباتی نظیر: جمع ، تفریق ، ضرب و ... برای اعداد هشت بیتی است. در صورتیکه یک واحد منطق و حساب 32 بیتی قادر به انجام عملیات بر روی اعداد 32 بیتی است . یک واحد منطق و حساب 8 بیتی به منظور جمع دو عدد 32 بیتی می بایست چهار دستورالعمل را انجام داده در صورتیکه یک واحد منطق وحساب 32 بیتی عملیات فوق را صرفا" با اجرای یک دستورالعمل انجام خواهد داد.در اغلب موارد گذرگاه خارجی داده ها مشابه ALU است . وضعیت فوق در تمام موارد صادق نخواهد بود مثلا" پردازنده 8088 دارای واحد منطق وحساب 16 بیتی بوده در حالیکه گذرگاه داده ئی آن هشت بیتی است . در اغلب پردازنده های پنتیوم جدید گذرگاه داده 64 بیتی و واحد منطق وحساب 32 بیتی است . ستون MIPS مخفف کلمات Millions of instruction per Second ( میلیون دستورالعمل در هر ثانیه ) بوده و واحدی برای سنجش کارآئی یک پردازنده است.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
پول الکترونیکی چیست ؟
پول الکترونیکی یا پول دیجیتالی، ارزش پول واحدهای پول منتشره از سوی دولت یا بخش خصوصی است که به شکل الکترونیکی بر روی یک وسیله الکترونیکی ذخیره شده است.
نشر گسترده پول الکترونیکی آثار تجاری، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قابل توجهی دارد. مهمترین اثر گسترش استفاده از پول الکترونیکی بر عرضه پول، سیاستهای پولی و بانک مرکزی اختصاص دارد و در ادامه با توسعه بازارهای پول، سرمایه، کار و کالا ایجاد نسلهای جدید اقتصادی را هدفگذاری کرده است.
با توجه به قابلیت پول الکترونیکی برای جایگزینی به جای اسکناس و مسکوک، این امکان وجود دارد که پول الکترونیکی به تدریج جایگزین پول بانک مرکزی شود و بدین ترتیب موقعیت انحصاری بانک مرکزی در زمینههای سیاستگذاری پولی، نظارت بانکی، نظارت بر نظام پرداختها، ثبات نظام مالی و به ویژه استقلال آن با خطر مواجه شود.
نتایج ارزیابی آثار گسترش کاربرد پول الکترونیکی بر اقتصاد ایران نشان میدهد نشر گسترده پول الکترونیکی اثر ناچیزی بر حجم پول، قدرت کنترلی بانک مرکزی و سیاستهای پول به همراه خواهد داشت.
البته واکنشهای بانک مرکزی در قبال نشر پول الکترونیکی، نقش بسیار مهمی در چگونگی تاثیرگذاری گسترش کاربرد پول الکترونیکی بر اقتصاد دارد. اگرچه تا کنون اقتصاددانان تعریف جامع و مانعی از پول، که بتواند همه ویژگیها و وظایف پول را پوشش دهد، ارائه نکردهاند، اما میتوان با کمی اغماض پول را به عنوان وسیلهای برای داد و ستد که مورد قبول عموم افراد جامعه باشد، تعریف کرد.
پول در زندگی اقتصادی بشر از چنان اهمیتی برخوردار است که برخی از آن به عنوان یکی از مهمترین اختراعات بشر یاد کرده و تاریخ اقتصادی را با توجه به اهمیت نقش پول به سه دوره تقسیم میکنند:
1 - اقتصاد پایاپای
2 - دوره اقتصادی پولی
3- اقتصاد اعتباری
با توجه به پیشرفت روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات و گسترش استفاده از پول الکترونیکی از اواسط دهه 1990، شاید بتوان دوره کنونی را نیز دوره اقتصاد اینترنتی نامید.
گسترش فزاینده استفاده از پول الکترونیکی، پیامدهای تجاری، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی قابل ملاحظهای به همراه دارد.
از نظر اقتصادی مهمترین آثار گسترش استفاده از پول الکترونیکی بر روی عرضه پول، سیاستهای پولی و بانک مرکزی ایجاد میشود.
آثار گسترش کاربرد پول الکترونیکی بر سیاستهای پولی از آن جهت که میتواند کارآیی یکی از ابزارهای سیاستگذاری کلان اقتصادی دولت برای دستیابی به اهداف اقتصادی خود، به خصوص تثبیت سطح عمومی قیمتها را کاهش دهد، بسیار حائز اهمیت است.
