لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 28
سخنی کوتاه درباره اسطوره
اسطوره، معرب واژه یونانی historia به معنی «روایت» و «تاریخ» است. واژه myth در زبان های اروپایی از واژه یونانی mythos گرفته شده به معنی شرح، خبر و قصه. دانش اسطوره شناسی را «میتولوژی» میگویند.
اسطوره واقعیت فرهنگی بسیار پیچیده ای دارد که آن را میتوان از دیدگاه های گوناگون بررسی کرد. جامعه شناسان، قوم شناسان، روان شناسان و دین شناسان از اسطوره ها کمک می گیرند تا بتوانند با جوامع کهن بهتر آشنا شوند. اسطوره خاستگاه تفکر و عاطفه بشر است و آرزوهای او را باز می تاباند. از این رو با فلسفه و دین پیوندی نزدیک دارد و در آثار ادبی و هنری تاثیر فراوان گذاشته است.
انسان در جوامع کهن پیچیدگی های جهان و طبیعت را به گونه ای نمادین برای خود رمزگشایی می کرد. این رمزگشایی های نمادین ساختار اجتماعی اقوام باستانی را به ما نشان می دهند. هر چند اسطوره ها در جزئیات با هم متفاوتند، اما ساختار شان شبیه به هم است، زیرا همگی طرحی جهانی دارند. به نظر یونگ امروزه ما «به لطف نمایه ها و اسطوره های به یادگار مانده، در حال کشف تاریخ باستان هستیم».
موضوع مهم در اسطوره شناسی اهمیتی است که نمادها دارند، زیرا نقش خدایان، نیمه خدایان و قهرمانان را در زندگی اجتماعی مردم در دوران گذشته روشن میسازند.
«اسطوره نقل کننده سرگذشتی قدسی و مینوی است، راوی واقعه ای است که در زمان نخستین، زمان شگرف بدایت همه چیز، رخ داده است. به بیانی دیگر: اسطوره حکایت میکند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجسته موجودات ما فوق طبیعی، واقعیتی، چه کل واقعیت، یا تنها جزئی از آن پا به عرصه وجود نهاده است. بنابراین اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است، یعنی می گوید چگونه چیزی پدید آمده و هستی خود را آغاز کرده است. اسطوره فقط از چیزی که واقعاً روی داده و به تمامی پدیدار گشته، سخن می گوید. شخصیت های اسطوره موجودات ما فوق طبیعی اند و خاصه به دلیل کارهایی که در زمان سرآغاز همه چیز انجام داده اند، شهرت دارند. اساطیر کار خلاق آنان را باز می نمایانند و قداست (یا تنها، فوق طبیعی بودن) اعمالشان را عیان میسازند.»
اگر این تعریف را بپذیریم، باید قبول کنیم که اسطوره ها توصیف کننده عنصری مینوی در جهانند. این شکوفایی عنصر مینوی است که عالم را بنیان نهاده و بر اثر مداخلات موجودات ما فوق طبیعی است که انسان به گونه ای که امروز هست، تحول یافته است، یعنی موجودی جستجو گر و فرهنگ پذیر.
در زبان روز مره اسطوره را مترادف با واژه «خیالی» یا «غیر واقعی» به کار می برند، اما این تلقی کاملاً نادرست است. اسطوره افسانه نیست، داستانی است که به اعتبار محتوای خود از وقایع بزرگ ازلی: آغاز جهان، آغاز بشریت، آغاز زندگی و مرگ، آغاز پیدایش انواع جانوران و گیاهان، آغاز کشاورزی، آغاز آتش، آغاز آیین حکایت میکند. دلیل آن نیز روشن است: در ادوار اساطیری« انسان همیشه مایل بوده که به آغاز جهان باز گردد ... و به این ترتیب، زمان خود و خدایان را یکی کند.»
