لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 19
بسمه تعالی
مقدمه:
مجتمع معدنی گل گهر یکی از بزرگترین پروژه های کشور است.کار این مجتمع جدا کردن آهن از سنگ آهن می باشد.این پروژه توسط دو فاز اجراء می شود که البته فاز 1و2 مثل هم است .
حال برای اینکه این پروژه بیشتر و سریعتر قابل بهره برداری باشد فاز3 یا فاز طرح و توسعه ای در دست برنامه ریزی و ساخت است .کار آموزی من در شرکتی است که مسولیت کلی راه اندازی برق طرح توسعه را بعهده دارد.مجتمع فولاد مبارکه و نورد اهواز توسط براده آهنی که از گل گهر استخراج می شود تغذیه می شوند .البته براده آهنی که قرار است به نورد اهواز برود ابتدا به کشور بحرین می فرستند تا کار گندله سازی انجام شود و بعد دوباره وارد کشور می شود و به اهواز می رود.البته قرار است که بعد از اجرای فاز3 طرح گندله سازی در کشور در خود منطقه گل گهر اجراء شود ،که بسیار پروژه عظیمی است و ما امیدواریم این پروژه هم هر چه سریعتر اجراء شود.
در اینجا لازم می دانم که یک توضیح مختصری در مورد چگونگی عملکرد پروسه گل گهر سیر جان بدهم.
پس از انفجار دینامیت در معدن که این کار توسط یک شرکت خاصی انجام می شود ،سنگ توسط سنگ شکن به قطعاتی کوچک تبدیل می شود و سپس توسط نوار نقاله ای به سیلوهای انتقال می یابد .از این پس توسط یک نوار نقاله دیگر از سیلو به آسیاب خشک انتقال می یابد.قبل از ورود به آسیاب خشک در یک قسمتی مقداری آب به آنها پاشیده می شود تا مقداری رطوبت گرفته تا عمل آسیاب راحت تر و همچنین از بلند شدن گرد و غبار جلو گیری کند.
پس از اینکه سنگ ها به ذرات ریز مورد نظر تبدیل شد ،وارد دستگاهی بنام کلاسیفایرClasfire می شود.در اینجا است که ذرات موجود بر اساس وزن به Screen (غربالها)یا به سیکلنها راه می یابند.ذراتی که از screen عبور می کنند اجازه ورود به اربینها را پیدا می کنند.سپس وارد جدا کننده خشک می شوند.در این مرحله مقداری از الکن آن گرفته می شود و مقدار آلکنی که قصر می رود وارد میدل بینها خواهند شد و سپس از آنجا وارد مرحله آسیاب تر می شود در این مرحله پس از عبور از آسیاب تر وارد سپرتورهای (جداکننده های)تر و سپس فیلترها خواهند شد که فیلتر ها باعث جدا شدن آب از آهن شده و آهن خالص توسط نوار نقاله به خارج راه پیدا می کند .اما ذراتی که پس از خروج از کلاسیفایر وارد سیلکنها می شوند پس از جدا شدن مرحله ایی را مانند آنچه که قبلا گفته شد طی می کنند.اما مقدار آهن و غباری که از سیلکنها بیرون می رود وارد (گتماهی به نامESP Eictro-static-sprator) )می شود که در این مرحله آهن موجود در گرد غبار توسط ESPگرفته می شود و غبار باقیمانده توسط دودکش که ارتفاع آن حدود 50 متر است بیرون می رود.
پروسهESP :
در داخل سه مخزن بزرگ تعداد زیادی صفحه های مشبک که به عنوان قطبهای مثبت و منفی عمل کرده و ولتاژ زیادی روی آنها اعمال می شود و باعث جذب ذرات می شوند قرار گرفته است و با ایجاد ضربه یا شوک این ذرات از روی صفحات جدا شده و به داخل قیف یا hopper فرو می ریزند و دهانه hopper بوسیله یک سری المنت های حرارتی که به صورت Lope دور تا دور دهانه قرار گرفته اند و در انتها به ترموستات وصل می شوند این گرما باعث می شود تا از چسبندگی این مواد در دهانه هاپر جلوگیری شود بعد از ریختن از داخل هاپرها بر روی یک سری نوار نقاله ایی ریخته و بارگیری می شود و گرد و غبار آن با آب قاطی شده و به صورت دوغ آب بیرون رفته و به بیابانهای اطراف ریخته می شود.