پول الکترونیکی :
پول الکترونیکی یا پول دیجیتالی، ارزش پولی واحدهای پول منتشره از سوی دولت یا بخش خصوصی است که به شکل الکترونیکی بر روی یک وسیله الکترونیکی ذخیره شده است.
پول الکترونیکی نوعی ابزار مالی الکترونیکی است که حداقل از عهده انجام همه وظایف پول برمیآید بنابراین پول الکترونیکی میتواند جانشین بسیار نزدیکی برای پول بانک مرکزی باشد.
ارزش پولی ذخیره شده بر روی وسیله الکترونیکی با اجازه مصرف کننده درگیر معاملات پرداختی، میتواند به وسیله الکترونیکی دیگری انتقال یابد.
این روش با سیستمهای پرداخت الکترونیکی مرسوم، نظیر کارتهای پرداخت و اعتباری و نقل و انتقالات کابلی که هر کدام معمولا نیازمند اخذ مجوز مستمر بوده و ممکن است در هر معامله متضمن بدهکار کردن و بستانکار کردن حسابهای بانکی باشند، متفاوت است.
این گزارش به نقل از بانک توسعه صادرات ایران حاکی است، بر خلاف پول بانک مرکزی که پول بیرونی است، پول الکترونیکی همانند یک سپرده دیداری یا چک مسافرتی پول درونی میباشد.
پول درونی طلب قانونی دارنده آن از ناشر آن میباشد در حالی که پول بیرونی متضمن چنین طلبی نیست، به عبارت دیگر موجودی پول الکترونیکی، یک طلب جاری بر عهده ناشر آن است که با هیچ حساب خاصی ارتباط ندارد.
ویژگیهای پول الکترونیکی
اگر چه درفرایند توسعه پول الکترونیکی، انواع بسیار متفاوتی از فرآوردههای پول الکترونیکی با ویژگیهای مختلف عرضه شده است اما در طراحی همه آنها سعی شده حداقل همه ویژگیهای پول بانک مرکزی لحاظ شود.
به طور کلی فرآوردههای پول الکترونیکی را از نظر فنی میتوان به دو دسته تقسیم کرد.
1- پول الکترونیکی مبتنی بر کارتهای هوشمند
2- پول الکترونیکی مبتنی بر نرمافزار رایانهای
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
اینترنت و سرمایهی اجتماعی
چکیده آیا ارتباطات اینترنتی، تعهد اجتماعی، مشارکت و تماس بین فردی را افزایش،کاهش یا تکمیل میسازد؟ مدرک و دلیلمان حاصل بررسیهای به عمل آمده درخصوص211/39 بازدید کننده وب سایت انجمن جغرافیای ملی، یکی از اولین بررسیهای وب در مقیاس وسیع میباشد.حاصل بررسی فوق، حاکی از این بودکه تأثیر متقابل افراد آنلاین ارتباط رودررو وتلفنی شان را، بدون افزایش،یاکاهش آن، تکمیل میسازد. با این وجود تأثیرات اینترنت منحصراً مثبت نمیباشد.افراطیترین کاربران اینترنت کمتر به جامعه آنلاین پایبند میباشند.با در نظر گرفتن موارد فوق الذکر، دلیل و مدرک ما متضمن این موضوع است که اینترنت ازهنگامیکه باجریان وامور زندگی روزمره عجین گشته،به صورت پدیده ای متعارف معرفی شده است.
بررسی تأثیرات اینترنت بر سرمایه اجتماعی
اینکه چگونه اینترنت برسرمایه اجتماعی تأثیرمیگذارد،نه مسالهای جزیی و نه نامفهوم میباشد. رابرت پوتنام(5) از دهة سال 1996 نرخ نزولی را در مشارکت مدنی آمریکایی ثبت نموده است. این کاهش،توانایی تحلیل رفته شهروندان را در راستای تبیین و سازماندهی نیاز به حکومت مناسب و جنبشی به دور از زندگی اجتماعی را دربرگرفته و احساس بیگانگی روانشناختی را افزایش میدهد.
