لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
این مخترع پرآوازه در سوم مارچ سال 1847 در شهر ادینبورگ اسکاتلند به دنیا آمد. او در خانواده ای متولد شد که پدر و پدر بزرگش هردو مطالعاتی در زمینه صوت انجام داده بودند و نیز از جمله کسانی بودند که از مدتها قبل افراد کر و لال را آموزش می دادند. بل در سال 1870 به کمک پدرش تحقیقات و مطالعاتی را در زمینه اصول گفتار انجام دادند و روشهای جدیدی برای تعلیم و پرورش کودکان کرولال در ادینبورگ ارائه کردند. در سال 1871 الکساندر از اسکاتلند به آمریکا رفت. در ابتدا قصد داشت که وسیله ای برای آموزش کر ها بسازد اما بدلیل اینکه نتوانست چنین وسیله ای را بسازد، سعی کرد مجددا به تحقیقات خود ادامه دهد و این بار کاری کند که اصوات را به کمک امواج در سیم جریان دهد که تا مسافتی دور آن اصوات را بتوان شنید. در سال 1873 گرفتار عشق یکی از شاگردان کرولال خود شد. او برای اینکه بتواند بهتر او را مورد آموزش دهد، به تلاش و کوشش خود ادامه داد وسعی کرد وسیله ای مکانیکی برای تولید صوت کند را،بسازد. او پس از چندین آزمایش بی نتیجه بالاخره موفق به اختراع دستگاهی به نام تلفن شد. او در سال 1876 اختراع خود را ثبت کرد و سال 1877 با شاگرد کرولال خویش ازدواج نمود. در ابتدا مردم میلی به این دستگاه نشان نمی دادند و حتی مردم عموم آن را جادو می دانستند، اما پس از این که این وسیله جای خود را در خانواده های اشراف و مقامات پیدا کرد، مردم نیز به آن علاقه مند شدند و در نتیجه با استقبال عمومی مواجه شد. در زمان کوتاهی شبکه متراکمی از سیمهای تلفن در همه جای دنیا مورد استفاده قرار گرفت. گراهام بل در سال 1882 پس از اینکه به تبعیت آمریکا در آمد، شرکتی نیز در آمریکا تاسیس کرد که تحقیقات علمی در این شرکت، صورت می گرفت. این مخترع و دانشمند بزرگ مقدار بسیار زیادی از ثروت خود را صرف کرها نمود. از جمله اختراعات وی می توان به قایق موتوری و نیز ثابت نگه داشتن هواپیما در فضا اشاره مرد. الکساندر گراهام بل در دومین روز از ماه آگوست سال 1922 در کشور کانادا درگذشت
منبع:
http://biography.blogsky.com/?PostID=66
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
ناپلئون بناپارت
در جزیره کرس در شهر آژاکسیو متولد شد. مدتی بیش از این تاریخ جزیره کرس را اهالی ژن به لویی پانزدهم پادشاه فرانسه واگذاشته بودند بناپارت ابتدا در برین به خرج دلت به تحصیل مشغول شد. او آرزوی دخول در بحریه را داشت اما او را به پاریس فرستادند که مدرسه نظامی را طی کند در سال 1785 بناپارت از این مدرسه خارج شد در این زمان 16 سال داشت و معلمین او را در یادداشت حروفی او، این عبارت را نوشتند : (خیلی پیش خواهد رفت اگر حوادث ایام وی را مساعدت کند) در این اوقات بناپارت ظاهراً فرانسه را خیلی دوست نداشت و مایل بود که استقلال جزیره ی کرس را تأمین نماید اما ظهور انقلاب راس اول او را دگرگون ساخت و به شدت طرفدار فرانسه شد و در سال 1793 به رتبه ی سلطانی رسید و در محاصره تولون ابراز شجاعت فوق العاده ای کرد و پس از گرفتن قلعه ی کوچکی که در مداخل بندرگاه تولون بود و آنرا جبل الطارق صغیر می فتند وسایل تسخیر شهر مزبور را فراهم آورد.
این فتح نمایان موجب شد که در سن 24سالگی به درجه ی ژنرال بریکاد توپ خانه نایل شود و روبس پیر به او تکلیف کرد که به جای هانویر فرماندهی گارد ملی پاریس را بپذیرد و اما بناپارت این دعوت را اجابت کرد.
در سال 1795 او را به ریاست یک بریگارد پیاده نظام منصوب و به جنگ شورشیان واندره مأمور کردند لکن بناپارت این کار را در مرتبه ی خود ندانست واز رفتن سر باز زد و آن را به منزله تنبیه و توبیخی محسوب داشت. در سال 1795 نیز او ژنرال توپخانه شد. سپس به ریاست کل قوای داخلی نایل آمد.