فهرست:
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 156
به نام خدا
گل مریم
وفا کنیم وملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن
(حافظ)
این یک داستان نیست ، یک خواب هم نیست ، یک زندگی است آن هم واقعی واقعی . . .
در سال1340درخانواده ایی متوسّط و مهربان به دنیا آمدم . پدرم کارمند ساده دریک ادارة دولتی بود . من فرزند سوّم خانواده بودم و آخرین فرزند ، آنها اسمم را ، ارمغان نهادند زیرا من را هدیه ای از طرف خدا می دانستند . برادربزرگم نامش علی بود و خواهرم ارغوان نام داشت . مرور زمان و کودکی را چون ابر و باد که درگذرند ، درک نکردم ، تا به سن هفت سالگی رسیدم . پدرو مادرم سعی فراوان در تربیت صحیح ما فرزندانشان می نمودند ومن را دریکی از بهترین و نزدیکترین مدارس آن زمان ، نام نویسی کردند . روز اوّل مدرسه گویی طوفانی در دلم به پا شده بود . صبح موقعی که با مادرم برای مدرسه رفتن آماده شده بودیم ، خانم همسایة دیوار به دیوار ما نیز از خانه اشان بیرون آمد . آنها شروع به صحبت و احوال پرسی با هم کردند و من یک پسربچّة ، تقریباْ هم سن و سال خودم را دیدم ، که خودش را پشت مادرش پنهان می کرد . خانم همسایه دست پسرش را گرفت و از پشت سرش او را به جلو آورد و نزدیک من شد . آن پسرکه تا به حال او را ندیده بودم ، همکلاسی من بود . مادرم گفت : ارمغان خانم این آقا پسر خجالتی همکلاسی توست . او به سمت من آمد و سلام کرد . پاک ماتم برده بود . مادرم گفت : ارمغان خانم ، جواب سلام یادت رفته؟
با دستپاچگی گفتم : سلام . جلو آمد و گفت : اسم من ارسلانه و دستم را محکم گرفت . دستهایش سرد ، سرد بود ولی برعکس ، دستهای من گویِ آتش . این اوّلین پیوند من و ارسلان بود . گویی طنابی محکم ، دستهای ما را به هم گره زده بود . درکلاس درس نیز دریک میز و نیمکت بودیم ، امّا ما تنها نبودیم ، یک پسردیگرکه بعداْ فهمیدم ، نامش امیراست و او نیز در همسایگی ما زندگی می کند ، با ما درهمان نیکمت می نشست . امیر پسر خجالتی و محجوب بود . جالب این بود که پدرهردو نفر ، آنها در یک صانحة تصادف کشته شده بودند و هر دوی آنها یتیم بودند .
ثلثها یکی بعد از دیگری گذشت و من و ارسلان و امیر در یک نیکمت با هم رقابت می کردیم . ثلث آخر ، من شاگرد اوّل ، ارسلان شاگرد دوّم و امیر سوّم شدیم .
روزیکه کارنامه هایمان را به خانه می بردیم ، برایم اتّفاقی افتاد . هنگامی که با خوشحالی کارنامه ام را در دستم گرفته بودم و از جوی آبی پریدم ، ناگهان کارنامه از دستم رها شد و به آب افتاد . نمی دانستم که چه کار کنم ولی ارسلان و امیر را دیدم ، که هر دو به دنبال آن می دوند و ارسلان خودش را به آب انداخت . آنرا زودتر از آب گرفت و برایم آورد . کارنامه ام خیس ، خیس شده بود . ارسلانم خیس خیس شده بود . چشمانم که به کارنامة خیس شده افتاد ، شروع به گریه کردم . ارسلان اشکهایم را با دستانش پاک کرد و گفت : حالا که طوری نشده ، این جور مثل دُخترای لوس گریه می کنی ، الآن با تو میایم خونه تون و ماجرا رو برای مامانِت تعریف می کنیم .