مدرک و دلیل پوتنام انواعی از سرمایه اجتماعی به شرح ذیل را در بر میگیرد:
الف)سرمایه شبکهایی: برقراری رابطه با دوستان،همسایگان،خویشاوندان وهمکارانی که تبادل کالاها وخدمات، اطلاعات و مفهومی از تعلق را به طور چشمگیرتأمین مینماید. ولمن، فرانک
ب) سرمایه اشتراکی: مشارکت در سیاست و سازمانهای خیریه که فرصتهایی را برای مردم در راستای تعهد به ایجاد دستاوردهای مشترک، و نیل به بیان نیازها و تمایلاتشان فراهم مینماید.
ج) تعهد اجتماعی: تعهد اجتماعی نیز سرمایه اجتماعی است که فراتر از رسیدگی و بحث کردن از احساسات تأثیر متقابل بین فردی و مشارکت سازمانی است.هنگامی که افراد از نگرش و طرز فکر بنیادین و احساس مسؤولیت و تعلق خاطر نسبت به جامعه برخوردار باشند- به طور مؤثرتر و با رغبت بیشتری سرمایه اجتماعیاشان را به جریان در خواهند آورد.
بدین ترتیب،جبنشی در روابط اجتماعی ازمکانهای عمومی گرفته تاخانههای شخصی در پیش است. اگر مردم در عوض رفتن به رستوران در خانههایشان بمانند،از این رو احتمالا به استفاده از اینترنت جهت سفارش غذا روی خواهند آورد.
علاوه براین میتوانندبه گفتگوی اینترنتی؛ارسال نامه الکترونی(ایمیل)؛بحث باگروههایی نظیر «گروههای خبری» بپردازند.توسعه سریع اینترنت، امید بزرگی برای خلق اجتماع با درنظرگرفتن این موضوع که بیش از نیمی ازآمریکاییها (56درصد) تا سال 2000 به اینترنت دسترسی خواهندداشت، بوده است.
اگرچه بحث درخصوص نفوذ و تأثیر اینترنت برسرمایه اجتماعی درجریان بوده است، الگوی واضح و شفافی تاکنون استنتاج نگردیده است.تا این اواخر،بیشتر مباحثات بدون دادههای سیستماتیک انجام پذیرفته است.(
آرامانگرایان مدعی میباشند که اینترنت راههای بهتری از ارتباط را ارائه مینماید.
درحالیکه غیرآرمانگرایان خاطرنشان میسازند که اینترنت افراد را از خانوادهها و اجتماعاتشان باز میدارد.از زمانیکه اینترنت در زندگی افراد آمریکای شمالی رخنه کرده است، تحلیل گرایان مجبور به بررسی اینترنت به عنوان پدیده ای متعلق به یک جهان خارجی به منظور درک این موضوع شدهاند که چگونه اینترنت با پیچیدگی و دشواری زندگی روزمره عجین گشته است. ما با طرح یک سؤال و آن اینکه آیا اینترنت سرمایه اجتماعی را افزایش،کاهش یا تکمیل میسازد، وارد بحث شده و استفاده اینترنتی افراد را در بافت جامعتری از ارتباط رودررو و تلفنیشان بررسی مینماییم.مدرک و دلیل برای بحثامان برگرفته از بررسی وب در مقیاس بزرگتری از بازدیدکنندگان وب سایب انجمن جغرافیای ملی است.
آیا اینترنت سرمایه اجتماعی را افزایش میدهد؟
برانگیختگی و هیجان اولیه و مستمرـ درخصوص اینترنت، این پدیده را به عنوان عامل انگیزش تغییر مثبت در زندگی افراد بواسطه ایجاد فرمهای جدیدی از کنش متقابل آن لاین و افزایش دهنده روابط خارج خط تداعی نموده است.اینترنت، به اصلاح جامعه به واسطه بوجود آوردن و مهیا نمودن مکان ملاقاتی برای افراد با علایق مشترک و مواجه با محدودیتهای زمانی و مکانی، مبادرت خواهد نمود. جوامع آنلاین، گفتمان دموکراتیک و آزاد را گسترش خواهد داد،دیدگاههای چندگانه را مجاز دانسته، و کنش گروهی را به جریان درخواهد آورد .