پنج ماه بعد بنا به پیشنهاد کارنو ریاست لشکر ایتالیا را به او دادند چون تا آن وقت فرماندهی کل قوای جنگ را نیافته بود انتخاب او به طبع بعضی از سرداران لشکر ایتالیا ناگوار ماند. از آنجایی که همراهان وی مسن تر بودند و اکثر کسب شهرت کرده بودند فرماندهی این سردار بازاری برآنان گران می آمد. اما در اولین ملاقات که در اردوگاه میان او و سرداران قشون ایتالیا واقع شد آن جوان لاغر اندام، کوتاه قد، رنجور، که هیچ کس تاب دیدن برق چشمان او را نداشت چنان آمرانه سخن راند که از روی اطلاع در مسائل جنگی بحث کرد که جمع صاحب نظران توعاً و کرماً سر اطلاعات فرود آوردند. بناپارت 4 روز بعد از انتصاب به سرداری لشکر، فرمان شروع به جنگ داد و به سربازان چنین خطاب کرد: شما نه کفش دارید، نه لباس، نه پیراهن، نه نان مخازن اردویی هم از این چیزها تهی است. اما انبارهای لشکر دشمن پر است برشماست که آنها را به دست آورید شما می خواهید و می توانید.
همین لشکر فقیر و گرسنه فتوحاتی کردند که عجیب تر از آن تاریخ جنگی عالم به خاطر ندارد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
فردریک فروبل
Froebel, Friedrich
فروبل در بخش مرکزی آلمان در سال ۱۷۸۲ در روستائی زاده شد. بنیاد اندیشه او همان نظریه بنیادی روسو و پستالوزی یعنی این اصل است که تربیت باید پیرو طبیعت و مراحل و قانونهای آن باشد. لیکن بهنظر فروبل با آنکه در آموزشگاه پستالوزی هریک از موضوعهای درسی بهخوبی آموخته میشد ، ولی کوششی برای یگانهکردن آنها و نشاندادن وحدتشان ، صورت نمیگرفت. فروبل عقیده داشت که کودکان در خانه معمولاً کمبود امنیت و محبت دارند و تربیت باید هرچه زودتر آغاز شود تا موجب رشد گروهی و حسن تفاهم بین کودک و والدین شود. آرمانهای تربیتی فروبل بر ایمان عمیق مذهبی قرار داشت و میگفت آرمانهای روحانی غیرقابل توصیف هستند و فقط باید به شهود در آیند. بهنظر فروبل دو جنبه از مهمترین جنبههای بشر عبارت است از: خلاقیت و آزادی. آزادی عبارت است از گزینشهای خردمندانه و پرهیز از شر. بهنظر وی ، تنها خیر واقعیت دارد ، زیرا شر فقط عرضی و تحریفی از خیر است ، بشر بهطور طبیعی خلاق است و خلاقیت تجلی ذات اصلی اوست. بهنظر فروبل تربیت اخلاقی ما با معاشرت تقویت میشود. بنابر این کودکان باید در محیطی سالم و بدون خطر بارآیند. بازیها اهمیت شایانی دارند. وقتی که کودک بازی میکند ، طبیعت باطن خود را آشکار میسازد و درعین حال زمینههای اجتماعیشدن در او رشد میکند. تربیت ، بهنظر فروبل عبارت است از پرورش آگاهی ، محبت و استقلال ، و تنها تربیت یک مقصد دارد و آن پروردن طبیعت حقیقی و خدائی انسان ونمایان کردن جنبهٔ ابدی و بیپایان او در زندگانی است. فروبل برای نخستینبار به برپاکردن یک kindergarten یعنی باغ کودکان یا کودکستان پرداخت.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 2 صفحه
قسمتی از متن .doc :
زندگی و آثار کارل مارکس
کارل هنریش مارکس در پنجم مه 1818 در شهر تریر ، منطقه ای موسل در راینلند پروس به نیا آمد . او دومین فرزند از هشت فرزند هنریش مارکس و هنریت پرسبورگ بود . مادر و پدر هر دو یهودی بودند و پدرش حقوقدان بود .
مختصری از نظریات مارکس
از لحاظ سیاسی و نحوه حکومت ، مارکس دموکراسی را ناشی از اختلاف عقاید ، شهر نشینها یعنی مصرف کننده می دانست و سرمایه دار شهری را نیز مفتخوار و طبقه شهر نشین را آلت دست آن می دانست .
مارکس در مورد خدا می گوید : خدا را معبود قرار دادن از خود بیگانه شدن است و انسان سازنده دین است .
دین زائیده یک موجود مستاصل و بیچاره است . دین قلب جهان سنگدل و روح یک موجود بی روح است ، دین تریاک مردم است . مارکس در مساله یهود از خرید و فروش زنان در سرمایه داری یاد می کرد در دست نوشته های 1844 در اشاره کوتاهی ، رهایی زنان را به تکامل تاریخی جامعه مرتبط دانست و نوشت که در جامعه مدرن زن در موجودیت مستقل و انسانیش مطرح نیست ، بلکه بعنوان غنیمت و کنیز برای مرد مطرح است .
مرگ کارل هنریش مارکس
مارکس در بعد از ظهر آفتابی 13 مارس در سال 1883 پس از صرف ناهار مختصری همراه با سس خردل محبوبش به عادت هر روزه روی صندلی راحتی لم داد ، کمی کتاب خواند و به خواب رفت و از این خواب دیگر بیدار نشد .
چاوشی