ولی من با بغض درگلو گفتم : لازم نکرده ، خودم زبون دارم که تعریف کنم و با شتاب به سمت خانه دَویدم . ارسلان و امیر ، هر دو با هم داد زدند ، صبرکن و بعد ازمن شروع به دویدن کردند ، گویی مسابقه ای بین من ، ارسلان و امیر بود . من زودتر به خانه رسیدم و دَر زدم . دوباره در زدم . صدای مادرم را شنیدم که می گفت : اُمَدم بابا اُمَدم چه خبره ؟ تا در را باز کرد ، پریدم تو بغلش وشروع به گریه کردن کردم . مادرم اوّل تعجّب کرد و بعد با دستان پُر مِهرش ، سرم را نوازش کرد وگفت : خُب ارمغان خانم می گی چی شده یا نه ؟
برگشتم به صورت مادرم نگاه کردم و کارنامة خیس را به او نشان دادم . مادرم با تعجب نگاهی به کارنامه کرد و دید ، مُهر قبولی و شاگرد اوّلی من ، کمی آب خورده .
شروع به خندیدن کرد و به من نگاه کرد و گفت : فِکه کنم ، این قدرخوشحال شدی که یک شکم سیر روی کارنامه گریه کردی .
ناگهان ارسلان و امیر سررسیدند . هردو نفس نفس زنان سلام کردند ، مادرم جواب آنها را داد .
بعد ، هردو با هم شروع به تعریف ماجرا کردند ، مادرم که ماجرا را شنید ، خندید و از آنها تشکّر کرد . من با غرور رو به مادرم کردم و گفتم : تشکّر دیگه لازم نیست و دررا محکم بستم . مادرم از این کار من خیلی ناراحت شد و به من گفت : تو باید از اونا تشکّر می کردی . مخصوصاْ از ارسلان .
تابستان آن سال ، با تمام گرمایش ، به اندازة ذوب یک قالب یخ کوتاه بود . خیلی زود دوباره پاییزشد و فصل مدرسه ها . بعداز ثبت نام و تعیین کلاس ، فهمیدم با هردو نفر آنها دریک کلاس هستم . روز اوّل مدرسه مادرم با من نیامد . او مرا از زیرآیینه و قرآن رَدکرد و صورتم را بوسید و گفت : دخترم امسال ام سعی خودتو رو بکن ، تا مثل پارسال شاگرد اوّل بشی . من هم به او قول دادم و از خانه بیرون آمدم . ارسلان و امیر هم ازخانه هایشان بیرون آمدند . امیر و ارسلان که سرتاسر تابستان گذشته را با هم بودند ، به هم سلام کردند و به سوی من آمدند . من که تابستان گذشته ، آنها را ندیده بودم ، پشت به آنها کرده و به سمت مدرسه به راه افتادم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 17
احداث گلخانه، جهت تولید گل رز شاخه بریده
مساحت طرح:
2000 متر مربع
مجری طرح:
شرکت مهندسی خرم ساز خمین
محل اجرا:
شهرستان خمین- روستای خوراوند
کارشناس تهیه کننده طرح:
راحله عباسی
هزینه های طرح
سرمایه گذاری کلی طرح: 1431039000 ریال
سهم متقاضی: 286207000 ریال
سهم بانک: 1130520810
بسمه تعالی
مقدمه:
مطالعه و بررسی در تاریخچه علم کشاورزی در شاخه باغبانی بیانگر این حقیقت است که مسیر حرکت و پیشر فت این شاخه از کشاورزی مدیون تجربه و اطلاعات علمی است و استفاده از تجربیات در پیشبرد اهداف مهمترین نقش را ایفا می کند با توجه، به پیشرفت علمی مشکلاتی نظیر خشکسالی- کمبود آب و فقر غذایی زمین های کشاورزی، نیاز به ساخت گلخانه و استفاده از فضای محدود کنترل شده را مؤکد می سازد. تولید گل ابتدا در باغچه های کوچک منازل و به مرور در مزرعه ها و بعد گلخانه ها توسعه پیدا کرد.
