لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 45 صفحه
قسمتی از متن .doc :
کارل مارکس
کارل مارکس
کارل هاینریش مارکس (به آلمانی: Karl Heinrich Marx) (زاده ۵ مه ۱۸۱۸ در تریر، پروس - درگذشته ۱۴ مارس ۱۸۸۳ در لندن، انگلستان) متفکر انقلابی، فیلسوف، جامعهشناس، تاریخدان و اقتصاددان آلمانی و از تاثیرگذارترین اندیشمندان تمام اعصار است.[۱][۲][۳] او به همراه فردریش انگلس، مانیفست کمونیست[۴] (۱۸۴۸) که مشهورترین رساله تاریخ جنبشهای سوسیالیستی میباشد را به طبع رساند. وی همچنین، مولف «سرمایه» مهمترین کتاب این جنبش است. این آثار به همراه سایر تالیفات مارکس و انگلس، بنیان و جوهره اصلی تفکر مارکسیسم را تشکیل میدهد.[۱] «تاریخ همهٔ جوامع تا کنونی، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است.» از جمله مشهورترین جملات مارکس درباره تاریخ است که در خط اول مانیفست کمونیست خلاصه شدهاست.
زندگی و تاثیرات
مارکس در سال ۱۸۴۱ با ارائه تز دکتریاش درباره اختلاف فلسفهٔ طبیعت دموکریتوسی واپیکوری تحصیلات دانشکاهی خود را در دانشگاه ینا به پایان رساند. در این دوره مارکس یک ایدهآلیست هگلی بود و در برلین به حلقه هگلیهای چپ (شامل برونو باوئر و دیگران) تعلق داشت. در طول همین سالها لودویگ فویرباخ نقد خود را از مذهب آغاز نموده و به تبیین دیدگاه ماتریالیستی خود پرداخت. ماتریالیسم فویرباخ در سال ۱۸۴۱ در کتاب جوهر مسیحیت به اوج خود رسید. دیدگاههای فویرباخ، به خصوص مفهوم بیگانگی مذهبی او، تاثیر زیادی بر سیر تحول اندیشه مارکس گذاشت. این تاثیرات را میتوان به وضوح در دستنوشتههای اقتصادی فلسفی ۱۸۴۴ و به صورت پختهتری در سرمایه مشاهده کرد.
مدفن کارل مارکس در گورستان هایگیت
او مبارزه عملی سیاسی و فلسفی را به همراه رفیقش، فردریک انگلس، آغاز کرد و با او بود که یک سال پیش از انقلابات ۱۸۴۸ «بیانیه کمونیست» را به رشته تحریر در آورد. مارکس در این سالها با محیط دانشگاهی و ایده آلیسم آلمانی و هگلیهای جوان قطع رابطه کرد و به مسائل جنبش کارگری اروپا پرداخت و از ابتدا در بینالملل اول که در ۱۸۶۴ تأسیس شد، نقش بازی کرد و نهایتا دبیر این انجمن شد. او اولین جلد کتاب مشهورش، سرمایه، را در ۱۸۶۷ منتشر کرد. این کتاب حاوی نظریات او در نقد اقتصاد سیاسی است.
او بیش از ۳۰ سال آخر عمر را در لندن و در تبعید گذراند و همانجا درگذشت. عقاید او که در زمان خودش نیز طرفدار بسیاری یافتند، پس از مرگ توسط کسان بیشتری تبلیغ میشدند. با پیروزی و قدرت گیری بلشویکها در روسیه در ۱۹۱۷ طرفداران کمونیسم و مارکسیسم در همه جای دنیا رشد کردند و چند سال پس از جنگ جهانی دوم، یک سوم مردم دنیا حکومت های مارکسیست داشتند. رابطه این «مارکسیست»های متعدد با اندیشه مارکس مورد اختلاف نظر است. خود مارکس یک بار در مورد دیدگاههای حزبی سوسیال دموکراتیک در فرانسه که خود را مارکسیست میدانست گفت: «خوبست حداقل میدانم که من مارکسیست نیستم!»
احزاب و افراد و آکادمیسینهای بسیاری خود را مارکسیست و یا کمونیست میدانند.