اما آنچه یاد آوری آن در اینجا ضروری است، این است که حقیقت اسطوره ها «نه منطبق با نظام منطقی است و نه با نظام تاریخی، زیرا میت بیش از هر چیز حقیقی دینی و معنوی است و به یک اعتبار خاص، سحر آمیز است.»
نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که صحت تاریخی اسطوره ها مهم نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد مفهوم و ارزشی است که آنها نزد پیروان خود دارند. از این رو آنچه اسطوره ها را از داستان متمایز می کند، کاربرد آن در دین است. اما ضمناً اسطوره ها از داستان ها و روایات نمادین محض به مراتب مهم ترند، زیرا آنها که در آیین های دینی بر خوانده میشوند «فعالیت قوای ما فوق الطبیعه را شرح می دهند، و تصور میشود که این بر خواندن موجب میگردد که آن نیروها آزاد یا دوباره فعال شوند.»
اسطوره در زمان خود نه تنها برداشت آدمی را درباره جهان پیرامون وی در بر می گرفت، بلکه پاسخگوی نیازهای مادی و روانی او نیز بود. ممکن است پاره ای اظهار کنند که اسطوره توجیه انسان ابتدایی از جهان بوده است.
این گفته درست است، اما بی نقص نیست: اسطوره گذشته از توجیه جهان، توجیه نقش آدمی در آن نیز بوده است. افزون بر این، اسطوره «نیازهای معنوی انسان را که محصول بیم و هراس او از نا شناخته ها و نیاز وی به پیدا کردن پناه و نگهبان و ایجاد ارتباط با جهان پیرامون بود برطرف میکرده است.»
این که انسان ادوار اساطیری نیاز داشته است که جهان پیرامونش را بشناسد، نکته تازه ای نیست. چه این واقعیت، ارتباط با ذهن آدمی دارد که به طور طبیعی در پی یافتن علت ها است. اما از سوی دیگر باید توجه داشت که «تفاوت شناخت اساطیری با شناخت علمی، نه در علی بودن یکی و علی نبودن دیگری است، بلکه این تفاوت بر اثر تحول آگاهی ما از حقایق عینی جهان است.»
از این رو هدف اسطوره نیز همانند علم بیان واقعیت های جهان و روشن کردن پدیده های آن است. اسطوره مانند علم «عواملی را که در جهان مداخله دارند، بر می شمارد و ما را از ماهیت مادی و معنوی آنها آگاه میسازد.»
اسطوره برای جهان هستی رمز و رازها و نیروهای ما فوق بشری قائل میشود و بیانگر ماهیت بسیاری از عناصر طبیعی آن است. از این رو جای شگفتی نیست اگر مثلاً « در آیین ساده آریایی ها آسمان، آتش، باد، خورشید، ماه، ستارگان و باران که همگی مظاهر زندگی هستند، پرستیده میشوند و در برابر آنها نیروهای زیان بار طبیعت به اشکال اهریمنی و پلید مجسم و نکوهش میشوند.»
اسطوره ی ایزیس، ازیریس یکی از اساطیر پر آوازه ی جهان باستان است که ریشه در مصر دارد. ازیریس نخست ایزد طبیعت و روح گیاهان، و در روزگاران بعد، ایزد مردگان، داور و میانجی مردگان و زندگان بود. یونانیان او را با هادس و دیونیزوس یکی می پنداشتند. ازیریس هر سال به هنگام خشک شدن کشت زاران و مرگ نباتی، می مرد و دوباره در بهار، به هنگام جوانه زدن غلات زاده میشد.
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 42
بخش اول
داستان کوتاه درادبیات نوین ایران
داستان نویسی نوین ( مدرن ) فارسی ، نوزاد آزادی است ؛ با آزادی تولد یافت وبا آزادی گاه گاهی درجامعه ایرانی رشد وتعالی پیداکرد . درزمان حکومت های خودکامه پیش از انقلاب مشروطیت ، داستان کوتاه وبلند ورمان به معنا وساختار امروزی درایران سابقه نداشت . باتضعیف حکومت استبدادی قاجار ، انقلاب مشروطیت ( 1324-1327 ) درتمام شؤون اجتماعی ایران حرکتی به وجود آورد که موجب تحولات بنیادی در زمینه های گوناگون شد ازجمله ادبیات تخیلی متفاوتی پدید آمد که ازجهات مختلف از ادبیات تخیلی کلاسیک فارسی متمایز بود .