گلخانه ای که برای اجرای طرح مذکور پیش بینی شده است دارای تعداد دهانه نامحدود با عرض دهانه 8 متر و ارتفاع 5-4/4 متر می باشد.
این گلخانه مجهز به نگهدارنده پلاستیک uv3% در چهار طرف است و سیستم پنجره ها به منظور هوادهی جانبی نیوماتیک است.
این تیپ گلخانه مناسب برای سطوح بالای 1000 متر مربع و قابل توصیه برای کاشت و پرورش انواع گل و گیاه، صیفی جات، قارچ و توت فرنگی است.
تجهیزات جانبی:
سیستم گرمایشی: رادیاتورهای طولی جهت بکارگیری در کناره های گلخانه با حداقل حرارتی و حداکثر گرمادهی
سیستم آبیاری اتوماتیک: تنظیم گلخانه با قطره چکان های مدپاش و نبظی
سیستم سرمایش: که شامل سیستم پروفن بوده و هوا و رطوبت فضای گلخانه را برای استفاده مساعد می سازد.
مجری طرح:
شرکت مهندسی خرم ساز خمین
عنوان طرح:
احداث گلخانه، جهت تولید گل رز شاخه بریده
موقعیت و محل اجرای طرح:
روستای خوراوند از توابع دهستان گلدشت
مساحت طرح:
2000 مترمربع گلخانه
وضعیت آب و هوایی منطقه:
جهت بادهایی که در منطقه می وزد از غرب به شرق است که در ساخت گلخانه باید مدنظر قرار گیرد همچنین روستای خوراوند از نظر دمایی به گونه ای است که می توان با تجهیزات و تاسیسات پیش بینی شده در طرح درجه حرارت مناسب در فصل سرما را تامین نمود.
منبع تامین آب:
آب مورد نیاز از یک حلقه چاه عمیق بادی 15 لیتر در ثانیه تامین خواهد شد و با توجه به سیستم کاشت و آبیاری از نظر تامین آب مشکلی وجود ندارد.
وضعیت مالکیت:
اراضی مذکور دارای سند مالکیت بنام شرکت مهندسی خرمساز می باشند.
اهداف حاصل از اجرای این طرح:
گسترش تولید گل رز با توجه به مستعد بودن منطقه
ایجاد اشتغال در منطقه و بکارگیری نیروی بیکار
توسعه و ترویج تولید محصول با استفاده از پایه های اصلاح شده
کاهش هزینه های تولید
افزایش میزان تولید
جدول هزینه تاسیسات و سازه گلخانه
ردیف
شرح مشخصات فنی
هزینه هر متر مربع(هزارریال)
ارزش کل (هزارریال)
عمر مفید
1
سازه گلخانه
160
480000
15 سال
2
پوشش پلاستیکی u.v 3%
3
6000
3 سال
3
سیستم گرمایشی
44
88000
8 سال
4
سیستم پدوفن
25
50000
8 سال
5
سیستم آبیاری
5/7
15000
8 سال
6
سیستم روشنایی
5/7
15000
4 سال
جدول ادوات و تجهیزات مورد نیاز و ماشین آلات
ردیف
شرح مشخصات فنی
تعداد (مقدار)
قیمت واحد به(هزارریال)
قیمت کل(هزارریال)
عمر مفید
1
تانکر سوخت lit15000
1واحد
6000
6000
15 سال
2
سمپاش موتوری lit1000
1 دستگاه
5000
5000
8 سال
3
ژنراتور برق اضطراری(70 اسب)
1 دستگاه
60000
60000
8 سال
4
دماسنج
5 عدد
40
200
4
5
رطوبت سنج
2 عدد
80
160
4 سال
6
لوازم باغبانی(قیچی-فرقون)
ده سری
700
700
4 سال
7
هزینه های پیش بینی نشده 5%
3603
8
هزینه کل
75663
جدول ساختمان های مورد نیاز
ردیف
شرح و مشخصات فنی
ارزش کل (هزارریال)
عمر مفید
1
ساختمان اداری-(دفترکار) و سرویس بهداشتی
50000
25 سال
2
انبار
20000
20 سال
3
ساختمان نگهبانی
30000
15 سال