در یک نظر خواهی از شنوندگان «رادیو ۴»، ایستگاه رادیویی متعلق به رادیوی بی بی سی انگلستان در سال ۲۰۰۵، کارل مارکس به عنوان بزرگترین متفکر هزاره دوم انتخاب شد. پیشتر در آغاز هزاره جدید کاری مشابه توسط وبگاه انگلیسی زبان بی بی سی انجام گرفته بود که ۲ میلیون نفر از مردم کشورهای گوناگون از سرتاسر جهان در این نظرخواهی شرکت کرده و از میان اندیشمندان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 73
بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس
فصل دوم
طبقات و دیالتیک مارکس
نظریه مارکس دربارة طبقات اجتماعی
طبقه کارگر یا پرولتاریا
طبقه متوسط
طبقه حاکم و آرمانهای حاکم
طبقه در خود و برای خود و جامعه بی طبقه
تقابل در خود و طبقه برای خود
مارکی و تضاد طبقاتی
مارکس و نقد طبقه متوسط
مفاهیم جایگزین
بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس
طبقات اجتماعی و دیالکتیک مارکس
شناخت ایستایی مارکس دقیقاً به فرآیند کار در جامعه برمی گردد به همین دلیل هم بایستی فرآیند کار در ارتباط با لایه بندی و قشربندی بررسی کرد . طبق بحثهای گذشته ، جامعه طبقاتی حاصل جدل دو نیرو است : یکی نیروهای کار و یا نیروهای تولیدی و دیگری ارتباط روابط تولیدی . به عبارت بهتر ، تضاد اساسی که مبنای تئوری تفکرهای مارکس را تشکیل می دهد نه در میان طبقات ، بلکه میان دو قسمت از عناصر فرآیند کار یعنی نیروهای تولیدی و روابط تولیدی رخ می دهد که جامعه نیز بر اساس این تضاد قشربندی می شود . پس برخلاف ظاهر تضاد اساسی در جامعه شناسی مارکس تضاد طبقاتی نیست بلکه تضاد بین نیروهای تولیدی و روابط تولیدی است که مهمترین تضادرکن اصلی سنن نظام اجتماعی را تشکیل می دهد . تضاد طبقاتی امری قانونی است که از برخورد جدل قطبی و تضاد میان نیروها و روابط تولیدی حاصل می شود . بنابراین وقتی مارکس می گوید تاریخ جوامع جهان تاریخ جنگ میان طبقات است این بدان معنی نیست که جنگ طبقات اصلی ترین نوع تضاد است بلکه طبقات استثمار شده و استثمارگر سمبولهایی از وجوه تقابل و همان در محور اصلی نیروها و روابط تولیدی هستند .
این ساده اندیشی است که در مورد عقاید مارکس ، تضاد را به جنگ طبقاتی محکوم نمائیم . نتیجه اینگونه ساده اندیشی این است که وجود دو جامعه اشتراکی اولیه و
بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس
کمونیسم نهایی را از نظر دور بداریم زیرا در این دوران تاریخی دست کم از نظر مارکس هیچ طبقه ای موجود نیست . پس هر گاه در جامعه طبقاتی موجود نباشد تضاد هم به مراتب موجود نخواهد بود ، و لذا جدل تاریخ فرو می ماند . روشن است که مارکس در اندیشه خود به تضاد عمیق تر نیروها و روابط تولیدی اشاره داردکه در حقیقت مبین تضاد میان دو طبقه آرمانی است . معمولاً فرآیند ایجاد رشد و انحلال طبقات از قانون اصلی دیالکتیک مبتنی بر تضاد واقعی تری است استفاده می کند ؛ یعنی نمی توانیم قانون دیالکتیک مارکی را توضیح دهندة اصلی پویش و فرآیندهای تاریخ است را رها کرده است و تنها سمبلی از آن یعنی تشکیل طبقات را در نظر بگیرید . در اینصورت بسیاری از تحلیلهای اساسی مارکس با مشکل مواجه می شود . در واقع خطایی را که در مورد تبیین تضاد طبقاتی مارکس مرتکب شده از این است که نظام او را در خارج از قالب دیالکتیک اش بررسی کرده است . مارکس در پاسخ به این سئوالی که تضاد در جامعه نهایی چه خواهد شد ظاهراً نفی و اثباتی نمی کنند بلکه بحث را در اینجا راها کرده این کارها بر عهده جامعه شناسان آینده می گذارد و در مورد آینده کمونیسم نظری آشکار نمی دهد .
در چرایی این مسئله می توان گفت که خود مارکس شعور و حضور ذهن به این قضیه داشت که کار جامعه شناسان را به طور کلی کار علم فلسفه پیش بینی های این چنین دوره
بررسی اندیشه های انقلابی و اجتماعی مارکس
را برنمی گیرد . به این دلیل که در یک جمله زیبا می گوید .« تازه در جامعه کمونیستی تراژدی آزادی انسان شروع می شود .»