پیش از انقلاب مشروطیت ، انواع گوناگون قصه یعنی اسطوره ، حکایت اخلاقی ، افسانه تمثیلی ، افسانه پریان وسرگذشت ،رایج بودبه عبارت دیگر انواع روایت های خلاقه ای که به استقلال یا به صورت وابسته درمتن های ادبی فارسی گذشته آمده است ومحور آنها برسه خصوصیت عمده ،یعنی برحوادث ناگهانی وخرق عادت وکلی گرایی ومطلق نگری می گردد .
ادبیات داستانی نوین( مدرن ) فارسی تحت تاثیر ترجمه رمان وداستان کوتاه خارجی ( غرب ) کمی پیش وبعد ازانقلاب مشروطیت پاگرفت . وچون با اوضاع واحوال با زندگی طبقه متوسط که نقش مهمی درفراهم آوردن مقدمات انقلاب مشروطیت داشت هماهنگ وهمراه بود . پذیرشی روزافزون ومقبولیتی عام یافت وبه علت آنکه بر خصوصیت روانشناختی افرادتاکید داشت ودر ضمن واقعیت های زندگی روزمره وتلاش انسانی ودرگیرهای اجتماعی وسیاسی را منعکس می کرد ، به عنوان ادبیات داستانی زنده وپویا مقام خودرا به تدریج درمیان عامه خوانندگان ایرانی تثبیت کرد رمان ، به خصوص داستان کوتاه وسیله ای شد برا ی پرداختن به زندگی عامه مردم وچون تصویری عینی وموثر اززندگانی طبقات وگروه های مختلف مردم واوضاع واحوال نابسامان اجتماعی وسیاسی به دست می داد وحامی ضعیفان ومحرومان وافشا کننده ناروایی ها وبی عدالتی ها بود ، انواع گوناگونی یافت .
نویسندگان ایرانی درابتدا شروع به نوشتن رمان کردند . این رمان ها زیر نفوذ سفرنامه های ایرانی وبه خصوص رمان های حادثه ای فرانسوی بود که شاهزادگان قاجار وتحصیل کرده های خارج به فارسی بر گردانده بودند ؛ معروف ترین این رمان ها عبارت بودند از « کنت مونت کریستو » و « سه تفنگدار » اثر الکساندر دوما ( پدر ) « اسرار پاریس ، له میستر دوپاری » نوشته اژن سو و « پل وویرژینی » اثر برنا ردن دوسن پی یر ، این رمان های ترجمه شده همان طور که آریان پور درکتاب « از صبا تانیما » متذکر می شود ، ازلحاظ جنبه های فنی داستان نویسی نقص ها واشکا لات فراوان داشت وبه همین دلیل نتوانست پایه واساسی برا ی داستان نویسی نوین فارسی باشد وبرخلاف اغلب کشورهای دنیا پایه ادبیات داستانی نوین فارسی رانویسندگان داستان کوتاه گذاشتند .
نویسندگانی مثل محمد علی جمالزاده ، صادق هدایت وبزرگ علوی که بانوشتن داستان کوتاه آغاز کردند . البته بعدها رمان هم نوشتند. از این رو ، داستان کوتاه در ادبیات نوین ایران نسبت به رمان ازهمان آغاز ازاهمیت واعتبار بیشتری برخوردار شد وتوانست موقعیت ومنزلت خود را درجامعه بهتر تثبیت کند و خوانندگان بیشتری برای خود فراهم آورد ؛ زیرا اعتبار واقعی داستان کوتاه ، درپیام انسانی ، درطرفداری از له شدگان ومطر ودان
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )
تعداد صفحه : 30 صفحه
قسمتی از متن .doc :
سخنی کوتاه درباره اسطوره
اسطوره، معرب واژه یونانی historia به معنی «روایت» و «تاریخ» است. واژه myth در زبان های اروپایی از واژه یونانی mythos گرفته شده به معنی شرح، خبر و قصه. دانش اسطوره شناسی را «میتولوژی» میگویند.