اگرچه گزارشات اخیر برساختار جوامع مجازی آن لاین تمرکز نموده است (Rheingold 1993)، بدیهی است که بیشترروابطی که در فضای سایبر(فضای مجازی) شکل گرفته در فضای فیزیکی تداوم یافته و منتج به فرمهای جدیدی ازجامعه میگردد که باترکیبی ازکنشهای متقابل داخل وخارج خط مشخص وقابل توصیف است
علاوه براین، کنشهای متقابل آن لاین، شکافهای ارتباطی میان ملاقاتهای رودررو را افزایش میدهد. از اینرو اینترنت تمایل به برقراری روابط وارتباطات غیرمحلی را بواسطه ماشینها، هواپیماها، تلفنها و درحال حاضر شبکههای کامپیوتری افزایش میدهد.
گواینکه پدیده درحال توسعه گسترده جهانی درآمریکای شمالی رایجتر ومتداولتر است، آمریکاییهایی که گاهی اوقات به دوردست نقل مکان مینمایند؛ و یا بواسطه مسافت از خانواده، دوستان، همسایگان قدیمی و همکاران جدا گشتهاند؛ با بسیاری از دوستان و خویشاوندان در موطن خود ارتباط برقرار مینمایند. به آن دسته از افرادی که به اینترنت به عنوان ایفاگر نقش اصلی در زندگی روزمره مینگرند خاطرنشان میگردد که این پدیده، ارتباطات خارج خط وآن لاین را افزایش میدهد.
در این دیدگاه ، نه تنها اینترنت فرصتهایی را در راستای تماس دوستان و خویشان با هزینه کمتر ارائه مینماید، بلکه ارتباط رودرروی تلفنی را در زمانی که اعضاء شبکه از نیازهای یکدیگر مطلع گشتند، افزایش داده و روابطشان را بواسطه تماس هرچه بیشتر تقویت می نماید.
به کمک چنین پدیده ای افراد می توانند آهنگها، تصاویر و ...... را مبادله نموده و به تعیین قرار ملاقات و تماسهای تلفنی به یکدیگر درآن لاین مبادرت نمایند.به کمک اینترنت همچنین میتوان با تسهیل جریان اطلاعات در ملاقاتهای رودررو و ترتیب دادن این ملاقاتها میان افراد، مشارکت سازمانی را افزایش داد. کثرت اطلاعات موجود در وب و سهولت استفاده از موتورهای جستجوگر و لینکهای اطلاعاتی در راستای معرفی و ارائه اطلاعات متناسب با علائق فرد،ملحق شدن و مشارکت کاربران جدید در تشکیلات و سازمانهای خویشاوندی را امکان پذیر می سازد ازاین رو، اگر اینترنت
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 24
فرق وبر و جامعه شناسان دیگر در تحلیل جامعه غرب:
ماکس وبر جامعه شناسی را علم فراگیر کنش اجتماعی می دانست. او به خاطر تأکید تحلیلی بر کنشگران فردی، از بسیاری از پیشینیان متفاوت بود، زیرا که تحلیل جامعه شناختی آن ها بیشتر بر صورت های ساختاری- اجتماعی مبتنی بود. اسپنسر بیشتر به قضیه تکامل هیئت اجتماعی در مقایسه با ارگانیسم فردی پرداخته بود. علاقه اصلی دورکیم معطوف به تنظیم های اجتماعی ای بود که انسجام ساختارهای اجتماعی را حفظ می کنند. مارکس در تحلیل های اجتماعی اش، بیشتر به کشمکش های طبقات اجتماعی در چهارچوب ساختارهای اجتماعی و روابط تولیدی می پرداخت. اما وبر بر خلاف همه این ها، تاکید اصلی اش متوجه معانی ذهنی ای است که انسان ها کنشگر به کنش های شان نسبت می دهند و جهت گیری های متقابل این کنش ها را در چهارچوب زمینه های تاریخی-اجتماعی، مورد بررسی قرار میدهد. وبر می گفت که رفتاری که از یک چنین معنایی بویی نبرده باشد در خارج از پهنه جامعه شناسی جای می گیرد.
نظریه پردازان پیش از وبر می کوشیدند که گرایش های تاریخی یا تکاملی عمده جامعه غربی را بر حسب ساختارهای اجتماعی در نظر گیرند؛ برای مثال، مفهوم مورد نظر تونیس، مستلزم تغییر جهت از اجتماع به تجمع غایتمند بود. مفهوم این تغییر از جامعه مبتنی بر منزلت به جامعه مبتنی بر قرارداد را پیش کشیده بود و برداشت امیل دورکیم، مبتنی بر حرکت از همبستگی مکانیکی به همبستگی ارگانیک بود. اما وبر در همین مورد پیشنهاد کرده بود که نشانه های بارز و اساسی انسان نوین غربی را باید بر حسب دگرگونی های چشمگیر در موقعیت تاریخی و اجتماعی. وبر که نمی خواست خود را به هرگونه تفسیر « مادی اندیشانه» یا « ایدآلیستی» تاریخ پایبند سازد، واحد نهایی تحلیل خود را همان شخص کنشگر عینی می دانست.