در جاهای دیگر نسبت به وقوع اشکال انقلاب تجدید نظر می کند و برای مثال تبدیل مصالحه آمیز سرمایه داری آمریکا و انگلیس به دولت های سوسیالیست بدون برقراری دیکتاتوری پرولتاریا ممکن می دهد پس مفهوم طبقه در ایستایی شناسی مارکس در درجه اول به معنی سنج آرمانی یک مفهوم دیالکتیکی است در شکلهای واقعی طبقات نیز شکل تضاد جدلی کلان و آرمانی بصورت های جزئی تر و اختصاصی تر در تاریخ جوامع بروز می کند .
نظریه مارکس دربارة طبقات اجتماعی
مارکس تاریخ را به چند دوره تقسیم می کند (مثلاً تمدن قدیمی ، فئودالیسم و کاپیتالیسم) . هر یک از این دوره ها با شکل تولید رایج در آن دوره متمایز می شود . ساختمان طبقاتی جامعه که از طبقات حاکم و محکوم تشکیل می شود ، همراه و بر اساس شکل تولید است. نزاع بین طبقات ، تعیین کننده ی روابط اجتماعی انسانها است . بطور اخص طبقه حاکم که موقعیتش مدیون تملک و تصاحب و کنترل وسایل تولید است ، تمام زندگانی اخلاقی و و معنوی مردم را هم به شیوه های موذیانه ای کنترل می کند . به نظر مارکس قانون و دولت ، هنر و ادبیات ، علم و فلسفه همه و همه به صورت کم و بیش مستقیم در خدمت منافع طبقه حاکم هستند .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
زندگی و آثار کارل مارکس
کارل هنریش مارکس در پنجم مه 1818 در شهر تریر ، منطقه ای موسل در راینلند پروس به نیا آمد . او دومین فرزند از هشت فرزند هنریش مارکس و هنریت پرسبورگ بود . مادر و پدر هر دو یهودی بودند و پدرش حقوقدان بود .
مختصری از نظریات مارکس
از لحاظ سیاسی و نحوه حکومت ، مارکس دموکراسی را ناشی از اختلاف عقاید ، شهر نشینها یعنی مصرف کننده می دانست و سرمایه دار شهری را نیز مفتخوار و طبقه شهر نشین را آلت دست آن می دانست .
مارکس در مورد خدا می گوید : خدا را معبود قرار دادن از خود بیگانه شدن است و انسان سازنده دین است .
دین زائیده یک موجود مستاصل و بیچاره است . دین قلب جهان سنگدل و روح یک موجود بی روح است ، دین تریاک مردم است . مارکس در مساله یهود از خرید و فروش زنان در سرمایه داری یاد می کرد در دست نوشته های 1844 در اشاره کوتاهی ، رهایی زنان را به تکامل تاریخی جامعه مرتبط دانست و نوشت که در جامعه مدرن زن در موجودیت مستقل و انسانیش مطرح نیست ، بلکه بعنوان غنیمت و کنیز برای مرد مطرح است .
مرگ کارل هنریش مارکس
مارکس در بعد از ظهر آفتابی 13 مارس در سال 1883 پس از صرف ناهار مختصری همراه با سس خردل محبوبش به عادت هر روزه روی صندلی راحتی لم داد ، کمی کتاب خواند و به خواب رفت و از این خواب دیگر بیدار نشد .
چاوشی
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 17 صفحه
قسمتی از متن .docx :
کارل هاینریش مارکس
کارل هاینریش مارکس (به آلمانی: Karl Heinrich Marx) (زاده ۵ مه ۱۸۱۸ در تریر، پروس - درگذشته ۱۴ مارس ۱۸۸۳ در لندن، انگلستان) متفکر انقلابی، فیلسوف، جامعهشناس، تاریخدان، اقتصاددان آلمانی و از تاثیرگذارترین اندیشمندان تمام اعصار است.[۱][۲][۳] او به همراه فردریش انگلس، مانیفست کمونیست[۴] (۱۸۴۸) که مشهورترین رساله تاریخ جنبش سوسیالیستی میباشد را منتشر کرد. مارکس همچنین مولف «سرمایه» مهمترین کتاب این جنبش است. این آثار به همراه سایر تالیفات او و انگلس، بنیان و جوهره اصلی تفکر مارکسیسم را تشکیل میدهد.[۱] «تاریخ همهٔ جوامع تا کنون، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است.» از جمله مشهورترین جملات مارکس درباره تاریخ است که در خط اول مانیفست کمونیست خلاصه شدهاست.