اسطوره واقعیت فرهنگی بسیار پیچیده ای دارد که آن را میتوان از دیدگاه های گوناگون بررسی کرد. جامعه شناسان، قوم شناسان، روان شناسان و دین شناسان از اسطوره ها کمک می گیرند تا بتوانند با جوامع کهن بهتر آشنا شوند. اسطوره خاستگاه تفکر و عاطفه بشر است و آرزوهای او را باز می تاباند. از این رو با فلسفه و دین پیوندی نزدیک دارد و در آثار ادبی و هنری تاثیر فراوان گذاشته است.
انسان در جوامع کهن پیچیدگی های جهان و طبیعت را به گونه ای نمادین برای خود رمزگشایی می کرد. این رمزگشایی های نمادین ساختار اجتماعی اقوام باستانی را به ما نشان می دهند. هر چند اسطوره ها در جزئیات با هم متفاوتند، اما ساختار شان شبیه به هم است، زیرا همگی طرحی جهانی دارند. به نظر یونگ امروزه ما «به لطف نمایه ها و اسطوره های به یادگار مانده، در حال کشف تاریخ باستان هستیم».
موضوع مهم در اسطوره شناسی اهمیتی است که نمادها دارند، زیرا نقش خدایان، نیمه خدایان و قهرمانان را در زندگی اجتماعی مردم در دوران گذشته روشن میسازند.
«اسطوره نقل کننده سرگذشتی قدسی و مینوی است، راوی واقعه ای است که در زمان نخستین، زمان شگرف بدایت همه چیز، رخ داده است. به بیانی دیگر: اسطوره حکایت میکند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجسته موجودات ما فوق طبیعی، واقعیتی، چه کل واقعیت، یا تنها جزئی از آن پا به عرصه وجود نهاده است. بنابراین اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است، یعنی می گوید چگونه چیزی پدید آمده و هستی خود را آغاز کرده است. اسطوره فقط از چیزی که واقعاً روی داده و به تمامی پدیدار گشته، سخن می گوید. شخصیت های اسطوره موجودات ما فوق طبیعی اند و خاصه به دلیل کارهایی که در زمان سرآغاز همه چیز انجام داده اند، شهرت دارند. اساطیر کار خلاق آنان را باز می نمایانند و قداست (یا تنها، فوق طبیعی بودن) اعمالشان را عیان میسازند.»
اگر این تعریف را بپذیریم، باید قبول کنیم که اسطوره ها توصیف کننده عنصری مینوی در جهانند. این شکوفایی عنصر مینوی است که عالم را بنیان نهاده و بر اثر مداخلات موجودات ما فوق طبیعی است که انسان به گونه ای که امروز هست، تحول یافته است، یعنی موجودی جستجو گر و فرهنگ پذیر.
در زبان روز مره اسطوره را مترادف با واژه «خیالی» یا «غیر واقعی» به کار می برند، اما این تلقی کاملاً نادرست است. اسطوره افسانه نیست، داستانی است که به اعتبار محتوای خود از وقایع بزرگ ازلی: آغاز جهان، آغاز بشریت، آغاز زندگی و مرگ، آغاز پیدایش انواع جانوران و گیاهان، آغاز کشاورزی، آغاز آتش، آغاز آیین حکایت میکند. دلیل آن نیز روشن است: در ادوار اساطیری« انسان همیشه مایل بوده که به آغاز جهان باز گردد ... و به این ترتیب، زمان خود و خدایان را یکی کند.»