جدول هزینه نصب تجهیزات و تاسیسات
ردیف
شرح هزینه
مبلغ به هزار ریال
عمر مفید
1
اجاره جرثقیل جهت بلند کردن تانکر و حمل و نقل به مدت یک روز
6000
-
2
لوازم ساختمانی و کارگری
50000
25
جمع کل
56000
جدول ماشین آلات موجود
ردیف
شرح
تعداد
مشخصات فنی
سال خرید
ارزش اولیه (هزارریال)
ارزش فعلی (هزارریال)
عمر به سال
مفید
باقیمانده
1
الکتروموتور عمودی
1
25 اسب
1384
12000
10000
12
10
جمع کل
10000
جدول ساختمان و تاسیسات موجود
ردیف
شرح
تعداد
مشخصات فنی
سال خرید
ارزش اولیه (هزارریال)
ارزش فعلی (هزارریال)
عمر به سال
مفید
باقیمانده
1
موتورخانه
30 مترمربع
آجر-سیمان-آهن
1378
15000
8000
25
18
2
چاه عمیق
یک حلقه
لوله جدار- شافت- غلاف
1378
25000
15000
25
18
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 156
به نام خدا
گل مریم
وفا کنیم وملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن
(حافظ)
این یک داستان نیست ، یک خواب هم نیست ، یک زندگی است آن هم واقعی واقعی . . .
در سال1340درخانواده ایی متوسّط و مهربان به دنیا آمدم . پدرم کارمند ساده دریک ادارة دولتی بود . من فرزند سوّم خانواده بودم و آخرین فرزند ، آنها اسمم را ، ارمغان نهادند زیرا من را هدیه ای از طرف خدا می دانستند . برادربزرگم نامش علی بود و خواهرم ارغوان نام داشت . مرور زمان و کودکی را چون ابر و باد که درگذرند ، درک نکردم ، تا به سن هفت سالگی رسیدم . پدرو مادرم سعی فراوان در تربیت صحیح ما فرزندانشان می نمودند ومن را دریکی از بهترین و نزدیکترین مدارس آن زمان ، نام نویسی کردند . روز اوّل مدرسه گویی طوفانی در دلم به پا شده بود . صبح موقعی که با مادرم برای مدرسه رفتن آماده شده بودیم ، خانم همسایة دیوار به دیوار ما نیز از خانه اشان بیرون آمد . آنها شروع به صحبت و احوال پرسی با هم کردند و من یک پسربچّة ، تقریباْ هم سن و سال خودم را دیدم ، که خودش را پشت مادرش پنهان می کرد . خانم همسایه دست پسرش را گرفت و از پشت سرش او را به جلو آورد و نزدیک من شد . آن پسرکه تا به حال او را ندیده بودم ، همکلاسی من بود . مادرم گفت : ارمغان خانم این آقا پسر خجالتی همکلاسی توست . او به سمت من آمد و سلام کرد . پاک ماتم برده بود . مادرم گفت : ارمغان خانم ، جواب سلام یادت رفته؟
با دستپاچگی گفتم : سلام . جلو آمد و گفت : اسم من ارسلانه و دستم را محکم گرفت . دستهایش سرد ، سرد بود ولی برعکس ، دستهای من گویِ آتش . این اوّلین پیوند من و ارسلان بود . گویی طنابی محکم ، دستهای ما را به هم گره زده بود . درکلاس درس نیز دریک میز و نیمکت بودیم ، امّا ما تنها نبودیم ، یک پسردیگرکه بعداْ فهمیدم ، نامش امیراست و او نیز در همسایگی ما زندگی می کند ، با ما درهمان نیکمت می نشست . امیر پسر خجالتی و محجوب بود . جالب این بود که پدرهردو نفر ، آنها در یک صانحة تصادف کشته شده بودند و هر دوی آنها یتیم بودند .