زندگی و تاثیرات
کارل مارکس فرزند سوم هاینریش مارکس لوی (Marx Levi)، یک وکیل دادگستری یهودی بود که از خانواده خاخامهای معروف شهر محسوب میشد. هاینریش "مارکس لوی" بخاطر محدودیت هایی که دولت پروس برای حقوق دانان یهودی قائل شده بود و بخاطر اینکه بتواند شغل خودرا در دادگستری حفظ کند به شاخه پروتستان مسیحیت گروید و از آن پس خودرا هاینریش مارکس نامید. در سال 1824 فرزندان وی نیز به مسیحیت گرویدند.
کارل مارکس در شهر تریر دوره دبیرستان را به پایان رساند و در دانشگاه شهر بن به تحصیل رشته حقوق پرداخت. یک سال بعد به برلین عزیمت کرد و در دانشگاه آن شهر در رشتههای فلسفه و تاریخ به تحصیل ادامه داد. مارکس در سال ۱۸۴۱ با ارائه تز دکترای خود دربارهٔ "اختلاف فلسفهٔ طبیعت دموکریتوسی و اپیکوری" تحصیلات دانشگاهی خود را از راه مکاتبه ای در دانشگاه ینا به پایان رساند. او به امید آنکه بتواند در دانشگاه بن تدریس کند به آن شهر رفت ولی دولت پروس مانع اشتغال وی بعنوان استاد دانشگاه شد. مارکس در این زمان به روزنامه نوبنیاد لیبرالهای جبهه اوپوزیسیون شهر کلن پیوست و به عنوان عضو ارشد کادر تحریریه روزنامه مشغول به کار شد. در این دوره مارکس یک هگلی بود و در برلین به حلقه هگلیهای چپ (شامل برونو باوئر و دیگران) تعلق داشت. در طول همین سالها لودویگ فویرباخ نقد خود را از مذهب آغاز نموده و به تبیین دیدگاه ماتریالیستی خود پرداخت. ماتریالیسم فویرباخ در سال ۱۸۴۱ در کتاب جوهر مسیحیت به اوج خود رسید. دیدگاههای فویرباخ، به خصوص مفهوم بیگانگی مذهبی او، تاثیر زیادی بر سیر تحول اندیشه مارکس گذاشت. این تاثیرات را میتوان به وضوح در کتاب «دستنوشتههای اقتصادی فلسفی ۱۸۴۴» و به صورت پختهتری در کتاب سرمایه مشاهده کرد.
مارکس مبارزه عملی سیاسی و فلسفی را به همراه دوست نزدیکش، فردریک انگلس، آغاز کرد و با او بود که یک سال پیش از انقلابات ۱۸۴۸ «بیانیه کمونیست» را به رشته تحریر در آورد. مارکس در این سالها با محیط دانشگاهی و ایده آلیسم آلمانی و هگلیهای جوان قطع رابطه کرد و به مسائل جنبش کارگری اروپا پرداخت و از ابتدا در انجمن بینالملل اول که در ۱۸۶۴ تأسیس شد ، نقش بازی کرد و نهایتا دبیر این انجمن شد. او اولین جلد کتاب مشهورش، سرمایه، را در ۱۸۶۷ منتشر کرد. این کتاب حاوی نظریات او در نقد اقتصاد سیاسی است.
او بیش از ۳۰ سال آخر عمر را در لندن و در تبعید گذراند و همانجا درگذشت. عقاید وی که در زمان خودش نیز طرفدار بسیاری یافتند، پس از مرگ توسط افراد بیشتری تبلیغ میشدند. با پیروزی و قدرت گیری بلشویکها در روسیه در ۱۹۱۷ طرفداران کمونیسم و مارکسیسم در همه جای دنیا رشد کردند و چند سال پس از جنگ جهانی دوم، یک سوم مردم دنیا حکومتهای مارکسیست داشتند. رابطه این «مارکسیست»های متعدد با اندیشه مارکس مورد اختلاف نظر است. خود مارکس یک بار در مورد دیدگاههای حزبی سوسیال دموکراتیک در فرانسه که خود را مارکسیست میدانست، گفت: «خوبست حداقل میدانم که من مارکسیست نیستم!»
احزاب و افراد و آکادمیسینهای بسیاری خود را مارکسیست و یا کمونیست میدانند.