اما آنچه یاد آوری آن در اینجا ضروری است، این است که حقیقت اسطوره ها «نه منطبق با نظام منطقی است و نه با نظام تاریخی، زیرا میت بیش از هر چیز حقیقی دینی و معنوی است و به یک اعتبار خاص، سحر آمیز است.»
نکته ای که باید به آن توجه داشت این است که صحت تاریخی اسطوره ها مهم نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد مفهوم و ارزشی است که آنها نزد پیروان خود دارند. از این رو آنچه اسطوره ها را از داستان متمایز می کند، کاربرد آن در دین است. اما ضمناً اسطوره ها از داستان ها و روایات نمادین محض به مراتب مهم ترند، زیرا آنها که در آیین های دینی بر خوانده میشوند «فعالیت قوای ما فوق الطبیعه را شرح می دهند، و تصور میشود که این بر خواندن موجب میگردد که آن نیروها آزاد یا دوباره فعال شوند.»
اسطوره در زمان خود نه تنها برداشت آدمی را درباره جهان پیرامون وی در بر می گرفت، بلکه پاسخگوی نیازهای مادی و روانی او نیز بود. ممکن است پاره ای اظهار کنند که اسطوره توجیه انسان ابتدایی از جهان بوده است.
این گفته درست است، اما بی نقص نیست: اسطوره گذشته از توجیه جهان، توجیه نقش آدمی در آن نیز بوده است. افزون بر این، اسطوره «نیازهای معنوی انسان را که محصول بیم و هراس او از نا شناخته ها و نیاز وی به پیدا کردن پناه و نگهبان و ایجاد ارتباط با جهان پیرامون بود برطرف میکرده است.»
این که انسان ادوار اساطیری نیاز داشته است که جهان پیرامونش را بشناسد، نکته تازه ای نیست. چه این واقعیت، ارتباط با ذهن آدمی دارد که به طور طبیعی در پی یافتن علت ها است. اما از سوی دیگر باید توجه داشت که «تفاوت شناخت اساطیری با شناخت علمی، نه در علی بودن یکی و علی نبودن دیگری است، بلکه این تفاوت بر اثر تحول آگاهی ما از حقایق عینی جهان است.»
از این رو هدف اسطوره نیز همانند علم بیان واقعیت های جهان و روشن کردن پدیده های آن است. اسطوره مانند علم «عواملی را که در جهان مداخله دارند، بر می شمارد و ما را از ماهیت مادی و معنوی آنها آگاه میسازد.»
اسطوره برای جهان هستی رمز و رازها و نیروهای ما فوق بشری قائل میشود و بیانگر ماهیت بسیاری از عناصر طبیعی آن است. از این رو جای شگفتی نیست اگر مثلاً « در آیین ساده آریایی ها آسمان، آتش، باد، خورشید، ماه، ستارگان و باران که همگی مظاهر زندگی هستند، پرستیده میشوند و در برابر آنها نیروهای زیان بار طبیعت به اشکال اهریمنی و پلید مجسم و نکوهش میشوند.»