ثلثها یکی بعد از دیگری گذشت و من و ارسلان و امیر در یک نیکمت با هم رقابت می کردیم . ثلث آخر ، من شاگرد اوّل ، ارسلان شاگرد دوّم و امیر سوّم شدیم .
روزیکه کارنامه هایمان را به خانه می بردیم ، برایم اتّفاقی افتاد . هنگامی که با خوشحالی کارنامه ام را در دستم گرفته بودم و از جوی آبی پریدم ، ناگهان کارنامه از دستم رها شد و به آب افتاد . نمی دانستم که چه کار کنم ولی ارسلان و امیر را دیدم ، که هر دو به دنبال آن می دوند و ارسلان خودش را به آب انداخت . آنرا زودتر از آب گرفت و برایم آورد . کارنامه ام خیس ، خیس شده بود . ارسلانم خیس خیس شده بود . چشمانم که به کارنامة خیس شده افتاد ، شروع به گریه کردم . ارسلان اشکهایم را با دستانش پاک کرد و گفت : حالا که طوری نشده ، این جور مثل دُخترای لوس گریه می کنی ، الآن با تو میایم خونه تون و ماجرا رو برای مامانِت تعریف می کنیم .
ولی من با بغض درگلو گفتم : لازم نکرده ، خودم زبون دارم که تعریف کنم و با شتاب به سمت خانه دَویدم . ارسلان و امیر ، هر دو با هم داد زدند ، صبرکن و بعد ازمن شروع به دویدن کردند ، گویی مسابقه ای بین من ، ارسلان و امیر بود . من زودتر به خانه رسیدم و دَر زدم . دوباره در زدم . صدای مادرم را شنیدم که می گفت : اُمَدم بابا اُمَدم چه خبره ؟ تا در را باز کرد ، پریدم تو بغلش وشروع به گریه کردن کردم . مادرم اوّل تعجّب کرد و بعد با دستان پُر مِهرش ، سرم را نوازش کرد وگفت : خُب ارمغان خانم می گی چی شده یا نه ؟
برگشتم به صورت مادرم نگاه کردم و کارنامة خیس را به او نشان دادم . مادرم با تعجب نگاهی به کارنامه کرد و دید ، مُهر قبولی و شاگرد اوّلی من ، کمی آب خورده .
شروع به خندیدن کرد و به من نگاه کرد و گفت : فِکه کنم ، این قدرخوشحال شدی که یک شکم سیر روی کارنامه گریه کردی .
ناگهان ارسلان و امیر سررسیدند . هردو نفس نفس زنان سلام کردند ، مادرم جواب آنها را داد .
بعد ، هردو با هم شروع به تعریف ماجرا کردند ، مادرم که ماجرا را شنید ، خندید و از آنها تشکّر کرد . من با غرور رو به مادرم کردم و گفتم : تشکّر دیگه لازم نیست و دررا محکم بستم . مادرم از این کار من خیلی ناراحت شد و به من گفت : تو باید از اونا تشکّر می کردی . مخصوصاْ از ارسلان .