در یک نظر خواهی از شنوندگان «رادیو ۴» (ایستگاه رادیویی متعلق به رادیوی بی بی سی انگلستان در سال ۲۰۰۵)، کارل مارکس به عنوان بزرگترین متفکر هزاره دوم انتخاب شد. پیشتر در آغاز هزاره جدید کاری مشابه توسط وبگاه انگلیسی زبان بی بی سی انجام گرفته بود که ۲ میلیون نفر از مردم کشورهای گوناگون از سرتاسر جهان در این نظرخواهی شرکت کرده و از میان اندیشمندان هزاره، کارل مارکس مقام نخست را یافت و آلبرت انیشتین و آیزاک نیوتون با فاصلهای بسیار از او به عنوان نفر دوم و سوم انتخاب شدند.[۵][۶][۷][۸][۹]
کتابهای ترجمه شده به فارسی
سرمایه (کاپیتال)، ترجمهٔ ایرج اسکندری، اولین انتشار: ۱۳۵۲، چاپ جدید: ۱۳۸۳، انتشارات فردوسی
سرمایه، نقدی بر اقتصاد سیاسی (جلد یکم)، ترجمهٔ حسن مرتضوی، چاپ اول: ۱۳۸۶،انتشارات آگاه.
گروندریسه، مبانی نقد اقتصاد سیاسی، ترجمهٔ باقر پرهام و احمد تدین، چاپ اول ۱۳۶۳، انتشارات آگه
دربارهٔ مسئلهٔ یهود؛ گامی در نقد فلسفهٔ حق هگل، ترجمهٔ دکتر مرتضی محیط، ویراستاران: محسن حکیمی-حسن مرتضوی، چاپ اول: ۱۳۸۱، نشر اختران
دستنوشتههای اقتصادی فلسفی ۱۸۴۴، ترجمهٔ حسن مرتضوی، چاپ اول ۱۳۷۷، انتشارات آگه
دربارهٔ تکامل مادی تاریخ (دو رساله و ۲۸ نامه)، ترجمهٔ خسرو پارسا، چاپ اخیر: ۱۳۸۰، نشر دیگر.
صورتبندیهای اقتصادی پیشاسرمایهداری، ترجمهٔ خسرو پارسا، چاپ اول: ۱۳۵۳ چاپ اخیر: ۱۳۷۸، نشر دیگر.
لودویگ فوئرباخ و ایدئولوژی آلمانی، ترجمهٔ پرویز بابایی، چاپ اول: ۱۳۷۹، نشر چشمه
رسالهٔ دکترای فلسفه (اختلاف بین فلسفهٔ طبیعت دموکریتی و اپیکوری)، ترجمهٔ دکتر محمود عبایان، حسن قاضیمرادی. چاپ اول:۱۳۸۱، نشر اختران
هیجدهم برومر لوئی بناپارت، ترجمهٔ باقر پرهام، چاپ اول: ۱۳۷۷، نشر مرکز
نبردهای طبقاتی در فرانسه، ترجمهٔ باقر پرهام، چاپ اول: ۱۳۷۹، نشر مرکز
جنگ داخلی در فرانسه ۱۸۷۱، ترجمهٔ باقر پرهام، چاپ اول: ۱۳۸۰، نشر مرکز
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 2
زندگی و آثار کارل مارکس
کارل هنریش مارکس در پنجم مه 1818 در شهر تریر ، منطقه ای موسل در راینلند پروس به نیا آمد . او دومین فرزند از هشت فرزند هنریش مارکس و هنریت پرسبورگ بود . مادر و پدر هر دو یهودی بودند و پدرش حقوقدان بود .
مختصری از نظریات مارکس
از لحاظ سیاسی و نحوه حکومت ، مارکس دموکراسی را ناشی از اختلاف عقاید ، شهر نشینها یعنی مصرف کننده می دانست و سرمایه دار شهری را نیز مفتخوار و طبقه شهر نشین را آلت دست آن می دانست .
مارکس در مورد خدا می گوید : خدا را معبود قرار دادن از خود بیگانه شدن است و انسان سازنده دین است .
دین زائیده یک موجود مستاصل و بیچاره است . دین قلب جهان سنگدل و روح یک موجود بی روح است ، دین تریاک مردم است . مارکس در مساله یهود از خرید و فروش زنان در سرمایه داری یاد می کرد در دست نوشته های 1844 در اشاره کوتاهی ، رهایی زنان را به تکامل تاریخی جامعه مرتبط دانست و نوشت که در جامعه مدرن زن در موجودیت مستقل و انسانیش مطرح نیست ، بلکه بعنوان غنیمت و کنیز برای مرد مطرح است .
مرگ کارل هنریش مارکس
مارکس در بعد از ظهر آفتابی 13 مارس در سال 1883 پس از صرف ناهار مختصری همراه با سس خردل محبوبش به عادت هر روزه روی صندلی راحتی لم داد ، کمی کتاب خواند و به خواب رفت و از این خواب دیگر بیدار نشد .
چاوشی