اسطوره ی ایزیس، ازیریس یکی از اساطیر پر آوازه ی جهان باستان است که ریشه در مصر دارد. ازیریس نخست ایزد طبیعت و روح گیاهان، و در روزگاران بعد، ایزد
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
ارزیابی پدیده ستون کوتاه و شکست آن در زلزله و روشهای مقابله با آن
چکیده:
پدیده ستون کوتاه در طول زلزلههای گذشته خسارات زیادی را متوجه ساختمانها نموده است. این پدیده بعلت قرار گرفتن ساختمان در یک سطح شیبدار و یا محدود شدن ستون و یا دیوار با عناصر غیرسازهای نظیر دیوارهای آجری و بازشوها و یا در اثر اختلاف سختی در یک تراز معین (بعلت وجود عواملی نظیر اختلاف تراز از طبقه، پله و تیر نیم طبقه) ایجاد میگردد. در ساختمانها قابلهای باربر توسط دیوارهایی با مصالح بنایی پر میشوند. این امر باعث افزایش سختی قاب شده و اگر توزیع سختی بصورت متقارن باشد به بهبود رفتار سازه منجر میگردد. اما در عین حال در بعضی از دهانهها بخصوص در قسمتهای بیرونی ساختمان، بعلت وجود بازشوها دیوارهای کوتاه در مجاور ستونها ایجاد میشوند. این مسأله باعث کوتاه شدن طول موثر ستون و افزایش سختی آن میگردد. در نتیجه ستون کوتاه به علت سختی بیشتر نیروی زلزله بیشتری را جذب نموده و به خرابی آن منجر میگردد. پس نیاز به رعایت جزییات اجرایی مناسب جهت مقابله با این نیروی بزرگ و مخرب الزامی جلوه میکند. در این مقاله با تأثیر وجود میانقاب کامل و رفتار ستون کوتاه و آثار مخرب آن در زلزلههای گذشته بررسی شده و روشهای جدید مقابله با پدیده ستون کوتاه ارائه گردیده است.
واژههای کلیدی: ستون کوتاه، میانقاب آجری، افزایش سختی، تحلیل خرابی، روشهای مقابله
1- مقدمه
در ساختمانها معمولا برای اینکه داخل ساختمان را از فضای بیرون جدا کنند از دیوارهای با مصالح بنایی استفاده میکنند که در داخل قاب قرار میگیرند.
اگر چه وجود میانقاب باعث افزایش سختی کل سازه میشود اما این اثر همواره جنبه مثبت ندارد. این تغییر در سختی سازه باعث تغییرات قابل ملاحظهای در رفتار آن میشود. یک حالت نامناسب، وجود دیوارهای کوتاهی است که تا قسمتی از ارتفاع طبقه ادامه یافتهاند. در این صورت قسمتی از ستون که مجاور دیوار است، تقریبا به طور یکپارچه با دیوار عمل نموده، ارتفاع مؤثر ستون کاهش و سختی آن بسیار افزایش مییابد. به تناسب این افزایش سختی، ستون متحمل نیروهای شدیدتری میشود. ]1[ در اغلب سازههای بتنی ستونها بعلت ناکارآمدی در شکلپذیری خمش و ضعف مقاومت برش یا خمش در مقاطع بحرانی (عمدتا ناشی از کمبود فولاد عرضی و یا طول وصله فولاد طولی) آسیبپذیرترین اعضاء بودهاند. ]2و4[ تجربه نشان داده است که یکی از دلایل مهم خرابی سازههای دارای میانقاب، پدیده ستون کوتاه میباشد. در زلزلههای گذشته در ساختمانهای بتنی که دارای ستونهایی با ارتفاعهای مختلف هستند خسارات وارده به ستونهای کوتاهتر بیشتر از ستونهای بلندتر بوده است. (شکل 1و2و2و) ]3[
ستونهای کوتاه بطور وسیعی در ساختمانهای شهری بوجود میآیند. تراز پارکینگها، قرارگیری ساختمان در شیبهای تند، ستونهای واقع در نیم طبقهها و ستونهای حدفاصل پنجرههای بزرگ از جمله مهمترین محلهای تشکیل ستونهای کوتاه هستند. ]4[ دو نمونه از ساختمانهای با ستون کوتاه شامل ساختمانهایی که بر روی زمین شیبدار قرار گرفتهاند و ساختمانهایی که دارای نیم طبقه میباشند در شکل 4 نشان داده شده است.
در شکل 5 پدیده ستون کوتاه در ساختمانهای با اختلاف تراز مشاهده میگردد.