تابستان آن سال ، با تمام گرمایش ، به اندازة ذوب یک قالب یخ کوتاه بود . خیلی زود دوباره پاییزشد و فصل مدرسه ها . بعداز ثبت نام و تعیین کلاس ، فهمیدم با هردو نفر آنها دریک کلاس هستم . روز اوّل مدرسه مادرم با من نیامد . او مرا از زیرآیینه و قرآن رَدکرد و صورتم را بوسید و گفت : دخترم امسال ام سعی خودتو رو بکن ، تا مثل پارسال شاگرد اوّل بشی . من هم به او قول دادم و از خانه بیرون آمدم . ارسلان و امیر هم ازخانه هایشان بیرون آمدند . امیر و ارسلان که سرتاسر تابستان گذشته را با هم بودند ، به هم سلام کردند و به سوی من آمدند . من که تابستان گذشته ، آنها را ندیده بودم ، پشت به آنها کرده و به سمت مدرسه به راه افتادم
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 66
مرکز آموزش عالی فنی و حرفه ای اردکان
(شهید بهشتی)
موضوع پروژه :
روغن نباتی گل شاد
استاد مربوطه :
جناب آقای صدیقیان
تهیه کنندگان:
بهار 86
فهرست
شرح صفحه
پیشگفتار............................................................................. 3
مقدمه ................................................................................ 4
اطلاعات متقاضی طرح ............................................................. 6
بخش اول – کلیات................................................................... 8
بخش دوم – بررسی اقتصادی...................................................... 11
بخش سوم – بررسی فنی ......................................................... 20
بخش چهارم – بررسی مالی ........................................................ 41
پیشگفتار:
میدانیم که یکی از دروس مهم در دوره تحصیلی به خصوص در شاخه فنی و حرفه ای درس پروژه و کاآفرینی است.که همکنون این درس یکی از دروس اساسی و مورد نیاز تمامی رشته ها میباشد.
که دانشجو با توجه به تلاش و کوشش و خلاقیت که دارد و با توجه به اینکه اطلاعات درس خود را در زمان تحصیل کسب کرده است باید برروی طرح مورد نظر خود پیاده کند و تمامی مراحل یک طرح توجیهی را بپیماید.
که به نظرمان واقعا درس مؤثری است. چون نتیجه تلاش یک دانشجو درطرحش مشخص می شود و فکر می کنیم آن وقت است که لذت درس خواندن را درک می کند.
بنابراین با توجه به نیاز جامعه از این محصول و موقعیتی که داریم برآن شدیم که طرح توجیهی روغن نباتی را انتخاب نموده تا توانسته باشیم بخشی هر چند نا چیز از نیازهای جامعه را تامین کنیم.
حال از خداوند متعال خواستاریم که ما را در این زمینه یاری کند.
در پایان ازشما استاد گرامی که در طول ترم زحمات زیادی را کشیده و باعث جنبش و اشتیاق هر چه بیشتر دانشجویان در این درس شده اید کمال تشکر را داریم و از شما تقاضا داریم که اگر این پروژه نواقصی دارد به بزرگواری خودتان ببخشید.
با آرزوی موفقییت برای شما
من از وزیرکشاورزی میخواهم برنامه های کشاورزی را به گونه ای پی بگیرند که در تولید گندم ، برنج و روغن خود کفا شویم ، البته به معنای واقعی کلمه !
( از بیانات مقام معظم رهبری)
مقدمه:
روغنها و چربی های خوراکی بخش عمده ای از ترکیب مواد غذایی و غذای مصرفی روزانه را به خود اختصاص می دهند . رشد سریع جمعیت و نیاز به افزایش هر چه بیشتر تولید از یک سو و عدم استقلال صنایع روغن کشور از برخی لحاظ نظیر مواد اولیه ، ماشین آلات و یا کاتالیست ، خاک رنگبر و غیره از سوی دیگر ، مشکلات روز افزونی را سبب شده است که حل آنها منوط به انجام فعالیت های گسترده و تلاش بیشتر از جانب محققین ، متخصصین و مسئولین امر در این زمینه است .
روغن کشی از دانه های روغنی به وسیله چرخهای اعصاری در ایران ، از قرنها پیش مرسوم بوده و بیشتر مصرف دارویی داشته است . مصرف روغن نباتی به عنوان یک ماده غذایی به همراه دیگر محصولاتی نظیر برنج و آرد ، از سال 1325 معمول شده است .
مردم ایران در بدو امر با اکراه و از روی ناچاری به استفاده از روغن نباتی مبادرت می نمودند و آن را فاقد مواد مورد نیاز بدن دانسته ، حتی مصرف آن را مضر می دانستند ، تا این که به تدریج با آگاهی از ترکیبات و خواص مواد تشکیل دهنده روغن نباتی ، به مصرف آن روی آوردند و در بسیاری موارد آن را بر روغن حیوانی نیز ترجیح دادند . روغن نباتی در حال حاضر به اشکال جامد ، مایع و