جامعه شناسی تفسیری، فرد و کنش او را به عنوان واحد اساسی و اتم خود در نظر می گیرد… فرد بالاترین حد و تنها حامل رفتار معنی دار است…….. مفاهیمی چون دولت، « تجمع، فئودالیسم و نظایر آن، مقولات خاصی از کنش متقابل انسانی را مشخص می سازند. از همین روی، وظیفه جامعه شناسی، تقلیل این مفاهیم به کنش « قابل فهم» است که بدون استثناء در مورد کنش های یکایک افراد بشر صادق است.
تأکید وبر بر جهتگیری های متقابل کنشگران اجتماعی و انگیزه های « قابل فهم» کنش های آن ها، از ملاحظات روش شناختی ای مایه می گیرد که رهیافت او را از آن دیگران متمایز می سازند.
انواع کنش اجتماعی
در جامعه شناسی وبر چهار نوع کنش اجتماعی باز شناخته شده اند. انسان ها می توانند به یک کنش غایتمندانه یا هدفداری دست یازند؛ کنش معقولانه آن ها می تواند معطوف به ارزش باشد؛ آن ها ممکن است به انگیزش های عاطفی یا احساسی عمل کنند و سرانجام این که انسان ها ممکن است دست به یک کنش سنتی زنند.
معقولیت غایتمندانه که هم هدف و هم وسایل آن معقولانه برگزیده می شوند، در کار آن مهندسی نمودار است که با کاراترین فن ارتباط وسایل به اهداف، پلی را می سازد.
معقولیت معطوف به ارزش، در تلاش برای تحقق یک هدف ذاتی نمایان می شود، هدفی که به خودی خود معقول نیست- مانند دستیابی به رستگاری- اما می تواند با وسایل معقول پیگیری شود- مانند رفتار کسانی که در خدمت مذهبی یک فرقه بنیادگرا کار می کنند.
سرانجام این که کنش سنتی به راهنمایی عادات مرسوم فکری و با اتکاء بر « گذشته ازلی» انجام می گیرد؛ نمونه این رفتار در هر یک از مجامع کلیمیان درست آیین دیده می شود.
این طبقه بندی از انوع کنش ها از دو جهت به کار وبر می خورد، زیرا که از یک سوی به وبر اجازه می دهد که به تمایزهای سنخ شناختی خویش دست یابد مانند تمایز انواع اقتدار، و از سوی دیگر مبنایی را برای او فراهم می سازد تا مسیر تحول تاریخی غرب را بر آن مبنا مورد بررسی قرار دهد.
ریمون آرون حق دارد که کار وبر را بسان « نمونه یک نوع جامعه شناسی هم تاریخی و هم دستگاهمند» می انگارد.
کنش اجتماعی در جامعه نوین غرب:
وبر بیشتر به جامعه نوین غرب پرداخته بود، یعنی همان جامعه ای که به نظر او، رفتار افراد آن هر چه بیشتر تحت سلطه معقولیت هدفدار در آمده است، حال آنکه در دوران پیش از این، رفتار انسان ها برانگیخته سنت، محبت یا معقولیت معطوف به ارزش بود. بررسی هایی که وبر از جوامع غیر غربی کرده بود، بیشتر برای روشن تر ساختن این تحول شاخص غرب طراحی شده بودند.کارل مانهایم این قضیه را به خوبی مطرح می سازد، زمانی که می گوید « کل کار ماکس وبر بر محور این پرسش دور می زند که کدامیک از عوامل اجتماعی، معقولیت تمدن غرب را پدید آورده اند». وبر استدلال می کرد که در جامعه نوین، چه در پهنه سیاست یا اقتصاد و چه در قلمرو قانون و حتی در روابط متقابل شخصی، روش کارای کاربرد وسایل متناسب با اهداف، مسلط شده و جانشین محرک های دیگر کنش اجتماعی گشته است.