رفتار ضعیف ستونهای کوتاه بنا به این حقیقت است که در زلزله، یک ستون بلند و یک ستون کوتاه با مقطع عرضی یکسان، با تغییر مکان یکسان حرکتی افقی مینمایند. (شکل 6)
با این حال، ستون کوتاه در مقایسه با ستون بلند سختتر است و نیروی زلزله بیشتری جذب مینماید، با توجه به رابطه سختی چنانچه طول ستون نصف گردد، سختی ستون و در نتیجه جذب نیروی زلزله 8 برابر میشود. سختی یک ستون به معنای مقاومت در برابر تغییر شکل میباشد. هر چه سختی بیشتر باشد، نیروی بیشتری برای تغییر شکل آن لازم میباشد. اگر یک ستون کوتاه به طور مناسب برای چنین نیروی بزرگی طراحی نشود، میتواند خسارت مهمی را در طول زلزله متحمل شود، این رفتار «اثر ستون کوتاه» نامیده میشود. ]3[ با توجه به ابعاد سطح مقطع ستون و بر حسب ارتفاع بخش ستون کوتاه، مکانیزمهای گوناگونی برای شکست آن وجود دارد. اگر ارتفاع ستون کوتاه، بسیار کم باشد (در مقایسه با ابعاد مقطع ستون)، شکست برشی رخ میدهد که به ترکهای قطری و یا خردشدگی شدید بتن منجر میگردد (تصویر 7).
اما اگر ستون باریک باشد و یا ارتفاع دیوار زیاد نباشد، شکست ایجاد شده در ستون به صورت خمشی خواهد بود (تصویر 8). خرد شدگی بتن بر اثر نیروهای شدید برشی در حضور نیروی فشاری زیاد در تصویر 9 نشان داده شده است. نیروی فشاری به همراه نیروی برشی باعث کمانش میلگردهای طولی شده است.]1[
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 10
ارزیابی پدیده ستون کوتاه و شکست آن در زلزله و روشهای مقابله با آن
چکیده:
پدیده ستون کوتاه در طول زلزلههای گذشته خسارات زیادی را متوجه ساختمانها نموده است. این پدیده بعلت قرار گرفتن ساختمان در یک سطح شیبدار و یا محدود شدن ستون و یا دیوار با عناصر غیرسازهای نظیر دیوارهای آجری و بازشوها و یا در اثر اختلاف سختی در یک تراز معین (بعلت وجود عواملی نظیر اختلاف تراز از طبقه، پله و تیر نیم طبقه) ایجاد میگردد. در ساختمانها قابلهای باربر توسط دیوارهایی با مصالح بنایی پر میشوند. این امر باعث افزایش سختی قاب شده و اگر توزیع سختی بصورت متقارن باشد به بهبود رفتار سازه منجر میگردد. اما در عین حال در بعضی از دهانهها بخصوص در قسمتهای بیرونی ساختمان، بعلت وجود بازشوها دیوارهای کوتاه در مجاور ستونها ایجاد میشوند. این مسأله باعث کوتاه شدن طول موثر ستون و افزایش سختی آن میگردد. در نتیجه ستون کوتاه به علت سختی بیشتر نیروی زلزله بیشتری را جذب نموده و به خرابی آن منجر میگردد. پس نیاز به رعایت جزییات اجرایی مناسب جهت مقابله با این نیروی بزرگ و مخرب الزامی جلوه میکند. در این مقاله با تأثیر وجود میانقاب کامل و رفتار ستون کوتاه و آثار مخرب آن در زلزلههای گذشته بررسی شده و روشهای جدید مقابله با پدیده ستون کوتاه ارائه گردیده است.
واژههای کلیدی: ستون کوتاه، میانقاب آجری، افزایش سختی، تحلیل خرابی، روشهای مقابله
1- مقدمه
در ساختمانها معمولا برای اینکه داخل ساختمان را از فضای بیرون جدا کنند از دیوارهای با مصالح بنایی استفاده میکنند که در داخل قاب قرار میگیرند.
اگر چه وجود میانقاب باعث افزایش سختی کل سازه میشود اما این اثر همواره جنبه مثبت ندارد. این تغییر در سختی سازه باعث تغییرات قابل ملاحظهای در رفتار آن میشود. یک حالت نامناسب، وجود دیوارهای کوتاهی است که تا قسمتی از ارتفاع طبقه ادامه یافتهاند. در این صورت قسمتی از ستون که مجاور دیوار است، تقریبا به طور یکپارچه با دیوار عمل نموده، ارتفاع مؤثر ستون کاهش و سختی آن بسیار افزایش مییابد. به تناسب این افزایش سختی، ستون متحمل نیروهای شدیدتری میشود. ]1[ در اغلب سازههای بتنی ستونها بعلت ناکارآمدی در شکلپذیری خمش و ضعف مقاومت برش یا خمش در مقاطع بحرانی (عمدتا ناشی از کمبود فولاد عرضی و یا طول وصله فولاد طولی) آسیبپذیرترین اعضاء بودهاند. ]2و4[ تجربه نشان داده است که یکی از دلایل مهم خرابی سازههای دارای میانقاب، پدیده ستون کوتاه میباشد. در زلزلههای گذشته در ساختمانهای بتنی که دارای ستونهایی با ارتفاعهای مختلف هستند خسارات وارده به ستونهای کوتاهتر بیشتر از ستونهای بلندتر بوده است. (شکل 1و2و2و) ]3[
ستونهای کوتاه بطور وسیعی در ساختمانهای شهری بوجود میآیند. تراز پارکینگها، قرارگیری ساختمان در شیبهای تند، ستونهای واقع در نیم طبقهها و ستونهای حدفاصل پنجرههای بزرگ از جمله مهمترین محلهای تشکیل ستونهای کوتاه هستند. ]4[ دو نمونه از ساختمانهای با ستون کوتاه شامل ساختمانهایی که بر روی زمین شیبدار قرار گرفتهاند و ساختمانهایی که دارای نیم طبقه میباشند در شکل 4 نشان داده شده است.
در شکل 5 پدیده ستون کوتاه در ساختمانهای با اختلاف تراز مشاهده میگردد.
رفتار ضعیف ستونهای کوتاه بنا به این حقیقت است که در زلزله، یک ستون بلند و یک ستون کوتاه با مقطع عرضی یکسان، با تغییر مکان یکسان حرکتی افقی مینمایند. (شکل 6)
با این حال، ستون کوتاه در مقایسه با ستون بلند سختتر است و نیروی زلزله بیشتری جذب مینماید، با توجه به رابطه سختی چنانچه طول ستون نصف گردد، سختی ستون و در نتیجه جذب نیروی زلزله 8 برابر میشود. سختی یک ستون به معنای مقاومت در برابر تغییر شکل میباشد. هر چه سختی بیشتر باشد، نیروی بیشتری برای تغییر شکل آن لازم میباشد. اگر یک ستون کوتاه به طور مناسب برای چنین نیروی بزرگی طراحی نشود، میتواند خسارت مهمی را در طول زلزله متحمل شود، این رفتار «اثر ستون کوتاه» نامیده میشود. ]3[ با توجه به ابعاد سطح مقطع ستون و بر حسب ارتفاع بخش ستون کوتاه، مکانیزمهای گوناگونی برای شکست آن وجود دارد. اگر ارتفاع ستون کوتاه، بسیار کم باشد (در مقایسه با ابعاد مقطع ستون)، شکست برشی رخ میدهد که به ترکهای قطری و یا خردشدگی شدید بتن منجر میگردد (تصویر 7).
اما اگر ستون باریک باشد و یا ارتفاع دیوار زیاد نباشد، شکست ایجاد شده در ستون به صورت خمشی خواهد بود (تصویر 8). خرد شدگی بتن بر اثر نیروهای شدید برشی در حضور نیروی فشاری زیاد در تصویر 9 نشان داده شده است. نیروی فشاری به همراه نیروی برشی باعث کمانش میلگردهای طولی شده است.]1[